0

بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

مبارك شيعيان آمد بدنيا حضرت باقر

كه از سوى رسول حق سلامش آورد جابر

مرحبا مرحبا، آفرين آفرين

منادى ميزند بين زمين آسمان فرياد

رجب اين ماه عظمى را رسيده مژده ميلاد

كه شادان گشته از ميلاد باقر حضرت سجاد

بر پدر آنچنان بر فرزندى چنين

مرحبا مرحبا، آفرين آفرين

 

به روز اول ماه رجب از امر يزدانى

رسد در مكتب اثنى عشر استاد ربانى

مدينه از فروغ روى ماهش گشته نورانى

مدينه النبى گشته خلد برين

مرحبا مرحبا، آفرين آفرين

دهد اين مژده را بر فاطمه روح الامين امشب

كه ماهى آسمانى آمده روى زمين امشب

خدا بخشد گلى زيبا به زين العابدين امشب

حافظ مكتب و باقر علم دين

مرحبا مرحبا، آفرين آفرين

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

بهار آمد هوا چون زلف يارم باز مشكين شد

زمين چون رويش از گل هاى رنگارنگ رنگين شد

نگارستان چينى شد زمين از نقش گوناگون

چمن رشك ختن از ياسمين وز بوى نسرين شد

دلِ آشفته شد محو گلى از گلشن طاها

اسير سنبلى از بوستان آل ياسين شد

چه گويم از گل رويش؟ مپرس از سنبل مويش

ز فيض لعل دلجويش مذاق دهر شيرين شد



به ميزان تعادل با گل رويش چه باشد گل

كه با آن خرمن سنبل كم از يك خوشه پروين شد

جمال جانفزاى او ظهور غيب مكنون بود

دو زلف مشك ساى او حجاب عزّ و تمكين شد

به باغ استقامت اوّلين سرو آن قد و قامت

به ميدان كرامت شهسوار ملك تكوين شد

سليل پاك احمد، زيب و زين مسند سرمد

ابوجعفر محمد، باقر علم نبييّن شد

محيط علم ربّانى، مدار فيض سبحانى

كه در ذات و معانى ثانى عقل نخستين شد

حقايق گو، دقايق جو، رقايق جو، شقايق بو

سراج راه حق، كز او رواج دين و آيين شد

مرارت ها چشيد آن شاه خوبان از بنى مروان

مگر آن تلخ كامى بهر زهر كين به تمرين شد

عجب نبود گر از آن اخگر سوزان سراپا سوخت

چه او را شاهد بزم حقيقت شمع بالين شد

براى يكّه تاز عرصه ميدان جانبازان

ز جور كينه مروانيان اسب اجل زين شد

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)


ای انس و جان محصّل دانش‌سرای تو
وی نه سپهر گوشۀ دارالولای تو
پنجم وصی ختم رسل باقرالعلوم
کلّ علوم در نفس جان‌فزای تو

 

جابر شفا گرفت ز دست خدایی‌ات
جبریل فیض می‌برد از خاک پای تو
پیش از شب ولادت تو ختم‌الانبیا
از جان و دل سلام فرستد برای تو
می‌جوشد از کلام خوشت معجز مسیح
نبْوَد عجب به مرده دهد جان دعای تو
نام تو، خلق و خوی تو،یکسر محمّد است
وجهِ خداست روی محمّد نمای تو
ما را چه زهره تا که ز مدح تو دم زنیم؟
گوید خدا برای رسولش ثنای تو
اهل سخن هنوز ز دلدادگان حق
دل می‌برند با سخنِ دل‌ربای تو
با آنکه می‌برد دل ما را مدینه‌ات
پیوسته در بقیع دل ماست جای تو
باشد کجا به نزد تو قابل، درود ما؟
ای بر تو لحظه لحظه سلام خدای تو
قبرت خراب و قدر تو باشد بسی بلند
ای عرش کبریا حرم با صفای تو
ویرانۀ بقیع تو باشد بهشت ما
ای خازن بهشت گدای گدای تو
قبر تو در مدینه غریب است و روز و شب
باشد مدینۀ دل ما کربلای تو
دشنام خصم را که دهد با دعا جواب
غیر از تو، ای حلاوت جان در صدای تو
حاشا که حق یک سخنت را ادا کنم
گر صدهزار بار کنم جان فدای تو
چون نور آفتاب که تابیده بر زمین
پیچیده در سپهر معارف، ندای تو
ما ظرف کوچکیم و عنایات تو، بزرگ
ای وسعت جهان همه ظرف عطای تو!
تو در چار بحری و دریای هفت نور
نورند نور جمله تبار و نیای تو
طاق است طاق، مؤمن طاق تو در جهان
بوحمزه و هشام که آرد سوای تو؟
یاد آورم ز خاطرۀ چارسالگیت
از کربلا و کوفه و شامِ بلای تو
عالم سیاه در نظرت گشت همچو شب
وقتی کبود شد بدن عمه‌های تو
بزم یزید ریخت به هم، رنگ او پرید
وقتی بلند گشت صدای رسای تو
گفتی که حاجیان همه ده‌سال در منا
گیرند دور هم همه با هم عزای تو
ای پنجمین معلم عالم بگو، بگو
زهر هشام با چه گنه شد جزای تو؟
تقدیم توست سوز دل صبح و شام ما
در قلب ما بوَد غم بی‌انتهای تو
نفرین بر آن گروه که در روضة البقیع
نگذاشتند گریه کنم از برای تو
تا هست روح در تن و سوزش درون جان
«میثم» بوَد هماره قصیده سرای تو 

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

مرآت ولایت 3
به همراه دریافت فایل صوتی سبک

دسته‌گل زین‌العابدین، باقـر علم و امام دین
نور دل و دیدۀ حسن، نجل امام المجاهدین

ای مه انجم خوش آمدی
امام پنجم خوش آمدی

محمّــد اول علـی، مــاه رجــب از تــو منجلی
به مصطفی پنجمین وصی، به کبریا پنجمین ولی

ای مه انجم خوش آمدی
امام پنجم خوش آمدی

 


سلام گرم پیمبرت، رسیده از قول جابرت
دخت نبی جدۀ تو ، بنت حسن گشته مادرت

ای مه انجم خوش آمدی
امام پنجم خوش آمدی

ای سرو جانم فدای تو ورد زبانم ثنای تو
بوده‌ام از روز کودکی تشنۀ جام ولای تو

ای مه انجم خوش آمدی
امام پنجم خوش آمدی

در شـب عیــد ولادتـت، پــر شده‌ام از ارادتت
سائل کوی توام که تو، لطف و کرم بوده عادتت

ای مه انجم خوش آمدی
امام پنجم خوش آمدی

خیال تو شمع محفلم، بقیع تو کعبۀ دلم
ثنای تو ذکر دائمم، ولای تو کلِّ حاصلم

ای مه انجم خوش آمدی
امام پنجم خوش آمدی

ماه نهد سر به خشت تو، علم خدا در سرشت تو
قلـب محبـان فاطمـه بــرگ گلی از بهشت تو

ای مه انجم خوش آمدی
امام پنجم خوش آمدی 

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

باید به فکر قافیه های جدید بود

در شهر غمزده به هوای امید بود

باید به مثنوی پر و بال عقاب داد

شوری برای خلقت یک انقلاب داد

باید تلنگری به تکاپوی سینه زد

با بیت های شعر پلی تا مدینه زد

باید سراغ زمزمه ای عاشقانه رفت

در جستجوی شوق به هر بی کرانه رفت

باید برای فصل رجب واژه آفرید

شاید هوای وصل و طرب سوژه ای جدید

ماهی که مات روشنی اش میشود نجوم

راهی به سمت یا علی از باقرالعلوم

نفسی که شد نَفَس نَفَسش بی حد و عدد

با دیدن هلال رجب یا علی مدد

پای رجب رسیده به شهر نوشته ها

گل شد تمام گفته و گل شد شنفته ها

تسبیح عاشقیِّ دل شاد یا علیست

سُبّوح حمد حضرت سجّاد یا علیست

نور مبین ذات خدا در زمین ببین

آمد اصول دین پسر زین العابدین

باقر بقای علم لدنِّیِ مصطفاست

باقر بنای نام علی با همان صفاست

باقر شکوه عاشقیُّ و عشق خالق است

دار و ندار سینه ی پرشور صادق است

باقر نمای تشنگی و نای زندگی ست

اوج غم و عروج تولّا و بندگی ست

پرورده ی نیایش شبهای نافله

همبازی سه ساله ی همپای قافله

یادآور حماسه ی عباس در نبرد

تیرش جواب طعنه شد و قلب فتنه سرد

شرحی برای درک معانیِّ فاطمه

راهی به سوی ربُّ و مبانیِّ زمزمه

حُبّش کلید برتری محشریِ ماست

نامش زمینه ی نفس حیدری ماست

ای شاهد شهادت گلهای آفتاب

اشک دو چشم کودکی ات مات مشک آب

یادت نمی رود سفر پای نیزه ها

دیدار قتلگاه و وداع با جنازه ها

برگ گل و فشار غل و طعنه و عذاب

بزم می و جفای نی و مجلس شراب

تو روضه های آه رباب و سکینه ای

یک کربلا عذاب و عطش در مدینه ای

آن روز شعله آمد و سوزاند خیمه گاه

امروز مانده قبر تو بی شمع و بارگاه

اصلاً سقیفه آمده همواره لج کند

محتاج شیعه را به دعای فرج کند

آقا بیا که آمدنت آرزوی ماست

عمریست بغض دوری تو درگلوی ماست

                                                      حسین ایمانی

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

ساقيا مى ده كه دل از اضطراب آيد برون

 

كز افق جاى مه امشب آفتاب آيد برون

آن چنان مستم كن اى ساقى كه از فرط شعف

 

جاى اشك از ديده ام درّ خوشاب آيد برون

بزم شادى كن بيا امشب به صد جاه و جلال

تا ز پشت پرده يارم بى حجاب آيد برون

 

شد شب ميلاد مسعود امام پنجمين

 

آن كه توصيف صفاتش از حساب آيد برون

زد قدم در عرصه گيتى گل گلزار عشق

 

تا ز شرم روى او از گل، گلاب آيد برون

خشم حق بين باز كن كز بارگاه قُرب حق

موكب نوباوه ختمى مأب آيد برون

از قدوم ميمنت با دُر درياى علم

 

بوى مشك و عود و عنبر از تراب آيد برون

تا منور ملك هستى گردد از نور رُخَش

 

يوسف فرخ رخ ما بى نقاب آيد برون

آمد آن شاهى كه آدم از براى ديدنش

 

از جنان هِق هِق زنان غرق خضاب آيد برون

آمد آن شاهى كه موسى با عصا از كوه طور

بهر ديدار رُخَش با صد شتاب آيد برون

آمد آن شاهى كه بهر كسب فيض از محضرش

حضرت عيسى بن مريم با كتاب آيد برون

آمد آن فرمانرواى مكتب صدق و صفا

كز صفايش نخل ايمان كامياب آيد برون

آمد آن آموزگارى كز كتاب ناطقش

 

از براى حل هر مشكل جواب آيد برون

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

خواهم امشب باز شيدايى كنم

از در رحمت تمنّايى كنم

تا شوم دور از تمام هرچه زشت

سير، در گلزار زيبايى كنم

گرچه خوارم، دم ز گلها مى‏زنم

ياد گل، ياد گل آرايى‏كنم



مدت كوتاه عمر خويش را

صرف خدمت نزد مولايى كنم

از همين كوتاه خدمت، تاابد

زندگى در لطف و آقايى كنم

آمدم نوشم مى‏از  شير و رُطب

بر در ميخانه ماه رجب

اى رجب ميخانه حيدر تويى

مِى تويى، باده تويى، ساغر تويى

طعم تو گرديده احلى من عسل

گوشه‏اى از وسعت كوثر تويى

راه درك ليلةالقدر على

بهر شيعه تا صف محشر تويى

ماه شعبان بر تو كرده اقتدا

باعث توفيق پيغمبر تويى

مطلعت زيباترين روز خداست

ميزبان حجت داور تويى

حسن مطلع در تو باشد لطف يار

شد رخ زيباى باقر آشكار

او شعيب عترت پيغمبر است

باقر درياى علم داور است

مفتخر بر نام او هستيم ما

اين كلام يك امام و رهبر است

اول خير آخر خير اصل خير

اين محمد، سفره دار كوثر است

بى رواياتى كه از او آمده

دين ما تا روز محشر ابتر است

سائل علمش مراجع گشته اند

وسعت علمش ز هركس برتر است

او كه باشد بهترين مولاى من

مادرش  شد فاطمه بنت الحسن

مادرش از فاطمه تصوير داشت

دربرش آئينه تقدير داشت

پاكتر از آب زمزم خُلق او

رزق و سهم از آيه تطهير داشت

او كه باشد دختر بيت كريم

حُسن بابايش در او تأثير داشت

نِى به دامانش گرفته كودكى

او به دامان خضر راهى پير داشت

تا كند مارا غلام درگهش

در نگاه چشم خود زنجير داشت

ما غلام حضرت باقر شديم
بر مَرام غير او كافر شديم

سروده جواد حيدري

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

برخیز نگارا که بهار طرب آمد

عید عجم و چشن نشاط عرب آمد

از کثرت انوار یکی روز و شب آمد

پایان جمادی شد و ماه رجب آمد

 


ماهی که شود ملک جهان خُلد مُخلد

از یمن قدوم دو علی و دو محمد

بر اهل ولا عید مویّد شده امشب

در جلوه رخ داور سرمد شده امشب

لبخند عیان برلب احمد شده امشب

میلاد همایون محمد شده امشب

در دامن خورشید ، عیام قرص قمر شد

فخر دو جهان سید سجاد پدر شد

امشب صدف بحر ولایت گهری زاد

یا دخت حسن فاطمه ، زیبا پسری زاد

در خانه ی خورشید ولایت قمری زاد

یا بار دگر آمنه پیغامبری زاد

این است که دو فاطمه را نور دوعین است

پور دو علی باشد و نجل حسنین است

  این گوهر یکدانه ی دریای عقول است

در مکتب دین دوستیش اصل اصول است

ماه دو علی مهر دل آرای رسول است

فرزند حسین است و عزیز دو بتول است

مولای همه عبد خداوند مقام است

تا حشر امام است امام است امام است

این محور دین اختر تابنده ی علم است

در قلب زمان نور فزاینده ی علم است

آرنده ی علم است و نماینده ی علم است

گوینده ی علم است و شکافنده علم است

در کنیه ابوجعفر و باقر شده نامش

پیغمبر اسلام فرستاده سلامش

دشمن به عداوت خجال از کثرت خیرش

فرقی نکند گاه کرامت خود و غیرش

جبریل امین گم شده در وادی سیرش

شیرینی جان قصه شیرین عُزیرش

علم همه یک قطره زدریای کمالش

دیوانه شود عقل به توصیف جمالش

ای گوهر شش بحرویم و هفت در ناب

ای سائل انوار رخت مهر جهانتاب

بی مهر تو طاعات ، چو نقش آمده بر آب

خاک قدم طفل دبستان تو اقطاب

فرزند پیمبر پدر هفت امامی

هم فرش مکان هستی و هم عرش مقامی

انوار دل از روی نکوتر زمه تو

جن و بشر و خیل ملائک سپه تو

جان همه خوبان جهان خاک ره تو

شد باعث بینائی جابر نگه تو

مارا زگنه نیست بجز روی سیاهی

ای چشم خدا وند ، کرم کن به نگاهی

از شوق تو چون مهر تو چون داغ به سینه

چشمم به بقیع است و دلم سوی مدینه

ای شمع دل پنج امین و دوامینه

ماغرق به دریای گناه و تو سفینه

غرقیم ولی چشم یه احسان تو داریم

با دست تهی دست به دامان تو داریم

مهر تو ثمر گشته بسی حاصل ما را

حب تو صفا داده بقیع دل ما را

وصف تو همی شور دهد محفل ما را

اینگونه سرشتند از اول گل ما را

تا حشر گـُل مهر تو روید ز گـِل ما

آوای تو پیوسته برآید ز دل ما

تو کعبه ای و کعبه گرفتار بقیعت

پیوسته ملک سائل زوّار بقیعت

جان و دل ما شمع شب تار بقیعت

تا چهره گذاریم به دیوار بقیعت

این درد فراقی که به جان است دوا کن

بر ما زره لطف گذر نامه عطا کن

ای بوسه گه یوسف زهرا دهن تو

نقل دهن ما همه نَقل سخن تو

جان همه قربان تو و جان و تن تو

صد شکر که میثم شده مرغ چمن تو

غیر از گل مهر تو به گلزار نبوید

جز مدح تو و عترت اطهار نگوید

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

بــه ســر مى پــرورانــم مــن هــواى حـضـرت باقر

بـه دل بـاشـد مـرا شـوق لـقــاى حـضــرت بــاقــر

ز عشقش جان من بر لب رسيده ، كَس نمى داند

كه نبود چـــاره ســاز من سواى حـــضــرت بــاقــر

 


چــنـان بـگـرفته صـيت عـلميش آفــاق را يـك سـر

كه پـيـچـيـده در ايـن عـالم صـداى حـضـرت بــاقـــر

پـيـمـبـر گـفـت بـا جـابر، كـه خـواهى ديـد بـاقـر را

سـلام از مـن رسـان آن گـه بــراى حضـرت بــاقــر

سؤ الاتــى كـه از وى كــرد دانـشـمـنـد نـصــرانى

جـوابـش را شـنـيـد از گـفـتـه هاى حـضـرت بـاقــر

مسلمان گشت راهب،ناگهان در مـحضـر آن شـه

مـنــــوّر شـد دل او از ولاى حــضـــرت بـــاقــر

بـه رسـتـاخـيز گـر خواهى نجات از گرمى محشر

بـــرو در ســايــه ظــلّ همــاى حـضـرت بـاقــر

جـلال و شــأن قـــدر آن امــام پــاك بـــازان را
نمى دانــد كــسى غـيــر از خــداى حـضـرت بــاقر
اشعار از شاعر محترم : آقاى رضائى .

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

شهر مدينه غرق شادى بود آنشب

اكنده از بانگ منادى بود آنشب

آنشب شفق ائينه دار لطف حق بود

چشم انتظار جلوه نص علق بود

آنشب قلم ، شمشير خود را تيز ميكرد

پيمانه انديشه را لبريز ميكرد

آنشب منادى داد عدل و داد ميزد

بين زمين و آسمان فرياد ميزد

 

كاى اهل عالم قلب عالم منجلى شد

نام محمد زنده از نام على شد

ماه رجب را عزم جولان ساز گرديد

يعنى گره از كار رجعت باز گرديد

بايد زمان ائينه دار راز گردد

درهاى رحمت بر رخ ما باز گرديد

بايد سحر شعر طلوع فجر خواند

بهر سپيده ، ايه هاى قدر خواند

اينك شكوه علم را تفسير بايد

كلك قضا را قدرت تحرير بايد

الاله بايد باده ، در پيمانه ريزد

گلواژه ها در مقدم جانانه ريزد

كامشب شب مرگ غم و وقت سرور است

هنگامه ازادى و ميلاد نور است

جولان جشن پنجمين مولاست امشب

عيد علوم كل ما فيهاست امشب

امشب شب پيدايش بحر العلوم است

اكنده از شور و شعف ، قلب عموم است

خورشيد علم از شهر يثرب سر زد امشب

ارض و سما، فرياد شادى بر زد امشب

ماه جمادى عزم رفتن ساز كرده

درياى هستى را سرا پا ناز كرده

ائينه دار نهضت فرداست امشب

ميلاد پيك روز عاشوراست امشب

هنگامه شادى زين العابدين است

ميلاد مسعود امام پنجمين است

آمد بدنيا آنكه نامش جاودانى است

روشنگر ائين و راه زندگانى است

آمد بدنيا مظهر يكتا پرستى

احيا گر دين خدا در ملك هستى

آمد بدنيا تشنه جام محمد(ص )

 

همفكر و هم ائين و هم نام محمد(ص )

 

از كوشش او دين حق پاينده گردد

از دانش او علم و دانش زنده گردد

احمد به وصفش با على تفسير گويد

زهرا زيمن مقدمش تكبير گويد

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

فصل بهار آمد و عالم معطر است

بوى نسيم صبح بسى روح پرور است

گويا ز خلد مى وزد اين باد مشكبيز

كاين سان دماغ ابر ز بوى خوشتر است

هم اين زمين مرده شده احيا ز فيض او

هم اين جهان پير، جوان بار ديگر است

چندان نموده عقد عقد جواهر نثار يار

كز فيض او فضاى زمين، پر ز گوهر است

 

گستره است فرش ز مرد به صحن باغ

دهقان باغ را ندانم چه بر سر است

در بزم بلبل آمد گل، باز بى نقاب

اما به سوز حسن رخش طرفه چادر است

نرگس گشوده چشم تماشا به روى گل

سوسن به صد زبان، پى مدحش ثناگر است

بنگرد مى به شاخه نيلوفر از شعف

در پيچ و خم، چو زلف عروسان دلبر است

ريحان تو گويى آمده از خطّه خطا

مجموع بار او همه از مشك اسفر است

در پاى قصر گل زده خوش خيمه نسترن

گويا طلب نموده چه درويش بر در است

از صوت سار و صلصل و بلبل، به گلستان

چشم حسود كور و همى گوش او كر است

با صد نوا به شاخ گل ارغوان، هزار

طوطى به نعمه بر سر شاخ صنوبر است

من هم زبان گشوده به مدح شهنشهى

كو بر علم حجله موجود، بائر است

نور خدا، امام هدى، باقرالعلوم

هادى دين و وارث علم پيمبر است

بابش على و جد كبارش بود حسين

زين العابد را پسر و باب جعفر است

كى عقل مى رسد به در قصر قدر او

جايى كه عشق، مات رخ آن فلك فر اشت

در جاه و رتبه صد چو سليمان، به عّز و جاه

در زير بال طايرى از كويش اندر است

هم لطف اوست مونس يونس، به بطن حوت

هم در طريق، هادى خضر و سكندر است

نعلين مصطفى است به پايش كه عروج

كو قصر جاه و رتبه اش از عرش برتر است

دراعه و قار على هم بر دوش اوست

به تاركش ز نور حسينى هم افسر است

در پيش حر جود و سخايش كجا و كى

بحر محيط قلزم و عمان برابر است

مفتاح قفل گنج سعادت، به دست ست

بر پا از او بناى شفاعت، به محشر است

كى با شهان، گداى درش را مثل زنم

چون بر در گداى درش، صد چو قيصر است

مى خواست تا هشام، حقيرش كند ز كين

با علم آنكه حجت خلاق اكبر است

وقتى طلب نمود به بزم خود آن لعين

كو ايستاده با همه اعيان برابر است

تير و كمان، بهانه خود ساخت آن شقى

با آن عناها كه به قلبش مخمر است

گفتا كمان كشى نبود كار هر كسى

چون كار آزموده يلان دلاور است

شاها تو چون به علم كما ندار اكملى

اكنون كمان و تير در اين بزم حاضر است

بايد كمان كشى بنشان تا كه بنگرم

فضل و هنر، به شان كه امروز در خور است

تير تو چون ز تير قضا مى برد گرو

چشمم به چوب و تير تو شايق چه منظر است

مولاى دين، ز خصم دنى، عذر خواست ليك

راضى نشد ز بغض كه جانش در آذر است

آنكه فكند تير پس آن شاه بر نشان

با آنكه تير از پى حكمش چه چاكر است

با سوزن قضا، به دل خال آن چنان

پيوسته دوخت تير، كه دور از تصور است

نه جوب تير، دوخت به بالاى يكديگر

آنسان كه ذهن و عقل، ز ادراك قاصر است

هر كس كه ديد گفت تعالى از اين هنر

اين دست، دست قدرت خلاق اكبر است

دست ولى خالق كون و مكان بود

تير اين چنين، به راست ى از دست داور است

اما به حيرتم ز چه آن شه به كربلا

مغلوب كوفيان شرير ستمگر است

همراه باب خويش برندش به شهر شام

بر چشم شاميان، چو اسيران مضطر است

با آنكه خود مروج دين خدا بود

با آنكه نور ديده زهراى اطهر است

گاهى به شهر كوفه و گاهى به شهر شام

گه در خرابه، گاه به زندان بى در است

گاهى ز ابتلاى پدر، مى زند به سر

گه فكر دستگيرى آل پيمبر است

فائز ز سوز ماتم او دم مزن دگر

كز آه آتشين تو عالم در آذر است

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

باز هم طبع دل شکوفا شد   بزم عشق و طرب مهيا شد
مردي آمد ز خانواده ي نور   مهر او در دل همه جا شد
آسمان در مقابلش خم شد   خاک هم نزد مقدمش پا شد
آفتاب آمد و همه ديدند      چه شکافي به علم پيدا شد
و کسي نيست مثل خوي او
وحده لا اله الاهو

جبرئيل آمده به کف سيني   پر ز ميوه,گلاب و شيريني
مهد او روي دست حورا بود  بين تور و روبان تزئيني
دست شيطان به بند قنداقه    نشود اهل توبه؟! بدبيني!
يک کفه عشق و يک کفه مولا   چه عياري چه شان سنگيني
با تجلاي کوثر آمد او
با سلام پيمبر آمد او
آمده تا که پرده بردارد             بهر افشاي حق نظر دارد
وقت ميلاد او همه گفتند       «چه قدر فاطمه پسر دارد»
او ز نسل سلوني است،بپرس!        از تمام فنون خبر دارد
دست تاريخ مي نويسد که   چه کسي مثل او جگر دارد-
-پيش ظالم ز مدح خود خواند
وسر جاي خويش بنشاند
از دل ما صفا رود؟! هرگز          مهر اين مقتدا رود؟! هرگز
زاهدي بي ولايت و عشقش         تا وصال خدا رود؟! هرگز
از در خانه اش کسي ديده        دست خالي گدا رود؟! هرگز
وقت جولان نشد,دلاوري است!     تير آقا خطا رود ؟! هرگز
کاش تيري به قلب ما بزند
بر مزار من و تو پا بزند
پدرش مقتداي اذکار است            مادرش در پناه ديوار است
ازدحامي به پشت بيت حسين       هر دلي در خيال ديدار است
برو فردا بيا دگر دير است          گوش عاشق مگر بدهکار است
همه او را زيارتش کردند             اي خدا نوبت علمدار است
گفت در گوش او به غمخواري
جانشين مني علمداري
کربلا آمد و قيامت شد            وقت بي ياري و اسارت شد
ديده هاي امام باقر ديد            که به زينب چسان اهانت شد
عمه هايش به بند زنجيرند          ناله اي کرد و غرق غيرت شد
آه افسوس! دست او بستند             آرزومند روز عزت شد
نيزه اي قهرمان جنگ سر است
اشک مي ريزد و نظاره گر است

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

ای اسوه مفاخر توحید باقرا
آئینه ی مظاهر توحید با قرا
ای نور منتشر شده ی ذات ذوالجلال
انوار تست ناشر توحید با قرا

 

آنروز که ز فاطمه نور تو خلق شد
نور تو گشت فاطر توحید باقرا
دنیا نبود بلکه تو بودی و ذات حق
ظاهر شدی به خاطر توحید باقرا
در کعبه مقدس دلهای شیعیان
انوار توست ناظر توحید باقرا
ای آشنا ، به خاک رهت از جبین گذر 
دستم بگیر از ملکوت زمین گذر
ای محضرت معرف پروردگار خویش
می جانشین مملکت کردگار خویش
وقتی امور خلق به تو واگذار شد
انگار می نمود خدا،واگذار خویش
تو حجت و امام زمان همیشه ای
تنها نبوده ای پدر روزگار خویش
این انقلاب علمی تو تازگی نداشت
روز ازل نمونه شدی در دیار خویش
قبل از کرات ،فکر گل شیعه بوده ای
ما را کشانده ای همه جا در مدار خویش
امروز از ولای تو دم می زنم ولی
هر روز مست جام توام با علی
بی تو حدیث وحی نگارش نمی شود
ابواب نور بی تو شمارش نمی شود
ای تالی کتاب خدا،ترجمان وحی
در این کتاب جز تو فارش نمی شود
ای مظهر نجات و تقوای راستین
علم و عمل که بی تو گزارش نمی شود
دریا اگر تراکم تبخیر ها شود
هرگز بدون اذن تو بارش نمی شود
درمان خشکسالی ما یک دعای تست
لطف خدا بدون سفارش نمی شود
بذری اگر ز نور تو در جان ما شود
از دل نفس بر آید و مشکل گشا شود
ای سینه تو حامل اسرار سرمدی
وی حافظ ولایت عظمای احمدی
وقتی اراده ی تو همان حجت خداست
فرقی نمی کند که علی یا محمدی
چون دانه تو در گل ما نور داده ای
چون گل ز جان عاشق ما باز سرزدی
هفت آسمان وهفت بهشت است ونه فلک
یک گوشه از صناعتت ای مرد ایزدی
ای زاده ی ذراره احمد محمدا
سبط الحسین!آیت زهرا خوس آمدی
عمری ز دست رفته و سر گشته ایم ما
اینک یه سوی نور تو برگشته ایم ما
آدم بدون نور تو اصل و نصب نداشت
حوا بدون فاطمه مادر لقب نداشت
سجاده بی تو رو به مصلا نمی کند
سجاده بی وجود تو در دل طرب نداشت
روزی که غیر نور تو تسبیح گر نبود
تسبیح غیر نام تو ذکری به لب نداشت
ای فرش زیر پات حصیری ز برگ نخل
بی خاک پات ذائقه میل طرب نداشت
انبان تو اگر به مدینه نمی رسید
سائل بدون توشه ی تو نان شب نداشت
حالا دلم ز کوی تو حاجت کند طلب
ماه خدا می خواهم می رجب
ای شاهد همایش صحرای کربلا
ای محرم محرم و غوغای کربلا
از پشت پلک پاک یتیمانه،هیچ کس
پرپر ندید مثل تو گلهای کربلا
دبدی ز تل زینبه مثل عمه ات
باران تیر و نیزه به اعضای کربلا
از تا زیانه بر تن تو یادگار ماند
تاخیمه گاه سوخته تن های کربلا
از کودکی به سینه ی خود تا دم عروج
انباشتی تمامی غمهای کربلا
آئینه ی دو چشم نمورت جلا گرفت
وقتی لب تو جام کربلا گرفت
محمود ژولیده

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

امشب گل سرخ باغ دین می آید

فرزند امیرالمومنین می اید

تبریک که ماه برج حکمت باقر

در خانه زین العابدین می آید

***

ساغر زده ام ز جام باقر

بشکفته لبم به نام باقر

چشم همه روشن از جمالش

آمد به جهان امام باقر

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

به مناسبت میلاد امام محمّد باقر علیه السلام :

کیستی تو که نگاهت به حرم راه نماست

طور سینای تو تصویرگر آینه هاست

 

کیستی مرد که حاتم شب و روز خود را

بر سر سفره ی اکرام تو مانند گداست

 

 

 

 

مَثَلِ علم تمام علمای عالم

پیش علمت مَثَلِ قطره کنار دریاست

 

سی هزار از تو روایت شده از یک نفر است

همه سر چشمه اش از علم الهی شماست

 

حوزه و مجتهد و عالم و علّامه و علم

همه از برکت یک لحظه ی عمرت برپاست

 

عالمان پیش تو یک عمر تلمّذ کردند

مذهب از سیره ی علمی شما پا برجاست

 

السلام ای که تویی روح ولایت آقا

این سلام از نظرم می گذرد کز طاهاست

 

ثمر پاک ترین عشق شما هستی و

مادرت سرور زن های دو عالم زهراست

 

همه ی ارض و سما حول شما می گردد

نظری کن که نظر بر دل عشّاق رواست

 

نور در روح نماز تو تجلی دارد

در زلالی نگاه تو خدا هم پیداست

 

آنقَدَر مدح تو را گفتن و خواندن سخت است

کین قلم جنس ، فقط کار خود ذات خداست

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:35 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها