0

📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

مزن بردل؛مزن بردل؛زنوکِ غمزهِ تیرم

 

که پیش چشمِ بیمارت بمیرم؛بمیرم

 

قدح پرکن،قدح پرکن؛که من ازدولت عشق

 

جوانبخت جهانم گر چه پیرم؛گر چه پیرم

 

قراری کرده ام با می فروشان؛می فروشان

 

که روز غم بجز ساغر نگیرم

 

چنان پرشد فضای سینه ازدوست

 

که فکرخویش گم شد ازضمیرم

 

مبادا جز حساب مطرب ومی؛مطرب ومی

 

اگر نقشی کشد کلک دلیرم

 

چو حافظ گنج او در سینه دارم

 

اگر چه مدعی بیند حقیرم

 

زن بر دل؛مزن بر دل؛زنوک غمزه تیرم

 

که پیش چشم بیمارت بمیرم؛بمیرم

 

قدح پرکن؛قدح پرکن؛که من از دولت عشق

جوانبخت جهانم گر چه پیرم؛گر چه پیرم 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:15 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

شرمنده ام قربان، کمی باران ندارید؟
در خود پلاسیدم، شما گلدان ندارید؟
اینقدر بداخمید! پس لبخندتان کو؟
جز این نگاه سرد، یخبندان ندارید؟
قربان چرا وقتی که می بینید ما را
در ذهنتان، تصویری از انسان ندارید؟
گیرم که ما زشتیم! این آغازمان نیست
باشد شما زیبا، ولی پایان ندارید؟
آه این تکبر ... این تکبر، شرک محض است
در خود مگر یک نوح یا طوفان ندارید؟
البته می بخشید، اما مطمئن اید؟
مخلوط با ایمانتان، شیطان ندارید؟
......
عبدالرضا فریدزاده 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:15 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

بی سبب نیست زمین سینه ی پر پر دارد 
به خدا چشم تو یک فاجعه در بر دارد 
با نسیم سحری شعله نکش می ترسم 
کلبه ی حوصله ی شهر ترک بردارد
گر چه از بودن با تو تن ِ من می لرزد 
فکر تو خواب و خیالی ست که در سر دارد 
بوی خوش می وزد از سینه ی عطرآگینت 
دل ِمن میل به دروازه ی قمصر دارد 
یا به آتش بکش و یا به دلم راه بده 
کوچه ی چشم تو یک مشت ستمگر دارد 
فاصله درد عجیبی ست میان ِ من و تو ...
عابری در قفس تنگ ، کبوتر دارد 
گرچه تشویش دل و دین مرا سوزانده ....
پدر عشق بسوزد .......به تو باور دارد 
....
سید مهدی نژادهاشمی 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:15 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟
بیایید از عشق صحبت کنیم

تمام عبادات ما عادت است
به بی‌ عادتی کاش عادت کنیم

چه اشکال دارد پس از هر نماز
دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟

به هنگام نیّت برای نماز
به آلاله‌ها قصد قربت کنیم

چه اشکال دارد که در هر قنوت
دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟

چه اشکال دارد در آیینه‌ها
جمال خدا را زیارت کنیم؟

مگر موج دریا ز دریا جداست؟
چرا بر «یکی» حکم «کثرت» کنیم؟

پراکندگی حاصل کثرت است
بیایید تمرین وحدت کنیم

«وجود» تو چون عین «ماهیت» است
چرا باز بحث «اصالت» کنیم؟

اگر عشق خود علت اصلی است
چرا بحث «معلول» و «علت» کنیم؟

بیا جیب احساس و اندیشه را
پر از نُقل مهر و محبت کنیم

پر از «گلشن راز» ، از «عقل سرخ»
پر از «کیمیای سعادت» کنیم

بیایید تا عینِ «عین القضات»
میان دل و دین قضاوت کنیم

اگر سنت اوست نوآوری
نگاهی هم از نو به سنت کنیم

مگو کهنه شد رسم عهد الست
بیایید تجدید بیعت کنیم

برادر چه شد رسم اخوانیه؟
بیا یاد عهد اخوت کنیم

بگو قافیه سست یا نادرست
همین بس که ما ساده صحبت کنیم 


خدایا ! دلی آفتابی بده
که از باغ گلها حمایت کنیم

رعایت کن آن عاشقی را که گفت:
بیا عاشقی را رعایت کنیم


قیصر امین پور

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:16 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

من اناری را؛

می کنم دانه،

به دل می گویم:

خوب بود این مردم؛

دانه های دلشان پیدا بود ...



 سهـرابـــــ سپهـری 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:16 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

به نام خدا

این شعر به نظر من خیلی زیباست....

شاید طولانی باشه اما خوندنش خالی از لطف نیست...


*****************
زني را مي شناسم من 

كه مي گويد پشيمان است 

چرا دل را به او بسته كجا او لايق آنست 

زني هم زير لب گويد 

گريزانم از اين خانه 

ولي از خود چنين پرسد 

چه كس موهاي طفلم را 

پس از من مي زند شانه؟ 

زني آبستن درد است 

زني نوزاد غم دارد 

زني مي گريد و گويد 

به سينه شير كم دارد 

زني را با تار تنهايي 

لباس تور مي بافد 


زني در كنج تاريكي 

نماز نور مي خواند 


زني خو كرده با زنجير 

زني مانوس با زندان 

تمام سهم او اينست 

نگاه سرد زندانبان 


زني را مي شناسم من.... 

كه مي ميرد ز يك تحقير 

ولي آواز مي خواند 

كه اين است بازي تقدير 

زني با فقر مي سازد 

زني با اشك مي خوابد 

زني با حسرت و حيرت 

گناهش را نمي داند 

زني واريس پايش را 

زني درد نهانش را 

ز مردم مي كند مخفي 

كه يك باره نگويندش 

چه بد بختي چه بد بختي 

زني را مي شناسم من 

كه شعرش بوي غم دارد 

ولي مي خندد و گويد 

كه دنيا پيچ و خم دارد 

زني را مي شناسم من 

كه هر شب كودكانش را 

به شعر و قصه مي خواند 

اگر چه درد جانكاهي 

درون سينه اش دارد 

زني مي ترسد از رفتن 

كه او شمعي ست در خانه 

اگر بيرون رود از در 

چه تاريك است اين خانه 

زني شرمنده از كودك 

كنار سفره ي خالي 

كه اي طفلم بخواب امشب 

بخواب آري 

و من تكرار خواهم كرد 

سرود لايي لالايي 

زني را مي شناسم من 

كه رنگ دامنش زرد است 

شب و روزش شده گريه 

كه او نازاي پردرد است 

زني را مي شناسم من 

كه ناي رفتنش رفته 

قدم هايش همه خسته 

دلش در زير پاهايش 

زند فرياد كه بسه 

زني را مي شناسم من 

كه با شيطان نفس خود 

هزاران بار جنگيده 

و چون فاتح شده آخر 

به بدنامي بد كاران 

تمسخر وار خنديده 

زني آواز مي خواند 

زني خاموش مي ماند 

زني حتي شبانگاهان 

ميان كوچه مي ماند 

زني در كار چون مرد است 

به دستش تاول درد است 

ز بس كه رنج و غم دارد 

فراموشش شده ديگر 

جنيني در شكم دارد 

زني در بستر مرگ است 

زني نزديكي مرگ است 

سراغش را كه مي گيرد 

نمي دانم؟ 

شبي در بستري كوچك 

زني آهسته مي ميرد 

زني هم انتقامش را 

ز مردي هرزه مي گيرد 

زني را مي شناسم من 

زني را.... 
**************************

***فریبا شش بلوکی***


 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:16 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

شب تار است و ره وادی ایمن در پیش

آتش طور کجا موعد دیدار کجاست

هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست


آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست


هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت گر بی‌کار کجاست


بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست


عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست


ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست



حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:16 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

و اگر مرگ نبود دست ما در پی چیزی می گشت

و بدانیم اگر نور نبود منطق زنده ی پرواز دگرگون می شد

و بدانیم که پیش از مرجلن خلائی بود در اندیشه ی دریاها

مرگ پایان یک کبوتر نیست

مرگ وارونه ی یک زنجره نیست

مرگ در ذهن اقاقی جاریست

مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد

مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید

مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است

گاه در سایه نشسته است به ما می نگرد

و همه می دانیم ریه های لذت پر اکسیژن مرگ است

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:16 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

من در این خانه به گمنامی غمناک علف نزدیکم

من صدای نفس باغچه را می شنوم

و صدای ظلمت را وقتی از برگی می ریزد

و صدای سرفه ی روشنی از پشت درخت

عطسه ی آب از هر رخنه ی سنگ

چکچک چلچله از سقف بهار

و صدای صاف باز و بسته شدن پنچره ی تنهایی

و صدای پاک پوست انداختن مبهم عشق

متراکم شدن ذوق پریدن در بال

و ترک خوردن خودداری روح

من صدای قدم خواهش را می شنوم

و صدای پای قانونی خون را در رگ

ضربان سحر چاه کبوتر ها

تپش قلب شب آدینه

جریان گل میخک در فکر

شیهه ی پاک حقیقیت از دور

من صدای وزش ماده را می شنوم

و صدای ایمان را در کوچه ی شوق

و صدای باران را روی پلک تر عشق

روی موسیقی نمناک بلوغ

و صدای متلاشی شدن شیشه ی شادی در شب

روی آواز انارستا ن ها

پاره پاره شدن کاغذ زیبایی

پر و خالی شدن کاسه ی غربت از باد

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:16 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

خونین جگرم بگذر و بگذار بگریم
خالی نشود سینـه ، مگر زار بگریم

از درد ، چنانم کـه تسلّی نشود دل
صـد بار اگر گویم و صـد بار بگریم

نالیدن من درغم روی تو عجب نیست
دستم نرسد بر تو و ناچار بگریم

در خلوت وصلت دگران صدر نشینند
ظلم است که من در پس دیوار بگریم

عمری غم عشق تو نهان داشتم ، اما
امروز چنانم کـه : در انـظار بگریم

من طاقت مهجوری ازین بیش ندارم
وقت است که : درحسرت دلدار بگریم

جانم به لب است از غم جانان، بگذارید
بسیار کنم نالـه و بسیار بگریم

« نظمی» مگر امروز به رحم آورم او را
رفتم بـه حریم حرم یـار بگریم !
.....
علی نظمی تبریزی 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:17 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

دنگ..،دنگ..
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ.
زهر این فکر که این دم گذر است
می شود نقش به دیوار رگ هستی من...
لحظه ها می گذرد
آنچه بگذشت ، نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز... سهراب سپهری 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:17 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست 
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست 
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد 
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید 
واژه ها را باید شست ...

چترها را باید بست 
زیر باران باید رفت 
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت 
دوست را زیر باران باید برد 
عشق را زیر باران باید جست 
زیر باران باید با زن خوابید 
زیر باران باید بازی کرد 
زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی 
زندگی آب تنی کردن در حوضچه "اکنون" است 
رخت ها را بکنیم 
آب در یک قدمی است ... سهراب سپهری
 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:17 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

مگذار که دور از رخت ای یار بمیرم
یک سر بگذر بر من و بگذار بمیرم

مردن به قفس بهتر از آن است که در باغ
از طعنه ی مرغان گرفتار بمیرم

هر مشکلی آسان شود از مستی و ترسم
خالی شَوَدَم ساغر و هشیار بمیرم !

گفتی :به تو گر بگذرم از شوق بمیری !
قربان سرت , بگذر و بگذار بمیرم !

بوسه ز هما سایه‌ام افتاد صباحی
باشد که در آن سایه ی دیوار بمیرم
.....
صباحی بیگدلی 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:17 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

نفسِ رُخَت قسمتِ ما غیر نگاهی

آن هم ندهد دست ومگر گاه وبگاهی

نشینم سرراهی؛ بامید نگاهی

بیبنم مهر وماهی

گفتم صنما راحتِ جان؛ راحتِ جان؛ راحتِ جانی

چون می نگرم خوشتر ازآن؛ بهتر از آن؛ بهتر ازآنی

نشینم سر راهی؛ بامید نگاهی

بیبنم مهرو ماهی

نفسِ رُخَت قسمتِ ما غیر نگاهی؛ آن هم ندهد

دست ومگر گاه وبگاهی

نشینم سر راهی؛ بامید نگاهی

بیبنم مهر وماهی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:17 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

آنک هلاک من همی 

خواهد ومن سلامتش

هر چه کند به شاهدی 

کس نکند ملامتش

باغ تفرج است و بس

میوه نمی دهد بکس

جز به نظر نمی رسد

سیب درخت قامتش

کاش که در قیامتش

بار دگر بدیدمی

کانچه گناه او بود

من بکشم غرامتش 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:18 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها