0

📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.
برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,
آفتاب دیدگانم سرد می شد,
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.
وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم,
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,
شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله می زد,
در شرار آتش دردی نهانی.
نغمه ی من ...


همچو آواری نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته.
پیش رویم :
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد وبد گمانی.
کاش چون پاییز بودم
....
فروغ فرخزاد

یک شنبه 21 شهریور 1400  7:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙


من از نهایت شب حرف می‌زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می‌زنم
اگر به خانه من آمدی برای من
ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه
که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
...
از فروغ فرخزاد

یک شنبه 21 شهریور 1400  7:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

عشق تو آورد قدح پر ز بلای دل من

گفتم می می نخورم گفت برای دل من


داد می معرفتش با تو بگویم صفتش

تلخ و گوارنده و خوش همچو وفای دل من


از طرفی روح امین آمد و ما مست چنین

پیش دویدم که ببین کار و کیای دل من


گفت که ای سر خدا روی به هر کس منما

شکر خدا کرد و ثنا بهر لقای دل من


گفتم خود آن نشود عشق تو پنهان نشود

چیست که آن پرده شود پیش صفای دل من


عشق چو خون خواره شود رستم بیچاره شود

کوه احد پاره شود آه چه جای دل من


شاد دمی کان شه من آید در خرگه من

باز گشاید به کرم بند قبای دل من


گوید که افسرده شدی بی‌من و پژمرده شدی

پیشتر آ تا بزند بر تو هوای دل من


گویم کان لطف تو کو بنده خود را تو بجو

کیست که داند جز تو بند و گشای دل من


گوید نی تازه شوی بی‌حد و اندازه شوی

تازه‌تر از نرگس و گل پیش صبای دل من


گویم ای داده دوا لایق هر رنج و عنا

نیست مرا جز تو دوا ای تو دوای دل من


میوه هر شاخ و شجر هست گوای دل او

روی چو زر اشک چو در هست گوای دل من
حضرت مولانا

 
یک شنبه 21 شهریور 1400  7:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شب
روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب؟!
جان و دل می خواستی از عاشقان
جان و دل را می سپارم روز و شب
تا نیابم آنچه در مغز منست
یک زمانی سر نخارم روز و شب
تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم، گاه تارم روز و شب
ای مهار عاشقان در دست تو
در میان این قطارم روز و شب
زآن شبی که وعده دادی روز وصل
روز و شب را می شمارم روز و شب
بس که کشت مهر جانم تشنه است
ز ابر دیده اشکبارم روز و شب

حضرت مولاناپاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

یک شنبه 21 شهریور 1400  7:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

گیرم که آفتاب جهان ذره پرور است
این بس مرا که سایه ی مهر تو برسر است
دولت به کام و محنت گردون حرام باد
تا ساغرت بگردش و تامی به ساغر است
ای دل چرا به غیر خدا تکیه می کنی؟
امید ما و لطف خدا از که کمتر است؟
بهر دو نان خجالت دونان چه می کشی؟
ای دل صبور باش که روزی مقدّر است
خاطر ز گفتگوی مکرّر شود ملول
الاّ حدیث دوست که قند مکرّر است
فرخنده نامه ای که موشّح به نام اوست
زیبنده آن صحیفه که او زیب دفتر است
نامی که با خدا و پیمبر ز فرط قدس
زیب اذان و زینت محراب و منبر است
پشت فلک خمیده که با ماه و آفتاب
در حال سجده روی به درگاه حیدر است
شمس ضحی، امام هدی، نور هل اتی
چشم خدا و نفس نفیس پیمبر است
در آیه ی مباهله این مهر و ماه را
جانها یکی و جلوه ی جان از دو پیکر است
وجهی چنان جمیل که از شدّت جمال
وجه خدا و جلوه ی الله اکبر است
نازم به دست او که یکی ناز شست او
از جای کندن در سنگین خیبر است
با اشک چشم، ابر کرم بر سر یتیم
با برق تیغ، صاعقه ای بر ستمگر است
جز راه او بسوی خداوند راه نیست
یعنی که شهر علم نبی را علی، در است
بر تارک زمان و مکان تاج افتخار
در آسمان فضل: درخشنده اختر است
قبرش درون دیده ی آدم که چشم او
در خاک هم بنور جمالش منوّر است
آوازش از ورای زمانها رسد بگوش
تصویرش از فراز افق ها مصوّر است
کمتر ز ذرهّ ایم و فزون تر ز آفتاب
ما را که خاک پای علی بر سر افسر است
وصف علی ز عقل و قیاس و خیال و وهم
وز هرچه گفته اند و شنیدیم برتر است
شد عرض ما تمام و حدیث تو ناتمام
حاجت به مجلس دگر و وقت دیگر است
طبع لطیف و شعر «ریاضی» به لطف و شهد
شاخ نبات خواجه ی شیراز و شکّر است1

 



 

یک شنبه 21 شهریور 1400  7:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

بیا بیا؛ دلدار من؛درآ درآ ؛ در کار من

 

تویی تویی گلزار من؛بگو بگو اسرار من

 

ای فخر من سلطان من؛فرمانده وخاقان من

 

چون سوی من میلی کنی روشن شود چشمان من

 

هرجا روم با من روی؛هرمنزلی محرم شوی

 

روز وشبم مونس تویی؛دام مرا خوش آهویی

 

بیا بیا؛ دلدار من؛درآ درآ ؛درکارمن

 

تویی تویی گلزارمن؛بگو بگو اسرار من

 

ای فخرمن سلطان من فرمانده وخاقان من

 

چون سوی من میلی کنی روشن شود چشمان من

 

صبر مرا برهمزدی عقل مرا رهزن شدی

 

دل راکجا پنهان کنم؛ دل راکجا پنهان کنم ؛در دلبری تو بی حدی

 

چون میروی بی من مرو ای جانِ جان بی تن مرو

 

وزچشم من بیرون مشو؛ ای شعله تابان من

 

ای پا وسرکردی مرا ؛بی خواب وخور؛ کردی مرا

 

سرمست وخندان ازدر؛درآ ؛ای یوسف کنعان من

 

بیا بیا؛ دلدار من؛درآ درآ ؛درکارمن

 

تویی تویی گلزار من؛بگو بگو اسرار من

 

ای فخر من سلطان من؛فرمانده وخاقان من

 

چون سوی من میلی کنی روشن شود چشمان من

 

ای فخر من سلطان من؛فرمانده وخاقان من

 

چون سوی من میلی کنی روشن شود چشمان من

یک شنبه 21 شهریور 1400  7:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

محمد علی بهمنی
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است
اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است
تا این غزل شبیه غزل های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است
گاهی ترا کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است
خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است؟

یک شنبه 21 شهریور 1400  7:12 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش

مستانه شد حديثش پيچيده شد زبانش

گه می فتد از اين سو گه می فتد از آن سو

آن کس که مست گردد خود اين بود نشانش

چشمش بلای مستان ما را از او مترسان

من مستم و نترسم از چوب شحنگانش

ای عشق الله الله سرمست شد شهنشه

برجه بگير زلفش درکش در اين ميانش

انديشه ای که آيد در دل ز يار گويد

جان بر سرش فشانم پرزر کنم دهانش

آن روی گلستانش وان بلبل بيانش

وان شيوه هاش يا رب تا با کيست آنش

اين صورتش بهانه ست او نور آسمانست

بگذر ز نقش و صورت جانش خوشست جانش

دی را بهار بخشد شب را نهار بخشد

پس اين جهان مرده زنده ست از آن جهانش



امام صادق عليه السلام :

یک شنبه 21 شهریور 1400  7:12 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

خواب ديدم خواب اينكه مرده ام




خواب ديدم خسته و افسرده ام



روي من خروارها از خاك بود




واي قبر من چه وحشتناك بود



تا ميان گور رفتم دل گرفت



قبر كن سنگ لحد را گل گرفت



ناله مي كردم وليكن بي جواب



تشنه بودم تشنه يك جرعهآب



بالش زير سرم از سنگ بود



غرق وحشت سوت و كور و تنگ بود



خسته بودم هيچ كس يارم نشد



زان ميان يك تن خريدارم نشد



هركه آمد پيش حرفي راند و رفت



سوره حمدي برايم خواند و رفت



نه شفيقي نه رفيقي نه كسي



ترس بود و وحشت و دلواپسي



آمدند از راه نزدم دو ملك



تيره شد در پيش چشمانم فلك



يك ملك گفتا بگونام تو چيست



آن يكي فرياد زد رب تو كيست



اي گنهكار سيه دل بسته پر



نام اربابان خود يك يك ببر



در ميان عمر خود كن جستجو



كارهاي نيك و زشتت را بگو



ما كه ماموران حق داوريم



نك تو را سوي جهنم مي بريم



ديگر آنجا عذر خواهي دير بود



دست و پايم بسته در زنجير بود



نا اميد از هر كجا و دلفكار



مي كشيدندم به خفت سوي نار



ناگهان الطاف حق آغاز شد



از جنان درهاي رحمت باز شد



مردي آمد از تبار آسمان



نور پيشانيش فوق كهكشان



چشمهايش زندگاني مي سرود



درد را از قلب آدم مي زدود



گيسوانش شط پر جوش و خروش



در ركابش قدسيان حلقه بگوش



صورتش خورشيد بود و غرق نور



جام چشمانش پر از شرب طهور



لب كه نه سرچشمه آب حيات



بين دستش كائنات و ممكنات



خاك پايش حسرت عرش برين



طره يي از گيسويش حبل المتين



بر سرش دستار سبزي بسته بود



بر دلم مهرش عجب بنشسته بود



در قدوم آن نگار مه جبين



از جلال حضرت عشق آفرين



دو ملك سر را به زير انداختند



بال خود را فرش راهش ساختند



غرق حيرت داشتند اين زمزمه



آمده اينجا حسين فاطمه



صاحب روز قيامت آمده



گويي بهر شفاعت آمده



سوي من آمد مرا شرمنده كرد



مهربانانه به رويم خنده كرد



گفت آزادش كنيد اين بنده را



خانه آبادش كنيد اين بنده را



اينكه اينجا اين چنين تنها شده



كام او با تربت من وا شده



مادرش او را به عشقم زاده است



گريه كرده بعد شيرش داده است



بارها بر من محبت كرده است



سينه اش را وقف هيئت كرده است



اينكه مي بينيد در شور است و شين



ذكر لالائيش بوده يا حسين(ع)



ديگران غرق خوشي و هلهله



ديدم او را غرق شور و هروله



با ادب در مجلس ما مي نشست



او به عشق من سر خود را شكست



سينه چاك آل زهرا بوده است



چاي ريز مجلس ما بوده است



خويش را در سوز عشقم آب كرد



عكس من را بر دل خودقاب كرد



اسم من راز و نيازش بوده است



خاك من مهر نمازش بوده است



پرچم من را بدوشش مي كشيد



پا برهنه در عزايم مي دويد



اقتدا به خواهرم زينب نمود



گاه ميشد صورتش بهرم كبود



بارها لعن اميه كرده است



خويش را نذر رقيه كرده است



تا كه دنيا بوده از من دم زده



او غذاي روضه ام را هم زده



اينكه در پيش شما گرديده بد



جسم و جانش بوي روضه مي دهد



حرمت من را به دنيا پاس داشت



ارتباطي تنگ با عباس داشت



نذر عباسم به تن كرده كفن



روز تاسوعا شده سقاي من



گريه كرده چون براي اكبرم



با خود او را نزد زهرا مي برم



هرچه باشد او برايم بنده است



او بسوزد صاحبش شرمنده است



در قيامتعطر و بويش ميدهم



پيش مردم آبرويش ميدهم



باز بالاتر به روز سرنوشت



ميشود همسايه من در بهشت



آري آري هركه پا بست من است


نامه ي اعمال او دست من است

 
یک شنبه 21 شهریور 1400  7:13 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست

می نشینی روبرویم،خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت،توی فنجانی که نیست

بازمی خندی ومی پرسی که حالت بهتر است؟!
باز می خندم که خیلی،گرچه می دانی که نیست

شعر می خوانم برایت،واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم،توی گلدانی که نیست

چشم می دوزم به چشمت،می شود آیا کمی
دستهایم را بگیری،بین دستانی که نیست..؟!

وقت رفتن می شود،با بغض می گویم نرو...
پشت پایت اشک می ریزم،در ایوانی که نیست

می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم،با یاد مهمانی که نیست...!

بعد تو این کار هر روز من است
باور این که نباشی،کار آسانی که نیست...!

 

یک شنبه 21 شهریور 1400  7:13 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

مرتضی امیری اسفندقه
ماه محرم آمده باید دگر شوم
باید به خود بیایم و زیر و زبر شوم

باید سبک عبور کنم از خیال سود
باید خلاص از تب و تاب ضرر شوم

آزاد از مثلث تزویر و زور و زر
آزاد از هر آنچه نقوش و صور شوم

باید عوض شوم چه به چپ چه به راست،‌ها
بهتر اگر نمی‌شود از بد بتر شوم

از بد بتر چرا شوم اما؟ محرم است
از خوب می‌شود که در این ماه، سر شوم

این ماه می‌شود که شوم چیز دیگری
یک چیز دیگری که ندانم اگر شوم

یک چیز دیگری که نباید به وهم هم
یعنی که نه فرشته شوم نه بشر شوم

خیر مجسم است محرم، بعید نیست
این ماه، تا ابد تهی از هرچه شر شوم

حتی اگر یزیدیم و در سپاه کفر
چون حر، بعید نیست شهید نظر شوم

شب با یزید باشم و فردای انتخاب
قربانی حسین، نخستین نفر شوم

 
یک شنبه 21 شهریور 1400  7:13 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

سلام. این شعر رو قبلا هم توی این موضوع ارسال کردم ولی دوباره ارسال می کنم. چون فوق العاده زیباست
.........
پس از مردن چه خواهم شد
نمی دانم
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم
که ازخاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست
کودکی گستاخ و بازیگوش
که او یکریز و پی درپی
دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان آشفته و آشفته تر سازد
و گیرد او بدین ترتیب
تاوان سکوت و انتقام و اختناق مرگبارم را
.....
شعر از: سید مرتضی موسوی اهری

یک شنبه 21 شهریور 1400  7:13 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

با حسین از یا حسین یك نقطه كم دارد ولی
با حسین بودن كجا و یا حسین گفتن كجا

با حسین و یا حسین هر دو پر معنا ولی
یا حسین گفتن كجا و با حسین بودن كجا

یا حسین گفتن نوشتار علمهای شماست
با حسین بودن علمداری او در كربلاست

یا حسین فهمیدن معنای نهی از منكر است
با حسین ای عاشقان ایفای نهی از منكر است

یا حسین گفتن یعنی گریه كردن بر حسین
با حسین بودن یعنی ذوب گشتن در حسین

 
یک شنبه 21 شهریور 1400  7:13 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

ای حسین ای عشق خوش سودای ما
ای فدایت هیهی وهیهای ما
اشک ها سیلاب در سوگ شماست
چون بود سرمایه ی فردای ما

یک شنبه 21 شهریور 1400  7:13 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

شعر ( آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام )

ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده ام
آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام

در میکده بودم ولی بیرون شدم چون غافلین
ای وای ازین بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام

پایان رسد شام سیه آید حبیب من ز ره
اما خدا حالم ببین من مهربان گم کرده ام

ای وای ازین غوغای دل از دلبرم هستم خجل
وقت سفر ماندم به گل من کاروان گم کرده ام

نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام
اما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام

من عبد کوی عشقم و من شاه را گم کرده ام
آقا تو را گم کرده ام مولا تو را گم کرده ام

بنوشتم این نامه چنین با خون دل ای مه جبین
اما ببین بخت مرا نامه رسان گم کرده ام


 

یک شنبه 21 شهریور 1400  7:13 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها