قدرت در اسلام اساساً نرم است
وی با اشاره به اینکه بررسی دین اسلام مشخص می کند که یکی از بنیانهای محکم قدرت نرم اسلامی، ارزشهای والای دین مبین اسلام است، افزود: منابع قدرت نرم از منظر اسلام، عمدتاً دین و ارزشهای اسلامی هستند و بنیادهای ایمانی، اعتقادی و مشارکتی این قدرت در اسلام، به مراتب برجستهتر از ابعاد تحمیلی و اجباری آن است و همین امر سبب میشود که قدرت در اسلام اساساً نرم باشد و با بهرهگیری از چنین منابعی، بیشترین اعمال اراده از طریق جذابیت صورت گیرد.
عرفان با اشاره به اینکه ویژگی مهم آموزه مهدویت که آن را در قدرت نرم از دیگر اندیشهها به ویژه اندیشههای سکولار متمایز میسازد، به ابتنای آن بر فطرت برمیگردد، تصریح کرد: از سویی دیگر روند تکامل فرهنگ در اسلام، گذر به جامعه توحیدی و در نهایت سیطره فرهنگ دینی است، به عبارت دیگر، آموزه مهدویت که برآمده از فرهنگ دینی است، سلطه فرهنگی سکولار را در عرصههای گوناگون به مبارزه میطلبد.
این مدرس دانشگاه معارف اسلامی تصریح کرد: با نهادینهسازی آموزه مهدویت در جهان اسلام، گفتمان هویتی جدیدی به وجود میآید که با ایدئولوژیککردن بافت هویتی اسلامی و ایجاد بینشی نوین در معرفی دگر مشترک، جنبش اجتماعی جدیدی را به وجود میآورد که اهداف و منافع ملی و مذهبی را براساس هویت ایدئولوژیک اسلامی و نیز مقصد نهایی آن، که پیروزی حق بر باطل است، تعریف میکند، زیرا آموزه مهدویت با دال مرکزی اسلام، با تفکیک دارالاسلام و دارالکفر و همچنین چشمانداز نهایی تحقق جامعه منتظر در امت اسلامی، مدرنیسم غربی را به مبارزه میطلبد.
آموزه مهدویت، قدرت نرم جهان اسلام است
وی با بیان اینکه آموزه مهدویت به مثابه قدرت نرم در جهان اسلام مطرح است، گفت: این آموزه، توانایی نفوذ در رفتار دیگران بدون تهدید و یا پرداخت هزینه محسوس را دارد، بنابراین سؤالی که مطرح می شود، این است که چگونه با وجود چنین ظرفیتی در گستره تاریخ اسلام، کمتر از آن بهره برده شده و عملاً کمتر به ظرفیتها و قابلیتهای آن توجه شده است.
عرفان اضافه کرد: برای پاسخ به این سؤال باید میان دو وجه آموزهای مهدویت و وجه تاریخی آن تمایز قائل شد، به این معنا که در وجه تاریخی، به آن اصلاً توجهی نشده و حتی رویکردی منفعلانه، در مقاطعی از تاریخ وجود داشته است، اما وجه آموزهای آن، بر انسجام، همبستگی اسلامی و احساس مسئولیت تاکید دارد که در این زمینه منابع فرهنگی قدرت نرم آموزه مهدویت همچون اصالت قرآنی، روایی و تاریخی دارای اهمیت می شود.
توجه به مسئولیتگرایی در آموزه های مهدویت، وجه تمایز با ملی گرایی
این مدرس دانشگاه معارف اسلامی با بیان اینکه بازتولید مسئولیتگرایی در جهان اسلام از مهمترین عناصر ارزشی آموزه مهدویت است، گفت: مسئولیتگرایی در مقابل نتیجهگرایی مطرح میشود، مسئولیتگرایی مبتنی بر تکلیف و نتیجهگرایی، مبتنی بر منفعت است، یکی از مشخصههایی که ملیگرایی را از آموزه مهدویت متمایز میکند، همین عنصر میباشد، مسئولیتگرایی به عنوان یک وظیفه ایدئولوژیک، اهدافی فراتر از مرزهای ملی را دنبال میکند.
وی ادامه داد: در راستای مسئولیتگرایی، جهتگیری کشورهای اسلامی بر مبنای منطق نتیجهگرایی و در محدوده منافع ملی، قومی، نژادی و تعصبات نژادی تعریف نمیگردد، بلکه بر مبنای نوعی تکلیف است که کشورهای اسلامی با توجه به تقابل جبهه حق و باطل برای خود تعریف کردهاند.
نقش آموزه های مهدویت در تحقق تمدن نوین اسلامی
عرفان در پاسخ به این سوال که اگر آموزه مهدویت به مثابه قدرت نرم تلقی شود، چه نقشی در تمدن نوین اسلامی دارد، تاکید کرد: مهم ترین کارکردهای چنین رویکردی؛ «افزایش سهم حضور مسلمانان در عرصۀ بینالملل، با بازشناسی سازوکارهای آن»، «ارائه نمای کلی از آیندههای در حال ظهور»، «دریافت و درک زود هنگام خطرات تهدید کنندۀ موعود اسلامی»، «نظمبخشی فعالیتها در عرصه مهدویت»، «تأثیرگذاری بر افکار به جای کنترل نتایج در مباحث مهدویت» و «کاهش اثرگذاری بحرانهای ملی و منطقهای بر مهدویت پژوهی» است که میتوان آنها را نتایج و دستاوردهای قابل پیشبینی حاصل از کاربست آموزه مهدویت به مثابه قدرت نرم در تحقق تمدن نوین اسلامی دانست.
گفتمان «تمدنگرایان اسلامی»
این مدرس دانشگاه معارف اسلامی با بیان اینکه برای تحقق کارکردهای فرهنگی و تمدنی آموزه مهدویت، باید کاوشهای علمی و آموزشی در ارتباط با گفتمانی که درصدد تحقق آن است، صورت گیرد، ابراز کرد: اگر مبناى علمی موجود در رشتههای گوناگون، بـا مبناى اين گفتمان، ناسازگار باشند، با نوعى آسيب روبرو مىشويم و بايد به شكلى آن را حل کرد، گفتمانی که درصدد تحقق تمدنی آموزه مهدویت است، مىتواند «تمدنگرایان اسلامی» ناميده شود.
وی خاطرنشان کرد: این گفتمان بـه ضـرورت تحقق جامعه منتظر، بر اساس الگوی مطلوب قرآنی معتقد است و دال مركزى خود را «تحقق انتظار زمینه ساز» قرار داده است، اين ايدئولوژى سياسی با قرائتى تماماً سياسى از اسلام اسـت و از دید تمدنگرایان آموزه مهدویت، به دليل در «دسترسبودن» و «اعتبار»، میتواند به «گفتمان مـسلط» تـبديل شـد.