0

اشعار ولادت امام حسن (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

    حسن جان

آفتاب از روزن چشم تو پیدا می شود

چشم هایت یک دریچه رو به فردا می شود

واژه واژه، آبیِ احساس تو، سرمشق من

بیت بیتِ شعرهایم رنگ دریا می شود

نیمه ی ماه خدا، افطار مهمان شمام

روزه ام با نان و خرمای شما وا می شود

پس یقین برگِ قبولیِ نماز و روزه ام

آخر این ماه، با دست تو امضا می شود

از گداهای مدینه پر شده بیت الحسن

هر چه قدر آید گدا، جا بیشتر وا می شود

 

پس مرا هم می شود بین گداها جا کنی

میهمان سفره های نذریِ زهرا کنی

 

تو امید مردم دنیایی، ای مردِ کریم

جانشینِ حضرت مولایی، ای مردِ کریم

الغرض هر وقت که داری کرامت می کنی

گاه پیدا، گاه نا پیدایی، ای مردِ کریم

شد گدا هم سفره ات وقت غذا محو تو بود

هر چه باشد یوسف زهرایی ای مردِ کریم

از کنار سفره ات حتی سگی می آید و

می برد نان بس که تو آقایی ای مردِ کریم

دیدن هر کس که گوید یک سلامی بر حسین

با برات کربلا می آیی ای مردِ کریم

 

پس مسیر کربلا رد می شود از خانه ات

شمع هستی و حسین بن علی پروانه ات

 

کیست این پوشیده صورت که به میدان آمده

این زمین و آسمانش تحت فرمان آمده

آن سپرها بی اثر در پیشگاه ضربه اش

این کمان ابرو که زیر تیر و باران آمده

بی گمان این شُسته از جان دست، جان حیدر است

این چنین که دشمنانش را به لب جان آمده

این به دستش تیغ رقصانی که در گرد و غبار

یا امیرالمؤمنین گویان، رجز خوان آمده

در پی ِ پی کردن کفر نشسته بر جمل

نایب شیر خدا با تیغ ایمان آمده

 

پس جگر هم جزو ملزومات جنگی می شود

هر زمان که ناگهان اوقات جنگی می شود

 

ای کریم اهل بیت، ای شیره ی جان بقیع

پس چرا پشت درت مانده ست مهمان بقیع

با دعای صاحب آن چادرِ خاکی شبی

می تکانم خاک را از روی دامان بقیع

ما برایت گنبد و گلدسته بر پا می کنیم

مثل ایوان نجف می گردد ایوان بقیع

گرم روضه بودم و وقت زیارت شد تمام

زائرت را زود بیرون کرد دربان بقیع

کاش كه یک خادم ِ سلطانْ علی موسی الرضا

در مدینه یا حسن می شد نگهبان بقیع

 

حاضرم دار و ندارم وقف راه تو شود

خرج یک کاشی برای بارگاه تو شود

 

سبزه زاری بود فصل نو بهار ِ پیکرت

ضربه ی پائیز آورد این بلا را بر سرت

زینبِ مظلوم با رنگ پریده تا رسید

ناگهان با دیدنش افتاد یادِ مادرت

بعد از آن رو به حسینت کردی و گفتی که نیست

ای برادر هیچ روزی مثل روز آخرت

ظهر روزی که به زیر پای مرکب قاسمم

می شود هم قد و بالایِ علی اکبرت

آب آبِ کربلایت دارد آبم می کند

لحظه ای که تیغ می آید به دنبال سرت

 

دست عبدالله را نذر گلویت می کنم

خون حلقش را مهیای وضویت می کنم

(شاعرش را نميشناسم)

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

  يا حسن ابن علي (ع)

بالي براي پر زدنم دست و پا كنيد

از قید و بند غصه دلم را رها کنید

ای روزه دارهای سر سفره ی کرم

حالی چو دست داد برایم دعا کنید

وقت سحر که فیض مناجات کامل است

منت گذاشته و مرا هم صدا کنید

ای سائلان پشت در خانه کریم

راهی برای رد شدن عشق واکنید

خیرات میدهند به هرکس که آمده

جانی بیاورید و به پایش فدا کنید

 

اول شدم مست و به نام خودت شدم

پس خوش به حال من كه غلام خودت شدم


روزی که پا به دیده ی دنیا نهاده ای

رنگی دگر به جلوه مهتاب داده ای

در زیر پای تو سر خیل ملائک است

آن لحظه ای که در سفر حج پیاده ای

امشب اگر اراده کنی ذبح میشوم

جانم فدای منت و همچون اراده ای

سجاده ی تو عرش؛ در آن لحظه ای که تو

تکبیر گفته و به نماز ایستاده ای

نام تو را ادامه ی زهرا نوشته اند

تو مادری ترین پسر خانواده ای

 

هرکس که عشق حضرت مولا نمیشود

هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود

 

در طالعم اسیر حسن را رقم زدند

روزی که نقش خلقت من را رقم زدند

از روی سرو قامت لیلایی حسن

در شعر عشق، سرو چمن را رقم زدند

بر روی لوح سینه بیتابم از ازل

با رنگ سبز نام حسن را رقم زدند

صبر حسن مقدمه ی ظهر کربلاست

این گونه شد که داغ کفن را رقم زدند

 

ای صبر تو مقدمه ی کار کربلا

پیش تو سر به زیر علمدار کربلا

(شاعرش را نميشناسم)

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

  يا امام حسن(ع)

گفتند بي بديلي و ديديم برتري

از هرچه گفته اند و شنيديم بهتري

خُلق و جمال و خوي و خصالت محمّديست

آيينه ی تمام نماي پيمبري

استاد رزم توست علي شاه لافتي

آموزگار قاسم و عباس و اکبري

چه در زمان صلح، چه هنگام جنگ و رزم

در هر دو حال، باز امامي و رهبري

کوريِ چشم طايفه ابتر و حسود

تو اولين پياله صهباي کوثري

 

با ديدن تو چشم همه مات مي شود

زهرا پس از تو مادر سادات مي شود

 

ما کيستيم سائل دست کريم تو

ما کيستيم ريزه خوران قديم تو

تو سفره دار سفره ماه ضيافتي

ما ميهمان دائم خوان نعيم تو

دشنام داده‌اند و تو اکرام کرده اي

بي انتهاست رأفت قلب رحيم تو

تو سايه ی سرِ همه عالمي ولي

بي زائر است و سايه ندارد حريم تو

حتي نوادگان تو صاحب حرم شدند

جانم فداي حضرت عبدالعظيم تو

 

بر ما کرم نما که گدائيم، يا کريم

ما ياکريمِ بام شمائيم، يا کريم

 

تا آفتاب روز جمل آشکار شد

تيغ حسن برنده تر از ذوالفقار شد

سربند يا علي به سرش بست مجتبي

با ذکر فاطمه به روي زين سوار شد

فرياد زد انا بن علي فاتح حنين

فريادِ يک سپاه، فرار الفرار شد

با هيبتي تمام به اسبش نهيب زد

يک لشکر از يسار و يمين، تار و مار شد

تيغي به دست و پاي شتر زد که ناگهان

فتنه گر جمل به زمين خورد و خار شد

 

فرزند آفتاب، بجز اين نميشود

شاگرد بوتراب بجز اين نميشود

 

اي آفتابِ روشنِ شبهاي فاطمه

گيسو کمند خوش قد و بالاي فاطمه

تو آمدي و حيدر کرار شد پدر

خنده نشست بر روي لبهاي فاطمه

دُردانه ي نبي، پسر ارشد علي

عشق حسين، يوسف زيباي فاطمه

اي همره هميشگيِ مادرت، فقط

 تنها توئي، تو محرم غمهاي فاطمه

با ما بگو چه کرد عدو بين کوچه ها

شيواترين جواب معماي فاطمه

 

دستي ميان کوچه غرور تو را شکست

نامرد بي هوا زد و مادر زمين نشست

(مصطفی رب دوست)

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-میلاد

 

من و ماهی که سر تا سر خدایی ست

من و ماهی که پایان جدایی ست

من و مهمانی قرآن و عترت

که ثِقلیْن نبی در حق نمایی ست

نمی دانم چه کس کرده دعایم

که هر چه دارم از فیض دعایی ست

کنم تا این که جبران گذشته

وجودم طالب فیض و عطایی ست

توکل بر خدا کردم که گفتند

بیا امشب که عید مجتبایی ست

خدا باب کرم را باز کرده

گنه بخشی ز نو آغاز کرده

خدا تفسیر کوثر کرد امشب

عجب لطفی مقدر کرد امشب

به زهرا نام مادر را عطا کرد

گلی تقدیم حیدر کرد امشب

برای شرح اسم (یا کریمش)

به دنیا لطف دیگر کرد امشب

حسن را سفره دار خانۀ خود

خدا تا روز محشر کرد امشب

حسن آمد خدا مشعوف گردید

به احسان و کرم موصوف گردید

 

حسن را باید از قرآن شناسیم

به بطن و کهف و الرحمن شناسیم

حسن را باید از کوثر، نباء، نور

ز بسم الله تا پایان شناسیم

حسن که سوره ی المومنون است

که دارد دست پر احسان شناسیم

حسن که در جمل حیدرترین است

چو رعد و برق بر عدوان شناسیم

حسن را  زینب کبری شناسد

نبی و حیدر و زهرا شناسد

نبی گوید لب خندان حسن جان!

زند بوسه بگوید جان حسن جان!

به لبخندی ملیح و مادرانه

بگوید بانوی قرآن حسن جان!

علی ما بین شکر حق تعالی

بگوید با دل شادان حسن جان!

ملایک همره جبریل گفتند

به قربان تو انس و جان حسن جان!

شده تسبیح و ذکر ما سوی الله

چه در ظاهر چه در پنهان حسن جان!

حسن جان ای حسن جان روزی ماست

که بِین ذکرها این ذکر احلاست

حسن بُشرای باغ مصطفی بود

که از ما قبل خلقت مجتبی بود

)و ما ادرک ما لیلة( شنیدی؟

حسن قدر شب قدر خدا بود

سحر با مادرش می رفت سجده

همیشه محرم خیر النسا بود

کنار مادر خود در مناجات

به هنگام قیامش روی پا بود

ورم می کرد پای امّ زینب

حسن هم ناظر آن صحنه ها بود

حسن که کو نگار دلبری بود

قسم بر روی ماهش مادری بود

حسن میخانه در میخانه دارد

دو صد مست به کف پیمانه دارد

همان که هر کسی که شد حسینی

ز لطف او دل دیوانه دارد

خودش فرمود: زوار حسینم

بداند پهلوی من خانه دارد

کریمی که هنوز اندر مدینه

عطا بر هر گدا مردانه دارد

به شهر مادرش که بی مزار است

حرم دارد؟ نه یک ویرانه دارد

الهی مرقدش را ما بسازیم

که تا محشر بر این خدمت بنازیم

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

مرد كريم خانه ي مهمان نواز ها

در دست توست حاجت رفع نياز ها

 

تو پادشاه و عالم امكان گداي توست

محتاج بذل و بخشش دست عطاي توست

 

از سفره هاي هر شبه ات نان گرفته ايم

روزي كه زير سايه ي تو جان گرفته ايم

 

وقتي كه آمدي كرم و حُسن خلق و جود

يك جا مقابل رخت افتاد در سجود

 

از پشت درب خانه ي تو هيچ سائلي

امكان نداشت رد شود اي واجب الوجود

 

با اين سخاوت تو يقينا زمان تو

دوران پادشاهي هر چه فقير بود

 

گفتند: بي صعود شده خاك اين كوير

باران شدي و از ملكوت آمدي فرود

 

از موج خير خواهي تو آب مي خورد

هر قطره زلال قنات و روان رود

 

رنگين كمان عرش خدا بعد بارشت

مشغول مي شود به سجود و پرستشت

 

زيرا تويي كه منشأ نور سمائي و

پروردگار جلوه عرش خدايي و

 

باراني از حياتي و فرزند كوثري

از سلسبيل و زمزم و تسنيم هم سري

 

آئينه تمام نماي پيمبري

حتي براق را تو به معراج مي بري

 

رزقي ، جدا ز خواهش مردم نمي شوي

اوج كرامتي و تجسم نمي شوي

 

عطر بهشت مي وزد از عرش سمت ما

آقا دوباره گرم تبسم نمي شوي ؟

 

گفتند خدا به شوق تو بوده است نعمتش

در سِيِّدي شبابِ اهالي جنتش

 

اي سوره بهشت! به آيات تو قسم

چون خوانده ام تو را به جهنم نمي روم

 

دست تو خشت خشت بناي مرا گذاشت

پس مي شود كه نام تو را هم خدا گذاشت

 

دست فقير پرورتان در مقابل است

يعني كه باز پشت در خانه سائل است

 

حتي فرشته اي كه دهد رزق خلق را

هر روز بر گدايي اين خانه شاغل است

 

محصور نيست فضل شما در كرم كه اين

خُلق كريم ، شمه اي از آن فضائل است

 

سمت بقيع پهن شده جانماز من

قبله كمي به سمت مزار تو مايل است

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

  يا امام مجتبي (ع)

بر جانب تمامي دنيا خبر رسيد

بر شانه های اهل زمین بال و پر رسید

زنجیر کرده اند شیاطین نفس را

آزاد شد که مهلت شیطان به سر رسید

شب زنده دار گیسوی آن ماه را بگو

بعد از چارده شب یلدا سحر رسید

او دومین تجسم سیب بهشتی است

از شاخه سار نور نبوت ثمر رسید

اذن خداست زائر کعبه پدر شود

بر دست های مادر هستی پسر رسید

 

من آمدم کبوتر بامت شوم حسن

امروز تا همیشه غلامت شوم حسن

 

از روح تو به کالبد من دمیده است

آن که مرا ز خاک شما آفریده است

بنگر که دست حق چه قدر خوب دلبرا

عکس تو را به قاب نگاهم کشیده است

از لحظه ی ولادت تو شیر مادرت

با طعم یا علی به دهانت چکیده است

با گریه تا محله ی سادات هاشمی

با کاسه ای به دست، گدایت دویده است

از خانه ی علی به همه کوچه های شهر

بوی غذای نذری زهرا رسیده است

 

امشب نگاه من به در خانه ی شماست

روزی من به دست کریمانه ی شماست

 

ای ماه روی ماه تو الگوی آفتاب

روی شما کجا و بَر و روی آفتاب؟!

از آسمان ابری گهواره ریخته است

بر صورت لطیف تو گیسوی آفتاب

 تو آمدی که دِق کند آن ابتر حسود

از مادریِ فاطمه بانوی آفتاب

کم گفتم اوج مرتبه ات را حلال کن

ای ایستاده بر سر سکوی آفتاب

از بس دلت به حال گداهای شهر سوخت

می آید از مزار شما بوی آفتاب

 

دارای ات به راه گداها نثار شد

یک بار نه دو بار نه بلکه سه بار شد

 

من میهمان هر شبه ی میزبانیت

ای میزبان فدای تو و میهمانیت

همسفره ی غروب گدای مدینه ای

حاتم به وجد آمده از مهربانیت

فهمیدن مسیر عبور تو سخت نیست

از کشته های عشق گرفتم نشانیت

در پیش چشم حیدر کرار بوده است

تصویری از جوانی زهرا، جوانیت

اول کسی که می رسد از راه فاطمه است

هر جا به پاست مجلس مرثیه خوانیت

 

با این مزار خاکی و بام کبوتری

می خواستی نشان بدهی مادری تری

 

هر گاه از تو میل به گفتار می کنم

هم چون نسیم روی به گل زار می کنم

نام تو مثل خوردن قند مکرّر است

پس حق بده که این همه تکرار می کنم

من با زبان روزه درِ خانه ی توام

با جرعه ی نگاه تو افطار می کنم

وقت زیارت حرم سید الکریم

گریه به یاد قبر تو بسیار می کنم

دیدم شبی به خواب که در ساخت بقیع

دارم برای مرقدتان کار می کنم

 

کی می شود بقیع تو کرببلا شود

پایین پات روضه ی قاسم به پا شود

 

هر کس غریب تر به شما آشناتر است

از قید و بند مردم دنیا رهاتر است

یاد حسین کرده ام و کربلا ولی

این روزها بقیع تو کرببلاتر است

تا شامل نگاه کریمانه ات شویم

امشب گریز روضه ی قاسم به جاتر است

با جرم این که این پسر از نسل فاطمه است

سیلی سنگ ها به رخش بی هواتر است

 

با سینه ی شکسته کفن شد دلاورت

قاسم میان چادر خاکی مادرت

(پاشازاده)

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

شده امشب شراب و مِی لازم

دم افـــطار بــر لــب صائم

ساقیِ سفرۀ ضیافت شد

آن که لـــطفش به ما بود دائــم

شده روشن دو چشم دنیا بر

اولیــن یـوسف بنی هـاشم

شک ندارم که عیدیِ امشب

دست عبد الّه است یا قاسم

شده دیوانه وار مجنونش

عقل هر کس که بوده است سالم

رونق سفره صد برابر شد

مادر عرش و فرش مادر شد

رحمتی قدّ آسمان دارد

کرمی فوق هر بیان دارد

پدر مهربان ایتام است

این پسر از پدر نشان دارد

با محبّان چه می کند وقتی

که هوای جُزامیان دارد

قبر او قبله گاه خورشید است

چه نیازی به سایبان دارد

در کرم خانه اش برای حسین

سه دلاور سه پهلوان دارد

کاش با او مــرا قـیاسی بود

رشتۀ من حسن شناسی بود  

نسبتی با عدم ندارد او

جز مسیحانه دم ندارد او

آن قدر دست ما گرفت انگار

حرفه ای جز کرم ندارد او

خواستم تا که خادمش گردم

یادم آمد حرم ندارد او

من که هستم نگو نگو هرگز

شاعر و محتشم ندارد او

بدل و مثل و المثنایی

در عرب یا عجم ندارد او

یوسف یوسفان خوش سیماست

او امـام امـام کرب و بــلاست

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح

 

نور خدا نخله ى سینا، حسن

هوش ربا، از دل موسى حسن

نغمه ى داوود از او پر ز شور

راز شفا بخشى عیسى حسن

داد سلامش، ز ادب چون خلیل

كرد سلام آتش او را حسن

نوگل و ریحانه‏ ى ختم رسل

شاخه ى پر سایه ‏ى طوبى حسن

یاسمن سرو قد سبز پوش

سیم تن گلرخ زیبا حسن

بنده‏ ى محبوب خدا مجتبى

روشنى دیده‏ ى زهرا حسن

در صفت جود یدالله را

آیت كبرى، ید بیضا حسن

شاه جوانان بهشت برین

سبط نبى، فاطمه سیما، حسن

كفه‏ ى شاهین ترازوى عشق

هست حسین بن على با حسن

هر دو به عرش عظمت گوشوار

سرخ حسین آمد و خضرا حسن

هر دو یكى، هر دو نكوتر ز خوب

چون حسنین اند دو همتا حسن

تا نشود این یك از آن، اشتباه

یاء حسین است در این جا حسن

گر نبود كوچكى سن و سال

نام حسین است به معنى حسن

فرق حسین است و حسن حرف یاء

این حسن است، آن دگرى یا حسن

من كه «حسان» این همه دارم گناه

كیست پناهم دهد الا حسن

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

امشب مه صیـام به گردون قیـام کرد

بـا خنـده مـاه فاطمـه را احتـرام کرد

مـاه علـی ز مــاه الهــی ربــود دل

مـاه خـدا به مـاه محمّـد سـلام کرد

خوش‌ مصرعی ست نقش جبین ستارگان

مـاه رسـول، جلوه بـه مـاه صیام کرد

خورشید و ماه و سلسلۀ اختران همه

زانو زدنـد در حـرم مـاه فاطمه

دیدار حُسن خالق سرمد مبارک است

قرآن به روی دست محمّد مبارک است

تکــرار آفتــاب جمــال محمّــدی

توحیـد را طلوع مجـدد مبارک است

میـلاد آفتــاب خـدا در مـه خدا

عید کریم آل محمّد مبارک است

ای شاهدان حسن! سر و جان فدا کنید

در بیت وحـی، سیـر جمـال خـدا کنید

امشب جمـال غیب خدا جلـوه‌گر شده

خورشید وحی، صاحب قرص قمر شده

امشب مقام وحی در آغوش فاطمه است

امشب عطا به شخص محمّد پسر شده

امشب ولادت پســر ختــم ‌الانبیاست

امشب بزرگ مـرد دو عالـم پـدر شـده

این مجتباست، میـوۀ قلـب محمّد است

این جان عالمی به سر دست احمد است

چشم جهان به دست و عطا و کرامتش

آغـوش کبریـاست محـل اقــامتش

گلبوسه‌های سجده به پیشانی‌اش عیان

قـد قـامت‌ الصلـوة بـه دیدار قامتش

ریحانه محمّـد و دردانۀ علـی

قدر و جـلال اوست گـواه امامتش

ختم رسل که وصف ورا بر لب آورد

حاشا که نام او به زبان بی ‌وضو برد  

آیـات وحـی بر دهنش بوسـه مـی‌زند

روح کلیـم بـر سخنش بوسـه مـی‌زند

حیدر گرفته در بغلش هم چو جان پاک

زهـرا به مصحف بدنش بوسـه می‌زند

یا رب چه دیدنی‌ست زمانی که مصطفی

بر مـاه عـارض حسنش بوسـه می‌زند

همواره بـوده جـود و کـرم پای‌بست او

گل کرده بوسه‌های کرامت به دست او

خلق عظیم، نقش گلـی روی دامنش

لبخند دوستی زده بـر روی دشمنش

تا بـو کنـد گلـی ز گلستـان حِلـم او

رضوان گرفته چشم تماشا ز گلشنش

"یا محسنُ بحقِّ حسن" گفت بوالبشر

تا توبـه شـد قبول بدرگـاه ذوالمَنش

وقتی به خنده پاسخ دشمن دهد حسن

کی دست رد به سینۀ ما می‌نهد حسن؟!

اسلام متکی ست به صلح و قیام او

خیـزد فـروغ وحـی ز متـن کلام او

وقت قیام، هر نگهش نهضتی عظیم

وقت سکوت، هـر نـفس او پیـام او

در غربت مدینه جهادش سکوت و صبر

در نهضت حسیـن درخشیـد نـام او

حلم و حیا دو لالۀ خندان ز باغ اوست

چشم و چـراغ ما حرم بی‌چراغ اوست

ای یار ناشناس همه دوستان حسن!

دشمن به سفره کرمت میهمان حسن!

یک سفــره کـرامت تـو وسعـت زمیـن

یک مجلس ضیافت تو آسمان حسن!

تنهـا نشـد مدینــه نمک‌گیـر سفـره‌ات

بر کل کائنات تویی میزبـان حسن!

دست کـرامت تو همـان دست کبریاست

گل‌های سفره‌ات همه آیات «هل اتی»‌ست

هر لالـه را ز لالـۀ حُسنـت روایتی

هر سطر از کتاب سکـوت تـو آیتی

آب بقـا بـه لعـل لـبت، تشنۀ دعـا

خضـر حیـات را تـو چـراغ هدایتی

ای مرکب تو دوش رسول خدا حسن!

از شانۀ رسـول بـه مـا هم عنایتی

احسان و جود، خاک ره توست یا حسن!

عالـم گـدای یک نگـه توست یا حسن!

تو در زمین و عرش خداوند جای توست

دل‌های اهل دل همه صحن و سرای توست

صلح و قیام و صبـر و ثباتت نشان دهد

شهر مدینه صحنۀ کرب و بلای توست

بـا صبـر تـو قیــام حسینی، قیـام شـد

در جای جای کرب و بلا ردّ پای توست

مدح و ثنـای تـو شده پیوسته یا حسن

خرمای نخل«میثم» بی‌دست و پا، حسن

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

چه سفره اي ، چه كرم خانه اي ، چه مهماني

چه ميزباني و چه روزي ِ فراواني

چه ازدحام عجيبي يقينا آقا! نيست

گدايي در ِ اين خانه كار آساني

دخيل دست كريمت شده ست ميكائيل

فقط نه اينكه تو روزي ده هر انساني

به رازقيّت تو ميخورم قسم كه تورا

رها نمي كنم آني و كمتر از آني

هر آينه دل من چون كوير مي خشكد

بدون لطف تويي كه جناب باراني

 

بيا و بر دلم امروز يك دقيقه ببار

بيا و با نَفَست بويي از بهشت بيار

 

من و هواي تو و شوق نوكري كردن

تو و حوالي دنيا و سروري كردن

دلم اسير تو شد ، چشم هاي معصومت

چه خوب ياد گرفته است دلبري كردن

من عادتي شده ام ، عادتي اين اطراف

من و فراز بقيعت كبوتري كردن

هميشه روزي من را تو داده اي ننگ ست

كنار سفره ي تو ميل ديگري كردن

كريم شهر مدينه چقدر مي آيد

به دست هاي شما ذره پروري كردن

 

مرا كه ذره ي ناچيزتر ز ناچيزم

بيا و پرورشم ده كه دست آوريزم

 

به غير وصله ي نعلين يا عباي تو نيست

و جز گليم پر از نور زير پاي تو نيست

كرم نما ، به من سائلت هم احسان كن

كه تكيه گاه دلم غير دست هاي تو نيست

شروع مي شوي از انتهاي آقايي

تويي كه نوكري شيعه جز براي تو نيست

كسي كه از همه در آخرت فقير تر است

همان كسي ست كه در اين سرا گداي تو نيست

چقدر بي كس و تنهاست آنكه در دنيا

هميشه با تو غريبه ست و آشناي تو نيست

 

مرا گداي خودت كرده اي خدا را شكر

و آشناي خودت كرده اي خدا را شكر

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

عاشقان شقُّ القمر شد ماه رحمت شد دونیم

آسمان شد در حریم آسمانیها مـُقیم

شد مشام جان عشّاق علی پر از شمیم

می تپد با این دعای ناب قلب هر ندیم

یاعلیُّ یا عظیمُ یاغفور ُ یا رحیم

 

می رسد روزیِّ ما همواره از دست کریم

 

سفره دار سفره ی درگاه غفران آمده

روزه دار روزهای ماه قرآن آمده

سرور اهل زمین و اهل رضوان آمده

جلوه ی روی محمّد جان و جانان آمده

وارث جاه و جلال شیر یزدان آمده

 

هستیِّ هستی گرفته هستی از هست ِ کریم

 

می چکد ابر کرم همواره بر کاشانه اش

او شده شمع و علیُّ و فاطمه پروانه اش

عشق عالم عاشق و شیداییُّ و مستانه اش

اوست جان عالمین و زینبش جانانه اش

حضرت عبّاس شاگرد شجاعتخانه اش

 

زینب و عبّاس و اربابند پابست کریم

 

صورتش پیغمبری ُّو ضربه هایش حیدریست

از ولادت مادری ُّو تا قیامت مادریست

صلح او تضمین برای حفظ دین داوریست

فاتح قلب حسین فرمانروای دلبریست

این مدال افتخار حجّة ابن العسگریست....

 

می زند آقا سر خصم بد و پست کریم

 

می رسد آقا بساط فتنه می گردد کــِساد

می شود صحن عمویش مجتبی آباد و شاد

می رود این روزهای سخت ِ ما از ذهن ویاد

می کِشد نام علی را در تمام شهر داد

می کند وا مثل مشهد در بقیع باب الجواد

 

شیعه پای روضه هایش می شود مست کریم

 

روضه می خواند نگار ما برای مجتبی

روضه ی بغض عمو جان و هجوم فتنه ها

روضه ی روزی که شد در کوچه دوش او عصا

چادر خاکی تکاند و ناله زد مادر بیا

دیده او چشمی پس از سیلی نمی شد وا خدا

 

العجل می گفت مادر دست در دست ِ کریم

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

پروازمان دهید که بی بال و پر شدیم

یک عمر در هوای شمادر به در شدیم

کالیم و خشک و زرد، خدا را چه دیده ای؟

شاید به لطفِ یک نفست بارور شدیم!

تو آب زاده ای پدرت هم ابوتراب

رزقی به ما دهید که بی برگ و بر شدیم

هرچه شما کریم تری ما گدا تریم

از اعتبار نام شما معتبر شدیم

ما را به راه راست کشاندی تو یا کریم

ما در مسیر تو ز خدا با خبر شدیم

آقاییِ تو شاملِ حالِ گدا شد و...

ماهم به نوکری شما مفتخر شدیم

ما را به نامتان "حسنی" ثبت کرده اند

ما سال­هاست حلقه ی آویزِ در شدیم

 

آقاترین جوانِ جوانانِ جنتی

بی بارگاه و صحن ولی با کرامتی

 

باید برای قبر تو گلدان بیاوریم

باید ضریح و سنگ براتان بیاوریم

پهن است سفره ی کرمت در بقیع پس

باید ز سفره ی کرمت نان بیاوریم

فهم و زبان ما به شما قد نمی دهد

باید برای وصف تو قرآن بیاوریم

پای پیاده بیست سفر مکه رفته ای

تا در مسیر رفتنت ایمان بیاوریم

جایی که رحمت حسنی موج می زند

زشت است حرفی از نم باران بیاوریم

اینکه سه بار ثروت خود نصف کرده ای

کافیست تا به لطف تو اذعان بیاوریم

تا نوکری کند به کرمخانه ی شما

صدها بزرگ مثل سلیمان بیاوریم

باید فقط برابر یک تار مویتان

صدها هزار یوسف کنعان بیاوریم

 

آمد کریم پس همه ی ما گدا شویم

شاه جهان شویم اگر اینجا گدا شویم

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

ترنّم جلواتت نسيم آورده

وَ بوي نرگس چشمت شميم آورده

خدا براي خودش آينه پديد آورد

دوباره ياعلي و ياعظيم آورده

تبارك اله از اين خلقت خداوندي

دوباره دست كريمي ، كريم آورده

هر استخاره به يُمن قدوم تو خوب است

كه آيه هاي بِقَلبٍ سليم آورده

نماز را بسوي قبله ي تو بايد بست

براي كعبه هم امشب سهيم آورده

تويي مذلِّ مضلّينِ در صف شيطان

براي كفر ، عذابي اليم آورده

به جلوه ي حسن هستي و با صفات علي

خدا قسيم جنان و جحيم آورده

به پاس مقدم تو آسمان ، زميني شد

برات ، فرش به جاي گليم آورده

بهشت، روبروي كوي تو تواضع كرد

به كوي عشق مُقام و مُقيم آورده

علي تمام خودش را خلاصه يافته است

خليل و روح الله و كليم آورده

براي نوكري خانه ات درست شديم

خدا به عشق شما ياكريم آورده

(اسير) در قفس يار مي شود آزاد

صراط بندگي مستقيم آورده

 

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

مائده های رحمت و لطف حریم وا شده

قامت هفت آسمان پیش کریم  تا شده

دست نیایش زمین مسیر عرش را گرفت

هلهله های نــُـه فلک به سبک ربّنا شده

یاس محمّد امین  کــُــفو امیر مؤمنین

خالق اِنشقاق ماه  با دم هل اتی شده

صف بکشید و کوچه را غــُــرُق کنید عاشقان

پرده کنار رفته و لحظه ی رو نما شده

فرشته پهن می کند سفره ی عشق و عاشقی

شاه کرم رسیده و رزق حرم جدا شده

حاتم از او شنفته و سوی مدینه رفته و ....

گفته گذشته ها گذشت  حال فقط گدا شده

سعی و صفا و مروه و کعبه و مشعر و منا

مــُــحرم مهد پسر فاطمه مجتبی شده

 

طواف عشق می کنم با دح حیِّ ذوالمنن

سرود امشبم شده حسن حسن حسن حسن

 

سرود ناب سینه ام نام امام مجتباست

حسن ترنــُّـم لب اهل زمین و ماسِواست

سبط نبیِّ اکرم و وارث پرچم علی

امید قلب فاطمه امام شاه کربلاست

محو شود به ضربه ی خدائیــَّش فتنه ی سرخ

سبزقبای علوی شاخص وقت فتنه هاست

کاخ بنی اُمیّه را کیاستش به هم زده

رهبر مِهر و الگوی صداقت و صبر و سخاست

ولادتش میانه ی هلال ماه مغفرت

شهادتش زمانه ی عزای ختم الانبیاست

سفره ای از کرامتش پهن شده که بی گمان

جیره ی آن روزیِّ من سهم شما قسمت ماست

به یا علیُّ یا عظیم  ِ عشق وا شده لبم

مقصد یاکریم دل کوی کریم آشناست

 

به قدر می رسد کسی که قدر او شناخته

هر که دلش به غیر او سپرده مفت باخته

 

غلام خانه زاد را به خانه راه داده ای

باز به بی پناه در حرم پناه داده ای

دست مرا گرفتیُّ و کشیده ای به سمت خود

به سائل قدیمیّت جلال و جاه داده ای

تو که قدم گذاشتی به روی چشم آفتاب

چه اعتبار و عزّتی به نور و ماه داده ای

منو نیایش و دعا!!!  منو دم خدا خدا!!!

تو این جلا به سینه ی غرق گناه داده ای

دوباره در حسینیّه زبان به روضه باز شد

دوباره آبرو به این روی ِ سیاه داده ای

بغض یتیمیِّ تو و اشک غریبیِّ علی

تو خط ِّ روضه خوانیُّ و آه به چاه داده ای

تو گوشزد نموده ای علقمه را به پهلوان

تو راه نینوای غم نشان شاه داده ای

 

مراد کربلا شده مرید سر به زیر تو

نیامده نمی شود یافت کسی نظیر تو

 

به انتظار لحظه ای نشسته ام که تکسوار

با دم  حیدری بَرَد دست به سمت ذوالفقار

دمی که کعبه از لبش می شنود علی علی

وَ بغض کوچه می شود شکاف قبر نابکار

با مژه های دیده و اشک تمیز می کند

شیعه بقیع یار از گرد غریبی ُّ و غبار

منجیِّ عشق می رسد که مثل مشهدالرّضا

صاحب صحن و گنبد و حرم شود مزار یار

مدینه می شود پر از زمزمه های فاطمی

پر از امیر خیبر و سوز غدیر روزگار

به کوریِّ سقیفه  و اهالیِّ زخم زبان

صحن و سرای مادری بنا کند در آن دیار

روضه ی فاطمیّه و کوچه ی بغض مجتباست

اصل و دلیل محکم شیعه برای انتظار

 

روز ظهور منتقم عید کریم و مادر است

دعای ندبه نغمه ی احمد و آل حیدر است

 

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

معـطــر سـت فـضــای  دل  محـبـانش

هــزار قـافـلـه   دل دوبــاره مهمـانش

 

مدیـنـه شهـر پیمـبـر  شـده چـراغـانی

 نمـود جـلـوه رخ فاطـمـی و تـابــانش

 

شبی خوش است همـه ذاکرین شهـر و دیـار

 شـدنـد در شـب میـلاد او غـزل خـوانش

 

بسـاط عـشـق فـراهـم شـده مهـیـایـم

که پای عـشـق حسـن جان کنم به قربـانش

 

امــام دوم  دنـیـا  کـریـم  اهـل نـظـر

دراز  دسـت  نـیـازم بـه سـوی دستـانش

 

عـزیـز ارشـد  زهـرا و حـیـدر و  احمـد

چه  بوسه ها زده اند بر دو دست و چشمـانش

 

فرشتـه هـا هـمـه امشب شدنـد  پـروانـه

 و  بـا سلام بـه طـوفنـد  بر سـر و جـانش

 

شـب  ولادت  او  گریـه می کـنـد احـمـد

چـرا  مگـر چه شنـیـده بـه وحی پنهـانش

 

خبـر ز یک جـگـر پـاره  داد جـد حسـن

پـدر به هـمـره مـادر شـدنـد  گریـانش

 

سـلام حـضـرت جبـریـل بـر شهـادت او

 سـلام  مـا بـه  بقیـع و بـه قبـر ویـرانش

 

همیشـه در همـه  جا  خواند  از حسن محسن

غـلام کـوی حسـن هسـتـم  و غـلامـانش

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:31 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها