0

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

دو آینه که خدا را به ما نشان دادند

دوتا ستاره که زینت به آسمان دادند

دوتا کریم دوتا سبز پوش فاطمه خو

دو مهربان که به ما رزق آب و نان دادند

دوتا حسن که یکی را حسین میخوانند

که هرچه روزیشان شد به این و آن دادند

 دو گریه زاده دوتا ابر بغض کرده اشک

به اشکهای روان گریه یادمان دادند

دو گوشواره زهرا ولی شکسته شده

که داغ فاطمه را سخت امتحان دادند

دوتا حرم که در آغوش یکدگر بودند

کنار مادر بی جان خویش جان دادند

برای اینکه دوباره ز خواب برخیزد

چقدر مادر مظلومه را تکان دادند

مسیر خانه به مسجد فقط زمین خوردند

دو قاصدک که خبر را به باغبان دادند 

به امر فاطمه با گریه شسته شد بدنش

 کنار او دم جانم حسین جان دادند

علی که آب به روی سر مطهر ریخت

عنان گریه به طشت و به خیزران دادند

محسن حنیفی

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  11:22 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

او قصد رفتن کرده است و بار بسته است

سر درد دارد بر سرش دستار بسته است

 

 میخواست مولا از غریبی در بیاید

اما به هر در میزند انگار بسته است

 

خود را به آتش زد نبیند پیش مردم

در بین کوچه دستهای یار بسته است

 

او دلخوشی اش، مرتضی و کودکانند

جانش به جان حیدر کرار بسته است

 

 تا یک شب دیگر فقط پیشش بماند

آنچه بلد بوده است مولا کار بسته است

 

 با چشمهایش خون دل خورده است بسیار

با کاسه ی خونی که یک مقدار بسته است

 

 این پلک را یک دست سنگین بین کوچه

یا ضربه در یا که نه دیوار بسته است

 

 در شام این مرثیه ها تکرار میشد

این چرخ عهد خویش با تکرار بسته است

 

 آری عبوراز بین نامحرم چه سخت است

وقتی که راه کوچه و بازار بسته است

محسن حنیفی

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  11:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

علی به شیون تو گریه می کند بانو

برای رفتن تو گریه می کند بانو

سه ماهه این همه لاغر شدی بمیرم که

لباس بر تن تو گریه می کند بانو

 

نگاه مضطربت قطره قطره می بارد

و با تکان کمی سینه لاله می کارد

چقدر سخت شده تازگی نفسهایت

چقدر بستر تو لکه های خون دارد

 

نداری از اثرت قامت کمانی بیش

ندیده ای که به جز پیری از جوانی بیش

ضعیف و لاغر و خسته به کنجی افتادی

نمانده از بدنت تکه استخوانی بیش

 

تمام خاطره ها را مرور کن با من

بگو هر آنچه که خواهد دلت به جز رفتن

و گفتگوی تو با من اشاره ی چشم است

که نیست در تو توان کمی سخن گفتن

شاعر:مسعود اکثیری

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  11:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

زهرا بمان با من نکن عزم سفر را

شاید دوباره دیده ای خواب پدر را

افتادن باری تو را انداخت از پا

دور و برت دیدی تمام برگ و بر را

افتاده بودی زیر شعله کاش آنجا

می شد کسی بردارد از روی تو در را

یکمرتبه دادی زدی از حال رفتی

یکمرتبه انداختی دیگر سپر را

ماندم!چه باید کرد آنجا لحظه ای که

دیدم گل افتاده در خون غوطه ور را

............

آنروز در کوچه همین جا پشت این در

دیدند مردم جنگ بین خیر و شر را

شاعر:مسعود اکثیری

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  11:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

ﺍﯼ ﺩﺭ ﺗﻮ ﻗﺒﻠﻪ ﮔﺎﻩ ﺍﻫﻞ ﺗﻮﻟﯽ
ﺧﺎﮎ ﺭﻫﺖ ﺁﺑﺮﻭﯼ ﻋﺮﺵ ﻣﻌﻠﯽ
ﺯﻫﺮﻩ ﯼ ﺍﻇﻬﺮ ﺗﻮﯾﯽ ﻭ ﻃﺎﻫﺮ ﻭ ﺍﻃﻬﺮ
ﻋﻔﺖ ﺩﺍﻭﺭ ﺗﻮﯾﯽ ﻭ ﻋﺼﻤﺖ ﮐﺒﺮﯼ
ﻓﻀﻪ ﯼ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺗﻮ ﻣﺮﺑﯽ ﻣﺮﯾﻢ
ﻗﻨﺒﺮ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺗﻮ ﻣﺪﺭﺱ ﻋﯿﺴﯽ
ﺧﻮﺷﻪ ﺑﺮ ﺧﺮﻣﻦ ﻋﻔﺎﻑ ﺗﻮ ﺳﺎﺭﻩ
ﺭﯾﺰﻩ ﺧﻮﺭ ﺧﻮﺍﻥ ﻋﺼﻤﺖ ﺗﻮ ﺻﻔﻮﺭﺍ
ﺑﻮﺩ ﻣﻌﻤﺎ ﺍﮔﺮ ﮐﻪ ﺧﻠﻘﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ
ﺫﺍﺕ ﺟﻠﯿﻞ ﺗﻮ ﮐﺮﺩ ﺣﻞ ﻣﻌﻤﺎ
ﺩﺧﺘﺮ ﺣﻮﺍﯾﯽ ﻭ ﺳﻼ‌ﻟﻪ ﯼ ﺁﺩﻡ
ﻗﺒﻠﻪ ﮔﻪ ﺁﺩﻣﯽ ﻭ ﺯﺍﺩﻩ ﯼ ﺣﻮﺍ
ﺍﺯ ﺩﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﺟﺰ ﻧﺒﯽ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﻋﻠﻢ
ﺍﺯ ﺩﻭ ﺳﺮﺍ ﺟﺰ ﻋﻠﯽ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﻋﻠﯽ
ﺫﺍﺕ ﺟﻤﯿﻞ ﺗﻮ ﻧﺨﻞ ﺑﺎﺭ ﺭﺳﺎﻟﺖ
ﭼﻬﺮ ﻣﻨﯿﺮ ﺗﻮ ﻣﻬﺮ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻌﻨﯽ
ﺧﺎﮎ ﺳﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺗﺎﺝ ﺗﺎﺭﮎ ﯾﻮﺳﻒ
ﮔﺮﺩ ﺭﻭﺍﻕ ﺗﻮ ﮐﺤﻞ ﭼﺸﻢ ﺯﻟﯿﺨﺎ
ﺳﺒﺤﻪ ﯼ ﺧﺎﮐﯿﻦ ﺗﻮ ﻧﮕﯿﻦ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ
ﭼﺎﺩﺭ ﭘﺸﻤﯿﻦ ﺗﻮ ﺗﻔﺎﺧﺮ ﺣﻮﺭﺍ
ﺍﻡ ﺍﺋﻤﻪ ﻧﻪ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﻡ ﻧﺒﯿﯿﻦ
ﺷﺎﻫﺪ ﻋﺮﺿﻢ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ﺍﻡ ﺍﺑﯿﻬﺎ
ﻧﻄﻖ ﺗﻮ ﺍﻟﻬﺎﻡ ﺑﺨﺶ ﻣﻮﺳﯽ ﻋﻤﺮﺍﻥ
ﻃﺒﻊ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺨﺶ ﺭﻭﺡ ﻣﺴﯿﺤﺎ
ﺣﻠﻘﻪ ﯼ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺗﻮ ﻣﻨﺎﺩﯼ ﺟﻨﺖ
ﺩﺳﺘﻪ ﯼ ﺩﺳﺘﺎﺱ ﺗﻮ ﺳﺮﯾﺮ ﺛﺮﯾﺎ
ﭼﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﻏﯿﺮﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﺘﻦ ﺁﯾﺖ ﯾﺎﺳﯿﻦ
ﮐﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﺣﻪ ﯼ ﻃﺎﻫﺎ
ﻏﯿﺮ ﻧﺒﯽ ﮔﻮ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻫﻤﭽﻮ ﺗﻮ ﺩﺧﺘﺮ
ﻏﯿﺮ ﻋﻠﯽ ﮔﻮ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻫﻤﭽﻮ ﺗﻮ ﻫﻤﺘﺎ
ﮔﺮ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﺴﻮﺍﻥ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﻣﺮ ﺭﺳﺎﻟﺖ
ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﺯﯾﺐ ﻣﻄﻠﻊ ﻃﻐﺮﺍ
ﻟﯿﮏ ﺑﺪﯾﻦ ﺣﯿﺮﺗﻢ ﺑﺪﺍﻥ ﻫﻤﻪ ﻋﺰﺕ
ﺍﺯ ﭼﻪ ﺷﺪﯼ ﺧﺎﺭ ﺑﻌﺪ ﺭﺣﻠﺖ ﺑﺎﺑﺎ
ﻫﯿﭻ ﭘﯿﻤﺒﺮ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﻭﻓﺎﺗﺶ
ﺁﺗﺶ ﮐﯿﻨﺶ ﺯﻧﻨﺪ ﺑﺮ ﺩﺭ ﻣﺎﻭﺍ
ﻧﯿﻠﯽ ﮔﻬﯽ ﻋﺎﺭﺿﺖ ﺯ ﺿﺮﺑﺖ ﺳﯿﻠﯽ
ﺳﻘﻂ ﺟﻨﯿﻨﺖ ﮔﻬﯽ ﺯ ﮐﯿﻨﻪ ﯼ ﺍﻋﺪﺍ
ﮔﺎﻩ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺿﺮﺏ ﺩﺭ ﮐﺒﻮﺩﺕ ﭘﯿﮑﺮ
ﮔﺎﻩ ﺳﯿﻪ ﺷﺪ ﺯﺗﺎﺯﯾﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺍﻋﻀﺎ
ﻃﺎﯾﯽ ﺍﯼ ﺩﺧﺖ ﭘﺎﮎ ﺍﺣﻤﺪ ﻣﺮﺳﻞ
ﻟﻄﻒ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﮐﻮﻥ ﺗﻤﻨﺎ


ﻃﺎﯾﯽ ﺷﻤﯿﺮﺍﻧﯽ

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  11:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

دردا همین که عمر پیمبر تمام شد
لبخندهای گونه ی دختر تمام شد

"کاغذ،قلم" نداد ولی گفت زیر لب:
"ایام کامرانی حیدر تمام شد"

رنج و عذاب فاطمه از لحظه ی هجوم
با ناله های گوشه ی بستر تمام شد

روزی که آمدند دم در، شروع شد
روزی که آمدند دم در، تمام شد

آتش چنان به شعله در آمد که پشت در
آب زلال چشمه ی کوثر تمام شد

دستی به در گرفته و دستی به دست یار
جان پدر به قیمت مادر تمام شد

زینب صدای غائله را دیرتر شنید
وقتی رسیده بود که دیگر تمام شد

مادر برای دختر خود در وصیتش
از سر شروع کرد و به معجر تمام شد
***
پنجاه سال بعد به سودای ابن سعد
قصه به "سر"رسید و نه با سر تمام شد

گفتند "ما رایت" به جز خوبی و خوشی
با این حساب حیف که آخر تمام شد

شاعر : مظاهر کثیری نژاد

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  11:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 ودیع حقه ی من دست نا کسین مانده

سقیفه آمده کفری به جای دین مانده

 

خجالت از تو مرا آب می کند بانو

نشانه اش قطراتی که بر جبین مانده

 

به زهر هجر، مرا نیش می زند داغت

ببین که طعنه ی دندان بر آستین مانده

 

هلال محضم و نامی ز مرتضی دارم

از آن صلابت مطلق فقط همین مانده

 

شریک من بنگر لا شریک مانده علی

ز جای خیز که بار علی زمین مانده

 

سفارشم تو نمودی به صبر وقت فراق

چگونه صبر کنم ،طاقتی ببین مانده؟

 

خوشی و غم دو رفیق دلند همواره

هزار حیف که آن رفته است و این مانده

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  11:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

ای که از بستر تو لاله دمیدن دارد

 

تا سحر زخم رخت میل چکیدن دارد

 

اندکی حرف بزن تا که علی دق نکند

 

به خدا همسر تو میل شنیدن دارد

 

حاضرم جان بدهم در عوض خنده ی تو

 

هر قدر نازکنی باز خریدن دارد

 

حرف رفتن نزن و طاقت من طاق نکن

 

که گریبان من از هجر دریدن دارد

 

شهر از پاسخ من نیز گریزان شده است

 

غربت حیدر بی فاطمه دیدن دارد

 

بعد از آن روز که در کوچه زمینت زده اند

 

قامتم حالت از شرم خمیدن دارد

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  11:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

دست دستاس تو نان داد همه دنیا را

کرمش برد پی شغل گدایی مارا

قرص خورشید همان نانِ سر سفره­ ت بود

رفت تا پر کند از گندم تو بالا را

پرورش داد در این فاصله­ ی هجده سال

نظرِ امّ ابیهایی تو بالا را

سایه ات نیز نیفتاد به دیوار محل

سایه ات نیز ندید آدم نابینا را

یک نخ از وصله ی آن چادرتان کافی بود

که مسلمان بکند کلّ یهودی ها را

خواست روشن بشود عرش، خدا فرمان داد

بنویسند در اطراف زمین زهرا را

 

            بنویسند تو را زهره ی تابان علی

            بنویسند که خورشید تویی جان علی

 

بنویسند تو را مادرِ پیغمبر ها

بنویسند تو را عشقِ همه حیدر ها

بنویسند که از صبح ازل تا امروز

نرسیده ست به پایین قدومت پر ها

ذوالفقار علی و تیغ کلام تو یکیست

خطبه ای خواندی و لرزید همه پیکر ها

بهتر آنکه بنویسند چه شد افتادی

یا چه شد شعله کشیدند ز داغت در ها

بنویسند چه شد فضّه خذینی گفتی

بگذارید بدانند چه شد نوکر ها

تنگیِ کوچه پر و بال تو را اذیت کرد

وای از افتادنِ یکمرتبه­ ی مادر ها

 

            ردّ خون مرده­ گیِ بال و پرت خوب نشد

            تو زمین خوردی و حالِ پسرت خوب نشد...      

 

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  11:24 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

خیر خدا با آتش شر بر زمین خورد

معروف با دستان منکر بر زمین خورد

 

می رفت مادر تا ببیند پشت در کیست؟

اما ز پا افتاد و با سر بر زمین خورد

 

از پنجره می شد حیاط خانه را دید

دختر تماشا کرد و مادر بر زمین خورد

 

در بهترین حالت به عرض شانه هایش

محدوده ی دیوار تا در بر زمین خورد

 

پیچیده بوی یاس،من ماندم که زهراست

با شیشه های عطر حیدر بر زمین خورد؟

 

زهرا که افتاد از نفس حیدر هم افتاد

راوی چنین گفته:"صنوبر بر زمین خورد"

 

غیرت همان دم مرد،وقتی دید آنجا

همسر جلوی چشم شوهر بر زمین خورد

 

طوری تمام آسمان غرید،گویا

در عرش با صورت پیمبر بر زمین خورد

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  11:24 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

ای مسیحا نفسم از چه بریده نفست

رفتی و زود برآرورده شد آخر هوست

 

با پرزخم چگونه تو شکستی قفست

زتو شرمنده نشد تاکه شوم دادرست

 

بی وداع از برمن رفتی وحسرت خوردم

کاش ای فاطمه جان قبل تو من می مردم

 

خبرت را که شنیدم بدنم لرزان شد

دیده ام سیل شد و رود شد و باران شد

 

شعله شد آه من و ناله من طوفان شد

گریه کردم بخدا قاتل تو خندان شد

 

وقت پیروزی دشمن شد و حیدر افتاد

پیش مردم به خدا شیر تو با سر افتاد

 

ای جوانی که خوشی زعمر ندیده برخیز

هیجده ساله از غصه خمیده برخیز

 

ای گلی که به تنت چکه دویده برخیز

چه کسی پارچه بر روت کشیده برخیز

 

شاه این عالمم و بی تو بدون تاجم

قبله حاجت من ،سخت به تو محتاجم

 

چه کنم کار من افتاده به اینجا چه کنم

رفتی و مانده ام و دست تمنّّا چه کنم

 

ای سپاهم تو بگو من تک و تنها چه کنم

مانده ام مات که با غسل تو زهرا چه کنم

 

تن حوریه نمای تو پر از آثار است

بدنت نقش پراز میخ در و دیوار است

 

می روی خاطره کوچه تو می ماند

حسنم خون زبصر از غم تو می راند

 

راز آن چادر خاکی تو را می داند

زیر لب روضه سیلی تو را می خواند

 

عقده اش این شده که از تو دفاعی ننمود

خود خوری میکند از اینکه نشد کوچک بود

 

سر نهاده است به پای تو حسینت زهرا

تا که او را بکنی یاد تو در عاشورا

 

سرنهاده ست بپایت که بیایی آنجا

تا که آرام دهد جان وسط آن دریا

 

خس خس زیر گلویش به زیر آن خنجر

به خدا یک کلمه هست بیا ای مادر

 

ذوالجناحی خبرش غرق بخون یال بَرََََُد

زخم وخونریزی پهلو تنش از حال بَرد

 

بدنش را نوک نیزه ته گودال بَرَد

نعل ، دندان زلبش کَنده و پامال بَرد

 

از پس سر  ،سر او را ز جنایت کندند

خواهرش لطمه زنان ، وای همه می خندند

 

شاعر:مجتبی صمدی شهاب

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  11:24 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

ای بال و پر شکسته مکش پر ز لانه ام

با رفتن مکن تو عزاخانه- خانه ام

وقتی که رخ ز من تو نهان میکنی ببین

با اشک وگرنه محو درآستانه ام

برموی زینب تو خودم شانه می زنم

چون با خبر ز زخم روی کتف و شانه ام

چون خنده میکنی به رخم خنده می کنم

ورنه برای گریه پی یک بهانه ام

در سیل اشک های خودم غرق میشوم

شرمنده از وقوع غمی بی کرانه ام

اشک مرا مگیر به دست شکسته ات

من روضه خوان ضربت آن تازیانه ام

شاعر:محمد حسن بیات لو

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  11:24 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

دیشب از سقف کبود خانه ماه افتاده بود

 

 خواب از پلک ترشب تا پگاه افتاده بود

 

 چشم بودو صحنه ی اعدام خوبیها ولی   

 

از کمان چشمها تیر نگاه افتاده بود ...

 

دیشب آری حرفهای خیس چشمانی غریب

 

قطره قطره درگلوی خشک چاه افتاده بود

 

حرف میزدیا بیان روضه ی مکشوف که

 

از دمش درآسمان شوری براه افتاده بود؟

 

حرفهایش بوی خشت خونی دیوار داشت...

 

یاد مسماری که در "در"  بود ،آه افتاده بود..

 

یاد وقتی همسرش از درد یا از احتیاط

 

دست بر دیوار برمیخاست گاه افتاده بود...

 

داشت آتش میگرفت از روز های آخرش

 

اینکه بر رویش چرا شالی سیاه افتاده بود؟!

 

دیشب آوار سیاهی روی دوش خانه ریخت 

 

دیشب از سقف کبود خانه ماه افتاده بود...

 

 شاعر:نوراء نریمان

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  11:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

ای فدایی گشته جانت بهر دین

ای مقامت برتر از اهل زمین

من کجا و درک اوصاف شما

خاک پایت میشوم بانو ببین!!

همسری کردی برای حیدر و...

مادری کردی برای شاه دین

ای خوش آنکه با وجود اقدست

میشود فردای محشر هم نشین

یاد "زهرا" مایه ی آرامش و..

نام "زهرا" زینت عرش برین

ناله سر ده با خدا کن زمزمه

‏"فاطمه یا فاطمه یا فاطمه"

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  11:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

ﺑﻲ ﻳﺎﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﻋﻘﺪﻩ ﻱ ﺩﻝ ﻭﺍ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ 
ﻭﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺷﺐ ﻫﺎ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ
ﺩﺭ ﺷﺮﻉ ﻣﺎﺳﺖ ﮔﺮ ﭼﻪ ﺗﻮﻻ‌ ﻓﺮﻭﻉ ﺩﻳﻦ 
ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺩﻳﻦ ﺑﻪ ﻏﻴﺮ ﺗﻮﻻ‌ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ
ﻣﺎ ﺭﺍ ﮔﻞ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﺯﻫﺮﺍ ﺳﺮﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ 
ﻣﻬﺮﺵ ﺩﮔﺮ ﺟﺪﺍ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻣﺎ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ
ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﺍﻭﻟﻴﺎ ﻭ ﺭﺳﻮﻻ‌ﻥ ،ﺧﻄﻴﺐ ﻋﺸﻖ 
ﺟﺰ ﺩﺭ ﺛﻨﺎﻱ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﮔﻮﻳﺎ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ
ﮔﺮ ﻣﺎﺩﺭ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﺑﺴﻲ ﺩﺧﺘﺮ ﺁﻭﺭﺩ 
ﻳﮏ ﺍﺯ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺮﻳﻢ ﻋﺬﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ
ﻭﺯﺻﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺮﻳﻢ ﻋﺬﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺒﺖ 
ﺩﻳﮕﺮ ﻳﮑﻲ ﭼﻮ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ

 

سید رضا موید خراسانی

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  11:26 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها