0

بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

مانده یادت به یاد خاطرها                   

                 در دل خاطر مسافرها

ته این جاده گر به تو وصل است           

                خوش به حال تمام عابرها

زنده کن مرده را به یک جمله           

                   تا که مستت شوند ساحرها

بشکاف این علوم را آقا                          

             که مسلمان شوند کافرها

زده زانو به پای علم شما                      

               صدهزاران هزار جابرها

هرچه داریم از کلام شماست                  

               از همین قال قال باقرها

هرچه گویند باز کم گفتند                    

                 در رثایت تمام شاعرها...

 غم نخورچون که صد حرم داری              

             در دل بی قرار زائرها

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

ولادت امام باقر ع

باقر آل نبی جلو ه ی سرمد دارد

خلق و خوی علی و حضرت احمد دارد

دلخوش از فیض قدومش همه عالم سرمست

این همه فیض ز زهرا و محمد دارد

----

علم آل الله را باقر تویی

بر زمین و اسمان آمر تویی

مادرت دخت امام مجتبی

باب تو سجاد پور مصطفی

اولین فاطمی از حیدریان

اولبن هاشمی از فاطمیان

اولین حیدری از هاشمیان

همگی در رخ تو گشته عیان

هم حسینی و حسن ای مولا

تو زنسل حسنینی مولا

گشته حیران تو عقل عقلا

علم تو چشمه علم علما

فضل تو منبع فضل فضلا

سر به دیوار تو دارند ادبا

رجب از نور رخت گشته عیان

بر در لطف تو گیتیست روان

ما خماریم در این دیر جهان

در پی ات ساقی و پیمانه دوان

خالی از غیر و تهی دستم کن

بر در خویش تو پابستم کن

فانیم از کرمت هستم کن

می نخورد ه زلبت مستم کن

 



مهدی روحانی کاشمری

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:44 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

یا امام باقر...

کارم کشید چون به تباهی، درست شد

این رنگ از شکست سیاهی درست شد

 گفتم به خون دل بنویسم پیام را

آقا کریم بود، شفاهی درست شد

 خواهی نخواهی است در این راه سوختن

ما سوختیم و خواه نخواهی درست شد

 کار ثواب، کار دلم را خراب کرد

دادم چو بر گناه گواهی، درست شد

 دارایی و نداریِ این عشق بود و بس

که در جهان گدایی و شاهی درست شد

خورشید هفتم آمد و در هفت آسمان

با این طلوع، سکه ی شاهی درست شد

آنکس که مدح او به زبان خدا نکوست

بحرالعلوم قطره ی دریای علم اوست

 خورشید شیعه شد ز لب بام او بلند

دین خدا شد از دم اسلام او بلند

 از عطر علم او همه عالم معطر است

بوی علی شد از گل پیغام او بلند

 جابر رسانده است سلام نبی به او

آوازه ی نبی شد از احکام او بلند

 در دست مستی است عنان یگانگی

اقبال چون منی، شده با جام او بلند

 چون حیدر است و در کف او ذوالفقار علم

طوفان شده است از دم آرام او بلند

 اسلام مرده بود ، محرم اگر نداشت

این ماه گشته از از سفر شام او بلند

 تابیده بر خیال من امید تازه ای

در طالعم برآمده خورشید تازه ای

 

محمد بختیاری

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:44 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

امام باقر(ع)-مدح و ولادت

 

به نام نامی سبحان به عالم دیده وا کردم

خدا را با ولای چارده نورش صدا کردم

به امداد محمد تا محمد یک دعا کردم

گرفتم دامن پاک اباجعفر نوا کردم

صدا کردم دعا کردم نوا کردم چها کردم

که ناگه دیده وا کردم بنور چارده معصوم

خدا را شکر این سائل نشد از لطف حق محروم

در این ماه خدا عبد خدا محبوب داور شد

چه عبدی؟ بنده ای که بابِ شهراللهِ اکبر شد

به یک معنا امام امّا به یک معنا پیمبر شد

همان که باقر هر علم، اول تا به آخر شد

ز اسم اعظمش اینک دلم از بس منور شد

رسیدم تا بجایی که خدا را در بغل دارم

در این ماه خدا من با خدا ماه عسل دارم

من از روز ازل گم بودم و راهم فتاد اینجا

معلّق ذره ای بودم که ناگه ایستاد اینجا

ز ((یَهدِی اللهِ نورِه)) بَر گرفتم اعتماد اینجا

شدم از روز میلادم غلامی خانه زاد اینجا

ز بختم حضرت زهرا مرا دستور داد اینجا

شناساندند قرآن را و عترت را بجان من

همین شد تا ابد از هر بدی خط امان من

خدا را شکر دلهامان بدست باقر افتاده

گدایان را سر و سامان بدست باقر افتاده

و دستان تمنّا مان بدست باقر افتاده

عبادات سحرهامان بدست باقر افتاده

سفرهای مُعلّامان بدست باقر افتاده

چه آقایی که بابایش پدر زن چون حسن دارد

سفر در پیش ، با جدش ، حسینِ بی کفن دارد

چه آقایی چه زیبا پا در این منظومه بگذارد

چه رفتار دل انگیزی عجب خلق خوشی دارد

چه زیبا در مدینه سر قدم آهسته بر دارد

برای کربلا رفتن زمان را لحظه بشمارد

که تا دستور زهرا را بخاطر خوب بسپارد

به یمن گریه بر جدّ غریبش نور می تابد

همه اسرار عالم را به نور روضه بشکافد

سه ساله با سه ساله همسفر از شهر یثرب شد

رسید آندم که در صحرای تف نزدیک مغرب شد

به روی نیزه سرهای بنی هاشم که غالب شد

بخون خورشید و ماه و انجم و خیل کواکب شد

همه دار و ندار خیمه ها را کوفه صاحب شد

فرار عمه ها بود و نگاه حسرت باقر

امان از گریۀ سجاد و آه حضرت باقر

از آنجا عهد با خود کرد تا دین را کند یاری

همه احکام که ، مانده معطّل را کند جاری

کند آیات قرآن را روایاتی شنیداری

دهد با نهضت روضه به اهل درد بیداری

منا را کربلا کرد و همه عمرش عزاداری

و فرمود آن امام راستین با مردم دنیا

خدا رحمت کند آنکس که امر ما کند احیا

چه امری؟امرِ دین احیاء گردد با حسین و بس

همه احکام ما اجراء گردد با حسین و بس

عدالت در جهان احصاء گردد با حسین و بس

و محوِ منکر و فحشاء گردد با حسین و بس

شهادتنامه ها امضاء گردد با حسین و بس

یقین احیای امر دین بجز امر ولایت نیست

هر آنکس نیست در این ره دل او را هدایت نیست

حیات طیبه آری صفات منکران هرگز

عطای فاطمه آری لقای دشمنان هرگز

ولای مرتضی آری لوای مشرکان هرگز

گلاب دوستان آری گل بیگانگان هرگز

شکست دشمنان آری گسست دوستان هرگز

نه آن تحریم می خواهیم نه این تکریم می خواهیم

که تنها تحت فرمان علی تسلیم می خواهیم

 

محمود ژولیده

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:44 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

عشق آمد و خاک کف پایت طلب کرد
ما را اسیر زلف سلطان عرب کرد
برکاممان با ذکر یا مولا رطب کرد
ما را گدای اول ماه رجب کرد

باتو دوباره عاشقی از سر بگیریم
حاشا که ما سوی در دیگر بگیریم

ماه رجب آمد خودش را باصفا کرد
ماه رجب آمد به تو آغوش وا کرد
او جرعه جرعه آبرویی دست و پا کرد
با آبرو شد خویش را ماه خدا کرد

دروازه ی ماه خدا نام شما بود
عرش خدا بر قله ی بام شما بود

خواهم شبیه سایه افتم زیر پایت
یا چون کبوتر پر بگیرم در هوایت
صدها غزل را هدیه آوردم برایت
تا که شوم شاگرد این دانش سرایت

ازلطف زهرا(س)خادم باقر (ع)شدم من
داده قلم دستم اگر شاعر شدم من

با علم خود چون مرتضی اعجاز کردی
جنگی دگر با دشمنت آغاز کردی
زخم زبان ها خوردی اما..ناز کردی
بابی ز حکمت بر نصارا باز کردی

پیر نصارا شد به لبخندت مسلمان
مارا اسیر نور لبخندت بگردان

درتشنگی هایت تو از سقا بگویی
از هرم آتش بر لب دریا بگویی
شب تا سحر یاسیدی مولا بگویی
تب میکنی تا ذکر یا زهرا(س)بگویی

دانم ز بوی یاس خانه بی قراری
از مادرت ارثیه داری هر چه داری

آخر خدا بیت الحرامی را فرستاد
همراه تو رکن و مقامی را فرستاد
همراه جابر احترامی را فرستاد
با لحن پیغمبر(ص)سلامی را فرستاد

بر روی لب هایت فقط نور و غزل بود
این از عنایات خدای لم یزل بود

دیدم که با نازی شبیه مادر آمد
او که کمان در دست سوی خیبر آمد
گفتند:محمد(ص) یا نبی دیگر آمد
دیدم که باقر نه !!گمانم حیدر آمد

گفتا هشام او را که از نسل بهار است
هم صاحب علم و یقین هم ذوالفقار است

فرقی ندارد پیش ما نزدیک ،دوری
نازم تو را که معدن علم و شعوری
تو شارح تورات و انجیل و زبوری
هر پنج نوبت با خدا در کوه طوری

تو آیه های ناب قرآن کریمی
مفهوم بسم الله الرحمن الرحیمی

گفتم که آتش ،در دلت آتش به پا شد
بغضت پر از فریاد های بیصدا شد
در پیش چشمت سر به روی نیزه ها شد
طوفان اشکت راهی کرب و بلا شد

از کودکیت تا به پیری گریه کردی
عمری بر احوال اسیری گریه کردی

بر درگهت عمری پر از سوز و گدازیم
دستان خالی آمده غرق نیازیم
یک آرزو مانده که بر صحنت بنازیم
یک گنبد و گلدسته مخصوصت بسازیم

برالتیام زخم تو مرهم گذاریم
کنج حیاط صحن تو مریم بکاریم

محمد رضا ناصری

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:44 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

یا باقرالعلوم...

بی سبب نیست که دل واله و مجنون شده است

آمدی ماه رجب هم به تو مدیون شده است


نام تو اذن دخولم شده در ماه خدا

بندگی با شب میلاد تو مقرون شده است


اول ماه رجب تا سحر سیزدهم

از مدینه به نجف راه چه گلگون شده است


واژه ها ‌مست تو گشتند...همه جمله شدند

جمله ها در اثر حب تو موزون شده است


شجره نامه ات از ربّ جلی آمده است

فضل در پیش سجایای تو مفتون شده است


خاندانت همگی اهل کرامت هستند

بینتان بنده نوازی است که قانون شده است


حوزه ی علمیه یک گوشه ز الطاف شماست

شیعه تا روز قیامت به تو مدیون شده است


هر که از دست شما جام ولایت نگرفت

تا خود حشر در این میکده مغبون شده است


لعنت حق به کسی که به شما پشت کند

آن که از دایره ی عشق تو بیرون شده است


دور قبرت همه از ذریه ی طاغوتند

دل ما از غم این فاجعه محزون شده است


دل ما سوخت ولی از دل مهدی چه خبر؟

مطمئنا دل زهرایی او خون شده است


طبق فرموده ی ناب پسرت: «پیکرتان...

...در دل تک تک عشاق تو مدفون شده است»


کاش روزی برسد در حرمت سجده کنم

در حریمی که رفیع است و دگرگون شده است

 

محمد جواد شیرازی

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:44 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

کاش زائر بشوم! کاش مسافر بشوم
کاش آغاز رجب با تو مجاور بشوم
کاش غیر از تو و آباء تو و ابناءَت
به همه راهبران جاحِد و کافر بشوم


حرف هایت همه از نور حکایت دارند
حق بده مدّعیان را همه منکر بشوم
هر کجا گفت سخنران که: «وَ قالَ الباقِر»
افتخارم شده که خاک منابر بشوم
تا توئی سوژه‌ی شعرم، بخدا حقّ من است
بهترین شاعر دوران معاصر بشوم

پدر و مادر تو حیدری و فاطمی‌اند
پسر و دختر تو حیدری و فاطمی‌اند

از خماران به تو ای ماهیت باده، سلام
از اسیران به تو ای رهبر آزاده سلام
سال‌ها قبلِ حضور تو در این عالم خاک
رحمت عالمیان بر تو فرستاده سلام
به سلامت گذرد از سَکَرات و ز صراط
هر کسی با عمل خویش به تو داده سلام
در طوافند مرا حور و ملک! چون دادم –
– در نمازم به تو ای حضرت سجّاده سلام
کاش روزی سر بام حرمت عرض کنم:
به تو از جانب این کارگر ساده سلام

پرچمی سبز سر خاک تو می افرازیم
کوری چشم سعودی، حرمی می سازیم

قبر تو حیف که در دست لئیم افتادست
دست دلداده‌ی شیطان رجیم افتادست
اینکه زنجیر کشیده‌ست به دورت، یعنی:
در دلش از تو و از خشم تو بیم افتادست
ارث بردی ز پدر! ای پسر ابراهیم(ع)
جایگاهت به بیابان جحیم افتادست
«دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهی‌ست که در دست نسیم افتادست»
از برای صدقه دادنِ در اوّل ماه
قرعه بر دست “کَریمِ بنِ کَریم” افتادست

بده در راه خدا، دست من و لطف شما
بده در راه خدا یک سفر کرببلا

سجاد شاکری

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:44 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

دل ها به هم لب ها به هم سرها به هم خوردند
خیل ملک از قسمت پرها به هم خوردند

بر دیدن ماهی که نور فاطمه دارد
در کهکشان انگار اخترها به هم خوردند

نور حسین آمیخت با نور حسن، درتو؛
بالاخره نور برادر ها به هم خوردند

یک مرتبه در اکثر میخانه های شهر
دروقت میلاد تو ساغر ها به هم خوردند

درمکتب هست علم قطعا بهتر از ثروت
غیراز ابوذرها، ابازرها به هم خوردند

غیر از ابوذرها و سلمان ها، دراین درگاه؛
درکثرت خُدّام قنبرها به هم خوردند

در رفت و آمدها به یاد مادر افتادم
در رفت و آمدها که هی درها به هم خوردند

ای وای، از آن کوچه های تنگ وقتی که؛
بر روی نِیْ چون جام مِیْ سرها به هم خوردند

مهدی رحیمی “زمستان”

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:45 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

باران گرفت و خنده ی گلها شروع شد

فصل شکوه و عزت دنیا شروع شد

از لحظه ی حضور تو در خانه علی

فریاد التماس زلیخا شروع شد

رنگ رخ زمین و زمان تیره بود و تار

تو آمدی و آبی دریا شروع شد

تو مصطفای دیگری از نسل مرتضا

با این حساب جلوه ی آنها شروع شد

 حالا نشسته ام که برایت غزل شوم

یا مثنوی کوچه خیر العمل شوم

 خیر العمل علی شد و خیر العلوم تو

آقا چراغ رو شن کشف النجوم تو

 سمت کلاس علم شما راه بسته است

عیسا کنار منبر درست نشسته است

 هر کس شناخته تو و علم تو را .. ترنج...

...شاید نداشته , قلمش را شکسته است

 دریای علم عالمیان را نصب تویی

قال الامام باقرمان را سبب تویی

 آقا شنیده ایم که باران شدی و بعد

راهی کوچه های زمستان شدی و بعد

 از عاشقانه های تو یک نکته گفته اند

همبازی رقیه و طفلان شدی و بعد

آنهم که زود زود به پایان رسید تا

در مجلس شراب که مهمان شدی و بعد

 اصلا شب ولادت تو روضه میشود

 تا لحظه ی شهادت تو روضه میشود

 حالا برای شادی زهرا نوشته ام

این بیت آخر است برایت سرشته ام

 عالم تمام دهکده , از شهر علم توست

بحر العلوم قطره ای از بحر علم توست

شاعر: ايمان كريمي

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:45 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

امام باقر(ع)-مدح و ولادت

 

سلام ای باقر علم امامت

امامت مفتخر بر هر سلامت

سلام ای طالع ماه خدایی

هلال بهترین شهر ولایی

سلام ای قدرت حق در ید تو

نثار تو سلام ایزد تو

سلام ما نباشد اعتبارت

سلام حضرت احمد نثارت

عطایای الهی پیشوازت

همه آیات قرآن سرفرازت

تویی روح تمام معنویات

ولای تو کند دفع بلیّات

وصال تو فرار از انحرافات

جدایی از تو انبوه مکافات

چه باید گفت در وصف کمالت

خدا را بهترین صورت جمالت

جمالت هست ممدوح الهی

که روحت هست از روح الهی

من عشقت را نه اینکه می سپاسم

تو را از روز اول می شناسم

تو دریای صفات ذوالجلالی

جمال بی مثال لا یزالی

سر ما را ولایت سایه بخشید

تو خورشیدی تو خورشیدی تو خورشید

مگر ممکن شود وصف تو آیا؟

که ما یک قطره از قطره، تو دریا

ولیِّ خالق مطلق تویی تو

به شهر علم جاء الحق تویی تو

سعادت را شناساندی به عالم

شقاوت را هراساندی به عالم

جمیع دشمنان مغلوب علمت

جمیع دوستان مجذوب حلمت

تو از علمت به ما اطعام کردی

معانی را به ما الهام کردی

اگر در جذبه ی حق سوخت عاشق

مناجات از شما آموخت عاشق

فصاحت مشقی از صُنع ثنایت

بلاغت رشکی از صوت رسایت

کرامت عادتی در کُنه ذاتت

سخاوت اشتهایی از صفاتت

به وقت ریزش رحمت به یاران

تو بارانی تو بارانی تو باران

خدا ما را گزینش با شما کرد

شروع آفرینش بر شما کرد

درخت علم جز تو ریشه، هرگز

تو را برتر کسی اندیشه هرگز

گره خورده همه هستی به هستت

امور عالم و آدم به دستت

شرف شایسته ی شأن رفیعت

حکومت هدیه ی فکر بدیعت

سراغ انجم روی تو در طور

چراغ پنجم نورٌ علی نور

تو حبل اللهی و حبل المتینی

ولی اللهی و حق الیقینی

حیات عشق در چتر ولایت

نجات دهر در زیر لوایت

خدا خواهی، مناعت طبعِ دستت

قیامت را شفاعت ناز شصتت

تو فرزند بشیری و نذیری

امیرالمؤمنین را دلپذیری

تویی یک شاخه از طوبای عصمت

به باغ کوثر از گلهای عترت

به حُسن دوست حِصنِ ایمنی تو

حَسن را نور وجه احسنی تو

تو در چشم پدر نور دو عینی

تو یکتا قرّة العین الحسینی

تو روح سفره ی ایجاد هستی

سلیل حضرت سجاد هستی

پس از یک چله دوران جدایی

تو تنها یادگار کربلایی

تو را زهر جفا قاتل نباشد

تو را جز داغ دل حاصل نباشد

اسیر کربلا چشم و زبانت

سفیر نینوا نطق و بیانت

شهید داغ ثارالله باقر

به شام غم اسیرالله باقر

 

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:45 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

امام باقر(ع)-مدح

 

 ای چراغ علم روشن از دمت

ای رهینِ فضل و دانش عالمت

با گذشت آفرینش همچنان

کاروان علم دنبالت روان

علم ها مشتی ز خروار تواند

سینه چاک تیغ گفتار تواند

باقر کلّ علوم عالمی

خود به تنهایی کتاب محکمی

هر چه دانش پا گذارد پیشتر

سر فرود آرد به خاکت بیشتر

ای امام ابن امام ابن امام

جابرت آورده از احمد سلام

دانش از ره مانده در پرواز تو

چشم جابر روشن از اعجاز تو

ای چراغ نور، پیش از نورها

جلوه کرده در تمام طورها

ملک نا محدود از نور تو پَر

دُرّ شش دریا و بحر هفت دُرّ

خانه ی دل تا ابد میعاد تو است

زینت ماه رجب میلاد تو است

ای چراغ عقل و دین روشن بتو

چشم زین العابدین روشن بتو

علم و حلمت همچو شیر و شکّر است

هر یکی از دیگری شیرین تر است

علم تو سرچشمۀ علم خداست

حلم تو آیینۀ حلم خداست

پنجه ی علم و خرد بر دامنت

عاشق خُلق تو حتّی دشمنت

صد چو جابر دانش آموز تو اند

شعله های عالم افروز تو اند

مشرق و مغرب پر از گفتار تو است

همچو قرآن جاودان آثار تو است

عارفان سر مست از این ساغرند

جرعه نوش جام قال الباقرند

با شمایم ای قلم در دست ها

ای ز جام معرفت سر مست ها

تا از این مکتب نگردیدید دور

از قلم هاتان دمد پیوسته نور

علم عالم نوری از این مکتب است

تیره گی ها دوری از این مکتب است

علم اگر نبود به عترت منتسب

نیست جز دود چراغ بو لهب

هر که دور از آل پیغمبر بود

جهل از دانائیش بهتر بود

این قلم شمشیر حقّ و باطل است

گاه جانبخش است و گاهی قاتل است

گاه فردی عاقلش گیرد به دست

گاه باشد در کف زنگی مست

چون کند نور حقیقت را علم

ذات حق سوگند خورده بر قلم

ای قلم را کرده شمشیر ستم

ای زبانت لال، ای دستت قلم

کشور قرآن و هتّاکی چرا

خاک اهللبیت و ناپاکی چرا

ای همه نشریّه ات رسوائیت

وای وای از این قلم فرسائیت

ای گناه گمرهان بر گردنت

ای زمام دل به دست دشمنت

جهل و رسوایی هم آغوشت شده

یا غدیر خُم فراموشت شده

با قلم ظلم و جنایت می کنی

حمله  بر فقه و ولایت می کنی

گه تمسخر می کنی توحید را

گاه منکر می شوی تقلید را

بی خبر، تقلید ما تعلیم ماست

در حضور حقّ همان تسلیم ماست

ما طریق بندگی پیموده ایم

هم مقلّد هم محقّق بوده ایم

راه ما تعلیم بوده از نخست

آنچه محکوم است آن تقلید تو است

تو که چون طوطی کنی تکرار حرف

نه به نحوت بوده آگاهی نه صرف

ما چراغ معرفت افروختیم

درس خود از اهلبیت آموختیم

پیرو خطّ امام بافریم

تا ابد سر مست از این ساغریم

ما گرفتیم از چنین مکتب کمال

یافتیم از آل عصمت این جلال

چارده حصن حصین داریم ما

چارده حبل المتین داریم ما

چارده منظومه از یک آسمان

چارده معصوم از یک دودمان

چارده تصویر از یک کوه طور

چارده گوهر ز یک دریای نور

چارده بی مثل از یک بی مثال

چارده تصویر حق از یک جمال

چارده استاد کل با یک کتاب

چارده فریاد رس با یک خطاب

چارده مشعل فروز بزم دل

چارده مصباح دائم مشتعل

سر خوش از صهبای تو فیقیم ما

زنده از تقلید و تحقیقیم ما

«میثم» این تقلید بی تحقیق نیست

هر که را جز این بود توفیق نیست

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:45 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

یا امام باقر...

 از آسمان ترنم باران چه دیدنیست

این بار طعم رویش گلها چشیدنیست

آمد خبر که ازطرف عرش یک پسر

بر جمع خانواده ی مولا رسیدنیست

ناز قدوم این نوه ی حضرت حسین

صدها نفرشبیه خودم سر بریدنیست

او آمد و به نام خداوند لب گشود

تکبیر جمع عرش نشینان شنیدنیست

آرام جا میان دو دست پدر گرفت

با ناز ناز طفلک زهرا کشیدنیست


مستم اگر زباده ی یک جرعه ازخم است

 جشن ولادت ولی الله پنجم است


 نام تو نام حضرت پیغمبر خدا

 محو توام تو بنده ی زیباتر خدا

هستی برای خلق جهان با علوم خود

 بعد از پیام بر - تو پیام آور خدا

یک عالمه طراوت وسرسبزی و بهار

آورده ای برای من از محضر خدا

با آنهمه روایت سبزی که ازتو هست

 آسان تر است رفتن تا آخر خدا

من از کنار خانه ی تو نه نمی روم

تا که رسانی ام تو به دور و بر خدا

مستم اگر زباده ی یک جرعه ازخم است

 جشن ولادت ولی الله پنجم است

 ای یادگار واقعه ی کربلا سلام

با غصه و مصیبت و غم آشنا سلام 

بر آن دل شکسته ی دوران کودکیت

از ما همیشه وهمه دم هرکجا سلام

یادت نمی رود دم دروازه های شهر

با سنگ داده اند به روی شما سلام

جابر رسید و گفت که ای باقرالعلوم

بر تو رسانده است رسول خدا سلام

قبر بدون شمع و چراغ بهشت ماست

 ما زائر مزار تو هستیم با " سلام "

مستم اگر زباده ی یک جرعه ازخم است

 جشن ولادت ولی الله پنجم است

 

حسن بیاتلو

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:45 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

 

اکنون به شوق حجت پنجم ز خود گمم

وآیینه دار طلعت خورشید پنجمم

چون کشتی سپرده به توفان عنان خویش

ازموج موج جذبه ی تو در تلاطمم

آن شمع کوچکم که بیفروزیم اگر

فخر است با چراغ قبولت به انجمم

از آفتاب بیشترم با ولای تو

آیینه ام، فروغ تو را در تجسمم

*

حیران آن اسارت و آن غارتم هنوز

باریک بین فاجعه ی آن تهاجمم

آری سلام بر تو اماما! که می پرد

از لب به یاد آن چه کشیدی تبسمم

طفل چهارساله و طوفان کربلا؟

حیران این تداعی ام و آن تالمم

از آن ستم که سوخت در آن، خاندان تو

هم بر تو عرضه می کنم اینک تظلمم

گنج مراد خویش نجستم ز هیچکس

الا تویی که مدح تو را در تکلمم

هرچند لب به خنده گشایم برابرت

ز اندوه تو نشسته به خون است مردمم

*

ای علم را شکافته و رفته تا به عمق

حیران آنچه یافتی از این تعلمم

آن شاعرم که از سر ایثار عاشقم

بر دوستیت و خصم تو را در تخاصمم

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:45 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

حرفی نزن از تشنگی دریا رسیده 
از بی پناهی ها مگو مأوی رسیده
پیغمبر آمد خیر نازل شد از آن پس
فیض مدام از عالم بالا رسبده
فرخنده فیضِ فرخ و فرزانه ای که
آوازه اش تا سدره و طوبی رسیده 
آن مدعی کز نسل احمد حرف می زد 
حالا ببیند چارمین آقا رسیده 
این چارمین حیدر نصب این پنجمین دُر 
از کوثر پر گوهر زهرا رسیده 
داعیه داری که به علمش ناز می کرد 
کارش به شاگردی این آقا رسیده 
با " کعب الاحبار" و "هریره" دین نمی ماند 
با " قال باقر" شیعه تا اینجا رسیده 
لطفش همیشه شامل حال گداهاست 
از لطف و از آقایی اش بر ما رسیده 
یا باقر العلم النبیّین یا محمّد 
فرقی نداری در حقیقت با محمّد 
دریای علمت تا ابد ساری و جاری 
تو مثل زهرا کوثری، دنباله داری 
در جهل تاریک و خزان معرفت ها 
با یک بغل نور آمدی، گرم و بهاری 
مثل پیمبر دست مردم را گرفتی 
با تو سر راه آمده عبد فراری  
وقتی تو آقای منی، در خانه ی تو 
با آبروتر از گدایی هست کاری؟ 
از تو نوشتم دفترم شد آسمانی 
یک آسمان لبریزِ حس بی قراری 
از تو نوشتم یادم آمد که غریبی 
افتاد از دستم قلم در یک کناری 
یک دست روی سینه و دست دگر را  
در پنجره های ضریحی که نداری 
از حال و روزت در بقیع آتش گرفتم 
نه سایبانی، نه چراغی، نه مزاری.

داود رحیمی

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:45 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار ولادت امام محمد باقر (ع)

تقديم به ساحت مقدس امام باقر (ع)



يارب اين بوي خوش از سمت جنان مي آيد

يا گل فاطمه (س) آن جان جهان مي آيد

يارب اين نور صفات ازلي باقر (ع) توست

علم با آمدنش ، رقص كنان مي آيد

يارب اين خيل ملائك ز سما تا به زمين

با چه شوريست چنين بال زنان مي آيد

يارب اين باقر علم نبوي يا ملك است؟

كه به نامش غزل از عمق بيان مي آيد

يارب از يوسف زهرا (س) خبري نيست چرا؟

هر دم از توطئه اي شوم خبر مي آيد
 

 
 
جمعه 11 فروردین 1396  12:46 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها