0

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

غسل شهادت

با دل خون به خدا از تو عیادت کردم

مُردم و زنده شدم با تو که صحبت کردم

چقدر گریه کنم باز تبسم بکنی

من به لبخند پر از مهر تو عادت کردم

حرم چهرۀ خود را به علی روزی کن

دل من تنگ شده قصد زیارت کردم

چند روزیست که تو قصد شهادت داری

چند روزیست که من غسل شهادت کردم

راه رفتی و ولی زود نشستی بر خاک

می کشی پا به زمین خوب که دقت کردم

 

مجید احدزاده

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

شب شهادت

زمين و آسمان غوغاست امشب

ملك در ذكر واويلاست  امشب

مگر تنها شده حيـدر،خـدايا

كه هرجا ماتمي برپاست امشب

همه جنّ ملك سـر در گريبان

عزاي حضرت زهراست امشب

اميـر المـومنين  فتّاح  خيبر

پناهش خالق يكتاست  امشب

عـزاداران بسوزيد   و بناليد

وصيّ مصطفي تنهاست امشب

ميان  آسمان در كهكشان ها

عزاي فاطمه بر پاست امشب

زمين از ظلم شـوراي سقيفه

همه در شور و واويلاست امشب

خدا داند به سوگ امّ سادات

چه غوغا عالم بالاست امشب

(غريب)امشب  بسوز  از بهر زينب

كه تنها همدم باباست امشب

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

ز بس که آه کشیدم به سینه آه ندارم

چو شمع سوخته امید صبحگاه ندارم

ز دانه دانه ی اشکم به آسمان دو دیده

ستاره هست ولیکن فروغ ماه ندارم

عصای دست من خسته است شانه طفلم

بدون قامت زینب توان راه ندارم

تفاوتی نکند این دو چشم،بسته و بازش

خدا گواه بوَد قدرت نگاه ندارم

قسم به کوتهی عمر خود که در همه عمر

به غیر بردن نام علی گناه ندارم

 

سيد محسن حسيني

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

در ودیوار

یاد روزی که روضه وا شده بود

همه خانه کربلا شده بود

چرخ می زد جهان به دور سرم

حور محصور شعله ها شده بود

دست های خدا به بند طناب

سر قلاده ها رها شده بود

در چوبی به شعله ها می سوخت

کمی از لنگه اش جدا شده بود

ضرب پا بود که سمت در می رفت

میخ در بین سینه جا شده بود

مادرم داد زد بیا فضه

غنچه از ساقه اش جدا شده بود

نفسش را گرفت یکی از آن

دنده هائی که جا به جا شده بود

خاطرم هست ظهر عاشورا

کربلا محشری به پا شده بود

مادرم بین قتلگه آمد

وقتی سر از بدن جدا شده بود

بدنش را که زیر و رو کردند

استخوان ها که آسیا شده بود

پیرهن کهنه هم به غارت رفت

کفنش تکه بوریا شده بود

 

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا (س) - فاطمیه

از دل سرد مدینه قلب حیدر داغ شد
در میان شعله ها آیات حیدر داغ شد
از شرار دشمنی مردم بی چشم و رو
خانه آل پیـــــــمبر داغ شد،در داغ شد
بعد پیغمبر هم اینکه بیت حق آتش گرفت
قصه آل علـــــــی تا روز محشر داغ شد
آتش از پائین در می رفت تا بالا و بــعد
نیمی از در سوخت کم کم میخ بدتر داغ شد
فاطمه در پشت در فریاد میزد یا علــــی
دست حائل کرد پشت در ولی سر داغ شد
از حرارت چادر خیرالنساء آتش گرفت
گوشواره داغ شد، سنجاق معجر داغ شد
درب از جا کنده و افتاد روی فاطمه
میخ در کار خودش را کرد و مادر داغ شد
آتش در شعله زد تا محشر کرب بلا
تا به ضرب دست سنگین روی دختر داغ شد
ریسمان بر گردن حیدر که می انداختند
از تب رگ های گردنتیغ خنجر داغ شد
ریسمان را می کشیدند و علی می دید که
لحظه خنجر کشیدن روی  حنجر داغ شد

محمود کریمی

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

سيد محسن حسيني

 

شب قدري نمي باشد به غير از تار گيسويت

زمحراب دعا دل مي برد محراب ابرويت

قسم بر عشق از عشق تو سر از پاي نشناسم

بهشت آرزويم پاي تا سر مستم از بويت

تويي جانانه من تا پاي جان هستم طرفدارت

خداداند كه نفروشم به عالم يك سر مويت

ندارم غم كه بيمارم طبيبي مثل تو دارم

كه كار صد مسيحا مي كند چشمان جادويت

به خود پيچيدم اما ياعلي در كوچه ها پيچيد

در و ديوار و شاهد بود من بودم دعا گويت

الهي جاي دستم چشم خود از دست مي دادم

نمي ديدم كه دشمن مي كشد اين سو و آن سويت

نمي گويم چه آمد بر سرم آنقدر مي گويم

كمك مي گيرم از زينب كه رو مي گيرم از رويت

اگر خواهي من غمديده را از غم رها سازي

رهاكن از ميان دستهاي خود دوزانويت

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

شام وصال آمد و صبح وصال رفت  

از لانه ام کبوتر بشکسته بال رفت

آن گل که نُه بهار ز یک نیم خنده اش  

 می بَُرد از دلم غم و رنج و ملال رفت

سوگند بر اذان و اقامه که یار من  

 با صورتی که بود شبیه بلال رفت

دیدم که قامتش ز کمان هم کمان تر است    

آمد الف به خانه ی من مثل دال رفت

دیدم به چشم خویش که بانوی قهرمان   

 با سینه ای که بود به رویش مدال رفت

 

سيد محسن حسيني

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

لبم خموش دمی از فغان نمی گردد 

زبان به کام علی یک زمان نمی گردد

اگر تو لب بگشایی دلم گشاده شود  

وگر تو خنده کنی گل خزان نمی گردد

نگویمت که مکش آه چون که می دانم   

بدون آه تو این آسمان نمی گردد

به غیر محنت و اندوه و درد و داغ و فراق

کسی دگر پی این آشیان نمی گردد

هلال قامت من!کم بگو حلالم کن

مگر کلام دگر در زبان نمی گردد

غریب مانده ام و سخت رفته ام از یاد         

به بی نشانی من کس نشان نمی گردد

اگر جدا نکنی دامن خود از دستم

دگر به دست علی ریسمان نمی گردد

سيد محسن حسيني

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرو مرو که من را طاقت جدایی نیست

در این مدینه جز تو آشنایی نیست

به غیر ناله ی «امن یجیبِ»طفلانت

میان خانه ی آتش زده صدایی نیست

غریب خسته!به دست شکسته ات سوگند

گره فتاده به کارم گره گشایی نیست

هراس دارم از آنکه ز پا فتد زینب 

گر او ز پای بیفتد،تو را عصایی نیست

به جای هر مژه شمعی راگر برافروزم  

ز دوری تو در این چشم،روشنایی نیست

 

سيد محسن حسيني

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

دیگر به آسمان علی قرص ماه نیست  

گرمای زندگانی من غیر آه نیست

از بس که اشک،کرده به چشم من آشیان  

دیگر برای خواب در این دیده راه نیست

از آن شبی که گشت نهان ماه محفلم  

 شب هم مثل روز سیاهم سیاه نیست

او یک تن و برای علی یک سپاه بود  

ماندم میان دشمن و من را سپاه نیست

از طرز راه رفتن او گشت باورم  

گویی به چشم فاطمه نور نگاه نیست

تا لحظه ای که داشت نفس،گفت یا علی!   

جز یا علی امید علی را گناه نیست

 

سيد محسن حسيني

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

سرا پا چشم هستم تا که از پا تا سرت بینم   

طبیب من چگونه در میان بسترت بینم

چو شمع صبح پیش چشم من کمتر بزن سو سو  

که خاکستر نشین گردم اگر خاکسترت بینم

نمی گویم مرو همچون پرستو،لیک می گویم  

بده فرصت من بی بال و پر،بال و پرت بیسنم

بگو با من چه رخ داده چرا هنگام راه رفتن  

دو دستت را به روی شانه های دخترت بینم

علی را کشتی از خجلت ز بس گفتی حلالم کن  

سرا پا آب می گردم اگر چشم ترت بینم

به سختی می روی در سجده با زحمت بپا خیزی   

گمانم آنکه امشب در نماز آخرت بینم

اگر چه چند باری دیدمت بودی تماشایی  

ولی بیمار من امشب تماشایی ترت بینم

 

سيد محسن حسيني

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مصيبت حضرت زهرا(س)

ای گل هجده بهار مرتضی

ای دلیل حال زار مرتضی

ای همین چند روزه مهمان علی

کوثر خونین قرآن علی

خیز و یک لحظه کنار من نشین

مرتضی را در کنار خود ببین

کن خموش از گریه زینب دخترت

چشمش افتاده به خون بسترت

آینه برگو ترک خوردی چرا

نام من بردی کتک خوردی چرا

برگ گل گلچین گلابت را فشاند

پشت در از تو دگر چیزی نماند

ناله ات را حوریان در استماع

تا دم مرگت زمن کردی دفاع

مهر تو دین را اصول و قاعده است

هر چه می گویم مرو بی فائده است

می شود هر روز درد تو شدید

کرده ام از ماندنت قطع امید

ای دل و جان علی در قبض تو

از چه دیگر ایستاده نبض تو

بعد تو ای باوفایم فاطمه

مردۀ زنده نمایم فاطمه

شاعر : مجيد احدزاده

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

دل را به حريم يار بردن عشق است
با روضه ي عشق، غصه خوردن عشق است

در يك شب جمعه با شما اهل ولا
بين الحرمين جان سپردن عشق است

اصغر چرمي

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

منم که جان به لبم در میان کوچه رسید

زخاطرات کبودم زمین به خود لرزید

زبانم آمده بند از جنایت آن روز

سیاه شد همه کوچه هلال غم تابید

«خدا به خیر کند» ذکر مادرم شده بود

رسید آنکه ز قهر خدا نمی ترسید

به جرم اینکه به سینه زدیم سنگ علی (ع)

شدیم در وسط کوچه ی بلا تهدید

نکرد شرم و حیایی ز مادرم زهرا

قباله را ز دو دستش چه ظالمانه کشید

هنوز در دل او کینه های خیبر بود

گل رسول خدا را به ضرب سیلی چید

ز خاطرم نرود بین کوچه ها نامرد

به اشک های من و حال مادرم خندید

چه ارتباط عجیبی است بین این کلمات

کشیده ، چادر خاکی ، غرور ، موی سفید

قسم به حرمت مادر اگر که اذنش بود

نداشت کار ، قلم کردن ِ دو دست پلید

مرا به روز قیامت ، غمی که هست این است

که روی قاتل مادر دوباره باید دید *


شاعر : محمد حسین رحیمیان

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مادرها...

قلم دوباره فتاده به دام مادرها

کنیز خانه ات هستند تمام مادرها

اگرچه اینکه به مردها رسد مقام امام

ولی یقین که تو هستی امام مادرها

اگر اجازه دهی خاک پات را بوسم

اگر اجازه دهد ازدحام مادرها

کلید درب بهشت زیر پای مادرهاست

چگونه شرح دهم از مقام مادرها

برابری بکند با طعام های بهشت

غذای سوخته یا اینکه خام مادرها

به روضه های زنانه ز کودکی دیدم

همیشه سمت تو باشد سلام مادرها

همیشه میرسد این عطر یاس های کبود

میان روضه ی تو بر مشام مادرها

چگونه حرمت زهرا میان کوچه شکست؟

مگر که واجب نیست احترام مادرها...؟!

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:09 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها