0

اشعار ولادت امام حسن (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

 آسمان خنده کرد در باران، غزلش قطعه قطعه دریا شد
آیه آیه نوشت قرآن را، وَ در آفاق محشری پا شد
بعد از آن مدّتی که گمراهان، کارشان یک سره تمسخر بود
کوثری تازه تر پدید آمد، وَ پیمبر دوباره بابا شد
از هیاهوی آسمان و زمین، شده عالم شبیه عرش برین
آیه آمد ز سمت روح الامین، که قمر در زمین هویدا شد
چه صدای قشنگ قرآنی، برده هوش از سر مسلمانی
وَ از این صوت و لحن عرفانی، بین کوچه دوباره غوغا شد
آب دریا شکست سدّش را، وَ به هم ریخت جزر و مدش را
تا رسید از شما به ما صله ای، آب از شرم مثل صحرا شد
صف به صف خیل بندگان دخیل، حاتم طایی و قبیله و ایل
آمده پشت خانه جبرائیل، که در خانه ی کرم وا شد
کرم تو وَ دست خالی من، تو ببین کاسه ی سفالی من
وَ همین شعر لااُبالی من، که به یک گوشه چشم انشا شد
یک نگاهی به حال خسته ی من، ای امید دل شکسته ی من
به خدا هر دو چشم بسته ی من، به غبار بقیع بینا شد
ای تمنّا و خواهش دل من، وصف تو نیست در توان سخن
وَ به "یا محسنُ به حق حسن"، درد من باز هم مداوا شد

 

شاعر : محمد جواد خراشادی زاده

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:54 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

 همرنگ پائیزى ولى فصل بهارى
سبزینه پوش خطّه ی زرّین تبارى
جود و كرم بیرون منزل صف گرفتند
در كیسه آیا نان و خرمایى ندارى؟
جبریل پر وا كرده و با گردنى كج
شاید میان كاسه اش چیزى گذارى
وقت عبور از كوچه هاى سنگى شهر
آقا چرا بر دست خود آئینه دارى؟
در گرم دشت طعنه ها دل را نیاور
من كه نمى بینم در این جا سایه سارى
از خاطرات سرد و یخ بندان دیروز
امروز مانده جسم داغ و تب مدارى
بر زخم هایى كه درون سینه ی توست
هر شب سحر با اشك مرهم مى گذارى
یك كربلا روضه به روى شانه خود
توى گلو هم خیمه‏اى از بغض دارى
تشتى كه پاى منبر تو سینه زن بود
حالا چه راه انداخته داد و هوارى
دستم دخیل آن ضریح خاكى تو
شاید خبر از گمشده مرقد بیارى
وقت زیارت شد چرا باران گرفته؟
خیس ست چشم آسمان انگار، آرى
من نذر كردم بعد از آنى كه بمیرم
مخفى شود قبرم به رسم یادگارى
 

شاعر : روح الله عیوضی

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:54 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

موسیقی شعر من به وجد آمد، امشب شب دیگری ست می دانم
در خانه ی وحی و زادگاه عشق، هنگامه ی محشری ست می دانم
امشب همه ی ستاره ها مشتاق، بر بام مدینه النّبی جمعند
دیوار تمام کوچه های شهر، بی تاب کبوتری ست می دانم
او شأن نزول آیه ی تطهیر، تفسیر زلال باغ اعطیناست
یعنی که شبیه حضرت مولا، قرآن مکرّری ست می دانم
این چشمه ی جاری نخستینی، از کوثر خاتم النبیین ست
مانند امیر مؤمنان او نیز، نخل ثمرآوری ست می دانم
وقت ست که قلب خانه بشکافد، از شوق بشارتی که در راه ست
دامان حریر کعبه سرشار از، عطر خوش قمصری ست می دانم
آغوش رسول غنچه و لبخند، گل می دهد از تبسّمی شیرین
شب های حجاز بعد از این میلاد، شب های معطّری ست می دانم
امشب غزلم چقدر بی تاب ست، در من هیجان دیگری جاری ست
موسیقی شعرم از نفس افتاد، امشب شب دیگری ست می دانم

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:54 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

 دل را سپرده ایم به دست کریم ها
امروز نه، ز روز ازل از قدیم ها
ما خاک پای خادمتان هم نمی شویم
دلداده تو نوح و مسیح و کلیم ها
بر سینه کسی نزند دست رد حسن
دلبسته عطای تو حتی رجیم ها
هر کس که زیر سایه حُسنِ حَسن رسید
پر می زند ز قلب و دلش کل بیم ها
خیره شدن به تابش خورشید کی شود
درک شما کجا و عقول فهیم ها؟!
وقتی حسن امام شود در تمام شهر
راحت شود خیال تمام یتیم ها
در اوج غربتش به برادر خطاب کرد
لا یوم مثل قصۀ ذبح عظیم ها
از تربت تو بوی غم و غصه می وزد
بویی ز دود کوچه گرفته نسیم ها
 

شاعر : حسین ایزدی

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:55 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

تنش را با دم تکبیر بردند
کنارش دست بر شمشیر بردند
ملائک پیکر پاک حسن را
به سوی فاطمه با تیر بردند
***
تمام تیرها بر پیکرش خورد
یکی از تیر ها بر حنجرش خورد
یکی برسینه و بازو و پهلو
تمامش را به عشق مادرش خورد
***
کشیدند از تن او تیرها را
کسی پوشید روی مجتبی را
شنیدم هاتفی از آسمان گفت
گرفته سهم خود از کربلا را
***
برای تو دلم دارد بهانه
گرفت از آه من آتش زبانه
به زیر لب حسین اینگونه می گفت
الهی دفن می گشتی شبانه
***

شاعر : مجتبی شگریان همدانی

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:55 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

تو یک نفس کشیدی و دم آفریده شد
با راه رفتن تو قدم آفریده شد
خالق نشسته بود که مدح تو را کند
اینجا گمان کنم که قلم آفریده شد
یا پیش تر ز جود و کرم بوده ای حسن
یا هم زمان با تو کرم آفریده شد
ای لال باد آن که تو را بی حرم شمرد
از ناز شصت توست حرم آفریده شد
روز جمل تو حیدر ثانی شدی حسن
پای شجاعت تو جنم آفریده شد
از مردم عرب که تو خیری ندیده ای
پس بهر یاری تو عجم آفریده شد
تا شکل بی قراری شب های تو شوم
این اشک های چشم ترم آفریده شد
وقتی حسن به معنی صبر است ، غصه نیست
گر صد هزار رنج و الم آفریده شد
باید که شکل پر زدنت فرق هم کند
پس لا جرم پیاله سم آفریده شد
پای کتاب زندگی پر بلایتان
اشک خدا چکیده و غم آفریده شد

شاعر : حسین صیامی

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:55 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

 قیام سبز در عالم پدیده ی حسن است
 که سیب سرخ، یقیناً رسیده ی حسن است
 دلی که جای قدوم حسین گردیده
 به یمن گوشه نگاهی ز دیده ی حسن است
 غزل سروده شده از ازل برای حسین
 ولی حسین پیام قصیده ی حسن است
 اگر که کرببلا شد علم بدان جانا
 قیام کرب و بلا خود پدیده ی حسن است
 حسن به گریه کنان حسین می بالد
 حسین اشک چکیده ز دیده ی حسن است
 تمام عمر به دنبال رایت حسنم
 که من غلام حسین از عنایت حسنم

شاعر : ناصر شهریاری

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:55 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

زیبا گل باغ سرمدی می آید
مرآت جمال احمدی می آید
شادند تمام خلق عالم زیرا  
 یک دسته گل محمدی می آید
آلاله تمام بدنش را بوسید
آئینه نگاه کردنش را بوسید
لبخند علی و فاطمه دیدن داشت
 وقتی که پیمبر حسنش را بوسید
بشنو از شهر مدینه این سخن     
 می رسد حسن خدا یعنی حسن
سفره احسان او گسترده است    
 در کنار سفره اش باید نشست
او کریم اهل بیت مصطفی است  
  دست او ابر کرم کارش عطاست
هر چه گویم در مقام او کم است  
 سائل او تاج بخش عالم است
نور بخش اختران یعنی حسن      
 دلربای دلبران یعنی حسن
نخل عشق و نور را حاصل حسن  
 باعلی و فاطمه یک دل حسن
گوش کن ای آستان بوس درش
در ارادت داشتن بر محضرش

 

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:55 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

زینت دوش نبی ، محرم دلهاست حسن       
نور چشمان علی ، زاده زهراست حسن
پرورش یافته دست شه مردان است                
 تربیت یافته  ام ابیهاست حسن
مادر دهر نبیند به جهان ثانی او                
 چون گل سر سبد گلشن طاها ست حسن
واقف از سرّ دل سلسله خلق جهان          
 آگه از فلسفه هستی دنیاست حسن
مجری لایحه صلح و مساوات و صفا             
 مظهر صلح و فداکاری و تقوا ست حسن
آبرومند در خانه ذات ازلی است                        
همچو جدّ و پدرش شافع فرداست حسن
مایه فخر حسین پادشه کرب و بلاست           
 روشنی بخش دل زینب کبری است حسن
نور خورشید فلک شمّه ای از پرتو اوست       
 چونکه در مملکت حسن دل آراست حسن

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:55 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

ای مسیحای مسیحا پرور عالم حسن    
 ای به دستت رشته عشق بنی آدم حسن
گر که بی نام و نشانم یا امام مجتبی     
 خاک بوس آستانم یا امام مجتبی
یا حسن نا قابلم اما گرفتارتوأم
یا حسن دستم تهی ، اما خریدار توأم
بر سر بازار حُسنت نقد جان آورده ام   
  نیست قابل لیک هر چه بود آن آورده ام
زیر دستت گر چه بسیار است پور مرتضی   
 زیر پا راهم نگاهی کن امام مجتبی
تو کریم اهل بیتی ، من گدای اهل بیت   
 دست خالی رد مسازم ای صفای اهل بیت
خوب می دانم که می دانی چه هستم یا حسن
 ذرّه ام ، هیچم ولی دل بر تو بستم یا حسن

 

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:55 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

پیچیده در این کوچه‌ها عطر عبایت
همراه با نجوای زیبای دعایت
در جام چشمان زلالت شور داری
در کیسه با خرما مگر انگور داری؟
دارد شراب کوثری میخانه‌ی تو
شال شکوه حیدری بر شانه‌ی تو
با نان و خرما می‌رسی، من هم یتیمم
اما نه خرما، مست دستان کریمم
می‌زد به پایت بوسه لب‌های مدینه
ای خوش به حال نیمه شب‌های مدینه
در دست هایت یاکریمان لانه دارند
وقت قنوتت قدسیان پیمانه دارند
نوشیده‌ام با قدسیان ساغر به ساغر
نوشیده‌ام با نام تو تا جام آخر
از واژه‌ها مِی می‌چکید و می‌نوشتم:
سرمست آقای جوانان بهشتم
شمس ابن شمسی، آبروی آفتابی
با صحن خاکی، ساقی ابن بوترابی
میخانه‌ی خاکی غبارش هم شراب است
اِنعام صحن خاکیت هم بی حساب است
این مثنوی تا یاد سردار جمل کرد
روح القدس گویی هوای یک غزل کرد
«یا محسن»م در حال مستی «یا حسن» شد
نامت قلم را محو نوری در ازل کرد
من در زمان آواره‌ی آن لحظه هستم
وقتی که دستان تو «قاسم» را بغل کرد
آنگونه او را خوش در آغوشت کشیدی
تا بی تو بودن مرگ را پیشش عسل کرد
دست کریمت یاکریمان را غذا داد
شاه و گدا را لطف تو ضرب المثل کرد
با تو وجود عشق اثباتی نمی‌خواست
نور خدا را چشم هایت مستدل کرد
آورده‌ای از آسمان نور خدا را
چشم تو روشن کرد چشم مرتضی را
پای تو دوش مصطفی را عرش کرده
جبریل بالش را برایت فرش کرده
پای پیاده کعبه می‌آید به سویت
لب های زمزم تشنه‌ی آب وضویت
روح تو را از نور زهرا آفریدند
از اسم تو اسماء حسنا آفریدند
نام حسن  یعنی تمام حُسن دنیا
حالا من و دست کریم آل طاها

 

شاعر : قاسم صرافان

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:55 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

مائده های رحمت و لطف حریم وا شده
قامت هفت آسمان پیش کریم  تا شده
دست نیایش زمین مسیر عرش را گرفت
هلهله های نــُـه فلک به سبک ربّنا شده
یاس محمّد امین  کــُــفو امیر مؤمنین
خالق اِنشقاق ماه  با دم هل اتی شده
صف بکشید و کوچه را غــُــرُق کنید عاشقان
پرده کنار رفته و لحظه ی رو نما شده
فرشته پهن می کند سفره ی عشق و عاشقی
شاه کرم رسیده و رزق حرم جدا شده
حاتم از او شنفته و سوی مدینه رفته و ....
گفته گذشته ها گذشت  حال فقط گدا شده
سعی و صفا و مروه و کعبه و مشعر و منا
مــُــحرم مهد پسر فاطمه مجتبی شده
طواف عشق می کنم با دح حیِّ ذوالمنن
سرود امشبم شده حسن حسن حسن حسن
سرود ناب سینه ام نام امام مجتباست
حسن ترنــُّـم لب اهل زمین و ماسِواست
سبط نبیِّ اکرم و وارث پرچم علی
امید قلب فاطمه امام شاه کربلاست
محو شود به ضربه ی خدائیــَّش فتنه ی سرخ
سبزقبای علوی شاخص وقت فتنه هاست
کاخ بنی اُمیّه را کیاستش به هم زده
رهبر مِهر و الگوی صداقت و صبر و سخاست
ولادتش میانه ی هلال ماه مغفرت
شهادتش زمانه ی عزای ختم الانبیاست
سفره ای از کرامتش پهن شده که بی گمان
جیره ی آن روزیِّ من سهم شما قسمت ماست
به یا علیُّ یا عظیم  ِ عشق وا شده لبم

مقصد یاکریم دل کوی کریم آشناست
به قدر می رسد کسی که قدر او شناخته
هر که دلش به غیر او سپرده مفت باخته
غلام خانه زاد را به خانه راه داده ای
باز به بی پناه در حرم پناه داده ای
دست مرا گرفتیُّ و کشیده ای به سمت خود
به سائل قدیمیّت جلال و جاه داده ای
تو که قدم گذاشتی به روی چشم آفتاب
چه اعتبار و عزّتی به نور و ماه داده ای
منو نیایش و دعا!!!  منو دم خدا خدا
تو این جلا به سینه ی غرق گناه داده ای
دوباره در حسینیّه زبان به روضه باز شد
دوباره آبرو به این روی ِ سیاه داده ای
بغض یتیمیِّ تو و اشک غریبیِّ علی
تو خط ِّ روضه خوانیُّ و آه به چاه داده ای
تو گوشزد نموده ای علقمه را به پهلوان
تو راه نینوای غم نشان شاه داده ای
مراد کربلا شده مرید سر به زیر تو
نیامده نمی شود یافت کسی نظیر تو
به انتظار لحظه ای نشسته ام که تکسوار
با دم  حیدری بَرَد دست به سمت ذوالفقار
دمی که کعبه از لبش می شنود علی علی
وَ بغض کوچه می شود شکاف قبر نابکار
با مژه های دیده و اشک تمیز می کند
شیعه بقیع یار از گرد غریبی ُّ و غبار
منجیِّ عشق می رسد که مثل مشهدالرّضا
صاحب صحن و گنبد و حرم شود مزار یار
مدینه می شود پر از زمزمه های فاطمی
پر از امیر خیبر و سوز غدیر روزگار
به کوریِّ سقیفه  و اهالیِّ زخم زبان
صحن و سرای مادری بنا کند در آن دیار
روضه ی فاطمیّه و کوچه ی بغض مجتباست
اصل و دلیل محکم شیعه برای انتظار
روز ظهور منتقم عید کریم و مادر است
دعای ندبه نغمه ی احمد و آل حیدر است

 

شاعر : حسین ایمانی

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:56 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

 این آینۀ حسن خداوند تعالاست
این پرتو حسن ازل از صبح تجلّاست
این سورۀ یاسین به روی دامن کوثر
این مصحف نور است که بر شانۀ طاهاست
این نجل علی اشرف اولاد محمّد
این خوب‌ترین سلسلۀ آدم و حواست
گه سورۀ «والیل» و گهی سورۀ «والشمس»
گه بر سر دست نبی و حیدر و زهراست
در مصحف زیبای رخش سورۀ مریم
در عطر بهشتی نفسش روح مسیحاست
او مثل علی بر همۀ خلق، امام است
حکمش همه جا حکم خداوند تعالاست
گر جنگ کند، جنگ بوَد بر همه واجب
ور صبر کند، صبر برای همه زیباست
هر نکته که او گفت خدا گفت خدا گفت
هر امر که او خواست خدا خواست خدا خواست
هر چند حیات دین، از خون حسین است
با صبر حسن، قامت اسلام بوَد راست
ما پیرو صلح حسن و جنگ حسینیم
امر است ز مولا و اطاعت همه از ماست
گر امر به صلح آید، یا حکم به نهضت
اسلام همان پیروی از گفتۀ مولاست
این صلح بوَد سخت‌تر از غزوۀ خیبر
این صبر همان صبر علی در دل اعداست
یارب تو گواهی که به هر واقعه ما را
بر دامن اولاد علی دست تولّاست
با خون دل شیعه نوشتند ز آغاز
دینی که خدا گفته تولّا و تبراست
یاران ولایت همـه‌جا عبد خدایند
آنان که جدا از حسنینند، جدایند

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:56 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

 ذکر نزول عطا، یا حسن و یا حسین
علت لطف خدا، یا حسن و یا حسین
تا که خدایی شوم، کرب و بلایی شوم
می زنم از دل صدا، یا حسن و یا حسین
بانی اشک دو چشم، رحمت جاری حق
آبروی چشم ها، یا حسن و یا حسین
قبلة حاجات ما، اوج عبادات ما
روح مناجات ما، یا حسن و یا حسین
یکی بدون حرم، یکی بدون کفن
سرم فدای شما، یا حسن و یا حسین
هر دو شهید مادر، هر دو غریب مادر
کشتة یک ماجرا، یا حسن و یا حسین
حسن امام حسین، حسین اسیر حسن
هردو به هم مبتلا، یا حسن و یا حسین
تاب و قرار زینب، ذکر فرار زینب
در وسط شعله ها، یا حسن و یا حسین

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:56 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

 ای دل از این نداری خود دست برندار
 از چشم نو بهاری خود دست برندار
 یعنی ز وضع جاری خود دست برندار
 از حسن هم جواری خود دست برندار
 هر لحظه فرصت نفحاتی دوباره هست
 وقتی کریم هست یقین کن که چاره هست
 گفتم بیایم از نفست زیر و رو شوم
 دنبال نان سفرۀ تو کو به کو شوم
 مثل نسیم با کرمت روبرو شوم
 من هم به لطف عام تو با آبرو شوم
 دیدم ته صفوفِ گداها نشسته ام
 یک کوچه مانده آخر دنیا نشسته ام
 پر می کشند با پر و بالت نسیم ها
 تا آن سوی بلندی قد حریم ها
 خواهش بهانه ای ست که از آن قدیم ها
 افتاده در نگاه همه یا کریم ها
 دست مرا بگیر مرا یک ستاره نیست
 «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست»
«یک» خواستم، عطای تو چندین برابر است
 لطف کم تو از سر دنیا فراتر است
 اصلا کلید باغ بهشتی بر این در است
 «از هر زبان که می شنوم نامکرر است»
 یک قصه بیش نیست که ما سر سپرده ایم
 هر نان تازه را سر این سفره خورده ایم  
 تو می رسی و غنچهٔ لبخند می رسد
 اردیبهشت در تب اسفند می رسد
 در خانۀ ولیّ خدا قند می رسد
 زیباترین نتیجۀ پیوند می رسد
 قدری بخند دور و بر تو حبیب هست
 «در غنچه ای هنوز و صدت عندلیب هست»
 تو نور پر فروغ محلات خوب ها
 آیینۀ بهاری آیات خوب ها
 یعنی شروع سلسله سادات خوب ها
 ماهی میان ماه مناجات خوب ها
 وقت نماز آمده در انتظار تو
 ای ما فدای آن بدن لرزه دار تو!
تو بر فراز کوه کرم ایستاده ای
 شاهی به روی خاک ولی سر نهاده ای
 با این همه شبیه نفس صاف و ساده ای
 حاجی عشق می شوی اما پیاده ای
  چشم عنایت از همه سو دوختی به ما
  راهِ چگونه زیستن آموختی به ما
 جولان تیغ دست تو بیداد می کند
 یک لشگر از قیام تو فریاد می کند
 کشته کنار داغ جمل باد می کند
 دل را طنین «یا حسن» آباد می کند
 طوفان تیغ را به تماشا گذاشتی
 بر عرشِ افتخار و شرف پا گذاشتی
  بغض کبود یاس خدا در گلو شکست
 حق در سکوت بود و صدا در گلو شکست
 آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
 تصویر تلخ خاطره ها در گلو شکست
 آری عصای مادر آیینه ها شدی
 پاره جگر! تو هم جگر داغ ما شدی
از ناله های پر غم مادر که بگذریم
 از کوچه و شقایق پرپر که بگذریم
 از لحظه های پشت همان در که بگذریم
 از غربت شبانۀ حیدر که بگذریم
 از تو غروب کرب و بلا می توان شنید
 «لا یوم کَیومَکَ» را می توان شنید

شاعر : علیرضا لک

 
 
شنبه 20 خرداد 1396  12:56 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها