0

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

سری دوم اشعار کوتاه به مناسبت ایام فاطمیه 

خزان زود هنگام و کبود شدن یاس بوستان پیامبر ، تسلیت باد .
چه تعبیری خدا در نقطه دارد/ که تفسیری جدا هر نقطه دارد
به تعداد بهار عمر زهرا(س) / همین اندازه کوثر نقطه دارد . . .
(سوره ی کوثر ۱۸ نقطه دارد)

 


نمایان شد ز خط آتش و دود / که جرم فاطمه حب علی بود
پس از زهرا علی بی همزبان شد / اسیر امتی نامهربان شد . . .

عمریست رهین منت زهرائیم / مشهور شده به عزت زهرائیم
مُردیم اگر به قبر ما بنویسید / ماپیر غلام حضرت زهرائیم . . .

کدامین شب از آن شب تیره تر بود / که زهرا حایل دیوار و در بود
شبی کاندر هجوم تیغ بیداد / سرت را سینه زهرا سپر بود . . .


ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم / مامور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند / ما منتظر شفاعت زهرائیم

یتیمان جز دو چشم تر ندارند / به غیر از خاک غم بر سر ندارند
چو مادر مرده ها باید فغان کرد / که طفلان علی مادر ندارند . . .


آنان که بر این خانه هجوم آوردند / در خاک نهال کینه را پروردند
در کعبه علی شکسته بتها شان را / اکنون به در خانه تلافی کردند . . .


خون است که روی خاک خشت افتاده است / داغ است به قلب سر نوشت افتاده است
خیزید و فرشته را به بیرون ببرید / آتش به در باغ بهشت افتاده است

هر سینه که دوستدار زهراست / آشفته و بی قرار زهراست
گنجینه ی هفت آسمان ها / در سینه ی خون نگار زهراست
از شرح کرامتش همین بس / عالم همه وامدار زهراست

تا که نامت بر زبان آمد ، زبان آتش گرفت / سوختم چندان که مغز استخوان آتش گرفت
حیدر آمدخاک همچون باد ، گرم گریه شد / خواست تا غسلت دهد ، آب روان آتش گرفت


نگاه سرد مردم بود و آتش / صدا بین صدا گم بود و آتش
بجای تسلیت با دسته ی گل / هجوم قوم هیضم بود و آتش

کمی از غسل زیر پیرهن ماند
کمی از خون خشک بر بدن ماند
کفن را در بغل بگرفت و بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند


الهی داد از این دل داد  از این دل
کنار قبر زهرا کرده منزل
بگو زهرا زجا خیزد ببیند
که اشک دیده کردخاک او گل

چنان داغت دلم غمناک کرده / که دست من تو را در خاک کرده
بجایت زینب مظلومه تو / غبار غم ز رویم پاک کرده

ز سوز دل کنم گریه برایت / که دیگر نشنوم زهرا صدایت
در و دیوار خانه با نگاهم / بیادم آورد آن ناله هایت

.
اگر محور به هر امکان علی بود / ولی بر فاطمه مهمان علی بود
کنار تربتت مظلومه زهرا / سر شب تا سحر گریان علی بود . . .


دکتر شریعتی:
خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست.
«فاطمه، فاطمه است»

.
ای کاش فدک این همه اسرار نداشت / ای کاش مدینه در و دیوار نداشت
فریاد دل محسن زهرا این بود /  ای کاش در سوخته مسمار نداشت
کاش قلبم به قبرش راه داشت / کاش زهرا هم زیارتگاه داشت


فاطمیه قصه گوی رنجهاست / فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست
فاطمیه شعر داغ لاله است /  قصه ی زهرای ۱۸ ساله ست
فاطمیه شرح دیوار و در است /  دفتر در مقام سخت زینب پرور است . . .


زهرا که شهید گشت بی جرم و گناه / هست از غم او، سینه ی عالم پر آه
خدا کجا و سیلی خوردن / لا حول و لا قوه الا بالله . . .


دل از غم فاطمه توان دارد ؟ نه / و ز تربتِ او کسی نشان دارد؟ نه
آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاری / جز مهدی صاحب الزمان دارد؟ نه . . .



پرستوی مهاجرم چرا ز لانه میروی / مسافر خسته من چرا شبانه میروی . . .


در خانه آه دارد علی / عشق پهلو شکسته داردعلی
آن پسر جان داد فدای مادرش / حسن حسین داغ مادر دارند یاعلی . . .
.

.

سبد سبد بیارید گلهای نیلوفری رو  / بیاید عزا بگیریم روزای بی مادری رو
بگید چاووش بخونه غم از دلا امون برده / بگید حجله بیارند آخه مادر جوون مرده
پیغمبری که عمری غمخوار امتش بود / روی کبود زهرا (س) اجر نبوتش بود؟
.

ز آن روزی که سیلی خورد زهرا  / سیه شد روزگار اهل معنا
شنیدم زعارفی که می فرمود  / حکم فرج را کند زهرای سیلی خورده امضا . . .


کشته شد محسن آنان که تماشا کردنند / سند تیر به اصغر زدن امضاء کردنند . . .

.
رسول اکرم (ص) :
فاطمه پاره تن من است . هر که او را بیازارد ، مرا آزرده خاطر کرده است
و هر که او را شاد کند ، مرا نیز خوشحال نموده است . . .
دیدی زده بالای دری پرچم زهرا / بی اذن مشو وارد بزم غم زهرا
ایام، تعلق به گل یاس گرفته / افراشته بنگر همه جا پرچم زهرا . . .


یا امیر المؤمنین روحی فداک
آه را در دل نهان کردی چرا ؟ / ماه را در گل نهان کردی چرا ؟
یا علی جان تربت زهرا کجاست ؟ / یادگار غربت زهرا کجاست ؟
تا ز نورش دیده را روشن کنم / بر مزارش شعله ها بر تن کنم . . .
.

زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت / توحید انعکاس نمایانتری نداشت
جز در مقام عالی زهرا فنا شدن / ملک وجود فلسفه دیگری نداشت . . .


گیرم که خانه خانه ی وحی خدا نبود / آتش به بیت ام ابیها روا نبود
آن بانویی که حرمت قرآنی اش سزا ست / در کوچه اش تهاجم اعدا سزا نبود
حالا چه وقت مجلس شورای رهبر است / حیدر مگر خلیفه ی دین خدا نبود


دوای مردمان خسته، هیزم / کلیدِ خانه‌های بسته، هیزم
چگونه، تسلیت دادند او را / به جای دسته گل با دسته هیزم؟
شهادت گل یاس در کویر ناسپاس بر عاشقان با احساس تسلیت باد . . .
.

دانی که چرا سرشک محبوس علی است ؟ / یا آه چرا به سینه مانوس علی است ؟
یک مرد نبوده است بگوید نامرد / این زن که تو میزنی ناموس علی است


آب! بسوزد دلت
خاک! شود خاک عزا بر سرت
باد! پریشان شوی
چشم! الهی که بباری فقط
پیش نگاه شما ،  مادر خورشید سوخت . . .


الا طلیعه ی کوثر سفر بس است بیا / غروب غربت مادر سفر بس است بیا
بیا که چشم به راهت نشسته خاک بقیع / به جان فاطمه دیگر سفر بس است بیا


در حریم فاطمیّه مرغ دل پر می زند / ناله از مظلومی زهرای اطهر می زند

 
 
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

شوق عراق و شور حجاز است در دلم

جامه دران و سوز و گداز است در دلم

پل می زنم به خویش مگو از کدام راه 

راهی که رو به آینه باز است در دلم

 

قد قامت الصلاه من از جای دیگر است

قد قامت کدام نماز است در دلم

شب را چراغ گم شدن روز کرده ام

ذکرت چراغ راز و نیاز است در دلم

تشبیه نارساست  ، حقیقت کلام توست

ابهام و استعاره ، مجاز است در دلم

مجموعه ی نیاز تویی ای نماز ناب

دیگر چه حاجتی به نیاز است در دلم

یاس کبود پیش تو خار است فاطمه (س)

نامت گل  همیشه بهار است فاطمه( س)

شب را خدا ز شرم نگاه  تو آفرید

خورشید را ز شعله ی آه تو آفرید

شمسی تر از نگاه تو منظومه ای نبود

صد کهکشان ز ابر نگاه تو آفرید

آه ای شهیده ای که شهادت سپاه توست

جان را خدا شهید سپاه تو آفرید

هر جا كه نور بود به گرد تو چرخ زد

ما را چو گرد بر سر راه تو آفرید

اي پشتوانه ي دو جهان ، عشق را خدا

با جلوه وجلالت و جاه تو آفرید

 تقوای محض ، عصمت خالص ، گل خدا!

آخر چگونه شعر کنم قصه ی تو را؟

 تو آمدی و زن به جمال خدا رسید

انسان دردمند به درک دعا رسید

تو آمدی و مهر و وفا آفریده شد

تو آمدی و نوبت عشق و حیا رسید

هاجر  هر آن چه  هروله کرد از پی تو کرد

آخر به حاجت تو به سعی صفا رسید

احمد (ص)اگر به عرش فرا رفت با تو رفت 

مولا اگر رسید به حق با شما رسید

داغ پدر ،سکوت علی (ع)، غربت حسن (ع)

شعري شد و به حنجره ی کربلا رسید

در تل زینبیه غروبت طلوع کرد

با داغ تو قیامت زینب (س) فرا رسید

با محتشم به ساحل عمان رسید اشک

داغ تو بود بار امانت به ما رسید

تسبیح توست رشته ی  تعقیب واجبات 

قد قامت الصلاتي و حي علي الصلات

بی فاطمه (س) قیامت انسان نبود نیز

عهد الست و معني پيمان نبود نیز           

چونان تو زن نديد جهان تا كه بود و هست

چونان تو مرد در همه دوران نبود نیز

مولا اگر نبود جهان جلوه اي نداشت

"راز رشید" سوره ی قرآن نبود نیز

گر زنده بود بعد تو پيغمبر خدا

قبر تو مثل مهر تو پنهان نبود نیز

زهرا (س) اگر نبود ، زمين بي بهار بود

در آسمان شکوفه ي  باران نبود نیز

ای برق ذوالفقار علی (ع) –  هیچ خطبه ای

مانند خطبه های تو بران نبود نیز

حيدر اگر نبود ومحمد (ص) اگر نبود

وجد و وجود و جوشش  وجدان نبود نیز

ايمان نبود و عشق نبود و شرف نبود

خورشيد سر بريده ي صحراي طف نبود

نام تو با علي (ع) و محمد (ص) قرينه است

هر جا كه عطر نام تو باشد مدينه است

دستاس كيست چرخ جهان ؟ اين غريب كيست

این دست های کیست که لبریز پینه است؟

آیینه ای که عطر بهشت مدینه بود

نامش هنوز شعله ی سینای سینه است

اي وسعت بهشت ، جهان بی تو دوزخ است

دنيا چقدر مزرعه ي كفر و كينه است

این گونه گنج در صدف هر خزانه نیست

گنجي ست در خزانه اگر اين خزينه است

دريا علي (ع) ست گوهر يكدانه اش تویی

در موج حادثات - حسينت سفينه است

با هر حماسه داغ پدر را سرشته ای

هجده كتاب درد علي (ع) را نوشته اي

زیبایی مدینه به غیر از بتول نيست

بي مهر او نماز دو عالم  قبول نيست

می پرسم از شما که رسولان غیرتید

زهرا (س) مگر خلاصه ي جان رسول نيست ؟

گيرم ولايت علي (ع)  از ياد برده ايد

آيا غدير و دست محمد (ص) قبول نيست ؟

آخر اصول عشق مگر چيست جز ولا ؟

آيا مگر حديث ولا از اصول نيست ؟

مهر علي (ع) ست روزي هر روز  مهر و ماه

وقتي چراغ ، فاطمه (س) باشد ، افول نيست

جبریل را به مرقد مولاي عاشقان

بي رخصتش هر آينه ، اذن دخول نيست

الله اكبر از تو كه الله اكبري

اي مادرپدر كه پدر را تومادري

زهراترین شکوفه ی گلخانه ی رسول

با نام تو مدینه مدینه ست یا بتول

ای  مردمی که زایر راز مدینه اید         

آه اي مجاوران حرم حج تان قبول

اينجا كنار حجره ي پيغمبر خدا

آيينه خانه اي ست پر از تابش اصول

آيينه اي كه ماه در آن مي كشد نفس

آيينه اي كه مهر در آن مي كند حلول

 دربین ماه های خدا چون تو ماه نیست 

ای بین فصل هاي خدا بهترين فصول

اينجا نماز خانه ي مولا و فاطمه (س) ست

اينجاست خانه ي علي (ع) و خانه ي رسول

زهرا شدی که نام علی (ع) را علم کنی

پنهان شدی که هر دو جهان را حرم کنی

يك عمر بود با غم و غربت قرین علي (ع)

آن قصه ي حسين و حسن بود و اين علي (ع)

وقتی ابوتراب شدی خاک پاک شد

 تا زد به خاک بندگی او جبين علي (ع)

درخانقاه نوري و در كعبه چلچراغ

بر خاتم رسول رسولان نگين علي (ع)

آيينه اي برابر انسان و كائنات

آيين عشق و آينه ي راستين علي (ع)

شمشير حق كه چرخ زنان است و خطبه خوان

دست خداست بر شده از آستين علي (ع)

زهرا(س) نداشت بعد پدر جز علي (ع) كسي

احمد(ص) نداشت جز تو کسی همنشين ، علي(ع) !

اندوه بی شمار مرا ديده اي ، بيا

انسان روزگار مرا هم ببین ، علی (ع)!

دنیا چقدر تشنه ی نام  زلال توست

هر ماه ماه آینه هر سال سال توست

شب گريه های غربت مادر تمام شد

زینب (س) به گریه گفت که دیگر تمام شد

امشب اذان گریه بگويد بگو، بلال

سلمان به آه گفت ابوذر تمام شد

طفلان تشنه هروله در اشک می کنند

ایام تشنه کامی مادر تمام شد

آن شب حسن (ع) شکست که آرام تر ! حسین (ع)

چشم حسین (ع) گفت : برادر! تمام شد

تا صبح با تو استن حنانه ضجه زد

محراب خون گريست كه منبر تمام شد

زاینده است چشمه ی زهرایی رسول

باور مكن که سوره ی کوثرتمام  شد

باور مكن كه فاطمه (س) از دست رفته است

باور مکن حماسه ي حیدر تمام شد؟

زهرا (س) اگرنبود حدیث کسا نبود

زینب (س) نبود و واقعه ي کربلا نبود

شب آمده ست گريه كنان بر مزار تو         

دریا شکست موج زنان در کنارتو

بعد از تو چله چله علي (ع) خطبه خواند و سوخت

چرخيد ذوالفقار علي (ع) در مدارتو

زينب (س) كجاست ؟ همسفر خطبه های خون

دنيا چه كرد بعد تو با  يادگار تو

باران نيزه ، نعش غريبانه ي حسن (ع)

آن روزگار زينب (س) و اين روزگار تو

گل داد روي نيزه ، سرتشنه ی حسين (ع)

تا شام و كوفه رفت دل داغدار تو

تو سوگوار زينب (س)  و زينب (س)غريب شام    

تو سوگوار زينب (س)  و او سوگوار تو

بعد از تو سهم آينه  درد و دريغ شد

دست نوازشي كه كشيدند تيغ شد

اي ناخداي كشتي درد - اي خداي درد

تنها تويي كه آمده اي پا به پاي درد

زين پيش درد و داغي اگر بود با تو بود

درد آشناي داغي و داغ آشناي درد

زان شب كه غرق خطبه ي چشم تو شد علي (ع)

مانند رعد مي شكند با صداي درد

شعر تو را چگونه بخوانم كه نشكنم؟

آخر بگو كه قصه كنم از كجاي درد ؟

اي قطعه ي بهشت ، غزلگريه ي زمين

با چشم خود سرود تو را هاي هاي درد

مگذار مردگان شب عافیت شویم

ما را ببر به آینه ی کربلای درد

تو آبروي داغي  و تو آبروي اشک

تو ابتداي دردی و تو انتهاي درد

یوسف اگر برای پدر درد آفرید

زهرا (س) شكست و درد پدر را به جان خرید

ای سرپناه عارف و عامی نگاه تو

آتش گرفت خیمه ی گردون ز آه تو

آیا چه بود قسمت تو غير درد و درد  

آیا چه بود غیر محبت گناه تو

ساقي علی (ع) ست - كوثر جوشان حق تويي

ما تشنه ايم تشنه ي لطف نگاه تو

در چشم من  تمام زمین سنگ قبر توست

گردون کجا و مرقد بی بارگاه تو

 در کربلای چند شهید غمت شدیم

سربندهای فاطمه(س) بود و سپاه تو

 از خانه ی تو می گذرد راه مستقیم

 را هي نمانده است به حق - غير راه تو

دنيا اگرغدير تو را خم نكرده است

روح مدینه  رد  تو را گم نكرده است

 

سروده عليرضا قزوه

 
 
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

عزای یاس کبود


پوشانده است ابر کبودی مدینه را

برلب نمانده شوق سرودی مدینه را



قندیل ماه رنگ پرید ه است تاگرفت

گرد عزای یاس کبودی مدینه را

 



ای ماه خسته!مرثیه ای سازکرده ای؟

ای ابربغض!عقده گشودی مدینه را؟!


یک عرش ازستاره ببین گریه می کنند

درپردۀ فرازوفرودی مدینه را


زخم شناسنامۀ تاریخ مافدک!

آیینۀ بهار کبودی مدینه را!!


دنیا بدون فاطمه،تاریک،سوت وکور

فرقی نداشت بودو نبودی مدینه را


اندازۀ تمام جهان نور هدیه داد

یک جانماز وعطرسجودی مدینه را


بر گنبد بقیع دلم آشیان گرفت

با قاصدک نوشت درودی مدینه را


این کفتر ضریح درنیم سوخته است

لب تشنۀ دوقطره شهودی مدینه را


آتش گرفت اگر چه دری کرد شعله ور

دست پلید،دست یهودی مدینه را


بایک اشاره صاعقه می ریخت آسمان

تشباد قهر عادوثمودی مدینه را


لب وانکرده غیر دعای قبیله را

نفرین کجا؟ که فاطمه بودی مدینه را


آیینه نیستم که بچینم گل حضور

یک استغاثه،اذن ورودی مدینه را


خاکم به سرکه قافیه اندیش ماند ه ام

خالی است جای سنگ صبوری مدینه را

محمد حسین انصاری نژاد 

 
 
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

رهبر مظلوم

نه چون پروانه ام كز سوز غم بال و پرم سوزد

من آن شمعم كه از شب تا سحر پا تا سرم سوزد

همان بهتر نگردد هيچ كس نزديك اين بستر

كه دانم هر كسى آيد كنار بسترم، سوزد

 


گذارد دست خود بر سينه سوزان من زينب

ولى من بيم آن دارم كه دست دخترم سوزد

مگير اى رهبر مظلوم! زانو در بغل ديگر

كه اين ديدار طاقت سوز، جان و پيكرم سوزد

نه تنها چشم عين اللَّه، سراپاى على گريد

چو از من مى كند پنهان، به نوع ديگرم سوزد

چنان چيدند امّت نارسيده ميوه دل را

كه هرگه مى كنم يادش، ز غم برگ و برم سوزد

علی انسانی

 
 
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

نماز و رکوع

چه می‌شد؟ گر مرا با غربت خود آشنا می‌کرد
چه می‌شد سفره‌اش گر، گل برای غنچه وا می‌کرد


چرا می‌کرد دور از چار طفلش بستر خود را
گل از چه خویش را از غنچه‌های خود جدا می‌کرد

 



اگر از گریه‌اش همسایگان را شکوه بر لب بود
دل شب‌ها نمی‌زد پلک و آنان را دعا می‌کرد


به چشم خویشتن دیدم که بشکستند بازویش
ولی مادر مگر دامان حیدر را رها می‌کرد


هم از سینه هم از بازوش خون می‌رفت در آن روز
ولیکن می‌دوید و باز بابم را صدا می‌کرد


نماز عشق نیّت کرد ما بین در و دیوار
ولی زان پس رکوع خود میان کوچه‌ها می‌کرد


مرا می‌برد و دست او به روی شانه‌ی من بود
قد دختر، کنار مادرش کار عصا می‌کرد

 
 
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

نگاه بی رمق

علی که آینه‌ی روشن خدای تو بود
همیشه آینه‌اش روی حق نمای تو بود

حدیث قدسی «لولاک» معتبر سندی است
که هر چه کرد خدا خلق، از برای تو بود

 


به خشت خشت سرایت، بهشت بَرد حسد
که توتیای مَلک گَردِ بوریای تو بود 

ملک حضور تو را در نماز عاشق شد
ولیک شیفته‌تر از مَلک خدای تو بود

ز پا نشست علی تا تو راه می‌رفتی
که دید دوش حسین و حسن عصای تو بود

نگاه بی‌ رمقت با علی سخن می‌گفت
زبان درد دلت در نگاه‌های تو بود

به خانه‌ی دل او نور داد و دلگرمی
جواب گرم سلامی که با صدای تو بود

ز گریه‌ات همه هستی به گریه می‌افتاد
همین نه شهر مدینه پر از نوای تو برد 

 
 
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

احرام آیینه


یافتم میقات من پشت دَرَست

حفظ «رب البیت» از حج برترست


رَمی شیطان کردم از امر جلیل

تا بگیرم کعبه از اصحاب فیل

 



بسته بودم پشت در احرام خود

رهسپر کردم به مسجد گام خود


سعی کردم تا نماند فاصله

از صفا تا مروه کردم هروَله


گفتم او شمع است و من پروانه‌‌ام

بر نگردم بی‌علی در خانه‌ام


حجّ من رخسار حیدر دیدن است

طوف من دور علی گردیدن است


آنقدر ای قبله‌ی بیت‌الحرام

دور تو گشتم که شد حجّم، تمام

 
 
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

نشان فاطمه (س)

عاقبت از بند غم شد خسته جان فاطمه

پرگرفت از آشيان مرغ روان فاطمه

گر بسوزد عالمى از اين مصيبت نى عجب

سوخته يكسر زآتش كين آشيان فاطمه

 


وامصيبت بعد مرگ احمد ختمى مآب

دادن جان بود هردم آرمان فاطمه

آسمان شد نيلگون چون ديد نيلى روى او

خُرد شد از ضربت در استخوان فاطمه

محسن شش ماهه اش در راه داور شد شهيد

ريخت خون در ماتمش از ديدگان فاطمه

نيمه ی شب بهر تدفينش مهيّا شد على

عاقبت شد در دل صحرا مكان فاطمه

منع كرد از ناله طفلان را ولى ناگه ز دل

ناله ها زد همسر والانشان فاطمه

اى فلك ترسم شوى وارون كه افكندى شرر

از غم مرگش به جان كودكان فاطمه

نيست «مردانى» نشان از تربت پاكش ولى

مهدى (عج) يى آيد كند پيدا نشان فاطمه

محمّد على مردانى 

 
 
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

اي همسرم مرو
اي آفتاب روشنم اي همسرم مرو

اينگونه از مقابل چشم ترم مرو


با تو تمام زندگيم بوي سيب داشت

اي ميوه بهشتي پيغمبرم مرو

 



جان مرا بگير خدا حافظي مكن

از روبروي ديده ي نا با ورم مرو


تا قول ماندن از تو نگيرم نمي روم

اي سايه بلند سرم. از سرم مرو


لطف شب عروسي دختر به مادر است

پس لااقل به خاطر اين دخترم مرو

علی اکبر لطیفیان

 
 
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

معنی عشق

عشق یعنی معنی بالا بلند
عشق یعنی دوری از هر دام و بند

گر که خواهی عشق را معنی کنم
بحر باشم بایدت باشی چو نم

 


عشق یعنی آتش اندر جان شدن
سوختن در آتش و درمان شدن

عشق یعنی ناله های فاطمه
خطبه خواندنهای او بیواهمه

عشق یعنی در تب و تاب علی
نام مولا بر زبان راندن جلی

عشق یعنی ماجرای کوچه ها
دانی آیا بر سرش آمد چه ها

فاطمه معنای عشق برتر است
ذوب در مولا و میرش حیدر است

فاطمه دستش بدامان علیست
عشق بازیهای زهرا منجلیست

عشق یعنی جان نثاری پشت در
از پی مولا دوید آسیمه سر

دست مولا را به هم پیچیده دید
از پی مولا و عشق خود دوید

گفت مولایم رهانیدش ز بند
روبهان حیله گر گیرید پند

بر سر پیمان خود جان را نهاد
هر چه جانانش بگفت آنرا نهاد

گفتش او جانم چه باشد بهر یار
میکنم قربانیش دار و ندار

عشق یعنی عشق زهرا و علی
جان یکی اندر دو قالب تن گلی

اینچنین مولای من تعلیم داد
درس عشق اندر نهاد من نهاد

نام زهرا دین و هم دنیای ماست
عشق پاکش آخرین سودای ماست

اول و آخر رضای فاطمه
منتهای آرزوی ما همه



مجید امیری

 
 
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

زهرا اگر نبود


زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت

توحید انعکاس نمایانتری نداشت


جز در مقام عالی زهرا فنا شدن

ملک وجود فلسفه دیگری نداشت

 



زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشت

دیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت


فرموده اند در برکات وجود او

زهرا اگر نبود علی همسری نداشت


محشر بدون مهریه ی همسر علی

سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت


حتی بهشت با همه نهرهای خود

چنگی به دل نمی زد اگر کوثری نداشت


دیروز اگر به فاطمه سیلی نمی زدند

دنیا ادامه داشت، دگر محشری نداشت

علی اکبر لطیفیان

 
 
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

غسل آیینه
بُرد در شب تا نبیند بی‌نقاب
ماه نورانی تر از خود، آفتاب


بُرد در شب پیکری همرنگ شب
بعد از آن شب، نام شب شد ننگ شب

 



شسته دست از جان، تن جانانه شست
شمع شد، خاکستر پروانه شست

روشنانش را فلک خاموش کرد
ابرها را پنبه‌های گوش کرد


تا نبیند چشم گردون، پیکرش
نشنود تا ضجّه‌های همسرش


هم مدینه سینه‌ای بی‌غم نداشت
هم دلی بی‌اشک و خون، عالم نداشت


نیست در کس طاقت بشنیدنش
با علی یا رب چه شد؟ با دیدنش


درد آن جان جهان، از تن شنید
راز غسل از زیر پیراهن شنید

جان هستی گشته بود از تن جدای
نیستی می‌خواست، هستی از خدای


دست دست حق چو بر بازو رسید
آنچنان خم شد که تا زانو رسید


دست و بازو گفتگوها داشتند
بهر هم، باز آرزوها داشتند


دست، از بازوی بشکسته خجل
بازو از دستی که شد بسته خجل


با زبان زخم، بازو، راز گفت
دست حق، شد گوش و آن نجوا شنفت


سینه و بازو و پهلو از درون
هر سه بر هم گریه می‌کردند خون


گفت بازو، من که رفتم خونفشان
تو، یدالله، فوق ایدیهم، بمان


راز هستی در کفن پیچیده شد
لاله‌ای با یاسمن پوشیده شد

علی انسانی

 
 
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

آفتاب خانه حیدر

یک گل نصیبم از دو لب غنچه فام کن

یا پاسخ سلام بگو یا سلام کن


ای آفتاب خانه حیدر مکن غروب

این سایه را تو بر سرمن مستدام کن

 



پیوسته نبض من به دو پلک توبسته است

بر من تمام من نگهی را تمام کن


تا آیدم صدای خدای علی به گوش

یک بار با صدای گرفته صدام کن


از سرو قدشکسته نخواهدکسی خرام

ای قامتت قیامت من کم قیام کن


در های خلد بر رخ من باز می کنی

از مهر همره دو لبت یک کلام کن


این کعبه بازویش حجرالاسودعلیست

زینب بیا و با حجرم استلام کن

علی انسانی

 
 
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

هجده نفس
از آسمان آمدم من از سمت عرش يگانه

از آن طرفـها كه بامش هرگـز ندارد كرانه


اول بنـا بود چندين و چنـد روزي بمانم

در گوشه اي از مدينه در برهـه اي از زمانه

 



نزديك هجده نفس بود عمرم در اين خاك خاكي

يك عمر هجده بهاره يك عمر پيغمبرانـه


مي خواستم پر بگيرم برگردم آنجـا كه بـودم

بالم شكست و نشستم دو ماه در كنج لانه


كردند كاري كه هر شب پيش نـگاه مدينه

سر مي زدم كوچه كوچه ، در مي زدم خانه خانه


هم دستم از شانه افتـاد هم شانه از دستم افتـاد

تـا كه پريشان بمانـد اين گيسوي دختـرانه


بالم اگر پربگيرد پـرواز از سر بگيـرد

ديگـر نمي ماند از من حتي نشان ِ نشانه


من مال اينجـا نـبودم تـا كه در اينجـا بمانـم

از آسمان آمدم من پس مي روم سمت خـانه

 
 
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

سینه سوخته
ای شمع سینه سوخته‌ی انجمن علی
تقدیر تست سوختن و ساختن، علی


ای رهبری که منزوی‌ات کرده جهل خلق
ای آشنای درد، غریب وطن علی‌

 



من پهلویم شکسته و تو دل شکسته‌ای
من بر تو گریه می‌کنم و تو، به من علی‌


من سینه خُرد گشته و تو سینه سوخته
من با تو گفتم و تو به کس دم مزن علی


من بازویم سیه شده تو دست، روی دست
بر گو کجاست بازوی خیبر شکن علی‌


سربسته به، که بعد حمایت ز حقّ تو
در اختیار من نَبُوَد دست من علی‌


گفتم به شب کفن کن و شب دفن کن ولیک
از تن نمانده هیچ برای کفن علی‌

علی انسانی

 
 
شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:47 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها