0

بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

امام باقر(ع)-مدح و مصیبت

 

عشق آمد و مقابل من دفتری گشود

مرغ دلم بهانه گرفت و پری گشود

بال و پری زدم به بلندای آسمان

از لطف خود خدای کریمان دری گشود

احرام سرخ بر تن من بود و ناگهان

دیدم که روبروم در اخضری گشود

در آن طرف تمامی عالم بهشت بود

یک لحظه نور پرده زیباتری گشود

بر روی دیدگان پر از التماس من

باری تعال چهره یک سروری گشود

به به چه سروری که ملک مست بوی او

جمعی ز انبیاء همه مبهوت روی او

 نامش محمد و به لقب باقر العلوم

عالم ترین رجال عرب باقر العلوم

در روز اولش که قدم در جهان گذاشت

باعث شده به فخر رجب باقر العلوم

تا اینکه می برم به زبان نام اطهرش

شیرین شود دهان چو رطب باقر العلوم

تابنده تر ز او نبود کس میان روز

زیباترین ستاره شب باقر العلوم

روح عبادت از پدرش زین العابدین

از عم خود گرفته ادب باقرالعلوم

 جابر کمی ز علم شما ارث برده است

یک قطره ای ز آب دهان تو خورده است  

 قامت قیامت و رختان محشری بود

زور میان بازویتان حیدری بود

احساستان ز برگ گلی هم لطیف تر

احسان و لطفتان به خدا مادری بود

داروی دردهای بشر خاک پایتان

آب دهان اطهرتان کوثری بود

دوم محمدی و علی عاشقت شده

جانم فدای نام تو پیغمبری بود

ایمان و زهد و عبادت به یک طرف

علم خدای ات طرف دیگری بود

باشی حسینی و حسنی باقرالعلوم

خوانم فقط تو عشق منی باقرالعلوم

  مولا نفس زدی و دو عالم درست شد

از آن گل وجود تو آدم درست شد

بس که شما میان منا ناله کرده ای

از گریه تو چشمه زمزم درست شد

از تار و پود و رشته شال عزایتان

بالای هر حسینیه پرچم درست شد

در ماجرای پر غم وادی کربلا

اشکت چکید و قطره شبنم درست شد

بانی روضه های عطش با حمایتت

سینه زنی ماه محرم درست شد

هرکس که روضه ای ز شما گوش می کند

یک جرعه می ز دست شما نوش می کند

آقا عنایتی بده بر سینه ناله را

پر کن ز داغ کرببلا این پیاله را

ای باغبان ساقه شکسته به ما بگو

داری به باغ سینه غم چند لاله را

یا حضرت غریب بمیرم برای تو

طی کرده ای چگونه تو این چند ساله را؟

دیدی که راس جد غریبت به نیزه شد

دیدی به چشم خود شب غسل سه ساله را

دارم به سر زیارت قبر بقیع اتان

امضا بزن به دست خودت این قباله را

یا رب تو دیده را ز غمش پر ز آب کن

مارا غلام حضرت باقر حساب کن

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  1:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

امام محمد باقر(ع)- مدح و مصیبت

 

خشکی ام رفت و وصل دریا شد

سردی ام رفت و فصل گرما شد

فارغم از خودم خدار را شکر

آسمانی شدم خدا را شکر

آمدی و دلم نجات گرفت

باز هم مرده ای حیات گرفت

ای حیات مجدد دنیا

دومین یا محمد دنیا

یا من ارجوی آستان لبم

پنجمین رکعت نماز شبم

ای که تنها خدا شناخت تو را

مثل بیت الحرام ساخت تو را

قافیه های بیت ما تنگ است

در مقامت کمیت هم لنگ است

ای نسیم پر از بهار حسین

حسنی زاده تبار حسین

قبله مردم مدینه تویی

حسن دوم مدینه تویی

ای ظهور پیمبر اکرم

حاصل وصلت دعا و کرم

مادرت دختر کریم خدا

پدرت حضرت کلیم خدا

وسط هفته ها برای منی

التماس سه شنبه های منی

سر شب فکر نور تو بودم

فکر شب های طور تو بودم

خواب سجادهٔ تو را دیدم

صبح دیدم کنار خورشیدم

ای نماز پر از قنوت حسن

حاصل چلهٔ سکوت حسن

تو تولای دفترم هستی

قسم نون والقلم هستی

 

تکیه بر بال جبرئیل زدی

مزرعه داشتی و بیل زدی

بهترین میوهٔ تو ایمان بود

گندم کال تو پر از نان بود

بی تو این حوزه ها کمال نداشت

میوه ای غیر سیب کال نداشت

وقت آن است اجتهاد کنی

بی سواد مرا سواد کنی

وقت آن است منبری بزنی

حرف یک حرف بهتری بزنی

عِلم را باز هم شکف دهی

در کلاست مرا طواف دهی

اگر علم تو را حساب کنند

زندگی تو را کتاب کنند

علم و اخلاق می شود با هم

آدمی می کند بنی آدم

×××

پر جبریل زیر پای تو بود

گردن آویز بچه های تو بود

میوهٔ بهتر از رطب سیب است

باعث التیام تب سیب است

فاطمه سیب جنت الاعلاست

پس شفای تب تو یا زهراست

چه کسی گفته بی مزاری تو

یا چراغ حرم نداری تو

قبر تو بارگاه توحید است

شمع بالاسر تو خورشید است

چه کسی گفته سایبانت نیست

صحن در صحن آسمانت نیست

عرش که آسمان نمی خواهد

نور که سایبان نمی خواهد

تو خودت سایبان دنیایی

بهترین آسمان دنیایی

×××

مردی از خانوادهٔ خورشید

امتداد غم امام شهید

انعکاس صدای عاشوراست

روضه های غروب مناست

مرد سجاده، مرد نافله ها

مرد شب زنده دار قافله ها

مردی از جنس آیه تطهیر

خستگی های بردن زنجیر

هم سفر با ستارهٔ غم هاست

«کربلا زاده» محرّم هاست

هم نژاد امام بی کفنان

دومین مرد کاروان زنان

راه طی کردهٔ بیابان ها

قدم زخمی مغیلان ها

یاد خون طپندهٔ گودال

خنده های زنندهٔ گودال

×××

زخم بال و پر کبوترها

پا به پای اسارت سرها

بغض غمگین عصر عاشورا

گریه پشت پای معجرها

غیرت دست بسته محمل

شاهد التماس دخترها

کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا

هم رکاب صدای حنجرها

×××

برگ سبزی است با نشانهٔ سرخ

کودک زیر تازیانهٔ سرخ

طفل رفته، خمیده برگشته

باغ گل رفته چیده برگشته

آفتاب کمی غروب شده ست

گل یاس بنفشه کوب شده ست

آشنای صدای سلسله هاست

سوزش ناگهان آبله هاست

او که آیینهٔ محرم بود

گریه هایش به رنگ ماتم بود

از ستاره گرفته تا شبنم

از بنفشه گرفته تا مریم

همه محو صدای او هستند

پای مرثیه های او هستند

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  1:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

امام باقر(ع)-مدح

 

ای پنجمین امام، یا باقرالعلوم

بر رفعتت سلام، یا باقرالعلوم

بر علم مصطفی باب تو بود باب

وآن خانه را تو بام، یا باقرالعلوم

در بزم تشنگان از باده‌های فضل

پر گشته از تو جام، یا باقرالعلوم

با احتجاج تو، اسلام آورد

ترسا به کوه شام، یا باقرالعلوم

خود راسخون علم، تعلیم دیده‌اند

نزد تو ای امام، یا باقرالعلوم

هم حوزه‌های علم، هم حلقه‌های درس

گیرند از تو وام، یا باقرالعلوم

مهر تو از ازل، نور تو تا ابد

فیضت علی الدوام، یا باقرالعلوم

در بزم علم و دین، پیوسته می‌رود

نامت به احترام، یا باقرالعلوم

ای حضرت کریم ای فضل تو عمیم

وی رحمت تو عام یا باقرالعلوم

قرآن ناطقی، عین الحقایقی

ما جمله تشنه کام، یا باقرالعلوم

خورشید شیعه‌ای، زهرا ودیعه‌ای

ظل تو مستدام یا باقرالعلوم

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  1:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

شهر مدينه غرق شادى بود آنشب

اكنده از بانگ منادى بود آنشب

آنشب شفق ائينه دار لطف حق بود

چشم انتظار جلوه نص علق بود

آنشب قلم ، شمشير خود را تيز ميكرد

پيمانه انديشه را لبريز ميكرد

آنشب منادى داد عدل و داد ميزد

بين زمين و آسمان فرياد ميزد

كاى اهل عالم قلب عالم منجلى شد

نام محمد  زنده از نام على شد

ماه رجب را عزم جولان ساز گرديد

يعنى گره از كار رجعت باز گرديد

بايد زمان ائينه دار راز گردد

درهاى رحمت بر رخ ما باز گرديد

بايد سحر شعر طلوع فجر خواند

بهر سپيده ، ايه هاى قدر خواند

اينك شكوه علم را تفسير بايد

كلك قضا را قدرت تحرير بايد

الاله بايد باده ، در پيمانه ريزد

گلواژه ها در مقدم جانانه ريزد

كامشب شب مرگ غم و وقت سرور است

هنگامه ازادى و ميلاد نور است

جولان جشن پنجمين مولاست امشب

عيد علوم كل ما فيهاست امشب

امشب شب پيدايش بحر العلوم است

اكنده از شور و شعف ، قلب عموم است

خورشيد علم از شهر يثرب سر زد امشب

ارض و سما، فرياد شادى بر زد امشب

ماه جمادى عزم رفتن ساز كرده

درياى هستى را سرا پا ناز كرده

ائينه دار نهضت فرداست امشب

ميلاد پيك روز عاشوراست امشب

هنگامه شادى زين العابدين است

ميلاد مسعود امام پنجمين است

آمد بدنيا آنكه نامش جاودانى است

روشنگر ائين و راه زندگانى است

آمد بدنيا مظهر يكتا پرستى

احيا گر دين خدا در ملك هستى

آمد بدنيا تشنه جام محمد(ص )

همفكر و هم ائين و هم نام محمد(ص )

از كوشش او دين حق پاينده گردد

از دانش او علم و دانش زنده گردد

احمد به وصفش با على تفسير گويد

زهرا زيمن مقدمش تكبير گويد

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  1:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

امام باقر(ع)-مدح و مصیبت

 

عشق آمد و مقابل من دفتری گشود

مرغ دلم بهانه گرفت و پری گشود

بال و پری زدم به بلندای آسمان

از لطف خود خدای کریمان دری گشود

احرام سرخ بر تن من بود و ناگهان

دیدم که روبروم در اخضری گشود

در آن طرف تمامی عالم بهشت بود

یک لحظه نور پرده زیباتری گشود

بر روی دیدگان پر از التماس من

باری تعال چهره یک سروری گشود

به به چه سروری که ملک مست بوی او

جمعی ز انبیاء همه مبهوت روی او

 نامش محمد و به لقب باقر العلوم

عالم ترین رجال عرب باقر العلوم

در روز اولش که قدم در جهان گذاشت

باعث شده به فخر رجب باقر العلوم

تا اینکه می برم به زبان نام اطهرش

شیرین شود دهان چو رطب باقر العلوم

تابنده تر ز او نبود کس میان روز

زیباترین ستاره شب باقر العلوم

روح عبادت از پدرش زین العابدین

از عم خود گرفته ادب باقرالعلوم

 جابر کمی ز علم شما ارث برده است

یک قطره ای ز آب دهان تو خورده است  

 قامت قیامت و رختان محشری بود

زور میان بازویتان حیدری بود

احساستان ز برگ گلی هم لطیف تر

احسان و لطفتان به خدا مادری بود

داروی دردهای بشر خاک پایتان

آب دهان اطهرتان کوثری بود

دوم محمدی و علی عاشقت شده

جانم فدای نام تو پیغمبری بود

ایمان و زهد و عبادت به یک طرف

علم خدای ات طرف دیگری بود

باشی حسینی و حسنی باقرالعلوم

خوانم فقط تو عشق منی باقرالعلوم

  مولا نفس زدی و دو عالم درست شد

از آن گل وجود تو آدم درست شد

بس که شما میان منا ناله کرده ای

از گریه تو چشمه زمزم درست شد

از تار و پود و رشته شال عزایتان

بالای هر حسینیه پرچم درست شد

در ماجرای پر غم وادی کربلا

اشکت چکید و قطره شبنم درست شد

بانی روضه های عطش با حمایتت

سینه زنی ماه محرم درست شد

هرکس که روضه ای ز شما گوش می کند

یک جرعه می ز دست شما نوش می کند

آقا عنایتی بده بر سینه ناله را

پر کن ز داغ کرببلا این پیاله را

ای باغبان ساقه شکسته به ما بگو

داری به باغ سینه غم چند لاله را

یا حضرت غریب بمیرم برای تو

طی کرده ای چگونه تو این چند ساله را؟

دیدی که راس جد غریبت به نیزه شد

دیدی به چشم خود شب غسل سه ساله را

دارم به سر زیارت قبر بقیع اتان

امضا بزن به دست خودت این قباله را

یا رب تو دیده را ز غمش پر ز آب کن

مارا غلام حضرت باقر حساب کن

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  1:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

مبارك شيعيان آمد بدنيا حضرت باقر

كه از سوى رسول حق سلامش آورد جابر

مرحبا مرحبا، آفرين آفرين

منادى ميزند بين زمين آسمان فرياد

رجب اين ماه عظمى را رسيده مژده ميلاد

كه شادان گشته از ميلاد باقر حضرت سجاد

بر پدر آنچنان بر فرزندى چنين

مرحبا مرحبا، آفرين آفرين

به روز اول ماه رجب از امر يزدانى

رسد در مكتب اثنى عشر استاد ربانى

مدينه از فروغ روى ماهش گشته نورانى

مدينه النبى گشته خلد برين

مرحبا مرحبا، آفرين آفرين

دهد اين مژده را بر فاطمه روح الامين امشب

كه ماهى آسمانى آمده روى زمين امشب

خدا بخشد گلى زيبا به زين العابدين امشب

حافظ مكتب و باقر علم دين

مرحبا مرحبا، آفرين آفرين

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  1:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

فصل بهار آمد و عالم معطر است

بوى نسيم صبح بسى روح پرور است

گويا ز خلد مى ‏وزد اين باد مشكبيز

كاين سان دماغ ابر ز بوى خوش‏تر است

هم اين زمين مرده شده احيا ز فيض او

هم اين جهان پير، جوان بار ديگر است

چندان نموده عقد عقد جواهر نثار يار

كز فيض او فضاى زمين، پر ز گوهر است

گستره است فرش ز مرد به صحن باغ

دهقان باغ را ندانم چه بر سر است

در بزم بلبل آمد گل، باز بى نقاب

اما به سوز حسن رخش طرفه چادر است

نرگس گشوده چشم تماشا به روى گل

سوسن به صد زبان، پى مدحش ثناگر است

بنگرد مى به شاخه نيلوفر از شعف

در پيچ و خم، چو زلف عروسان دلبر است

ريحان تو گويى آمده از خطّه خطا

مجموع بار او همه از مشك اسفر است

در پاى قصر گل زده خوش خيمه نسترن

گويا طلب نموده چه درويش بر در است

از صوت سار و صلصل و بلبل، به گلستان

چشم حسود كور و همى گوش او كر است

با صد نوا به شاخ گل ارغوان، هزار

طوطى به نعمه بر سر شاخ صنوبر است

من هم زبان گشوده به مدح شهنشهى

كو بر علم حجله موجود، بائر است

نور خدا، امام هدى، باقرالعلوم

هادى دين و وارث علم پيمبر است

بابش على و جد كبارش بود حسين

زين العابد را پسر و باب جعفر است

كى عقل مى‏ رسد به در قصر قدر او

جايى كه عشق، مات رخ آن فلك فر اشت

در جاه و رتبه صد چو سليمان، به عّز و جاه

در زير بال طايرى از كويش اندر است

هم لطف اوست مونس يونس، به بطن حوت

هم در طريق، هادى خضر و سكندر است

نعلين مصطفى است به پايش كه عروج

كو قصر جاه و رتبه ‏اش از عرش برتر است

دراعه و قار على هم بر دوش اوست

به تاركش ز نور حسينى هم افسر است

در پيش حر جود و سخايش كجا و كى

بحر محيط قلزم و عمان برابر است

مفتاح قفل گنج سعادت، به دست ست

بر پا از او بناى شفاعت، به محشر است

كى با شهان، گداى درش را مثل زنم

چون بر در گداى درش، صد چو قيصر است

مى ‏خواست تا هشام، حقيرش كند ز كين

با علم آنكه حجت خلاق اكبر است

وقتى طلب نمود به بزم خود آن لعين

كو ايستاده با همه اعيان برابر است

تير و كمان، بهانه خود ساخت آن شقى

با آن عناها كه به قلبش مخمر است

گفتا كمان كشى نبود كار هر كسى

چون كار آزموده يلان دلاور است

شاها تو چون به علم كما ندار اكملى

اكنون كمان و تير در اين بزم حاضر است

بايد كمان كشى بنشان تا كه بنگرم

فضل و هنر، به شان كه امروز در خور است

تير تو چون ز تير قضا مى‏ برد گرو

چشمم به چوب و تير تو شايق چه منظر است

مولاى دين، ز خصم دنى، عذر خواست ليك

راضى نشد ز بغض كه جانش در آذر است

آنكه فكند تير پس آن شاه بر نشان

با آنكه تير از پى حكمش چه چاكر است

با سوزن قضا، به دل خال آن چنان

پيوسته دوخت تير، كه دور از تصور است

نه جوب تير، دوخت به بالاى يكديگر

آنسان كه ذهن و عقل، ز ادراك قاصر است

هر كس كه ديد گفت تعالى از اين هنر

اين دست، دست قدرت خلاق اكبر است

دست ولى خالق كون و مكان بود

تير اين چنين، به راست ى از دست داور است

اما به حيرتم ز چه آن شه به كربلا

مغلوب كوفيان شرير ستمگر است

همراه باب خويش برندش به شهر شام

بر چشم شاميان، چو اسيران مضطر است

با آنكه خود مروج دين خدا بود

با آنكه نور ديده زهراى اطهر است

گاهى به شهر كوفه و گاهى به شهر شام

گه در خرابه، گاه به زندان بى در است

گاهى ز ابتلاى پدر، مى‏ زند به سر

گه فكر دستگيرى آل پيمبر است

فائز ز سوز ماتم او دم مزن دگر

كز آه آتشين تو عالم در آذر است

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  1:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

اى بوسه گاه جن و ملك، خاك پاى تو

جان تمام عالم خاكى فداى تو

اى اختر سپهر ولايت، كه تا ابد

عالم منور است به نور لقاى تو

از شهريار كشور دانش، كه در جهان

نشناخت كس مقام تو را جز خداى تو

اى ريزه خوار سفره علمت جهانيان

خورشييد علم، كرده طلوع از سراى تو

اى باقر العلوم كه هنگام مكرمت

باشد هزار حاتم طايى گداى تو

پنجم ولى و حجت خلاق عالمى

لوح دل است مهر به مهر و ولاى تو

در عرصه وجود نهى قبل از آنكه پاى

داده سلام احمد مرسل براى تو

هر كس تورا شناخت، دل از ديگرى بريد

بيگانه گشت با همه كس، آشناى تو

چندين هزار عالم و دانشور فقيه

آمد برون ز مكتب و دانشسراى تو

آن پير سالخورده راهب تو را چو ديد

اسلام پيشه كرده و شد مبتلاى تو

خوان طعام، آور از بهر ميهمان

از حجره تهى يد قدرت نماى تو

يك عمر سوخت قلب تو از كينه هشام

آن دشمن سياه دل بى حياى تو

تنها نه در عزاى تو چشم بشر گريست

آن دشمن سياه دل بى حياى تو

اى خفته همچو گنج، به ويرانه بقيع

پر مى‏ زند كبوتر دل، در هواى تو

در را به روى امت اسلام بسته‏ اند

آن گمرهان كه بى خبرند از صفاى تو

يابن الحسن گشوده نگردد به روى خلق

اين در مگر به پنجه مشكل گشاى تو

فولادى است پير غلام شكسته دل

چشم اميد بسته، به لطف و عطاى تو

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  1:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

برخیز نگارا که بهار طرب آمد

عید عجم و چشن نشاط عرب آمد

از کثرت انوار یکی روز و شب آمد

پایان جمادی شد و ماه رجب آمد

ماهی که شود ملک جهان خُلد مُخلد

از یمن قدوم دو علی و دو محمد

بر اهل ولا عید مویّد شده امشب

در جلوه رخ داور سرمد شده امشب

لبخند عیان برلب احمد شده امشب

میلاد همایون محمد شده امشب

در دامن خورشید ، عیام قرص قمر شد

فخر دو جهان سید سجاد پدر شد

امشب صدف بحر ولایت گهری زاد

یا دخت حسن فاطمه ، زیبا پسری زاد

در خانه ی خورشید ولایت قمری زاد

یا بار دگر آمنه پیغامبری زاد

این است که دو فاطمه را نور دوعین است

پور دو علی باشد و نجل حسنین است

  این گوهر یکدانه ی دریای عقول است

در مکتب دین دوستیش اصل اصول است

ماه دو علی مهر دل آرای رسول است

فرزند حسین است و عزیز دو بتول است

مولای همه عبد خداوند مقام است

تا حشر امام است امام است امام است

این محور دین اختر تابنده ی علم است

در قلب زمان نور فزاینده ی علم است

آرنده ی علم است و نماینده ی علم است

گوینده ی علم است و شکافنده علم است

در کنیه ابوجعفر و باقر شده نامش

پیغمبر اسلام فرستاده سلامش

دشمن به عداوت خجال از کثرت خیرش

فرقی نکند گاه کرامت خود و غیرش

جبریل امین گم شده در وادی سیرش

شیرینی جان قصه شیرین عُزیرش

علم همه یک قطره زدریای کمالش

دیوانه شود عقل به توصیف جمالش

ای گوهر شش بحرویم و هفت در ناب

ای سائل انوار رخت مهر جهانتاب

بی مهر تو طاعات ، چو نقش آمده بر آب

خاک قدم طفل دبستان تو اقطاب

فرزند پیمبر پدر هفت امامی

هم فرش مکان هستی و هم عرش مقامی

انوار دل از روی نکوتر زمه تو

جن و بشر و خیل ملائک سپه تو

جان همه خوبان جهان خاک ره تو

شد باعث بینائی جابر نگه تو

مارا زگنه نیست بجز روی سیاهی

ای چشم خدا وند ، کرم کن به نگاهی

از شوق تو چون مهر تو چون داغ به سینه

چشمم به بقیع است و دلم سوی مدینه

ای شمع دل پنج امین و دوامینه

ماغرق به دریای گناه و تو سفینه

غرقیم ولی چشم یه احسان تو داریم

با دست تهی دست به دامان تو داریم

مهر تو ثمر گشته بسی حاصل ما را

حب تو صفا داده بقیع دل ما را

وصف تو همی شور دهد محفل ما را

اینگونه سرشتند از اول گل ما را

تا حشر گـُل مهر تو روید ز گـِل ما

آوای تو پیوسته برآید ز دل ما

تو کعبه ای و کعبه گرفتار بقیعت

پیوسته ملک سائل زوّار بقیعت

جان و دل ما شمع شب تار بقیعت

تا چهره گذاریم به دیوار بقیعت

این درد فراقی که به جان است دوا کن

بر ما زره لطف گذر نامه عطا کن

ای بوسه گه یوسف زهرا دهن تو

نقل دهن ما همه نَقل سخن تو

جان همه قربان تو و جان و تن تو

صد شکر که میثم شده مرغ چمن تو

غیر از گل مهر تو به گلزار نبوید

جز مدح تو و عترت اطهار نگوید

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  1:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

امام باقر(ع)-مدح

 

سرچشمه ی تمامی اندیشه های ناب

 دانش پژوه مدرسه ی عشق بو تراب

اوصاف پاكتان چقدر بی نهایت است!

یك خط ز مدحتان شده موضوع صد كتاب

 شك كرده ایم! اهل زمین باشی ای عزیز

 ای جلوه ی جلال خدا در پس حجاب

 امشب دوباره حضرت خورشید اهل بیت

از ماورای فاصله ها بر دلم بتاب

 ما را دعا كنید همین لحظه از بهشت

آقا دعایتان همه دم هست مستجاب

 این چهره ی سیاه مرا هم نگاه كن

شاید به یاد آوریم در صف حساب

 من از پل صراط جزا با نگاهتان...

... مانند باد می گذرم تند و پر شتاب

ساعی ترین مدرس آداب زندگی

شیوا سخن، مفسر آیات بندگی

 قله نشین دانش و دین، ای طلایه دار

كاوشگر رموز سماوات كردگار

 تیغ كلام نغز شما در مناظره

پِی كرده است مركب دجال روزگار

 هر كس كه خواست پیش شما قد علم كند

گشته میان معركه ی بحث تارومار

 كوه بزرگ حادثه را بر زمین زدی

انگشت بر دهان شده این چرخ كجمدار

 این چه تواضعی ست امام فرشته ها!

داری به پای خویش دو نعلین وصله دار

 آقا شما كه واسطه ی فیض عالمید

حیف است مانده اید در این شهر بی بهار

 ای كاش سمت كشور ما هم می آمدی

 پس لا اقل به خانه ی قلبم قدم گذار

 ای خضر مست میكده ی چشمه ی حیات

من تشنه ام‌‌ـ شبیه خودت ـ تشنه ی فرات

 آموزگار مبحث جغرافیای دین

استاد فقه و خارج دانش سرای دین

 دار و ندار زندگی ات را تو ریختی

تا آخرین دقایق عمرت به پای دین

 از ابتدای كودكی ات خونجگر شدی

زخم زبان و طعنه شنیدی برای دین

 با خشت خشت اشك نماز شب شما

مستحكم است تا به ابد پایه های دین

 ای یادگار كرب و بلا، زیر كعب نی

سهمی عظیم داشته ای در بقای دین

 دیدی سر بریده ی عباس را به نی

بر شانه ی كبود نهادی لوای دین

 از نای زخم خورده تان می رسد به گوش

در مجلس یزید، صدای رسای دین

با اشك و آه، شعله به آیینه می زدی

عمری به یاد كرببلا سینه می زدی

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  1:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

امشب گل سرخ باغ دین می آید

فرزند امیرالمومنین می اید

تبریک که ماه برج حکمت باقر

در خانه زین العابدین می آید

***

ساغر زده ام ز جام باقر

بشکفته لبم به نام باقر

چشم همه روشن از جمالش

آمد به جهان امام باقر

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  1:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

ای ذکر جان، ثنای تو یا باقر العلوم

                                             وی حرف دل دعای تو یا باقرالعلوم

ای مصطـــفی سلام فرستاده سوی تو

                                             از جــــــــانب خدای تو یا باقرالعلوم

دشنام داد دشمن و گـــــــردید عاقبت

                                            شــــرمنده از عطای تو یا باقر العلوم

هر دم هـــــــــزار قافلۀ دل کند صفا

                                            در صحن بــا صفای تو یا باقر العلوم

جُرم من و شفـاعت تو ای شفیع خلق

                                            درد مـــــــن و دوای تو یا باقر العلوم

علم و کمال و حکمت و توحید جان گرفت

                                            از نطق جـــان فزای تو یا باقر العلوم

 

فردابه خُلد ناز فـــــــروشم، اگــر شوم

                                             محشور بــــــــا ولای تو یا باقرالعلوم

یک لحظه وا کند گره از کـــــار عالمی

                                             دست گــــــره گشای تو یا باقر العلوم

دردا که صبح و شام هـــشام از ره ستم

                                              کوشید بــــــر جفای تو یا باقر العلوم

یا این ههمه عنایت و لطف و عطا نبود

                                               زهــــر ستم سزای تو یا باقر العلوم

در گوشۀ بقیع مزار غـــــریب تو است

                                              تـــــــاریخ رنجهای تو یا باقر العلوم

بالله قسم رواست کــــــه چشم تمام خلق

                                              خون گرید از برای تو یا باقر العلوم

مظلوم زیست کردی و مسموم کین شدی

                                               این بود مــــاجرای تو یا باقر العلوم

دردا که شد نـــــهان به دل خاک در بقیع

                                                   روی خـدا نمای تو یا باقر العلوم

شهر مدینه شهر نــــــــبی لاله زار وحی

                                                  گـــردید کربلای تو یا باقر العلوم

هر جا سفر کنم دل مــن در بقیع تو است

                                                 دارم به سر هوای تو یا باقر العلوم

 

                                                                           [ غلامرضا سازگار(میثم)]

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  1:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

بــا پــــــــوزش از مقام تو یا باقر العلوم

                                            آرم سخن بــــــــه نام تو یا باقر العلوم

ویــــــــن بس به احترام تو یا باقر العلوم

                                            گفـــــــــــتا نبی سلام تو یا باقر العلوم

من کیستم که دم زنم از شأن تو که نیست

                                              آگه کسی به جز اِله تو یا باقر العلوم

ای آنکه نـــــــــــور علم همی پرتو افکند

                                             از طـــــلعت چو ماه تو یا باقر العلوم

ای لنگر زمین و زمــــــــــان نور کبریا

                                            خـــلقی است در پناه تو یا با قر العلوم

در روز حَشَر خَیل سیه نـــــامه ها همه

                                            محتـــــــاج یک نگاه تو یا باقر العلوم

جابر سلام ختم رسولان به تو رساند

                                           نـــازم به قدر و جاه تو یا با قر العلوم

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  1:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

ابر کرم خدا ببارد امشب                                                       نومید کسی را نگذارد امشب

شکرانه میلاد امام باقر                                                      زهرا به بقیع جشن دارد امشب

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  1:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

امام باقر(ع)-مدح و ولادت و شهادت

 

ای انس و جان محصّل دانش‌سرای تو

وی نُه سپهر گوشۀ دارالولای تو

پنجم وصی ختم رسل باقرالعلوم

کلّ علوم در نفس جان‌فزای تو

جابر شفا گرفت ز دست خدایی‌ات

جبریل فیض می‌برد از خاک پای تو

پیش از شب ولادت تو ختم‌الانبیا

از جان و دل سلام فرستد برای تو

می‌جوشد از کلام خوشت معجز مسیح

نبْوَد عجب به مُرده دهد جان دعای تو

نام تو، خلق و خوی تو، یکسر محمّد است

وجهِ خداست روی محمّد نمای تو

ما را چه زهره تا که ز مدح تو دم زنیم؟

گوید خدا برای رسولش ثنای تو

اهل سخن هنوز ز دلدادگان حق

دل می‌برند با سخنِ دل‌ربای تو

با آنکه می‌برد دل ما را مدینه‌ات

پیوسته در بقیع دل ماست جای تو

باشد کجا به نزد تو قابل، درود ما؟

ای بر تو لحظه لحظه سلام خدای تو

قبرت خراب و قدر تو باشد بسی بلند

ای عرش کبریا حرم با صفای تو  

ویرانۀ بقیع تو باشد بهشت ما

ای خازن بهشت گدای گدای تو

قبر تو در مدینه غریب است و روز و شب

باشد مدینۀ دل ما کربلای تو

دشنام خصم را که دهد با دعا جواب

غیر از تو، ای حلاوت جان در صدای تو

حاشا که حقِ یک سخنت را ادا کنم

گر صدهزار بار کنم جان فدای تو

چون نور آفتاب که تابیده بر زمین

پیچیده در سپهر معارف، ندای تو

ما ظرف کوچکیم و عنایات تو، بزرگ

ای وسعت جهان همه ظرف عطای تو!

تو در چار بحری و دریای هفت نور

نورند نور جمله تبار و نیای تو

طاق است طاق، مؤمن طاق تو در جهان

بوحمزه و هشام که آرد سوای تو؟

یاد آورم ز خاطرۀ چارسالگیت

از کربلا و کوفه و شامِ بلای تو

عالم سیاه در نظرت گشت همچو شب

وقتی کبود شد بدن عمه‌های تو

بزم یزید ریخت به هم، رنگ او پرید

وقتی بلند گشت صدای رسای تو

گفتی که حاجیان همه ده‌سال در منا

گیرند دور هم همه با هم عزای تو

ای پنجمین معلم عالم بگو، بگو

زهر هشام با چه گنه شد جزای تو؟

تقدیم توست سوز دل صبح و شام ما

در قلب ما بوَد غم بی‌انتهای تو

نفرین بر آن گروه که در روضة البقیع

نگذاشتند گریه کنم از برای تو

تا هست روح در تن و سوزش درون جان

«میثم» بوَد هماره قصیده سرای تو

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  1:08 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها