0

📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

سنگ اندیشه به افلاک مزن, دیوانه
چون که انسانی و از تیره سرطاسانی
زهره گوید که شعور همه آفاقی تو
مور داند که تو بر حافظه اش حیرانی
در ره عشق دهی هم سر و هم سامان را
چون به معشوق رسی بی سر و بی سامانی
راز در دیده نهان داری و باز از پی راز
کشتی دیده به توفان و خطر می رانی
مست از هندسه روشن خویشی, مستی
پشت در آیینه در آیینه سرگردانی
بس کن, ای دل, که در این بزم خرابات شعور
هرکس از شعر تو دارد به بغل دیوانی
لب به اسرار فروبند و میندیش به راز
ورنه از قافله مور و ملخ درمانی 
.........
حسین پناهی 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 11 فروردین 1396  10:41 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

هر کجا هستم باشم 

آسمان مال من است 

پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است 

چه اهمیت دارد 

گاه اگر می رویند 

قارچ های غربت ؟

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 11 فروردین 1396  10:42 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

من زندگي را دوست دارم
ولي از زندگي دوباره مي ترسم!
دين را دوست دارم
ولي از كشيش ها مي ترسم!
قانون را دوست دارم
ولي از پاسبان ها مي ترسم!
عشق را دوست دارم
ولي از زن ها مي ترسم!
كودكان را دوست دارم
ولي از آينه مي ترسم!
سلام را دوست دارم
ولي از زبانم مي ترسم!
من مي ترسم ، پس هستم
اين چنين مي گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولي از روزگار مي ترسم!
.......
حسین پناهی 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 11 فروردین 1396  10:42 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

نشسته در دو چشم تو ، نگاه بی قرار من
تو ای ستاره سحر ! بیا بمان کنار من
در این دیار غم فزا که جان به لب رسیده است
تو ای گره گشا بیا! گره گشا ز کار من
همین که گام می زنی ، به خلوت خیال من
سرشک شوق می چکد ز چشم اشکبار من
ز مقدمت خدا کند که ای سوار مشرقی !
در این غروب بی کسی، ز ره رسد بهار من
ز لحظه هبوط من، تو خود گواه بوده ای
رسیده از ولای تو ، شکوه اعتبار من
کنون نگاه مست تو که می برد قرار دل
بیا طبیب درد من! همیشه غمگسار من
و این غزل سروده را ز شائقت قبول کن
که تا مگر به سر رسد، زمان انتظار من
...........
اکبر حمیدی 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 11 فروردین 1396  10:43 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

زندگی شد من و یک سلسله ناکامیها
مستم از ساغر خون جگر آشامیها
بسکه با شاهد ناکامیم الفتها رفت
شادکامم دگر از الفت ناکامیها
بخت برگشته‌ی ما خیره سری آغازید
تا چه بازد دگرم تیره سرانجامیها
دیر جوشی تو در بوته‌ی هجرانم سوخت
ساختم اینهمه تا وارهم از نامیها
تا که نامی شدم از نام نبردم سودی
گر نمردم من و این گوشه‌ی ناکامیها
نشود رام سر زلف دل‌آرامم دل
ای دل از کف ندهی دامن آرامیها
باده پیمودن و راز از خط ساقی خواندن
خرم از عیش نشابورم و خیامیها
شهریارا ورق از اشک ندامت میشوی
تا که نامت نبرد در افق نامیها
.......
استاد شهریار 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 11 فروردین 1396  10:43 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران

رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران

میروم تا که به صاحبنظری بازرسم
محرم ما نبود دیده کوته نظران

دل چون آینه اهل صفا می شکنند
که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران

دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران

گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود
لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران

ره بیداد گران بخت من آموخت ترا
ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهان گذران

شهریارا غم آوارگی و دربدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 15 فروردین 1396  6:26 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

عصر يك جمعه دلگير، دلم گفت

بگويم بنويسم كه چرا عشق به انسان

نرسيده است؟ چرا آب به گلدان نرسيده

است؟ چرا لحظه ي باران نرسيده است؟ و

هر كس كه در اين خشكي دوران به لبش

جان نرسيده است، به ايمان نرسيده است

و غم عشق به پايان نرسيده است. بگو

حافظ دل خسته ز شيراز بيايد بنويسد

كه هنوز هم كه هنوز است چرا يوسف گم

گشته به كنعان نرسيده است؟ دل عشق

ترك خورد; گل زخم نمك خورد; زمين

مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به

انبوه فقط برد، زمين مرد، زمين

مرد، خداوند گواه است، دلم چشم به راه

است; و در حسرت يك پلك نگاه

است; ولي حيف نصيبم فقط آه است

و همين آه خدايا برسد كاش به جايي;

برسد كاش صدايم به صدايي...

عصر اين جمعه ي دلگير وجود تو كنار

دل هر بيدل آشفته شود حس، تو كجايي

گل نرگس؟ به خدا آه نفس هاي غريب

تو كه آغشته به حزني است ز جنس غم

و ماتم، زده آتش به دل، عالم آدم مگر

اين روز و شب رنگ شفق يافته در

سوگ كدامين غم عظمي به تنت رخت

عزا كرده اي اي عشق مجسم كه به جاي

نم شبنم بچكد خون جگر دم به دم از

عمق نگاهت نكند باز شده ماه محرم كه

چنين مي زند آتش به دل فاطمه آهت به

فداي نخ آن شال سياهت به فداي رخت

اي ماه! بيا، صاحب اين بيرق و اين پرچم

و اين مجلس و اين روضه و اين بزم تويي،

آجرك الله! عزيز دو جهان يوسف در

چاه، دلم سوخته از آه نفس هاي غريبت

دل من بال كبوتر شده، خاكستر پرپر

شده، همراه نسيم سحري روي پر فطرس

معراج نفس گشته هوايي و سپس رفته به

اقليم رهايي; به همان صحن و سرايي كه

شما زائر آني و خلاصه شود آيا كه مرا

نيز به همراه خودت زير ركابت ببري

تا بشوم كرب و بلايي; به خدا در هوس

ديدن شش گوشه دلم تاب ندارد، نگهم

خواب ندارد قلمم گوشه ي دفتر، غزل

ناب ندارد شب من روزن مهتاب ندارد

همه گويند به انگشت اشاره مگر اين

عاشق بيچاره ي دلداده ي دل سوخته ارباب

ندارد... تو كجايي؟ تو كجايي شده ام باز

هوايي، شده ام باز هوايي...

گريه كن گريه و خون گريه كن آري كه هر

آن مرثيه را خلق شنيده ست شما ديده اي

آن را و اگر طاقتتان هست كنون من نفسي

روضه ز مقتل بنويسم، و خودت نيز مدد

كن كه قلم در كف من هم چو عصا در يد

موسي بشود چون تپش موج مصيبات

بلند است، به گستردگي ساحل نيل

است، و اين بحر طويل است و ببخشيد

اگر اين مخمل خون بر تن تب دار حروف

است كه اين روضه ي مكشوف لهوف

است; عطش بر لب عطشان لغات است

و صداي تپش سطر به سطرش همگي

موج مزن آب فرات است، و ارباب همه

سينه زنان كشتي آرام نجات است; ولي

حيف كه ارباب"قتيل العبرات" است;

ولي حيف كه ارباب "اسير الكربات"

است; ولي حيف هنوزم كه هنوز است

حسين بن علي تشنه ي يار است و زني

محو تماشاست ز بالاي بلندي، الف

قامت او دال و همه هستي او در كف

گودال و سپس آه كه "الشمر.." خدايا چه

بگويم كه "شكستند سبو را و بريدند"...

دلت تاب ندارد به خدا با خبرم مي گذرم

از تپش روضه كه خود غرق عزايي، تو

خودت كرب و بلايي; قسمت مي دهم

آقا به همين روضه كه در مجلس ما نيز

بيايي، تو كجايي... تو كجايي...

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 15 فروردین 1396  6:26 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

بُگذار تا مقابل رویِ تو بُگذریم

دزدیدهِ در شَمایِلِ خوبِ توبِنگریم

شوق است در جدایی و، جور است در نظر

هم جور بهِ، که طاقتِ شوقت، نیاوریم

گفتی زِ خاک بیشترند اهلِ عشقِ من

از خاک بیشتر نَه، که از خاک، کمتریم

ما را سَری است با تو، که گَر خلقِ روزگار

دشمن شوند و سَر بِرَود، هم بَر آن سَریم

ما را سَری است با تو، که گَر خلقِ روزگار

دشمن شوند و سَر بِرَود، هم بَر آن سَریم

گفتی زِ خاک بیشترند اهلِ عشقِ من

گفتی زِ خاک بیشترند اهلِ عشقِ من

از خاک بیشتر نَه، که از خاک،کمتریم

روی اَر بِه رویَ ما نَکُنی حُکم از آنِ توست

بازآ که روی در قدمانت بِگُستریم

بازآ که روی در قدمانت بِگُستریم

ما با توایم و با تو نِه ایم اینت بُلعَجب !

در حلقه ایم با تو و چون حلقه بَر دریم

نه بویِ مهر می شنویم از تو ای عجب

نه روی آن که مهرِ دِگر کس بِپروریم

از دشمنان برند شکایت به دوستان

چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم

ما خود نمی رویم دوان در قَفایِ کس

آن می برد که ما به کَمَندِ وی اَندریم

سعدی تو کیستی که در این حلقه ی کَمَند

چَندان فِتاده اند که ما صیدِ لاغریم

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 15 فروردین 1396  6:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

سید و مولا حسین؛ آرام دلها حسین

 

زمزمه ی عاشقان؛ یا حسینُ و یا حسینُ

 

ندارم غیرِتو فکر وخیالی

 

ندارم غیرِتو فکر وخیالی

 

بِنَفسي اَنتَ وَاَهلي وَمالي

 

بِنَفسي اَنتَ وَاَهلي وَمالي

 

روضه هایِ مَقتَل را؛ مثلِ باران میگیریم

 

در غمِ تو این شبها؛ با شهیدان میگیریم

 

اشکِ ما مرثیه خوانِ فرات است

 

اشکِ ما مرثیه خوانِ فرات است

 

مولایِ ما قَتیلُ و العَبَرات است

 

مولایِ ما قَتیلُ و العَبَرات است

 

با ولایت میمانیم؛ شورِما از عاشورا

 

ای عاشقان بسم الله؛ راه قدس از کربلا

 

تنها نگذارم در میدان ولی را

 

تنها نگذارم در میدان ولی را

 

مولایم؛ رهبرم؛ سید علی را

 

مولایم؛ رهبرم؛ سید علی را

 

کُلُ ویَومٍ عاشورا؛ کُلُ عَرضٍ کَربَلا

 

وارثِ خونِحسین؛ مهدیِ زهرا بیا

 

یارِمظلومان؛ کی میرسی از راه

 

اَلعَجَل اَلعَجَل یا حَجَةَ اللَه

 

اَلعَجَل اَلعَجَل یا حُجَةَ اللَه 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 15 فروردین 1396  6:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

هو الاول هو الاخر هوالظاهر هو الباطل
علي دنيا علي عقبي علي دريا علي صحرا
علي جانم علي قلبم علي روحم علي دينم
علي هست نور اعضايم ،علي هست خواب رويايم 
علي پير ولي من ،علي راه طريق من 
علي ذات خداي من، علي ذكر حيات من
علي يار محمد بود علي داماد احمد بود 
علي سردار واحد بود علي شاه ولايت بود
علي ذاكر و ساجد بود، علي قائم به احد بود 
علي در مسجد كوفه به محراب عبادت بود
علي والي كوفه بود علي در قبله حاضر بود
علي در بستر احمد ، امانت دار صابر بود
علي همراه احمد بود علي نور محمد بود
ميان آب و گل آدم ،به دستان محمد بود 
به معراج خداوندي ،علي ناظر به احمد بود
يد الله پس پرده مهمان سيب احمد بود




 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 15 فروردین 1396  6:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

شعر دوره ی چهارم دبستان،
"دو کاج" یکی از بهترینهاست از نظر من:

در کنار خطوط سيم پيام
خارج از ده دو کاج روئيدند 
ساليان دراز رهگذران 
آن دو را چون دو دوست ميديدند
يکي از روز هاي سرد پاييزي 
زير رگبار و تازيانه باد
يکي از کاج ها به خود لرزيد 
خم شدو روي ديگري افتاد
گفت اي آشنا ببخش مرا 
خوب درحال من تامل کن
ريشه هايم زخاک بيرون است 
چند روزي مرا تحمل کن
کاج همسايه گفت با تندي 
مردم آزار از تو بيزارم
دور شو دست از سرم بردار 
من کجا طاقت تورا دارم
بينوا راسپس تکاني داد 
يار بي رحم و بي مروت او
سيمها پاره گشت و کاج افتاد 
برزمين نقش بست قامت او
مرکز ارتباط ديد آن روز 
انتقال پيام ممکن نيست
گشت عازم گروه پي جويي 
تا ببيند که عيب کار از چيست
سيمبانان پس از مرمت سيم 
راه تکرار بر خطر بستند
يعني آن کاج سنگدل را نيز 
با تبر تکه تکه بشکستند
 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 15 فروردین 1396  6:30 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

یکی را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نمی داند
نگاهش میکنم
شاید
بخواند از نگاهه من که او را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند
به برگ گل نوشتم من
که او را دوست میدارم
ولی افسوس
او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست میدارم
ولی ناگه
ز ابر تیره برقی جست و روی ماه تابان را بپوشانید
من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم
سینه مالامال غم اما دلی بی کینه دارم
پاکبازم من ولی در آرزویم عشق باز یست
مثل هر جنبندهای من هم دلی در سینه دارم
من عاشقه، عاشق شدنم
در کدامین مکتب و مذهب جرم است پاکبازی
در جهان صدها هزاران پاکباز از سینه دارم
کار هر کس نیست مکتب داری این پاکبازان
هدیه از سلطان عشق بر هر دو پایم پینه دارم
پینه دارم
من عاشقه، عاشق شدنم
من از بیراهه های هله بر می گردم و آواز شب دارم
هزار و یک شبی دیگر نگفته زیر لب دارم
مثال کوره میسوزم تنم از عشق امید طرم دارد
حدیث تازه ای از عشق مردان حلب دارد
من عاشقه، عاشق شدنم

من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم
سینه مالامال غم اما دلی بی کینه دارم
پاکبازم من ولی در آرزویم عشق باز یست
مثل هر جنبنده ای من هم دلی در سینه دارم
من عاشقه،عاشق شدنم
.........
مسعود امینی 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 15 فروردین 1396  6:30 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من
ور بگویم دل بگردان رو بگرداند ز من
پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

روی رنگین را به هر کس می‌نماید همچو گل
ور بگویم بازپوشان بازپوشاند ز من
پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

چشم خود را گفتم آخر یک نظر سیرش ببین
گفت می‌خواهی مگر تا جوی خون راند ز من
پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود
کام بستانم از او یا داد بستاند ز من
پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

گر چو فرهادم به تلخی جان برآید باک نیست
بس حکایت‌های شیرین باز می‌ماند ز من
پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

گر چو شمعش پیش میرم بر غمم خندان شود
ور برنجم خاطر نازک برنجاند ز من
پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

دوستان جان داده‌ام بهر دهانش بنگرید
کو به چیزی مختصر چون باز می‌ماند ز من
پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

صبر کن حافظ که گر زین دست باشد درس غم
عشق در هر گوشه‌ای افسانه‌ای خواند ز من

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 15 فروردین 1396  6:30 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

داستانی پند آموز از نظامی گویا آن زمان با آقازاده ها برخوردی دیگر داشتند




تنی چند از گران جانان که دانی ______ خبر بردند سوی شه نهانی 

که خسرو و دوش بی‌رسمی نمود است ______زشاهنشه نمی‌ترسد چه سوداست 

ملک گفتا نمی‌دانم گناهش ______بگفتند آنکه بیداد است راهش 

سمندش کشتزار سبز را خورد______ غلامش غوره دهقان تبه کرد 

شب از درویش بستد جای تنگش ______ به نامحرم رسید آواز چنگش 

گر این بیگانه‌ای کردی نه فرزند______ببردی خان و مانش را خداوند 

زند بر هر رگی فصاد صد نیش______ولی دستش بلرزد بر رگ خویش 

ملک فرمود تا خنجر کشیدند ______تکاور مرکبش را پی بریدند 

غلامش را به صاحب غوره دادند ______ گلابی را به آبی شوره دادند 

در آن خانه که آن شب بود رختش______ به صاحبخانه بخشیدند تختش 

پس آنگه ناخن چنگی شکستند ______ز روی چنگش ابریشم گسستند 

سیاست بین که می‌کردند ازین پیش_____ نه با بیگانه با دردانه خویش

کنون گر خون صد مسکین بریزند______ ز بند قراضه برنخیزند

کجا آن عدل و آن انصاف سازی _____که با رزند از اینسان رفت بازی 

جهان ز آتش پرستی شد چنان گرم _____که بادا زین مسلمانی ترا شرم 

مسلمانیم ما او گبر نام است _____گر این گبری مسلمانی کدام است 

نظامی بر سرافسانه شوباز_____ که مرغ بند را تلخ آمد آواز


 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 15 فروردین 1396  6:31 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

با تو
بی تو
همسفر سایه خویشم 

وبه سوی بی سوی تو می آیم

معلومی چون ریگ 
مجهولی چون راز
معلوم دلی و 

مجهول چشم ....
ای همه ی من...
.
.
.
صدای پای تو که می روی

صدای پای مرگ که می آید . . . . 

دیگر چیزی را نمی شنوم !




»» حسین پناهی ««


 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 15 فروردین 1396  6:31 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها