شاعر:رسول چهارمحالی
ای که در بزم شراب مانند عمه رفته ای
نیمه شب ها پا برهنه سوی دشمن رفته ای
در مناجات و دعا یکتا نداری یا نقی
تو چراغ راهی و هادی به کل عالمی
🍀ناقوس ماتم🍀
شاعر:رسول چهارمحالی
ناقوس ماتم و غم ،برشهر سامرا شد
دنیا ز داغت آقا،خاک عزا به سر کرد
مولا امام هادی،زهر جفا چه ها کرد
یک شاخه گل ز نسل،آل علی جدا کرد
🌳لحظه غم🌳
شاعر:رسول چهارمحالی
یاد لبان تشنه ی شاه شهیدان در احتضار
افتادم و تشنه لب من اینک به سوی یار
بالین من شده حسنم دل غمین و زار
خون گرید از غم من حسنم با دل فکار
🍃ابن الرضا🍃
شاعر:رسول چهارمحالی
ابن الرضا شده مسموم زهر کین
از جور فتنه ی دشمن نشسته روی زمین
لبان تشنه و خون جگر ،امان از غم
نشسته نو گل آقا به پای نعش پدر
🎋هادی🎋
شاعر:رسول چهارمحالی
من هادی ام که جهان روشن از من است
ارض و سما به گریه ز مظلومی من است
در مجلس حرامی و بزم شراب پست
یاد آور غم و مصیبت شام بلا منم
🍃تسلیت 🍃
شاعر:رسول چهارمحالی
تسلیت یابن الحسن ایام سوگ هادی است
خون جگر زهرا و مسموم جگر هم هادی است
بوده مظلوم و غریب در سامرا مولای ما
تشنه لب مانند جدش، تشنه ی زهر هادی است
شاعر:رسول چهارمحالی
مهدی صاحب زمان امشب به پا دارد عزا
می رود بر سامرا در گنبد و ایوان طلا
حضرت زهرا بود نوحه گر و اندر عزا
مهدی زهرا نشسته روضه می خواند برای غصه ها
شاعر:رسول چهارمحالی
ای وارث امامت،ای رهنمای امت
شام شهادتش شد،شام عزای امت
مهدی سرت سلامت،هادی شهید امت
ای تبار خوبان ،آقا سرت سلامت
شاعر:رسول چهارمحالی
دل من پرنده ی بام تو شد هادی جان
حلقه ی وصل محبت تو شد آقا جان
پر زنان بر روی گنبد طلایت مولا
جلد ایوان طلای تو شده هادی جان
دهمین نسخه ی شفای جان هایی
این دل من به امید شفای توست آقا جان
می شود قسمتم سامرایت ای مولا
زائری شکسته دل به هوای تو باشم هادی جان
ساقی از فراق حریمت ای مولا
نیمه شب ها شود مسافرت آقا
شاعر:رسول چهارمحالی
مرد حق حضرت هادی به کجا،بزم شراب؟
صاحب علم و کرم فاضل عادل به کجا،جای حرام؟
متوکل به می کرد تعارف به شراب
تو نمودی متوکل به اصولت چه جواب
شعر خواندی که تنش لرزه و چشمانش اشک
که به حق هادی امت همه جایی مولا
شاعر:رسول چهارمحالی
در عزایت حضرت هادی جهان غمگین و زار
سامرا گردیده امشب بیت الاحزان تمام شیعه ها
کرده ظالم بر تو ظلم بی حد ای ماه خدا
نیمه شب ها،پا برهنه،بی قبا،کرده جفا
محفل بزم شراب ونو گل زهرا کجا
کاش بودی شام در بزم عزا با عمه ها
🐚شرر🐚
شاعر:رسول چهارمحالی
باز آتش زد شرر بر خاندان مصطفی
زهر کین بر هم زده قلب عزیز مصطفی
حضرت هادی به کنج خانه می پیچد به خود
گشته مسموم از جفای دشمنان پیچد به خود
می شود او میهمان بر حضرت خیر النسا
بهر استقبال او باشد پدر اندر نوا
شاعر:رسول چهارمحالی
سامرا امشب عزای حضرت هادی بود
صاحب ماتم به شهر سامرا مهدی بود
آجرک الله یا صاحب زمان در این عزا
خون جگر در سامرا صدیقه ی کبری بود
شاعر:رسول چهارمحالی
پسرم سوخت ببین زهر جفا تا به سرم
بعد من ای گل من تو وصی هستی پسرم
حسنم آب رسان بر پدر ت سوخت جگرم
زهر کین شعله زده بر جگرم ای پسرم
شاعر:رسول چهارمحالی
در روز شهادت امام هادی
مرغ دل من رود به سوی باقی
در سامره یا کنار پای هادی
گریان و غمین به ماتم تو هادی
شاعر:رسول چهارمحالی
مرغ دلم پر کشید،گنبد مینای تو
رفت دلم سامرا،مرقد والای تو
دامن پر مهر تو،دست گدایی ما
لطف نما هادی ای،شافع روز جزا