ظهور منجی موعود یک اعتقاد عمومی در تمامی ادیان است. کتاب های مقدس آسمانی، چه آنها که بخشی یا تمام آنها وجود دارد و چه آنها که منقولاتی از آنان در کتاب های دیگر آمده است، بشارت داده اند که جهان در سیطره ظلم و فساد نمی ماند؛ بلکه جماعت صالحان به امامت "رهبر موعود" عدل و داد را در گیتی حاکم خواهند کرد.
ریشه دار بودن اعتقاد به مهدی و منجی، موجب آماده بودن مردم اعصار گوناگون برای پذیرش و تبعیت وی شده و می شود. از همین رو، این مفهوم موجب سوءاستفاده فریبکاران و شیادانی شده است که در طول تاریخ با ادعاهای دروغین، خود را مهدی یا از یاران او معرفی کردند تا از رهگذر عقیده پاک مردم به نیات آلوده خویش دست یابند. اتفاقاً بسیاری از این مدعیان، در نقشه خود موفق شده و به مقصود خود رسیده اند؛ چه مدعیان کوچکی که اهداف مالی و رمالی داشته اند، و چه مدعیان بزرگی که توانستند با این ادعا حکومت های عریض و طویل یا مذاهب منحرف دیرپا و گسترده ای برای خویش دست و پا کنند.
همچنین دشمنان اسلام و انسانیت که همواره در ترس از حاکمیت عدل و انسان کامل به سر می برند، از یک سو با ساخته و پرداخته کردن سؤالات و شبهات، تلاش دارند که یا اعتقاد به ظهور منجی را در دل آدمیان سست کنند؛ و از سوی دیگر با تحمیق رسانه ای و ساختن فیلم های سینمایی، چهره ای هولناک از آن مرد الهی بیافرینند!
در واکنش به اینگونه اقدامات، خبرگزاری اهلبيت(ع) ـ ابنا ـ در پایان هفته سلسله مطالبی متقن و مستدل در باب مهدویت ــ با عنوان "در انتظار منجی" ــ تولید و منتشر می کند؛ تا هم عرض ارادتی باشد به محضر امام زمان حضرت حجة بن الحسن المهدی(عج) و هم گامی باشد برای روشنگری درباره مسأله مهدویت در عصر هجوم غبارها و فتنه ها.
یکی از دعاهایی که به امید فرج آن امام همام خوانده می شود دعای ندبه است که دارای مضامین روح پروری است.
مقاله ذیل با عنوان "بررسی مفاهیم سیاسی دعای ندبه" که در دومین شماره فصلنامه "پژوهش های مهدوی" منتشر شده، این دعا را از زاویه ای جدید مورد کند و کاو قرار داده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پژوهش: محسن كبیری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* مقدمه
شیعه برخلاف دیگر فِرَق اسلامی، فرهنگی غنی در زمینه ادعیه دارد. پیشوایان اسلام نیز سفارشهای بسیاری درباره دعا نمودهاند که بیانگر جایگاه والای دعا در نزد ائمه شیعه است. این گونه مباحث، به ویژگیهای دعاهایی با معانی بلند نمیپردازند، بلکه منظور این است که رهبران اسلام تلاش میکردند دعای متناسب با هر مشکل اجتماعی را تعلیم دهند تا با آن مردم را از محیط فاسد جدا نمایند و آنان را از حاكمان، ناراضی گرداند. این همان بعد سیاسی دعاهای شیعه است.
پس روش سیاسی رهبران اسلام این بود که با دعا مردم را با مشکلات جامعه آشنا سازند تا به دنبال درمان و شناخت دردها باشند. بنابراین، این دعاها به جز راز و نیاز با خدا به صورتهای گوناگون پارهای از مسائل اجتماعی ـ سیاسی را بیان مینمودند. برای مثال، دعای ندبه امتیازهای حکومت حق و الهی را بیان میكند و به مردم میفهماند که در حکومتهای غاصب، قوانین دین پایمال میشود، پایگاههای شرک و نفاق تأسیس میگردد، فسق و معصیت رواج مییابد و اولیای خدا ذلیل و دشمنان خدا عزیز میشوند. دعا مردم را مشتاق حکومتهای عدل و جویای انتقام از غاصبان میسازد.
بنابراین، دین اسلام در همه زمینهها برنامه دارد و چهبسا برنامههایی را ائمه در ادعیه بیان نموده باشند. پس میتوان ادعیه را از منابع نظام سیاسی اسلام برشمرد که ائمه آن را مطرح نمودهاند. ائمه در هیچ برههای از زمان، خود را از امور سیاسی دور نگه نداشتهاند و این در واقع بیانگر عدم جدایی دین از سیاست است؛ چون حتی در دوران خفقان به هدایت جامعه میپرداختند. بنابراین، نه تنها نباید از حکومت غیرخدایی پیروی کرد، بلکه باید منتقد آن نیز بود و تنها با اطاعت از حکومت حقة الهی به نظام آرمانی نزدیکتر شد.
این تحقیق، نخست به «مبانی جامعه اسلامی در دعای ندبه» در دو مقوله «ضرورت جامعه اسلامی» و «معیارهای اسلامیت جامعه» میپردازد و در قسمت بعد «تصویر سیاسی جامعه اسلامی دعای ندبه» را در دو جامعه سیاسی مطلوب و نامطلوب بیان مینماید. به علاوه، ویژگیها، اهداف و در نهایت عناصر و اركان جامعه سیاسی مطلوب و نامطلوب را برمیرسیم.
* بیان مقاطع و محورهای دعای ندبه
به طور کلی، دعای ندبه از چهار محور زیر تشکیل شده است:
1. نخست به تاریخ انبیا پرداخته و ویژگیها و خصوصیات پیامبران بزرگ بهخصوص پیامبران اولوالعزم از جمله حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد را بیان میکند؛
2. در مقطع بعدی، یعنی ولایت، خصوصیات و ویژگیهای ولیّ را مطرح میکند و ولایت را ادامه رسالت برمیشمرد؛
3. موضعگیری امت با ولایت و ائمه در نهایت ظلم و ستم امت بر ائمه و شهادت آنها و بودن جهان بدون امام حاضر را بیان میكند.
4. آخرین مقطع، بکاء و ندبه بر اهلبیت را همراه با طلب و امید بیان مینماید.
* مبانی جامعه اسلامی در دعای ندبه
الف) ضرورت جامعه اسلامی
به نظر میرسد ضرورت جامعه اسلامی با موضوع رابطه «دین و سیاست» در ارتباط مستقیم است؛ چون اتخاذ هر تصمیمی درباره ارتباط دین و سیاست، چشمانداز بحث جامعه اسلامی را عوض میکند. قائلان به انفکاک دین از سیاست، جامعه اسلامی را ضروری نمیدانند و اسلام را تنها مربوط به فرد و نه جامعه میانگارند. آنان برای جامعه اسلام برنامهای ندارند و برنامه اسلام را تنها برای فرد میدانند. اگر اسلام تنها منحصر به فرد باشد، آن وقت نیازی به انبیا و ائمه ندارد؛ چون عقلاً تشکیل جامعه اسلامی بیمعنا خواهد بود. در صورتی که آمدن انبیا، ضرورت جامعه اسلامی را بیان میكند.
در واقع ضرورت جامعه اسلامی مفروضی برای آمدن انبیا بوده است. در بخشی از دعای ندبه آمده: الّذین استخلصتهم لنفسك و دینك؛ آنانکه وجودشان را برای حضرتت خالص و برای دینت مخصوص گردانیدی.
هدف ائمه و پیامبران تلاش برای تشکیل جامعه اسلامی بوده است. حتی به نظر میرسد تمام بخشهایی که به احوال پیامبران اختصاص دارد، تشکیل جامعه اسلامی را بیان میكند، یعنی آمدهاند تا در دنیا جامعه تشکیل دهند.
برای مثال در دعای ندبه میگوید: و جعلتهم الذّریعة إلیك و الوسیلة إلی رضوانك، فبعض أسكنته جنّتك إلی أن أخرجته منها، و بعض حملته فی فلكك و نجّیته و من آمن معه من الهلكة برحمتك، و بعض اتّخذته لنفسك خلیلاً... و أودعته علم ما كان و ما یكون الی انقضاء خلقك؛ و آنان را واسطه [به خود رسیدن] و وسیله دخول به بهشت رضوان و رحمت خود قرار دادی. پس بعضی از آنان را در بهشت سکونت دادی تا هنگامی که او را به دلیلی از بهشت بیرون کردی و بعضی را هم در کشتی نشاندی و او و کسانی که با او ایمان آوردند را به وسیله رحمت خود از هلاكت نجات دادی و بعضی از آنان را برای خودت دوست قرار دادی ... و علم گذشته و آینده تا انقضاء خلقت را به او به ودیعت و امانت سپردی.
مطالب بالا، وقتی معنا پیدا میکند که جامعه باشد و گرنه بدون جامعه، معنایی ندارد. بنابراین، تفکر انفکاک دین از سیاست با اقامه برهان نبوت و ضرورت وحی تنافی دارد و کسی نمیتواند به ضرورت وحی و نبوت معتقد باشد، اما ضرورت حکومت و سیاست را نپذیرد و علاوه بر آن وقتی این دو، یعنی ضرورت وحی و نبوت و عدم انفکاک سیاست و دین ثابت شد، میتوان نتیجه گرفت که اینها زمانی ضرورت دارند که ظرف مکان، یعنی جامعه باشد و گرنه بدون جامعه هیچ کدام به ذهن نمیآید. پس جامعه اسلامی ضرورت دارد. در دعای ندبه میگوید: و كرّمتهم بوحیك؛ و به وسیله وحی خود آنان را گرامی داشتی.
پس میتوان گفت: اساساً سلسله معارفی در اسلام هست که اصولاً بنیان آن برمبنای اجتماعی بودن گذارده شده و اسلام در همه شئون خود اجتماعی است. بنابراین، انسان موجودی اجتماعی است و بدون اجتماع توان زندگی ندارد.
در بخشی از دعای ندبه میفرماید: و كلّ شرعت له شریعةً و نهجت له منهاجاً و تخیّرت له أوصیاء، مستحفظاً بعد مستحفظ من مدّة إلی مدّة إقامة لدینك، و حجّة علی عبادك و لئلّا یزول الحقّ عن مقرّه و یغلب الباطل علی أهله و لا یقول أحد لو لا أرسلت إلینا رسولاً منذراً و أقمت لنا علماً هادیاً فنتّبع آیاتك من قبل أن نذلّ و نخزی؛ و برای هر کدام از پیغمبران، شریعت و کتاب عطا کردی و طریقه و قانونی معین داشتی و برایشان جانشینانی انتخاب كردی که یکی پس از دیگری از مدتی تا مدتی معین نگهبان دین و شریعت باشند، برای اقامه دین تو و دلیل بر بندگانت و به علت اینکه حق از قرارگاه خود خارج نشود و باطل بر اهلش چیره نگردد و احدی نگوید که ای خدا چرا رسول برای ما نفرستادی که ما را انذار و نصیحت و ارشاد کند؟ و چرا پیشوا و رهبری برای ما نگماشتی که ما از آیات تو پیروی کنیم پیش از آنکه خوار و رسوا شویم.
این بخشها با وجود جامعه معنا مییابد؛ زیرا بدون جامعه چگونه میتوان این فراز «تا حق از میان نرود و باطل بر اهلش غلبه نکند» را فهمید و معنا کرد.
در نتیجه اقامه دین بدون جامعه امکان ندارد و این ضرورت جامعه اسلامی را بیان میکند.
در بخش دیگری از دعای ندبه آمده: «کجاست آن کسی که برای تجدید و احیای فرایض و سنن ذخیره شده و...»
این دعا را زمانی باید درخواست کرد که جامعهای باشد تا زنده کردن فرایض در جامعه درخواست گردد. بنابراین، جامعه اسلامی ضرورت دارد و در واقع بدون ضرورت جامعه اسلامی بخشهای دعای ندبه بیمعناست.
ب) معیارهای اسلامیت جامعه
چهار معیار مهم جامعه اسلامی عبارتند از:
1. ولایت
به نظر میرسد اولین و مهمترین معیار برای جامعه اسلامی، مسئله ولایت است. بنابراین، چگونه میتوان باور کرد که اسلام از بیان مسئله ولایت سر باز زده با آنکه به نص قرآن شریف، دین اسلام جهانی و همیشگی است و هزار جهات عمومی و اجتماعی دارد که نیازمند سرپرستی است. یا اسلام به واضحات زندگی، مانند اکل و شرب عنایتی داشته و امر میکند و... و هم اینکه به مسئله ولایت که تنها روحی است که اجتماع از آن زنده است رسید از آن لب ببندد.
همانطور که اجتماعی بودن انسان فطری است مسئله ولایت نیز به لحاظ فطری درکشدنی است و علاوه بر آن این مسئله در صدر اسلام به قدری بدیهی بود که اصلاً در اینباره سؤال نمیکردند.
ولایت از امور مهم اسلام و در واقع رکن رکین اسلام است. بخشهای بسیاری از دعای ندبه به مسئله ولایت پرداخته. از جمله: تا آنکه امر رسالت و هدایت را به حبیب گرامیات محمد منتهی کردی، پس همانطوری که او را به رسالت برگزیدی، ...پس چون عمرش سپری گشت به وصایت و جانشینی خود علی بن ابیطالب را که صلوات تو بر آن دو و آل آن دو باد، برای هدایت مردم گماشت، ... هر که را من پیغمبر او هستم پس علی امیر اوست... و تو وصی و وارث منی [وراثت ولایت]... و تو دین مرا ادا میکنی و وعدههای مرا روا میسازی.
یا در بخش دیگری میگوید: که هر كدام صالحی پس از صالح دیگر و صادقی بعد از صادق دیگر هستند.
مسئله ولایت به قدری مهم است که حضرت علی را شاخص اهل ایمان معرفی میکند و میگوید: یا علی اگر تو میان امتم نبودی اهل ایمان بعد از من شناخته نمیشدند.
2. اطاعت
دومین معیار مطرح جامعه اسلامی بعد از ولایت اطاعت است؛ زیرا ولایت بدون اطاعت مشکلی را حل نمیکند و در واقع باید اطاعت باشد تا ولایت بتواند اعمال ولایت بکند. اطاعت باعث تحقق وحدت میشود، یعنی زمانی معصوم میتواند اعمال ولایت بکند که مردم در صحنه حضور داشته باشند و اطاعت از وی را بپذیرند.
پس در تمام مسائل حتی مسائل سیاسی باید از ولایت اطاعت کرد و این معیار مزیتی است که تنها در جامعه اسلامی میتوان آن را دریافت. همانطورکه خداوند متعال اطاعت از رسول خدا و اولیالامر را در کنار اطاعت از خود بیان میکند و میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنكُمْ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید.
بنابراین، حتی معصوم بودن امام و رهبر به تنهایی برای حفظ نظام اسلامی کافی نیست، بلکه آنچه جامعه دینی را نگاه میدارد، حضور و اطاعت مردم است.
حضرت علی در نهجالبلاغه میفرماید: وظیفه تو هست که به من تذکر دهی و نظر بدهی و آنگاه که من گوش به تذکر و نظر تو ندادم از من اطاعت کنی.
سؤال مطرح این است که چرا باید از ولایت، اطاعت کرد؟ به بیان دیگر چرا اطاعت، از معیارهای تشخیص جامعه اسلامی به حساب میآید؟ بهتر است برای پاسخ به این سؤال بخشهایی از دعای ندبه را یادآور شویم:
بعد أن شرطت علیهم الزهد فی درجات هذه الدنیا الدنیّة و زخرفها و زبرجها...؛ بعد از اینکه اعراض از مراتب و درجات و زر و زیور این دنیای پست را برای آنان شرط کردی، پس آنان هم این شرط را پذیرفتند و تو هم میدانستی كه به عهد خود وفا خواهند كرد. پس آنان را مقرب خود گردانیدی و علو ذکر و ثنای آشکار به آنان عطا فرمودی و فرشتگان خود را بر آنان نازل نمودی و به علم خود آنان را حمایت کردی و آنان را واسطه خود و وسیله وصول و رسیدن به بهشت رضوان و رحمت خود قرار دادی... پس اهلبیت رسول، طریق و رهبری به سوی تواند و راه بهشت و رضوان و راه رسیدن به رضا و خشنودی تواند.
و در بخش دیگری از دعای ندبه میفرماید: و كان بعده هدىً من الضلال و نوراً من العمى و حبل الله المتین و صراطه المستقیم؛ و او بعد از پیغمبر، امت را از ضلالت و گمراهی به هدایت و از کوری به نور بصیرت راهنما بود و او رشته محكم الهی و راه مستقیم حق بود.
و در جای دیگری میگوید: و الإجتهاد فی طاعته و اجتناب معصیته؛ و جهد و کوشش در طاعتش و دوری از نافرمانیاش [یاری فرما].
و در بخشی دیگر از دعا بیان میدارد: چون او منذر است و برای هر قومی هادی و راهنمایی است.
بنابر بخشهای بیان شده از دعای ندبه برای رسیدن به مقام قرب حق و سعادت دنیا و آخرت در هر دو بعد فردی و اجتماعی باید از رسول خدا و ائمه معصوم اطاعت نمود.
3. شجاعت
شجاعت سومین معیار جامعه اسلامی است. بدون شجاعت، اطاعت هم صورت نمیگیرد؛ زیرا هنگامی میتوانند اطاعت کنند که شجاعت داشته باشند. شجاعت به قدری اهمیت دارد که نه تنها برای پیامبر و ائمه معصوم كه حتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی، یکی از شرایط و صفات رهبری را شجاعت برمیشمرند. چون رهبری که شجاع نباشد، نمیتواند جامعه را بهخصوص جامعه اسلامی را از گزند دشمنان داخلی و خارجی حفظ کند و احکام خداوند را در جامعه اجرا نماید. پس این صفت برای رهبر جامعه اسلامی لازم و ضروری است. همانطور که در دعای ندبه میگوید: و رحمت فرست بر علی پدر بزرگ او که سید سلحشور و شجاع است. کجاست زندهکننده نشانههای دین و اهل آن!
چگونه کسی که شجاع نباشد، میتواند دین را احیا و زنده کند.
علاوه بر رهبر جامعه اسلامی، مردم نیز باید شجاع باشند تا بتوانند حضور خودشان را در صحنه و در برابر تمامی مشکلات اعم از داخلی و خارجی بیان کنند، از رهبر جامعه اسلامی پیروی و اطاعت نمایند و در مواقع ضروری، رهبر را تنها نگذارند؛ چون حتی رهبر بدون مردم شجاع نمیتواند کاری بکند و در نتیجه اگر مردم شجاع نباشند، رهبر در مواقعی تنها میماند و جامعه اسلامی شکست میخورد.
شجاعت باعث میشود که انسان از هیچ چیز هراسی به دل راه ندهد، حتی در موقع جنگ با دشمنان بدون هیچ ترسی میجنگد.
4. حقانیت
حقانیت اسلام چهارمین و آخرین معیاری است که در این تحقیق برای جامعه اسلامی بررسی میكنیم. اسلام دین حق است و غیر از اسلام هیچ دینی حق نیست.
قرآن کریم دین الهی را با عنوان اسلام یاد نموده، البته برای ثبات و دوام آن براهینی اقامه كرده که ما از بیان آن صرف نظر میکنیم و تنها آیهای از قرآن میآوریم: إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الإِسْلامُ؛ در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است.
در دعای ندبه هم اشاره به دین حق میکند و از خداوند میخواهد که دین حق را برپا دارد و باطل را محو کند و میگوید: بار خدایا به واسطه وجود او دین حق را برپا بدار و باطل را محو و نابود گردان!
کجاست آن وسیله حق که بین زمین و آسمان پیوسته است! وعده دادی او را که دینش بر تمام ادیان غلبه یابد، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند.
پس میتوان بالاترین حوائج و خواستهها را که باعث سعادت و پیشرفت جامعه و افراد است، غلبه اهل دین و رواج آن و محو و نابود شدن باطل و هلاک اهل آن دانست.
تصویر سیاسی جامعه اسلامی در دعای ندبه
الف) جامعه سیاسی مطلوب در دعای ندبه
در این تحقیق به بررسی ویژگی، اهداف، عناصر و ارکان جامعه سیاسی مطلوب میپردازیم:
1. ویژگیهای جامعه سیاسی مطلوب
مهمترین ویژگیهای جامعه سیاسی مطلوب عبارتند از:
یكم. دینی بودن ماهیت آن
منظور محدود نبودن دین به هیچ حوزهای است و اینكه دین میتواند در تمام شئون و جنبههای سیاسی وارد شود و اگر دین در تمام شئون جامعهای وارد شده باشد، آن موقع جامعه سیاسی مطلوب به دست میآید. البته این شرط لازم است، ولی کافی نیست و باید شروط بعدی را هم داشته باشد.
در بخشی از دعای ندبه میگوید: و به هر یک آیین، شریعت، طریقه و روشی عطا فرمودی.
معنای شریعت، راه آب محسوب میشود، ولی در اینجا تشبیه دین به شریعت به دلیل این است که دین هم مثل شریعت راه وصول و رسیدن به سعادت به شمار میآید. پس مقصود از ارسال رسل، هدایت خلایق به مصالح، مفاسد فردی و اجتماعی انسان، درباره سعادت دنیا و آخرت است. پس میتوان گفت که جامعه سیاسی زمانی مطلوب خواهد بود که ماهیت آن دینی باشد، چون تنها دین است که میتواند جامعه را به سوی پیشرفت مادی و معنوی پیش ببرد و گرنه اگر ماهیت جامعه دینی نباشد، شاید در بعد مادی هم پیشرفت داشته باشد، ولی بعد معنوی از بین خواهد رفت، در نتیجه این جامعه مطلوب نخواهد بود؛ چون جامعهای مطلوب است که به تمام ابعاد انسانی توجه شود، نه به یک بُعد آن.
دوم. الهی بودن مشروعیت آن
«مشروعیت توجیه عقلی قدرت حاکم و قبول و اطاعت از حاکمیت وی از سوی مردم است، یعنی کسی که حق حاکمیت و در دست گرفتن قدرت و حکومت را داشته باشد و مردم وظیفه خواهند داشت از آن حاکم اطاعت کنند.»
پس دومین شرط جامعه سیاسی مطلوب، حق حاکمیت مطلق خدا بر جهان و انسان را بیان میكند و منظور از الهی بودن مشروعیت را اینگونه برمیشمرد:
اینکه خدا منبع نهایی و ذاتی مشروعیت سیاسی ـ دینی است مسئلهای است که مسلمانان نیز در مورد آن اختلافی ندارند.
خداوند با فرستادن وحی و ارسال رسل، مشروعیت خودش را به مردم میرساند تا از آن بهرهمند شوند. بنابراین، پیامبران و ائمه معصوم از طرف خداوند مشروعیت مییابند. برای مثال تمام خصوصیات مطرح شده پیامبران در اوایل دعای ندبه نشان میدهد که همه این پیامبران را خداوند فرستاده است، از جمله: و بعثته إلی الثقلین من عبادك؛ و او را بر تمام بندگانت از جن و انس مبعوث کردی.
در جای دیگری میخوانیم: پس چون عمرش سپری گشت به وصایت و جانشینی خود علی بن ابیطالب را که صلوات تو بر آن دو و آل آن دو باد، برای هدایت مردم گماشت. فرشتگان خود را بر آنان نازل نمودی و به وسیله وحی خود آنان را گرامی داشتی. و او را معجزه دادی و به روحالقدس تقویت نمودی.
2. اهداف جامعه سیاسی مطلوب
والاترین هدف جامعه مطلوب برقراری مساوات، برابری و عدالت، یعنی نابودی ظلم و ستم، گسترش امنیت در بین مردم است و همچنین این هدف میكوشد روح اخلاق اسلامی را در جامعه حاکم کند، به ارزشهای دینی برتری بخشد و ریشههای ظلم و تجاوز را به طور کلی نابود نماید تا جامعه مطلوب بر اساس عدالت ساخته شود. بنابراین، مهمترین اهداف جامعه سیاسی مطلوب عبارتند از:
یكم. عدالت
برتراند راسل در تعریف عدالت مینویسد: عدالت عبارت است از هر چیز که اکثریت مردم آن را عادلانه بدانند.
بنابر تعریف وی عدالت در جوامع مختلف معنایی مستقل دارد و در واقع عدالت تنها لفظی مشترک به شمار میآید. پس این تعریف برای جامعه سیاسی مطلوب، مفید نیست.
شهید مطهری در تعریف عدالت بیان میدارد: حقوق افراد را رعایت کردن و حق ذیحقی را به او دادن.
بنابر تعریف یادشده اگر حق هر ذیحقی داده شود، آن وقت دیگر حقی پایمال نمیشود و به کسی ظلم نمیگردد و این همان جامعه سیاسی مطلوب است که به دنبال آن هستیم. در واقع جامعه سیاسی مطلوب همان حکومت دینی به شمار میآید که برای اجرای عدالت میكوشد.
عدالت از مهمترین مباحث موجود در فلسفه سیاسی است که همه فلاسفه سیاسی به گونهای به بحث عدالت پرداختهاند. ویژگیهایی برای عدالت میتوان برشمرد، از جمله:
1. ریشه در عقل و فطرت انسانها دارد؛
2. دین بر آن تأکید میکند؛
3. فرد و جامعه همیشه به آن نیاز دارد.
شرط اساس دینی بودن جامعه اجرای عدالت است؛ چرا که با اجرای عدالت مقتضیات رشد در جامعه ایجاد میشود.
در این نوشتار از اقسام بسیار عدالت، عدالت سیاسی را بررسی میكنیم. منظور این است که طبقه حاکم و مردم نسبت به هم حقوقی دارند که هر کدام حقوق دیگران را مراعات میکنند، یعنی طبقه حاکم حقوق سیاسی به مردم میدهد و مردم نیز از حاکم حمایت میکنند و در این صورت عدالت سیاسی محقق میشود. در واقع با عدالت سیاسی، هر کس به حقوق خود میرسد و جامعه نیز به طرف پیشرفت و سعادت میرود، ولی اگر عدالت سیاسی محقق نشود، آن وقت جامعه مطلوب نخواهد بود؛ زیرا مردم با حاکم جامعه همسو نخواهند شد و همیشه حاکم تنها خواهد ماند و حتی در بعضی مواقع مردم علیه حاکم اقدام میکنند.
در نهایت میتوان هدف از تأسیس نهادهای اجتماعی را در جامعه مطلوب، فراهم ساختن زمینههای تحقق عدالت برشمرد. در دعای ندبه به صورت صریح، لفظی از عدالت به میان نیامده، ولی میتوان گفت که دعای ندبه در پی عدالت است. در واقع یکی از اهداف دعای ندبه همین است که وقتی رهبر جامعه پیامبر یا امام باشد، خود به خود عدالت محقق میشود؛ چرا كه یکی از اهداف خداوند متعال از ارسال رسل اجرای عدالت در بین مردم است. شاید عبارت زیر از دعای ندبه، بهترین عبارتها در اینباره باشد: او بود که بعد از پیامبر، امت را از ضلالت و گمراهی به هدایت و از کوری به نور بصیرت راهنما بود و او رشته محکم الهی و راه مستقیم حق بود.
دوم. آزادی سیاسی
آزادی در فارسی به «عتق، حریت، اختیار، قدرت عمل، قدرت انتخاب و رهایی» معنا شده است. برای آزادی، میتوان تعاریف بسیاری در آثار و نوشتههای گوناگون یافت، از جمله: من عجالتاً آزادی را اینطور تعریف میکنم، آزادی عبارت است از قدرت با اختیار انجام دادن آنچه که کسی خواسته باشد فارغ از مداخله دیگران انجام دهد.
و یا آزادی یعنی: جلوی راهش را نگیرند، پیش رویش مانع ایجاد نکنند.
آزادی از دیدگاه امام عبارت از حق انتخاب و یا اختیاری است که انسانها در رابطه با نوع زندگی، مشی، عقیده، نظر و رأی خود دارند، محدوده آن تا مرز قوانین اسلام میباشد که در کشور در قالب قانون اساسی تبلور یافته است.
و از نظر میل: اصل اساسی آزادی این است که همه افراد، گروهها، حکومت و توده مردم از مداخله در اندیشه و رفتار افراد دیگر پرهیز نمایند.
به طور کلی میتوان اصل آزادی را از پایههای اساسی جامعه مطلوب سیاسی دانست. آزادی سیاسی دارای مصادیق متعددی است، اما با توجه به موضوع تحقیق، تنها به دو مصداق به صورت فهرستوار اشاره میکنیم:
الف) آزادی و حق رأی (انتخاب)؛
ب) آزادی تشکلها و مشارکت مردمی.
منظور از جامعه سیاسی مطلوب، همان حکومت دینی است که در حضور ائمه نیز همه از آزادی سیاسی بهرهمند بودند. برای مثال زمان حکومت پیامبر، یهودیان در مدینه آزادانه زندگی میکردند و آزادی بیان و عقیده نیز داشتند و پیامبر نیز در بخشی از دعای ندبه به صورت آزادانه جانشین خودش را معرفی میکند و حضرت علی را وارث و وصی خود قرار میدهد.
و در حالیکه گروه مردم پیش روی او بودند، [پیغمبر اكرم] فرمود: هر که من مولای او هستم، پس علی هم مولای او خواهد بود.
در جامعه سیاسی مطلوب، هنگام غیبت امام، آزادی در محدوده قانون است و آزادی مطلق پذیرفتنی نیست؛ چون موجب هرج و مرج در جامعه میشود و مهمتر از همه مصالح جامعه به خطر میافتد، اما آزادی در محدوده قانون را میپذیرد؛ چون در چارچوب شرع و عقل است و علاوه بر آن موجب حفظ قانون و جامعه میگردد.
در بخشی از دعای ندبه آمده است: و باید نالهکنندگان ناله کنند و شیون کنندگان شیون کنند و فریاد کنندگان فریاد زنند.
بنابراین، از این مطلب میتوان فهمید که آزادی نبوده و مردم نمیتوانستند آزادانه عقاید خودشان را ابراز کنند به همین دلیل میگویند که ناله و شیون کنید و دستكم با ناله و گریه، درد خود را بگویید و به آیندگان بفهمانید که جامعه مطلوب نبوده و به هیچ کس آزادی نمیدادند حتی درد خود را بگوید، چه رسد به اینکه از حق مردم دفاع کند. پس میتوان گفت: آزادی در تفسیر اسلامی به معنای فراهم بودن امکانات لازم برای بهرهمند شدن آحاد ملت از حقوق حقه خود میباشد تا هر یک بتواند از حقی که طبیعت برای او فراهم کرده به نحو احسن بهرهمند گردد. در اینگونه آزادی طبعاً محدودیت در چارچوب قانون را ایجاب میکند تا مانع از تزاحم حقوق باشد.
سوم. امنیت
اساسیترین نیازهای اولیه بشر امینت است و در اینباره میتوان گفت: امنیت از نیازهای ضروری و آغازین بشر است که با آفرینش او همراه بوده و پاسخگویی به دیگر نیازها در سایه هستی آن تحقق مییابد و میتوان گفت وضع کامل نیازهای فیزیکی، مانند نیاز به آب و غذا نیز با استمداد از امنیت صورت میگیرد. همراه بودن نیاز به امنیت با آفرینش انسان و توجه شدید وی به این نیاز، آن را در ردیف نیازهای فطری بشری درآورده است.
بنابراین، امنیت با تمام ابعادش از اساسیترین اهداف هر جامعه سیاسی است، به طوری که بدون امنیت هیچکدام از اهداف دیگر میسر نخواهد شد. برای نمونه، میتوان آیاتی از قرآن بیان کرد که رابطه مستقیمی با امنیت دارد، ولی تنها به آنچه در تفسیر نمونه آمده میپردازیم.
امنیت، نخستین و مهمترین شرط زندگی سالم اجتماعی است. به همین دلیل، ذوالقرنین برای فراهم کردن آن نسبت به قومی که مورد تهدید قرار گرفته بود، پرزحمتترین کارها را بر عهده گرفت و برای جلوگیری از مفسدان از نیرومندترین سدها استفاده کرد؛ سدی که در تاریخ ضربالمثل شده و تمثیل استحکام، دوام و بقاست.
اصولاً تا جلو مفسدان را با قاطعیت و به وسیله نیرومندترین سدها نگیرند، جامعه روی سعادت نخواهد دید و به همین دلیل ابراهیم هنگام بنای کعبه نخستین چیزی را که از خدا برای سرزمین تقاضا کرد، سنت امنیت بود. رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا؛ «پروردگارا این شهر را ایمن گردان.» و نیز به همین دلیل سختترین مجازاتها در فقه اسلامی برای کسانی در نظر گرفته شده است که امنیت جامعه را به خطر میافکند.
دعای ندبه نیز صریحاً به مسئله امنیت میپردازد و میگوید: «هر کس داخل آن شود در امن و امان است.»
3. عناصر و ارکان جامعه سیاسی مطلوب
عناصر بنیادی جامعه سیاسی عبارتند از:
یكم. مردم «مؤمنین»
به طور کلی جوامع بدون مردم تصورپذیر نیست، یعنی اگر مردم نباشند جامعه به وجود نمیآید. جامعه سیاسی مطلوب هم از این قاعده مستثنا نیست و مردم جامعه سیاسی مطلوب را تشکیل میدهند، ولی مردم جامعه سیاسی مطلوب با دیگر جوامع فرق میکنند و تنها مردمی هستند که از خداوند و از رهبر خودشان اطاعت میکنند.
به دلیل اینكه مردم در طول سالیان از حضور ائمه و رهبر الهی محروم بودهاند و بدبختی، تبعیض و هزاران مشکل دیگر را درك نمودهاند. در جامعه سیاسی مطلوب ارزش همه چیز را میدانند، یعنی میتوان گفت که تنها به فکر منافع و مصالح شخصی خود نیستند و مثل جوامع امروزی دیگران را وسیلهای برای تأمین نیازهای خود در نظر نمیگیرند، بلكه به دیگران به عنوان بندگان خدا نگاه میکنند و میكوشند تا با همکاری و همدلی یکدیگر به هدف آفرینش دست یابند که همان تعالی و ترقی انسانهاست.
بنابراین، جامعه سیاسی مطلوب، مردمی آگاه، مؤمن، متقی و عادل دارد. پس میتوان برای مردم جامعه سیاسی دو ویژگی را برشمرد:
1. ایمان (هم به خداوند و هم به ولایت)؛
2. عمل صالح.
به نظر میرسد این دو خصیصه مهمترین ویژگی مردم جامعه یاد شده است که در دیگر جوامع این دو ویژگی را توأمان نمیتوان یافت. به همین دلیل، همیشه برای ظهور حضرت مهدی دعا میکنیم. در ضمن برای توأمان بودن ایمان و عمل صالح در دولت مهدوی آمادگی لازم است.
یادآور میشویم، منظور این نیست که در جامعه سیاسی مطلوب مخالف یا دشمنی نیست، بلكه اگر هم اقلیتی مخالف یا دشمنی دارند، با قاطعیت با آن برخورد میكنند و مهم این است که به کسی ظلم و ستم نمیشود. در جوامع امروزی که ظلم و ستم بیداد میکند، امیدواریم كه با تشکیل جامعه سیاسی مطلوب حق مظلومان از ظالمان گرفته شود، همانگونه که در دعای ندبه آمده است: متی ترانا و نراك و قد نشرت لواء النصر تری؛ کی شود که تو ما را و ما تو را ببینیم درحالیکه پرچم نصرتی که برافراشتهای دیده شود.
إلی متی أحار فیك یا مولای و إلی متی... ؛تا کی سرگردان و حیران تو باشم ای مولای من و تا کی... .
بنفسی أنت اُمنیّة شائق یتمنّی، من مؤمن و مؤمنة ذكرا فحنّا؛ جانم به فدایت تو همان آرزوی قلبی و مورد اشتیاق مرد و زن اهل ایمانی كه هر دلی از یادت ناله شوق میزند.
أین المنصور علی من اعتدی علیه و افتری؛ کجاست آنکه خداوند او را بر متعدیان، ستمکاران و مفتریان مظفر و منصور گرداند.
أین مؤلّف شمل الصلاح و الرضا؛ کجاست آنکه پریشانیهای خلق را اصلاح و دلها را خشنود میسازد.
أین معزّ الأولیاء و مذلّ الأعداء؛ کجاست عزیز کننده دوستان خدا و ذلیل کننده دشمنان خدا.
مردم نیز وظایفی دارند که با توجه به دعای ندبه میتوان این وظایف را برشمرد:
1. اطاعت از خداوند و رهبران الهی؛
2. اعتقاد به اینکه ائمه جانشینان بلافصل پیامبر و منصوب از طرف خداوند هستند؛
3. با دوست ائمه دوست شدن و با دشمنان ائمه دشمن شدن، همچنانکه در دعای ندبه وجود دارد:
بار الها دوست بدار هر که علی را دوست دارد و دشمن بدار هر که علی را دشمن دارد و یاری کن هر که علی را یاری کند و خوار و تنها گذار هر که علی را خوار و تنها گذارد.
دوم. سرزمین
در اینکه جامعه سیاسی باید سرزمین معینی داشته باشد تا جمعیتی در آن زندگی کنند، هیچ اختلافی نیست. برای هر سرزمینی باید حد و مرزی برشمرد تا فاصلهاش با همسایهها مشخص شود، ولی به نظر میرسد این عنصر درباره کشورهای اسلامی لازمالاجرا نیست؛ چون دولتهای اسلامی به صورت مجموعهای از وطن بزرگ اسلامی تجزیه ناپذیرند که هیچگونه مرزبندی نباید بین آنها جدایی بیندازد و علاوه بر آن خداوند به وسیله حضرت ولیعصر این را به مردم وعده داده که بر روی زمین اجرا خواهد کرد.
پس جامعه سیاسی برای تحقق اهداف خود باید دارای سرزمین باشد. بنابراین، مرز جامعه سیاسی، زمینی است، یعنی منطق دین اسلام اختصاص به قلمرو خاصی ندارد، بلكه همه افراد را در هر جا در برمیگیرد، یعنی هدف پیامبر نجات و به کمال رساندن تمام دنیا بود. بنابراین، نمیتوان جامعه سیاسی مطلوب در دعای ندبه را به سرزمین خاص منحصر کرد، بلكه معنای كلّ زمین از آن فهمیده میشود. چنانکه میگوید: «جهان را پر از عدل و داد میکند، همچنانکه پر از ظلم و جور گشته است.»
برای نمونه در دعای ندبه آمده است: «و إقصاء ولده إلاّ القلیل ممّن... .»
در جمله «اقصاء ولده» دو احتمال داده میشود و هر دو منظور نظر است: یکی آنکه مراد دور کردنشان از شهر و دیارشان باشد که کاری کردند که آنان از وطن خود آواره و دربهدر شدند و هر کدام به نقطهای دور از وطن افتادند. دیگر آنکه مراد از آن دور نمودن آنها از حقوق حقه و مسند خلافت رسول اکرم باشد.
سوم. حکومت
به دلیل اینكه جامعه سیاسی مطلوب در دعای ندبه همان حکومت اسلامی است، میتوان گفت: اسلام از آن جهت که دین الهی است و از آن جهت که کامل و خاتمه همه مکتبهاست، برای اجرای احکامش و برای ایجاد قسط و عدل در جامعه، حکومت و دولت میخواهد. برای نبرد با طاغوت و ستیز با ظلم و تعدی طاغوتیان، حکومت و حاکم میخواهد. اسلام بیحکومت و بیاجرای قانون است و از قانون که «سوادی بر بیاض است»، به تنهایی کاری ساخته نیست و اگر دشمنان اسلام، جدایی دین از سیاست را ترویج میکنند و اسلام بیحکومت را تقدیس و تکریم میکنند، برای خلع سلاح نمودن مسلمین و جامعه اسلامی است، نه به جهت خیرخواهی و نیکاندیشی با اسلامشناسی واقعی و اصیل آنان.
چهارم. حاکمیت
امامت، ساختار جامعه سیاسی مطلوب به شمار میآمد. بنابراین، امام در چارچوب امامت مجری حاکمیت الهی است و تصمیمات او در سطح جامعه به اجرا درمیآید.
برای توضیح حاكمیّت ائمه بخشی از دعای ندبه را یادآور میشویم: شخص علی بن ابیطالب را که اولین رهبر پس از رهبری شخص پیامبر میباشد، از میان هاله خرافات و تبلیغات سوء دشمن بیرون میکشد و حقیقت نورانیش را تبیین میکند و این نقشه دشمن را خنثا میکند که با اهانت به او میخواستند اساس رهبری الهی را (که در اسلام پس از پیامبر از او شروع میشد) از وجهه بیندازند و برای ابد راه را برای اتباع خود باز کنند. بیان میکند که اولین شرط رهبری زهد در دنیا و قطع علاقه از تجملات دنیاست.
ب) جامعه سیاسی نامطلوب در دعای ندبه
جامعه سیاسی نامطلوب را در سه بعد ویژگی، اهداف و عناصر بررسی میكنیم:
1. ویژگیهای جامعه سیاسی نامطلوب در دعای ندبه
مهمترین ویژگیهای آن عبارتند از:
یكم. نابود ساختن اسلام
جامعه سیاسی نامطلوب با راههای مختلف از جمله طرح شعار جدایی دین از سیاست، میكوشد دین را نابود کند و برای نابود ساختن دین از هیچ اقدامی دریغ نمینماید و همچنین میكوشد نظام و قوانین اسلامی را از جامعه و مسلمانان دور کند و در جامعه سیاسی هیچ اثری از احکام قرآن و اسلام نباشد. به همین دلیل در دعای ندبه آمده است: برای او اوصیایی برگزیدی؛ یکی پس از دیگری حافظ و نگهبان دین و آیین شریعت تو تا حجت بر بندگان باشند.
و در جای دیگری آمده:
کجاست آن راه حق. کجاست آن کسی که برای برگرداندن ملت و شریعت انتخاب و برگزیده شده است. کجاست زندهکننده نشانههای دین. کجاست آن کسی که برای تجدید و احیاء فرائض و سنن ذخیره شده است. کجاست آنکه برای احیا و زنده کردن کتاب آسمانی مورد امید و آرزوست. همه اینها نشان میدهد که در جامعه سیاسی نامطلوب هیچ اثری از دین نیست و تلاش میکنند تا دین را از بین ببرند. به همین، دلیل دعای ندبه از وضع موجود ناله میکند و خواهان احیای دین است و میكوشد تا دین را در جامعه زنده نماید.
دوم. انتشار ظلم و ستم
در جامعهای كه دین و مشروعیت جامعه سیاسی الهی نباشد، ظلم و ستم بیداد میکند. ویژگی مهم دیگر جامعه سیاسی نامطلوب دربرگرفتن کل جامعه از ظلم و ستم است و به همین دلیل دعای ندبه از ظلم و ستم آه و ناله میکند، از جمله:
و به ظلم و ستم، گروهی کشته شدند و عدهای هم اسیر و جمعی آواره و دور از وطن و یا از حق خود محروم شدهاند. کجاست آن کس که برای برکندن ریشه ظالمان و ستمگران مهیا و آماده گردیده.
کجاست آن یگانه کسی که برای برانداختن اساس ظلم و عدوان مورد امید و نظر است. کجاست در هم شکننده شوکت و قدرت ستمکاران. کجاست آنکه نابود کننده اهل فسق، عصیان، ظلم و طغیان است.
و یا در عبارت دیگری آمده:
پس شایسته است و باید بر پاکان اهلبیت محمد، گریه کنندگان گریه کنند.
سوم. استبداد
همین ویژگی باعث دشمنی و مبارزه نمودن با ائمه شده، چنانكه در دعا آمده است: پس بر دشمنی او قیام کردند و به مبارزه و جنگ با او به بهانهای هجوم آوردند... . و به همین دلیل در دعای ندبه آوردهاند: کجاست آن راه حق، هر یک پس از دیگری. کجایند نشانهها و راهنمایان دین... . کجاست حضرت بقیةالله... . سرکشان و کافران را که منکر حقند هلاک گردانده و دنباله متکبران را قطع کرده و ریشه ستمکاران را از بیخ و بن برکنی.
چهارم. ایجاد تفرقه و اختلاف
دشمنان میان قومها و قبیلهها ایجاد اختلاف میکنند تا بتوانند به مقاصد خودشان برسند و به همین دلیل در دعا آمده است:کجاست آن کس که منتظریم اختلاف و عیب و کجی اهل عالم را اصلاح و به راستی و درستی بازگرداند. کجاست آنکه بساط اختلاف را برچیند و مردم را بر وحدت کلمه مجتمع سازد.
پنجم. قدرتنمایی، خودپسندی و خودبینی
همچنانکه در دعا داریم:کجاست در هم شکننده شوکت و قدرت ستمکاران و متعدیان. کجاست ویران کننده بنا و سازمانهای شرک و نفاق. کجاست آنکه نهال و شاخههای گمراهی و نفاق و جدایی را از میان بردارد و کجاست نابودکننده آثار اندیشههای باطل و هواهای نفسانی و کجاست آن قطع کننده دامها و دسیسههای دروغ و افترا. کجاست آنکه متکبران و سرکشان عالم را هلاک و نابود کننده است.
ششم. از بین بردن آزادیهای مردم
میتوان مهمترین ویژگی جامعه سیاسی نامطلوب را از بین بردن آزادیهای مردم دانست، چنانكه دعای ندبه از شیون و ندبه حرف میزند و با « أین» سراغ ائمه را میگیرد.
حسن و حسین کجایند.
در واقع با این روش حق را پایمال میکنند و کسی هم نمیتواند اعتراض کند و یا نمیگذارند؛ چون آزادی نیست تا بتوانند از خود و از حق دفاع کنند و مردم به این دلیل غم و غصه میخورند و برای همین در دعای ندبه آمده است: بارالها تویی برطرف کننده غم و اندوه دلها و تویی دادخواه مظلومان و درماندگان.
2. اهداف جامعه سیاسی نامطلوب
بنابر ویژگیهای بیان شده میتوان مهمترین هدف جامعه سیاسی نامطلوب را دشمنی با ائمه و دور کردن مردم از ائمه معصوم و از بین بردن دین و حق دانست. به همین دلیل در دعای ندبه میخوانیم:
پس بر دشمنی او قیام کردند و به مبارزه و جنگ با او به بهانهای هجوم آوردند... .
عبارت بیان شده نشان میدهد که با حضرت علی به بهانههای واهی به جنگ پرداختهاند تا حق را از بین ببرند و به هدفهای باطل خود، یعنی از بین بردن اسلام برسند و به همین دلیل در جملهای از دعای ندبه از خداوند میخواهد که دین حق را بر پا داشته و باطل را از بین ببرد: أللّهم و أقم به الحقّ و أدحض به الباطل؛ بار خدایا به واسطه وجود او دین حق را برپا بدار و باطل را محو و نابود گردان.
3. عناصر و ارکان جامعه سیاسی نامطلوب
یكم. مردم در جامعه سیاسی نامطلوب
همانطور که گفته شد عناصر اساسی در جامعه سیاسی مردم هستند و بدون آنان جامعه سیاسی شکل نمیگیرد و معنا نمییابد. علاوه بر آن اگر مردم در صحنه نباشند و پشتیبانی ننمایند، معصوم هم نمیتواند جامعه را هدایت کند، چنانكه: رهبری مانند علی بن ابیطالب که جز شخص پیامبر هیچ کس در روی زمین به عظمت علمی و عملی آن حضرت نمیرسد و از نظر شجاعت و سلحشوری و سیاست نظامی نیز بیهمانند است و پیروزی بیشتر جبههها به عهده آن حضرت بود، وقتی که مردم با او همآهنگ نباشند و او را نپذیرند، هرگز پیروز نمیشود.
در جامعه سیاسی نامطلوب مردم به ائمه و جانشینان وی هیچ توجهی ندارند و در واقع از ولایت روی برگرداندند. به همین دلیل، ائمه و حتی جانشینان ائمه نمیتوانند در این جامعه حضور پیدا کنند، همانطور که حضرت علی به دلیل حمایت نكردن مردم خانهنشین شد و نتوانست بعد از پیامبر تشکیل حکومت بدهد. برای نمونه عبارتی از دعای ندبه را بیان میكنیم: لم یمتثل أمر رسول الله صلّی الله علیه و آله فی الهادین بعد الهادین؛ امتثال نشد فرمان رسول خدا درباره هادیان خلق یکی پس از دیگری.
منظور، امام علی و اولاد آن حضرت است که مردم از آنان روی میگرداندند. به همین دلیل، آن بزرگواران را به شهادت رساندند، در صورتی که پیامبر وصیت و تأکید کرده بود که از آنها متابعت کنند. پس در جامعه سیاسی نامطلوب حتی احترام به ائمه نیز برای مردم مطرح نیست.
در بخشی از دعای ندبه آمده است: و الاُمة مصرّة علی مقته مجتمعة علی قطیعة رحمه و إقصاء ولده؛ امت اصرار بر دشمنی او داشته و برای قطع رحم پیغمبر و تبعید و آواره کردن اولادش دور هم جمع شدند.
مطالب یادشده از دعای ندبه بر حمایت نکردن از ائمه دلالت میکند. در نتیجه مردم جامعه سیاسی نامطلوب حتی به ائمه هم رحم نمیکنند و حاضر میشوند ائمه را برای ارضای هواهای نفسانی خودشان به قتل برسانند.
2. رهبران جامعه سیاسی نامطلوب
در جامعه سیاسی نامطلوب به دلیل مطرح نبودن حاکمیت الهی، خدامداری و فضیلتخواهی معنا ندارد و نمیتوان تصور کرد که منظور از فضیلت چیست؛ چون همه چیز را به نفع خود تلقی میکنند و در نتیجه ائمه در چنین جامعهای جایگاهی ندارند. از طرف دیگر خداوند انبیا را به عنوان جانشینان خود، بر اساس معیارهای خاصی برگزیده که در اوایل دعای ندبه به معیار جایگاه شخصی و اجتماعی پیامبران اشاره شده است. ائمه هدا نیز تمام مسئولیتهای پیامبر را به جز دریافت وحی بر عهده دارند. بنابراین، ائمه جانشینان واقعی بعد از پیامبر به حساب میآیند و شایستگی دارند، ولی در عمل اینگونه نمیشود و ائمه رهبران جامعه مطرح نمیگردند و دور از جامعه میمانند و کسان دیگری رهبری جامعه را برعهده میگیرند و غصب میکنند که چنین چیزی تنها در جامعه سیاسی نامطلوب رخ میدهد. به همین دلیل چه کسانی میتوانند بخشهایی از دعای ندبه با «اَینَ اَینَ» سراغ رهبران الهی، یعنی ائمه را میگیرد و بیان میدارد چه کسانی مستحق رهبری از طرف خداوند هستند.
أین الحسن أین الحسین أین أبناء الحسین صالحٌ بعد صالحٍ و صادقٌ بعد صادقٍٍ أین السبیل بعد السبیل أین الخیرة بعد الخیرة، أین الشموس الطالعة أین الأقمار المنیرة أین الأنجم الزاهرة أین أعلام الدین و قواعد العلم... أین المعدّ لقطع دابر الظلمة... أین قاصم شوكة المعتدین أین هادم أبنیة الشرك و النفاق... أین طامس آثار الزیغ و الأهواء... أین معزّ الأولیاء و مذلّ الأعداء؛ كجاست حسنبن علی، كجاست حسینبن علی، كجایند فرزندان حسین، آن پاكان عالم كه هر یك بعد از دیگری رهبر راه خدا و برگزیده از خلق خدا بودند. كجا رفتند خورشیدهای تابان و ماههای فروزنده، كجا رفتند ستارگان درخشان. كجایند آن راهنمایان دین و اركان علم و دانش... كجاست آنكه برای بركندن ریشه ظالمان و ستمگران عالم مهیا گردید... كجاست آنكه شوكت ستمكاران را در هم میشكند، كجاست آنكه بنا و سازمانهای شرك و نفاق را ویران میكند... كجاست آنكه آثار اندیشه باطل و هواهای نفسانی را محو و نابود میكند... كجاست آنكه دوستان خدا را عزیز و دشمنان خدا را ذلیل خواهد كرد.
نتیجه
این نوشتار مفاهیم سیاسی دعای ندبه را بررسی میكند و علاوه بر مقدمه از دو قسمت اصلی تشکیل شده است. در مقدمه خواص فردی دعا را برای رشد، فعالیت افراد و شناخت درمان دردهای جامعه ضروری برمیشمرد و در نتیجه دعا را از منابع نظام سیاسی اسلام به حساب میآورد که ائمه آن را مطرح كردهاند.
قسمت نخست تحقیق با اختصاص به «مبانی جامعه اسلامی در دعای ندبه»، به «ضرورت جامعه اسلامی» میپردازد و بنابر دعای ندبه، جامعه اسلامی را ضرورتی برمیشمرد و در واقع به نحوی این مسئله را در ارتباط با بحث دین و سیاست و هدف اسلام و اقامه دین در جامعه مطرح میكند. در مبحث بعدی «معیارهای اسلامیت جامعه» را درمیافكند و چهار معیار، یعنی ولایت، اطاعت، شجاعت و حقانیت را برای اسلامیت جامعه بیان میکند و با بررسی هر یك دلیلی از دعای ندبه میآورد.
قسمت دوم تحقیق، «تصویر سیاسی جامعه اسلامی در دعای ندبه» را بررسی میكند و به دو قسمت مطلوب و نامطلوب تقسیم مینماید. ویژگی مهم جامعه سیاسی مطلوب را الهی بودن مشروعیت و دینی بودن ماهیت آن برمیشمارد و همچنین به «اهداف جامعه سیاسی مطلوب»، یعنی عدالت، آزادی سیاسی و امنیت میپردازد و در نهایت عناصر و ارکان جامعه سیاسی مطلوب (مردم، سرزمین، حکومت و حاکمیت) را از منظر دعای ندبه بررسی میکند. در بررسی جامعه سیاسی نامطلوب، نخست به ویژگیهای آن میپردازد که عبارتند از: نابود ساختن اسلام، انتشار ظلم و ستم استبداد، ایجاد تفرقه و اختلاف، قدرتنمایی، خودپسندی، خودبینی و از بین بردن آزادیهای مردم و بعد اهداف جامعه سیاسی نامطلوب را بررسی میكند و در نهایت مردم و رهبران را به عنوان عناصر اصلی جامعه سیاسی نامطلوب ارزیابی مینماید.
بنابراین از نتایج اصلی پژوهش میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1. مفاهیم سیاسی در دعای ندبه وجود دارد؛
2. با استفاده از دعای ندبه میتوان جامعه سیاسی مطلوب و نامطلوب را تصویر و طراحی کرد؛
3. میتوان دعا را از منابع نظام سیاسی اسلام به حساب آورد.
منبع : ابنا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فهرست منابع
1. قرآن؛
2. نهجالبلاغه؛
3. پهلوان، عاطفه، آزادی و دموکراسی در اندیشه امام خمینی(ره)، ؛
4. جوادی آملی، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، تنظیم محمد محرابی، چاپ اول، اسراء، قم، 1378.
5. حکیمی، محمدرضا، جامعهسازی قرآنی، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1378.
6. خاتمی، علی، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ص60، چاپ اول، نشر بلاغت، قم، 1376.
7. دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1373.
8. راسل، برتراند، اخلاق و سیاست در جامعه، ترجمه محمود حیدریان، چاپ اول، تهران، 1349.
9. رجالی تهرانی، علیرضا، ولایت فقیه در عصر غیبت، قم، نشر بلوغ، 1379؛
10. شریعتمداری جزایری، امنیت در فقه سیاسی شیعه، فصلنامه علوم سیاسی، شماره نهم، 1379.
11. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1364.
12. ـــــــــــــــــــــ، فرازهایی از اسلام (مقالات)، انتشارات جهان آرا، قم، بیتا.
13. علوی طالقانی، محیالدین، شرحی بر ترجمه دعای ندبه، مصحح علیاکبر غفاری، چاپ اول، امیرکبیر، تهران، 1388.
14. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، دعای ندبه، ترجمه موسوی کلانتری دامغانی، چاپ اول، شرکت تعاونی ناشران، قم، 1375.
15. کبیری آستانجین، محسن، مفهوم دموکراسی و شاخصهای آن در اندیشه امام خمینی(ره)، فصلنامه انتظار، شماره48، ص122، بهار83؛
16. کدیور، محسن، نظریههای مختلف دولت در فقه شیعه، چاپ اول، نشر نی، 1372.
17. کوئین، آنتونی، فلسفه سیاسی، ترجمه مرتضی اسعدی، انتشارات بینالمللی هدی، تهران، 1371.
17. گرامی، محمدعلی، نگاهی به سیستم سیاسی اسلام، چاپ دوم، نشر روح، تهران.
18. مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، چاپ اول، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1368.
19. مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص62ـ50، چاپ دوم، انتشارات صدرا، تهران، بیتا.
20. ـــــــــــــــ، گفتارهای معنوی، ص13، چاپ دهم، تهران، انتشارات صدرا، 1371؛
21. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج12، چاپ 31، دارالکتب الاسلامیه، 1373.
22. میراحمدی، منصور، آزادی در فلسفه سیاسی اسلام، چاپ اول، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1381.