0

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرثیه حضرت زهرا (سلام الله علیها)

 

غیر از تو در عالم کسی خیمه نشین نیست
 یعنی که تنهاتر ز تو روی زمین نیست

گفتم در آخرمی رسی دورت بگردم
 افسوس تقدیر الهی این‌چنین نیست

وقتی نباشی روزگار من سیاه است
 بر تاج قلب من نشانی از نگین نیست

با غصه‌ی دوری از تو زنده هستم
 جز غصه ی تو بادلم چیزی عجین نیست

ترسم که آخر باغم عشقت بمیرم
 هرچندمی دانم  نصیب من جز این نیست

دامن نکش از دست من، غیر از تو آقا
 با عاشق تو یک نفر هم هم‌نشین نیست

در اضطرابم با چه وضعی پیشت آیم؟
 در این‌زمانی که عقاید آهنین نیست

دین مرا با دست‌پر مهرت نگهدار
 دیگر به‌جز تو در زمین حصن حصین نیست

ذکر لبم " زهراست" خوش حالم به والله
تا اوج این اذکار ذکری که قرین نیست

زهرا بیا باشد خیالت قرص.. دیگر..
در بین کوچه هیچ شخصی در کمین نیست

در پشت در بازوی او لشکر زمین زد
سرباز مثل فاطمه روی زمین نیست

محمد_سعید_طالبی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:52 PM
تشکرات از این پست
hosinsaeidi nargese_montazer niny200527 siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

و گفت فاطمه جان خانه ات دو چیز نداشت
حسن نداشت غمت را حسین نیز نداشت

در این نداشتنی ها چه چیز ها که نبود
نداشت...نه٬ مثلا بستر مریض نداشت

برای شانه زدن زحمتت زیاد شده ست
هزار شُکر که طفل تو سینه ریز نداشت

تمام روز به این فکر کرده ام اصلا
درِ ورودی این خانه میخ تیز نداشت!!!

و سیلی از دو طرف صورت تو را می بُرد
مدینه بود ولی کوچه ی عریض نداشت

حسن نبود اگر با تو توی آن کوچه
به کوچه روضه ی تو این قدر گریز نداشت

حسن نبود اگر با تو بعدِ این همه سال
به تشت٬ خونِ حسن لخته ی غلیظ نداشت

و خاک کرب و بلا این بضاعتِ مزجات
بدون فاطمه٬ یا ایها العزیز نداشت

شلوغ بود چنان وقت نیزه دور حسین
که دست موقع پرتاب٬ دور خیز نداشت

ولایت علی و کربلا و دولت یار
بدون فاطمه٬ شیعه هزار چیز نداشت

مهدی رحیمی (زمستان )

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:56 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

#فاطمیه

سر در جنت نوشته : تاج داور فاطمه است....
زینت عرش الهی تا به آخر فاطمه است

مرتضی قاری قرآن ، فاطمه آیات او
واقعا مصداق کل قدر و کوثر فاطمه است

بوسه های مصطفی کار خودش را کرده است
آن که سر تا پای او گشته معطر فاطمه است

دستگیری می کند از شیعیان با چادرش
مطمئنا وزنه ی سنگین محشر فاطمه است

سخت می شد بر علی هر کار واقف بود که...
راه اول مصطفی و راه دیگر فاطمه است

اذن در های نجف ، دستان زهرا داده شد
راه اول فاطمه است و راه آخر فاطمه است

   حق یپمبر را فقط با او خطابش می کند
پنج تن زیر کسا هستند...محور فاطمه است

سیزده معصوم و این تفسیر" لولا فاطمه "
ریشه قطعا استوار است چون که مادر فاطمه است

یک تنه در کوچه لشکر را معطل می کند
مثل اینکه ذوالفقار دست حیدر فاطمه است

لحظه ای پایش نلرزید و عقب هرگز نرفت
فاتح بی شک جنگ نابرابر فاطمه است

هی علی را می کشیدند ، فاطمه از آن طرف
گفت: غنفذ قوت بازوی حیدر فاطمه است

با لگد می زد به در ، افتاد مولا بر زمین....
داد می زد که نزن" در پشت آن در فاطمه است"

#محمد_سعید_طالبی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:56 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مظلوم ترین یار ولی را کشتند
سبط نبی لم یزلی را کشتند
غافل نشوید اول ماه ربیع
با ضرب لگد طفل علی را کشتند

در چاه به حبل بی سوادی نرویم
دنبال ره مردم عادی نرویم
تا هشت ربیع ما سیه میپوشیم
در محسنیه سراغ شادی نرویم

این سینه زداغ فاطمه غمگین است
انکار عزای محسنش توهین است
تبریک نگویید عزیزان الحق
 این روضه که مستوره شده سنگین است

مهدی علی قاسمی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:56 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

بابا که رفت ، غصه ی زهرا شروع شد
تازه مصیبت و غم عظما شروع شد

بابا که بود ، زندگی اش رو به راه بود
بعد از پدر ، هجوم بلاها شروع شد

غصب "خلافت" و "فدک" و "سینه" و "در" و...
جعل "حدیث" و "منبر" و "فتوا" شروع شد

حالا تمام غصه ی زهرا ، همین شده
بعد از پدر ، دو رویی دنیا شروع شد

آتش زدند قبله ی شهر مدینه را
بی احترام کردن آنها شروع شد

آتش گرفت ، پشت در خانه ی علی
صبر جلیل حضرت مولا شروع شد

با یک لگد چنان به در خانه ضربه زد
محسن که رفت ، روضه اش اما شروع شد

کوری چشم منکر گریه برای "او"
تازه شروع گریه ی ماها شروع شد



پوریا باقری

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:56 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

وقتی که حال و روز تو بهتر نمی شود
در چهره ام امید میسر نمی شود

با زحمتی دو دیده به من بازکن گلم
آیینه از نگاه، مکدر نمی شود

پرپر مزن میان قفس، ای شکسته پر
این پر برای پر زدنت پر نمی شود

از میخ در حکایت شرم مرا بپرس
رویم سپید پیش پیمبر نمی شود

بر روی زخم گونه ی خود جان مرتضی
مرهم گذار، گوشه معجر نمی شود

داغت عجیب پشت علی را شکسته است
از پا فتاده، فاتح خیبر نمی شود

باشد، حسین را به برم می کشم، برو!
اما بدان، محبت مادر نمی شود
***
با التماس گفت: مرو! پیش من بمان
زهرا اشاره کرد که، دیگر نمی شود

 

علی شکاری

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:56 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

اشکم که چاره ى دردت نمى شود
باید براى تو کارى کنم دگر
آخر چقدر زانو بغلم کنم؟ بگو
آخر چقدر گریه و زارى کنم دگر؟
زهرا!به جان خودت احتیاج نیست
با دست خسته چرا کار مى کنى؟
جارو نزن عزیز دلم!خسته مى شوى
وقتى که کار با تن بیمار مى کنى

اصلاً نیاز به گفتن ندارد و
فهمیده ام چِقَدَر درد مى کشى
هر بار پا شدم از خواب دیده ام
پهلو که هیچ!کمر درد مى کشى…

وقت نماز رو به خدا ناله مى زنى
آهسته از خدا طلب مرگ مى کنى
با گریه هاى هر شبِ ات کنج این قفس
این خانه را تو چنان ارگ مى کنى

با رفتنت غرور على خُرد مى شود
زهرا!بمان و زندگى ام را بهم نریز
اصلاً بیا به خاطر این بچه ها بمان
زهرا!بمان تورا به خدا..باشد اى عزیز؟
آرمان صائمى

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:57 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

دردی که زهرا میدهد مانند درمان است
آنکه ندارد حب زهرا را مسلمان است؟؟؟

با دست خالی آمده پشت درش سائل
هنگام بر گشتن ولی یک پا سلیمان است

کلب در او را شدن هم روزی ما نیست
وقتی که خیل انبیا اینجا نگهبان است

کل عوالم ریزه خوار سفره اش هستند
هر چند که در سفره اش تنها فقط نان است

اثبات گشته عاشق این خاندان مائیم
زیرا که منّا اهل بیت خانه سلمان است

لطف دو چندان میکند بر ما عجم ها، چون
گریه کنانش بیشتر در خاک ایران است

سرتاسر ایران اگر که بیت الاحزان است
این مرحمت از جانب شاه خراسان است

ام ابیها مادر ما گریه کن ها گشت
پس بعد از این بابای ماها شاه مردان است

اذن دخولم را دوباره حیدر امضا کرد
این قطره های اشک لطف شیر یزدان است

ذکری که با آن فاطمه خوشنود میگیرد
گاهی حسین جان است و گاهی هم حسن جان است

 

ابراهیم لآلی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:57 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

همه ی زندگی ام، بی تو مرا دنیا نیست
بی تو در ظاهر علی هست ولی گویا نیست

چند روز است که حرفی نزدی جان علی
پاسخ پرسش من پلک زدن،ایما نیست

به چه سان حال تو را شرح دهم، زهرا جان
آنچه باقیست از آن فاطمه، جز رویا نیست

شاخ و برگ تو خزان برده پریشان شده ای
بید(سرو) من، قامت تو خم شده و رعنا نیست

ای همه عمر علی، رخصت دیدار بده
بی تو امروز مرا فایده ی فردا نیست

به در خانه ی این مردم نامرد مرو
غم مخور این همه، چون، با تو علی، تنها نیست

بیعت از روی زبان مکر و ریا بود فقط
پای پیمان چنین طایفه ای امضا نیست

در کشاکش بخدا فکر تو بودم تنها
بین این جمع کسی فاطمه جان با ما نیست

حال دنبال عیادت زتو هستند ولی
صدق این خواسته درباطنشان پیدا نیست

این عیادت طلبان در پی مشروعیت اند
جز علی هیچ کسی حال تو را جویا نیست

زینب ات چند صباحی ست فقط می گوید
ختم این غایله جز صحنه ی عاشورا نیست


قاسم احمدی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:57 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-روز شهادت

 

پا شدی از میان این بستر، نکند اتفاقی افتاده؟!

بسته ای چادرت به دور کمر، نکند اتفاقی افتاده؟!

پاشدی تا کمی قدم بزنی، آب و جارو به این حرم بزنی

بازویت خوب شد مگر مادر؟! نکند اتفاقی افتاده؟!

دست خود را نگیر بر دیوار، کار این خانه را به من بسپار

زینبت که نمرده است آخر، نکند اتفاقی افتاده؟!

نان نپز جان من خطر دارد، سرفه هایت فقط ضرر دارد...

... نان نپز بین دود و خاکستر، نکند اتفاقی افتاده؟!

رحم کن بر دل حسن بس کن، شانه بر موی من نزن بس کن

دست خود را تکان نده دیگر، نکند اتفاقی افتاده؟!

لیلة القدر... باطنِ قرآن، به لبت آمده است الرحمن

چه شده شأن سوره ی کوثر؟ نکند اتفاقی افتاده؟!

دست زخمی خود به آب نزن، تا بشویی خودت حسین و حسن

تو چرا نور خانه ی حیدر؟ نکند اتفاقی افتاده؟!

به تن خود لباس نو کردی، روی لب یاس خنده آوردی

بهتری؟ نه... نمی کنم باور، نکند اتفاقی افتاده؟!

بوی رفتن گرفته کاشانه، پَرشکسته... نَپَر از این لانه

عزم کردی بدون ما به سفر، نکند اتفاقی افتاده؟!

غصه ام را چرا دوتا کردی؟ صحبت از عصر کربلا کردی

روضه خواندی..‌‌ دلم شده مضطر، نکند اتفاقی افتاده؟!

دستبافت به من سپردی و... روضه ها را خودت شمردی و...

...گفتی از داغ بوسه بر حنجر، نکند اتفاقی افتاده؟!

 

محمد جواد شیرازی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:57 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)- وصیت به زینب کبری(س)

 

دخترم، ارثیه ی غربت مادر مال تو

پر کشیدن مال من، این دو سه تا پر مال تو

داغ من مال علی، داغ علی هم مال من

حسنین و غم این دو تا برادر مال تو

خطبه خونی، توی مسجد مدینه مال من

خطبه خوندن، توی کوفه مثل حیدر مال تو

خنده ی همسایه ها، تو راه کوچه مال من

صدای هلهله و خنده ی لشگر مال تو

این سه تا کفن، واسه من و علی و مجتبا

زینبم، پیرهن حسین بی سر مال تو

قصه ی میخ در و کشتن محسن مال من

غصه ی سه شعبه و حنجر اصغر مال تو

بوسه های بی رمق؛ این دم آخر مال من

بوسه های لب گودال برادر مال تو

زخم بستر مال من، اشکای حیدر مال من

یک هزار و چندتا زخمِ تنِ بی سر مال تو

قتل و غارت مال تو، رخت اسارت مال تو

دیدن بزم شراب و می و ساغر مال تو

 

امیر عظیمی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:57 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-مدح و مصائب

 

مدح زهرا را همین جمله کفایت می کند

چادرش حتی یهودی را هدایت می کند

ظاهرا روی زمین آمد و الا بین عرش

تکیه بر کرسی زده بر ما حکومت می کند

نور زهرا ابتدائا خلق عالم کرده است

عاقبت هم نور او روزی قیامت می کند

انبیا هر یک گروهی را شفاعت می کنند

انبیا را یک به یک زهرا شفاعت می کند

گفت پیغمبر که زهرا پاره‌ی جان من است

این روایت بر همه اتمام حجت می کند

محو نورانیت او می شود هفت آسمان

ساعتی که بین محرابش عبادت می کند

روزه می گیرد سه روز اما طعام خانه را

بین مسکین و یتیم و بنده قسمت می کند

ظاهرا نان می دهد دست گدا و باطنا

سائلش را فاطمه صاحبْ کرامت می کند

چشم هایش نه... همین خاک به روی چادرش

خلقِ صدها مجتهد مانند بهجت می کند

پای حیدر که وسط باشد هزینه می دهد

هرچه دارد فاطمه خرج ولایت می کند

ماجرای کوچه و مادر بیانش مشکل است

بغض پنهانِ حسن آن را روایت می کند

درد زهرا را کمی مقداد می فهمد فقط

رو گرفتن هایش از چیزی حکایت می کند

ضربه ای خورد و سرش بدجور بر دیوار خورد

تنگیِ کوچه بر این صحبت دلالت می کند

 

محمد جواد شیرازی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:57 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-شام غریبان

 

ای هردو جهان قبضه به مشتت زهرا

 از داغ  پدر  خمیده  پشتت  زهرا

رازی که نگفتی  پسرت  صادق گفت

آن  ضرب غلاف تیغ  کشتت  زهرا

***

رفتی و تنی سوخته از تب بردی

آرام  مرا  به  جان زینب  بردی

با  آمدنت به خانه ام فاطمه جان

نه سال صفا دادی و یک شب بردی

***

از داغ  تو  من  به  خویشتن  می پیچم

این نسخه ی دردیست که من می پیچم

تو دست  مرا  ز بند  وا کردی و لیک

من  دست  تو  در  بند  کفن  می پیچم

 

سید رضا موید

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:58 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

نفرین به این زمانه که حیدر نمی شناخت

زهرا نمی شناخت،پیمبر  نمی شناخت

 

 او دست پخت و نان خودش را همیشه خورد

زهرا کنیز و قنبر و نوکر نمی شناخت

 

 دنیا به درک فاطمه هرگز نمی رسید

آنچه علی شناخت،ابوذر نمی شناخت

 

 او آمده است تا که شفاعت کند ولی

دنیای ما شفیعه ی محشر نمی شناخت

 

او آمده است تا که فدای علی شود

زهرا میان معرکه ها سر نمی شناخت

 

 گیرم چهل هزار نفر بین کوچه بود

زهرای ما سپاه و لشگر نمی شناخت

 

 خود را سپر گذاشت،سپر با پسر گذاشت

دیوار و میخ و لنگه ی یک در نمی شناخت

 

لازم نشد که روی بگیرد ز همسرش

دیگر علی قیافه ی مادر  نمی شناخت

 

اینروزها بحال  علی گریه  می کنم

ساقی کوثر است و کوثر نمی شناخت

 

 این بیت یک گریز به دشت بلا زده است

مانند همسری است که همسر نمی شناخت

 

 زهرا شهید گشت ولی در میان شهر

او را بجز علی کسی آخر نمی شناخت

 

نادر حسینی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:58 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت زهرا(س)-شام غریبان

 

بچه ها رنگ خزانید نبیند حیدر

خسته از داغ جوانید نبیند حیدر

اشک آهسته فشانید نبیند حیدر

همگی مرثیه خوانید نبیند حیدر

زینبش را ببرید و سرِ هر نافله ای

سرِ سجاده نشانید نبیند حیدر

شکوه از دست عدو با دل غمناک کنید

زین اهانت گله از خاک به افلاک کنید

گریه بر فاطمه با دیدهء نمناک کنید

خون دلدار علی از رخ در پاک کنید

موقع شستن خون از در و دیوار فقط

کاش می شد بتوانید نبیند حیدر

چادر فاطمه از چشم علی دور کنید

رحم بر آن دل پر غصه و رنجور کنید

چادر فاطمه را گوشه ای مستور کنید

فضه اش را پیِ این قائله مأمور کنید

لااقل دورنکردید اگر چادر را

خاک آن را بتکانید نبیند حیدر

کاش یک مرد شود حداقل پیدا کاش

که بگوید به مغیره بد و بی رحم نباش

بهر آزردن حیدر نکن اینقدر تلاش

روی زخم دل حیدر نمک اینقدر نپاش

وقت و بی وقت به همراهیِ قنفذ ، با قصد

سرِ این کوچه  نمانید نبیند حیدر

به خزان علوی دیده بهاری بکنید

اشک غم بر علی و فاطمه جاری بکنید

موقع غسل ، علی را همه یاری بکنید

کاشکی با کمک هم همه کاری بکنید

حتی الامکان رخ و بازو و هر آن چیزی را

که شما در جریانید نبیند حیدر

داده از دست ، علی دلبر و جانانۀ خود

مرتضی مانده و تاریکیِ کاشانۀ خود

میل برگشت ندارد به عزاخانۀ خود

چو علی خواست که بیرون رود از خانۀ خود

وسط حیدر و در رفته و حائل گردید

جلوی میخ بمانید نبیند حیدر

عاقبت پر زد و جان داد مسیحای علی

بی کس و یار شد آخر دل تنهای علی

هر کجا بود به پا مجلس زهرای علی

یادتان باشد اگر محض تسلای علی

قصد کردید بخوانید شما فاتحه ای

قدری آرام بخوانید نبیند حیدر

 

مهدی مقیمی

 
 
پنج شنبه 21 بهمن 1395  4:58 PM
تشکرات از این پست
siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها