0

تشنه است دختري زير گنبد كبود

 
mosabeghat_ravabet
mosabeghat_ravabet
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 1875

تشنه است دختري زير گنبد كبود

آخرين ترانه

تشنه است دختري زير گنبد كبود

آرزوي خويش را مي كشد به شكل رود

با مداد مشكي اش هي سياه مي كند

رنگ و روي دشت را هر چه هست و هر چه بود

ماهرانه ماه را در زمين كشيده است

جز در آسمان كسي ماه را نديده است

مشك مي كشد كمي آب را بغل كند

گيسوان رود را يك نفر بريده است

فكر مي كند كمي بعد بين رنگ ها

سبز ، مي شود خدا ، خلق مي كند تو را

مي كشد پرنده اي كه رهاتر از نسيم

سرخِ سرخ مي رود تا فرشته تا خدا

دختري كشيده است در ميان اشك و دود

پا برهنه مي دود همچنان به سمت رود

گاهواره اي تكان مي خورَد و مادري

آخرين ترانه را سمت چشمه مي سرود

صفحه هاي بعد را شوره زار مي كشد

اسب هاي خسته اي، بي سوار مي كشد

بر دو گونه ي تَرَش جاي سيلي است و او

آرزوي آخرش را بهار مي كشد

نازنین مریم عمار لو

 

دوشنبه 23 اسفند 1395  9:46 AM
تشکرات از این پست
rasekhoon_m
دسترسی سریع به انجمن ها