0

الگوی زیست مسلمانی در نهج‌البلاغه

 
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

الگوی زیست مسلمانی در نهج‌البلاغه

الگوی زیست مسلمانی در نهج‌البلاغه(1):

چرا راه را اشتباه می‌رویم؟

امیرالمومنین(ع) بهترین تربیت‌شده پیامبر اسلام(ص) است. یعنی پیامبر (ص)آمده انسان تربیت کند، جامعه تربیت کند. آن انسان ایده آل تربیت‌شده پیامبر اسلام(ص) که الگوی زیست مسلمانی است، حضرت علی بن ابی‌طالب(ع) است.
 

 فرهنگ نیوز؛ تاکنون درباره سبک زندگی، حرف‌های بسیاری گفته‌شده است. گاهی هم پسوندهای چون سبک زندگی اسلامی، سبک زندگی اسلامی از منظر تک‌تک ائمه معصومین(ع) بدان اضافه‌شده است، درحالی‌که در حجم انبوهی از این مباحث، درک و برداشت درستی از سبک زندگی نشده است، تا جایی که حتی متوجه نشدیم سبک زندگی یعنی چه؟ آیا مراد ظواهر امر مانند پوشش، خوردن، پوشیدن و. ...است یا امری مهم‌تر و فراتر از این مباحث است؟ از سویی دیگر، غفلتی بزرگی نیز در این امر صورت گرفته و آن ، مفهوم بسیار مهم و مکمل‌تر به نام، الگوی زیست است و عبارت کامل‌تر و دقیق‌تر آن الگوی زیست اسلامی یا مسلمانی است. اگرچه حتی این تعبیر یعنی زیست اسلامی، الگوی مسلمانی برای زیست، مبحث جدیدی نیست بلکه در ذات خود اسلام نهفته است ولی کمتر بدان توجه شده است. بااین‌حال، چند سالی است که بحث سبک زندگی اسلامی به‌صورت جدی موردتوجه رهبر انقلاب اسلامی قرارگرفته است.

در این موضوع ما با یک پیش‌فرض مواجه هستیم و اگر آن پیش‌فرض را بپذیریم، قادر خواهیم بود که به تبیین زیست مسلمانی و یا الگوی زیست مسلمانی در یک جامعه اسلامی بپردازیم و آن این است که ما «مسلمان» هستیم. حال با قبول این پیش‌فرض به تبیین موضوع در مهم‌ترین سند مکتوب جهان اسلام، بعد از قرآن، یعنی نهج‌البلاغه می‌پردازیم:

بدون شک قرآن کلام الهی و سیره و سنت رسول خدا(ص) مهم‌ترین الگوی زیست مسلمانی هستند، اما بنا داریم این الگوی زیست را در این نوشتار از نهج‌البلاغه ارائه دهیم که البته حق مطلب ادا نخواهد شد بلکه در حکم مدخلی بر ورود به بحث خواهد شد. اهمیت تبیین زیست مسلمانی و تدوین الگو از این سند مکتوب در چند نکته مهم است

الف.اول اینکه؛ نهج‌البلاغه یک ترجمان خوب مصداقی از قرآن است.

ب.دوم اینکه: امیر مؤمنان، علی (ع) تربیت‌شده قرآن است.

ج.نکته سوم اینکه: علی (ع) بهترین تربیت‌شده پیامبر(ص) است. یعنی پیامبر اکرم آمده انسان تربیت کند، جامعه تربیت کند. آن انسان ایده آل تربیت‌شده پیامبر(ص) که الگوی زیست مسلمانی است علی بن ابی‌طالب(ع) است.

در جمع‌بندی این سه نکته باید به مصداق ارزشمندتری در کلام امام خمینی(ره) اشاره کرد که فرمودند:« پیامبر اکرم(ص) آمد همه را علی کند. حالا نشد، استعدادش نبود، مشکلات هست، نمی‌شود، آن‌یک بحث دیگر است.

فهم نادرست از الگوی گیری:

خداوند در آیه 21 سوره احزاب می‌فرماید:«لقد کان لکم فی رسول‌الله أسوه حسنه» در رسول خدا برای شما نمونه‌ای نیکوست برای پیروی کردن و الگو گرفتن. این مطلب و کلام الهی در خطبه ۱۶۰ حضرت امیرالمؤمنین نیز مورد تأکید قرارگرفته است که حضرت فرمودند:«لَقَدْ کَانَ فِی رسول‌الله صلی الله علیه و آله کَافٍ لَکَ فِی الْأُسْوَهِ».

در پیامبر، در رسول خدا، برای شما یک نمونه، یک الگو، یک اسوه بسنده‌ای است

«وَ دَلِیلٌ لَکَ عَلَى ذَمِّ الدُّنْیَا وَ عَیْبِهَا»

راهنمایی است برای تو در نکوهش دنیای نکوهیده و معیوب شمردن آن، زشتی‌های آن

«وَ کَثْرَهِ مَخَازِیهَا وَ مَسَاوِیهَا»

و فراوانی زشتی‌ها و بدی‌های آن

«فَتَأَسَّ بِنَبِیِّکَ الْأَطْیَبِ الْأَطْهَرِ»

بنابراین شما به پیامبر پاک پاکیزه‌تان تأسی بکنید، او را پیروی بکنید

«فَإِنَّ فِیهِ أُسْوَهً لِمَنْ تَأَسَّى»

او نمونه خوبی است برای پیروی کردن...

این نوع نگاه کلان امیرالمؤمنین(ع) است.اما مسلمانان راه و روش درست را گم کردند و مسأله ای که میان آن‌ها پیدا شد این است که ما برای اینکه الگویی را پیروی بکنیم لازم است که جزئیات زندگی او را بیابیم؛ چگونه غذا می‌خورده، چگونه راه می‌رفته، چگونه می‌نشسته، چگونه حرکت می‌کرده و همین‌ها را حفظ بکنیم، این می‌شود درواقع الگوی زیست. نوعاً مسلمان‌ها همین‌طور نگاه کرده‌اند. این نگاه، بدون شک، نگاه درستی نیست.

چرا مسلمانان به این درجه که ناچیزترین دریافت از متن کلام الهی است ناچیزترین فهم از سیره و سنت رسول‌الله(ص) است، رسیدند؟ به نظر می‌رسد که دو اصل مهم در این نگاه وجود دارد:

الف.انحراف مسیر حکومت اسلامی:

اول اینکه: بعد از رحلت نبی مکرم اسلام(ص)، حکومت اسلامی راه روشنی که بنیان‌گذار آن در پیش روی امت گذارده بود، طی نکردند و جز اندکی از امت اسلامی، اکثریت جامعه از علوم دینی و عدالت وارثان حضرت پیامبر(ص) بی‌بهره ماندند.

دوم اینکه:حکومت‌های زمان یا برای مدتی نقل و نگارش سنت و سیره حضرت را ممنوع کردند یا به سبک و سیاق خودشان تفسیر به رأی کردند و درنتیجه مردم به این سبک‌ها که فهم غلط و اشتباه بود، عادت کردند.

ب.غوطه‌ور شدن در فرعیات:

1- استناد به اخبار واحد تاریخ: بسیاری از مسلمانان تصور کردند با استفاده از تاریخ می‌توانند الگو داشته باشند؛ الگوی زیست مسلمانی یعنی همان تاریخ را استفاده بکنند. درحالی‌که اولاً تاریخ حجیت ندارد. تاریخ عمدتاً از جنس خبر واحد است.

2. در سیره نگاری تأکید بر شمایل‌نگاری و فضائل نگاری: سیره که بعد دیگری از تاریخ‌نگاری بود از اواخر قرن اول شروع شد و مسلمانان از این طریق خواستند به الگوی زیست برسند و در این سیره تأکید به شمایل‌نگاری کردند اینکه مثلاً؛ زلف پیامبر چگونه بوده است؟ در همین بعد به مسئله دیگری هم توجه کردند و فضائل نویسی بود و گفتند همین فضائل را باید عمل بکنیم؛ این می‌شود الگوی زیست مسلمانی.

بنابراین همه تلاش‌ها در این اشکال، تقریباً محدود شد. این سبب شد مسلمان‌ها الگوی زیست پیدا نکنند. یعنی نه تاریخ توانست یک الگوی زیست مسلمانی به مسلمان‌ها بدهد، نه سنن توانست بدهد، نه آن اخلاق به معنای صرفاً فضائل نگاری‌اش و نه آن شمایل‌نگاری.

این است که وقتی امیرالمؤمنین بعد از 35 به تعبیر عامه خلافت را بر عهده می‌گیرد هیچ رغبتی بدان نشان نمی‌دهد. حال برای نشان دادن اینکه مسلمانان چگونه مسیر را اشتباه می رفتند به یک فرازی از نهج البلاغه اشاره می کنیم: در حکمت ۱۷ نهج‌البلاغه، کسی آمد نزد امیرمؤمنان اعتراض گونه‌ای به حضرت داشت. اعتراضش این بود که شما چرا محاسنتان را خضاب نمی‌بندید درحالی‌که پیامبر خضاب می‌بست، سنتش بود و سفارش می‌کرد خضاب ببندید. وَ سُئِلَ – علیه السلام- عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ – صلی الله علیه و آله- غَیِّرُوا الشَّیْبَ.

حضرت امیرالمونین(ع)در تبیین این موضوع می فرمایند، هر اقدامی که از سوی رسول خدا(ص) صورت می‌گیرد، دارای علت و فلسفه‌ای است و هیچ اقدامی بدون دلیل صورت نمی‌گیرد و حال شما باید تدبر کنید که کدام‌یک از این اعمال  ضرورت آن زمان و کدام‌یک حکم همیشگی دارد و سپس آن امر را  برای آن فرد به‌صورت جزئی تبیین می‌نماید.

حال بر اساس آنچه بیان گردید، این سؤال مطرح می‌گردد که در نهج‌البلاغه به چه مؤلفه‌های می‌توانیم برسیم که از طریق آن‌ها می‌توانیم الگوی زیست مسلمانی را ارائه دهیم که هم در سنت رسول خدا(ص) تائید شده و هم مصادیق قرآنی آن وجود داشته باشد. بررسی خطبه‌ها، حکمت‌ها و نامه‌های حضرت علی(ع) در نهج‌البلاغه نشان می‌دهد که در خصوص مؤلفه‌های زیر؛ زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی، مدیریتی، حکومتی، قضایی، نظامی، اقتصادی، اطلاعات ارزشمندی وجود دارد که به‌واسطه تبیین هرکدام از آن‌ها می‌توانیم الگوی زیست مسلمانی را ارائه دهیم.

از طریق بررسی مؤلفه‌های فوق در نهج‌البلاغه به چندین محور اساسی می‌رسیم که آن محورها عبارت‌اند از:

محور اول، حریم داری؛  یک انسان مسلمان بین مرزها زندگی کند، پروا دارانه زندگی کند، حریم‌ها، حرمت‌ها را نسبت به هرکسی و هر چیزی رعایت کند.

محور دوم، هدف وسیله را توجیه نمی‌کند؛ در الگوی زیست اسلامی، به‌هیچ‌وجه برای رسیدن به مقاصد وسیله نادرست را به کار نگیرد؛ دروغ نگوید، خیانت نکند، ناراستی نکند، وسیله زشت استخدام نکند. نه در زندگی فردی، نه اجتماعی، نه سیاسی، نه مدیریتی. چیزی به‌عنوان دروغ مصلحت‌آمیز، دروغ سیاسی، دروغ مدیریتی، این‌ها معنا ندارد.

محور سوم؛ میانه‌روی در امور؛ میانه رو بودن اصل مهمی است، میانه روی در سیاست، حکومت، زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی،و...

محور چهارم، حفظ کرامت انسان؛ حفظ کرامت انسانی اصلی ممتاز است که در همه امور باید کرامت خود و دیگران پاس داشته شود.

محور  پنجم، پاسداشت حقوق؛ همه حقوق در همه حوزه‌ها، فردی، اجتماعی، سیاسی، مدیریتی، تعریف بشود، تبیین بشود که چه چیزهایی است و انسان مسلمان پایبند به آن‌ها زندگی کند.

محور ششم، تساهل و مدارا؛ تساهل و مدارا کردن یک امری دو بعدی است که گاهی بعد مدارا داشت و گاهی نباید مدارا داشت.با این حال تاجایی که مقدور است بخصوص در امور فردی و زیستی مدارا پسندیده است.

محور هفتم، صراحت و صداقت؛ صریح بودن و صادق بودن در همه امور، کنار گذاشتن نفاق به‌تمام‌معنا. آن چیزی که به‌عنوان ریاکاری، ریای عمومی، ریای ملی، ریای مدیریتی، در میان مسلمان‌ها پیداشده به‌تمام‌معنا زدوده شود. آدم‌ها صریح و صادق باشند تا اصلاً زیست مسلمانی بتواند جوانه بزند. در همه حوزه‌ها. مثلاً آن چیزی که امیر مؤمنان روز اول که آمد حکومت را به دست گرفت همین را فرمودند: «وَ اللَّهِ مَا کَتَمْتُ وَشْمَهً » به خدا سوگند من به اندازه سرسوزنی چیزی از شما مردم پنهان نمی‌کنم«وَ لَا کَذَبْتُ کِذْبَهً» هیچ نوع دروغی هم به شما نمی‌گویم. هیچ نوع دروغی نمی‌گویم؛ نه دروغ مصلحتی، نه دروغ سیاسی، نه مدیریتی.

محور هشتم، پایبندی به عهد و پیمان؛ این اصل در تمام ارکان زندگی فردی و اجتماعی باید لحاظ شود.

درنهایت محور عدالت، با همه گستردگی‌اش در همه حوزه‌ها شامل شود.

البته توجه به اینکه ضرورت دارد که اگر در همه نهج‌البلاغه دقت کنیم به محورها و اصول دیگری هم می‌رسیم که البته آن‌ها نیز در زیرمجموعه محورهای نامبرده شده می گنجد که می‌تواند یک الگوی درست از زیست مسلمانی ارائه دهد که همه‌ آن قرآنی است، همه‌ آن نبوی است، همه‌ آن علوی است،  و عامل عمل هم هست، عمل هم به آن شده است و چیزی نیست که نشود عمل کرد.

ادامه دارد...

 

 

سه شنبه 17 اسفند 1395  8:53 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:الگوی زیست مسلمانی در نهج‌البلاغه

الگوی زیست مسلمانی در نهج‌البلاغه(2):
 

درمان هایی از نهج البلاغه برای دردهای امروز جامعه

 

یکی از شاخص‌ها و یا محورهای که در مقوله حریم داری و یا حرمت مسلمان در بعد اجتماعی بسیار مهم است و اتفاقاً یکی از ابتلائات امروزی است که گریبان گیر جامعه امروز ما شده، عیب‌جویی است و این در زیست مسلمانی و به تعبیر امروزی در سبک زندگی اسلامی جایگاهی ندارد.
 

 فرهنگ نیوز؛در بخش اول این یادداشت با عنوان«چرا راه را اشتباه می‌رویم» به این موضوع پرداختیم که تاکنون درباره سبک زندگی، حرف‌های بسیاری گفته‌شده است. یا این حال درک درستی از این موضوع صورت نگرفته است و بیشتر بر ظواهر امر توجه شده، درحالی‌که امری فراتر از این مقوله‌ها مدنظر می‌باشد. علت این امر هم همچنان که در یادداشت قبلی اشاره کردیم، نوع برداشت مسلمانان اولیه از سبک زندگی و منابع دسترسی بدان بوده که در تاریخ، سیره‌ای که به فضایل نگاری و شمایل‌نگاری پرداخته، دنبال الگوی زیست مسلمانی بودند. ازاین‌رو مسلمانان از یک الگوی زیست مسلمانی که برگرفته از سنت رسول خدا و مبتنی بر آموزه‌های قرآنی باشد بی‌بهره بوده و هستند. ما محورهای الگوی زیست مسلمانی را که در سیره و سنت رسول خدا(ص) آمده و مورد تائید و تأکید آیات قرآن می‌باشد را از نهج‌البلاغه استخراج کرده و به مواردی از آن‌ها اشاره کردیم که در ادامه این نوشتار یکی از آن محورها را موردبحث و بررسی قرار می‌دهیم:

الف.پاسداشت حریم(حریم داری):

هر انسانی در زیست و حیات خود دارای دو حریم فردی و اجتماعی است.موضوع حریم داری یا حریم داشتن مسئله‌ای بسیار مهم است که اگر این موضوع در تک‌تک آحاد جامعه نهادینه شود، جامعه سلامت و در غیر این صورت جامعه به امراض مختلف مبتلا خواهد شد. در کلام ۱۶ از نهج‌البلاغه که قسمتی از خطبه امیر مؤمنان در روز دوم حکومتش است، حضرت فرمودند:«أَلَا وَ إِنَّ الْخَطَایَا خَیْلٌ شُمُسٌ» خطاها، انحراف‌ها، مرزشکنی‌ها، این‌ها به اسب‌های چموش می‌مانند «حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا» سوارکاران خودشان را حمل می‌کنند«وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا» این‌ها مهار می‌بُرند.

تفسیری که در کلام فوق نهفته است، اینکه انسان نباید فکر کند که اگر مرتکب انحرافی و یا خطایی و یا حریم‌شکنی شد،می‌تواند بعداً جمع کند-تعبیری که در جامعه رایج هست: خودم درستش می‌کنم و یا توضیح می‌دهم- بلکه وقتی انسانی در این مسیر می‌افتد به‌مانند کسی است که سوار اسب چموشی شده و او را به تاز می‌برد.«فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی النَّارِ» می‌برد آدم را سرنگون می‌کند در آتش«أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَایَا ذُلُلٌ» درحالی‌که پروا داری، مرزبانی، حریم‌داری، مرکب‌های رامی هستند که به‌واسطه آن‌ها زندگی فرد و اجتماع به‌سلامت تأمین می‌شود. 

اگر بخواهیم عرصه‌های مختلف حریم داری و مرزبانی را در نهج‌البلاغه نگاه کنیم، یکی از مهم‌ترین آن‌ها، حریم فردی است. مثلاً امیر مؤمنان می‌فرماید؛ اگر انسانی برای خودش حریم قائل نباشد، حرمت قائل نباشد، همه‌چیز خودش را ازدست‌داده است. در نامه 31 به فرزند خود امام مجتبی(ع) فرمودند:«أَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّهٍ» خودت را از هر پستی گرامی‌تر بدار «وَ إِنْ سَاقَتْکَ إِلَى الرَّغَائِبِ» هرچند تو را به مقصدت برساند«فَإِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضاً» در ازای دادن کرامتت، حرمتت، همه عالم را هم بدهند قابل قیاس نیست؛ عوض ندارد کرامت انسان«وَ لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ» بنده دیگری نباش«وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّاً» خدا تو را آزاد گذاشته؛ این بخش از کلام حضرت دارای بار معنایی زیادی برای امروز و فرداهاست که ای انسان چرا این‌قدر بردگی؟ چرا این‌قدر سر خم کردن در مقابل غیر خدا؟ آیا این‌ها در زیست مسلمانی معنا و اعتباری دارد؟ آیا این‌ها در سیره رسول خدا(ص) و آیات قرآن کریم معادل دارد؟ پس باید در این امور دنبال تبیین الگوی زیست مسلمانی باشیم نه در شمایل‌نگاری و فضایل گویی که متأسفانه در کتاب‌های سبک زندگی باب شده است.

«أَلَا حُرٌّ» آزاده‌ای نیست؟  گویا امیر مؤمنان امروز دارد با ما حرف می‌زند که نگاه فردا هم می‌تواند باشد، برای چه کسانی؟ برای کسانی که بنده این‌وآن هستند برای کسانی که آزاده نیستند. این‌ها همه نکوهش هست به کسانی که به دنیا وابستگی پیداکرده و ارزش‌ها و کرامت خودشان را به بهایی کمتر می‌فروشند. اما نکته کلیدی اینجاست که حضرت بعدازاین همه هشدارها، زیست مسلمانی را این‌گونه تبیین می‌کند تا برای مسلمانان الگوی زیست مسلمانی در دسترس باشد:

«فَإنَّما أَنَا وَ أَنْتُمْ عَبِیدٌ مَمْلُوکُونَ لِرَبٍّ لَا رَبَّ غَیْرُهُ» مردم! نه من مالک شما هستم و نه شما مالک من. من و شما همه بندگان و مملوکان خدایی هستیم که جز  او پروردگاری نیست. حضرت در این کلام راه درست زیستن را آموزش می‌دهد که چرا مسلمان‌ها مملوک دیگران می‌شوند؟ «أتعبدون ما تنحتون؟» عجیب است! یک بت می‌سازند، بعد می‌پرستند. «أتعبدون ما تنحتون؟» این‌که زیست مسلمانی نیست. «لَا طَاعَهَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَهِ الْخَالِق» اطاعت مخلوق در معصیت خالق جایز نیست.

بعد از گذشتن از این فراز که حریم فردی بود که به‌واسطه گره زدن وجود فردی به توحید و وحدانیت، از منیت های خود رها می‌شود، گام در مسیر اجتماع می‌گذارد و در روز اول خلافتش در اولین خطبه بر اساس آنچه طبری نقل کرده، زیست اجتماعی را این‌گونه تبیین کردند:

خدا یک کتاب هدایتگر فرستاده،  خیر و شر را در آن تبیین کرده، این راه را بگیرید تا به مقصد برسید، هدایت بشوید، برگردید از مسیر شر، تا اینکه به آن مقصد اصلی برسید، واجبات را رعایت کنید تا شمارا به بهشت برساند...

سپس سخن از امر مهمی به میان می‌آورد و آن پاسداشت حرمت مسلمانان است.«خداوند حرمت مسلمان را بر همه حرمت‌ها مقدم نهاده است. توجه به این نکته داشته باشیم که چون سخن از بحث حلال و حرام مسلمانان است، سخن از حرمت مسلمانان به میان می‌آید  وگرنه در تعبیر حضرت تفاوتی بین مسلمان و غیرمسلمان نیست و اتفاقاً ادامه کلام به انسان به معنای عام می‌رسد؛ حرمت انسان، بالاترین حرمت‌هاست.سپس این بحث مطرح می‌شود که مسلمان واقعی کسی است که مسلمان دیگر یا انسان دیگر، از دست او، از زبان او، از نگاه او ...آزاری ندیده نباشد مگر اینکه مرتکب جرمی شده باشد که در آن صورت قضاوت با قانون و حاکم شرع است.

یکی از شاخص‌ها و یا محورهای که در مقوله حریم داری و یا حرمت مسلمان در بعد اجتماعی بسیار مهم است و اتفاقاً یکی از ابتلائات امروزی است که گریبان گیر جامعه امروز ما شده، عیب‌جویی است و این در زیست مسلمانی و به تعبیر امروزی در سبک زندگی اسلامی جایگاهی ندارد. جالب است که بدانیم در کلام 140 نهج‌البلاغه این مسئله بیان‌شده است و حضرت در گفتاری مفصل به علت اهمیت مسئله در بعد حیات و زیست اجتماعی مسلمانان در این خصوص می‌فرماید؛ آیا آدمی که عیب‌جویی برادر انسانی و ایمانیش را می‌کند یادش نمی‌آید که خدا چقدر گناهان او را پوشانده است؟ که بزرگ‌تر است از آن گناهی که دارد آن را از دیگری عیب‌جویی می‌کند...چطور جرات می‌کند یک مسلمانی یک کسی را به گناهی مذمت کند درحالی‌که خودش مثل آن را انجام داده است؟اگر مثل آن را هم انجام نداده عیناً، یک‌کاره‌ای دیگری کرده که بزرگ‌تر از این کار است.

دقت کنیم، اینجا سخن از دفاع گناهکار نیست بلکه سخن از مرزبانی از حرمت‌هاست  البته که قضیه جرم با گناه متفاوت هست. به تعبیر حضرت، تو چه میدانی شاید خدا به‌واسطه قدم‌های خیری که فرد انجام داده، از گناهش گذشته است مورد عفو قرار داده چرا به خانه درون فرد سرک می‌کشی تا از گناه او عیب‌جویی کنی.حال اگر مرتکب جرم هم شده باشد قانون حکم خواهد کرد و نیازی به عیب‌جویی تو نیست.

نکات مطرح‌شده فقط الگویی در یک مورد از زیست مسلمانی بر اساس کلام نهج‌البلاغه است که می‌تواند ملائک و میزان باشد و معیار عمل رفتار جامعه مسلمانی. خوب حالا که تا حدودی یک الگو از زیست مسلمانی را به‌صورت نظری تبیین کردیم برگردیم به اعمال و رفتارها ببینیم چگونه این زیست مسلمانی در جامعه در عهد امیرالمؤمنین(ع) نمودش را نشان می‌دهد.بر اساس نقل‌های تاریخی و نهج‌البلاغه،«حجر بن عدی» و «عمرو بن حمق» در جنگ صفین به معاویه و شامیان دشنام می‌دادند که حضرت از این کار منع کرده و فرمودند: «وَ قُلْتُمْ مَکَانَ سَبِّکُمْ إِیَّاهُمْ» به‌جای دشنام دادن آن‌ها این را بگویید«: اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ» خدایا خون ما و خون دشمنان ما را حفظ کن.« وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَیْنِنَا وَ بَیْنِهِمْ» خدایا میان ما و دشمنان ما را اصلاح کن؛ « وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ» دشمنان ما را هدایت کن؛ « حَتَّى یَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ» تا هر کس حق را نمی‌شناسد به آن معرفت پیدا کند»

فحوای کلام فوق این معنا را می‌رساند که در زیست مسلمانی، دشمنی و عداوت معنا و مفهومی ندارد،بلکه در مسیر تلاش برای زندگی خوب فردی برای برخورداری دیگران نیز باید تلاش کنیم ولو این اقدام در قالب دعایی و درخواست از خداوند برای هدایت کسانی باشد که دشمن ما هستند...

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

سه شنبه 17 اسفند 1395  11:29 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها