0

📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

با سلام و عرض ادب

 

در این تایپیک سعی خواهد شد بهترین شعرهایی و متون ادبی که خوانده ام  قرار داده شود، امید است که مورد توجه و عنایت دوستان قرار گیرد.

 

📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

یه توصیه کنم به هر کی دوس داری یه چیزی یاد بگیره. (نه کسی که میخونه و بی تفاوت رد میشه یا حس می کنه به دردش نمیخوره)
هر وقت دیدین دلتون گرفته، احساس کردین لطافت ازتون دور شده، میخواستین درد دل کنین، دلتون روحانی میشه و ... برید سراغ شعر و شعر بخونین.
تجربه ی شخصیم نشون داده شعر خوندن اونقدر لذت داره که آدم رو از همه ی مادیات حداقل برای لحظه ای دور می کنه و احساس بسیار خوبی به آدم میده.
شعرهایی که آرومتون میکنه کدوم شعرا هستن؟ 

 

♥♥♥شما نیز در این راه یاریمان کنید♥♥♥

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:00 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

به خانه مي رفت
با كيف
و با كلاهی كه بر هوا بود
چيزي دزديدي ؟
مادرش پرسيد
دعوا كردي باز؟
پدرش گفت
و برادرش كيفش را زير و رو مي كرد
به دنبال آن چيز
كه در دل پنهان كرده بود
تنها مادربزرگش ديد
گل سرخي را در دست فشرده كتاب هندسه اش
و خنديده بود
.......
حسین پناهی 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:05 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

دوستان، شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه ی بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی؟
سوختم، سوختم، این راز نهفتن تا کی؟

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم

عقل و دین باخته دیوانه ی رویی بودیم
بسته ی سلسله ی سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت
سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت

اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت

اول آن کس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم

عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسوایی من شهرت زیبایی او

بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او
شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او

این زمان عاشق سر گشته فراوان دارد
کی سر برگ من بی سر و سامان دارد؟ 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:05 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

زائر کوی حسین

گشته دل وجان ما

بسته به موی حسین
 

حال پریشان ما

دل خوشی عاشقان

روضه خون خدا

جنت ما هیئت است

مقصد ما کربلا

مولایم اربابم یاحسین

ازعشقت بی تابم یاحسین

فریاد هَل مِن ناصِراً در یاد ماست

لا لَیِتَنا کُنّا مَعَاً فریاد ماست

درپی روح خدا سوی خدا می رویم

همچون شهیدان سوی کربلا می رویم

جان ودل عاشقان ؛نذررضای ولی

نذرعلمدارعشق ؛حضرت سیدعلی

همراز گلهای پرپرم

سرباز گمنام رهبرم

آخرشهیدم می کند عشق ولی

چشم من و فرمان تو سید علی

آتش هجرت زده؛شعله به دلهای ما

صاحب این دل تویی؛حضرت صاحب زمان

می رسی ومی رود سوزازغم ازسینه ها

می رسی ومی بری غربت آدینه ها

یا مهدی یا مولا العجل 

آقا یا بن زهرا العجل

یا بن الحسن ای قبله ی هفت آسمان

در هرنفس می خوانمت تا پای جان


درهر نفس می خوانمت تا پای جان 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:05 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

در انتهای هر سفر
در آيينه
دار و ندار خويش را مرور مي كنم
اين خاك تيره اين زمین
پايوش پای خسته ام
اين سقف كوتاه ، آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خدای ِ دل
در آخرين سفر
در آيينه به جز دو بيكرانۀ كران
به جز زمين و آسمان
چيزي نمانده است
گم گشته ام ‚ كجا
نديده ای مرا ؟
.........
حسین پناهی 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:05 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست
بامامگوبجزسخن دل نشان دوست
حال ازدهان دوست شنیدن چه خوش بود
یاازدهان آنکه شنیدازدهان دوست
ای یارآشناعلم کاروان کجاست
تاسرنهیم برقدم ساربان دوست
دردا وحسرتا که عنانم زدست رفت
دستم نمی رسدکه بگیرم عنان دوست
رنجورعشق دوست چنانم که هرکه دید
رحمت کندمگردل نامهربان دوست
گردوست بنده را بکشدیابپرورد
تسلیم ازآن بنده وفرمان ازآن دوست
بی حسرت ازجهان نرود هیچ کس بدرد
الاشهیدعشق به تیرازکمان دوست
بعدازتو هیچ دردل سعدی گذرنکرد
آن کیست درجهان که بگیردمکان دوست
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:05 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

دیشب،
خدا را دیدم
که قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش 
سرفه کنان
در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت
و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد،
آواز که خواند تازه فهمیدم
پدرم را با او اشتباهی گرفته ام.
...
حسین پناهی 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:06 PM
تشکرات از این پست
rezahossiny
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

گنجینه دل

چشم فروبسته اگر وا کنی 
درتو بود هر چه تمنا کنی 

عافیت از غیر نصیب تو نیست 
غیر تو ای خسته طبیب تونیست 

از تو بود راحت بیمار تو 
نیست به غیر از تو پرستار تو 

همدم خود شو که حبیب خودی
چاره خود کن که طبیب خودی

غیر که غافل ز دل زار تست 
بی خبر از مصلحت کار تست

بر حذر از مصلحت اندیش باش 
مصلحت اندیش دل خویش باش

چشم بصیرت نگشایی چرا ؟
بی خبر از خویش چرایی چرا ؟

صید که درمانده ز هر سو شده است 
غفلت او دام ره او شده است 

تا ره غفلت سپرد پای تو 
دام بود جای تو ای وای تو 

خواجه مقبل که ز خود غافلی 
خواجه نه ای بنده نا مقبلی 

از ره غفلت به گدایی رسی 
ور به خود ایی، به خدایی رسی 


پیر تهی کیسه بی خانه ای
داشت مکان در دل ویرانه ای 

روز به دریوزگی از بخت شوم 
شام به ویرانه درون همچو بوم 

گنج زری بود در آن خکدان 
چون پری از دیده مردم نهان 

پای گدا بر سر آن گنج بود 
لیک ز غفلت به غم و رنج بود 

گنج صفت خانه به ویرانه داشت 
غافل از آن گنج که در خانه داشت 

عاقبت از فاقه و اندوه و رنج 
مرد گدا مرد و نهان ماند گنج 

ای شده نالان ز غم و رنج خویش
چند نداری خبر از گنج خویش؟

گنج تو باشد دل آگاه تو 
گوهر تو اشک سحرگاه تو 

مایه امید مدان غیر را 
کعبه حاجات مخوان دیر را 

غیر ز دلخواه تو آگاه نیست 
ز آنکه دلی را به دلی راه نیست 

خواهش مرهم ز دل ریش کن 
هر چه طلب می کنی از خویش کن 


رهی معیری

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:07 PM
تشکرات از این پست
rezahossiny
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

جانا زفراق تو این منت جان تا کی

دل درغم عشق تو رسوای جان تا کی
چون جان ودلم خون شددردردفراق تو

بر بوی وصال تو دل برسرجان تا کی
نآمد گه آن آخر کز پرده برون آیی

آن روی بدان خوبی درپرده نهان تاکی

بشکن بسر زلفت این بند گران ازدل

بر پای دل مسکین این بند گران تا کی

دل بردن مشتاقان ازغیرت خودتاکی

خون خوردن وخاموشی زین دلشدگان تاکی
گر عاشق دلداری ور سوخته یاری

بی نام ونشان می رو زین نام و نشان تا کی 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:07 PM
تشکرات از این پست
rezahossiny
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

سایه دراز لنگر ساعت
روی بیابان بی‌پایان در نوسان بود:
می‌آمد، می‌رفت.
می‌آمد، می‌رفت.
و من روی شن‌های روشن بیابان
تصویر خواب کوتاهم را می‌کشیدم،
خوابی که گرمی دوزخ را نوشیده بود
و در هوایش زندگی‌ام آب شد.
خوابی که چون پایان یافت
من به پایان خودم رسیدم.
من تصویر خوابم را می‌کشیدم
و چشمانم نوسان لنگر ساعت را در بهت خودش گم کرده بود.
چه‌گونه می‌شد در رگ‌های بی‌فضای این تصویر
همه گرمی خواب دوشین را ریخت؟
تصویرم را کشیدم
چیزی گم شده بود.
روی خودم خم شد:
حفرهٔی در هستی من دهان گشود.
سایه دراز لنگر ساعت
روی بیابان بی‌پایان در نوسان بود
و من کنار تصویر زنده خوابم بودم.
تصویری که رگ‌هایش در ابدیت می‌تپید
و ریشه نگاهم در تار و پودش می‌سوخت.
این‌بار
هنگامی که سایه لنگر ساعت
از روی تصویر جان گرفته من گذشت
بر شن‌های روشن بیابان چیزی نبود.
فریاد زدم:
تصویر را باز ده!
و صدایم چون مشتی غبار فرو نشست.
سایه دراز لنگر ساعت
روی بیابان بی‌پایان در نوسان بود:
می‌آمد، می‌رفت.
می‌آمد، می‌رفت.
و نگاه انسانی به دنبالش می‌دوید. 
از : سهراب سپهری 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

شب آرامي بود ميروم در ايوان، تا بپرسم از خود
زندگي يعني چه؟
مادرم سيني چايي در دست
گل لبخندي چيد، هديه‌اش داد به من
خواهرم تكه‌ي ناني آورد، آمد آنجا
لب پاشويه نشست
پدرم دفتر شعري آورد، تكيه بر پشتي داد
شعر زيبايي خواند، و مرا برد به آرامش زيباي يقين
با خودم مي‌گفتم:
زندگي، راز بزرگيست كه در ما جاريست
زندگي فاصله‌ي آمدن و رفتن ماست
رود دنيا جاريست
زندگي، آبتني كردن در اين رود است
وقت رفتن به همان عرياني، كه به هنگام ورود آمده‌ايم
دست ما در كف اين رود به دنبال چه مي‌گردد؟
هيچ!!!
زندگي، وزن نگاهي است كه در خاطره‌ها مي‌ماند
شايد اين حسرت بيهوده كه بر دل داري
شعله‌ي گرمي اميد تورا خواهد كشت
زندگي درك همين اكنون است
زندگي شوق رسيدن به همان
فردايي است، كه نخواهد آمد
تو نه در ديروزي، و نه در فردايي
ظرف امروز، پر از بودن توست
شايد اين خنده كه امروز، دريغش كردي
آخرين فرصت همراهي با، اميد است
زندگي ياد غريبي است، كه در سينه‌ي خاك
به جا مي‌ماند
زندگي، سبزترين آيه، در انديشه‌ي برگ
زندگي، خاطر يك قطره، در آرامش رود
زندگي، حس شكوفايي يك مزرعه، در باور بذر
زندگي، باور درياست در انديشه‌ي ماهي، در تنگ
زندگي ترجمه‌ي روشن خاك است، در آيينه‌‌‌ي عشق
زندگي، فهم نفهميدن‌هاست
زندگي، پنجره‌اي باز به دنياي وجود
تا كه اين پنجره باز است، جهاني با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازي اين پنچره را دريابيم
در نبنديم به نور، در نبنديم به آرامش پرمهر نسيم
پرده از ساحت دل برگيريم
روبه اين پنجره، با شوق، سلامي بكنيم
زندگي، رسم پذيرايي از تقدير است
وزن خوشبختي من، وزن رضايتمنديست
زندگي، شايد شعر پدرم بود كه خواند
چاي مادر، كه مرا گرم نمود
نان خواهر كه به ماهي‌ها داد
زندگي شايد آن لبخنديست، كه دريغش كرديم
زندگي زمزمه‌ي پاك حياتست، ميان دو سكوت
زندگي، خاطره‌ي آمدن و رفتن ماست
لحظه‌ي آمدن و رفتن ما تنهاييست
من دلم مي‌خواهد
قدر اين خاطره را دريابيم
سهراب سپهري 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

من در این خانه به گمنامی غمناک علف نزدیکم

من صدای نفس باغچه را می شنوم

و صدای ظلمت را وقتی از برگی می ریزد

و صدای سرفه ی روشنی از پشت درخت

عطسه ی آب از هر رخنه ی سنگ

چکچک چلچله از سقف بهار

و صدای صاف باز و بسته شدن پنچره ی تنهایی

و صدای پاک پوست انداختن مبهم عشق

متراکم شدن ذوق پریدن در بال

و ترک خوردن خودداری روح

من صدای قدم خواهش را می شنوم

و صدای پای قانونی خون را در رگ

ضربان سحر چاه کبوتر ها

تپش قلب شب آدینه

جریان گل میخک در فکر

شیهه ی پاک حقیقیت از دور

من صدای وزش ماده را می شنوم

و صدای ایمان را در کوچه ی شوق

و صدای باران را روی پلک تر عشق

روی موسیقی نمناک بلوغ

و صدای متلاشی شدن شیشه ی شادی در شب

روی آواز انارستا ن ها

پاره پاره شدن کاغذ زیبایی

پر و خالی شدن کاسه ی غربت از باد



سهراب سپهری 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

اشعار سهراب رو خیلی دوست دارم...

زندگی رسم خویشاوندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

پرسشی دارد اندازه ی عشق

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد

زندگی مجذور آیینه است

زندگی گل به توان ابدیت

زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست

زندگی هندسه ی ساده و یکسان نفسهاست
*سهراب سپهری*

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

 

درد عشقی کشیده‌ام که مپرس
زهر هجری چشیده‌ام که مپرس
گشته‌ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیده‌ام که مپرس
آن چنان در هوای خاک درش
می‌رود آب دیده‌ام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش
سخنانی شنیده‌ام که مپرس
سوی من لب چه می‌گزی که مگوی
لب لعلی گزیده‌ام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش
رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس
همچو حافظ غریب در ره عشق
به مقامی رسیده‌ام که مپرس
......
حافظ 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:📗📘📙 بهترین شعرهایی که خوانده ام 📗📘📙

شفیعی کدکنی :در آینه دوباره نمایان شد
با ابر گیسوانش در باد
باز آن سرود سرخ اناالحق
ورد زبان اوست
تو در نماز عشق چه خواندی ؟
که سالهاست
بالای دار رفتی و این شحنه های پیر
از مرده ات هنوز
پرهیز می کنند 
نام تو را به رمز 
رندان سینه چاک نیشابور
در لحظه های مستی 
مستی و راستی 
آهسته زیر لب 
تکرار می کنند
وقتی تو 
روی چوبه ی دارت
خموش و مات 
بودی
ما 
انبوه کرکسان تماشا 
با شحنه های مامور
مامورهای معذور
همسان و همسکوت ماندیم
خاکستر تو را
باد سحرگهان
هر جا که برد
مردی ز خاک رویید
در کوچه باغ های نیشابور 
مستان نیم شب به ترنم
آوازهای سرخ تو را باز
ترجیع وار زمزمه کردندنامت هنوز ورد زبان هاست
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 3 فروردین 1396  3:08 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها