0

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت-هجوم به بیت ولایت

 

ز بس كه از بدن خوناب رفته

همه گویند جسمش آب رفته

بریزد اشك راحت تر زمانی

كه بیند زینبش در خواب رفته

***

از پس در صدای زهرا شنید

فكر خبیصانه به ذهنش رسید

با لگدی كه به در خانه زد

مادر سادات شد اُم الشهید

 

محسن مهدوی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:18 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 

زهراست دختری که پدر را چو مادرست

زهراست سوره ای که مُسمّا به کوثرست

زهراست بضعه ای که رضایش رضای حق

از خـشم او خدای مدبِّر مکدّرست

پیغمبری مگر به دو تا معجز آوری ست؟!

او نیز فضّه اش به خدا معجز آورست

همتا نداشت فاطمه، یا ایّها الأنام

کُفوَش به عالمین فقط شخص حیدرست

افسـوس در تهاجم طوفان غم شکست

آن سینه ای که مخزن اسرار داورست

دیروز جمع سالم بیت نبوّت و -

امروز جمع سرخ و کبودِ مکسَّرست

دنیا نداشت حوصـله ی فهم شأن او

درک مقام واقعی اش روز محشر ست

 

مجید لشکری

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:18 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

هر که با زهراست احساس سخاوت می‌کند
«مور این وادی سلیمان را ضیافت می‌کند»

دست پخت فاطمه نان است و نانش جذبه است
هر که شد یکبار سائل کم کم عادت می‌کند

حضرت جبریل یک جلوه است، ذاتا وحی را
 فاطمه تا قلب پیغمبر هدایت می کند...

فرشیان نه عرشیان هم رو به او می‌ایستند 
در میان خانه اش وقتی عبادت می‌کند

مرتضی بر فاطمه یا فاطمه برمرتضی؟!
کیست که بر دیگری دارد امامت می‌کند

هرچه مولا مدح خود را کرد مدح فاطمه است
آینه از شان همتایش حکایت می‌کند

روز محشر که بیاید کار دست فاطمه است 
مرتضی می‌ایستد، زهرا قیامت می‌کند

رشته ای ازچادرش هم دست ما باشد بس است
رشته ای از چادرش! آری..شفاعت می‌کند

علی اکبر لطیفیان

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:22 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

کس نداند مقام زهرا را
تا نداند مرام زهرا را

کس نداند در اقتدا به رسول
جز علی اهتمام زهرا را...

حضرت قائم از تبهکاران
می کشد انتقام زهرا را

ملک دوزخی اگر شنود
از نگارنده نام زهرا را

بشنود این خطاب از یزدان
که رها کن غلام زهرا را

مرحوم عبدالعلی نگارنده

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:23 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

بعد از تو خانه دیگر از رونق می افتد
چون خانه ی بی مادر از رونق می افتد

باتو به هر ترتیب رونق دارد اما
تو می روی و آخر از رونق می افتد

هم خانه ی حیدر ندارد بی تو لطفی
هم خانه ی پیغمبر از رونق می افتد

بعد از فدک اهل ریا فهمیده بودند
با خطبه هایت منبر از رونق می افتد

بعد از تو مرگ و زندگی فرقی ندارد
رهبر نباشد لشکر از رونق می افتد

چیز عجیبی نیست این گوشه نشینی
چون مرغ بی بال و پر از رونق می افتد

حال علی آیینه ی بیماری توست
بی تو جهان حیدر از رونق می افتد

بیمار هستی ، خانه ات رونق ندارد
اما نباشی بدتر از رونق می افتد

مجتبی خرسندی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:23 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

وقتی بگو بخندِ تو در خانه جا نشد

لفظ بیا ببند، به زخمت روا نشد

 

 

صبح درازِ تو سر مغرب شدن نداشت

مویت سفید گشت و رفیقِ حنا نشد

 

 

قدری غذا بخور جگرم ریشِ ریش شد

شاید كه ماندی و سفرت از قضا نشد

 

 

در خانه روسری به سرت قاتل من است

قتل كسی به پارچه ای نخ نما نشد

 

 

قحط طبیب اشك علی را مضاف كرد

قحطی چنین پر آب، عیان هیچ جا نشد

 

 

جان خودم قسم كه همین چند روز پیش

گفتم كه كج كنم سر این میخ را نشد

 

 

پهلوی و روی و موی و وضوی جبیره ات

چون من بساط قتل كسی رو به را نشد

 

محمد سهرابی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:23 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

از میان در و دیوار صدا می آید
یک نفر ناله کنان پشت دری، گفت علی

یک نفر دست به پهلو، به زمین افتاده
مادری خورد زمین و پسری گفت علی

شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله
پشت در پیرهن شعله وری گفت علی

بال پروانه که می سوخت و می ریخت زمین
ناله ی خسته تر از خسته تری گفت علی

چشم حیدر ز دم و دود سیاهی می رفت
تا که در معرکه چشمان تری گفت علی

فاتح خیبر و دستی که به بندست دچار
تیغ مانده به نیام و سپری گفت علی

چهار مهتاب تماشاگر محشر بودند
تا به روی در خانه، شرری گفت علی

چادری سوخت، سری سوخت، گلی پرپر شد
وسط فاجعه بی بال و پری گفت على

میخ و دیوار و دری دست به یکی کردند
با لگد سوخت گلی، ریخت دری، گفت علی

چون به پاهای علی با قد خم می افتاد
زیر بار غم و آتش، کمری گفت علی

پدر جان به لب و مادر سیلی خورده
پشت مادر پسر در به دری گفت علی

مادری از نفس افتاد، امان از آتش
ریخته در خودش اما، جگری گفت علی

محشری بود ز هر ثانیه خون می جوشید
هرکه می داد از این غم خبری، گفت علی

دست بر دامن خود برد، علی گفت علی
بغض را فاطمه می خورد، علی گفت علی

نرگس غریبی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:23 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

خاکستر این لانه اصلا دیدنی نیست

آتش در این کاشانه اصلا دیدنی نیست

 

 

در پیش چشمان ترِ یک شمع خاموش

افتادن پروانه اصلا دیدنی نیست

 

 

وا می‌شد این در رو به اقیانوس و امروز

پشت در این خانه اصلا دیدنی نیست

 

 

دستان ساقی بسته و ساغر شکسته

خون بر درِ میخانه اصلا دیدنی نیست

 

 

وقتی بیفتد چادر خاکی، خدایا!

هم از سر و هم شانه اصلا دیدنی نیست

 

 

بر صورت معصوم یک زن جای یک دست

ـ یک دست نامردانه ـ اصلا دیدنی نیست

 

 

باور کنید افتادن یک مرغ زخمی

بین چهل دیوانه اصلا دیدنی نیست

 

 

«من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم...»

نه رفتنِ جانانه اصلا دیدنی نیست

 

قاسم صرافان

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:23 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

بحر نزول رحمت حق آیه میشوی
گریان برای حاجت همسایه میشوی
بانو بس است این همه گریه که میکنی
داری خیال میشوی و سایه میشوی
اذکار آسمانی تسبیح مرتضی
پر پر شدی چقدر مفاتیح مرتضی
مردم توجهی به کلامم نمیکنند
قدری حیا ز شأن و مقامم نمیکنند
جای همه بیا و جواب مرا بده
حالا که کل شهر سلامم نمیکنند
هفتاد روز مبهم و مسکوت مانده ای
از آن دوشنبه فاطمه مبهوت مانده ای
با صد امید گفتی و گهواره ساختم
اما حالا به فکر روکِش تابوت مانده ای
ردِّ خزان به چهره ات ای یاس مانده است
وضعت هنوز فاطمه حساس مانده است
خیلی دلم شکسته بدان میکُشد مرا
خونی که روی دسته ی دستاس مانده است
دیشب سر نماز شبت گریه ام گرفت
با آه آهِ روی لبت گریه ام گرفت
وقتی قنوت نیمه شبت نیمه کارِ ماند
بر دستهای با ادبت گریه ام گرفت
زهرا غم مرا چه کنم تا که حل کنی
زهری که مانده بر جگرم را عسل کنی
بغضی نهفته موی حسن را سفید کرد
قدری نمیشود حسنت را بغل کنی
دیدی دعای مضطرمان هم اثر نکرد
امن یجیب دخترمان هم اثر نکرد
قرآن به سر گرفته حسن با برادرش
حتی امید آخرمان هم اثر نکرد

حاج منصور ارضی حسینه صنف لباس فروشها

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:23 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

عشقش به عمق جان عاشق ها سرایت کرد
آن مادری که از ولای حق حمایت کرد

با بودنش احساس احمد بی نیازی بود
در زندگی عشقش محمد را کفایت کرد

 خالق برای آبرو دادن به قرآنش
با سوره ی کوثر وجودش را حکایت کرد

در جذبه های بی کرانش بی نهایت گشت
حیران شد آنکه در مقام او درایت کرد

با دست خود حتی مسیحی را غذا می داد
با چادرش حتی کلیمی را هدایت کرد

اعمال او تأویل آیات سعادت بود
افعال او تفسیر معنای ولایت کرد

تن پوش زیبایی فقط از دار دنیا داشت
شام زفاف آن را به یک سائل عنایت کرد

نه سال مولا خم به ابرویش نمی افتاد
کامل حقوق همسر خود را رعایت کرد

مولا علی راضیِ راضی بود از زهرا
مولا همیشه نزدش احساس رضایت کرد

جعفر ابوالفتحی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

بهشت جلوه ی نورِ جلالی زهراست

پر ملائکه در خانه، قالی زهراست

 

 

دخیل بسته به نخ های چادرش مریم

همین دلیل مقامات عالی زهراست

 

 

مقام خادمه اش آرزوی هر مَلَک است

خدیجه، خادمه ی خردسالی زهراست

 

 

ملیکه ای که علی نیز سرورش خوانده

علی که شاه حجاز است و والی زهراست

 

 

نگاه فاطمه از خاک، فضه می سازد

طلا غبار ظروف سفالی زهراست

 

 

دوشنبه می رسد از راه و باز مژگانم

غبار روب ضریح خیالی زهراست

 

 

برای جلوه مهتاب روز او شب شد

ظهور نورِ علی در لیالی زهراست

 

 

شکست پهلوی زهرا، شکسته شد حیدر

علی که آینه ی لایزالی زهراست

 

 

هنوز شانه دیوار می زند فریاد

که داغدیده قدِّ هلالی زهراست

 

محسن حنیفی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

و گفت فاطمه جان خانه ات دو چیز نداشت

حسن نداشت غمت را حسین نیز نداشت

 

 

در این نداشتنی ها چه چیزها که نبود

نداشت...نه٬ مثلا بستر مریض نداشت

 

 

برای شانه زدن زحمتت زیاد شده ست

هزار شُکر که طفل تو سینه ریز نداشت

 

 

تمام روز به این فکر کرده ام اصلا

درِ ورودی این خانه میخ تیز نداشت!!!

 

 

و سیلی از دو طرف صورت تو را می بُرد

مدینه بود ولی کوچه ی عریض نداشت

 

 

حسن نبود اگر با تو توی آن کوچه

به کوچه روضه ی تو این قدر گریز نداشت

 

 

حسن نبود اگر با تو بعدِ این همه سال

به تشت٬ خونِ حسن لخته ی غلیظ نداشت

 

 

و خاک کرب و بلا این بضاعتِ مزجات

بدون فاطمه٬ یا ایها العزیز نداشت

 

 

شلوغ بود چنان وقت نیزه دورِ حسین

که دست موقع پرتاب٬ دور خیز نداشت

 

 

ولایت علی و کربلا و دولت یار

بدون فاطمه٬ شیعه هزار چیز نداشت

 

مهدی رحیمی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

خلقِ عالم، بهانه ى زهراست
رحمتِ  بى كرانه ى زهراست!

هيجده سال، ظاهرِ بانوست
قَدرِ  فهمِ  زمانه ى  زهراست!

بی وضو  نامِ  او  نبُردم اگر...
احترامِ   ترانه ى  زهراست!

روزی  و  برکتِ  سحرگاهی
از دمِ   مادرانه ى  زهراست

اشكِ  شورِ  بدونِ قیمتمان
نمكِ  آب و دانه ى  زهراست!

حُرمتِ  مسجدِ  پيمبر  از...
حُرمتِ دربِ خانه ى  زهراست!

شانه از  دردِ  شانه اش افتاد
تَركى  روى  شانه ى  زهراست!!

غمِ  ما  تا  رسيدنِ  پسرش...
تُربتِ  بى نشانه ى   زهراست

حبیب نیازی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

فيض روح القدس عالم معنا زهرا
تا به معراج کشانده ست نبى را زهرا

مصطفى خواسته اش خواستن فاطمه بود
رفت معراج که آخر برسد تا زهرا

به زمين آمدنش آمدن ساده نبود
دست بر سينه نبى گفت: بفرما زهرا

سر آوردن اين سوره کوتاه چقدر
گفت جبريل: على، گفت نبى: يا زهرا

اينکه حق با على است، اينکه على با حق است
معنى هر دو اش اين است: "على با زهرا"

قرب آن است که در سجده به زهرا برسند
سر سجاده رسيده ست به زهرا، زهرا

يک على داشت خدا، فاطمه هم داشت يکى
بخدا نيست کسى فاطمه الا زهرا

مرتضی مثل نبی بوسه به دستش مي زد
حجت الله علی، حجت اعلا زهرا

من ز طيف عرفاى نجفى هستم که
ذکرم امروز بود فاطمه، فردا زهرا

کاروبار دل ما پيش خدا مي گيرد
سروکار دل ما باشد اگر با زهرا

قبر ما سوخته ها جنت ما خواهد شد
بنويسند اگر بر لحد ما "زهرا"

علی اکبر لطیفیان

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

گریان روضه ایم و عزادار فاطمه
عمری اسیر کوچه و بازار فاطمه

جبران لطف مادریش را کجا توان
تا بی نهایتیم بدهکار فاطمه

روز ازل خریده مرا او برای خویش
اکنون اگر شدیم خریدار فاطمه

او یک تنه حریف تمام سپاه شد
جانم فدای آن همه پیکار فاطمه

تا روز حشر شامل نفرین ما شود
هرکس بنا نهاده به آزار فاطمه

هرکس اسیر مشغله ای گشته است و ما
شاعر شدیم، شاعر دربار فاطمه

یاسر مسافر

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:25 PM
تشکرات از این پست
siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها