0

اشعار ولادت امام حسن (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

مست از غم توأم غم تو فرق می کند
محو توأم که عالم تو فرق می کند
با یک نگاه می کشی و زنده می کنی
مثل مسیح ، نه، دم تو فرق می کند
یک دم نگاه کن که مرا زیر و رو کنی
باید عوض شد آدم تو فرق می کند
تنها کمی به من نظر لطف می کنی؟
آقای مهربان! کم تو فرق می کند
زخمی است در دلم که علاجی نداشته است
جز مرحمت که مرهم تو فرق می کند
اشک غمت برای من احلی من العسل
گفتم  برای من غم تو فرق می کند
صلح تو روضه است حماسه است غربت است
ماه تو و محرم تو فرق می کند
باید خیال کرد تجسم نمود؛ نه ؟
نه؛ گنبد تو پرچم تو فرق می کند
لختی بخند قافیه ام را بهم بریز
آقای من! تبسم تو فرق می کند
شاعر : سید محمد رضا شرافت

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

مرا که بی قرار می کند حسن
به جرعه ای خمار می کند حسن
مرا که مست ، می ، برای غیر مست
شراب را شرار می کند حسن
مرا اگر شده است محض دلخوشی
گدای خود شمار می کند حسن
خدا ! تو خالق کرامتی ولی
بیا ببین چه کار می کند حسن!
رسول، جز حسین پاره تنش
به کیست افتخار می کند، حسن.
ضریح سینه را اگر طلا ، حسین
ولی پراز عیار می کند حسن
حسین و کشتیش درست ، منتها
مرا اگر سوار می کند ، حسن
دل مرا حسین می برد ولی
شکار را شکار می کند حسن
حسین ، کربلا – نه اینکه مادری است -
بقیع اختیار می کند حسن.

 

شاعر : محسن ناصحی

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

حجت دومین ، دلبنده زهرا   
امام مجتبی ، از زهر اعدا                                        
غریب و مظلوم
یاصاحب الزمان عجّل ظهورک 2
زینب ای خواهرم بیا به  سویم          
پاره پاره جگرسوزد گلویم
با حال محزون                            
شد قلب من خون
یا صاحب الزمان عجّل ظهورک 2
رفتم از این جهان با حال خسته       
مهمان بر مادر پهلو شکسته
من بی پناهم                    
در سوز و آهم
یا صاحب الزمان عجّل ظهورک 2
بقیع فاطمه گشته مزارم          
غریب و بی کسم زائر ندارم
قبرم خراب است                
در آفتاب است
یا صاحب الزمان عجّل ظهورک 2

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

از آسمان نگاهت وقار می ریزد
ز پلک پاک تو صبح بهار می ریزد
برای گریه برایت اجازه می خواهم
به چشم ما تو بگویی ببار می ریزد
فدای مرد کریمی که رسمش این باشد
به پای عاشق دلخسته دار می ریزد
تمام ملک خدا در دو دست قدرت توست
خدا به دست شما اختیار می ریزد
رسول، هیبت خود را به تو کرامت کرد
و از سیادت تو اقتدار می ریزد
اگر به صلح تو طعنه زند کسی غم نیست
خدا به کار شما اعتبار می ریزد
تمام عرشِ خودش را خدا به وقت نماز
به زیر پای تو روزی سه بار می ریزد
فقط کرم به تو می آید ای خدای کرم!
که جز تو پای گدا بی شمار می ریزد
علی طراوت باران بوسه هایش را
به روی دست تو با افتخار می ریزد
به یمن چشم تو هفت آسمان بپا باشد
از آسمان نگهت برندار می ریزد
ببین که خانه قلبم ترک ترک شده است
 اگر نظر نکنی ای نگار می ریزد
مرا ز دست هواهای خود رهایی ده
که آبروی مرا پیش یار می ریزد
تمام هر چه که دارم نثار مقدم تو
خدا کند که بمیرم به پای ماتم تو
***

شاعر : مجتبی شگریان همدانی

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

ما را نوشته اند گدای کریم ها
چشمِ امید ما به عطای کریم ها
امروز نه ز روز ازل مست او شدیم
این هم عنایتی ز خدای کریم ها
حاجت نمی بریم به پیش طبیب شهر
ما را بس است خاکِ عبای کریم ها
روزیّ جن و انس و ملک دست مجتبی ست
کاری ندارد این که برای کریم ها
ما را حسین گریه کن مجتبی نوشت
هر کس حسینی است فدای کریم ها
کوریِ چشم دشمن بدخواه مجتبی
عرش خداست صحن و سرای کریم ها
ما را ببر بقیع و ز ما جان ما بگیر
این جان چه قابل است به پای کریم ها
شاعر:حسین ایزدی

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

در جهان مفتخر از عزت نام حسنیم
متحیر ز کمالات مقام حسنیم
با عنایات خدا محضر زهرا رفتیم
با ید حیدر کرار به نام حسنیم
جبرئیل از ره ما بال و پرت را جمع کن
ساکن عرش خداییم غلام حسنیم
نسل سلمان رجزش در صف محشر این است
ما مسلمان شدۀ دست امام حسنیم
نا سزا گفته به او یک شبه مستغنی شد
مست و آواره این مشی و مرام حسنیم
لحظۀ سینه زدن جلوه طوفان اما
در عبودیت حق بنده ی رام حسنیم
خون دل خوردن از اول شده سهم شیعه
غرق دردیم ولی تشنه جام حسنیم

 

شاعر : قاسم نعمتی

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  1:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

از حُسن نبی دو جهان، محشری آمد
آغاز گر فوت و فن دلبری آمد
ماه رمضان، عطر امام حسن آورد
با آمدنش، رایحه ی قمصری آمد
همچون پدر و مادر خود، یکسره نورست
قرص قمر "فاطمی" و "حیدری" آمد
عالم همه مات رخ زیبای حسن شد
در عرصه ی آن، یوسف زیباتری آمد
بخشید همه ملک سلیمانی خود را
در دست کریمش اگر انگشتری آمد
یک مست میان فقرا آمده امشب
در را بگشا! ساقی بی ساغری آمد!
 

شاعر : عارفه دهقانی

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  1:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

 تو اي تلاوت باران به لحن آب، حسن
تو اي تجسّم لبخند آفتاب، حسن
به پبش چشم تو دست سراب رو شده است
تو اي زلال ترين آيه هاي آب، حسن
اگر براي تو... مي گفت آسمان غزلي
نداشت دغدغه ی واژه هاي ناب، حسن
تو آن سپيده كه چشمان آسمان هر شب
براي ديدن تو، مي رود به خواب، حسن
نوشتن از تو به ظرف زمان نمي گنجد
وَ من، به فرصت كوتاه يك شهاب، حسن
كتاب زندگي ام را مرور ياد تو هست
شكوفه بارترين فصل اين كتاب، حسن
به هركسي كه رسيدم، ز عشق پرسيدم
تويي به پرسش تكراري ام، جواب، حسن
تويي كه از افق سبز صلح تو سر زد
طليعه هاي شفق رنگ انقلاب، حسن
گداخت جانت از آشامه ی شبانگاهي
چه كرد با تو كه رفت از تن تو، تاب، حسن

شاعر : امیر رسولی

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  1:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

 کجاي عهد سقيفه شکسته شمشيرت؟
که با سکوت رقم خورده است تقديرت
تمام ارث پدر چاه هاي بغض آلود
وَ استخوان عذاب آوري گلو گيرت
سرت سلامت اگر لشکرت بريد از تو
تمام لشکر توحيد گشته تسخيرت
عصاي صلح به دست تو اژدهايي شد
شکست دب دبه ي شعبده به تدبيرت
سکوتنامه ی تو ابتداي عاشوراست
و "مُهر خون خدا "خورده زير تحريرت
تو روح کوثري و نبض سوره ي توحيد
که ظهر روز دهم مي کنند تفسيرت
 

شاعر : بهرام امیری

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  1:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

وقتی سخن از مدینه، بعد از رسول خدا شد
احساس کردم دل من، از قالب جان جدا شد
موضوع باغ فدک را، با رأی داغ سقیفه
بگذار باشد حسابی از انتخاب خلیفه
حتّی غمی را که بشکست، جام شکیب علی را
لحظه به لحظه عیان کرد، رنگ سرشک ولی را
حتّی غمی را که دیدی، آن شب به صحرا دمادم
با یاد زهرا نهان شد، هم سنگ غم‌های عالم
هریک به نوعی مهم اند، امّا مهم تر از آن ها
این نکته باشد، که دارد، از حق و باطل نشان‌ها:
آن روز، وقتی که بردند، اسباب خیمه به غارت
آن روز، وقتی ز پستی، شد بر امامت جسارت
آن روز، وقتی حسن را، سردار جاهل رها کرد
راه خودش را ز راه حق و حقیقت، جدا کرد
آن روز وقتی به ظلمت، گشتند راضی جماعت
اسرار اصرار مردم، شد برملا در خیانت
آن روز، وقتی که قصد جان حسن را نمودند
یک تن از آنان مسلمان، حتی به ظاهر نبودند
شد آن زمان آشکارا، مفهوم غربت چه بوده ست
غربت، نه تنها که حجم اندوه و محنت، چه بوده ست
وقتی علی بود، با خود، یاران یک دل کمی داشت
جز چند هم‌خون کنارش، کی "مجتبی" آدمی داشت؟!
یاری که دیدم کنارش، در پایمردی امین بود
سالار مردان، حسین و عباس امّ البنین بود
عمار اگر بود و مالک، مقداد اگر بود و سلمان
فرزند حیدر به دشمن، هرگز نمی داد میدان؟!
دردا، دریغا، دریغا، فرزند زهرا، چو زهرا
در بین دشمن رها شد، تنهای تنهای تنها...

 

شاعر : سید علی اصغر موسوی

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  1:00 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها