پاسخ به:مشاعره بهاری
در ره عشق بوی بهار را می جویم
تا برسم به خود بهار در میان لاله زار
در خانه دلم عطر بهار را می جویم
تا به خاطر بسپارم هوای بهاری را
( محبوب دلها ) فی البداهه ... داغ داغ
غزال خوش صدا توئی ، راسخون
شیرین تر از عسل توئی ، راسخون
بین تموم سایتهای اینترنت
نگین بی بدل توئی ، راسخون
منبع: haftegy.ir
میان عاشقان رشک آیدم بر عزت بلبل
که شاخ گل دهد جا، بر سر خود آشیانش را
«لاهیجی»
ای دیده نظر کن در بهار سفر کن در هر سفر خود از گناه حذر کن (فی البداهه)
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
نوروز همایون شد و روز می گلگون
پیمانه کشان ساغر سرشار گرفتند
فروغی بسطامی
در مشعل پاکیـــــــزهء نـــــــور تو بـــهار سر در حـرم شـــادی تــــو می ســـایم
آفتاب آمد دلیل آفتاب گر دلیلت باید از وی رخ متاب
مگر نسیم خطت صبح در چمن بگذشت
که گل به بوی تو بر تن چو صبح جامه درید
حافظ
دل برگرفته بودم از ایام گل ولی
کاری بکرد همت پاکان روزه دار
دل در جهان مبند و به مستی سؤال کن
از فیض جام و قصه جمشید کامگار
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
رو سوی کنار رود پـیغام بنویس بر غـنچـه و گل بـگو دیگر سبزه شده
هوا کرد از گل آشوب خزان دور
به مشک تر به دل شد گرد کافور
منبع: tebyan.net
روزها نو نشده،کهنه تر از دیروز است
گر کند یوسف زهرا نظری نوروز است
ای خدا کاش شود سال نو ام عید فرج
که نگاهم نگران،منتظر آن روز است
اللهم عجل لولیک الفرج
تا بادها وزان شد بر روى آبها
آن آبها گرفت شکنها و تابها
این بوی بهاراست که از صحن چمن خاست یا نکهت مشک است کز آهوی ختن خاست
انفاس بهشت است که آید به مشامم یا بوی اویس است که از سوی قرن خاست
خواجوی کرمانی
تا برگرفت ابر ز صحرا حجابها
بستند باغها ز گل و مى خضابها
ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی چیزی بیار مانی از یار ما چه دیدی خندان و تازه رویی سرسبز و مشک بویی همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدی
مولوی