0

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

گرچه به ظاهر از امامت یک پسر کشتند
یک سوم سادات را در پشت در کشتند

هم که پدر را پیش چشمان پسر بردند
هم که پسر را پیش چشمان پدر کشتند

 

هم عاطفی هم منطقی باکشتن یک طفل
کشتند اگر که شیعه را ازهر نظر کشتند

گفتند آخر پایشان وا شد به بیت وحی
عمری فحول شیعه را با این خبر کشتند

بی فهم ها، بی رحم ها درخانه محسن را…
یعنی که در گلدان گلی را با تبر کشتند

یعنی سرِ شب که نه شمعی بود و نه گل…نه؛
نامردها پروانه را وقت سحر کشتند

در پشت در امروز اگر، یعنی علی را هم
از روبرو…نه، عاقبت از پشت سر کشتند

مهدی رحیمی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

اعلان کنید . وقت عزا محسنیه است
ایام حزن آل عبا محسنیه است

آن روزها که خیر بشر را سپر شده
در پشت در ، خیرالنسا محسنیه است

آن روزها که کوچه به کوچه کشیده شد
با دست بسته شیر خدا محسنیه است

آن روزها که محسن ششماهه شد شهید
وقت دفاع ز شاه ولا محسنیه است

هرزخم عاقبت شده درمان به مرهمی
زخم همیشه ی دل ما محسنیه است

این روزها ز چله ی خُبثِ منافقان
آماج تیر جور و جفا محسنیه است

سیلی و تازیانه و آتش به بیت وحی
سنگ بنای کرببلا محسنیه است

************

لعن الله قاتلی فاطمه الزهرا
اللهم العن قتلت محسن ابن علی

 

صمد علیزاده

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

روزگاریست که جان بر لبِ خونبار رسید
آه ای مرگ بیا نوبتِ دیدار رسید

زحمت خانه شدم بسکه زمین گیر شدم
وقتِ شرمندگی از دخترکی زار رسید

باز هم پیرهن تازه ی من خونین شد
باز با پیرهن تازه پرستار رسید

ولی از بسکه نخوابید زِ بی خوابیِ من
جانب بستر من دست به دیوار رسید

گرچه دلتنگِ تماشای حسینم اما
چشمِ زخمیِ مرا نیمه شبی تار رسید

لابه لای نفسم لخته ی خون می بینم
از همان روز که بر سینه ام آزار رسید

از همان روز که آتش به سراغم آمد
از همان روز که در بود و ستمکار رسید

شعله ای حلقه زد و چادر من را سوزاند
ناله ای تا که زدم خنده ی انظار رسید

خویش را در پس در جمع نمودم شاید
نرسد زخم به محسن ولی انگار رسید

خویش را در پس در جمع نمودم اما
در به من خورد و به او ضربه ی مسمار رسید
حسن لطفی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

ماه صفر تمام شد اما عزا بپاست
این هفته هفته ی غم اولاد مصطفاست

جایِ غدیر را سخن دشمنان گرفت
این بدعتی که شد خودش آغاز ماجراست

راه سخیفِ اهل سقیفه شروع شد
پایانِ کار، خانه نشینیِ مرتضاست

با مهرِ حیدر است که عالم بنا شده
دنیای بی ولای علی پوچ و بی بهاست

بیعت نکرد بیتِ علی با خلیفه ای
راه غدیر و راه سقیفه ز هم جداست

دشمن سه بار حمله بر این خانه کرده است
بیتی که داغدار غم ختم الانبیاست

یا صاحب الزمان نظری کن به پشت در
این مادر شماست که در بین شعله هاست

محسن به پشت در به چه جرمی شهید شد؟!
قلب امام عصر بر این غصه مبتلاست

ای وای از غلاف… مرا می کشد همین…
…ردی که روی بازوی ریحانه ی خداست

کوچه مقدّم است به گودال قتلگاه
زیرا مدینه نقطه ی آغاز کربلا است

محمد جواد شیرازی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

تیغ جلاد به خونش تر شد
غنچه ای وا نشده پرپر شد
شک ندارم که از آن ضربه ی در
محسن از فاطمه زخمی تر شد .

علیرضا وفایی خیال

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

يا زهرا (س)

 

زل میزند با چشمهای تر به مادر

هی فاطمه  در لحظه ی آخر به مادر
.
سرمایه اش را داد پای دین خدیجه

پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر
.
تاریخ می گوید چهل نامرد، در اصل؛

آنجا هجوم آورد یک لشکر به مادر .

تقسیم شد درد دو عالم بین این دو

سیلی به حیدر ع خورد و میخ در به مادر
.
زهرا س هم آخر محسنش را خرج دین کرد

مادر به دختر میرود، دختر به مادر
.
از غنچه ای بعد از گذشت این همه سال

حالا رسیده یک گل پر پر به مادر
.
ام ابیها نیز ام المومنین شد

چون می رسد این ارث از مادر به مادر
.
ام المصائب زینب س و مظلوم ارباب

آقا به بابا می رود خواهر به مادر
.
در کربلا سیراب گشت و با سه صورت

با گریه اش خندید علی اصغر  به مادر

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت

 

از پیش تو مویه کنان می آمدم من

از آن مزارِ بی نشان می آمدم من

چشمی به قبر و همچنان می آمدم من

چشمی دگر بر کودکان می آمدم من

این سو کنارِ من حسین، آن سو حسن بود

چشم دو فرزندت غریبانه به من بود

من همچنان سر در هوای خویش بودم

در خاطراتِ روزهای پیش بودم

‏ من رفته بودم از خودم با یک اشاره

تکرار می شد پیشِ چشمانم دوباره ...‏

من همچنان سر در تنورِ غم نهاده

تو همچنان در بینِ آتش ایستاده

پر از شمیم یاس می شد صحن خانه

هربار می آمد فرود آن تازیانه

ای کاش دستورِ خدا دستم نمی بست

تا بشکنم از ضاربِ زهرا، سر و دست

از ضربتِ سیلی گلم نقشِ زمین بود

در سرنوشتِ من «شبِ ضربت» همین بود

تو در جهاد از مرد و زن سبقت گرفتی

درکارزار از تیغمن سبقت گرفتی

گیرد مدد از نام من هر پهلوانی

آموزگار من تویی در پهلوانی

نزدیکتر بودی به حق از من تو زهرا

این شد که قدری زودتر رفتی از اینجا

جایی برای من در این دنیا، وطن نیست

یا فاطمه! دنیای بی تو جای من نیست

دنیا برای مردمِ دنیا بماند

تنها برای مرتضی زهرا بماند ...‏

خاموش، خواب آلوده و خاکسترآلود

شهرِ مدینه مثلِ گور ساکتی بود

از مدفنِ تو باز می گشتم به خانه

از مدفنِ تو باز می گشتم، شبانه

جایی دگر، وقتی دگر، مردی دگر،باز

می آید از بالا سرِ نعش پسر باز

داغی دگر، دردی دگر، یک مرد دیگر

می آید از بالای نعشِ پاکِ اکبر

 

حسن صنوبری

 

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

یا زهرا...

حتماً نديده حيدر من گريه ي مرا

چون پاك كرده معجر من گريه ي مرا

پهلوي خسته ام ، كمي آرام گريه كن

مخفي نكرد بستر من گريه ي مرا

بغضش شكست وخيس شدازاشك صورتش

وقتي كه ديد دختر من گريه ي مرا

تابوت از تبسّم من سوخت و نديد

يك لحظه ، روز آخر من گريه مرا

نيلوفري كبودم و تشديد كرده اند

گلبرگ هاي پرپر من گريه ي مرا

تقسيم كرد بين تماميِ چشمها

دامان اشك پرور من گريه ي مرا

 

محمد قاسمي

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت

 

چنان هوای تو ای آشنا به سر افتاد

که اعتبار دلم بی تو در خطر افتاد

به هر کجا نگرم باز در مقابلمی

خیال غیر تو دیگر  ز دل ، ز سر افتاد

نشسته ام برسد شب از آن زمانی که

جمال روی چو ماه تو در قمر افتاد

شبی که نور وجود تو در جهان پیچید

و مهجتی  که به قلب و دل پدر افتاد

به یاد چشم تو با چشم خیس میخوانم

حدیث آل عبایی که روی سر افتاد

کرامت پسرانی که از تو زاده شوند

شفاعت ملکی که ، ز بال و پر افتاد

تو نور چشم پدر بوده ای ولی روزی

میان کوچه چرا  نور از بصر افتاد؟

پریده مرغ دلم در مدینه،  کوچه ی عشق

که ناگهان نگهم روی...روی در افتاد

دری شکسته و مشکین ز دود و آتش بود

که ذهن سوخته ام یاد "انکسر" افتاد

رسانده ای تن بی جان خود کنار علی

و دستهای تو چنگی ایست بر کمر افتاد

چنان گره زده ای،....ریسمان گره نزده

غلاف جای سرانگشت ،کارگر افتاد

مرو به حالت نفرین ، مدینه می لرزد

عجیب نیست که عرش خدا ...اگر افتاد

 

سید مجتبی ربیع نتاج

 

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

یا زهرا...

توحید را دردانه مظهر می‌شود زهرا

یکپارچه الله اکبر می‌شود زهرا

اُم ابیهای پیمبر می‌شود زهرا

ساقی اگر مولاست کوثر می‌شود زهرا

شیعه چو فرزند است و مادر می‌شود زهرا

 

اهل کرم ذاتا کریم‌اند و گدا محتاج

جایی ندارد غیر باغ هل أتی محتاج

زهرا کریمه ما تماماً بی‌نوا، محتاج

به چادرش هستند حتی انبیاء محتاج

تا وارد صحرای محشر می‌شود زهرا

 

محو کمال خویش کرده مرتضی را هم

وقتی دعایش سر زده همسایه‌ها را هم

یعنی دعایش آبرو داده دعا را هم

جمله به جمله هل أتی، حتی کساء را هم

هر طور بنویسیم محور می‌شود زهرا

 

او مادر آب است و باران را به عالم داد

به سائلان شهر نه، نان را به عالم داد

تنها نه قرص نان که ایمان را به عالم داد

در خانه کوچک بزرگان را به عالم داد

معصومه معصوم‌پرور می‌شود زهرا

 

ما اهل پایینیم بالا را نمی‌فهمیم

ما «نزّل القرآن فیها» را نمی‌فهمیم

گل را نمی فهمیم حورا را نمی‌فهمیم

سیلی زدن بر روی زهرا را نمی‌فهمیم

با یک نسیمی نیز پرپر می‌شود زهرا

 

دیوارهای خانه‌اش دیوار اسلام است

دنبال جاری کردن افکار اسلام است

کار شریف خانه‌اش هم کار اسلام است

تنها پی بیداری انصار اسلام است

دیدی اگر از خانه‌اش در می‌شود زهرا

 

دین در خطر باشد سپر می‌آورد زهرا

مثل علی رو به خطر می‌آورد زهرا

سینه برای میخ در می‌آورد زهرا

این فتنه را از ریشه در می‌آورد زهرا

این بار دیگر مرد خیبر می‌شود زهرا

 

کشتی طوفان‌دیده را با خطبه ساحل شد

با خطبه او بود که اسلام کامل شد

با خطبه روز غدیر خم مکمل شد

خطبه به شکل دیگری در کوفه نازل شد

زینب میان کوفه دیگر می‌شود زهرا

 

راه خدا با شمس، با نور جلی باز است

این راه تنها با ولایت،‌ با ولی باز است

دست علی بسته‌ست دست من ولی باز است

تا دست من باز است پس دست علی باز است

حالا در این اوضاع حیدر می‌شود زهرا

 

این قفل بسته با خلافت وا نخواهد شد

امروز تکلیف است، با فردا نخواهد شد

خسته شدید از دین ولی زهرا نخواهد شد

مولا که تنها نیست و تنها نخواهد شد

بی‌لشکرش کردید، لشکر می‌شود زهرا

 

مردم همان راه شلمچه باز راه ماست

داعش گرفتار سلیمان سپاه ماست

تنها به امر و نهی این رهبر نگاه ماست

سید علی فاطمی پشت و پناه ماست

پشت و پناه گرم رهبر می‌شود زهرا

 

دین را فقط از راه زهرا می‌شود فهمید

از استقامت‌های مولا می‌شود فهمید

در فاطمیه کربلا را می‌شود فهمید

از نامه آقا به دنیا می‌شود فهمید

یک روز این دنیا سراسر می‌شود زهرا

 

این رشته تسبیح دانه دانه شد حالا

شمع آب شد پس نوبت پروانه شد حالا

زانوی من افتاد وقت شانه شد حالا

با رفتن تو خانه‌ام ویرانه شد حالا

این خانه دارد قبر حیدر می‌شود زهرا!

 

از چشم‌هایم می‌نشینم خار می‌گیرم

من انتقامت را ز این مسمار می‌گیرم

حالا منم که دست بر دیوار می‌گیرم

تا زنده‌ام از چشم‌هایم کار می‌گیرم

حالم فقط با گریه بهتر می‌شود، زهرا!

 

گل‌ها به جایی‌شان بگیرد خار می‌میرند

مادر نباشد کودکان انگار می‌میرند

یک بار جان دادی ولی صد بار می‌میرند

با دیدن حتی در و دیوار می‌میرند

زینب بدون تو چه لاغر می‌شود زهرا! 

 

آه آن زمانی که گرفتاری فراوان است

آثار جهل بی‌بصیرت‌ها نمایان است

قرآن ناطق در حصار نیزه‌داران است

سهم تن باران رحمت تیرباران است

تاج سر اسلام نشتر می‌شود زهرا!

 

مثل حسینت هیچ کس گریان نخواهد شد

مهریه‌ات آب است، پس عطشان نخواهد شد

با این لباس بافته عریان نخواهد شد

هرچند می‌گویم که این و آن نخواهد شد

اما خبر دارم مقدر می‌شود زهرا!

 

آمد به خیمه ذوالجناح اما سوارش نیست

سر به زمین می‌کوبد و دیگر قرارش نیست

این کیست که یار همه‌ست و هیچ یارش نیست

این کیست که افتاده مادر در کنارش نیست

خواهر برایش مثل مادر می‌شود زهرا

 

 

علی اکبر لطیفیان

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

یا زهرا...

از ابتدا نام تو را مادر نوشتم

یکبار نه،صد دفعه دیگر نوشتم

هرچه به تو مربوط باشد بی بها نیست

من جای خاک چادر تو زر نوشتم

در جنگ خیبر هم علی تکیه به تو زد

امشب تو را من فاتح خیبر نوشتم

وقتی شفاعت را به دستان تو دادند

دیگر خیالم راحت است از سرنوشتم

امشب نفسهای تو را که می شمردم

من از همیشه چندتا کمتر نوشتم

حتی قلم با جوهر خود گریه می کرد

تا اینکه در این بیت ها از "در" نوشتم

من در کنار آن "در" آتش گرفته

یک چادر مشکی و یک معجر نوشتم

 

 

یاسین قاسمی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

درون سینه ی من با ولای او غوغاست
هر انچه جلوه کند یار من از او زیباست
گروه خون مراگرکسی زمن پرسد
گروه خونی من یا علی و یا زهراست
...................................
مجنون صفتیم و دم زدلبر زده ایم
ما یکدله گان به سیم اخر زده ایم
دزدان فدک منافق و گمراهند
ما بوسه به خاک پای حیدر زده ایم
.....................................
جبریل به بخشنامه ای حامل شد
الطاف خدا به شیعیان شامل شد
زد تکیه به مسند خلافت حیدر
در اصل رسالت نبی کامل شد
.....................................
افواج فرشتگان که دلباخته اند
محراب علی را به سما ساخته اند
انان که زمنکران مولا هستند
خود را به ته جهنم انداخته اند
......................................
با عشق علی عقل و شعورم بدهند
با نام علی زپل عبورم بدهند
چون شیعه ی مرتضی علی هستم من
در سفره ی فاطمه حضورم بدهند
......................................
برهشت در جنان علی بنوشتند
بر بال فرشتگان علی بنوشتند
خوشبخت ترین گروه عالم ماییم
بر طالع شیعیان علی بنوشتند
......................................
از ازل تاج شرافت را به زهرادادند
مهر تایید شفاعت را به زهرا دادند
ال حیدر یک طرف زهرای اطهر یک طرف
پاسداری از ولایت را به زهرا دادند
.....................................
از ضربه ی پا نقش به دهلیز شدم
پرپر چو گلی به فصل پاییز شدم
ان دم که تو را کشان کشان می بردند
با دشمن نامرد گلاویز شدم
....................................
گنجینه راز دردل فاطمه است
اوج ملکوت منزل فاطمه است
با ناله محسنش هم اواز شویم
لعنت به کسی که قاتل فاطمه است

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

پشت در ... یا ته گودال ... چه فرقی دارد؟
هر کسی ذوب علی گشت تنش می سوزد

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت

 

ببین موندم میون شهر تنها

ببین گل های قدّ و نیم قدت رو

می بینم تا کبودِ آسمون و

می بینم داخل کوچه رَدت رو

 

آخه رسمش نبود تنها بری و

علی تنها میون شهر باشه

یه بار دیگه صدام کن:"کلّمینی"

بذار این دنیا با من قهر باشه

 

هنوزم بوی تو در بین خونه ست

در و دستاس و ظرفای سفالی

چگونه بچه هات آروم بگیرن

مرور خاطرات و جای خالی

 

درسته عمر گل کوتاهه بانو!

ولی پرپر شدن معنا نداره

بذار پای همون قولی که دادم...

بمونم،تا که یک روزی دوباره

 

علی پورزمان

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت

 

دشمن من آنقدر بر تو جفا بسیار کرد

تا که با داغ تو روزم را چو شام تار کرد

ای تو تنها محرم حیدر ز بعد رفتنت

شوهرت با چاه تنها درد خود اظهار کرد

آری ای تنها طرفدارم ز بعد تو عدو

هرچه بودش در توان با حیدر کرار کرد

زینبت چون جمع میکرد بستر خونین تو

بی امام گریه به حال مادر بیمار کرد

از جگر آهی کشید و گفت ای وای مادرم

تا حسین تو تماشای در و دیوار کرد

بین قبر تا خون چکید از کفنت آگه شدم

که چها با  سینه ات آن ضربه مسمار کرد

دوریت آنقدر سخت است بر علی یا فاطمه

که مرا از زندگی در این جهان بیزار کرد

ترسم از بعد تو طولانی شود عمر علی

زانکه بر من زندگی را داغ تو دشوار کرد

 

حسن علی جواهری

 

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:37 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها