0

اشعار ولادت امام حسن (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

ما را نوشته اند برای گدا شدن

کوچک شدن فقیر شدن خاک پا شدن 

داده به ما غلامی اولاد فاطمه

ظرفیت طلا شدن و کیمیا شدن

این نوکریِ محض، می ارزد به نعمت

آدم شدن ،بزرگ شدن، با خدا شدن

گشتیم زنده از علی و خانواده اش

امّید ما حسین و حسن را فدا شدن

هرگز به کار خلق دخالت نمی کنیم

ما را بس است خاک در ِ مجتبی شدن

 

ما مست مست قطره ای از حوض کوثریم

دیوانگان لطف ولیعهد حیدریم

 

ای اولین ستاره ی شب های فاطمه

نامت شنیدنی است ز لب های فاطمه

پیچیده ذکر ِ خیر تو از عرش تا به فرش

اول امامزاده ی دنیای فاطمه

از آن زمان که پلک دو چشم تو باز شد

شب ها تمام شد شب احیای فاطمه

مادر تو را به عشق ولایت بزرگ کرد

صفین رفته ای و جمل جای فاطمه

آگاه کن مرا ز مقامات مادرت

تعریف کن کمی ز مصلای فاطمه

 

کِی می رسد به خوبی ِ تو شاهزاده ای

«تو مادری ترین پسر خانواده ای »

 

خورشید زیر سایه ی تو جلوه گر شده

شب در کنار نام شریفت به سر شده 

یاد آور ِجوانی ِ سردارِ خیبری

عباس در سپاه تو مرد خطر شده

هر کس که بیشتر به تو عرض ادب کند

آرامش قیامت او بیشتر شده

طعنه به عمر نوح ِنبی می زند حسن

عمری که با بهانه ی عشق تو سر شده

چون روز روشن است ، مقام تو حسین

خوار دوچشم های زنی فتنه گر شده

 

لعنت به آنکه چشم ِندیدِ تو داشته

آن که بنایِ بی کسی ات را گذاشته

 

ما را نوشته اند گدایان محضرت

دیوانه و اسیر و گرفتار و نوکرت

ما آمدیم تا که غریبی ات کم شود

ما آمدیم تا که بگردیم قنبرت

ما را قسم به جان حسینت محل بده

مانند قاسمیم اسیر برادرت

ما آمدیم محض رضایت عوض شویم

ما را تو سر به راه نما! جان مادرت

در روز رونمایی گنبد طلایی ات

ما را قبول کن تو به عنوان کفترت

 

نفرین به آن که با تو در افتاد یا حسن

کِی می شود بقیع تو آباد یا حسن

 

ای مقصد تمامی امَّن یجیب ها

ای نسخه نهایی جمع طبیب ها

صلحت حماسه بود و سکوت تو اقتدار

ای مرد سر فراز فراز و نشیب ها

در شهر با وجود تو تنها کسی نبود

تو بی کسی و یار تمامِ غریب ها

تو وارثِ تمامِ غریبیِ حیدری

ای موسفیدِ خدعه و مکر و فریب ها

تاریخ مانده است چرا در سپاه تو

خالی است جای عابس و حُرّ و حبیب ها ؟!

 

مادر که رفت غربت و غم یاور تو شد

اف بر زمانه قاتل تو همسر تو شد

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

ای عاشقان به حُسن حسن ابتدا کنید

بر خلق و خوی فاطمی اش اقتدا کنید

باید که ما شبیه حسن مادری شویم

پس اقتدا به سیرۀ خیر النسا کنید

آری حسن به جود و کرم مادری تر است

کافی است اینکه قصد توسّل بجا کنید

لطف کریم زودتر از عرض حاجت است

دست طلب اگر بسوی مجتبا کنید

یعنی کریم زادۀ آل الکریم هاست

دستی به سفرۀ علیِ مرتضا کنید

هیبت ز مصطفی بَرَد و سطوت از علی

خوبست هر دو را طلب از مصطفا کنید

یک سر به بیت وحی ز باب الحسن زنید

دل را به زادگاه حسن آشنا کنید

این خانواده روزه به او باز می کنند

افطارِ نیمه را به لب یار وا کنید

معراج مصطفی به روی دست فاطمه است

یعنی بهشت، خانۀ دربست فاطمه است

بیت علی است مرکز راز و نیاز عشق

محرابِ خانه است و دو رکعت نماز عشق

باید به بیت وحی عبادت کنیم و بس

بی حبّ اهل بیت مَجو رمز و راز عشق

باید رَهی به بندگی اش دست و پا کنیم

داده خدا به دست حسن این جواز عشق

هر عشق بی جوازِ حسین و حسن خطاست

ننگی است در درون فضای مَجاز عشق

ما دین خویش را ز حسن بر گرفته ایم

روزی که شد به کشور ما اهتزار عشق

ما را حسن ز جور سلاطین نجات داد

روزی که شد سپاه علی سر فراز عشق    

پرچم بدستِ ناموَرِ بوتراب بود

وقتی که آمدیم همه پیشواز عشق

هر کس که مدّعیِ فتوحاتِ مُلک ماست

اینجاست مُلک در مُلک حسن، یکّه تاز عشق

ما را خود از ازل وطنی آفریده اند

مُلک حسین را حسنی آفریده اند

شکرِ خدا که کرده حسن ذرّه پروری

دل را به یُمن مقدم خود کرده دلبری

ما را ز شیعیانِ خودش خوانده در دعا

زیبا و عاشقانه کند بنده پروری

با قرص مَه به نیمه، خدا هم نشان دهد

این مَه شده به روی حَسن حُسن محوری

چون صحبت از مکارم اخلاق می کند

ما را دهد نشانه ز خلق پیمبری

هنگام بذل ثروت خود مصطفایی است

هنگام جنگ شیرِ نرِ رزم حیدری

یک آن جدا ز حضرت زهرا نمی شود

بسکه سرشت و آب و گِل اوست مادری

صلحش برای شیعه هدایت به کربلاست

الحق کند برای برادر، برادری

مظلوم را سفارشِ یاری کند به خلق

دستور او مقابل ظالم دلاوری

با افتخار نام تو را می برم حسن

با اقتدار عشق تو را می خرم حسن

آقای ما که خسته ز عدوان نمی شود

تسلیم جز برابر سبحان نمی شود

سالار ما غریب میان سپاه خویش ...

جز از موالیان و محبان نمی شود

وای از دلش که جورِ جفاکار دیده است

هر مدّعی که بندۀ سلطان نمی شود

سجاده را  ز پای امامت که می کشد؟

اینقدر امام بی سر و سامان نمی شود!

نامش غریب و درد غریب و غمش غریب

تنها، چو او به عالم امکان نمی شود

با این همه زمین و زمان تحت امر اوست

خورشید پشت ابر که کتمان نمی شود

دریا شود مُرکّب و اَشجار هم قلم

یک سطر از فضایل جانان نمی شود

در مدح او تمام دَواوین شاعران

یک آیه از ستارۀ قرآن نمی شود

قبل از حسین اوست که بنیانگذار عشق

یعنی حسن ستارۀ دنباله دار عشق

ای یاد توست ذکر خدا یا امام حسن

وی دوّمین امامِ هُدی یا امام حسن

ای یاری اَت مقّدمِ حاجات عمر ما

ما را مکن ز خویش جدا یا امام حسن

کی گفته هیچ یار نداری در این جهان ؟!

عالم شود برات فدا یا امام حسن

در اوج غربتند در عالم موالی اَت

امّا کنند یاد خدا یا امام حسن

بیداریِ جهانِ بشر یاریِ شماست

این است انقلاب شما یا امام حسن

خواهند انبیاء غلامیِ درگهت

یارند اولیاء تو را یا امام حسن

بی شک تمام نصرت امّت بدست توست

تا می کنی دعا و ثنا یا امام حسن

وقتی کسی گدای حریم تو می شود

سلطان عالم است گدا یا امام حسن

عشق حسین از تو رسیده به شیعیان

امضای توست کرب و بلا یا امام حسن

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و ولادت

 

این ماه رسول است که از ماه صیامش

پیوسته درود و صلوات است و سلامش

برتر بوَد از منقبت و مدح خلایق

قدر و شرف و عزت و اجلال و مقامش

روشن شده چشم علی از پرتو حسنش

شیرین شده کام نبی از شهد کلامش

هم فوج ملایک همه افتاده به خاکش

هم خیل نبیّین همه خواندند امامش

رضوان اگر از دوستی‌اش دست بدارد

والله قسم بوی بهشت است حرامش

دشنام شنیدن کرم و لطف نمودن

این است همان عادت و احسان و مرامش

بر آب بقا ناز کند تا صف محشر

گر خضر گذارد لب خود بر لب جامش

در حسن خداییش ببینید و ببینید

خلق خوش جد خوی پدر عصمت مامش

از بس‌که حسن در حسن است‌و همه حُسن است

از سوی خداوند حسن آمده نامش

نبْود عجب آرند اگر دست توسّل

خیل ملک از عرش به مرغ لب بامش

فریاد حسین‌بن علی داشت سکوتش

شمشیر شرر بار علی بود پیامش

بر تربت بی‌شمع و چراغش بنویسید

والله قسم صبر حسن بود قیامش

زیباتر و بالاتر از این است که هر صبح

یا مهر بخوانند و یا ماه تمامش

بالله نگفتند نگفتند نگفتند

گویند اگر خلق جهان مدح مدامش

من خارم و اوصاف گل از خار نیارید

ایـن کـار جـز از خالق دادار نیاید

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح

 

با  تیـغ  نـظر سیـنه ســپر آمده بــودی

 دنبـــال  سر چـــند نفــــر آمـــده بــودی

روبنـــد نینداخته لــشکر  سپر انداخت

تـو در جـــمــل انـگار جـگر  آمده بودی

در جنگ، علی دست به شمشیر نمی برد

وقتی کـه تــو  هـمراه پــدر آمـده بودی

فرصت نشد اصـحاب کــنار تــو بجـنگند

تـو یـک تـنه آنقدر قـدر  آمده بــودی

که حس من این است لبی نشنه نمی ماند

در کربـبلا هـم تـو  اگـر آمده بــودی

من معـتقدم کربـبلا جای تـو خالی ست

جای حرم و گنبد زیــبای تو خالی ست

 

صابر خراسانی

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

از گلستــان ولا عطــر بهــاران می رسد   

نغمــۀ مرغـان جنّت با هـزاران می رسد

با بهار عشـق ای دل سـاز همـراهی بزن   

   کز طرب گلبانگ شادی با بهاران می رسد

تا که مـرهــم بر دل خشکیـدۀ یاران نهد    

  زآسمــان ها بر زمین پیغام یاران می رسد

گرکه اشک شوق می شوید ز چهره گرد غم   

  مـرهـم زخـم دل چشم انتظاران می رسد

رنگ نومیدی ز سینه پاک کن کز شهـر نور   

   پیــک امّیــــد دل امیـــدواران می رسد

پاکتر از آب و آئینه ست این گُل، گوش کن      

این طنیــن زمــزمـه از جویباران می رسد

هیچ می دانی که می آید، که دل شد بیقرار      

  چشـم دل واکن قرار بی قــراران می رسد

از بهشت فاطمی  اکنــون گل زیبـا رخی     

  باصفـاتر از زلال چشمــه ساران می رسد

گرکه خندد فاطمه از شوق، همــراه نسیم    

  عطـر یـاس مـرتضی بر گلعذاران می رسد

نیمــۀ مــاه خـدا از یمـن میـلاد حسـن      

نامــۀ عفـو گنــه بر روزه داران می رسد

سجدۀ شکر آورم، کز مهر و الطـاف خـدا     

  روح ایمــان همه سجده گذاران می رسد

خاکبوسان ولایت در رهش صف بسته اند       

آسمــان عشق و مهر خاکساران می رسد

گر همــه جمعنــد بر راه کـریم اهلبیت        

عطـر جـودش برمشام جان یاران می رسد

درشب میلاد دریای فضیلت، عشق گفت

ای «وفائی» گوهر گوهر نثاران می رسد

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ

در مكتب ما تويي كه فريادرسي

هرگز نرويم دور هر خار و خَسي

اي واي اگـــر روز قـيـامــت آقـــا

با برگ برات خود به دادم نرسي

اصغر چرمي

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

از کوچه های شهر مدینه

مردی عبور می کند آرام
مردی که تا همیشه "کریم" است
مردی که شهره است به این نام
این مرد آسمان و زمین را
پیوند می دهد به نگاهش
صد کهکشان ...ستاره ستاره
جاری میان زلف سیاهش
خورشید هم نشسته همان جا
در گوشه ای ز چشم صبورش
انگار گر گرفته جهانی
از گرمی و تلالو نورش
پیشانی اش حقیقت ماه است
ماهی که تا همیشه منیر است
در روشنای محض جبین اش
شب های تار و تیره اسیر است
حالا اگر که مردم این شهر
او را سلام تلخ دهندش
حتی اگر ز روی جهالت
با هر سلام طعنه زنندش
فرقی به حال سبط پیمبر
فرقی به حال "ماه" ندارد
این لوح، چون سپیده ی صبح است
یک لکه ی سیاه ندارد
او حضرت کریم ترین است
چشمان او دریچه ی احسان
دستان او صراط بهشت است
آغوش او سرای یتیمان
این مرد ِ قد بلند مدینه
ماه ِ نخستِ حضرت زهراست
آرامش وجود محمد(ص)
آیینه ی رشادت مولاست
زلفش تکان که می خورد انگار
آرامشی گرفته جهان را
آخر چگونه شعر توان کرد
مولود نیمه ی رمضان را...؟
باید سکوت کرد که خورشید
دارد طلوع می کند از شرق..
از شرق ِ شانه های امامی
در غربت زمین و زمان غرق
باید سکوت کرد و فقط گفت
هر شب به قصد خوبی و اکرام
از آسمان ِ شهر مدینه
ماهی عبور می کند آرام...

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

ذکر نزول عطا، یا حسن و یا حسین

علت لطف خدا، یا حسن و یا حسین

 

تا که خدایی شوم، کرب و بلایی شوم

می زنم از دل صدا، یا حسن و یا حسین

 

بانی اشک دو چشم، رحمت جاری حق

آبروی چشم ها، یا حسن و یا حسین

 

قبلة حاجات ما، اوج عبادات ما

روح مناجات ما، یا حسن و یا حسین

 

یکی بدون حرم، یکی بدون کفن

سرم فدای شما، یا حسن و یا حسین

 

هر دو شهید مادر، هر دو غریب مادر

کشتة یک ماجرا، یا حسن و یا حسین

 

حسن امام حسین، حسین اسیر حسن

هردو به هم مبتلا، یا حسن و یا حسین

 

تاب و قرار زینب، ذکر فرار زینب

در وسط شعله ها، یا حسن و یا حسین

 

  علی اکبر لطیفیان

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امشب اي دل شب مستانگي جان و تن است

قفل افطار دلم دست امام حسن است

امر كرده است كه افطار كنم با لعلش

رطب سفره‌ي من خنده‌ي شيرين دهن است

همه بتهاي فرا روي خودم مي‌شكنم

چون نگارم نوه‌ي ارشد آن بت شكن است

امشب آرامش من ذكر حسن باشد و بس

ايها الناس بدانيد حسن عشقِ من است

اين چه طفليست كه ثاني رسول الله است

رخ او ماه و دو چشمش گل و باغ و چمن است

نقره بار است لبش، روز تنش، شب مويش

بوي عطرش سبب طعنه‌ي مشك ختن است

فطرس از حسرت ديدار رخش مي‌سوزد

زير لب زمزمه‌اش مدح چنين ياسمن است

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

آن شب كه عشق بود و خدا بود و هيچ كس

قافيه تنگ چشم شما بود و هيچ كس

 

مي خواست عارفانه ترين شعر گل كند

تنها لب تو مرد دعا بود و هيچ كس

 

وقتي خدا زمين كرم را بساط كرد

آنجا فقط براي تو جا  بود و هيچ كس

 

ما بُرده ايم بازي مستانه تورا

زيرا كه عشق در كف ما بود و هيچ كس

 

دارد بهشت مي وزد امشب ز هرطرف

شد حول آتش غمت از قلب بر طرف

 

دستي كه بوم چشم تورا رنگ مي زند

دارد به قلب آينه ها چنگ مي زند

 

با تار هاي گيسوي چون آبشار تو

يوسف نشسته است و آهنگ مي زند

 

كي گفته صلح كردي  و سازش ؟ خرافه است

چشم خمار تو دهل جنگ مي زند

 

يك لحظه بي عيار نگاهت اگر شوم

زرهاي كيسه دل من زنگ مي زند

 

كم كم خدا به نيمه ماهش رسيده است

يعني كه مه به نيمه راهش رسيده است

 

اي مقتداي هرچه مسيح و كليمها

با بركت از شما شده دست كريمها

 

تا آنكه يك نگه به حاتم هبه كني

زانو بغل گرفته دلش چون يتيمها

 

 مي آورد بوي خدا را براي ما

هر روز از حوالي كويت نسيم ها

 

مديون آدمم شده ذكر توبه ام

يا محسن بحق حسن از قديمها

 

من مفتخر به نوكري حضرت توأم

تو سفره دار هستي و من دعوت توأم

 

اي چشمة دو چشم تو اهلي من العسل

اي آسمان صبر خدا ماه بي بدل

 

آقا شما كريمتريني تا ابد

يعني همه گداي شمائيم از ازل

 

عسيي بساط معركه را جمع مي كند

يك روز اگر به عرصه بياييد بي محل

 

گرچه به گرد پاي شما هم نمي رسيم

بگذار خاك پاي تو باشيم لا اقل

 

جان عزيز خود بيا و ثواب كن

ما را جزامي سر راهت حساب كن

 

پهن است زير پاي شما بال جبرئيل

مي خشكد از نبودن اشك تو رود نيل

 

من بر كسي به غير شما رو نمي زنم

اي روي تو چراغ شب سوت و كور نيل

 

خيرت رسيده بر همه مردم زمين

بي مزد،بي توقع،پاداش بي دليل

 

نه گنبدي نه صحني نه گل دسته اي ولي

باغ بهشت ماست بقيعت خدا وكيل

 

بي اختيار مي شكند بغض قافيه

تبديل مي شود غزل تو به مرثيه

 

پيدا نكرده ام زدو چشمت طبيب تر

اي شاه بافقيرترينها حبيب تر

 

اي كوه صبر،خاك شده پيش پاي تو

اي از همه شكستنت آقا عجيب تر

 

بي خود به سمت روضه كشيده نمي شوم

اي روضه ات هميشه ز هر كس غريب تر

 

هرچه نگاه محترم تو نجيب بود

چشم پليد همسر تو نانجيب تر

 

جانم فداي غصه تلمبار كردنت

با پاره پاره ي جگر افطار كردنت

 

ابروي تو اگرچه به محراب مي خورد

دارد شكسته مي شود و قاب مي خورد

 

وقتي به داغ كودكي ات فكر مي كنم

هفت آسمان به روي سرت تاب مي خورد

 

خون جگر،گرفتگي رخ،سكوت،درد

اين غصه ها ز كوچه فقط آب مي خورد

 

آقا غريب مانده تنت بين تيرها

اينجاي روضه تو به ارباب مي خورد

 

سردار بي سپاه بميرم براي تو

انگار كه مدينه شده كربلاي تو

 

گفتي خودت مدينه كجا كربلا كجا

تابوت من كجا كفن از بوريا كجا

 

گفتي هنوز مانده ببيني چه گفته ام

خون جگر كجا بدن سرجدا كجا

 

ديگر مجال نيست بگويم ز ماتمت

آخر تمام مي شود اين ماجرا كجا

 

در كربلا برادر مظلوم جاي من

از خون به دست كوچك قاسم حنا بزن...

دوست گرامی و شاعر گرانقدر :

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

شهرالصیام برهمه دلها مبارک است

ماه نماز و روزه و تقوا مبارک است

بر طایی طریق الی الله ، هرنفس

یا جنبشی که میکند اینجا مبارک است

شهرشلوغ رحمت پروردگاری است

هر اشتیاق دل به مصلی مبارک است

یا کریم ایام اعتکاف مه نور شد ولی

این فیض پشت خانه زهرا مبارک است

کوی امید کوی بنی هاشم است و بس

عرض ادب به ساحت مولا مبارک است

یا مرتضی علی پسرآورده همسرت

امشب تصدقی بده ،آقا مبارک است

نطق مرا عنایت تو باز میکند

تا سرسرای عشق تو پرواز میکند

در کوچه های شهر نبی می وزد نسیم

در یک سحر ز یاس جنان میرسد شمیم

در شهر سوت و کور مدینه به لطف حق

دارد تمام حسن خدا میشود مقیم

طوبی به فصل میوه رسید و ثمر نشاند

میسوزد از حسادت خود یک زن عقیم

هفت آسمان ز مقدم او قصرنور شد

خورشید از تجلی او طفلکی یتیم

با پای پینه بسته به رضوان نمیرسیم

مرکب سوار جاده ی جنات، مستقیم؟

گرچه مسافریم ولی جیبمان تهی است

آقا جسارت است کرایه نمی دهیم

آقا ببخش سائل پابرده از گلیم

پای برهنه آمده در محضر کریم

مست تجلیات خداوندگار شد

هر عاشقی که عابر کوی نگار شد

زیبای فاطمه به جهان پا نهاده و

یوسف برای خدمت او جامه دار شد

او از قدیم صاحب خان کرامت است

حاتم به یک اشاره ی او نو نوار شد

نوح نبی به زمزمه های حسن حسن

کشتی درست کرده و بعدا سوار شد

آن صاعقه که موسی عمران به طور دید

از عطسه های طفل علی آشکار شد

تا او رسید شیعه به خود افتخار کرد

دنیا به فرق دشمن ابتر هوار شد

ای هاشمی نسب ، پسر حضرت بتول

ما را برای جیره خوری کن شها قبول

ای دلبری که دل ز همه دهر می بری

ای آنکه شد خدا به صدای تو مشتری

ای خلق عالمین به یمن وجود تو

حالا خدا که نه،ولی آن سوی باوری

از اشک چشم پاکتری و شبانه روز

در چشمهای حضرت زهرا شناوری

می لرزد از خشیّت رحمان تمام تو

وقتی که در نماز به قبله برابری

امشب سری به خانه ی جود تو می زنیم

مهمان رسیده بار کن آقا سماوری

ای سفره دار بین همه سفره دارها

جان خودم قسم که تو یک چیز دیگری

سائل جدا ز سفره ی سلطان نمی شود

دردی بدون اذن تو درمان نمی شود

ساقی نصیب ما دوسه جرعه شراب کن

مِی نوشمان کن و همه مان را خراب کن

با دل سخن بگو کمی از زندگانی ات

و از ماجرای خود دلمان را کباب کن

یا ذالکرم کرامتی از خود بروز ده

ما را برای خود بخر، آقا ثواب کن

بعداً برای اینکه نگردیم از تو دور

محکم به دست و پا و گلومان طناب کن

حالا که بین ما و شما سنخیت کم است

ما را جزامیان مسیرت حساب کن

مگذار تا خطاب به بی صاحبی شویم

اندیشه ی بدان همه نقش برآب کن

تحت لوای قاسم تو سینه میزنیم

پس جز به دست تو به کسی جان نمی دهیم

پایین پلک چشم تو دائم پر از نم است

چشمت قشنگ، سوی نگاهت ولی کم است

از بسکه اشک ریخته ای در عزای یاس

از بسکه کوچه پیش نگاهت مجسم است

رد شراره بر رخ تو نقش بسته است؟

یا ردپای ضربه سیلی محکم است؟

سنّت زیاد نیست ولی پیر گشته ای

این ارث مادری است که قدشما خم است

آقا فدات شم چقدر غصه میخوری

تصویر لحظه لحظه عمرت چه پر غم است

این گریه ها که میکنی از بهر مادرت

پایه گذار اشک عزای محرّم است

در روضه های حضرت ارباب، یاحسن

سرمشق یا حسین حسین دمادم است

هرکس که سائل کرم مجتبی نشد

شایسته ی بکاء به شه کربلا نشد

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

لبم امشب دوباره شیرین شد

 آسمان مدینه رنگین شد

 به در خانۀ علی نور است

 در خانۀ ستاره آذین شد

 ای که بر چشم شور و بد لعنت

 کور باشد هر آن که بد بین شد

 کسی آمد ورای هر دو جهان

 شانه های زمین چه سنگین شد

 کوری چشم هر معاویه ای

 ذکر مستان می کده این شد

 شاه عالم پدر شده تبریک

 گل زهرا پسر شده تبریک

 دل غم ها شکست، نیمۀ ماه

 دلمان گشته مست، نیمۀ ماه

 او دلم را گرفته از غم ها

 دلم از غم گسست، نیمۀ ماه

 نیمه دومش حسین علی ست

 حسنش آمده ست، نیمۀ ماه

 شد دخیل کرامتش خورشید

 پای لطفش نشست نیمۀ ماه

 چشم عالم به سفرۀ کرمش

 تا دهد از دو دست نیمۀ ماه

 جای آن است من سخن گویم

 پیش زهرا حسن حسن گویم

 

 کیست او؟ پاسخش به پیش خداست

 حاکم است و پس از علی آقاست

 حیدر دوم، احمد سوم

 شاه بیت قصیدۀ زهراست

 کوری چشم هر نمک به حرام

 بعد حیدر مرا حسن مولاست

 مقتدای حسین و عباس است

 او امام دو شاه کرببلاست

 زینب از او گرفته درس صبر

 صلح او چون قیام عاشوراست

 منتهای کرامت است حسن

 صاحب کلب هیئت است حسن

 او نماد عنایت و کرم است

 او سپه دار و صاحب علم است

 شأن او ماورای ابراهیم

 او سلیمانْ حشم، مسیح دم است

 انبیاء خدا و جن و ملک

 تا کمر قدشان به پاش خم است

 قدر و شأن کریم آل الله

 تا خدای عظیم یک قدم است

 گر خدا خوانمش که مرتدم

 جز خدا خواندن کریم کم است

 اهل گمراهیم ندان زاهد

 حسن اللهیم نخوان زاهد 

 من فقط عاشقم به روی کریم

 مات و مبهوت خلق و خوی کریم

 هر چه دارم ز دست او دارم

 هر چه هستم ز یک سبوی کریم

 هر چه او آبرو به من داده

 برده ام باز آبروی کریم

 دائماً در غمم ز غربت او

 خاک و قبر و بقیع و کوی کریم

 زینب و تشت و سَم و پاره جگر

 جسد و تیری از عدوی کریم

 امشب امن یجیب می خوانم

 از امامی غریب می خوانم

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

خدا به طالع تان مُهر پادشاهي زد

 به سينه ي احدي دست رد نخواهي زد

 

 در آسمان سخاوت يگانه خورشيدي

 تمام زندگي ات را سه بار بخشيدي

 

 گدا ز كوي تو هرگز نرفته  ناراضي

 عزيز فاطمه! ازبسكه دست و دل بازي

 

 مدينه شاهد حرفم ؛ فقير سرگشته

 هميشه دست پر از محضر تو برگشته

 

 به لطف خنده تان شام غم سحر گردد

 نشد كه سائل تان نا اميد برگردد

 

 خدا به شهد لبت مزه ي رطب داده

 كريم آل محمد تو را لقب داده

 

 تبسم نمكينت چقدر شيرين است!

 دواي درد يتيم  و فقير و مسكين است

 

 خوشا به حال ِگدايي كه چون شما دارد

 در اين حرم چقدر او برو بيا دارد!

 

 به هر مسافر بي سر پناه جا دادي

 به دست عاطفه حتي به سگ غذا دادي

 

 گره گشايي ات از كار خَلق،ارث علي است

 مقام اولي جود و بخششت ازلي است

 

 به حج خانه ي دلبر چه ساده مي رفتي!

 همه سواره ولي تو، پياده مي رفتي

 

 شما ز بسكه كريم و گره گشا بودي

 دل كوير به فكر پياده ها بودي

 

 امام رافت دوران بي مرامي ها

 نشسته اي سر يك سفره با جذامي ها

  

 خيال كن كه منم  يك جذامي ام آْقا

 نيازمند نگاه  و سلامي ام آقا

 

 چقدر مثل علي از زمانه رنجيدي!

 سلام داده، جواب سلام  نشنيدي

 

 امام  برهه ي  تزويرهاي  بسياري

 به وقت رفتن مسجد، زره به تن داري

 

 كريم شهر مدينه غريب افتادم

 به جان مادرت آقا، برس به فريادم

 

 خودت غريبي و با دردم آشنا هستي

 رفيق واقعي روزهاي  بي دستي

 

 قسم به حرمت اين ماه حق نگاهي كن

 به دست خالي اين مستحق نگاهي كن

 

 بگير دست مرا ، دست بسته ام آقا

 ضرر زدم به خودم، ورشكسته ام آقا

 

 دل از حساب قنوت تو سود مي گيرد

 دعاي دست رحيمت چه زود مي گيرد!

 

 براي مدح تو گويند شعر احساسي

 به واژه هاي «در» و«ميخ» و«كوچه» حساسي

 

 چه شد غرور تو آقا شكست در كوچه!؟

 بگير دست مرا با خودت ببر كوچه….

 

 چه شد كه بغض گلوگير گوشه گيرت كرد؟

 كدام حادثه اين گونه زود پيرت كرد؟

 

 چگونه اين همه غم در دل شما جا شد!؟

 بگو كه عاقبت آن گوشواره پيدا شد؟

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

پروازمان دهید که بی بال و پر شدیم

یک عمر در هوای شما در به در شدیم

کالیم و خشک و زرد، خدا را چه دیده ای؟

شاید به لطفِ یک نفست بارور شدیم!

تو آب زاده ای پدرت هم ابوتراب

رزقی به ما دهید که بی برگ و بر شدیم

هر چه شما کریم تری ما گداتریم

از اعتبار نام شما معتبر شدیم

ما را به راه راست کشاندی تو یا کریم

ما در مسیر تو ز خدا با خبر شدیم

آقاییِ تو شاملِ حالِ گدا شد و...

ما هم به نوکری شما مفتخر شدیم

ما را به نامتان "حسنی" ثبت کرده اند

ما سال هاست حلقه ی آویزِ در شدیم

آقاترین جوانِ جوانانِ جنتی

بی بارگاه و صحن ولی با کرامتی

 

باید برای قبر تو گلدان بیاوریم

باید ضریح و سنگ براتان بیاوریم

پهن است سفره ی کرمت در بقیع پس

باید ز سفره ی کرمت نان بیاوریم

فهم و زبان ما به شما قد نمی دهد

باید برای وصف تو قرآن بیاوریم

پای پیاده بیست سفر مکه رفته ای

تا در مسیر رفتنت ایمان بیاوریم

جایی که رحمت حسنی موج می زند

زشت است حرفی از نم باران بیاوریم

این که سه بار ثروت خود نصف کرده ای

کافی ست تا به لطف تو اذعان بیاوریم

تا نوکری کند به کرم خانه ی شما

صدها بزرگ مثل سلیمان بیاوریم

باید فقط برابر یک تار مویتان

صدها هزار یوسف کنعان بیاوریم

آمد کریم پس همه ی ما گدا شویم

شاه جهان شویم اگر این جا گدا شویم

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

تشنه قطره ای از کوثر جام حسنیم

همه محتاج عنایات مدام حسنیم

به خدا شیعه و مأموم حسن بود حسین

ما غلامی زغلامان غلام حسنیم

گر گرفتار حسینیم و اسیر زینب

کربلایی شده با لطف امام حسنیم

کاش آباد شود بارگه ویرانش

که ببینیم کبوتر سر بام حسنیم

کوری عایشه ها ما حسنی می باشیم

روز محشر همه مبعوث به نام حسنیم

صلح او حافظ فتیان بنی هاشم شد

همه مبهوط زوایای قیام حسنیم

استعد لسفر گفت و سفر طولانی است

همه عمر سر خوان کلام حسنیم

جواد حيدري

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:13 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها