پاسخ به:مشاعره بهاری
در سایه گل نشین که بسیار این گل
از خاک برآمده است و در خاک شده
هر صبح پلک هایت فصل جدیدی را از زندگی ورق میزند
سطر اول همیشه این است:خدا همیشه با ماست
پس بخوانش با لبخند
هفت شین ساز مکن جان من اندر شب عید
شکوه و شین و شغب و شهقه و شور و شیون
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
نوروز بمانیم ایام شمایید آغاز شمایید سرانجام شمایید
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
یک سال دیگر آمد و دنیا عوض نشد چیزی بغیر پیرهن از ما عوض نشد
در موسم گل توبه ز می دیر نپاید گشتند در این باغ و گذشتند هزاران بین غنچه نشکفته که آورد به سویت سربسته پیامی ز دل سینه فگاران
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
آفتاب آمد دلیل آفتاب گر دلیلت باید از وی رخ متاب
شيوه ى نرگس ببين، نزد بنفشه نشين سوسن رعنا گزين، زرد شقايق بیار
روی گل سرخ بیاراستند
زلفک شمشاد بپیراستند
کبکان برکوه بتک خاستند
بلبلکان زیر و ستا خواستند
در هوای وِلرم فروردین چه شاد است فضای ساکت کوچه
هر گل و برگى كه هست، ياد خدا مي كند بلبل و قمرى چه خواند، ياد خداوندگار
رسید موسم نوروز و گاه آن آمد که دل هوای گلستان و لالهزار کند
غزال خوش صدا توئی ، راسخون
شیرین تر از عسل توئی ، راسخون
بین تموم سایتهای اینترنت
نگین بی بدل توئی ، راسخون
دم عيسي است پنداري نسيم باد نوروزي كه خاك مرده باز آيد درو روحي و ريحاني
یار من چون بخرامد به تماشای چمن
برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی