0

☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻

 

عطر !!!
شب جمعه بود بچه ها جمع شده بودند تو سنگر برای دعای کمیل، چراغ هارو خاموش کردند مجلس حال و هوای خاصی گرفته بودپاسخ به:☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻
هرکسی زیر لب زمزمه می کرد و اشک می ریخت
یه دفعه اومد گفت اخوی بفرما عطر بزن ...ثواب داره! 
آخه الان وقتشه؟؟
پاسخ به:☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻
بزن اخوی بوی بد میدی.... امام زمان نمی یاد تو مجلسمونا!!بزن به صورتت کلی هم ثواب داره..
بعد دعا که چراخ هارو روشن کردن صورت همه سیاه بود..تو عطر جوهر ریخته بود...
بچه ها هم یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند
.پاسخ به:☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻ 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  8:08 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon omiddeymi1368
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

پاسخ به:☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻

با سلام و احترام 

                                                                           شوخی با نماینده صلیب سرخ

              یکی از بچّه‌ها، به خیال خودش می ‌خواست با نماینده‌ ی صلیب سرخ که آن روز در اردوگاه بود، مزاحی کرده باشد.

             پشت در مخفی شد و همین ‌که صلیبی می خواست وارد آسایشگاه شود، از جلویش درآمد و بلند گفت: " پخ "

              بنده‌ ی خدا در جا غش کرد و دراز به دراز افتاد کفِ آسایشگاه.

             هول هولکی آب آوردیم، زدیم به صورتش و آب قندی به خوردش دادیم تا کم ‌کم حال آمد. بعد هم کلّی ازش معذرت خواهی کردیم و قضیه به خیر و خوشی تمام شد.

سه شنبه 15 فروردین 1396  10:03 PM
تشکرات از این پست
farshon siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها