اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
:سالیان سال بعد صائب سرودند
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
اگر چیزی کسی بخشد زمال خویشتن بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
:سالیان سال بعد شهریار سرودند
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که شور افکند دل ما را
:و سالیان سال بعد یکی از شاعران کوچه و بازار زیر لب گفت
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم یه من کشک و دو من قارا
سر و دست و تن و پا را ز خاک گور می دانیم
زمال غیر می دانیم سمرقند و بخارا را
و عزرائیل ز ما گیرد تمام روح و اجزا را
چه خوشتر می تواند باشد ز آن کشک و دو من قارا؟