0

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س(-هجوم به بیت ولایت

 


هنگام دردسر که گذر میشود شلوغ

درخانه بیشتر دم در میشود شلوغ

مادر جلوست دور پدر میشود شلوغ

این کوچه ها چقدر مگر میشود شلوغ؟

چندین نفر به زور دراین کوچه جا شدند

نمرودها مزاحم پروانه ها شدند

دریا خروش کرد تلاطم شروع شد

دوران جاهلیت مردم شروع شد

وقتش رسیده بود تهاجم شروع شد

انگار کار آتش و هیزم شروع شد

در پشت در زبانه ی آتش که پا گرفت

دودش بلند شد همه جارا فرا گرفت

دربسته بود درشکنی ایستاده بود

در جنگ نور اهرمنی ایستاده بود

در بین خانه ممتحنی ایستاده بود

نامرد رو بروی زنی ایستاده بود

فریاد میکشید ولایت گرفتنی ست

با زور هم اگر شده بیعت گرفتنی ست

مشغول حرف بود که با پا به در زدو

صدیقه را مقابل مولا به در زد و

فهمید مانده پشت در اما به در زد و

همراه مادری پسرش را به در زد و

گل را گلاب کرد و بدستان خار داد

مسمار را به پهلوی زهرا فشار داد

فضه اگر نبود به دادش که میرسید؟

چادر به روی پیکر زهرا که میکشید؟

در بین شعله بانوی این خانه را که دید

محکم بصورتش زد و به سمت در دوید

این پاسخ سفارش عمر رسول بود

مولا به فکر حفظ حجاب بتول بود

 

سید پوریا هاشمی

 

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

کاخ رویا های من نابود شد
خرمن امال قلبم دود شد
سایه ی دستی رسید و ماه من
در خسوف ظلم قیر اندود شد
پنجه ی بغضی گلویم را فشرد
راه فریاد گلو مسدود شد
بعد از ان روزی که مادر را زدند
روضه خوانی حرفه ی داوود شد
مادرم نگذاشت من کاری کنم
فاتح جنگ فدک نمرود شد
بخت با او بود بابایم نبود
طالع نحسش عجب مسعود شد
پستی اش بر اهل دنیا تا ابد
باهمین بی حرمتی مشهور شد
هرکسی در ازمون اخرت
شد مرید مکتبش مردود شد
فطرت هر کس که شد فرمانبرش
تیره و مخدوش و شرک الود شد

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مگر زاهل مدینه چه دیدی ای مادر
که دل ز عمر عزیزت بریده ای مادر
امید ما به وجود تو بستگی دارد
چرا ززندگیت نآمیدی ای مادر
چرا نماز شبت را نشسته می خوانی
چرا به فصل جوانی خمیده ای مادر
دگر به همره ما تا احد نمی ایی
چرا زقبر عمو پا کشیده ای مادر
دعا به مردم و همسایه کرده ای اما
چه طعنه ها که از انان شنیده ای مادر
من از تو درس شهامت گرفتم و دیدم
چه رنج ها که در این ره کشیدیای مادر
پی دفاع زحق امام خویش به جان
هزار گونه بلا را خریدی ای مادر
همین نه ما رخ محسن ندیده رفت از دست
تو نیز کودک خود را ندیدی ای مادر
ز بس که مرگ خودت از خدا طلب کردی
گمانم این که به مقصد رسیدی ای مادر
هزار جاک موید فدای جانت باد
چرا ز جان و جهان دل بریدی ای مادر

 

سید رضا موید خراسانی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

هر چند این روزها نیرو ندارم
پیش حسینت دست بر زانو ندارم
من یاس این گل خانه بودم حیف حالا
نیلوفری هستم که رنگ و بو ندارم
سیلی چنان نور نگاهم را گرفته
انقدر که در چشم هایم سو ندارم
گفتم که اشک از چشم های تو بگیرم
افتاد دستم دست حق بازو ندارم
گفتم که برخیزم به پای غصه هایت
شرمنده ام ای پهلوان پهلو ندارم

 

سید محمد جوادی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-هجوم به بیت ولایت

 

فتنه هایی که جدیدند خدا رحم کند

سمت یک خانه دویدند خدارحم کند

سخن از قنفذ ملعون به میان آمده است

نقشه ی حمله کشیدند خدارحم کند

پای آتش به گلستان ولایت وا شد

حرمت عشق دریدند خدارحم کند

لاله ای در وسط شعله ی غم می سوزد

ناله اش را نشنیدند خدارحم کند

خیره بر دست یداللهی مولا مانده ست

ریسمانی که خریدند...خدارحم کند

مادری خورد زمین تا پدری پا بشود

دل از انصاف بریدند...خدارحم کند

"سیلی"و"ساحت پروانه"و"سقط غنچه"

"سیب سرخی"که ندیدند خدارحم کند

"سایه ی شوم تبر""سوختن""ساقه ی یاس"

هفت سینی ست که چیدند خدارحم کند

مبدٱ روضه ی ما کوچه ی غم هاست...ولی

مقصد مرثیه گودال حسین بن علی....

 

اسماعیل شبرنگ

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

اشعار فاطمیه - نوید اسماعیل زاده 

 

عرش زیر پای او مثل حصیر افتاده است

رونق عشق است در دستانش از بس ساده است

 

نه فلک در گردش است از گردش دستاس او

اینکه دستش بر سر دنیاست فوق العاده است

 

بعد پیغمبر چه بیعت ها که نشکستند خلق

نان به نرخ روز خوردن سفره اش آماده است

 

دارد از پا در می آید بین سوز و تب ولی

باز هم در عین بیماری سر سجاده است

 

کار دل هر روز و شب اشک است در اندوه او

خوش بحالش، عشق زهرا کار دستش داده است

**

با غم و اندوه و تب هر روز خلوت می کند

یک دل سیر اشک می ریزد، عبادت می کند

 

خسته از زخم زبان ها، بیت الاحزان ساخته

از غمش هر روز با پیغمبر شکایت می کند

 

تا مبادا خدشه ای بر دین حق وارد شود

جان خود را هم شده، خرج ولایت می کند

 

یادشان رفته است او دردانه پیغمبر است؟

هر کسی از راه می آید جسارت می کند

 

هرچه باران بر زمین می بارد از اندوه اوست

مهر خود را با جهان با اشک قسمت می کند

 

جان محض است او و حتی روح سربارش شده

لاجرم روح از تن او رفع زحمت می کند

**

روضه اما می رسد با چشم های تر به در

وای از آن وقتی که زهرا می رسد آخر به در

 

طاقتش در پشت در هر بار کمتر می شود

با لگد هر بار می کوبند محکم تر به در

 

یاس تا پرپر شود آیا لگد کافی نبود

کاش می کردند فکر شعله را از سر به در

 

در نمی خواهد بگردد سمت او بر پاشنه

نیست امّیدی ولی با شعله آذر به در

 

روضه بیش از این نمی گویم، ولی نجار شهر

کاش می کوبید یک مسمار کوچک تر به در

 

بر مداری گیج می گردد جهان تا روز حشر

در هوای مدفن زهراست دنیا در به در

 

نوید اسماعیل زاده

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

ناموس حق رسیده خدایا به حادثه
ملحق شده است حضرت زهرا به حادثه

پایان قصه ی گل  ریحانه را بخوان
از حمله ی مدام تبرها به حادثه

بیعت کنندگان غدیر از هراس جان
تنها شدند گرم تماشا به حادثه

رحمی خدا به بال و پر و چادرش کند
آتش رسانده دست خودش را به حادثه

از در نمیشود تنش آسان جدا شود
چون پای میخ وا شده حالا به حادثه

دستی بلند شد به هوای زدن ولی
یک دفعه می پرد حسن از خواب حادثه

 

علی ایثارگر

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

باد مانده به علی سربزند یا نزند

چه کند؟ حلقه بر این در بزند یا نزند

 

تانریزد در این خانه مرددشده دل

طرف بیت علی پر بزند یا نزند

 

میخ از باب توسل  وسط در مانده

دست بر پهلوی مادر بزند یا نزند

 

حسن از کوچه چهل سال به خود می گوید

حرف ها را به برادر بزند یا نزند

 

دست بالا برود چونکه به روی مادر

روضه برپاشده، دیگر بزند یا نزند

 

زهر تلخ است ولی با دل و جان می نوشی

جعده در ظرف تو شکّر بزند یا نزند

 

***

 

مانده تقدیر که آیا بشود یا نشود

 

از سر تشت حسن پا بشود یا نشود

 

 

 

آنکه بایدهمه ی فاجعه را می داند

 

سر این زخم اگر وا بشود یا نشود

 

 

 

جا نشد در دلش و دروسط تشت چه سود

 

پاره های جگرش جابشودیا نشود

 

 

 

کوچه هاعلت پیری تورا می دانند

 

بر سرتشت قدت تا بشود یا نشود

 

 

 

مادری هستی و درنزد تو زهرا هم هست

 

مدفن گمشده پیدا بشود یا نشود

 

 

 

همه ی دغدغه ی شاعرت آخر این است

 

شعر با دست تو امضا بشود یا نشود

 

شاعر: مهدي رحيمي

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

اشعار فاطمیه - اشعار مدح - محسن ناصحی

 

علی دیده است در زهرا غروب آفتابش را

و زهرا در علی دیده است هرم التهابش را

 

شهید اول حفظ ولایت ، می شود اما

کسی هرگز نخواهد دید حتی اضطرابش را

 

کرم ، مبهوت و سرگردان که زهرا چیست ؟ زهرا کیست؟

مگر از راز گردنبند بردارد جوابش را

 

چه بینا و چه نابینا به نامحرم بگو برگرد

که گل بر خارها هرگز نمی بخشد گلابش را

 

غمی سنگین تر از داغ جدایی از علی دارد

که از تابوت ، می خواهد نگه دارد حجابش را

 

فقط محض دل حیدر… وگرنه ضربه سنگین بود

اگر از چهره بر می داشت گاهی هم نقابش را

 

اگرچه زخم بر بازو… برای شادی همسر

خودش در خانه می چرخاند سنگ آسیابش را

 

اجابت را علی در لحظه ی عجل وفاتی دید

چه غمگین می کند راهی شهید انقلابش را

 

محسن ناصحی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-دفاع از حریم ولایت

 

ﺍﮔﺮ ﺩﺷﻤﻦ ﮐﻨﺪ ﻧﻘﺶ ﺯﻣﯿﻨﻢ

ﺭﺳﺪ ﻇﻠﻢ ﺍﺯ ﯾﺴﺎﺭ ﻭ ﺍﺯ ﯾﻤﯿﻨﻢ

ﺑﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺗﺎ ﻧﻔﺲ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ

ﻃﺮﻓﺪﺍﺭ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻨﻢ

ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﮐﺲ ﻧﮑﺮﺩ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺣﻤﺎﯾﺖ

ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﻋﻠﯽ ﺩِﯾﻦْ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﯾﻨﻢ

ﺷﻮﺩ ﻗﺮﺑﺎﻥ ﯾﮏ ﻣﻮﯼ ﺍﻣﺎﻣﻢ

ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭ ﻃﻔﻞ ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ

ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮ ﺍﯼ ﺍﺑﺮ ﺳﯿﻠﯽ

ﮐﻪ ﻣﻈﻠﻮﻣﯽ ﺣﯿﺪﺭ ﺭﺍ ﻧﺒﯿﻨﻢ

ﻫﻤﻪ ﺩﺷﻤﻦ، ﻧﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﻧﻪ ﻣﻌﯿﻨﯽ

ﻓﻘﻂ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺷﺪ ﯾﺎﺭ ﻭ ﻣﻌﯿﻨﻢ

ﺗﻨﻢ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺗﺎﺯﯾﺎﻧﻪ

ﺑﺰﻥ ﻗﻨﻔﺬ ﺑﺰﻥ ﻗﻨﻔﺬ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻢ

ﺍﻟﻬﯽ ﺑﺸﮑﻨﺪ ﺩﺳﺘﺖ ﻣﻐﯿﺮﻩ

ﺑﺰﻥ ﻣﻦ ﺩﺧﺖ ﺧﺘﻢ ﺍﻟﻤﺮﺳﻠﯿﻨﻢ

ﻃﻠﺐ ﮐﺮﺩﻡ ﺯ ﺩﺍﻭﺭ ﻣﺮﮒ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ

ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺮﻍ ﺁﻣّﯿﻨﻢ

ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯿﺜﻢ ﺍﺯ ﺯﻫﺮﺍ ﺑﮕﻮﯾﯽ

ﮐﻪ ﺩﺭ ﻃﺒﻊ ﺗﻮ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﺁﻓﺮﯾﻨﻢ

 

غلامرضا سازگار

 

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مادرم در بستر است این روزها

روزیم چشم تر است این روزها

مردمِ شهر مدینه کارشان

ترک نهی از منکر است این روزها

از زبان دوست و دشمن فقط

طعنه سهم حیدر است این روزها

ذکر من امن یجیب و پر زدن...

...آرزوی مادر است این روزها

خواست تا حال علی بهتر شود

گفت: حالم بهتر است این روزها

هیچ کس باور نکرد این جمله را

پهلویش گویاتر است این روزها

چه بلایی بر سرش آورده اند

مردم دنیا پرست این روزها

نیمه شب ها درد پهلو می کشد

بازویش دردسر است این روزها

دردها از دست مادر خسته اند

دردش از پا تا سر است این روزها

مجتبی هم پیر شد بس که فقط

فکر مسمار و در است این روزها

شانه زد موی مرا فهمیده ام

روزهای آخر است این روزها

 

شاعر : محمد جواد شیرازی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت

 

"مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست

یا شب و روز بجز فکر توأم کاری هست"

جند ماهی است که دلخوش به همین یک حرفم

من اگر رفتنی ام، حیدر کراری هست

تنم افتاد روی خاک ولی پرچم تو

رفت بالا که بدانند علمداری هست

سر تو باد سلامت، یل خیبر شکنم!

این عجب نیست که عشاق تو را داری هست

اولین کشته عشق تو خود من هستم

هر زمانی پس از این، میثم تماری هست

مخور اینقدر غم بی کسی ات را آقا

بِنِگر گوشه این خانه طرفداری هست

مخور اینقدر غم سینه و بازوی مرا

اصلاً انگار نه انگار که بیماری هست

من اگر بوسه به دستت نزنم میمیرم

این «طلب» نیست که، وللهه «بدهکاری» هست

غم مخور گر که سلامت ندهند این مردم

اهرمن را چه کسی گفته که مقداری هست؟

ناز بفروش به من، می خرمش با جانم

تا همه شهر بفهمند خریداری هست

گر بگویند به عشق تو کسی نیست اسیر

بسترم بانگ برارد که گرفتاری هست

"گر بگویند مرا با تو سر و کاری نیست

در و دیوار گواهی بدهد کاری هست..."

 

سید محمد حسینی پور

 

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

اشعار فاطمیه - قاسم صرافان

 

از غمت بسیار و کم گفتیم از بیداری ات

کوثری؛ اما نمی‌بینیم، جز بیماری ات

 

اشک باریدیم اما چشم ما در پرده ماند

دور ماندیم از دلِ از حبّ دنیا عاری ات

 

ماه بانویی که حُسنت در حیا پیچیده است

همسری که عاشقی تابیده از دینداری ات

 

چادرت خاکی شد اما سربلندی  فاطمه

بر زمین خوردی ولی چشمی ندیده خواری ات

 

در سپاه غربت مولا رجز خوان تاختی

جای سیلی مُهر تایید است بر سرداری ات

 

مهر تاییدی که حتی شوهرت آن را ندید

راز را گفتی فقط با آینه دیواری ات

 

تیرِ اشکت هم گرفته لات و عزا را هدف

تیغِ بیزاری است از تزویر حتی زاری ات

 

بی‌وفایی‌های مردم بی‌صفایی‌های شهر

کم نکرده ذره‌ای از شوقِ مردم داری ات

 

روزها سیل است سوی ظلم رویِ خطبه‌ات

نیمه‌شب در حق همسایه‌ست اشک جاری ات

 

لقمه می‌گیرد برای زینب ، این شبها ، حسن

" هل اتی " جای تو می‌خواند، حسینِ قاری ات

 

یاعلی وقت زمین خوردن نمی‌گویی چرا؟

جای یار آمد، چرا فضه برای یاری ات

 

آه از دیوار و در، فریاد از آتش، ولی

درد تنهاییِ حیدر بود زخم کاری ات

 

تا نگردد بیش از این تنها علی تنها نرو

بیشتر آید به کار ، این روزها دلداری ات

 

قاسم صرافان

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

جان به لب آمد ز بی جان دیدنت

حسرتم شد دیدن خندیدنت

درمیان خانه از من رو مگیر

غرقه ی دردم ز من دارو مگیر

دستگیر حیدر تنها مرو

بین که من افتاده ام از پا مرو

این دوچشم بسته ات کشته مرا

پهلوی بشکسته ات کشته مرا

ای به هر مشکل مرا مشکل گشا

مشکل مشکل گشا را بر گشا

مردم از دیدار این روی کبود

اه ان لحضه چرا حیدر نبود

چشم بگشا بر رخم یا فاطمه

بین مرا افتادم از پا فاطمه

جان محسن بی علی تنها مرو

از بر این نیمه جان زهرا مرو

از برم با دیدگان تر مرو

زاسمان دیده ی حیدر مرو

ای نگاهت راحت جان علی

رحم کن بر چشم گریان علی

راه دیدارت به رویم سد مکن

تازه بر من ماتم احمد مکن

فاطمه ترک من تنها نکن

شعله ی غم در دلم بر پا مکن

کاش در بیت علی این در نبود

کاش چشمان تو دایم تر نبود

بس که زارو ناتوان باشد تنت

اب هم گریه کند در شستنت

چشم تو همواره بود از اشک تر

قتلگاه تو چرا شد پشت در

می بری صبرو قرارم فاطمه

طاقت هجران ندارم فاطمه

تشنه ی وصلم بده می ساقی ام

من عزادار توام تا باقی ام

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

گرفته رو به این در دستها را
نبرده جای دیگر دستها را


گدا فهمیده که جایی از اینجا
نمیگیرند بهتر دستها را


کرم میبیند آنجا که بگیرد
گدا بالاتر از سر دستها را


ولی اینجا گدای دست در جیب
برد در کیسه ی زر دستها را


علی بالاتر از اینهاست، اینجا
گرفته دست قنبر دستها را


خود مرهب هم این را خوب فهمید
خدا داده به حیدر دستها را


همینجا بود که بالا گرفتند
یهودی های خیبر دستها را


چگونه میزند با راست یا چپ؟!
نمیبینند لشکر دستها را


غدیر این را همه دیدند داده
علی دست پیمبر دستها را


اگرچه روز اول دست دادند
ولی بستند آخر دستها را


همینجا بود قنفذ کرد کاری
که داد از دست مادر دستها را


شب غسلش رسید اما نمی کرد
علی انگار باور، دست ها را


بر آن تن می کشید و دید کوچه
چه بی حد کرده لاغر دستها را


درون علقمه برداشت از خاک
به دست خود برادر دستها را


که او میخواست به زهرا رساند
برای روز محشر دست ها را

 

نوید پور مردادی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  7:00 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها