0

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-شام غریبان

 

ای داغ عشق بر جگر خون فشان تو

وی لاله زار زخم ، تن ارغوان تو

ای آخرین بهانه ی شادابی علی!

در اول بهار رسیده خزان تو

ای ماه روشن شب قدر من ، آفتاب

پنهان شده ست در نظر مهربان تو

در آزمون عشق علی صبر می کنی

اما چه سخت میگذرد امتحان تو

با ضعف شانه بر سر دردانه می کشی!

ای من فدای خستگی بازوان تو

دیدم زمان غسل تو ، دریای سرخ من!

در خون نشسته بود کران تا کران تو*

پنهان شدی که حافظه ی چند قرن بعد

از ناله های خاک بگیرد نشان تو

 

مهرداد توماری

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:58 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-تدفین

 

آه ازخوناب دل چشم علی نمناک شد

قلب هستی زین مصیبت پاره شدصدچاک شد

ریخت از چشم فلک ،باران اشک جبرئیل

تا زداغ فاطمه قلب علی غمناک شد

ناله زد آن شب تراب از ناله های بوتراب

شعله ور از اتش غم سینۀ افلاک شد

نیمه شب دور و نهان از دیدۀ اهریمنان

خاتمی درپیش چشمان سلیمان خاک شد

 

 

سید هاشم وفائی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:58 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

دنیا نور شبمو ازم گرفت
خنده های لبمو ازم گرفت
ذره ذره جلو چشمای خودم
مادر زینبمو ازم گرفت

 

گله از مردم و روزگار کنم؟
فصل پاییزو چطور بهار کنم؟
گیرم این بسترو جمعش بکنم
این در شکسته رو چکار کنم

هنوزم تو فکر این اواخرم
هنوزم خاطره هات تو خاطرم
هنوزم بوی تورو میده اتاق
باید از این خونه،بعد تو برم

ندیدم کسی که فکر من کنه
فکر این درد کمر شکن کنه
مادرت نبود که تشییعت کنه
پدرت نبود تورو کفن کنه

توی خاک چادر سفید بختتو
میزارم اینجا کنار دستتو
ماه من خودت بگو با چه دلی؟
رو به قبله بزارم صورتتو

نمی خوام حرفی روی دلم باشه
حرفی تو اشکای نم نمم باشه
با توام خاکی که مدفنش شدی
حواست به دست خانومم باشه

بعد تو فکری که دخترم داره
اینه که مادر اون حرم داره
میگه بابایی نبندی دستاشو
آخه بازوهاش هنوز ورم داره

عبدالحسین مخلص آبادی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:58 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

روی لبان هر کسی هم جا نمیگیرد علی

هم وصف او با هر قلم معنا نمیگیرد علی

 

لطف الهی شاملش باید بگردد بی گمان

درسینه ی هر ناکسی سکنی نمیگیرد علی

 

کم پیش می آیدبیاید بین مردم چون دلش

غیر از کنار فاطمه مأوا نمیگیرد علی

 

خیلی برایش بدشد آن چیزی که درآن کوچه شد

حتی سر خود را دگر بالا نمیگیرد علی

 

همسایه ها وقتی که میبینند میگویند نه!

این زندگی از نو برایت پا نمیگیرد علی

 

درخواب دیده بارها کابوس تلخی که شبی

تابوت زهرا را به روی شانه میگیرد علی

 

محمد حسن بیات لو

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:58 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

"مادر"نفس بکش نفست درشماره شد
ازدرد سینه صحبت توبااشاره شد
ازاستخوان سینه ی تو خون روانه است
مادر تکان بخور که غمم بی شماره است
حرفی بزن دوباره بدانم که زنده ای
پلکی بزن برای علی یاکه خنده ای
بابا که خانه نیست چرا اه میکشی
انگارناله ای زته چاه میکشی
سرهای قدسیان تو برزانوی غم است
کویا که شام اخر بانوی عالم است

 

غلامرضا میرزایی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:59 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

شد فاطمیه فاطمه ماراصداکرد
امسال هم شکرخدا ماراجداکرد
اومادری کرده برای ماهمیشه
ماها نبودیم وبرای مادعاکرد
بااینکه ما کاری برای اونکردیم
هردفعه سمت روضه اش ماراصدا کرد
اینجا کناره سفره ای که انبیایند
دستم گرفت آورددریک گوشه جاکرد
بد کردم اما اوبه روی من نیاورد
هرآنچه از اوخواستم آن را عطا کرد
رزق مرا هرسال داده فاطمیه
هرسال من را راهی کرببلا کرد
روضه بخوانم،روضه،سیلی،کوچه،نامرد
دیگر نمیگویم چه شدآنجاچه هاکرد
آنقدرگویم مادرم باسرزمین خورد
درپیش چشمان پسرمادرزمین خورد

احمدپرش

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:59 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

فضه سه روز هست تنم درد میکند
حتی نفس نفس زدنم درد میکند

شرمنده ام که شستن زخمم به دوش توست
شرمنده ام که پیرهنم درد میکند

خواهر…! مراقب همه ی خانواده باش
بیش از همه سر حسنم درد میکند

فضه حلال کن که کمی خسته بوده ام
فضه ببخش که سخنم درد میکند

این راز بین ماست بدان مدتیست که ؛
گوشم…لبم…سرم…دهنم…درد میکند…!.

سید نیما نجاری

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:59 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

بی قرارم، تویی قرارعلی
چون همیشه بمان کنار علی

من خودم عاشق نگاه توام
بی تو بی رونق است کارِ علی

بهترین روزگار عمرَم بود
از دمی که شدی بهارِ علی

افتخارم به ذکر تسبیحت
ای فرشته، تو ای مدار علی...

پس چرا رو ز من بپوشانی
همسرم ای تو ذوالفقارِ علی

پشت در حامی ولی بودی
احتراقی شدی نگار علی

رنگ رویت ز دور معلوم است
بس که نیلی شدی تو یارِ علی

خونِ رفته ز پهلویت بر در
عاقبت می شود نثارِ علی

یک مدینه مرا جواب کنند
شهرم هست چون حصارِ علی

روحمان واحد است و جسم جدا
تربتِ تو شَوَد مزارِ علی

حرفِ رفتن مرا بهم ریزد
"مثل قبلاً بمان کنارِ علی"

 


علی احمدیان

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:59 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

صبح من!شب تمام شد برخیز
بی تو بی رونق است خانه ی من
رود جاریِ دشت این خانه
موج دریای بی کرانه ی من

 

ساحل چشم های تو خیس است
گریه اصلا به تو نمی آید
سرو بالابلند سرسبزم
این خمیدن به تو نمی آید

بازویت درد میکند من هم
جان نمانده برای زانویم
گوش تو درد می کند خانم
درد خود را به چاه می گویم

خرده هرگز مگیر فاطمه جان
تو به این اشک های سرزده ام
حق بده از تو شرمگین باشم
خودم این میخ را به در زده ام

شب که از نیمه اش گذشت،تو هم
مثل هر شب هنوز بیداری
دم صبح است،وقت آن شده که
آب پیش حسین بگذاری

کلمینی انا علی زهرا
صحبتی کن که جان به سر شده ام
جگرم را نگاه تو سوزاند
آنقدر که شبیه در شده ام

آب صحبت بریز بر دستم
خم بکن کوزه ی سکوتت را
مغرب آمد زمان افطار است
بشکن روزه ی سکوتت را

نه،انگار رفتنی شده ای
میروی ای سپاه من؟باشد…
می روی تا که بعد رفتن تو
خانه ام قتلگاه من باشد

علی مشهوری”مهزیار”

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:59 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

دیگر تمام شد غمِ بابای فاطمه…
بوسه زند حسین ، کفِ پاهای فاطمه
تعبیر شد حکایتِ فردای فاطمه
تازه شروع شد غمِ مولای فاطمه

قصّه تمام میشود اینجا ، ولی هنوز…
زهرا خلاص میشود اما ، علی هنوز…

دارد به غصّه ی پسرش فکر میکند
قدری به قصّه ی جگرش فکر میکند
گاهی به زخمِ بر کمرش فکر میکند
دارد به اوج دردِ سَرَش فکر میکند…

وقتی که بچه ها همه گریانِ مادرند ،
مبهوتِ خونِ تازه ی مانده بر این درند ،

حیدر شکست ، فضّه به حیدر نگاه کرد ،
اربابِ عالمین ، به خواهر نگاه کرد ،
طفلی حسن ، فقط به این “دَر” نگاه کرد
بعدش کمی به بسترِ مادر نگاه کرد ،

آرام میگریست ، به حالِ برادرش
آرام میگریست ، به احوالِ خواهرش

گریه نکن حسین ، بمیرم برای تو
عالم بسوزد از غمِ در خیمه های تو
جانم فدای آن سرِ از تن جدای تو
گریه نکن عزیزِ دلم ، من فدای تو

مادر بلند شو ، که حسین کربلا رَوَد
رأسِ بریده اش ، به سَرِ نیزه ها رَوَد

باشد قرارِ بعدیِ مان قتلگاهِ او…
باشیم هر سه تا ، سِپَر و جانْ پناهِ او
آن لحظه ای که میزند آتش نگاهِ او
زینب شَوَد برای نجاتش سپاهِ او

مادر بلند شو ، سَرِ زینب شکسته شد
در کوچه های شام بلا دست بسته شد…

پوریا باقری

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:59 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

ابر شاهد بوده کل اتفاق کوچه را

وقت باران می شود فهمید داغ کوچه را

 

دست سنگین، گوشه دیوار، صورت بر زمین ...

در تحیر مانده ام نوع وفاق کوچه را

 

لاله از وقتی شنیده ماجرای یاس را

چند قرنی هست میگیرد سراغ کوچه را

 

پشت حیدر میدوید از سینه اش خون می چکید

قطره قطره لاله پر کرده رواق کوچه را

 

صاعقه بر بازوی انسیةالحورا نشست ...

تا بسوزاند تبش در این علاقه کوچه را

 

یک پسر با مادرش در شهر پیغمبر شکست ...

یک پسر با خواهرش باید عراق کوچه را ...

 

وای مادر گفت خواهر در میان ازدحام

خوب میدانسته چون سبک و سیاق کوچه را ...

ایمان کریمی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:59 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

امام زمان(عج)-مناجات شعبانیه

 

فکری برای وضع بد این گدا کنید

باشد قبول من بدم اما دعا کنید

هر کار می کنم دلم احیا نمی‌شود

قرآن به نیت من بیچاره وا کنید

بی دردی‌است دردِ من در به در شده

بر درد عشق جان مرا مبتلا کنید

برگشته‌ام به سوی شما ایها العزیز

در خیمه‌گاه خویش مرا نیز جا کنید

بی التفاتِ دوست تقلا چه فایده؟

قدری به دست و پا زدنم اعتنا کنید

در پشت خانه‌ی تو نشستن مرا بس است

اصلا که گفته حاجت من را روا کنید؟!

یابن الحسن به حرمت شاه نجف مرا

آماده‌ی ورود به ماه خدا کنید

لطفی کنید، با همه‌ی رو سیاهی‌ام

در راه زینبیه سرم را جدا کنید

عمری‌است بنده‌ی سر کوی رقیه‌ام

اهل زمانه کفر مرا بر ملا کنید

**

بابایم آمده ز سفر یاری‌ام کنید

اهل خرابه نافله ها را رها کنید

تا که نفهمد او سر گیسوی من چه شد

یک مقنعه برای سرم دست و پا کنید

این پهلوی شکسته مرا زجر می دهد

قدری کمک کنید مرا جا به جا کنید

 

محمد جواد شیرازی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:00 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرثیه حضرت زهرا (سلام الله علیها)



دست بردار از سرش ، جانی ندارد مادرم
شرم کن از حال ما و گریه های خواهرم

دست بردار ای حرامی ، راه ما را باز کن
من که کودک نیستم ، من بچه شیر حیدرم

فکر کردی فاطمه تنها و بی کس مانده است؟
من خودم ، تنهای تنها مادرم را میبرم

شرم کن از شال مشکی پیمبر ، بی حیا...
بشکند دستت به حق حال و روز مضطرم

گوشواره روی خاک و چشم مادر تار تار
غرق خاک و خون شده از پای تا موی سرم

زیر لب با خود فقط میگویم و رد میشوم
آه دنیا تو چه کردی با گل نیلوفرم...؟

بعد از آن کابوس شب هایم مکافاتی شده
دائما با "داد" ... از خواب شبانه می پرم


 

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:00 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

محسنیّه-کوچه بنی هاشم

راه‌بندان پیش آمد،کوچه هم مسدود شد
هی قدم‌برداشتند و هی غبار آلود شد

آن کسانی که ولایت را پذیرفتند، هم
فکرشان غرق خیال آتش نمرود شد

یک نفر میگفت : هیزم خشک باشد بهتراست
یک نفر بااین کلام ازعمق دل خوشنود شد

خانه‌ای که عطر آن مافوقِ مُشک وعود بود
سوخت،بوی‌ ناب‌رفت‌و،جاگزینش دود شد

میخ داغ و سینه ای گنجینه از اسرار حق
فاصله بین در و پهلو کمی محدود شد

مادرسادات  پشت در ولی ...، بایک لگد...
ثلث سادات جهان بااین اثر نابود شد !!

شرح کوچه روضه های فاطمیه طالب است
تابگویم گوشوار فاطمه (س) مفقود شد !!

ابراهیم روشن روش قم
 

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:00 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)


چقدر بین کوچه ها زدم نفس نفس
شدم میان کوچه مثل مرغ در قفس
کجایی ای علی بیا به داد من برس

حسن دو دیده را پر از ستاره میکند...

به زخم سینه ی شکسته ام نمک زدند
مرا به کوچه با بهانه ی فدک زدند
مرا کنار دیده ی حسن کتک زدند

حسن به بی قراری ام نظاره میکند...

گلم که زیر تازیانه ها, شدم گلاب
دو بازویم ز سوز تازیانه شد کباب
کجایی ای یل عرب بیا ابوتراب

حسن فقط به چادرم اشاره میکند...

تو مرهمی به زخمهای بی شماره ام
نظر نما علی به گوش و گوشواره ام
بیا نگاه کن به خون گوش پاره ام

حسن فقط نظر به گوش پاره می کند...


جعفر ابوالفتحی
 

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  5:00 PM
تشکرات از این پست
siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها