0

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرد از واژه ی آوار بدش می آید
بعد تو از در و دیوار بدش می آید

آن قدر واقعه تلخ است که مرد نجار
چند روزیست ز “مسمار” بدش می آید

بی هوا دست یکی رفت هوا بعد از آن
آینه از تب زنگار بدش می آید

چادری ریخت به هم…چادر ناموس خدا
چادر از پنجه ی اشرار بدش می آید

پسر ارشد این خانه همیشه سر ظهر
از عبور از دل بازار بدش می آید

چاه از گریه ی یعقوبی مولا فهمید
مرد از واژه ی آوار بدش می آید

شاعر:  سید نیما نجاری

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:15 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

اشعار فاطمیه- زبانحال امام علی(ع)

 

هنوز هست به یادم خبر که می پیچید

میان خانه در شعله ور که می پیچید

به سوی تو لگد چهل نفر که می پیچید

به سمت پهلوی تو میخ در که می پیچید

 

تو را چگونه ز دستش خلاص میکردم

فقط به تیزی میخ التماس میکردم

 

شرار کینه همین که به گلشنم افتاد

همین که با لگد مردها،زنم افتاد

نگاه من به تو در وقت رفتنم افتاد

تو را زدند و طنابی به گردنم افتاد

 

اشاره کرد که قنفذ تو بی بهانه بزن

بیا مغیره کمک کن تو تازیانه بزن

نترس دست علی بسته شد به شانه بزن

به بار شیشه ی زهرا تو وحشیانه بزن

 

به سنگ غم محکت زد نرفته از یادم

کنار من کتکت زد نرفته از یادم

 

صدا زدم نزنیدش، نزن نزن نامرد

تمام عمر مراپیش من نزن نامرد

حرام زاده تو سیلی به زن نزن نامرد

نزن به پیش نگاه حسن نزن نامرد

 

میان این در و همسایه پشت پا خوردی

حلال میکنیم ضربه بی هوا خوردی

 

تورم دهنت حرف کربلا میزد

به زینب و حسنت حرف کربلا میزد

نظر به پیرهنت حرف کربلا میزد

شمارش کفنت هم حرف کربلا میزد

 

چه شانه ای دم آخر زدی تو مویش را

چه قدر بوسه زدی گودی گلویش را

 

عزیز کرده تو سنگ بی امان هم خورد

کشیده ای لب گودال از سنان هم خورد 

حسین تشنه لبت نیزه از دهان هم خورد

کنار نهر، لگد این و ان را هم خورد

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:16 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

آخر گرفت دامن ما را بلای در
وقتی بلند شد به چه وضعی صدای در
حرمت نگه نداشت به مادر زیاد خورد
شلاق های رد شده از لا به لای در

مردانه ایستاد کمی هم عقب نرفت
بالا گرفت هرچقدر شعله های در

یکی دوتا نبود عذابی که داشتیم
دیوار هم مزاحم او شد جدای در

کم خواب شد نفس زدنش هم عذاب شد
جاماند روی بستر او ردّ پای در

 اینجا کسی بفکر تسلای ما نبود
قنفذ چقدر طعنه به ما زد برای در

پی میبرد چه بر سر این خانه آمده
هرکس کمی نگاه کند به نمای در

یک روزه پیر کرد علی را چه بی صدا
خون لخته ها که مانده روی جای جای در

مادر به پشت در، دم دروازه دخترش
ختم به خیر نیست دگر ماجرای در

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:16 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

اشعار فاطمیه – مدح – محمد حسین رحیمیان

 

صاحب نفسان خاک در حضرت زهرا

محتاج دعای سحر حضرت زهرا

 

چون فضه و اسما همه شب گرم طواف است

جبریل امین دور سر حضرت زهرا

 

من معتقدم شعبه ای از عرش الهی است

آنجا که بیفتد نظر حضرت زهرا

 

ای کاش که باشیم فقط یک شب جمعه

در کرببلا همسفر حضرت زهرا

 

دارد به دلش هول و ولا ضد ولایت

تا چادر خاکی است سر حضرت زهرا

 

در پیش دو چشمان علی و حسنینش

خون کرد مغیره جگر حضرت زهرا

 

هستند چهل بی سر و پا متهمانِ

آتش زدن بال و پر حضرت زهرا

 

غم بیشتر از این ؟ که علی خانه نشین شد

تا شد ، ز خجالت کمر حضرت زهرا

 

محمد حسین رحیمیان

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:16 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

اشعار فاطمیه – مدح – محمد حسین رحیمیان

 

ای مقام تو فراتر ز همه باورها

مادر اهل یقین سایه ی بالاسرها

 

همه مدیون تو هستند الهی مادر

سایه ات کم نشود از سر این نوکرها

 

هر کسی واژه یا فاطمه را یاد گرفت

نشود تا به ابد بسته به رویش درها

 

ریشه در حرمت بسیار تو دارد بانو

احترامی که گرفتند همه مادرها

 

برکت داد به نسل تو خدای عالم

تا شود کور دو چشم همه ی ابترها

 

قبله ی ام بنینی و رباب و زینب

الگوی قاسم و عباس و علی اکبرها

 

خاک پای حسنینت همه صاحب نفسان

به تو دارند ارادت همه پیغمبرها

 

من ازین سوختنت پای علی فهمیدم

فاطمه هست فقط یاور بی یاورها

 

پشت در یک تنه تو محشر کبری کردی

محسنت شد سپرت جای همه لشکرها

 

آتش لات و هبل بال و پرت را سوزاند

آب شد تا به ابد قلب علی محورها

 

نا خود آگاه شود ناله ما وا اماه

تا که مسمار ببینیم به روی درها

 

حرف مسمار سد و باز نفس بند آمد

باز هم لرزه نشسته به همه پیکرها

 

آنکه از مادر این قوم خجالت نکشید

الگوی شمر شده و خولی و خیره سرها

 

روضه چادر خاکی تو را زینب خواند

کربلا ، نیمه شب غارت آن معجرها

 

محمد حسین رحیمیان

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:16 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

اشعار فاطمیه – مدح

 

داده‌ست نام فاطمه، داور به زهرا

داده لقب صدیقه اطهر به زهرا

 

جنت همان توصیف اجمالی زهراست

جنت به کوثر وصل شد، کوثر به زهرا

 

امّ ابیهایی‌اش امّ‌الانبیایی است

باید بگویند انبیا مادر به زهرا

 

صبرش زبانزد بوده حتی قبل خلقت

صبری که داده جلوه‌ای دیگر به زهرا

 

به رشته‌های چادرش امّید دارند

آنان که محتاجند در محشر به زهرا

 

ماندم بگویم رفته زهرا به پیمبر

یا که بگویم رفته پیغمبر به زهرا

 

در سیر معراجی خود در آخر راه

زهرا به حیدر می‌رسد حیدر به زهرا

 

خدمت به مولا هم همان خدمت به زهراست

در اصل خدمت می‌کند قنبر به زهرا

 

یعنی همه محتاج زهرای بتولیم

وقتی توسل می‌کند رهبر به زهرا

 

زهرا برای ما همیشه مادری کرد

خیلی بدهکار است این کشور به زهرا

 

تا فیض از دامان معراجش بچینید

سر می‌زند هر صبح پیغمبر به زهرا

 

وقتی پیمبر بود در شهر مدینه

عرض ادب می‌کرد حتی در به زهرا

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:16 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 اشعار فاطمیه- زبانحال امام علی(ع) - حامد جولا زاده

 

بعد سه ماه؛ به من ی خورده رو کن

بلند شو و خونه مونو جارو کن

 

مثل قدیما تو چشام زل بزن

تو رو خدا از شوهرت دل نکن

 

درسته که بازوی تو شکسته

یا که دیدم پهلوی تو شکسته

 

بلند شو زندگیمو رو به را کن

ی خورده گندم واسم آسیا کن

 

نذار کنیزه تو به روت بیاره

ی وقت نگی برات تابوت بیاره؟

 

بلند شو بچه هات که دیگه مردن

چند روزه هیچکدوم غذا نخوردن

 

ببین که دخترت بهونه گیره

میترسم آخرش بی تو بمیره

 

خونه فقط بوی تو رو گرفته

آتیش در روی تو رو گرفته

 

بلند شو فاطمه برام دعا کن

بلند شو زهرا گره هامو کن

 

مسمار لعنتی با تو چی کار کرد؟

دیوار لعنتی باتو چی کار کرد؟

 

بلند شو و دوباره نون درست کن

زندگیمو با من بمون درست کن

 

حیاط خونه مثل دشت خون شد

بهار عمر تو چه زود خزون شد

 

خونابه از تنت بیرون میریزه

از در هنوزم داره خون میریزه

 

به جون تو این خونه مادر میخواد

علی تو این مدینه یاور میخواد

 

توی خونه ام به زخم من نمک زد

جلو چشام دیدم تو رو کتک زد

 

چی کار کنم این همه خاطراتو

چی کار کنم گریه ی بچه هاتو

 

عیبی نداره از علی رو بگیر

عیبی نداره دست به پهلو بگیر

 

بمون دوباره منو رو به را کن

کمتر برای رفتنت دعا کن

 

خودم دیدم بانو سرت شکسته

علی بمیره که پرت شکسته

 

تا جون بگیره پای تو عزیزم

علی بمیره جای تو عزیزم

 

تو کوچه ها زد….پر تو شکستن

چهل نفر زیور تو شکستن…

 

چه جوری این غمو مهارش کنم

این حسنو بگو چی کارش کنم؟

 

سه ماهه که همه رو تار میبینی

اشتباهی در و دیوار میبینی

 

حامد جولازاده

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:16 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

هرجا نشسته اند و بجا حرف میزنند
دارند از مقام شما حرف میزنند

دارند از کرامتتان از شکوهتان
از لحظه های سبز دعا حرف میزنند

 

فردا نجات شیعه فقط دست فاطمه ست
انگار از شفاعت ما حرف میزنند

چادر به سر میآیی و محشر بپا کنی
وقتی که از عذاب گدا ، حرف میزنند

قبرت کجاست دختر پیغمبر خدا ؟!
درباره اش هنوز علما حرف میزنند

انگار رفتنی شده ای ، همسر علی
این روزها همه ز عزا حرف میزنند

این روزها ، ملائکه بالای بسترت
از داغ سیدالشهدا ، حرف میزنند

حسن ختام مدح شما ، گریه بر حسین…
در روضه ات ، ز کرب و بلا حرف میزنند

پوریا باقری

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:17 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

اشعار فاطمیه – امام حسن(ع)

 

دل آدم تو این روزا فقط سر گرم نوروزه

ولی یک جای این دنیا داره یک خونه میسوزه

 

تو این روزا که آدم ها با هم شادند و میخندن

یه جایی دست مردی رو دارن نامردا میبندن

 

یکی هفت سین عیدش رو داره تو خونه میندازه

یکی هم واسه خانومش داره تابوت میسازه

 

واسه تحویل سال نو شلوغ میشه سر مادر

مثه پروانه می چرخن همه دور و بر مادر

 

من اینجا به بعدش رو برات سر بسته میخونم

برات از مجتبی میگم که خوب دردش رو میدونم

 

غم انگیزه ولی دیدم غریبی که اسیر میشه

گاهی با دیدن داغی آدم یک دفعه پیر میشه

 

چقدر سخته تو دعوایی کنارت مادرت باشه

تو تنها باشی و کوچیک ولی دشمن چهل تا شه

 

همه خفاش های شهر مسیر نور و سد کردن

تا دیدن باغبون رفته گل یاس و لگد کردن

 

یکی دستاش رفت بالا نقاب ظالمین افتاد

چطور زد رو نمیشه گفت ولی مادر زمین افتاد

 

همه هم و غمش این بود یه وقت خاکی نره خونه

میدونست با چنین حالی علی زنده نمی مونه

 

همیشه آخر قصه پر از درد غم انگیزه

گلم بار سفر بسته بهارم رو به پاییزه

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:17 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

وقتی که راز خلقت حق در حجاب شد

انگشتر قوام علی بی رکاب شد

یعنی فراری احد و خیبر و حنین

با ذوالفقار و صاحب آن بی حساب شد
بر فرض این که آب خوشی هم چشیده بود

خشت لحد که چیده شد آن هم سراب شد

از بین ناله های دعاخیز اهل او

آن وتر بی قنوت فقط مستجاب شد

زلفی که با غدیر علی شانه خورده بود

آشفته از سقیفهٔ پرپیچ و تاب شد

بیست و سه سال پیرزن کفر رو گرفت

اما پس از سه روز بدون نقاب شد

اهل کتاب قاضی و منبرنشین شدند

خانه نشین ، حقیقت أم الکتاب شد

اینگونه شد ، زر فدک و خمس اهل بیت

صرف قمار و عیش و ظروف شراب شد

داغ پسر به جان پدرها هجوم برد

موی پدر به خون پسرها خضاب شد

بر شیرخواره تیر سه شعبه حلال شد

سیلی به دختران سه ساله ثواب شد

با یک سؤال ، کفر مخالف درآمده

قبرش کجاست؟ ، منطق او بی جواب شد

سید علی احمدی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:17 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

چون باده که از خنده ی پیمانه بسوزد

از آه خماران در میخانه بسوزد

نه اتش عشق، اشک غریبانه ی شمع است

آن درد که بال و پر پروانه بسوزد

ما خانه خرابان تو بودیم از اول

غم نیست گر این خانه ی ویرانه بسوزد

در عاقل و زاهد که ندیدیم جگر را

شاید ز غم فاطمه دیوانه بسوزد

معنای شرف در گرو همسر مردیست

که پشت در سوخته مردانه بسوزد

این سوختنش بهتر از آن است که زهرا

با دیدن یک دختر و یک شانه بسوزد

زهرا سند غربت مولاست گذارید

تا روز قیامت در این خانه بسوزد

 

محمدرضا رضایی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:17 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

در شکسته مرا آخرش شکستم داد

ببین که میخ در خانه کار دستم داد

 

محمد حسن بیات لو

 

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:17 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

نشستم کنارت با دلشوره هام
باهمدیگه از هر دری حرف زدیم
بغل کردمت این شب آخری
بازم مادری دختری حرف زدیم

تا پلکت میفته دلم میشکنه
روی آرزوهام تو خط میکشی
چرا چند شبه تا میام پیش تو
همش حرف مرگ و وسط می کشی

بسه ناله هاتو نریز تو خودت
تو از وضع زخمای کاریت بگو
بجا صحبت از صبح بی مادری
برام از شب خواستگاریت بگو

تا از خاطرات عروسیت میکی
منو محو غم پروریت میکنی
میگی نیستی پیشم ولی فضه هست
همش یاد بی مادریت میکنی

حالا که سرم روی پاته بگو
چى شد تو دلت مهر بابا نشست
برام قصه هدیه هاشو بگو
همون هدیه ای که تو کوچه شکست

برام از لباس عروست بگو
بجا اینکه حرف کفن رو بگی
میخوام امشبم باز برام قصه ی
همون تک یل بت شکن رو بگی

همون بت شکن که شکست خیبرو
همون پهلوون که به عرش پل زده
حالا زانوهاشو بغل کرده و
با حسرت به تابوت تو زل زده

نفسهات یک در میون بند میاد
تو بستر تا پهلو به پهلو میشی
برا اینکه بابارو دلخوش کنی
دوباره داری دست به جارو میشی

با دست شکستت به زحمت نیفت
غم دست خستت تو دل خونه کرد
فدای سفیدی موهات بشم
بجات فضه موی منو شونه کرد

بمیرم شبا وقت دلتنگیات
لباسای محسن رو بو میکنی
تو می بوسی روی حسین و منو
سفارش به زیر گلو میکنی

کفن ها رو دادی به زینب ولی
داری دخترت رو کفن میکنی
حسینم بدون کفن مونده و
من و خوش به این پیرهن میکنی

همش زیر لب گفتی از تشنگی
همش رفتی از حال و گفتی حسین
بمیرم برات این شب آخری
همش گفتی گودال و گفتی حسین
محمد جواد پرچمی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:17 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

بغض قلم شکست و اثر گریه دار شد
از ابتدا همیشه سفر گریه دار شد

هجده بهار، بین زمستانِ جهل خلق
کوثر فقط نه، شمسُ و قمر گریه دار شد
با این حدیث جعلیِ (لا یورثُ النّبی)
از کف فدک برفت و پدر گریه دار شد

از ماجرای کوچه چه گویم؟همین بس است
مادر شکست و عُمر پسر گریه دار شد

پروانه بین شعله و گلها نظاره گر
وقتی پرش گرفت به در گریه دار شد

میخواست پای همسر خود پا شود ولی
دستش که رفت سمتِ کمر،گریه دار شد

با زینبش ز کرببلا گفت و قحط آب
وقتی رسید روضه به سر گریه دار شد

*تابوته وردیلر حرکت زینب آغلادی*
این بیت آذری چقدر گریه دار شد!!

بهنام فرشی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:18 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

دیدم هجا هجا نفست در تلاطم است

در هر نفس نفس زدنت قافیه گم است

حرفی بزن دوباره غزلواره ی علی

خورشید من، که محو رخت ،ماه وانجم است
خواب و خوراک زینب تو گشته آه و غم

آرام قلب کودک نازت تبسّم است

کلثوم جا گرفته در خواهرش

حقّا شریک زینب و معصوم پنجم است

دارد حسن دوباره فغان می کند ببین

چشمش به چادر و به در و میخ و هیزم است

گویا دوباره خاطره ها می کند مرور

او شاهد جسارت و ظلم و تهاجم است

وای از حسین و اشک و غم بی قراری اش

محتاج یک نوازش و لطف و ترحّم است

بودی تو یار و یاور و تنها امید من

بین قسمتم  ز بعد تو دشنام مردم است

حسین رضایی(حیران)

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:18 PM
تشکرات از این پست
siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها