0

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

بنام خدا

امون از دلِ خونِ مادر
دو چشمونِ گريونِ مادر
شباي پريشونِ مادر
چه داغونِ مادر! (2)
*
امان از شبِ تارِ مادر
شده ناله‌ها يارِ مادر
غم و غصه‌ها كارِ مادر
چه بيمارِ مادر! (2)
* * *

 


مادر چرا اينقدر خسته و بي‌قراري؟
مادر چرا نيمه شب بر لبت ناله‌ داري؟
مادر چرا روز و شب از چشات خون مي‌باري؟
مي‌باري ـ مي‌باري
*
مادر چرا دشمنانت پر از كينه هستند؟
مادر چرا اومدند دستِ بابا رو بستند؟
مادر چرا از جفا در به رويت شكستند؟
شكستند ـ شكستند
* * * * *  * * * *
تو اي مادرِ آسموني
الهي كه پيشم بموني
شدي قد كمون در جووني
چرا نيمه جوني؟! (2)
*
چرا درد بازو مي‌گيري؟
چرا دست به پهلو مي‌گيري؟
چرا با حسن خو مي‌گيري؟
چرا رو مي‌گيري؟! (2)
* * *
مادر چرا عمرِ كوتاهت از غم خزان شد؟
مادر چرا بازوانت چنين ناتوان شد؟
مادر چرا كوچه اشكش برايت روان شد؟
روان شد ـ روان شد
*
مادر چرا اينقدر گريه از ما گرفتند؟
مادر چرا دشمنان دورِ بابا گرفتند؟
مادر چرا با لگد محسنت را گرفتند؟
گرفتند ـگرفتند

 

شاعر:حسن فطرس

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:12 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 

بنام خدا

بهارزندگیم شده رنگه خزون

به هجده سالگی شدی رنگ خزون

کبودی صورتش شده قاتل حیدر

برس خدایاامشب به داد دله حیدر

مگو حرفی:تو از رفتن:مزن آتش:بجان من

مرو یا فاطمه(4)

 

ضعیف وناتوون شده بانوی من

به لرزه افتاده خدازانوی من

به وقت راه رفتنش به دیوار دست میگیره

زبس که رو گرفته علی داره میمیره

مگو حرفی..............

مرو یا فاطمه(4)

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:12 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

بنام خدا

جان ما قربان جانِ فاطمه
آمده فصلِ خزانِ فاطمه
هر كه گوید با دو چشمی خون فشان
لعنتی بر دشمنانِ فاطمه

 


دل بسوزاند ز هر عاشق دلی
یاد جسمِ نیمه جانِ فاطمه
فاطمیه موسم اشك و عزاست
صد امان از كودكانِ فاطمه
بهرِ مادر روضه خوانی می‌كند
مهدی صاحب زمانِ فاطمه
گوید از كوچه از آن سیلی سرد
از همان اشكِ روان فاطمه
گوید از میخ و در و دیوار و دود
علتِ قدِ كمانِ فاطمه
چون بقیع آید به خاطر می‌رسد
نیمه شب جسمِ جوانِ فاطمه
ناله‌ها پر می‌كشد وقتی كه او
گوید از قبرِ نهانِ فاطمه

 

شاعر:حسن فطرس

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:13 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

بنام خدا

انگار گل سپید مریم گم شد

یا حاتم بی بدیل خاتم گم شد

یک فاطمه بودو یک علی فاطمه رفت

یک مصرع شاه بیت عالم گم شد

 

 

قنفذ پی دلداری او آمده بود

مسمار به غمخواری اوآمده بود

چون دید کسی بر سر بالینش نیست

آتش به پرستاری او آمده بود

 

خون ریخت ز سینه اش زمسمار بپرس=دستی که شکست ز دست اغیار بپرس

گر دوشاهد صادق از من طلبی=برخیز و برو از در و دیوار بپرس

 

 

دردا که فراق ناتوان ساخت مرا=در بستر ناتوانی انداخت مرا

از زخم چنان شدم که در بالینم= صدبار اجل آمو نشناخت مرا

 

 

آن شب که علی خشت لحدرا میچید===دستش به کفن بود ودلش میلرزید

این صحنه آخرش تماشایی بود===زانوزدو خاک همسرش رابوسید

 

 

مادر اگر دست نداری غمین مباش=من آب میدهم به حسین عزیز تو

در پشت در چرازدی فضه را صدا=زینب مگر نبود به قدر کنیز تو

 

دردا که فراق ناتوان ساخت مرا=در بستر ناتوانی انداخت مرا

از زخم چنان شدم که در بالینم= صدبار اجل آمو نشناخت مرا

 

 

آن شب که علی خشت لحدرا میچید===دستش به کفن بود ودلش میلرزید

این صحنه آخرش تماشایی بود===زانوزدو خاک همسرش رابوسید

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:13 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

بنام خدا

مادر نگاهش به چشم سرخ منه

نگاه من به خونای روی پیرهنه

هزارو یک شکوه زیر لب دارم از زمونه خدایا

پیراهن مادر آخه پر از لکه های خونه خدایا

آرزو دارم که مادر من زنده بمونه خدایا

------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شور میزنه قلب من برای بابا

آخه میمیره بدون مادر خدایا

نمک روخوردن اما شکستن نمکدونواین اهالی

جواب نداره سلام بابام تو این دیارو حوالی

مادر دیگه اشک بابارو پاک میکنه با خسته حالی

------------------------------------------------------------------------------------------------------------

مادر سرش رو بسته بادستمال غم

گذاشته از خستگی چشاشو روهم

تمومه عشق و امید وهستم پیش چشام میشه پرپر

بالا نمیاد حتی دیگه دستاشتو این روزای آخر

کاشکی خدایا منو بذاررن میون تابوت مادر

مرو مرو مادر غریبم-مرومرو مادر من(گوشواره)

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:13 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

بنام خدا

این هم یک شعر زیبا برای دهه فاطمیه و شهادت حضرت زهرا(س) که توسط حسن فطرس سروده شده است و در اختیار شما عزیزان قرار می گیرد.

زهرا تو همه بود و نبود حیدری
زهرا تو گلِ یاسِ كبودِ حیدری
* * *
سرشكِ غم به دامانم
شرر افتاده بر جانم
بدان كه بعدِ تو زهرا
چو مردی خانه ویرانم
* * *


ز هجرت ناله‌ دارم من
غمِ آلاله دارم من
به برگِ زخمی جسمت
هزاران ژاله دارم
* * *
چه سازم با دلِ خونم
امان از حالِ اكنونم
شب و صحرا و تنهایی
تو لیلی من چو مجنونم

 

شاعر:حاج حسن فطرس

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:13 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

بنام خدا

ای بانوی بستر نشین
گلبرگ یاسِ خورده چین
زهرا منم یارت ـ حیدر پرستارت
بر دیده ژاله می‌كنی
وقتی كه ناله می‌كنی
ای یار دلْ خسته ـ‌ چشمت شده بسته
بی تو كجا حیدر ـ دلِ مضطر
رود یك لحظه غم حاشا كند
بی تو به پیشِ كی ـ رود حیدر
غمِ دل را چگونه وا كند
ای آنكه حرف از وقت رفتن می‌زنی
آتش به پای باغ و گلشن می‌زنی
با قد خم با روی نیلی اینچنین
دشنه به قلبِ خسته‌ی من می‌زنی (2)
یا فاطمه ـ‌ یا فاطمه (4)

* * *

 

آبم مكن با خنده‌ات

گشته علی شرمنده‌ات
ای گلشنِ حیدر  ـ جان و تنِ حیدر
در جامِ چشمانت ببین
چین و چروك این جبین
از ناله‌های توست  ـ حیدر فدای توست
با این محبت‌ها، تو ای زهرا
غمِ حیدر چنین افزون مكن
بنما كمی ناله، كمی‌ زاری
به سینه‌ عقده را مدفون مكن
بی تو چه سازم در جهان شمعِ دلم
چون می‌شود با رفتنت غم حاصلم
پروانه‌ی روی تو حیدر بی كس است
پیشم بمان و تا حل شود این مشكلم
یا فاطمه ـ‌ یا فاطمه (4)

 

 

شاعر:حاج حسن فطرس

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

زهرا ای سرو خمیده قامت

ای یاس بنفشه پیکر

هم شاخه تو بشکسته

هم لاله تو شد پرپر

نظاره کن به اشک و آهم

به التماس در نگاهم

پرستوی مهاجر من

صبر و قرار خانه من

مرو مرو که بی پناهم

پرستوی مهاجر من

آه آه آه سینه نیلوفران گشته غم تو

می روی و خون من بر گردن تو

 

 

ای یاس کبود حیدر

چشمم همه شب سوی تو

با خوب و بدم سر کردی

شرمنده ام از روی تو

به کوچه و میان خانه

تو را زدند و تازیانه

امان ز مردم مدینه

تو پشت در بودی و می زد

آتش ز خانه ام زبانه

امان ز مردم مدینه

 

آه آه آه سینه نیلوفران گشته غم تو

می روی و خون من بر گردن تو

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

ای کشتی شکسته که پهلو گرفته ای

بر گو چرا تو دست به پهلو گرفته ای

گل را خدا برای سرور آفریده است

ای گل چرا به غصه و غم خو گرفته ای

گاهی زدرد شانه ز دل آه می کشی

گاهی زدرد دست به بازو گرفته ای

از ماجرای کوچه نگفتی به من بگو

اکنون چرا ز محرم خود رو گرفته ای

 

دیوار گشته است عصای تو ابز هم

 

بینم که دست بر سر زانو گرفته ای

دیشب نماز نافله تو نشسته بود

دیدم که دست خویش به پهلو گرفته ای

هر گه که در به روی علی باز می کنی

خوشحال می شوم که تو نیرو گرفته ای

رنگی زداغ کر گه (وفائی)به شعر تست

چون لاله ها زباغ  ولا بو گرفته ای

سید هاشم وفائی

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

فصل غم است ای دل غمدیده گریه کن

بنشین به کنج خلوت و پوشی ده گریه کن

ایام فاطمیه رسید  و در این فضا

عطر عزای فاطمه پیچیده گریه کن

از شعله های داغ جگر سوز او چو شمع

آتش بگیر ای دل تفتیده گریه کن

در ماتم حبیبه و محبوبه اش خدا

اکنونکه سوز دل به تو بخشیده گریه کن

 

همراه غنچه های گلستان مرتضی

 

بر آن گلی که دست ستم چیده گریه کن

چون کودکی یتیم به خلوت سرای غم

با یاد مادری که نخندیده گریه کن

شبها به پشت پنجره های بقیع او

تا اشک دیده تو نخشکیده گریه کن

تنها نه فاطمیه(وفائی)که تا ابد

فصل غم است با دل تفتیده گریه کن

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت

توحید انعکاس نمایانتری نداشت 


جز در مقام عالی زهرا فنا شدن

ملک وجود فلسفه دیگری نداشت 


زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشت

دیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت 


فرموده اند در برکات وجود او

زهرا اگر نبود علی همسری نداشت 


محشر بدون مهریه ی همسر علی

سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت 


حتی بهشت با همه نهرهای خود

چنگی به دل نمی زد اگر کوثری نداشت 


دیروز اگر به فاطمه سیلی نمی زدند

دنیا ادامه داشت، دگر محشری نداشت

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

قصد داری بروی و بدنم می لرزد

مادر آینه ها بی تو تنم می لرزد

گر چه سخت است ولی خوب تماشایم کن

به خدا بازوی خیبر شکنم می لرزد

بلبل زخمی باغم تو بگو علت چیست؟

چه شده غنچه ناز چمنم می لرزد

از همان روز که از کوچه غم برگشتی

تا بدین ساعت غربت،حسنم می لرزد

آن قدر لرزه به اندام علی افتاده

گوئیا بر تن من پیرهنم می لرزد

تا به امروز ندیدند بلرزد کوهی

کوه بودم ولی امروز تنم می لرزد

سید محمد جوادی

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

عشق یعنی معنی بالا بلند
عشق یعنی دوری از هر دام و بند
گر که خواهی عشق را معنی کنم
بحر باشم بایدت باشی چو نم
تا که آگه گردی از معنای عشق
باخبر گردی تو از سودای عشق

 

عشق یعنی با سر اندر خون شدن
در ره لیلای خود مجنون شدن
عشق یعنی در بدر در کوه و دشت
در بدر گشتن پی سلطان هشت
عشق یعنی پای نشناسی ز سر
در پی محبوب خود شو در بدر
عشق یعنی واله و شیدای یار
از پی دلدار گشتن دلفکار
عشق یعنی نام خود بردن زیاد
همچو مجنون نام لیلا در نهاد
عشق یعنی سر بزیر پای دوست
عشق یعنی هر چه او خواهد نکوست
عشق یعنی نام دلبر بر زبان
نام او چون شکر اندر عمق جان
عشق یعنی آتش اندر جان شدن
سوختن  در آتش و درمان شدن
عشق یعنی ناله های فاطمه
خطبه خواندنهای او بیواهمه
عشق یعنی در تب و تاب علی
نام مولا بر زبان راندن جلی
عشق یعنی ماجرای کوچه ها
دانی آیا بر سرش آمد چه ها
فاطمه معنای عشق برتر است
ذوب در مولا و میرش حیدر است
فاطمه دستش بدامان علیست
عشق بازیهای زهرا منجلیست
عشق یعنی جان نثاری پشت در
از پی مولا دوید آسیمه سر
دست مولا را به هم پیچیده دید
از پی مولا و عشق خود دوید
گفت مولایم رهانیدش ز بند
روبهان حیله گر گیرید پند
بر سر پیمان خود جان را نهاد
هر چه جانانش بگفت آنرا نهاد
گفتش او جانم چه باشد بهر یار
میکنم قربانیش دار و ندار
عشق یعنی عشق زهرا و علی
جان یکی اندر دو قالب تن گلی
اینچنین مولای من تعلیم داد
درس عشق اندر نهاد من نهاد
نام زهرا دین و هم دنیای ماست
عشق پاکش آخرین سودای ماست
اول و آخر رضای فاطمه
منتهای آرزوی ما همه
عبد زهرا گر حریم وصل او
را طلب داری رضای او بجو

مجید امیری

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

شوق عراق و شور حجاز است در دلم

جامه دران و سوز و گداز است در دلم

پل می زنم به خویش مگو از کدام راه

راهی که رو به آینه باز است در دلم

قد قامت الصلاه من از جای دیگر است

قد قامت کدام نماز است در دلم

شب را چراغ گم شدن روز کرده ام

ذکرت چراغ راز و نیاز است در دلم

تشبیه نارساست ، حقیقت کلام توست

ابهام و استعاره ، مجاز است در دلم

مجموعه ی نیاز تویی ای نماز ناب

دیگر چه حاجتی به نیاز است در دلم

یاس کبود پیش تو خار است فاطمه (س)

نامت گل همیشه بهار است فاطمه( س)

شب را خدا ز شرم نگاه تو آفرید

خورشید را ز شعله ی آه تو آفرید

شمسی تر از نگاه تو منظومه ای نبود

صد کهکشان ز ابر نگاه تو آفرید

آه ای شهیده ای که شهادت سپاه توست

جان را خدا شهید سپاه تو آفرید

هر جا كه نور بود به گرد تو چرخ زد

ما را چو گرد بر سر راه تو آفرید

اي پشتوانه ي دو جهان ، عشق را خدا

با جلوه وجلالت و جاه تو آفرید

تقوای محض ، عصمت خالص ، گل خدا!

آخر چگونه شعر کنم قصه ی تو را؟

تو آمدی و زن به جمال خدا رسید

انسان دردمند به درک دعا رسید

تو آمدی و مهر و وفا آفریده شد

تو آمدی و نوبت عشق و حیا رسید

هاجر هر آن چه هروله کرد از پی تو کرد

آخر به حاجت تو به سعی صفا رسید

احمد (ص)اگر به عرش فرا رفت با تو رفت

مولا اگر رسید به حق با شما رسید

داغ پدر ،سکوت علی (ع)، غربت حسن (ع)

شعري شد و به حنجره ی کربلا رسید

در تل زینبیه غروبت طلوع کرد

با داغ تو قیامت زینب (س) فرا رسید

با محتشم به ساحل عمان رسید اشک

داغ تو بود بار امانت به ما رسید

تسبیح توست رشته ی تعقیب واجبات

قد قامت الصلاتي و حي علي الصلات

بی فاطمه (س) قیامت انسان نبود نیز

عهد الست و معني پيمان نبود نیز

چونان تو زن نديد جهان تا كه بود و هست

چونان تو مرد در همه دوران نبود نیز

مولا اگر نبود جهان جلوه اي نداشت

"راز رشید" سوره ی قرآن نبود نیز

گر زنده بود بعد تو پيغمبر خدا

قبر تو مثل مهر تو پنهان نبود نیز

زهرا (س) اگر نبود ، زمين بي بهار بود

در آسمان شکوفه ي باران نبود نیز

ای برق ذوالفقار علی (ع) – هیچ خطبه ای

مانند خطبه های تو بران نبود نیز

حيدر اگر نبود ومحمد (ص) اگر نبود

وجد و وجود و جوشش وجدان نبود نیز

ايمان نبود و عشق نبود و شرف نبود

خورشيد سر بريده ي صحراي طف نبود

نام تو با علي (ع) و محمد (ص) قرينه است

هر جا كه عطر نام تو باشد مدينه است

دستاس كيست چرخ جهان ؟ اين غريب كيست

این دست های کیست که لبریز پینه است؟

آیینه ای که عطر بهشت مدینه بود

نامش هنوز شعله ی سینای سینه است

اي وسعت بهشت ، جهان بی تو دوزخ است

دنيا چقدر مزرعه ي كفر و كينه است

این گونه گنج در صدف هر خزانه نیست

گنجي ست در خزانه اگر اين خزينه است

دريا علي (ع) ست گوهر يكدانه اش تویی

در موج حادثات - حسينت سفينه است

با هر حماسه داغ پدر را سرشته ای

هجده كتاب درد علي (ع) را نوشته اي

زیبایی مدینه به غیر از بتول نيست

بي مهر او نماز دو عالم قبول نيست

می پرسم از شما که رسولان غیرتید

زهرا (س) مگر خلاصه ي جان رسول نيست ؟

گيرم ولايت علي (ع) از ياد برده ايد

آيا غدير و دست محمد (ص) قبول نيست ؟

آخر اصول عشق مگر چيست جز ولا ؟

آيا مگر حديث ولا از اصول نيست ؟

مهر علي (ع) ست روزي هر روز مهر و ماه

وقتي چراغ ، فاطمه (س) باشد ، افول نيست

جبریل را به مرقد مولاي عاشقان

بي رخصتش هر آينه ، اذن دخول نيست

الله اكبر از تو كه الله اكبري

اي مادرپدر كه پدر را تومادري

زهراترین شکوفه ی گلخانه ی رسول

با نام تو مدینه مدینه ست یا بتول

ای مردمی که زایر راز مدینه اید

آه اي مجاوران حرم حج تان قبول

اينجا كنار حجره ي پيغمبر خدا

آيينه خانه اي ست پر از تابش اصول

آيينه اي كه ماه در آن مي كشد نفس

آيينه اي كه مهر در آن مي كند حلول

دربین ماه های خدا چون تو ماه نیست

ای بین فصل هاي خدا بهترين فصول

اينجا نماز خانه ي مولا و فاطمه (س) ست

اينجاست خانه ي علي (ع) و خانه ي رسول

زهرا شدی که نام علی (ع) را علم کنی

پنهان شدی که هر دو جهان را حرم کنی

يك عمر بود با غم و غربت قرین علي (ع)

آن قصه ي حسين و حسن بود و اين علي (ع)

وقتی ابوتراب شدی خاک پاک شد

تا زد به خاک بندگی او جبين علي (ع)

درخانقاه نوري و در كعبه چلچراغ

بر خاتم رسول رسولان نگين علي (ع)

آيينه اي برابر انسان و كائنات

آيين عشق و آينه ي راستين علي (ع)

شمشير حق كه چرخ زنان است و خطبه خوان

دست خداست بر شده از آستين علي (ع)

زهرا(س) نداشت بعد پدر جز علي (ع) كسي

احمد(ص) نداشت جز تو کسی همنشين ، علي(ع) !

اندوه بی شمار مرا ديده اي ، بيا

انسان روزگار مرا هم ببین ، علی (ع)!

دنیا چقدر تشنه ی نام زلال توست

هر ماه ماه آینه هر سال سال توست

شب گريه های غربت مادر تمام شد

زینب (س) به گریه گفت که دیگر تمام شد

امشب اذان گریه بگويد بگو، بلال

سلمان به آه گفت ابوذر تمام شد

طفلان تشنه هروله در اشک می کنند

ایام تشنه کامی مادر تمام شد

آن شب حسن (ع) شکست که آرام تر ! حسین (ع)

چشم حسین (ع) گفت : برادر! تمام شد

تا صبح با تو استن حنانه ضجه زد

محراب خون گريست كه منبر تمام شد

زاینده است چشمه ی زهرایی رسول

باور مكن که سوره ی کوثرتمام شد

باور مكن كه فاطمه (س) از دست رفته است

باور مکن حماسه ي حیدر تمام شد؟

زهرا (س) اگرنبود حدیث کسا نبود

زینب (س) نبود و واقعه ي کربلا نبود

شب آمده ست گريه كنان بر مزار تو

دریا شکست موج زنان در کنارتو

بعد از تو چله چله علي (ع) خطبه خواند و سوخت

چرخيد ذوالفقار علي (ع) در مدارتو

زينب (س) كجاست ؟ همسفر خطبه های خون

دنيا چه كرد بعد تو با يادگار تو

باران نيزه ، نعش غريبانه ي حسن (ع)

آن روزگار زينب (س) و اين روزگار تو

گل داد روي نيزه ، سرتشنه ی حسين (ع)

تا شام و كوفه رفت دل داغدار تو

تو سوگوار زينب (س) و زينب (س)غريب شام

تو سوگوار زينب (س) و او سوگوار تو

بعد از تو سهم آينه درد و دريغ شد

دست نوازشي كه كشيدند تيغ شد

اي ناخداي كشتي درد - اي خداي درد

تنها تويي كه آمده اي پا به پاي درد

زين پيش درد و داغي اگر بود با تو بود

درد آشناي داغي و داغ آشناي درد

زان شب كه غرق خطبه ي چشم تو شد علي (ع)

مانند رعد مي شكند با صداي درد

شعر تو را چگونه بخوانم كه نشكنم؟

آخر بگو كه قصه كنم از كجاي درد ؟

اي قطعه ي بهشت ، غزلگريه ي زمين

با چشم خود سرود تو را هاي هاي درد

مگذار مردگان شب عافیت شویم

ما را ببر به آینه ی کربلای درد

تو آبروي داغي و تو آبروي اشک

تو ابتداي دردی و تو انتهاي درد

یوسف اگر برای پدر درد آفرید

زهرا (س) شكست و درد پدر را به جان خرید

ای سرپناه عارف و عامی نگاه تو

آتش گرفت خیمه ی گردون ز آه تو

آیا چه بود قسمت تو غير درد و درد

آیا چه بود غیر محبت گناه تو

ساقي علی (ع) ست - كوثر جوشان حق تويي

ما تشنه ايم تشنه ي لطف نگاه تو

در چشم من تمام زمین سنگ قبر توست

گردون کجا و مرقد بی بارگاه تو

در کربلای چند شهید غمت شدیم

سربندهای فاطمه(س) بود و سپاه تو

از خانه ی تو می گذرد راه مستقیم

را هي نمانده است به حق - غير راه تو

دنيا اگرغدير تو را خم نكرده است

روح مدینه رد تو را گم نكرده است

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:15 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

عاقبت از بند غم شد خسته جان فاطمه

پرگرفت از آشيان مرغ روان فاطمه

گر بسوزد عالمى از اين مصيبت نى عجب

سوخته يكسر زآتش كين آشيان فاطمه

وامصيبت بعد مرگ احمد ختمى مآب

دادن جان بود هردم آرمان فاطمه

آسمان شد نيلگون چون ديد نيلى روى او

خُرد شد از ضربت در استخوان فاطمه

محسن شش ماهه اش در راه داور شد شهيد

ريخت خون در ماتمش از ديدگان فاطمه

نيمه ی شب بهر تدفينش مهيّا شد على

عاقبت شد در دل صحرا مكان فاطمه

منع كرد از ناله طفلان را ولى ناگه ز دل

ناله ها زد همسر والانشان فاطمه

اى فلك ترسم شوى وارون كه افكندى شرر

از غم مرگش به جان كودكان فاطمه

نيست «مردانى» نشان از تربت پاكش ولى

مهدى (عج) يى آيد كند پيدا نشان فاطمه

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:15 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها