0

گزيده طنز عبيد زاكاني

 
ardardard
ardardard
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 284
محل سکونت : آذربایجان شرقی

گزيده طنز عبيد زاكاني

ادعاي چهارم

 مهدي خليفه در شكار لشكر جدا ماند. شب به خانه عربي بياباني رسيد. غذايي كه در خانه موجود بود و كوزه‌اي شراب پيش آورد. چون كاسه‌اي بخوردند، مهدي گفت: من يكي از خواص مهدي‌ام، كاسه دوم بخوردند، گفت: يكي از امراي مهدي‌ام. كاسه سيم بخوردند، گفت: من مهدي‌ام.

اعرابي كوزه را برداشت و گفت: كاسه اول خوردي، دعوي خدمتكار كردي. دوم دعوي امارت كردي. سيم دعوي خلافت كردي، اگر كاسه ديگر بخوري، بي شك دعوي خدايي كني!

روز ديگر چون لشكر او جمع شدند، اعرابي از ترس مي‌گريخت. مهدي فرمود كه حاضرش كردند، زري چندش بدادند. اعرابي گفت: اشهد انك الصادق و لو دعيت الرابعه (گواهي مي‌دهم كه تو راستگويي حتي اگر ادعاي چهارم را هم داشته باشي.)

با گذشت ، شما چیزی را از دست نمی دهید بلکه بدست می آورید .


بخشش میزان فر و شکوه آدمی را نشان می دهد .

راز اندوختن خرد ، یکرنگی است و بخشش .


برای رسیدن به جایگاهی بالاتر ، گذشت را نیز بیاموزیم .

یک شنبه 19 دی 1389  4:05 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها