0

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت

 

از دست روزگار تنم تیر می کشد

جای مصیبت و محنم تیر می کشد

از من نمانده جز دو سه تا تکه استخوان

هر آنچه مانده از بدنم تیر می کشد

رفتم حمایت از تو کنم، بازویم شکست

گفتم "علی" ببین دهنم تیر می کشد

این سینه ای که شد سپر دردهای تو

وقت نفس نفس زدنم تیر می کشد

از بعد روز کوچه و سیلی و صورتم

هر روز صورت حسنم تیر می کشد

از بس که زینب از غم من سینه می زند

جسم کبود سینه زنم تیر می کشد

وقتی حسین بی کفن افتد به روی خاک

در زیر خاک ها کفنم تیر می کشد

 

امیر عظیمی

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

درد است و آسمان پر ِامن یجیب وای

زرد است و یک خزان و هوایی غریب وای

آنجا بروز کینه ی یک نانجیب بود

سرد است و کوچه تنگ و صدایی مهیب وای

دستی زمخت سایه فکنده به صورتی

پیچید بین کوچه صدایی عجیب وای

آنکس که رنگ خون زده بر روی ماه تو

یعنی که زد رقم غم شیب الخضیب وای

شاعر:مسعود اکیری

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-فاطمیه-نوروز

 

از داغ زهرا ما شب و روزی نداریم

در سینه جز آهی و جز سوزی نداریم

وقتی که باشد همزمان با فاطمیه

امسال دیگر عید نوروزی نداریم

 

محسن زعفرانیه

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

ﺯﯾﻨﺐ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮔﻔﺘﺎ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩ
ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮔﺸﺘﻪ ﺷﻤﻊ ﻭ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﭘﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﯿﺎ ﺣﺴﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻧﻌﺶ ﺑﺎﺑﺎ 
ﺑﺮﺩﺍﺭ ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺗﺎﺑﯽ ﺩﮔﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻩ ﯼ ﺣﺴﯿﻨﺖ ﺳﯿﻼ‌ﺏ ﺧﻮﻥ ﺭﻭﺍﻥ ﺍﺳﺖ
 ﭼﻮﻥ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻋﻤﺮﺵ ﺷﻤﺲ ﻭ ﻗﻤﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﺮ ﻧﺴﺨﻪ ﯼ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﺣﺘﯿﺎﺟﯽ
ﺑﺮ ﺯﺧﻢ ﻓﺮﻕ ﻣﻮﻻ‌ ﺩﺍﺭﻭ ﺍﺛﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﮔﻮﯾﯿﺪ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺭﺍ ﺑﻬﺮ ﺗﻬﯿﻪ ﯼ ﻧﺎﻥ
ﺑﻬﺮ ﻋﻠﯽ ﺗﻨﻮﺭﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺮﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ

 

مرحوم حسن فرحبخش ژولیده نیشابوری

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

از ما ندارها و همه جان نثارها
به مادر تمامی والا تبارها
این نامه را به اشک دو دیده نوشته ایم
تا آبرو بگیرد از این جویبارها
وقتی لباس تیره به تن کرده مهدیت
اصلا نیاز نیست به رنگ بهارها
مادر شنیده ام که تو را هم کتک زدند
گویا نشسته بوده به چشمت غبارها
مادر شنیده ام به زمین خورد صورتت
وای از ستمگری همه پنجه دارها

مادر شنیده ام حسنت مرد از غمت
یاس علی بگو چه کسی کرد درهمت

نوکر فقط برای غمت زار می زند
آخر غمت مرا بخدا دار می زند
در را بر این کبوتر دل باز کن، ببین
دارد به درب بیت تو منقار میزند
از لحظه ای که بر در و دیوار خورده ای
سر را به روی هر در و دیوار می زند
هر روز می رود طرف درب خانه ات
او بال را به تیزی مسمار می زند
این چه چهش ز خوبی این روزگار نیست
دارد برای مادر خود جار می زند

بر این دل شکسته ی بیمار رحم کن
زهرا بیا به حیدر کرار رحم کن

زهرا اگر نظر نکنی گریه می کنم
رحمی به این جگر نکنی گریه می کنم
اکسیر عشقی و به دلم میدهی توان
ًزهرا اگر اثر نکنی گریه می کنم
این سالهای غمزده ی آتی مرا
با من اگر تو سر نکنی گریه می کنم
هجده بهار روبرویم راه رفته ای
حالا اگر گذر نکنی گریه می کنم
عمری کنار من تو ضرر داده ای درست
اینبار اگر ضرر نکنی گریه می کنم

ای آشنای ناله ی امن یجیب من
حالا منم مریض و تو هستی طبیب من

 

جعفر ابوالفتحی

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

شمع من سوسو مزن حیدر خجالت می کشد
دست بر پهلو مزن حیدر خجالت می کشد
خواستی برخیزی از جا به علی خود بگو
هی به فضه رو مزن حیدر خجالت می کشد
جان من بر لب رسید از سرفه هایت جان من
خانه را جارو مزن حیدر خجالت می کشد
من خودم گیسوی زینب را مرتب می کنم
شانه بر گیسو مزن حیدر خجالت می کشد
در میان بسترت وقتی که می آیم بمان
اینچنین زانو مزن حیدر خجالت می کشد
این علی دیگر علی خیبر و خندق که نیست
بوسه بر بازو مزن حیدر خجالت می کشد

 

علی حسنی

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مادر...

میدونستن اگه تا شی میمیرم

اگه تو دست به عصا شی میمیرم

نقطه ضعف منو فهمیده بودن

میدونستن تو نباشی میمیرم

 

آخه آیینه مگه ترک میخواد؟

زخمای تازه دیگه نمک میخواد؟

جواب سوالمو یکی بده...

یه زن جوون مگه کتک میخواد...؟!

 

فدک و به اسمشون سند زدن

هرکسی که حرف حق و زد...زدن

مگه اون صحنه ها رو یادم میره...

پهلوشو دیدن و باز لگد زدن

 

چجوری پهلوتو جابجا کنم؟

بهتره خادمه رو صدا کنم

من خجالت میکشم خودت بگو...

با چه رویی تو چشات نگا کنم؟

 

من باید دور و بر و عوض کنم

حال این کبوتر و عوض کنم

هر دفعه میام حسن پشت دره

زود باید که این در و عوض کنم

 

از پر سوخته ی پرواز چی بگم؟

از در و دیوار لجباز چی بگم؟

جلو چشمام زنمو کتک زدن

همه دردم همینه...باز چی بگم...؟

 

یاسین قاسمی

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مینویسم دوباره از سر خط

 نام زیبای حضرت زهرا

مینویسم که هرکه جای خودش

  آسمان جای حضرت زهرا

 مینویسم اگر چه خود عبد است

 بندگی مانده است دربندش

 می نویسم که کاشف الکرب

علی مرتضاست لبخندش

هرچه ازاو نوشته ام تاحال

به خدادرخور مقامش نیست

 برعذاب خداگرفتار است

هرکه در فکر احترامش نیست

 آسمان ها حیاط خلوت او

 عرش حق صحن خانه ی گلی اش

 شامل هرکسی نمی گردد

 به خدا افتخار سائلی اش

می نویسم دوباره از سر خط

 نام زیبای حضرت زهرا

معنی اسم اعظم حق بود

 یا علی های حضرت زهرا

 حوریه انسیه زکیه بتول

 راضیه مرضیه همان زهراست

 آنکه محروم شد ز حق خودش

 شده بانوی بی نشان زهراست

  بهترین مادر است در عالم

 همسر خوب ومهربان علیست

  این جوان بانویی که می گویم

  روشنی بخش دیدگان علیست

 می نویسم بهشت زیبا هست

جزء زیباترین مکانها نیست

 زندگی های مشترک دیدیم

  زندگی علی و زهرا نیست

 می نویسم قیامت کبری

  بسته مانده به یک تلنگر او

  هر کجا مشکلی به کارت خورد

  صد و ده بار عاشقانه بگو

 یاعلی تا که حضرت زهرا

 گره از مشکل تو وا بکند

 کافی است در قنوت خود یکبار

او برای همه دعا بکند

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

وای مادرم...

سايه ات از سر من رفت سرم درد گرفت

جگرم بودى و رفتى جگرم درد گرفت

تكيه گاهم شدى و تكيه به تو مى كردم

در نبودت سپرِ من، سپرم درد گرفت

قوّت قلب و خوشىِ دل دختر پدر است

بى تو اى ريشه ى من برگ و برم درد گرفت

پلك من سوخت كجايى كه ببينى بابا

آنقدر زار زدم چشم ترم درد گرفت

حُرمتى داشتى و حرمت من دست نخورد

حُرمتت نيست كه اينگونه پَرَم درد گرفت

كوچه ها بعد تو جاى گذر زن ها نيست

صورتم در جَرَيانِ گذرم درد گرفت

باخبر هستى از اين غم كه دو دستى خوردم

گونه ام خورد به ديوار و سرم درد گرفت

خبرش آمده كه پيش حسن افتادم

مثل من، صورت سرخ پسرم درد گرفت

تا تو بودى درِ اين خانه به لگد باز نشد

بى تو در باز شد و امّا ، كمرم درد گرفت

تنِ من پشتِ در افتاد و در روى تنم

كمترم سوخت ولى بيشترم درد گرفت

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

درد از دو پلک چشم ترت می چکد زمین 

 زخم از تمام بال وپرت می چکد زمین

هنگام باز کردن در میخوری زمین

خونابه بسکه از کمرت میچکد زمین

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

اون روزی که خونمونو در زدن

ریشه جونمو با تبر زدن

همه گفتن چقد عاشق همین

اخرش زندگیمو نظر زدن

 

بهارم خزون و دل مرده شده

گلای خونم چه پژمرده شده

نمیگه تو کوچه چی دیده اخه

حسنم بد جوری افسرده شده

 

در این خونه منو عذاب میده

سوال سینمو کی جواب میده

بعد تو بانوی زندگی من

به حسین نصف شبا کی آب میده

 

بیا فضه از غماش برام بگو

از شب اشک چشاش برام بگو

از همون روز که دیگه نخندید و

دست به دیوار شدناش برام بگو

 

به دل هیچ کسی آذر نزنید

با لگد خونه ای و در نزنید

نامسلمونا حیاتون کجا رفت

زن و تو خونه ی شوهر نزنید

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

آغاز شد تا ماجرا در آن دوشنبه

بیچاره شد شیر خدا در آن دوشنبه

 

در حین صحبت کردن بانوی حیدر

یک مرتبه زد بی هوا... در آن دوشنبه

 

با دست چپ زد... فاطمه با صورت افتاد

روی زمین در کوچه ها در آن دوشنبه

 

با دست دنبال حسن میگشت... ای وای

له شد غرور مجتبی در آن دوشنبه

 

تنها فقط ام ابیها را نکشتند

کشتند اهل بیت را در آن دوشنبه

 

خیلی مسائل با همان سیلی عوض شد

یعنی کفن شد "بوریا" در آن دوشنبه

 

یعنی که حتی زینت دوش پیمبر

افتاد زیر دست و پا در آن دوشنبه

 

با ضربه های خنجر شمر حرامی

راسش جدا شد از قفا در آن دوشنبه

 

اجناس خیمه یک به یک غارت شد و رفت

گهواره و خلخال با... در آن دوشنبه

 شاعر:رضا قربانی

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

رگ پهلوم گرفته ، به بدن دست نزن

فضه بی یاری اسماء به تن دست نزن

 

قصد دارم خودم از جای خودم برخیزم

پیش چشم علی اصلا تو به من دست نزن

 

جابجا کردن من باعث این شد که فقط

جانم از درد بیاید به دهن...دست نزن

 

زخم چسبیده به پیراهن و خشکش زده پس

خیلی آرام به آن آب بزن ، دست نزن

 

حال من خوب شده پس تو دگر کار نکن

اصلا امروز نظافت قدغن ، دست نزن

 

اشک طفلان مرا پاک کن اما هرگز

به رگ غیرت چشمان حسن دست نزن

 

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در 2 دی 93

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 ازناله های هرسحرت گریه میکنم

بر زندگی مختصرت گریه میکنم

دیگر به گریه های شبت خو گرفته ام

از بس برای چشم ترت گریه میکنم

پا می شوی ز جای خودت آه میکشی

از دست دست برکمرت گریه میکنم

بال و پرشکسته خود را تکان مده

 از درد زخم بال وپرت گریه میکنم

قامت کمان وخسته و پهلو شکسته ای

ازاین همه بلا به سرت گریه میکنم

پلکی نمی زنی، نفست بند آمده

بر حال و روز محتضرت گریه میکنم

جارو به دست میشوی و کار می کنی

از حالت خم کمرت گریه میکنم

شاعر:محمد حسن بیات لو

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مشتی پَر از تو مانده که در لانه ریخته

خاکستر تو پشت در خانه ریخته

اصلأ بنا نبود که ظلمی بنا شود

اما چه شد که اینهمه ویرانه ریخته

همدست بوده اند!در و دیوار و بعد از آن

از پیلۀ وجود تو پروانه ریخته

در پیش چشم ساقی کوثر سبو شکست

یعنی تمام بادۀ میخانه ریخته

ای حامی علی، در این کوچه های شهر

از تو چقدر غیرت مردانه ریخته

شکرت خدا نبوده نبی و ندیده که

نیلوفرانه ساقه ی ریحانه ریخته

مادر ببین به موی پریشان دخترت

ناباورانه حسرت یک شانه ریخته

این روزهای بعد تو تنها کنار چاه

حیدر شبانه اشک غریبانه ریخته

با گریه گفت:فاطمه یادت بخیر وحیف

مشتی پراز تو مانده که در لانه ریخته

 
 
جمعه 22 بهمن 1395  12:08 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها