0

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

عالم و ادم غلام بچه های فاطمه ست
ذره ذره تار و پودم مبتلای فاطمه ست
زاهد از باغ بهشت و جنت رضوان مگو
جنت و فردوس ما بزم عزای فاطمه ست


حمید کریمی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:09 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

کوچه ، حسن (ع)


استخوانی در گلو ، کوچه ، حسن(ع)
یا همان سر مگو ، کوچه ، حسن (ع)
پسری دلهره ای دارد عجیب
چشم او در جستجو ، کوچه ، حسن (ع)
حیف نانی در کمین بنشسته بود
ناگه آمد روبرو ، کوچه ، حسن (ع)
آن نمک خورده نمکدان را شکست
الامان از دست او ، کوچه ، حسن (ع)
مادری گم کرده راه خانه را
پرکشید از دیده سو ، کوچه ، حسن (ع)
با کسی نگفته مادر سخنی
گذر تنگ و عدو ، کوچه ، حسن (ع)
آن جراحت های این واقعه را
کرده با گریه رفو ، کوچه ، حسن (ع)
شاهد این ماجرا شد مو سپید
چون نیاورده به رو ، کوچه ، حسن (ع)
بر دل طائفه ی آل عبا
خنجری کرده فرو ، کوچه ، حسن (ع)


سعید کسبی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:09 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

ما پیروان امت زهرای اطهریم

ما ساکنان ملت زهرای اطهریم

اینجا محل زندگی آل فاطمه است

ما میزبان غربت زهرای اطهریم

کوهیم و پیش پای کسی خم نمی شویم

کوهیم و خم ز هیبت زهرای اطهریم

گریه زبان نوکری ماست در جهان

گریه کنان هییت زهرای اطهریم

در بین روضه ها سپری گشته عمر ما

ممنون این محبت زهرای اطهریم

از جان خود گذشته به پای امام خویش

ما رهرو بصیرت زهرای اطهریم

عید آمده ولی دلمان مرکز عزاست

ما حافظان حرمت زهرای اطهریم

محمود یوسفی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت

 

محراب بود و ماه و نماز نشسته اش

روی کبود و نیمه ی چشمان بسته اش

سجاده بود و سجده ی طولانی و قنوت

چادر نمازِ خاکی و دست شکسته اش

دیوار کاگلی ز چه شد تکیه گاه سرو

نزدیک صبح و وقت طلوع خجسته اش

بستر پر از شقایق معجر پر از حناست

درد سری است گیسوی از هم گسسته اش

اینها همه دمار علی را در آوَرَد

کز پا فتاده فاطمه ی سَرو جُثّه اش

مَردِ نبرد و خانه نشینی و اشک صبر

مشگل گشا و درد و غم دسته دسته اش

آرام گوشه ای حسنش زار می زند

باید که خون گریست به احوال خسته اش

حالا حسین تازه بهانه گرفته است

خواهر کجاست مرهم قلب شکسته اش

از محسنش مپرس که این شرح کافی است

نشکفته یاس و غنچه ی از باغ رَسته اش

این خانه نیست قتلگه آل مرتضاست

از مرتضی بپرس و دستان بسته اش

فضه بیا که شرح دهی خاص و عام را

مهدی بیا که حکم کنی انتقام را

 

محمود ژولیده

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

نبى به بوى بهشتى تو ارادت داشت
على به جلوه ی هر روزه ی تو عادت داشت

کدام نور ز مصراع بیت تو جوشید؟
که شعله هم به در خانه ‏ات ارادت داشت
براى خاطر حیدر به تازیانه نشست
کدام دست چنان دست تو عبادت داشت؟

براى ضربه دیگر به دیدنت آمد
که گفته دشمن تو نیّت عیادت داشت؟

پس از تو اى گل نشکفته پرپر این بلبل
ز شام تا به سحر ناله‏ ها به یادت داشت

قسم به سوره خاکى چادرت بانو
به درک قدر تو باید فقط سعادت داشت

حجت الاسلام و المسلمین شیخ رضا جعفری

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

شکستن ات کمرم را شکست فاطمه جان !

علی کنار تو از پا نشست فاطمه جان !

تمام ماحصل عمرمان در این نه سال

هر انچه بافته بودم گسست فاطمه جان !

هجوم و هیزم و بی حرمتی بعید نبود

از ان جماعت اتش پرست فاطمه جان !

رفیق راه عبورم شده است نامردی

که راه را به تو در کوچه بست فاطمه جان !

نشسته بر رخ تو جای پنج انگشتش

چه ها ندیدی از آن ضرب دست فاطمه جان !

خوشا به حال علی که محبتش به دلت

نشسته است ز روز الست فاطمه جان !

کجاست هدیه ی شام زفاف مان بانو؟

بگو به گوش علی هرچه هست فاطمه جان !

بگو چکار کنم با خودت مرا ببری ؟

مدینه بی تو عذاب اور است فاطمه جان !

 

علیرضا خاکساری

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

شدم دهان به دهان با غم نبودن تو
دوباره دست به دست قلم گذاشته ام

اگر که جمع کنم من همه دعا ها را
برای آمدنت باز کم گذاشته ام
به هر دری زده ام تا ببینمت آقا
به هر کجا که بگویی قدم گذاشته ام

دعای توست اگر عاشقت شدم اما
دعات را به حساب خودم گذاشته ام

برای گم نشدن در زمانه تیره
زخانه تا دم هیئت علم گذاشته ام

میان صحن گوهرشاد من دو قطره ی  اشک
به جای خالی تو در حرم گذاشته ام

دوباره زانوی من زیرچشم من خیس است
دوباره من به دو چشمم ورم گذاشته ام

نشسته ام که بگویم بیا بیا اما
به راه آمدنت پیچ وخم گذاشته ام

جواد دیندار

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

قلب دنیا سنگ شد وقتی که آن در می شکست

باید از شرمندگی انجا زمین سر  می شکست

فاجعه تازه رقم می خورد وقتی کوچه دید

در کمال بهت مردم قلب حیدر می شکست
چشم های ذولفقاری علی خون گریه داشت

هیبت اسطوره سردار خیبر می شکست

ایه ای از سوره اش روی زمین افتاده بود

قامت رعنایی بانوی کوثر می شکست

نیروی پروانه بر در کارگر واقع نشد

بال هایش شعله ور گردید و پر پر می شکست

در به روی شعله ها چرخید و تا پهلو رسید

از تلاقیِ در و دیوار مادر می شکست

حسن کردی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

چه قدر،شیشه ی عمر تو زود می شکند؟
کبوتری که پرش شد کبود می شکند

سقوط اگر چه سرآغاز پرشکستن هاست
پرِ پرنده ی تو در صعود می شکند
علی نرفت به بیعت بنابراین زهراست
که حرمتش به نگاهی حسود می شکند

چنان که او به لجاجت غلاف می چرخاند
بدن که هیچ،بگیرد به خوود می شکند

چه شد که شاخه ی نخل علی میان هجوم
همین که شعر ثمر می سرود می شکند؟

شب تو گریه و روزت شبیه شب گریه
دلی که معدن درد است زود می شکند

قیام توست قعود و قعود توست قیام
چه ساده مرز قیام و قعود می شکند

خدا کند که نبیند کسی در این عالم
زنش به پشت در و موج دود می شکند

تو را به نام مسلمان زدند و باید دید
که پهلوی نوه ات را یهود می شکند

مظاهر کثیری نژاد

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

نفس، نفس زدنت را شمردم و دیدم
چقدر فاصله دارند هر نفس باهم
یکی ،دوتا نفست هم که بوی خون می داد
نفس بزن ،نفسی مادرانه میخواهم

 

از این نفس، که حرارت شدید می بارد
تمام عضو تنم مثل بید میلرزد
بگو چکار کنم سرفه های ممتد را ؟
که دست و پات، ز دردش شدید میلرزد

ازاین نفس زدنت میشود همین فهمید
که میخ در وسط سینه ات چه ها کرده
گمان کنم که دوتا دنده ی تورا بد جور
درون سینه ی تنگ تو جابجا کرده

نگاه من به نفسهات خیره ماند امشب
درون باور من این نفس نمیگنجد
برای ببخشش مردم دعا نکن مادر
اگر تو هم که ببخشی خدا نمی بخشد

نفس بزن که نفسهات زندگی دارد
چگونه بی نفست زندگی کنم مادر
بمان که با نفست سالیان پی در پی
شبیه تر به شما بندگی کنم مادر

یکی نفس زدنت می کشد مرا امشب
یکی سفارش بوسیدن گلو، مادر
خدا کند بتوانم ببوسم آن لحظه
گلوی پاره ی در خون نشسته و بی سر

سید مهدی جلالی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

درد تو نیست به جز معجزه درمانش،آه!
عمرتو نیست به جز تلخی پایانش،آه!

ترس زینب همه از غصه ی فردای تو بود
و از آرامشِ قبل از شبِ توفانش ،آه!


گرچه باران غم اینگونه سرش می بارید
ذره ای کم نشد از وسعت ایمانش،آه!

روز آخر به لبت غنچه ی لبخند نشست
زینب آخر چه کند در پی جبرانش ،آه!؟

غصه ی دختر تو شانه به موهایش نیست
دست لرزان تو آتش زده بر جانش ،آه!

و چه سرّی ست که در کودکی و در پیری
زینب است و غم گیسوی پریشانش ،آه!

سختیِ زینب اگر این که بیان کردم نیست
وای از آن دم که شد این لحظه ی آسانش ،آه!

مظاهر کثیری نژاد

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

قلوب عاشقی هجران شراره سی داغلار
فراق یارینی تصویر ایدنده یار آغلار

تصور ایله او وقتین غم و مُصیبتینی
علی باخاباخا زهرا ائدور وصیتینی


ازلده عرض ایلدی ای عوالمه سلطان
دعالریم اثر ایلوب جانیم سنه قربان

بو دودمانه فلک خاک درد و غم اَلَدی
بیراللی ذکر قنوتی خدا قبول ایلدی

بئله سیزیلداماقون قلب عالمی داغلور
سن آغلینده عم اوغلی یارالاریم آغلور

سن آغلینده دییر یِر گوی آغلاما حیدر
دیزون قوجاخلاما ای شاه فاتح خیبر

بو ناله قلبیمه هر یاره دن اولور کاری
قولومدا قاخمیری گوز یاشوی سیلم باری

اجازه ور سنه تخصیریله دییم سوزومی
وصییت ایلییم اوندان صورا یوموم گوزومی

سن اولمیینده بو ایوده بالالار آغلیاجاق
حسنده سن کیمی اوز دیزلرین قوجاخلیاجاق

گورنده خیره باخیر بیر یره دانیشمیر،علی
ترحم ائت،دله دوت، سن اونی دانیشدیر علی

او گونکه ظلموله ثانی جهانه اود ووردی
یره ییخیلماقیمی کوچه ده حسن گوردی

هوسلنوبدی گویول صوتوه قرائتوه
جانیم فدا اولا خوش لحنوه تلاوتوه

بورا مدینه دی کوفیله فرقی چوخ چوخدی
خدا کلامین اوخی،سنگسار ائدن یوخدی

حسیندن نگرانم بونی ئوزون بولوسن
ئوزونده من تک عموغلی حسینی چوخ سویوسن

بیر اللی اوندان اوتور  سعی و اهتمام ائلدیم
خدایه شکر اولا پیراهنین تمام ائلدیم

یازاندا بو سوزی “فرشی” گلوبدی فریاده
اولوب بو شعره سبب مهدی حسین زاده

یتوبله بو قاپیدا عز و شوکت و شرفه
ئوزون براتلرین یاز چاغیر علی نجفه

بهنام فرشی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

اول سکوت صبح معبر را شکستند
شب حرمت محراب و منبر را شکستند

بغض پدر در قلب آنها ریشه کرد و
با سنگ کینه بغض مادر را شکستند

عمداً دل از “اِنسیَّهُالْحَوْراء” کندند
عمداً دل بابام حیدر را شکستند

بعدش رسیدند عده ای با چوب و آتش
آتش کشیدند و سپس در را شکستند

او”بِضْعَه ی” پیغمبر و روح علی بود
قلب علی، قلب پیمبر را شکستند

جا مانده های کوچه وقتی که رسیدند
در کربلا پهلوی اکبر را شکستند

در قتلگاه آن روز پیش پیکر شاه
آن حرمتی که داشت معجر را، شکستند

این بار اما نانجیبان بین گودال
با سنگ کینه، بغض خواهر را شکستند

ایمان کریمی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

سالها رنج مستمر دارد

باخودش داغ مستتر دارد

خودش این روزها پسر دارد

از همه غصه بیشتر دارد

 

شاهد است او تمام این همه را

کوچه و اضطراب فاطمه را

 

داغ او رنج تا ابد می شد

غصه اش بیشتر زحد می شد

فکر اینکه چگونه زد می شد

بین کوچه همینکه رد می شد

 

راه او را به کوچه می بندید!

مادرش را زدید ، می خندید؟

 

رازداری سالها سخت است

گریه و بغض بی صدا سخت است

روضه ی او برای ما سخت است

گفتن داغ مجتبی سخت است

 

روی آتش سپند، می فهمی؟

مادرش رازدند، می فهمی ؟

 

در درونش شراره می گردد

شب او بی ستاره می گردد

قلب او پاره پاره می گردد

پی یک گوشواره می گردد

 

گیرم آن را زخاک بردارد

باچه حالی دوباره بگذارد؟

 

درو دیوار آتشش می زد

داشت مسمار آتشش می زد

غصه هر بار آتشش می زد

خواب و بیدارآتشش می زد

 

خواب می دید درد را هرشب

ضرب دستان مرد را هرشب

 

یوسف شهر زود پیر شدی؟

از غم و غصه بود پیر شدی؟

مادرت شد کبود پیر شدی؟

طعنه میزد حسود، پیر شدی؟!

 

دومی از زمانه سیرت کرد

خنده های مغیره پیرت کرد

 

گریه کردی تمامی شب را

گاز کم گیر گوشه لب را

کاش پائین بیاوری تب را

پاک کن اشکهای زینب را

 

هرچه باشد بزرگتر هستی

صاحب صبر بیشتر هستی

 

توبگریی حسین جان چه کند؟

زینب از حرف این و آن چه کند؟

مادر پیر و قد کمان چه کند؟

مرد می داند این زمان چه کند

 

حسنم مردباش، گریه نکن

محرم درد باش،گریه نکن

 

دردتو بین سینه می ماند

نرم و آهسته باز می خواند

آنچه در قلب درد بنشاند

ریگ خونی کوچه می داند

 

جنس خاک مدینه سرد نبود

حق تو از زمانه درد نبود

 

درد تیر و کمان بماند بعد

حرف نامردمان بماند بعد

روضه زهرتان بماند بعد

قبر بی سایبان بماند بعد

 

شرح داغ تورا حروف کم است

بهر تومقتل لهوف کم است

 

داغ وا مادرم برای شما

شاه صاحب کرم برای شما

نذر می آورم برای شما

از حرم تا حرم برای شما

 

چه شود گنبد تو، ای جانم!

 شوکت مشهد تو، ای جانم!

 

طرح ایرانی حرم با ما

و چراغانی حرم با ما

مرثیه خوانی حرم باما

نقش ایوانی حرم باما

 

لطف و اکرام بیشتر باتو

فرج مهدی از سفر با تو

 

محمد علی رضاپور

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

نوبتِ توست ، بیا فضّه پرستاری کن
فاطمه از رمق افتاد ، بیا کاری کن

بعدِ یک عمر ، نگهداریِ زهرا از تو ،
چند روزی تو از این خانه نگهداری کن

فضّه ، آرام بگیر آن طرفِ بازو را…
وقتِ برخاستنش ، فاطمه را یاری کن

سعی کن بسترِ او را دو سه ساعت بِبَری
تنِ او ، دور ، از این بسترِ بیماری کن

فضّه ، امروز دگر خانه تکانی با تو
جان زهرا ، تو کمی بیشتر همکاری کن

بخدا فاطمه ام حال ندار است ، ببین
برو پیشش بنشین ، خنده ی اجباری کن

چند روزِ دگر ، این خانه ندارد زهرا
تو در این بی کسی ام ، خوب عزاداری کن

پوریا باقری

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:12 PM
تشکرات از این پست
siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها