0

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

خانه ای که شُده خاکِ سه امامش جبریل
خانه ای که نرسد بر سرِ بامش جبریل
خانه ای که به سویش بود قیامش جبریل
خانه ای که به درش بود سلامش جبریل

از درِ کهنه در بسته که خواهش می کرد
اهل آن را به در خانه سفارش میکرد

گفت با در نَفَسِ خانه مریض احوال است
چند روزی ست که از گریه کمی بی حال است
پدرش رفته و سهمش غم و آه و ناله است
گفت با در ولی افسوس که بداقبال است

ناگهان دید در،آن روز که غربت پر بود
سمت جبریل سر کوچه جماعت پر بود

تازه فهمید همان روز سفارشها را
تازه دانست دلیل همه خواهش ها را
دید در یک طرفش هیزم و آتش ها را
بعد از آن دید در آن بین کِشاکشِ ها را

خواست تا نشکند آتش چقدر غوغا کرد
خواست تا وا نشود ضربه ای آن را واکرد

چند ضربه که به در خورد زِ جایش اُفتاد
مادری خم شد و از درد صدایش اُفتاد
پدری آب شد از شانه عبایش اُفتاد
در آتش زده روی سر و پایش اُفتاد

رحم بر آن تنِ بی تاب نیاورد کسی
چادرش شعله ور و آب نیاورد کسی

رفت در کوچه کمر بندِ علی در دستش
تا جدایش بکند گفت بزن بر دستش
دخترش داد زد ای وای برادر دستش
خُرد شد قامت او از همه بدتر دستش

تا که آیینه ترک خورد علی را بردند
پیش دختر که کتک خورد علی را بردند

در آتش زده شد… خیمه و طفلان ماندند
وقتِ غارت شد و این جمع پریشان ماندند
دختران در وسطِ حلقه یِ دزدان ماندند
بی عمو بی سپر و بی سَر و سامان ماندند

خیمه های حرم از آتش شامی پُر شد
دورِ طفلان چقدر جمعِ حرامی پُر شد


حسن لطفی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

دیگر بس است گریه و زاری سخن بگو
از کوچه و غریبی و اشک حسن بگو
نا محرمم به تو که ز من رو گرفته ای؟
بغضم شکست فاطمه حرفی بزن بگو

نه سال مرد تو بودم من نبوده ام؟
حالا بیا و درد دلت را به من بگو
بغضی عجیب داری و حرفی نمیزنی
خسته شدی ز من؟نه پس دل نکن بگو
پشتم شکست فاطمه جانم در این سه ماه
از درد استخوان و ز دردهای تن بگو
لکنت زبان گرفته حسن گریه میکند
بی من میان کوچه…حرفی نزن نگو
طاقت ندارم ای همه ی طاقت علی
حالا به خاطرم سخن دل شکن نگو
بین بگو مگوها جان داد حیدرت
امشب بیا به خاطر من از کفن نگو

حسین خیران

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

منم یهودیِ این شهر، شهرِ بی دردی
منم یهودیِ این شهر، شهرِ نامردی

منم یهودیِ این شهر، شهرِ دلتنگی
جدا از این همه مردم ، جماعتی سنگی

منم کلیمی دیروز و شیعه ی امروز
نشسته ام سرِ یک کوچه ، کوچه ی جانسوز

منم گدایِ همین خانه ، خانه ای بی در
اسیرِ غربتِ مردی شبیهِ پیغمبر

من از اهالی خیبر نشینِ صحرایم
بزرگ زاده یِ قومی زِ کیش موسایم

منم که دیده دو چشمم شکوهِ خیبر را
حماسه های نفس گیرِ دستِ حیدر را

تمامِ خیبریان را به پایِ خود افکند
همان دو دست که در را زِ جای خود برکَند

تمامِ لشگرِ ما را اشاره اش پاشید
زمین و هرچه در آن بود را به هم پیچید

همان دو دست که بوئیدشان پیمبر عشق
همان دو دست که بوسیدشان پیمبر عشق

رسید نوبتِ روزی که خواب می دیدم
بر آن دو دست خدایا طناب می دیدم

صدای هلهله و ازدحامِ مردم بود
شراره بود و در و دود بود و هیزم بود

میان گریه ی طفلان دو دست او را بست
همان کسی که لبش غرقِ در تبسّم بود

شکسته بود در و مادری زمین می خورد
صدایِ ناله ی او بین خنده ها گُم بود

اشاره کرد که او را پی علی بزنند
میان اهل مدینه عجب تفاهم بود

هر آنکه بود در آن کوچه سمت زهرا بود
تمامِ راه خدایا پر از تلاطُم بود

حسن لطفی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

اشعار امام زمان(عج) – فاطمیه

 

فکر تو نیستیم که محرم نمیشویم

در انتظار شهره ی عالم نمیشویم

 

دلشوره ی غریبی تو نیست بین ما

یک ثانیه به یاد تو پر غم نمیشویم

 

از مبحث امام شناسی جدا شدیم

پس بی دلیل نیست که آدم نمیشویم

 

تو هستی و گدای تعاریف مردمیم

مُستمسک وِلای شما هم، نمیشویم

 

دریا کجاست؟ مثل کویریم العجل

با چشم پرگناه که زمزم نمیشویم

 

باید زمینه ساز برای ظهور شد

ما را ببخش خادم پرچم نمیشویم

 

امسال فاطمیه به هر قیمتی شده

شرمنده رسول مکرّم نمیشویم

 

اسلام را میان مدینه زمین زدند

پس بیخیال سیلی محکم نمیشویم!

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در دوشنبه 26 بهمن 94

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

وقتی بلورِ اشکِ برادر شکستنی است ،
باید قبول کرد ، که خواهر شکستنی است

یک مرد هم نبود ، بگوید به دوّمی
آرام تر به دَر بزن ، این دَر شکستنی است

دَر سوخته… کنارِ دَر این غنچه سوخته
ای وای… بارِ شیشه ی مادر شکستنی است

او نقشِ بر زمین شده ، هی با لگد نزن…
این برگ های غنچه ی پَرپَر شکستنی است

دَر روی مادر و… چهل و چند بی حیا
رد میشوند از روی سَر ، سَر شکستنی است

زینب دو دست روی سَر و خیره سوی دَر
روحِ لطیفِ او ، دو برابر شکستنی است

ای وای از جماعتِ بی رحمِ لعنتی ،
حالا غرورِ زخمیِ حیدر شکستنی است

باید برای داغِ تو خون ریخت فاطمه ،
بی شک برایتان ، سَرِ نوکر شکستنی است

پوریا باقری

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت

 

روی زمین رهاشدنت می کشد مرا

گلزار روی پیرهنت می کشد مرا

از پشت دربْ فضه ی خود را صدا زدی

آن لحظه ی صدا زدنت می کشد مرا

دلشوره های هرشب من جای خود ولی

این گوشه گیریه حسنت می کشد مرا

دلواپسی و گریه ی من بی دلیل نیست

زهرا کبودی بدنت می کشد مرا

جای کفن قواره کنی پیرهن ولی..

داغ شهید بی کفنت می کشد مرا

***

 

هاشم محمدی آرا

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

صحبت از دستی که رزق خلق را می داد شد
هر کجا شد حرف از بانو، به نیکی یاد شد

گردش تسبیح او افلاک را تدبیر کرد
از پر سجاده اش روح القدس ایجاد شد

او که جای خود، گلوبندش اسیر آزاد کرد
حُر هم از یمن ادب بر نام او آزاد شد (1)

روضه رضوان، رضای حضرت صدیقه است
از گل سرخ لباس او، فدک آباد شد

معنی نازک برای روضه اش آورده ام
وقت پروازش پرستویی اسیر باد شد

با پر زخمی دعاگوی شب همسایه بود
دست او روزی رسان خانه صیاد شد

این در آتش گرفته نیز حاجت می دهد
این در آتش گرفته، پنجره فولاد شد

روضه مظلومه، بعد از رفتنش مکشوفه شد
تا مصیبت خوان کوچه صورت مقداد شد (2)

بعد پیغمبر اگرچه با تبسم قهر بود
لحظه ای با دیدن تابوت، زهرا شاد شد

طعنه ها، او را عروس خانه ی تابوت خواند (3)
قاسم او نیز زیر سنگها داماد شد

اشکهایش گاه می‌گوید حسن، گاهی حسین
گریه های آخرش موقوفه اولاد شد

مریم آمد تا شریک گریه ی کوثر شود
روضه او کاف و هاء و یاء و عین و صاد شد

 

محسن حنیفی

 

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

خون می رود ز چشم ترم پای رفتنت

پشتم خمید پای تماشای رفتنت

 

باز سفر مبند از این خانه صبر کن

خانه هنوز نیست مهیای رفتنت

 

نجوای سجده های تو عجل وفاتی است

همواره از خداست تمنای رفتنت

 

ذکر بریده تو گواه بریدن و

حال قنوت های تو گویای رفتنت

 

بی خوابی شبانه و بی تابی مدام

باشد نشانه ای ز تقلای رفتنت

 

یا از خدا بخواه بمانی و یا مرا

زنده مخواه فاطمه فردای رفتنت

 

ای کاش زخم های تنت اینقدر نبود

تا ماندنت رقم بخورد جای رفتنت

 

با سرفه ها به پیرهنت رنگ گل نشست

حل شد به خون تازه معمای رفتنت

 

بسته کتاب عمر علی را وداع تو

هربرگ آن رسیده به امضای رفتنت

 

هادی ملک پور

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-مدح و بسترشهادت

 

تفسیر او به دست قلم نا میسر است

در شان او غزل ننویسیم بهتر است

شان نزول یك پری از آسمان به خاك

دامان مادری ست كه در شان كوثر است

هر مصرعم لبی ست كه لبخند می زند

این بیت من شبیه لبان پیمبر است

روح نبی ست  ؟ ام ابی ؟‌یا گل علی ؟

من هر كجاكه می رسم او جای دیگر است

از عرش تا به فرش ملائك خمار او

ذكرش سبو سبو می الله اكبر است

او فاطمه ست معنی این نام را هنوز

از هر زبان كه می شنوم نامكرر است

از زخم او اگر بنویسی قلم ، بدان

نامت از این به بعد قلم نیست  خنجر است

ننویس فتنه پشت دری شعله می كشد

در كوچه شر به پا شده در خانه محشر است

در كوچه بوی آتش و در خانه عطر گل

مرز بهشت و دوزخ از آن روز این در است

با پهلوی شكسته هم از كوه كوهتر

با قامت خمیده هم از آسمان سر است

لبخند می زند كه بخندند بچه ها

مادر اگر كه جان بدهد باز مادر است

مولا هنوز اول بی هم نفس شدن

بانو در انتظار نفسهای آخر است !

 

مهدی مردانی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت

 

گریه در دست گرفته است عنان را زهرا

ناله بُرده است ز کف تاب و توان را زهرا

بسته ای از چه تو بر روی علی دیدۀخویش

باز کن پنجرۀ باغ جنان را زهرا

آسمان برسرم آوار شد از جا برخیز

چون تحمّل کنم این بار گران را زهرا

ای چراغ دل من باز بزن سوسوئی

تا دهی نور دل و دیدۀجان را زهرا

گوشۀ چشم  کبود تو به من می گوید

که نگفتی به علی درد نهان را زهرا

تازه شد با غم تو داغ و غم پیغمبر

گرد غم باز گرفته است جهان را زهرا

گر که آه از جگرم سوخته بر می خیزد

شعلۀداغ تو آتش زده جان را زهرا

با غمت تا به ابد عهد «وفائی» دارم

نذر تو کرده ام این اشک روان را زهرا

 

سید هاشم وفائی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-هجوم به بیت ولایت

 

رعد و برقی زد و باران ستم غوغا کرد

جهل حاکم شد و آنروز خیانت ها کرد

گلّه ای آمده بودند علی را ببرند

در عوض بازی تقدیر چه با زهرا کرد

پشت در خواست که مانع شود و نگذارد

پای ظلم آمد و محکم زد و در را وا کرد

در، عقب آمد و تا اینکه به پهلوش رسید

میخ بی رحم زد و شاخه ی گل را تا کرد

بعد از آن مرد، نه... نامرد چنان زد که همان

لحظه دستش به روی صورت بانو جا کرد

صبر مظلومه ی تاریخ سرآمد انگار

ناله ای زد که در افلاک عزا برپا کرد

 

علی اصغر ذاکری

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

اشعار فاطمیه – مدح –  محمد حسین ملکیان

 

منصوره و راضیّه و مرضیّه و زهرا

معصومه و نوریّه و صدّیقه‌ی کبری

 

حنّانه و حانیّه و ریحانه و کوثر

انسیّه و حوریّه و انسیّه‌ی حَورا

 

این‌ها همگی فاطمه هستند ولی نیست

محبوبیت فاطمه محدود به این ها

 

مادر که نه! بالاتر از اُمُّ الحَسنِین است

دختر که نه! بالاتر از آن، اُم اَبیها

 

فردوس برین، باغ بهشت است به صورت

فردوس برین خانه‌ی زهراست به معنا

 

پیچیده در آن عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ»

بیرون زده از پنجره اش شاخه‌ی «طوبی»

 

روزی که بخندد همه‌ی شهر بهاری ست

آن شب که بگرید شب عالم شب یلدا

 

آن شب که بگرید همه‌ی شهر بگریند

آن شب که بگرید...چه بیاید سر مولا؟

 

از روی لب مادرمان فاطمه چندی ست

لبخند فراری شده کاری بکن «اَسما»

 

کاری بکن اَسما که پریشان شده مادر

درد است سراپا و سکوت است سراسر

 

این هیزم ِ‌تر چیست که در آتش آن سوخت

یک مرتبه هم مادر و هم دختر و همسر

 

«در» سوخت، ولی مانده به یادم که محمد

یک مرتبه بی اذن نشد وارد از این «در»

 

من خواب بدی دیده ام اسما، چه بگویم؟

دور کمرش شال عزا بست پیمبر

 

از عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» در این شهر

خالی ست مشام همه، کافور بیاور!

 

من معتقدم حجت بر خلق تمام است

با آیه‌ی «انّا اَعطیناکَ الکوثَر»

 

محمدحسین ملکیان

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-مصائب

 

تو لطمه میخوری و خدا صبر می کند

اینجا فقط نه ، او همه جا صبر می کند

روزی به احنرام شما می کند عذاب

حالا به احترام شما صبر می کند

تو راه می روی و زمین می خوری و من

در فکر می روم که چرا صبر می کند؟

سر می روی ز حوصله ی بی شعور شهر

یعنی که شهر تا به کجا صبر می کند ؟

**

نوری کنارت آمد و گفت اینچنین نباش

دلواپس علی ، تو بیا ، صبر می کند

وقتی سئوال میکنی از او چه میشود؟

نبض تو را گرفته و تا صبر میکند

فورا تو آه می کشی و فکر می کنی

آیا تمام این همه را صبر می کند؟

**

دنبال پاسخ کلمات سئوالی ام

آیا چرا چگونه کجا صبر می کند؟؟

 

حجت الاسلام شیخ رضا جعفری

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-فاطمیه

 

فاطمیه برای ما سادات

غصه ی قصه های ناگفته است

دل ما در عزای مادرمان

بیشتر از محرم آشفته است

 

سید حسن رستگار

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-هجوم به بیت ولایت

 

شیخ عباس روضه میخواند، روضه از خانه ای که در دارد

بیت احزان شعر را گفتم، پدری چاه در نظر دارد

در صدا خورد لحظه ای بعدش پسری سمت در روان میشد

مادرش گفت با هزاران غم:پسرم  صبر کن خطر دارد

بعد مادر به سمت در میرفت و در انگار داشت می لرزید

در ، تمامی غصه ام از اوست بگو دست از تو بردارد

پیش خود گفت دشمنی ظالم که علی مانده است و تنهایی

پشت در ماند مادری غمگین که بگوید علی سپر دارد

داد میزد پسر که تنها است به خدا مادرم در این کوچه

فکر میکرد داد و بیدادش ثمری میدهد , اثر دارد

بیعتی پشت ابر میماند و سیاهی به جای خورشیدی...

...مینشیند ولی نمیداند شب تاریک هم سحر دارد

**

آدمی را بگرد و پیدا کن که تنش پر ز زخم ها باشد

چون فقط اوست آنکه میفهمد چقدر زخم دردسر دارد

**

بعد از این شهر با تو ساکت شد و تو انگار گریه میکردی

مادرم,گریه را کمی بس کن که برای شما ضرر دارد

حال با اینکه از جراحت ها و نفس های سرد من گفتی

آه,این را بگو که از دردم پدرت تا کجا خبر دارد!؟

 

مجتبی حاذق

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  6:26 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها