0

اشعار ولادت امام حسن (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

ابري شدم به نيت باران شدن فقط

مور آمدم براي سليمان شدن فقط

 

بايد ز گوشه چشم تو کاري بزرگ خواست

چيزي شبيه حضرت سلمان شدن فقط

 

بايد به شيعه بودن خود افتخار کرد

راضي نمي شوم به مسلمان شدن فقط

 

دنياي ديگريست اسيري و بردگي

آن هم به دام زلف کريمان شدن فقط

 

لا يمکن الافرار ز تير نگاه تو

چاره رسيدن است و قربان شدن فقط

 

در خانه ي کريم کفايت نمي کند

يک لقمه نان گرفتن و مهمان شدن فقط

 

اين لطف فاطمه است و عشق است تا ابد

سرمست از نواي حسن جان شدن فقط

 

فکري براي پر زدن بال من کنيد

من را اسير زلف امام حسن کنيد

 


آقا شنيده ام جگرت شعله ور شده

بي کس شدي و ناله ي تو بي اثر شده

 

پيش حسين سرفه نکن آه کم بکش

خون لخته هاي روي لبت بيشتر شده

 

يک چشم خواهرت به تو يک چشم بین تشت

تشت مقابلت پر خون جگر شده

 

از ناله هات زينب تو هل کرده است

گويا که باز واقعه ي پشت در شده

 

اي واي از مصيبت تابوت و دفن تو

واي از هجوم تير و تن و چشم تر شده

 

مي گفت با حسين اباالفضل وقت دفن

اين تيرها براي تنش دردسر شده

 

موي سپيد و کوچه و تابوت و زهر و تير

دوران غربت حسن اينگونه سر شده

 

يک کوچه بود موي حسن را سپيد کرد

يک اتفاق بود که او را شهيد کرد 

مسعود اصلانی

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

از ستاره می گیرم  اذن احترامم را

می برم زیارت گاه شعر نا تمامم را

عرش تا که می بیند مستیِ سلامم را

یک فرشته می پرسد اسم و رسم و نامم را

من به خاک می افتم لحظهٔ قیامم را

می دهم نشان آن گاه خانه امامم را

من که دست بر سینه هی سلام می خوانم

سائل نمک گیر خانهٔ کریمانم

علم و حلم را در عرش بیم کاسه ای هم زد

هی کرم اضافه کرد از کرامتش دم زد

نور روی او پاشید برق بین عالم زد

صنع بی نظیرش را در تنی مجسم زد

روی صورتش نقشی از نبی اکرم زد

هیبتش که بر او رفت نبض او منظم زد

باطنش که زهرا بود ظاهرش علی گردید

خلقت حسن مثل خلقت نبی گردید

دست سبز احسانش که بهار می بخشد

آیه های انفاقش بی شمار می بخشد

کل زندگیش را دو سه بار می بخشد

او به ما نمی بخشد او به یار می بخشد

به گدا به غیر از این اعتبار می بخشد

بر کویر احساسش سبزه زار می بخشد  

چون نمی گذارد او ردی از سپاسش را

سائلی نمی بیند روی ناشناسش را

جذبه های چشمانش چه حکایتی دارد

هر که را که می بیند شوق دعوتی دارد

دست شوق می گیرد؛ چه ارادتی دارد

هر که گشته مهمانش چه سعادتی دارد

سفره اش غذاهای ناب حضرتی دارد

خود میان سفره نیست چون خجالتی دارد

سفره پذیراییش سفره های اربابی

سفره خودش نانی دارد و کمی آبی

استخاره ای کردم جلوه های رنگین داشت

یک شباهتی مثل سوره های یاسین داشت

اسم مستعاری هم بین سوره تین داشت

هل آتای چشمانش آیه آیه مسکین داشت

بین سوره یوسف قصه های شیرین داشت

سوره  نگاه او آیه آیه آمین داشت

یک فرشته ای فرمود بس کن این جهان گردی

این حسن که قرآن است در پی چه می گردی

داستان عشق او عمر یک ازل دارد

با دو چشم او تنها عشق راه حل دارد

بین شعر عاشورا بیست و سه غزل دارد

ده بهار و سیزده تا کندوی عسل دارد

تیغ قاسمش گویا ارثی از جمل دارد

با وجود او عباس پهلوان و یل دارد

کاروان عاشورا بی حسن نشد عازم

جلوه حسین اکبر، جلوه حسن قاسم

دست آسمان چیده دست سوره کوثر

میوه های رویایی از درخت پیغمبر

پس تو عزت عرشی از بهشت هم برتر

تو بهشت بابایی زیر سایه مادر

گاه جنت الزهرا گاه جنت الحیدر

پس تو را نمی خوانیم یک غریب بی لشگر

تو که لشگری برتر از فرشته ها داری

هر که دیده ات گفته هیبت خدا داری

عده ای تو را حوض سلسببل می خوانند

عده ای تو را یکتا؛ بی بدیل می خوانند

عده ای تو را پیوسته خلیل می خوانند

یا که منجی موسی بین نیل می خوانند

عده ای که خود را اصحاب فیل می خوانند

مثل خود تو را آقا هی ذلیل می خوانند

تو عزیز زهرایی تو که تاج سر هستی

گر چه خون دل خوردی گر چه خون جگر هستی

صحبت از غریبیِّ، مرد خون جگرها شد

باز روضه مردی که غریب و تنها شد

باز روضه آقا روضه های زهرا شد

باز بین یک کوچه مادری رو به اعدا شد

ناگهان جسارت ها کینه ها هویدا شد

مادری زمین خورد و قامت پسر تا شد

بین کوچه این کودک گرد و خاک بر پا کرد

زیر دست و پا افتاد جان فدای زهرا کرد

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

به مناسبت میلاد امام حسن مجتبی ع

کریم اهل مدینه کریم آل عشق

تو یک نگه بکن آقا به این نهال عشق

دلم فقط به تو دل بسته هرچه بادا باد

مرا رها بکن آقا ز قیل و قال عشق

ز عشق تو زده بیرون دلم شبیه ماه

بیا دمی تو نظاره بکن جمال عشق

دمی نظاره به رویت مرا شبیه تو کرد

تویی ترانه ی رحمت به خط و خال عشق

تویی تو شمس ضحاها، و ماه، اذا تلاها

خدا زده به کتابش تو را مثال عشق

در این نفس ز غم تو نمانده یک آوا

در این دل پر از غم نمانده حال عشق

تو هم اسیر غم آن شهید گردیدی

به روی دوش تو باشد همیشه شال عشق

دمی تو یاد غلامت بکن کریم و رحیم

بزن به نام غلامت همیشه فال عشق

عزیز می شوم آقا همین که می سوزم

به روی آتش عشقت چنان بلال عشق

خیال خال تو ما را خمار روی تو کرد

به ما نشان بده آقا کمی کمال عشق

به یمن حب تو توبه قبول می گردد

بدون حب تو آقا رسد زوال عشق

گدا و کوی کریمان دو دست ما خالی

همین همیشه ببوده شها روال عشق

سروده جعفر ابوالفتحی

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح

 

گر تاب و تبت ذکر حسن جان باشد

گر نان شبت ذکر حسن جان باشد

زهرا نگذارد به دلت غم باشد

گر روی لبت ذکر حسن جان باشد

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح

 

به نبی ثمری به علی پسری

تو به پیکر فاطمه بال و پری

تو به شام سیاه دلم سحری

تو فقط به اشاره دلم ببری

که تو آخر جود و کرم حسنی

به قشنگیِ تو احدی نبوَد

به شجاعتِ تو اسدی نبوَد

و به جز نفست مددی نبوَد

تو بتاب، قمر، عددی نبوَد

که تو آخر جود و کرم حسنی

نرسد احدی به نجابتِ تو

به فصاحت لهجه و صولت تو

به متانت و هیبت و شوکت تو

به قداست و عزت و غیرت تو

که تو آخر جود و کرم حسنی

تو خدای کرم شهِ محترمی

تو غریب مدینه و بی حرمی

تو امام منی و تو سرورمی

تو حساب و کتاب و تو محشرمی

و تو آخر جود و کرم حسنی

 

تویی شاهِ من و منم آدمِ تو

و پناه من آن دژ محکم تو

و خجالتِ من نده اینهمه تو

که فزون بوَد از سر من کم تو

که تو آخر جود و کرم حسنی

تو تمام قشنگی هر غزلی

و تو کوه نمک ولی از عسلی

تو شبیه خدا و علی ازلی

تو همیشه بمانی و لم یزلی

که تو آخر جود و کرم حسنی

زِ تو مستم و هی دمِ هو بزنم

چه نیاز که لب به سبو بزنم؟!

نکند که به غیر تو رو بزنم

نه که رو بزنم، سرِ او بزنم!

که تو آخر جود و کرم حسنی

تو کریمی و بنده گدا شده ام

به هوای تو سر به هوا شده ام

من اسیر بلای شما شده ام

تو رها بکنی که فنا شده ام!

که تو آخر جود و کرم حسنی

زِ جمالِ تو "قَلَّ بیانِ" همه

ز کمال تو "کَلَّ لسانِ" همه

بوِد از سرِ خان تو نانِ همه

بنما تو دعایی به جان همه

که تو آخر جود و کرم حسنی ...

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

نوکر حلقه به گوشیم و اسیر حسنیم

گره کور نداریم فقیر حسنیم

نسل در نسل همه خاک مسیر حسنیم

کشته و مرده فرزند صغیر حسنیم

پیرو راه حسینیم و پریشان حسن

همه گویند به ما بی سر و سامان حسن

در دل مادرمان فاطمه جایی داریم

منصب نوکری شاه وفایی داریم

از عنایات حسن نان و نوایی داریم

خودمانیم چه روزی و بهایی داریم

روی هر شاپرکی را به خدا کم کردیم

رمضان تا رمضان دور حسن می گردیم

حال دادند به ما باز چه بی اندازه

تازه شد ماه خدا حال و هوایش تازه

رمضان از قدمش گشت پر از آوازه

شده استان کرم صاحب یک دروازه

بازهم خیره کننده شده این شادی دل

آمده روز شریف حسن آبادی دل

دست و دل بازترین مرد در این دنیا اوست

اولین معجزه فاطمه و مولا اوست

دل پر از شوق گدایی است اگر آقا اوست

بانی تا ابد خیریه زهرا اوست

همه فخر حسین است علمداری او

الگوی حضرت عباس وفاداری او  

ارث پیغمبریش دلبری و آقایی است

مثل بابا دل او قیمتی و زهرایی است

قمر فاطمه و یوسف هر لیلایی است

عاشقش هر که نشد عاقبتش رسوایی است

دلبران روی زمین هر چه بگردند زیاد

تا حسن هست نباید به کسی دل را داد

اوج آنجاست که کوبیده شده پرچم او

باغ رضوان خدا گوشه ای از عالم او

هرکسی مرد خدا هست شده آدم او

هر دل بی سر و پایی نشود محرم او

عاشق معرفتش فاطمه و شاه حنین

دست بر دامن او زینب و عباس و حسین

کیست مانند حسن مومن و تسلیم خدا

در دلش مثل علی نیست به جز بیم خدا

ثروتش مثل خدیجه شده تقدیم خدا

کافی دشمن او سوره تحریم خدا1

صلح او کنده ز جا پرچم شیطانی را

حیدری گشت ز غوغای سکوتش دنیا

هیچ مردی به جهان مثل حسن تنها نیست

دیده ای نیست که از بی کسی اش دریا نیست

شب عید است ولی دور و برش غوغا نیست

حال پیغمبر و زهرا و علی طوفانی ست

علت غربتش این است که سرباز علی است

پهلوان جمل و یار سرافراز علی است

×××

1- سوره تحریم علیه عایشه و حفصه نازل شد

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

 يا كريم ابن الكريم

هر صبح سلامم به تمنای وجودت

با ذکر حسن بر در خالق اثری هست

 

امروز گدایان همگی محو لقایت

آیا به من بی سر و پاهم نظری هست

 

آواره تر از من در این خانه که باشد؟

جمعند گدایانِ کرم پس خبری هست

 

آنقدر در خانه ي ارباب شلوغ است

گویم که سر کوی تو حتما گذری هست

 

در دل عطش کرب و بلا جان به سرم کرد

آقا تو عنایت کن اگر هم سفری هست

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

ایها الغریب

 

با نیت نگاه تو آغاز می کنم

احساس خویش را به تو ابراز می کنم

 

شوقی درون سینه من جا گرفته است

حسی غریب در دل من پا گرفته است

 

حسی میان غربت و شادی و شوق و غم

حسی که گاه می چکد از چشم در حرم

 

ماه مبارک رمضان روی ماه توست

باید سرود شعر که مضمون نگاه توست

 

من زائر نگاه توام از دیار دور

آن ذره ام که آمده تا پیشگاه نور

 

در نام تو چه حس غریبی نهفته است

در نام تو چه خاطره ها می شود مرور

 

آقا غریب هستی و وقت سرودنت

حسی غریب در دل من می کند ظهور

 

من هم غریب مثل تو یا ایهالغریب

من کی صبور مثل تو یا ایهالصبور

 

با تو چقدر ماهیتم فرق می کند

مانند ایستادن شب در حضور نور

 

در پیشگاه آینه مرد مقربی

تو بضعة الرسولی و ریحانة النبی

 

ای نور روشنای دل و خانه نبی

ای جایگاه عرشی تو شانه نبی

 

روح تو آسمان نه که هفت آسمان کم است

نور تو ابتدای جهان روح عالم است

 

از قلب تو ندیده ام آقا رحیم تر

از بخشش و کرامت دستت کریم تر

 

حاتم به دست بخشش تو بوسه ها زده است

نزد فقیر بر لب تو نه نیامده است

 

مضمون بی بدیل غزل ها تبسمت

می آورد به وجد غزل را تبسمت

 

غمگین ترین روایت دنیاست اشک تو

شیرین ترین حکایت دنیا تبسمت

 

در هر نگاه تو چقدر غم نشسته است

غم می چکد ز چشم تو اما تبسمت...

 

یک شهر پیش روی تو دشنام هم دهد

پاسخ نمی دهی تو مگر با تبسمت

 

شیرین تر است نزد فقیران کدامیک

خرمای دست بخشش تو یا تبسمت؟

 

سنگ صبور مامن غم ها و درد ها

ای خانه ات پناه همه کوچه گرد ها

 

صلحت حماسه ای ست که با روضه توام است

صلحت چقدر آینه دار محرم است

 

باید شناخت صبر و شکیبایی تو را

باید گریست یک دهه تنهایی تو را

 

در لحظه لحظه زندگی تو غم است آه

غربت همیشه با دل تو توام است آه

 

هرلحظه ی تو بوده نشان از غریبیت

وای از غم دل تو امان از غریبیت

 

هر روز شهر بر غمت افزود وای من

دشنام بود و نام علی بود وای من

 

عمری غریب بوده ولی صبر کرده ای

مانند لحظه های علی صبر کرده ای

 

شیعه همیشه داشته داغی وسیع را

داغ وسیع غربت تلخ بقیع را

 

یک قطعه خاک وسعت یک غربت مدام

یک قطعه خاک مدفن چار آسمان امام

 

یک قطعه که شنیدن آن گریه آور است

آن قطعه ای که مدفن مخفی مادر است

 

شیعه همیشه داشته داغی وسیع را

داغ وسیع غربت تلخ بقیع را

 

در این هجوم درد و غم و داغ بی امان

صبری دهد خدا به دل صاحب الزمان

 

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

اشعار مدح امام حسن مجتبی(ع) - علی اکبر لطیفیان

 

کریم های دو عالم به نام زاده شدند

زبانزد همه ی خاص و عام زاده شدند

 

اگر که ظرف نباشد توقع مِی نیست

شراب ها همه از فیض جام زاده شدند

 

چقدر خام شدم تا مرا کمی بپزند

پیاله ها همه از خشت خام زاده شدند

 

تو امر کردی و تکوینا استجابت شد

و عاشقان تو با یک کلام زاده شدند

 

جواب دادن تو اشتیاق می آرد

سلام ها ز علیک السلام زاده شدند

 

چه خوب شد که محبان حلال زاده ی عشق

و دشمنان حسن هم حرام زاده شدند

 

حسن حسین و یقینا حسین هم حسن است

نشسته ام که ببینم کدام زاده شدند

 

همین دو تا پسر فاطمه همان اول

 امامزاده شدند و امام زاده شدند

 

چقدر دور و بر تو فرشته ریخته است

بزرگ ها همه با احترام زاده شدند

 

بساط نوکری ما کنار تو پهن است

از اول ایل و تبارم غلام زاده شدند

 

عجیب نیست به دنبال گنبدت هستیم

کبوتران همه بالای بام زاده شدند

 

چه بهتر است که بشینی و سکوت کنی

که از قعود تو صدها قیام زاده شدند

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

    حسن جان

صورتی داشت که نقاش ازل محو رخش

سیرتی داشت که خوبانِ جهان عبدِ درش

مادری داشت که حوران بهشتی حشمش

پدری داشت که عالم همگی خاک درش

پسری داشت که مُردَن چو عسل در نظرش

مثل و مانند حسن نیست به دنیا هرگز

(حسن بهاري)

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

اشعار مدح امام حسن مجتبی(ع)

 

وقتی که خدا هم گرفتار حسن شد

خلقت همه یکباره خریدار حسن شد

 

جایی که شود خالق ما عاشق مخلوق

اینجاست که دل عاشق و بیمار حسن شد

 

دانی که مجنونی مجنون ز کجا بود

آن روز که او لایق دیدار حسن شد

 

پرسند کجا یوسف کنعان شده عاشق

آن روز که خود راهی بازار حسن شد

 

موسای نبی هر چه به کف داشت به اعجاز

خود زنده ز یک غمزه ی دلبار حسن شد

 

آتش به خلیل است اگر بَرد و سلامت

یک دم متوسل سوی انوار حسن شد

 

 از بس که هلال رمضان زلف شکن بود

کامل شد و آئینه ی رخسار حسن شد

 

عباس اگر هست علمدار برادر

دیده ست که ارباب علمدار حسن شد

 

انگار دوباره متجلّا شده حیدر

زهراست که مادر شده ،بابا شده حیدر

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

آن لحظه كه آمدي تماشايي بود

در نرگس چشم تو ، چه غوغايي بود

يمن قدمت ، فاطمه زير لب گفت

به به ، رمضان با مسمايي بود

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح

 

ما را کشانده ای به کجا ای عشق! جایی که دورتر ز فراسوهاست

 تنها ولی همیشه پر از غربت، این جا سکوت، غرق هیاهوهاست

 وقتی که از سفر خبرت دادند، حالا که خوب بال و پرت دادند،

 دیگر همیشه با همه سختی، عشق، تنها دلیل کوچ پرستوهاست

 وقتی که شهر از غم تو دورند، جایی که در عزای تو مسرورند،

 هفتاد جرعه زهر جفا خوردن، شیرین تر از حلاوت کندوهاست

 دل ها اگر چه با تو نجوشیدند، از گوش ها صدای تو را چیدند،

 بی تو ولی معاویه ها دیدند، نامت همیشه زینت بازوهاست،

 تو بی گمان امیر عرب هستی، در غیرت سپاه تو شکّی نیست

 با زخم های تازه مدارا کن، حالا که زهر، مرهم داروهاست

 اینجا همیشه دل، گذری دارد، شاید بهار تازه تری دارد،

 از هر طرف بهشت، دری دارد، راهی به سمت کوچه ی شب بوهاست...

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

از حُسنِ نبی،در دو جهان،محشری آمد

آغاز گرِ فوت و فنِ دلبری آمد



ماهِ رمضان،عطر امامِ حسن آورد

با آمدنش،رایحه ی قمصری آمد



همچون پدر و مادرِ خود،یکسره نور است

قرصِ قمرِ "فاطمی" و "حیدری" آمد



عالم،همه "ماتِ" "رخِ" زیبای حسن شد

در "عرصه" ی "آن"،یوسف زیباتری آمد



بخشید همه ملکِ سلیمانیِ خود را

در دستِ کریمش اگر انگشتری آمد



یک مست میان فقرا آمده امشب

در را بگشا! ساقیِ بی ساغری آمد!

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن(ع)-مدح

 

این آینۀ حسن خداوند تعالاست

این پرتو حسن ازل از صبح تجلّاست

این سورۀ یاسین به روی دامن کوثر

این مصحف نور است که بر شانۀ طاهاست

این نجل علی اشرف اولاد محمّد

این خوب‌ترین سلسلۀ آدم و حواست

گه سورۀ «والیل» و گهی سورۀ «والشمس»

گه بر سر دست نبی و حیدر و زهراست

در مصحف زیبای رخش سورۀ مریم

در عطر بهشتی نفسش روح مسیحاست

او مثل علی بر همۀ خلق، امام است

حکمش همه جا حکم خداوند تعالاست

گر جنگ کند، جنگ بوَد بر همه واجب

ور صبر کند، صبر برای همه زیباست

هر نکته که او گفت خدا گفت خدا گفت

هر امر که او خواست خدا خواست خدا خواست

هر چند حیات دین، از خون حسین است

با صبر حسن، قامت اسلام بوَد راست

ما پیرو صلح حسن و جنگ حسینیم

امر است ز مولا و اطاعت همه از ماست

گر امر به صلح آید، یا حکم به نهضت

اسلام همان پیروی از گفتۀ مولاست

این صلح بوَد سخت‌تر از غزوۀ خیبر

این صبر همان صبر علی در دل اعداست

یارب تو گواهی که به هر واقعه ما را

بر دامن اولاد علی دست تولّاست

با خون دل شیعه نوشتند ز آغاز

دینی که خدا گفته تولّا و تبراست

یاران ولایت همـه‌جا عبد خدایند

آنان که جدا از حسنینند، جدایند

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:15 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها