0

اشعار ولادت امام حسن (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

شكسته قبح غزل را شكوه مدحت تو

قيام آينه خم شد به پاي حرمت تو

 

نماي آينه ها انكسار مي طلبد

به شوق نشر تو و انتشار كثرت تو

 

ملائكه همه امشب به سجده افتادند

به خال ناز لبت در زمان خلقت تو

 

تورا قديم تر ازاين قديمي ات خواندند

سه روز قبل ازل ابتداي قدمت تو

 

شجاعتي كه تو داري زبانزد است و مثل

قواي جنگ جمل شد اسير هیبت تو

 

گداي شهر تو بودن چه لذتي دارد

هزار حاتم طائي گداي ثروت تو

 

چقدر چشم زليخا گريست يوسف را

چقدر يوسف كنعان كشيد حسرت تو

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

آماده شد سفره، كرم، خِیل گداها

می آید امشب واژه واژه رمز دریا

مهمان ویژه آمده بر سفره ی ما

مهمان نباشد میزبان عرش اعلا

امشب صفا می بارد از دست كریمی

باید بخوانم یا علیُّ یا عظیمی

می بارد از دست خدا باران رحمت

آرام می آید صدای پای حیرت

دنیا ندیده جلوه ای با این ابهّت

خورشید آورده ست دامان رسالت

امشب خدا آقای دیگر آفریده ست

یعنی كه حیدر بهر حیدر آفریده ست

امشب می و میخانه و پیمانه جور است

امشب شراب عاشقان یك كاسه نور است

امشب زمین و آسمان غرق سرور است

چون كاروان یار در حال عبور است

امشب دوباره حضرت موسی به نیل است

سردسته ی مستان امشب جبرئیل است

پر شورتر از موج دریاهاست این عشق

آرام تر از صحنه ی صحراست این عشق

در امتداد ذكر یا زهراست این عشق

بین تمام عشق ها آقاست این عشق

این عشق، عشق مجتبی ماه زمین است

آیینه ی عشق امیرالمومنین است

ای منتهای آرزوی دردمندان

تنها كریم دست های مستمندان

روشن ترین مهتاب قلب تار دوران

باران ترین خورشید، ای همپای باران!

بوی خوش هم صحبتی را از تو جویم

وقتش رسیده با تو حرفم را بگویم  

آیینه دار وجه ختم المرسَلینی

ماه سماواتیّ و خورشید زمینی

خیرالاَنامی تو، مُعزُّ المُومنینی

مجنون ترین لیلای رَبُّ العالمینی

در صحنه های عشق تنها تك سواری

تو مثل مادر، مثل بابا تا نداری

تا آمدی شام علی رنگ سحر شد

آغوش حیدر سجده گاه صد قمر شد

تا عكس تو در قاب چشمش جلوه گر شد

زهرا دگر مادر شد و حیدر پدر شد

در بیستون عشق تا تكثیر گشتی

با جمع زهرا و علی تعبیر گشتی

بر روی دستان پیمبر جان گرفتی

چون ابر بودی، رخصت باران گرفتی

ﺷﺄن نزول سوره ی انسان گرفتی

تو زندگی از لؤلؤ و مرجان گرفتی

تو اولین ایجاد یك وصل مطهّر

اَلحق كه مروارید زهراییّ و حیدر

ناز نگاه مهربان تو چه زیباست

جغرافیای چشم هایت رو به دریاست

مهتاب از آیینه ی روی تو پیداست

لالایی خواب تو با امّ ابیهاست

ماهی، چه والایی، چه زیبایی حسن جان!

یوسف ترین فرزند زهرایی حسن جان!

من با گداییّ تو آقا خو گرفتم

بی آبرو بودم كه رنگ و بو گرفتم

با غصه هایم در بغل زانو گرفتم

از شرم چشمان تو از تو رو گرفتم

با این كه بد بودم مرا كردی غلامت

آقای بی مانند، قربان مرامت

تنهاترین سردار غربت، من فدایت

فخرم به عالم این بُوَد هستم گدایت

شاهم زمانی كه شوم خاك عبایت

ای كاش می بودم وَ می مُردم به پایت

هر آن چه دارم از تو دارم، كم ندارم

وقتی (اسیرت) می شوم، ماتم ندارم

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

او را خدا ز خاک پیمبر درست کرد

بار دگر علی مکرر درست کرد

عطر تنش زیاس معطر درست کرد

شمس الشموس و نور منور درست کرد

هم وزن مرتضای خودش مجتبی شود

*************************

وقتی برای پیکر او روح آفرید

تصویر استواری یک کوه آفرید

 دریایی از صبوری نستوه آفرید

یک باب تا همیشه ی مفتوح آفرید

میخواست چارمین در روبه خدا شود

*************************

کشتی نوح آمده دریا بیاورید

یوسف خبر کنید و زلیخا بیاورید

جمع ملک برای تماشا بیاورید

ای ابتران اگر پسری را بیاورید

عمرا گرفته ناخن شمس الضحی شود

*************************

سر سبزی بهاری فصل علیست او

چون سیم ارتباطی و و صل علیست او

خورشید پرفروغ زنسل علیست او

فتوکپی برابر  اصل علیست او

آنقدر مثل او که گهی جابجا شود

************************

تیغ علی به دست و لباس نبی تنش

نهج البلاغه ایست رجز های متقنش

از رعد و برق تیغ که پی برد دشمنش

هر جا به جنگش آید همانجاست مدفنش

اینجا بایستد سرش از تن جدا شود

**************************

آیینه ای که جلوه ی حق در هبوط توست

عافیت تمام بشر در قنوت توست

مثل پدر که نان و نمک سیر قوت توست

یک کربلا حماسه ی صلح و سکوت توست

اوصاف تو چگونه در این شعر جا شود

***************************

چشمان می گسار تو ما را خمار کرد

مست از شراب ناب تو نامت هوار کرد

وقتی خدا  به دور محبین(دوست داران) حصار کرد

شیطان بساط جمع نمود و فرار کرد

هر جا کریم هست شکارش کجا شود

***************************

وقتی کریم هست چرا فکر نان کنم

دستم دراز رو به سوی این و آن کنم

شرح کرامت تو چگونه عیان کنم

آنچه عیان که هست چه حاجت بیان کنم

لطفت بدیهی است و سخن نا به جا شود

***************************

لعل لب تو و من مست از شراب ناب

بد مستم از شراب تو و حال من خراب

چون قطره ای جدایم و بی تاب وصل آب

چون شبنم سپرده سر رو به آفتاب

اکسیر عشق بر مس ما ......کیمیا شود

***************************

لب هام تشنه ی می بس حیدری توست

لیلا شدی و ورد زبان دلبری توست

هرجا که میروم سخن از برتری توست

اصلا دلیل خلقت ما نوکری توست

دل آفرید حضرت حق خاک پا شود

************************

از دست تو کریمی و از ما گدا شدن

انت المعافی و و انالمبتلی شدن

از تو قنوت سوی حق از ما صدا شدن

تر کردن لب از تو ما خاک پا شدن

ای کاش خاک پای شما توتیا شود

************************

 ما اشک بی پناه و یتیمان چشم تو

امید وار بر در احسان چشم تو

دل بی قرار حضرت باران چشم تو

بستیم ما دخیل به مژگان چشم تو

پلکی بزن که حاجت دلها روا شود

 ************************

 مهمان تو خداست ،مسافر نیاز نیست

وقتی ملک که هست به طایر نیاز نیست

نور خودت که هست به سایر نیاز نیست

زهراست شاعر تو و شاعر نیاز نیست

قبر تو عرش حق و چرا ازطلا شود

************************

مارا غلام حلقه به گوشت خطاب کن

مارا بخر برای گدایی ثواب کن

با منصب گداییم عالی جناب کن

ما بدحساب پیش خدا ،تو حساب  کن

بگذار این گدا کرم  مبتلا شود

***********************

زخمی ست بال پر زدن ما شفا بده

آقا طبیب درد دل ما دوا بده

ما را میان جمع گداهات جا بده

ما خوب  اگر شدیم به ما کربلا بده

نگذار  دست بی کسی ما رها شود

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

ای مقتدای دستِ تمام كریم ها

مولای سبز پوش، امام كریم ها

ای چشمه سار فیض خدا كوثر لبت

ای جای چشم فاطمه دور و بر لبت

عالم گدای ریزه خور خوان دست توست

روزی میان سفره ی احسان دست توست

اول امام زاده ی دنیا خوش آمدی

ابن الكریمِ اُمّ ابیها خوش آمدی

اول پدر به حضرت حیدر تو گفته ای

پیش از همه به فاطمه مادر تو گفته ای

×××

آغوش گرم فاطمه بوی بهار داشت

صبحی كه مادرانه تو را در كنار داشت

آن روز با لبان تو افطار خود گشود

بابا علی كه كام تو را انتظار داشت

قنداقه ات شمیم دل انگیز خویش را

از عطر سیبِ سرخ خدا یادگار داشت

خورشید با نگاه تو از خواب می پرید

پیش از طلوع با تو و چشمت قرار داشت

پای بساط سفره ی افطاریِ خدا

هفت آسمان ملائكه ی روزگار داشت

عالم به عشقِ خالِ لبت آفریده شد

ور نه خدا به عالم و آدم چه كار داشت

×××

ای نازدانه كودكِ دلبند فاطمه

ای خنده ات بهانه ی لبخند فاطمه

تو چشم خود به روی نبی باز می كنی

جا دارد این كه بَهر همه ناز می كنی

ناز و كرشمه سُنتِ مانده ز عهدِ توست

شهبالِ سبز حضرت جبریل مهدِ توست

غوغاترین، عزیزترین، خوش قدم ترین!

در بینِ ایلِ جود و سخا با كرم ترین

چشمِ بد از قشنگیِ چشمت به دور باد

ملعونه ی حسوده الهی كه كور باد!

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

صـدايِ گــريــه يِ نــوزاد در فضــا پيچــيد

بِگفت قابله اش:«ياعلي ، پدر شده اي»

 

بگـــيــر در  بغــلت طفلِ كوچكِ خـــود را

عجب! ز مادر او دستپاچه تر شده اي !

 

چــه چهـره اي  ، ز لطافت  چو  حور در فــردوس

چه خنده اي ، كه ز شيريني اش شكر شده اي

 

به مژدگاني من گر جهان دهي ، هيچست

همين كــه صاحب اين نازنين پسر شده اي

 

نمــاز و راز و نيــازت جـواب داد ، علي

بخند مرد خدا ، كز خدا ، نظر شده اي

 

فـراتــر از  همـه ي طول  و عرض اين دنــيــا

تو بي حدي  و در اين طفل مختصر شده اي

 

علي   !!  بــراي محـمـد  تـو مثــل هـاروني

عجيب نيست تو  هم صاحب  شُبَر شده اي

 

خدا براي تو مي خواست اين چنين طفلي

بــراي داشـتـنـش خـوب مـفـتـخر شده اي

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

غلامرضا سازگار

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مرثیه

 

 

 

ای پســر اول شیــر خـــدا

 

ای بـه حسین‌بن‌علـی مقتدا

 

کـل محمّـد! و تمـام علـی!

 

بـر قد و بـالات سلام علـی

 

تمــام ‌قـد، آینــۀ کبـریــا

 

مــدال دوش خاتــم‌الانبیـا

 

تجسـم جمـال سـرّ و علـن!

 

کریـم آل فاطمـه یـا حسـن!

 

چشـم خدا محو تمـاشای تو

 

ارض و سما غرق تجلای تو

 

طلعـت زیبات حسن در حسن

 

بلکه سراپـات حسن در حسن

 

روی تـو تفسیـر تبـارک شده

 

ماه صیام از تـو مبـارک شده

 

ماه خـدا عـاشق شب‌های تو

 

روزه گشوده است ز لب‌های تو

 

مدح تو شـد زینت لـوح و قلم

 

بیـن امامـان بـه کـرامت علم

 

مظهر حُسن ذوالجلالی حَسن

 

چــارده آیینـه جمـالی حسن

 

مـاهِ ســر شـانــۀ پیغمبــری

 

مصـحف روی سینـۀ حیـدری

 

مدح تو وحی خالق سرمد است

 

خواندن آن به عهدۀ احمد است

 

جود و کرم هماره پا بست توست

 

دست کرامتِ خدا دست توست

 

دانش کل، قطـره‌ای از علم تو

 

خصـم، خجـالت‌زدۀ حلــم تو

 

ســلام بـر دسـت یداللّهـی‌ات

 

بــه ذوالفقــار اســداللّهـی‌ات

 

خلق و مرامت همـه پیغمبـری

 

بـازوی خیبـر شکـنت حیـدری

 

سکوت تو رمز پیام حسین

 

صلح تو منشور قیام حسین

 

از طـرف داور جــان‌آفـرین

 

بـر تـو و استقـامتت آفـرین

 

صبر تو سنگی شد و آمد فرود

 

بر سر خصم ای به سکوتت درود  

ســلام بـر تیـغ شرربـار تو

جنگ جمـل شاهد پیکار تو

 

دست تو دست علی مرتضاست

 

اشارۀ چشم تـو خیبرگشاست

 

چـو ذوالفقار از کمـر بـرآری

 

کـم از علـی مرتضـا نـداری

 

تو در شجاعت پدری یا حسن

 

او حسن و تو حیدری یا حسن

 

تـو و علی دو بـازوی خدایید

 

همدم و هم‌سنگر و هم صدایید

 

علی تو، زهرا تو، پیمبر تویی

 

وارث ذوالفقـار حیــدر تویی

 

فاتح پیکار جمل کیست؟ تو!

 

حیدر کرار جمل کیست؟ تو!

 

فتنه چو با تیغ تو شد رو به‌ رو

 

خورد زمیـن بـا شتر سرخ‌مو

 

طریق فتح را تو طی کرده‌ای

 

ناقۀ فتنـه را تو هی کرده‌ای

 

عجب ندارم ای علی را سلیل

 

تیغ به دست تو دهد جبرییل

 

روا بود به وصف تو یا حسن

 

نـدای (لافتـی الا حسـن)

 

ای که بقیع دل ما قبر توست

 

شجاعت برتر تو صبر توست

 

تـو پسـر اَصبـر صابــرینی

 

تو آسمـان وحـی در زمینی

 

تو شهریار دست‌ بسته دیدی

 

تو گوشـوارۀ شکسته دیدی

 

تو وارث غریبــی حیـدری

 

تو شاهـد شهـادت مـادری

 

تو شاهد قتل بـرادر شـدی

 

به کودکی عصای مادر شدی

 

ای دل شب نهان ز چشم همه

 

مُشیــّع جنــازۀ فاطمـه!

 

با چه گنه حق تو غصب کردند؟

 

خصم تو را جای تو نصب کردند

 

ای همه شب خون جگر قوت تو

 

تیـر کجـا و تـن و تابـوت تـو

 

ای بـه تـو دائـم شـده آزارهـا

 

جور زمان کشتـه تـو را بارهـا

 

بعـد نبـی دست عـدو بـاز شد

 

قتـل تـو از کودکـی آغـاز شد

 

هر شب و هر روز چه شد با دلت؟

 

بعـد همـه یـار تـو شـد قاتلت

 

بـه گریـۀ زینـب کبـرا قسـم

 

بـه چـادر خاکـی زهـرا قسـم

 

بـار دگـر هـم کـرم آغـاز کن

 

در به روی «میثم» خود باز کن

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

آماده شد سفره ، كرم ، خِيل گداها

مي آيد امشب واژه واژه رمز دريا

مهمان ويژه آمده بر سفره ي ما

مهمان نباشد ميزبان عرش اعلا

امشب صفا مي بارد از دست كريمي

بايد بخوانم ياعليُّ ياعظيمي

 

مي بارد از دست خدا باران رحمت

آرام مي آيد صداي پاي حيرت

دنيا نديده جلوه اي با اين ابهّت

خورشيد آورده ست دامان رسالت

امشب خدا آقاي ديگر آفريده ست

يعني كه حيدر بهر حيدر آفريده ست

 

امشب مي و ميخانه و پيمانه جور است

امشب شراب عاشقان يك كاسه نور است

امشب زمين و آسمان غرق سرور است

چون كاروان يار در حال عبور است

امشب دوباره حضرت موسي به نيل است

سردسته ي مستان امشب جبرئيل است

 

پرشورتر از موج درياهاست اين عشق

آرام تر از صحنه ي صحراست اين عشق

در امتداد ذكر يازهراست اين عشق

بين تمام عشق ها آقاست اين عشق

اين عشق ، عشق مجتبي ماه زمين است

آيينه ي عشق اميرالمومنين است

 

اي منتهاي آرزوي دردمندان

تنها كريم دست هاي مستمندان

روشن ترين مهتاب قلب تار دوران

باران ترين خورشيد ، اي همپاي باران

بوي خوش هم صحبتي را از تو جويم

وقتش رسيده با تو حرفم را بگويم

 

 آيينه دار وجه ختم المرسَليني

ماه سماواتيّ و خورشيد زميني

خيرالاَنامي تو ، مُعزُّالمُومنيني

مجنون ترين ليلاي رَبُّ العالميني

درصحنه هاي عشق تنها تكسواري

تو مثل مادر ، مثل بابا تا نداري

 

تا آمدي شام علي رنگ سحر شد

آغوش حيدر سجده گاه صدقمر شد

تا عكس تو در قاب چشمش جلوه گر شد

زهرا دگر مادر شد و حيدر پدر شد

در بيستون عشق تا تكثير گشتي

با جمع زهرا و علي تعبير گشتي

 

بر روي دستان پيمبر چان گرفتي

چون ابر بودي ، رخصت باران گرفتي

ﺷﺄن نزول سوره ي انسان گرفتي

تو زندگي از لؤلؤ و مرجان گرفتي

تو اولين ايجاد يك وصل مطهّر

اَلحق كه مرواريد زهراييّ و حيدر

 

ناز نگاه مهربان تو چه زيباست

جغرافياي چشمهايت رو به درياست

مهتاب از آيينه ي روي تو پيداست

لالايي خواب تو با امّ ابيهاست

ماهي، چه والايي، چه زيبايي حسن جان

يوسف ترين فرزند زهرايي حسن جان

 

من با گداييّ تو آقا خو گرفتم

بي آبرو بودم كه رنگ و بو گرفتم

با غصه هايم در بغل زانو گرفتم

از شرم چشمان تو از تو رو گرفتم

با اين كه بد بودم مرا كردي غلامت

آقاي بي مانند ، قربان مرامت

 

تنهاترين سردار غربت ، من فدايت

فخرم به عالم اين بُوَد هستم گدايت

شاهم زماني كه شوم خاك عبايت

اي كاش مي بودم وَ مي مُردم به پايت

هرآنچه دارم از تو دارم ، كم ندارم

وقتي(اسيرت) مي شوم،ماتم ندارم

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح

 

قیام سبز در عالم پدیده ی حسن است

 که سیب سرخ، یقیناً رسیده ی حسن است

 دلی که جای قدوم حسین گردیده

 به یمن گوشه نگاهی ز دیده ی حسن است

 غزل سروده شده از ازل برای حسین

 ولی حسین پیام قصیده ی حسن است

 اگر که کرببلا شد علم بدان جانا

 قیام کرب و بلا خود پدیده ی حسن است

 حسن به گریه کنان حسین می بالد

 حسین اشک چکیده ز دیده ی حسن است

 تمام عمر به دنبال رایت حسنم

 که من غلام حسین از عنایت حسنم

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

ای حضرت غریب،ای پور فاطمه

 جانم فدای تو،ای هستس همه

 روزی به دستتان،ای معدن کرم

 ای آیت العظیم،ای شاه بی حرم

 عالم اسیر تو،ای مرد باوقار

 خشکیده سینه ام،بر من کمی ببار

 با یک دلی پر از،غم سویت آمدم

 آقا به حکم عشق،دیگر مکن ردم

 دریا به نزدتان،چون قطره ای بود

 خورشید وماه ونجم .چون ذره ای بود

 همت غلام تو،ای کوه استوار

 برق نگاهتان،چون تیغ ذولفقار

 زد طعنه بر بهشت،خشتی ز خانه ات

 با هر تپش دلم  گیرد بهانه ات

 زیبا جمالتان،بران کلامتان

 سلطان عالم است،ولله غلامتان

 باب المراد من،عشقم حسن بود

 سینه زن توام،تا جان به تن بود

 وندر قیامتم،میزان تویی حسن

 قرآن ناطقی،ایمان تویی حسن

 تا صبح روز حشر،ای حضرت کریم

 حلقه به گوشتان،پابست این دریم

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

نیمه ماه رسید و قمری می آید

خبر آمد که مبارک سحری می آید

 

ماه در لاک خودش رفت و نیامد بیرون

تا شنید از خود او ماه تری می آید

 

رفت خورشید پی کار خودش تا گفتند:

صبح خورشید ز سمت دگری می آید

 

حاتم از فرط نداری به گدایی افتاد

تا شنید از همه بخشنده تری می آید

 

ای کرم زاده ، کرم پیشه ، کریم بن کریم

ای علی زاده ی از ریشه کریم بن کریم

 

ای حسن نام و حسن خلق و حسن جلوه حسن

کرده الطاف تو یک عمر به من جلوه حسن

 

همه را با کرم ات مست گدایی کردی

عبد بودی و خدا خواست خدایی کردی

 

لطف تو آمد و دلهای ولایی را برد

کرم ات آبروی حاتم طایی را برد

 

آنقدر جود نمودی که دلم بی تاب است

هر کجا اسم شما هست گدایی باب است

 

دو سه باری همه زندگی ات بخشیدی

دشمن ات را تو به بخشندگی ات بخشیدی

 

تو در اوجی و به پایین نظرها داری

تو عزیزی و به مسکین نظرها داری

 

به همه از کرم و لطف شما خیر رسید

کرم ات هم به محبان تو هم غیر رسید

 

سفره انداختی و اینهمه مهمان داری

تو خودت معجره ای ، آیه قرآن داری

 

یک جهان عبد و گداهای پریشان داری

فکر کردم نکند ملک سلیمان داری!

 

مثل موسایی و اعجاز عصایت جاری است

نه نگفتی به کسی ، دست عطایت جاری است

 

چه کسی مثل تو اعجاز مسیحا دارد؟

چه کسی مثل تو یک مادر زهرا دارد؟

 

چه کسی مثل تو باباش ولی الله است؟

هر که شد منکر آقاییِ تو گمراه است

 

ای کریمان همه در پیش عطایت بی چیز

ای کرامت ز وجود حسناتت لبریز

 

به جهانی همه دم  لطف و عطای تو رسید

چه کسی در کرم و جود به پای تو رسید؟

 

اسم تان آمد و گلهای زمین وا شده اند

پیش پاهای شما جن و ملک پا شده اند

 

ای که در طایفه جود کریم ات خواندند

مثل بسم الله رحمن رحیم ات خواندند

 

پای این سفره نشاندید و بفرما گفتید

باز انعام رساندید و بفرما گفتید

 

سر این سفره به والله نشستن دارد

روی ارباب خداییش که دیدن دارد

 

پسر شاه شدن شاه شدن هم دارد

پسر ماه شدن ماه شدن هم دارد

 

ای کریم از تو ما  هر چه بگویید رسید

دل من از تو به سر منشاءتوحید رسید

 

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

 نذری کنید تا که دمی با خدا شویم

از این قفس که ساخته شیطان رها شویم

 

باری که روی دوش گرفتیم از گناه

روی زمین گذاشته و با صفا شویم

 

امشب شب در آمدن ماه فاطمه است

دیگر بس است باید از این خواب پا شویم

 

تا نیمه های ماه دگر صبر هم بس است

راهی بیت حضرت خیر النسا شویم

 

باید هزار سال عبادت کنیم تا

از سائلان واقعی مجتبی شویم

 

آقا عنایتی کن از این تن در آمده

قدری تو را صدا زده تا بی ریا شویم

 

قدری به ما نگاه کن آقا که تا ابد

گندم فروش صحن نگاه شما شویم

 

امشب به یمن آمدنت دست ما بده

آن باده ای که بر کرمت مبتلا شویم

 

حسنت مرا مقیم سرِ دار میکند

امشب علی ز لعل تو افطار میکند

 

وقتی تو را ز عرش فراتر گذاشتند

یعنی به روی دست پیمبر گذاشتند

 

در راه تو تمام خلائق نشسته اند

دل برده ای که نام تو دلبر گذاشتند

 

ماهی نبود تا که در این ماه گل کند

اینجا تو را به دامن مادر گذاشتند

 

خورشید را به امر خدا مثل هدیه ای

یک گوشه پیش هدیه حیدر گذاشتند

 

موسی برای مهد تو گهواره ساخت و

عیسی و دیگران روی آن پر گذاشتند

 

تا این که حاجت دل عالم روا شود

هفت آسمان به پای شما سر گذاشتند

 

امشب برای شادی زهرا و مرتضی

تاجی به روی فرق تو از زر گذاشتند

 

این افتخار ماست که با مقدم شما

ما را در آستان تو نوکر گذاشتند

 

با بودن تو فاطمه حس کرد مادر است

یعنی که اولین پسر چیز دیگر است

 

با مقدم تو دین خدا زنده میشود

ماه خدا کنار شما زنده میشود

 

عیسی به ناز مقدم تو ناز میکند

موسی که هیچ با تو عصا زنده میشود

 

ماه مبارک است در این نیمه های شب

با مقدم تو حال دعا زنده میشود

 

امشب که فاطمه به تو لبخند میزند

شهر مدینه غرق صفا زنده میشود

 

آقا خوش آمدی که در این لحظه های خوش

سلول های مرده ما زنده میشود

 

امشب تو آمدی و نبی گفت با علی

یک ضلع از حدیث کسا زنده میشود

 

وقتی شروع نهضت ارباب با شماست

با تو حسین و کرب و بلا زنده میشود

 

چشمان تو به چشم علی تا که وا شده

از آن به بعد نام شما مجتبی شده

 

شوری میان سینه من پا گرفته است

عشقی میان قلب و دلم جا گرفته است

 

مثل علی ست با نمک است و خدایی است

قنداقه ای که حضرت زهرا گرفته است

 

گویا دوباره موقع افطار آمده

با بوسه ای که از لبش آقا گرفته است

 

او که کریم خانه ی زهرا و حیدر است

رونق ز کار و بار مسیحا گرفته است

 

از سوی جنت آمده یا از سوی خدا

دسته گلی که حضرت موسی گرفته است

 

معمار گاهواره او دست جبرئیل

یعنی که کار عشق چه بالا گرفته است

 

یوسف رسیده است به پابوسی حسن

مجنون شده است و دامن لیلا گرفته است

 

با چشم خود دل از همه دل ها ربوده است

این ارث را ز ام ابیها گرفته است

 

آنقدر بیت حضرت زهرا شلوغ بود

یک هفته است نوح نبی جا گرفته است

 

ای برکت همیشه افطار ما حسن

خوش آمدی به خانه صدیقه یا حسن

 

از بس که مثل حضرت زهرا منور است

مست اند اهل خانه به قدری معطر است

 

حیدر ز شوق، محو تماشای روی اوست

گفتم که گفت فاطمه، او چیز دیگر است

 

گفته نبی عقیقه کند زودتر علی

آنقدر روی دلبر نوزاد محشر است

 

کی گفته است این که حسن مرد جنگ نیست

نیزه به دست حضرت فتاح خیبر است

 

گفتند نیست آشنا با فنون جنگ

جنگ جمل رسید همه دیدند حیدر است

 

با ضربه اش چو عایشه را زد به روی خاک

دیدند مستحق صد الله اکبر است

 

وقت نماز کنده شود از دل زمین

بیخود نبوده است که او مست کوثر است

 

در حلم و در عبادت و در سجده های شب

هم مثل مرتضی ست و هم چون پیمبر است

 

این را بدان کسی که به تن فخر میکند

محشر خدا به خلق حسن فخر میکند

 

مظلوم تر ز حیدر کرار یا حسن

ای نیمه شب به دوش شما بار یا حسن

 

ای صاحب تمام مکاتب ،امام عشق

استاد درس رزم علمدار یا حسن

 

ای قبله گاه خلق دو عالم بقیع تو

ای از دل شکسته خبردار یا حسن

 

پیری زود رس ز چه آمد سراغ تو

از غصه های کوچه عزادار یا حسن

 

ای زیر بار تهمت و دشنام بین شهر

ای از تمام شهر طلبکار یا حسن

 

آقا شنیده ام که قدت را شکسته اند

وقتی که سوخت آن در و دیوار یا حسن

 

آقا شب ولادت و روضه حلال کن

این روضه را زمینه عشق و وصال کن

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

رمضان آمد و دارم خبرى بهتر ازین

مژده اى دیگر و لطف دگرى بهتر ازین

گر چه باشد سپر آتش دوزخ، صومم

لیك با این همه دارم سپرى بهتر ازین

شب قدر رمضان، گر چه بسى پر قدر است

دارد این مه، شب قدر و سحرى بهتر ازین

مولد لولو پاك مَرَجَ البَحرَیْن است

نیست در رشته خلقت گهرى بهتر ازین

مادرش فاطمه و باب گرامیش على

چه كسى داشته اُمّ و پدرى بهتر ازین

رست پیغمبر  از آن تهمت ابتر بودن

نیست بر شاخه طوبى ثمرى بهتر ازین

اسوۀ خلق زمین، فخر جوانان بهشت

مادر دهر نزاید پسرى بهتر ازین

گفت خالق فَتبارك به خود از خلقت او

كِلك ایجاد ندارد اثرى بهتر ازین

بگذر آهسته تر اى ماه حسن، اى رمضان!

عمر ما را نبود چون گذرى بهتر ازین

اثر صلح حسن نهضت عاشورا بود

امتى را نبود راه برى بهتر ازین

زنده شد با این صلح موقت اسلام

نیست در حُسن سیاست هنرى بهتر ازین

لطف كن اذن زیارت كه خدا می داند

بهر عشاق نباشد سفرى بهتر از این

گر چه مشمول عنایات تو بوده است «حسان»

یا حسن! كن به محبان نظرى بهتر ازین

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

جامه اي سبز به تن پوشيده

كــوچه را يك  تنــه مي آرايــد

مردم شهر به هم مي گويند:

«شاد بودن به علي مي آيد»

 

هر كه را خواست خدامي بخشد

كــودكي مثل « حسن »  رؤيايي

كودكي پاك به رخساره چو  ماه

آخـــــر  روشــنــي  و  زيــبـــايـي

 

وحي آمد كه بناميد «حسن»

پـــســـر  فاطـمه ي زهــرا  را

ســيــد خــيــل جوانان بهشت

جــانــشـيــن خـلــف مــولا  را

 

بـايـد از شـوق كُــنَــد قرباني

تــا نخستين نوه اش مي آيد

وقــت ديــدار  چنين فــرزندي

بر زمين روي و جبينش سايد

 

بهترين هـا همه يك جـا جمعند

عــلــي و فــاطمه و كودكشـان

مطصفي تنگ بغل كرد و سپس

خوانــد در گوش پسر  ذكـر اذان

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

 امام حسن مجتبی(ع)-میلاد

 

رمضان آمد و دارم خبرى بهتر ازین

مژده اى دیگر و لطف دگرى بهتر ازین

گر چه باشد سپر آتش دوزخ، صومم

لیك با این همه دارم سپرى بهتر ازین

شب قدر رمضان، گر چه بسى پر قدر است

دارد این مه، شب قدر و سحرى بهتر ازین

مولد لولو پاك مَرَجَ البَحرَیْن است

نیست در رشته خلقت گهرى بهتر ازین

مادرش فاطمه و باب گرامیش على

چه كسى داشته اُمّ و پدرى بهتر ازین

رست پیغمبر  از آن تهمت ابتر بودن

نیست بر شاخه طوبى ثمرى بهتر ازین

اسوۀ خلق زمین، فخر جوانان بهشت

مادر دهر نزاید پسرى بهتر ازین

گفت خالق فَتبارك به خود از خلقت او

كِلك ایجاد ندارد اثرى بهتر ازین

بگذر آهسته تر اى ماه حسن، اى رمضان!

عمر ما را نبود چون گذرى بهتر ازین

اثر صلح حسن نهضت عاشورا بود

امتى را نبود راه برى بهتر ازین

زنده شد با این صلح موقت اسلام

نیست در حُسن سیاست هنرى بهتر ازین

لطف كن اذن زیارت كه خدا می داند

بهر عشاق نباشد سفرى بهتر از این

گر چه مشمول عنایات تو بوده است «حسان»

یا حسن! كن به محبان نظرى بهتر ازین

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

از عالم بالاست شمیمی که رسیده

این سفرهٔ رنگین و نعیمی که رسیده

امشب به در خانه معبود ببخشند

هر بنده عاصی و رجیمی که رسیده

اینان همه یک نور ز یک خُلق عظیمند

پس اوست همان خُلق عظیمی که رسیده

معراج طلوعش پر جبریل بسوزد

سوغاتی عرش است حریمی که رسیده

آقای کرم هست ولی بهترش این است

گوییم خداوند کریمی که رسیده...

 

مرآت دگر آمده در جمع خداها

یک قبله اضافه شده بر قبله نماها

 

باز اسم شما شور به جان غزل آورد

وصف تو نوشتم لب شعرم عسل آورد

بر مصحف دل تا که زدم دست تفعّل

بر طالع مجنون تو خیرالعمل آورد

مختل شده از سیل بروها و بیاها

جایی که رُخت روی به اهل محل آورد

با آمدنت فتنه کفار به هم خورد

تیغت چه بلایی سر آل جمل آورد؟

دشمن همه جا گفت: که مانند علی کیست؟

کو هر چه به دنیا پسر آورد یل آورد

×××

 از مصحف لب هات کلامی اگر آید

تیری است در اندیشه خامی اگر آید

با دستِ پُر از نزد تو دل می رود حتی

صرفاً جهت عرض سلامی اگر آید

دیگر گره ی کار کسی بسته نماند

در بین دعاها ز تو نامی اگر آید

سلمان رود از خرمن الطاف نگاهت

امثال همان مردک شامی اگر آید

مدیون تو و صلح تو و صبر تو باشد

از بعد تو تا حشر امامی اگر آید

 

با همت تو بیرق اسلام به پا ماند

صلح تو بنا بود اگر کرب و بلا ماند

 

آن قدر بلندی که مرا پست نوشتند

از بود تو نابودِ مرا هست نوشتند

آن قدر کریمی که در این میکده ما را

از باده سر ریز تو بد مست نوشتند

آن قدر کریمی تو که الگوی کرم را

از زاویه بخشش آن دست نوشتند

آن قدر کریمی که دگر راهِ گدا را

در کوی کرم بعد تو بن بست نوشتند

آن قدر وسیعست کرم خانه قلبت

بر سفره تو هر که رسیدست نوشتند

 

یک بوسه ببخش از لب خود کام مرا هم

بنویس هلاک نگهت نام مرا هم

 

هر چند سر کوی تو بی چیز و فقیریم

تا وصله نعلین تو هستیم امیریم

تو سبزترین خطه سر سبز خدایی

ما خشک ترین منظره زرد کویریم

منت کش آقای کریم خودمانیم

از دست کسی غیر تو منت نپذیریم

دیوانگی عشق تو بر ما حرجی نیست

«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

موجیم که آسودگی ما عدم ماست»

مگذار به پشت در میخانه بمیریم

 

تا صاحب این خانه کسی غیر شما نیست

میخانه چرا جای من بی سر و پا نیست؟

 

تنهایی و غربت همه جا یار دلت بود

یک عمر فقط درد کَس و کار دلت بود

سنگینی دستی که تو را اشک نشین کرد

چل سال غم و غصهٔ سر بار دلت بود

چون موی زمستانی ات از بین نمی رفت

آن لکه خونی که به دیوار دلت بود

پس خوب شد آن زهر به داد دلت آمد

ور نه که به جز زهر مددکار دلت بود؟

با این که خودت هر نفست مقتل دردی است

«لایوم...» ولی روضه خون بار دلت بود

 

با گنبد و گل دسته و یک صحن خیالی

سر می کند این دل... که رسد روز وصالی


محمد علی بیابانی

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:17 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها