0

**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 
ehsan007060
ehsan007060
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 10952
محل سکونت : خراسان رضوی

اول و آخر علم

اول و آخر علم

🍃 بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

(ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻴﺴﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺑﻪ ﺷﺒﺎﻧﻰ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﻣﺮﺩ ﺗﻮ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻧﻰ ﺻﺮﻑ ﻛﺮﺩﻯ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻋﻠﻢ ﻣﻰ ﻛﻮﺷﻴﺪﻯ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩﻯ؟
ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﻳﺎ ﻧﺒﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻣﻦ ﺷﺶ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺯ ﻋﻠﻢ ﻳﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ‌ﺍﻡ ﻭ ﺑﺪاﻧﻬﺎ ﻋﻤﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ

✨ ﺍﻭﻝ: آن که ﺗﺎ ﺣﻠﺎﻝ ﻫﺴﺖ ﺣﺮﺍﻡ ﻧﻤﻰ ﺧﻮﺭﻡ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺣﻠﺎﻝ ﻛﻢ ﻧﺸﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺣﺘﻴﺎﺝ ﺑﻪ ﺣﺮﺍﻡ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﺎﺷﺪ.

✨ ﺩﻭﻡ: آن که ﺗﺎ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺴﺖ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﻤﻰ ﮔﻮﻳﻢ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺭﺍﺳﺖ ﻛﻢ ﻧﺸﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺣﺘﻴﺎﺝ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﺎﺷﺪ.

✨ ﺳﻮّﻡ: ﺁن که ﺗﺎ ﻋﻴﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻢ ﺑﻪ ﻋﻴﺐ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﻡ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺯ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﻋﻴﻮﺏ ﺧﻮﺩ ﻓﺎﺭﻍ ﻧﺸﺪﻩ‌ﺍﻡ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻋﻴﺐ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯم.

✨ ﭼﻬﺎﺭﻡ: آن که ﺗﺎ ﺍﺑﻠﻴﺲ ﺭﺍ ﻣﺮﺩﻩ ﻧﺒﻴﻨﻢ به مکرش ایمن نیستم.

✨ پنجم: آن که ﺑﻪ ﮔﻨﺞ ﻭ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﻣﺨﻠﻮﻕ ﻃﻤﻊ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﮔﻨﺞ ﻭ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﻛﻢ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﻣﺨﻠﻮﻕ ﺑﺎﺷﻢ.

✨ﺷﺸﻢ: آن که ﺗﺎ ﻫﺮ ﺩﻭ ﭘﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺒﻴﻨﻢ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺍﻳﻤﻦ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺪﻳﺪﻩ‌ﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﻭﻯ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ.

ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻴﺴﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ: "ﻋﻠﻢ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﻳﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻯ"

 



 

جمعه 18 فروردین 1396  11:06 AM
تشکرات از این پست
mty1378 siryahya
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

وقتی تحمل زندگی دشوار می شودبه تغییرموقعیت می اندیشم ولی مهمترین و موثر ترین تغییریعنی تغییر در رفتار خودمان کمتر به ذهنمان می آید و كبه دشواری می توانیم تصمیم به چنین تغییری بگیریم

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

جمعه 18 فروردین 1396  12:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 نبودن

 

نبودن هايي هست كه آدم را زمين گير مي كند، هيچ وقت تمام نمي شود، بود نمي شود، پر نمي شود، هميشه مي ماند. فراموش نمي شود. كهنه نمي شود. خوره مي شود، موريانه مي شود مي افتد به جان زندگي ات...

 دو كوچه بالاتر
 مريم سميع زادگان

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

جمعه 18 فروردین 1396  12:50 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 چه کشکی چه پشمی

 

چوپانی گله اش را به صحرا میبرد و در راه به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت،
خواست فرود آید ترسید. دید نزدیک است که بیفتد در حال مستاصل شد.
از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت: ای امامزاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم. قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت.
دوباره گفت:
ای امامزاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من از فقر بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی نصف گله مال تو و نصفی هم برای خودم.
قدری پایین تر آمد. وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت: ای امامزاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟
آنهار ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم.
نزدیک زمین که شد گفت: بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.
وقتی پایش به زمین رسید رو به امامزاده گفت:
مرد حسابی چه کشکی چه پشمی؟
ما از هول خودمان یک غلطی کردیم...          

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

جمعه 18 فروردین 1396  12:50 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 انسانیت چیست

 

 معیار انسانیت و آن‌چه به انسان شخصیت می­‌دهد مادی و محسوس و همراه با بدن انسان نیست تا هر کسی که بدن دارد آن را داشته باشد بلکه غیر مادی و از سنخ معنویات است.
 این اموری که انسانیت انسان را تشکیل می­‌دهند فقط به سعی خود انسان ساخته می­‌شود نه به دست طبیعت، از این روست که می­‌توان انسان منهای انسانیت یافت

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

جمعه 18 فروردین 1396  12:52 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

احمقانه ترین توجیه و خطرناک ترین بهانه  برای قانع کردن خود ، این جمله است :

همه این جورند!!!

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

جمعه 18 فروردین 1396  12:52 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 دعا

 

به یکدیگر رحم کنید! تا خداوند هم
بر شما رحم ‌کند ...

اکنون چشمانت را ببند ...
و برای همه آنهایی که آرزویی دارند ،
از خدای مهربان بخواه تا به خواسته
هایشان برسند ...

من برای تو از عمق وجودم دعا میکنم،
تا هر آنچه بر دلت نشسته به لطف خدا
برآورده شود.
تو هم دعا کن برای آرزوهای دیگران ...
آنــوقت خواهی دید که
چگونه گره زندگی ات گشوده میشود.

به خدایی که تو را باور دارد ،
اعتماد داشته باش...
تو رسالتی عظیم بر دوش داری.
فقط دعا کافی نیست. حرکت کن

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

جمعه 18 فروردین 1396  12:53 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

عارفی را پرسیدند: زندگی به جبر است یا اختیار؟
گفت: امروز را به اختیار است تا چه بکارم،
اما فردا جبر است، چرا که باید اجبار را درو کنم هر آنچه را که دیروز به اختیار کاشته ام....

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

جمعه 18 فروردین 1396  12:53 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

جمعه برای من روز سفر است
باید چمدانی پر از دوستت دارم را بردارم
و بروم تا اولین بوسه
به آغوشی از جنس پرواز
نگاهی از عشق
جمعه باید راه بیفتم و هفت شهر "ما" شدن را روی تنت پیدا کنم
برسم تا پشت گردنت...
جایی که طعم بهشت میدهد و عطر اقاقیا
جایی که گویی از جنس کهرباست
تا بخار نفسم را با نوشتن یک دوستت دارم،زیبا کنم!
جمعه ها عصر دلتنگی های مردانه ام را با یک بوسه
پشت گردنت جا میگذارم
تا دنیا ببیند
یک مرد با تمام مردانگی اش
تمام احساسش را روی گلوی یک زن جا میگذارد!

 حامد نیازی

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

جمعه 18 فروردین 1396  12:54 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

تولد چیست؟

سوالی که یونسکو برای همه ملتهای دنیا مطرح کرد. بهترین پاسخ : از هند ارسال شد که گفته بود:

تولد؛ تنها روزی است؛ که مادر با گریه های نوزادش لبخند می زند.

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

جمعه 18 فروردین 1396  12:54 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

روزی یک کشتی پراز عسل در ساحل لنگر انداخت و عسلها درون بشکه بود...
پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت:
از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل کنی. تاجر نپذیرفت و پیرزن رفت...
سپس تاجر به معاونش سپرد که آدرس آن خانم را پیدا کند و برایش یک بشکه عسل ببرد
آن مرد تعجب کرد و گفت
ازتو مقدار کمی درخواست کرد نپذیرفتی و الان یک بشکه کامل به او میدهی؟
تاجر جواب داد :
ای جوان او به اندازه خودش در خواست میکند و من در حد و اندازه خودم میبخشم...!

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

جمعه 18 فروردین 1396  12:55 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

عشـق
مساحت مشخصي ندارد
گاهي به اندازه
یک دل است وگاهي
به بزرگي یک دنیا
یادبگیریم
بادل کوچکمان یک دنیا
عـشـق بورزیم

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

جمعه 18 فروردین 1396  12:55 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

هر احمقی
میتونه بهت بگه دوست داره،
ولی آدمهای محدودی
میتونن بهت ثابت کنن که
دوست دارن.

 آل پاچینو

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

جمعه 18 فروردین 1396  12:56 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

به خدا خواهم گفت:
جای بارانِ بهار
دلمان
تشنه ی احساس شده....
عشق ببار !

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

جمعه 18 فروردین 1396  12:56 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

یک صبح هم تا چشم باز کردی،
به جای فکر کردن به جایِ خالی اش،
به کسانی که هنوز با همه یِ عشقشان کنارت هستند فکر کن ...
به مادرت که برایت چای دَم کرده ،
به پدرت که برایت برشته ترین قسمتِ نان را که دوست داشتی کنار گذاشته ...

برای یکبار هم که شده ،
تو به " داشته هایت " فکر کن و صبحت را برای خودت بخیر کن ...

 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

جمعه 18 فروردین 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها