0

بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

جمادی طی شد و آمد رجب با ز                                 بهار خواندن قرآن شد آغاز
گنه کاران کجائید کجائید                                              بیائید معصیت کاران بیائید
مه خود سازی و راز و نیازاست                                در رحمت به روی خلق بازاست
چنان رحمت کند در او تلاطم                                که کرده معصیت هم دست وپا گم
به شام اولش ماهی درخشید                         که هستی را حیات زنده بخشید
نهال پر بر طوبی ثمر داد                               علی بن الحسین را حق پسر داد
عروس فاطمه نوزاد دارد                                         به عالم فخر از این اولاد دارد

 

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

مبارك شيعيان آمد بدنيا حضرت باقر
كه از سوى رسول حق سلامش آورد جابر
مرحبا مرحبا، آفرين آفرين
منادى ميزند بين زمين آسمان فرياد
رجب اين ماه عظمى را رسيده مژده ميلاد
كه شادان گشته از ميلاد باقر حضرت سجاد
بر پدر آنچنان بر فرزندى چنين
مرحبا مرحبا، آفرين آفرين
به روز اول ماه رجب از امر يزدانى
رسد در مكتب اثنى عشر استاد ربانى
مدينه از فروغ روى ماهش گشته نورانى
مدينه النبى گشته خلد برين
مرحبا مرحبا، آفرين آفرين
دهد اين مژده را بر فاطمه روح الامين امشب
كه ماهى آسمانى آمده روى زمين امشب
خدا بخشد گلى زيبا به زين العابدين امشب
حافظ مكتب و باقر علم دين
مرحبا مرحبا، آفرين آفرين

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

بسرمی پرورانم من هوای حضرت باقر                       به دل باشد مرا شوق لقای حضرت باقر
ز عشق جان من بر لب رسیده کس نمی داند         که نبود چاره ساز من سوای حضرت باقر
چنان بگرفته علمش آفاق را یکسر                            که پیچیده در این عالم صدای حضرت باقر
پیمبر گفت با جابر که خواهی دید باقررا                    سلام از من رسان آنگه برای حضرت باقر
به رستاخیز گر خواهی نجات از گرمی محشر                         برو در سایه ظل همای حضرت باقر
جلال و شأن آن امام پاک بازان                                نمی داند کسی غیر از خدای حضرت باقر
  عبدالحسین رضائی
 

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

ای ذکر جان، ثنای تو یا باقر العلوم
وی حرف دل دعای تو یا باقرالعلوم
ای مصطـــفی سلام فرستاده سوی تو
از جــــــــانب خدای تو یا باقرالعلوم
دشنام داد دشمن و گـــــــردید عاقبت
شــــرمنده از عطای تو یا باقر العلوم
هر دم هـــــــــزار قافلۀ دل کند صفا
در صحن بــا صفای تو یا باقر العلوم
جُرم من و شفـاعت تو ای شفیع خلق
درد مـــــــن و دوای تو یا باقر العلوم
علم و کمال و حکمت و توحید جان گرفت
از نطق جـــان فزای تو یا باقر العلوم
فردابه خُلد ناز فـــــــروشم، اگــر شوم
محشور بــــــــا ولای تو یا باقرالعلوم
یک لحظه وا کند گره از کـــــار عالمی
دست گــــــره گشای تو یا باقر العلوم
دردا که صبح و شام هـــشام از ره ستم
کوشید بــــــر جفای تو یا باقر العلوم
یا این ههمه عنایت و لطف و عطا نبود
زهــــر ستم سزای تو یا باقر العلوم
در گوشۀ بقیع مزار غـــــریب تو است
تـــــــاریخ رنجهای تو یا باقر العلوم
بالله قسم رواست کــــــه چشم تمام خلق
خون گرید از برای تو یا باقر العلوم
مظلوم زیست کردی و مسموم کین شدی
این بود مــــاجرای تو یا باقر العلوم
دردا که شد نـــــهان به دل خاک در بقیع
روی خـدا نمای تو یا باقر العلوم
شهر مدینه شهر نــــــــبی لاله زار وحی
گـــردید کربلای تو یا باقر العلوم
هر جا سفر کنم دل مــن در بقیع تو است
دارم به سر هوای تو یا باقر العلوم
شاعر:غلامرضا سازگار

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

 من پنجمین ولی خداوند قادرم
همنام مصطفی و ملقب به باقرم
گنجینه ی علوم الهی است سینه ام
از نسل سفره دار کریم مدینه ام
مشهور شهرم و کرم ابراز می کنم
با یک نظر ز کار گره باز می کنم
قبل از تهجد شب آن عشق بازی ام
شهر مدینه شاهد سائل نوازی ام
همیان به دوش کوچه ام و ذره پرورم
ناز گدای شهر به یک غمزه می خرم
بانی روضه های غروب منا منم
پرچم به دوش ماتم کرببلا منم
من شاهد مصیبت عظمای عالمم
من شاهد غریبی آقای عالمم
سجاد زاده ام پسر مرد گریه ام
من آشنای غربت هم درد گریه ام
با چشم خویش واقعه ایی دیده ام عجیب
احرام بسته، قافله ایی دیده ام غریب
با حاجیان فاطمه تا همسفر شدم
از سرّ عشق بازی حق با خبر شدم
آنان به کوی نسل الهی قدم زدند
زیباترین منای خدا را رقم زدند
دیدم که آب تحفه ی نایاب می شود
کودک چگونه تشنه و بی تاب می شود
دیدم چگونه جسم جوان خرد می شود
شخصیت امام زمان خرد می شود
دور امام نیزه و شمشیر دیده ام
در گودی گلو اثر تیر دیده ام
دیدم مفاصلی که ز هم دور می شود
شاهی به ضرب نیزه ایی منحور می شود
خنجر به دست شمر به گودال می رود
زهرا کنار پیکرش از حال می رود
چکمه به پا به جانب مقتل دوید وای
روی ضریح سینه ی جدم پرید وای
این جا به بعد مهر سکوتی بر این لب است
گودال بوسه گاه خصوصی زینب است من پنجمین ولی خداوند قادرم
همنام مصطفی و ملقب به باقرم
گنجینه ی علوم الهی است سینه ام
از نسل سفره دار کریم مدینه ام
مشهور شهرم و کرم ابراز می کنم
با یک نظر ز کار گره باز می کنم
قبل از تهجد شب آن عشق بازی ام
شهر مدینه شاهد سائل نوازی ام
همیان به دوش کوچه ام و ذره پرورم
ناز گدای شهر به یک غمزه می خرم
بانی روضه های غروب منا منم
پرچم به دوش ماتم کرببلا منم
من شاهد مصیبت عظمای عالمم
من شاهد غریبی آقای عالمم
سجاد زاده ام پسر مرد گریه ام
من آشنای غربت هم درد گریه ام
با چشم خویش واقعه ایی دیده ام عجیب
احرام بسته، قافله ایی دیده ام غریب
با حاجیان فاطمه تا همسفر شدم
از سرّ عشق بازی حق با خبر شدم
آنان به کوی نسل الهی قدم زدند
زیباترین منای خدا را رقم زدند
دیدم که آب تحفه ی نایاب می شود
کودک چگونه تشنه و بی تاب می شود
دیدم چگونه جسم جوان خرد می شود
شخصیت امام زمان خرد می شود
دور امام نیزه و شمشیر دیده ام
در گودی گلو اثر تیر دیده ام
دیدم مفاصلی که ز هم دور می شود
شاهی به ضرب نیزه ایی منحور می شود
خنجر به دست شمر به گودال می رود
زهرا کنار پیکرش از حال می رود
چکمه به پا به جانب مقتل دوید وای
روی ضریح سینه ی جدم پرید وای
این جا به بعد مهر سکوتی بر این لب است
گودال بوسه گاه خصوصی زینب است

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

 این مدینه ستاره باران است
چشم خورشید خیره برآن است
داخل مهد روح ایمان است
روزگار زمین درخشان است
جان دین روی دست جانان است
این پسر از تبار ایران است
پسری از تبار شیر خداست
نوه ی پادشاه کرب و بلاست
باقرالعلم  ِ مکتب مولاست
گل سجّاد و جلوه ی زهراست
لحظه ای که برابر سقّاست
ماه و خورشید حق نمایان است
پنجی از جنس پنج تن آمد
وارث علم  ِ موتمن آمد
یادگار ابا الحسن  آمد
گل زهرا سوی وطن آمد
حسنینی به یک بدن آمد
آسمان را ببین که حیران است
آسمان مات این قیام و قعود
حیدر دیگری به وقت سجود
کرم مجتبی در این مولود
عشق شاه وفا به تار و به پود
انتهای درخش اش موعود
 شاهد غرّش دلیران است
کربلای حماسه ها لبّیک
پسر سجده و دعا لبّیک
شاهد نای نینوا لبّیک
دیده ای لعل تشنه را لبّیک
پابرهنه چرا؟! کجا؟! لبّیک
جشن دلدار و دل پریشان است
به پریشانیِّ غروب دهم
به همان حرص مُلک و آن گندم
به نشانیِّ نیزه کردم گم
راه شادیُّ و می رسم بر سُم
زیر سم جسم و پای مجلس خُم.
کعب نی سهم کام و دندان است
کربلایی ِّ کربلا در شام
کاروان بود و طعنه و دشنام
سنگ آمد به سویتان از بام
حاجیان روی نیزه در اِحرام
وَ به اسلام می رسید سلام
چون حرم میهمان ویران است
ذکر ویرانه ی عذاب حسین
دم دردانه بی حساب حسین
روضه ی مشک خشک و آب حسین
تپش قلب ِ بوتراب حسین
ریشه ی ناب انقلاب حسین
شاه لب تشنه العجل خوان است
شاعر: حسين ايماني

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

عشق آمد و مقابل من دفتری گشود
مرغ دلم بهانه گرفت و پری گشود
بال و پری زدم به بلندای آسمان
از لطف خود خدای کریمان دری گشود
احرام سرخ بر تن من بود و ناگهان
دیدم که روبروم در اخضری گشود
در آن طرف تمامی عالم بهشت بود
یک لحظه نور پرده زیباتری گشود
بر روی دیدگان پر از التماس من
باری تعال چهره یک سروری گشود
به به چه سروری که ملک مست بوی او
جمعی ز انبیاء همه مبهوت روی او
 نامش محمد و به لقب باقر العلوم
عالم ترین رجال عرب باقر العلوم
در روز اولش که قدم در جهان گذاشت
باعث شده به فخر رجب باقر العلوم
تا اینکه می برم به زبان نام اطهرش
شیرین شود دهان چو رطب باقر العلوم
تابنده تر ز او نبود کس میان روز
زیباترین ستاره شب باقر العلوم
روح عبادت از پدرش زین العابدین
از عم خود گرفته ادب باقرالعلوم
 جابر کمی ز علم شما ارث برده است
یک قطره ای ز آب دهان تو خورده است  
 قامت قیامت و رختان محشری بود
زور میان بازویتان حیدری بود
احساستان ز برگ گلی هم لطیف تر
احسان و لطفتان به خدا مادری بود
داروی دردهای بشر خاک پایتان
آب دهان اطهرتان کوثری بود
دوم محمدی و علی عاشقت شده
جانم فدای نام تو پیغمبری بود
ایمان و زهد و عبادت به یک طرف
علم خدای ات طرف دیگری بود
باشی حسینی و حسنی باقرالعلوم
خوانم فقط تو عشق منی باقرالعلوم
  مولا نفس زدی و دو عالم درست شد
از آن گل وجود تو آدم درست شد
بس که شما میان منا ناله کرده ای
از گریه تو چشمه زمزم درست شد
از تار و پود و رشته شال عزایتان
بالای هر حسینیه پرچم درست شد
در ماجرای پر غم وادی کربلا
اشکت چکید و قطره شبنم درست شد
بانی روضه های عطش با حمایتت
سینه زنی ماه محرم درست شد
هرکس که روضه ای ز شما گوش می کند
یک جرعه می ز دست شما نوش می کند
آقا عنایتی بده بر سینه ناله را
پر کن ز داغ کرببلا این پیاله را
ای باغبان ساقه شکسته به ما بگو
داری به باغ سینه غم چند لاله را
یا حضرت غریب بمیرم برای تو
طی کرده ای چگونه تو این چند ساله را؟
دیدی که راس جد غریبت به نیزه شد
دیدی به چشم خود شب غسل سه ساله را
دارم به سر زیارت قبر بقیع اتان
امضا بزن به دست خودت این قباله را
یا رب تو دیده را ز غمش پر ز آب کن
مارا غلام حضرت باقر حساب کن
شاعر:میلاد یعقوبی

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

ای انس و جان محصّل دانش‌سرای تو
وی نُه سپهر گوشۀ دارالولای تو
پنجم وصی ختم رسل باقرالعلوم
کلّ علوم در نفس جان‌فزای تو
جابر شفا گرفت ز دست خدایی‌ات
جبریل فیض می‌برد از خاک پای تو
پیش از شب ولادت تو ختم‌الانبیا
از جان و دل سلام فرستد برای تو
می‌جوشد از کلام خوشت معجز مسیح
نبْوَد عجب به مُرده دهد جان دعای تو
نام تو، خلق و خوی تو، یکسر محمّد است
وجهِ خداست روی محمّد نمای تو
ما را چه زهره تا که ز مدح تو دم زنیم؟
گوید خدا برای رسولش ثنای تو
اهل سخن هنوز ز دلدادگان حق
دل می‌برند با سخنِ دل‌ربای تو
با آنکه می‌برد دل ما را مدینه‌ات
پیوسته در بقیع دل ماست جای تو
باشد کجا به نزد تو قابل، درود ما؟
ای بر تو لحظه لحظه سلام خدای تو
قبرت خراب و قدر تو باشد بسی بلند
ای عرش کبریا حرم با صفای تو  
ویرانۀ بقیع تو باشد بهشت ما
ای خازن بهشت گدای گدای تو
قبر تو در مدینه غریب است و روز و شب
باشد مدینۀ دل ما کربلای تو
دشنام خصم را که دهد با دعا جواب
غیر از تو، ای حلاوت جان در صدای تو
حاشا که حقِ یک سخنت را ادا کنم
گر صدهزار بار کنم جان فدای تو
چون نور آفتاب که تابیده بر زمین
پیچیده در سپهر معارف، ندای تو
ما ظرف کوچکیم و عنایات تو، بزرگ
ای وسعت جهان همه ظرف عطای تو
تو در چار بحری و دریای هفت نور
نورند نور جمله تبار و نیای تو
طاق است طاق، مؤمن طاق تو در جهان
بوحمزه و هشام که آرد سوای تو؟
یاد آورم ز خاطرۀ چارسالگیت
از کربلا و کوفه و شامِ بلای تو
عالم سیاه در نظرت گشت همچو شب
وقتی کبود شد بدن عمه‌های تو
بزم یزید ریخت به هم، رنگ او پرید
وقتی بلند گشت صدای رسای تو
گفتی که حاجیان همه ده‌سال در منا
گیرند دور هم همه با هم عزای تو
ای پنجمین معلم عالم بگو، بگو
زهر هشام با چه گنه شد جزای تو؟
تقدیم توست سوز دل صبح و شام ما
در قلب ما بوَد غم بی‌انتهای تو
نفرین بر آن گروه که در روضة البقیع
نگذاشتند گریه کنم از برای تو
تا هست روح در تن و سوزش درون جان
«میثم» بوَد هماره قصیده سرای تو
شاعر:غلامرضات سازگار

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

خدا کند اثری حق به آه ما بخشند           
بصیرتی به دل عذ رخواه ما بخشند
شب ولادت باقر چه می شود که خدا     
به احترام محمد گناه ما بخشند
بیا به پای دل خود سفر کنیم امشب    
کوچه های مدینه گذ رکنیم امشب
خدا به حضرت سجاد  گوهری داده      
بیا تمام جهان را خبر کنیم امشب
درآسمان ولا مهر ومه هم آغوشند     
بیا نظاره شمس و قمر کنیم امشب
بیا درود و سلام و تحیت خود را             
نثار این پدر و این پسر کنیم امشب
برای اینکه بگیریم عیدی از زهرا              
سزد ارادت خد بیشتر کنیم امشب

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

یوسف ال نبی درچاه شد     
قعر زندان جلوگاه ماه شد
آن چنان زندان او تاریک بود   
کز سیاهی روزها شب می نمود
با تن آزرده و صبر عجیب      
سال ها در آن سیه چال مهیب
روز و شب درسجده و تکبیر بود   
پای او در حلقه ی زنجیر بود
بارها می گفت ای پروردگار    
ای انیس بی کسان در شام تار
گرچه جسمم آب می گردد چو موم  
بوده این خلوتگه عشق آرزوم
تاکنم آن را عبادتگاه خویش       
در خفا سوزم به اشک و آه خویش
شکرت ای پروردگار مهربان      
دادیم سوز نهان اشک روان
گرچه زندان چو شب دیجور بود   
در حقیقت عالمی از نور بود
بود زندان همچو یک ابر سیاه    
در میان بگرفته آن تابنده ماه
تاکه موسی شد درآن زندان مقیم
گشت زندان طور موسی کلیم                    
شاعر:حسان

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

پنجمین حجت خدا باقر
مظهر ذات کبریا باقر
قرّة العین حضرت سجاد
چون پدر صاحب لوا باقر
نور پاک محمد است و علی
گوهر قلزم ولا باقر
وارث گنج حکمت و عرفان
عالم علم اوصیا باقر
جانشین و وصیّ پیغمبر
نور چشمان مرتضی، باقر
منبع جود و لطف و احسانست
میر و سر حلقه سخا باقر
کام جان ها ز نام او شیرین
درد ما را بود دوا باقر
زد قدم از شرف به ماه رجب
وارث نور هل اَتی باقر
کرده در بر لباس امکانی
زد به سر تاج اِنّما باقر
این شنیدم که بلبلی عاشق
بر سر شاخه زد نوا باقر
کامد ای عاشقان زمان طرب
خیز و شادی نما به ماه رجب
نور او نور روی پیغمبر
برگزیده، چو مصطفی منظر  
خوی پاکیزه اش پسند خدا
همچو مرآت ساقی کوثر
چهره اش همچو چهرة زهرا
به درخشش به زهره احمر
خرّمی از وجود او پیدا
بلکه مینوی حضرت داور
حُسن او در کمال حُسن حَسن
خیره در سیرتش هماره نظر
در شجاعت حسین کرب و بلا
در سخاوت چو بحر پر گوهر
هر چه گویم به وصف او قاصر
من چه خوانم به مدح آن سرور
گوهر بحر معرفت باقر
به جمیع صفات حق مظهر
روز میلاد آن امام همام
کام ما پر بود ز شهد و شکر
بر لب جمله شیعیانش بود
این  سخن نیمه شب به وقت سحر
کامد ای عاشقان زمان طرب
خیز و شادی نما به ماه رجب
طور دل شد به مهر او سینا
دیده از توتیای او بینا
بر کف ما ز حُبّ او ساغر
جمله سرمست آن می مینا
دل ربوده ز عارف و عامی
کس ندیده چنین رخ زیبا
در رُخش گر نظر کنی بینی
جلوة ذات حق بود پیدا
پنجمین شمس آسمان ولا
هفتمین نور طلعت غبرا
عرش و کرسی به نور او قائم
عالم از یُمن حضرتش بر پا
شاد و خُرم بود از این مولود
نه زمین بلکه عالم بالا
جانشین پیمبر خاتم
بر همه خلق رهبر و مولا
پرچم افراز دین و قرآنست
عالم علم علَّمَ الاسما
ذکر و تسبیح دوستانش هست
زیر لب دم به دم چنان عنقا
کامد ای عاشقان زمان طرب
خیز و شادی نما به ماه رجب
حجّت حق امام دین باقر
بر همه کار انس و جان ناظر
مشکلات جهان از او آسان
در مصائب به امر حق صابر
هر کجا عاشقی برد نامش
بی گمان در برش بود حاضر
چشم او چشم خالق اکبر
بر همه آفرینش او باصر
گیسوانش کمند طایر جان
دیدگانش دو جادوی ساحر
در مقامش زبان بود الکن
در مدیحش قلم بود قاصر
می رساند سلام پیغمبر
بر چنین رهبر جهان جابر
غم ز خاطر برون کند مهرش
شادمان می شود از او خاطر
به ظهورش ظهور حق پیدا
ز وجودش خدا همی ظاهر
گوید این نکته را ز روی شرف
گاه بی گاه خامه شاعر 
کامد ای عاشقان زمان طرب
خیز و شادی نما به ماه رجب
شاعر:عباس عنفا

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:19 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

برخیز نگارا که بهار طرب آمد
عید عجم و جشن نشاط عرب آمد
از کثرت انوار یکی روز و شب آمد
پایان جمادی شد و ماه رجب آمد
ماهی که شود ملک جهان خُلد مُخلد
از یمن قدوم دو علی و دو محمد
بر اهل ولا عید مویّد شده امشب
در جلوه رخ داور سرمد شده امشب
لبخند عیان بر لب احمد شده امشب
میلاد همایون محمد شده امشب
در دامن خورشید، عیان قرص قمر شد
فخر دو جهان سید سجاد پدر شد
امشب صدف بحر ولایت گهری زاد
یا دخت حسن فاطمه، زیبا پسری زاد
در خانه ی خورشید ولایت قمری زاد
یا بار دگر آمنه پیغامبری زاد
این است که دو فاطمه را نور دو عین است
پور دو علی باشد و نجل حسنین است
  این گوهر یکدانه ی دریای عقول است
در مکتب دین دوستیش اصل اصول است
ماه دو علی مهر دل آرای رسول است
فرزند حسین است و عزیز دو بتول است
مولای همه عبد خداوند مقام است
تا حشر امام است امام است امام است
این محور دین اختر تابنده ی علم است
در قلب زمان نور فزاینده ی علم است 
آرنده ی علم است و نماینده ی علم است
گوینده ی علم است و شکافنده علم است
در کنیه ابوجعفر و باقر شده نامش
پیغمبر اسلام فرستاده سلامش
دشمن به عداوت خجل از کثرت خیرش
فرقی نکند گاه کرامت خود و غیرش
جبریل امین گم شده در وادی سیرش
شیرینی جان قصه شیرین عُزیرش
علم همه یک قطره ز دریای کمالش
دیوانه شود عقل به توصیف جمالش
ای گوهر شش بحر و یم هفت دُرِ ناب
ای سائل انوار رخت مهر جهانتاب
بی مهر تو طاعات، چو نقش آمده بر آب
خاک قدم طفل دبستان تو اقطاب
فرزند پیمبر پدر هفت امامی
هم فرش مکان هستی و هم عرش مقامی
انوار دل از روی نکوتر ز مه تو
جن و بشر و خیل ملائک سپه تو
جان همه خوبان جهان خاک ره تو
شد باعث بینائی جابر نگه تو
ما را ز گنه نیست به جز روی سیاهی
ای چشم خداوند، کرم کن به نگاهی
از شوق تو چون مهر تو چون داغ به سینه
چشمم به بقیع است و دلم سوی مدینه
ای شمع دل پنج امین و دو امینه
ما غرق به دریای گناه و تو سفینه
غرقیم ولی چشم یه احسان تو داریم
با دست تهی دست به دامان تو داریم
مهر تو ثمر گشته بسی حاصل ما را
حب تو صفا داده بقیع دل ما را
وصف تو همی شور دهد محفل ما را
این گونه سرشتند از اول گل ما را
تا حشر گـُل مهر تو روید ز گـِل ما
آوای تو پیوسته برآید ز دل ما
تو کعبه ای و کعبه گرفتار بقیعت
پیوسته ملک سائل زوّار بقیعت
جان و دل ما شمع شب تار بقیعت
تا چهره گذاریم به دیوار بقیعت
این درد فراقی که به جان است دوا کن
بر ما زره لطف گذر نامه عطا کن
ای بوسه گه یوسف زهرا دهن تو
نقل دهن ما همه نَقل سخن تو
جان همه قربان تو و جان و تن تو
صد شکر که میثم شده مرغ چمن تو
غیر از گل مهر تو به گلزار نبوید
جز مدح تو و عترت اطهار نگوید
شاعر:غلامرضا سازگار
 

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:19 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

هلال ماه رجب! نـاز کن بـه ماه تمام
ز یازده مـه دیگر تو را سلام سلام
سلام بر تو که در دامن تـو می‌تـابد
فروغ حسن خدا از جمال چار امام
ولادت دو محـمد، ولادت دو عـلی
کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام؟
چه ماه ‌روح‌فزایی که در نخستین شب
امـام پنـجم مـا شـد ولادتش اعـلام
خـدا به فاطمه بنـت حسن گلی بخشـید
که عطر باغِ حسینی از او رسد به مشام
امـام باقـر یعـنی محـمد دوم
امام باقر پنجم وصی خیرالانام
امـام باقـر یعـنی حقیقت قـرآن
امام باقـر یـعنی تـمامی اسلام
امام باقر یعنی بهشت هشت بهشت
امام باقر یعنی نظـامِ هفـت نظـام
امام باقر یعنی امام علم و عمـل
امام باقر یعنی رسول خون و قیام
مگـر امام چـهارم مـدد کـند، ور نـه
که‌ راست زهره که در مدح او کند اقدام؟
ز جان و دل ملک و جن و انس و حور این جا
نفس بـه دوسـتیِ او بـرآورنـد مـدام  
اگر از او نستانند جام در صف حشر
می حلال بهشتی بـه انبیاست حرام
به زائران حریمش در آفتاب بقیع
پـر ملائکه گـردیـده حلّۀ احـرام
ز تشنگی جگرم شعله می‌کشد ساقی
بیا شراب محبّت مرا بریـز به کـام
به غیر بغض عدویش ره نجاتی نیست
به جـز به دوستی‌اش دل نمی‌شود آرام
عجیب نیست اگر در تمـام حادثه‌ها
شود به امر غلامش سمند گردون، رام
به یک اشارۀ او عالمی «زراره» شوند
به یک نظارۀ او خلق، می‌شوند «هشام»
ستانده ‌روح، ز گفتار روح بخشش، روح
گرفته علم، ز لب‌های جان فزایش کـام
مگو درِ حرمش بسته روز و شب، که ز عرش
پی زیـارت قبـرش مـلک شـوند اعـزام
نگو چـراغ ندارد ببین که هر شب، ماه
چگونه از حرمش نـور می‌ستاند وام
کمال اوست بـه چرخ کمال، اوج کمال
کلام اوست بـه کلّ علوم، جان کـلام
پنـاه برده بـه درگاه او صغیر و کبـیر
شفا گرفته ز خاک درش ‌خواص‌ و عوام
هنوز پـای بـه ملک وجـود ننهاده
سلام داده محمد بـه آن امـام همام
چهارساله خروشید آن چنان بـه یزید
که شد به دیدۀ او «شام»، تیره‌تر از شام
بـه شاهی دو جهان ناز می کند "میثم"
اگـر غلامِ درش خوانـدش غلام غلام
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:19 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

ز نور حضرت باقر همه عالم شده روشن
به یمن روز میلادش پر از عطر است هر گلشن
نوای یا رب از بیت علی آمد برون یا رب
دل هر شیعه از عشقش شده غرق جنون یا رب
قدم بر عالم خاکی نهاده باقر هر علم
بود او اول هر علم بود او آخِر هر علم
گلی بشکفته در دین و علی بن الحسین بابش
بزن می ای دل عاشق ز جام طاهر و نابش
زبانش چشمه ی کوثر ، و دارد هیبت حیدر
کند گریه ز قنداقه به یاد سینه ی مادر
محمد نام و احمد خو، ز هر معصوم دارد بو
بیا دلباز با تقوا ز جان عاشقش دلجو
ز بطن فاطمه آمد برون آن لایق عصمت
حسن سیرت حسین شوکت محمد نام و با عزت
ز زین العابدین باید بگیرم تحفه ای امشب
بگو ماه منیر دل بگیرد در بغل کوکب
درون آیه ی عصمت بود پیدا نشان او
درون کربلا بشنو کمی آه  و فغان او
بریده دیده سرها را به روی نیزه ها ای دل
شنیده آیه ی قرآن ز سوی نیزه ها ای دل
بهار عمر او گشته خزان از دیدن سرها
پر از غم شد دل پاکش به وقت چیدن سرها
سر بابا بزرگ او به نیزه قاری قرآن
تن بابا بزرگ او فتاده بر زمین بی جان
سروده جعفر ابوالفتحی

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:19 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

نوری آمد وجود من گم شد
چشم من باز پر تلاطم شد
شرشر اشک روی گونه ی من
شد سرازیر و قدر یک خم شد
گریه از شوق چه صفا دارد
شب میلاد نور پنجم شد
اشک اذن دخول ما بود و
در که وا شد دمِ تبسم شد
محرم اهل بیت اگر شده ایم
همه از یک دعای خانم شد
شکر، یا فاطمه و یا فاطر
شکر، هستم غلام تو باقر
در رحمت دوباره وا شده است
میزبان دلم خدا شده است
بار دیگر میان بیت وحی
آیه ی نور رو نما شده است
سجده ام را کسی نماند که ندید
سِرّ توحید بر ملا شده است
دسته های فرشته می بینم
در مدینه برو بیا شده است
پشت یک خانه ای شلوغ شده
خبری بین کوچه ها شده است
رنگ پنجم به روی بوم آمد
حضرت باقر العلوم آمد
نذر چشمان تو جوانی من
به فدای تو زندگانی من
زیر پایت بگو که سر بزند
هر کسی خواست از نشانی من
عرض تعظیم پیش قد تو شد
علت قامت کمانی من
من ندارم که هیچ چیز از خود
همه از توست هستِ فانی من
هست " آقا مرا دعایم کن "
از دعاهای آسمانی من
در هوای شما نفس زده ام
غصه ها را ز سینه پس زده ام
تو همان چشمه سار عرفانی
فصل سبز بهار عرفانی
در مقام رفیع اخلاقی
جلوه گاه مدار عرفانی
ای سر آمد به علم و دانش ها
سخنت پر ز بار عرفانی
چه احادیث که به جا مانده
از تو آموزگار عرفانی
قبل تو این چنین ظهور نبود
در میان تبار عرفانی
جایگاه علوم و دانش تو
شاهکاری به آفرینش تو
می شود سائل درت باشم
زائر کوی مادرت باشم
می شود در هوای خاکی تو
پر زنم من کبوترت باشم
می شود در بقیع، غربت محض
سر قبر منورت باشم
یاد آن خاطرات کودکی ات
روضه خوان در برابرت باشم
یاد طفلی دو ساله بودن تو
و اسیری خواهرت باشم
معجر عمه های تو بردند
و شما را چقدر آزردند
×××
شاعر:رضا رسول زاده

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:19 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها