0

اشعار ولادت امام حسن (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح

 

دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است

که موی تیره و روی سپید با حسن است

مبین ز نسل حسن هیچکس امام نشد

به حُسن بینی اگر هر امام را، حسن است

حسین میشنوم هرچه یاحسن گویم

دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است

حسین نهی به قاسم دهد، حسن دستور

ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است!

بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت

بیا که کنیه شیرخدا اباحسن است

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

خدا به هر که شبی عاشقانه تر داده
دو چشم جاری و اشکی روانه تر داده
زمان خلقت عالم، خدای عشق پسند
به عاشقان جگری پُر زبانه تر داده
کنار سفره اکرام آمدم، دیدم
کریم رزق مرا، دیده گان تَر داده
به نیمه رمضان حق به فاطمه، به علی
ز بوی عشق، شبی جاودانه تر داده
اگر چه نسل امامان حسینی است، خدا
به مجتبی نمکی مادرانه تر داده
شکوه عشق ز لبهای یار می ریزد
رگ گدا شدنم را چه بر می انگیزد
 
تو آسمانی و می ریزد از تو بال، فقط
یکی دو بال به مرغ دلم بمال، فقط
و بعد خوب تماشا کن و ببین چطور
در آسمان توام من تمام سال، فقط
تو ریسمان بلند خدایی و من هم
رسیده ام که بگیرم نخی ز شال، فقط
اگر که داشته باشد علی هزار پسر
تویی کریم ترین مرد ایل و آل، فقط
نوشته اند که باشی خدای شاه و گدا
نوشته اند که باشم فقط سؤال، فقط
سپیده سحرم را تو شام تار مکن
مرا به غیر در خانه ات، دچار مکن

کریم! باز کرم کن که باز منتظرم
ببینم از پس پرده تو را به چشم ترم
قلوب منکسر عاشقان که هست، اصلاً
تو احتیاج نداری به بارگاه و حرم
سؤال می کنم از تو، سؤال کن از من
که جز تو خواهش خود پیش دیگری نبرم
طمع به جود تو امری است لاجرم آقا!
یکی دو کیسه بده تا اضافه تر ببرم
به من مگو که بگیر و برو، خداحافظ
من خراب شده چند روزی است، کَرَم
تو مرهمی، تو دوای دل خراب منی
تو میکده، تو بساط می و شراب منی

تو آفریده شدی، تِلوِ کردگار شوی
فرید باشی و خود آفریدگار شوی
من آفریده شدم تا که ریزه خوار شوم
تو آفریده شدی تا که سفره دار شوی
عجیب نیست از این تار و مار دل، زیرا
قرار بود که زیبای روزگار شوی
چقدر پای پیاده به حج سفر کردی
یکی دو مرتبه خوب است تا سوار شوی
شلوغ می شود و راه بند می آید
همین که بر سر کوچه آشکار شوی
خیال می کنم امشب که عابرت شده ام
کنار کوچه نشستی و زائرت شده ام
 
به دست توست کلید همه معماها
بیان توست بَری از چرا و امّاها
تو نور ارض و سمایی، تو گوهر عرشی
حقیقت تو کجا و سروده ماها
کنار حومه نشینان شهر بنشین و
بگو زِ آب و هوای محل، بالاها
فتاده پای من از داغتان، هوار زدن
فتاده پای تو آقا، حسابِ فرداها
متابعت بکنند از مزارِ مادرها
اگر ضریح ندارد مزار آقاها
 بقیع در دل خود رازها نهان دارد
همیشه غصهء یک مادر جوان دارد
 
کنار ما بنشین، از جفا و کینه بگو
به جای روضه لا یوم، از مدینه بگو
بیا تو شرح بده، ربنای مادر را
از آن دو پای وَرَم دار و پر ز پینه بگو
بگو چه شد زِ رُخِ مادر تو رنگ پرید؟
از آبروی گرانی که شد هزینه بگو
بگو مگر کسی از حال او نبود آگاه
بگو چرا تَرَک افتاده روی سینه؟ بگو
چرا لب از لب خود وا نمی کنی آقا
اقلّاً آه بکش ماه بی قرینه، بگو ...
از آن وقایع کوچه علی خبر دارد؟
نبود جز تو کسی گوشواره بردارد؟
 

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

لاف در چنته نداریم؛ گدایی بلدیم

هنر وصل نداریم؛جدایی بلدیم

دیر و خانقاه کدام است، کرم خانه که هست؟

بهتر از سفره ی تو بزم خدایی بلدیم؟

قسمش می دهم امروز "الهی بحسن"

نذر حل گشتن حاجات دعایی بلدیم

زائر دائم "بیت الحسن"م یک عمر است

پا کجا؟بال کجا؟طی سمایی بلدیم

حرف خالق شدن توست نه تعریف ز خود....

با به لب بردن نام تو خدایی بلدیم

 

فضل تو زودتر از گریه و اصرار من است

کرمت بیشتر از حاجت بسیار من است

 

سخن از لطف کریم است،گداها برسند

موسم عرض نیاز است، دعاها برسند

عاشقانی که به عشق تو مسلمان شده اند 

بعد یک عمر گدایی به کجاها برسند

یا شفا از لب تو یا که بمیرم بهتر

نگذارید به بیمار دواها برسند

حسنی بودن ما مایه ی حیثیت ماست

عزت فاطمیون ارث به ماها برسند

 

کفنم را به دو تا تیر تراشی بدهید

بگذارید به این کشته بلاها برسند

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

اینگونه اگر مست ترین مست جهانم

 شور حسن ابن علی افتاده به جانم

 جا نیست بنوشم، به سرم باده بریزید

 تا غرق شراب آیه‌ی تطهیر بخوانم

 در مأذنه‌ی میکده افزوده‌ خداوند

 یک «اشهد اَنّ الحسن»ی هم به اذانم

 افتادم از آن رویِ پُر از نور، به سجده

 بند آمد از آن زلفِ پر از تاب زبانم

 چون لوح و قلم مستم و صد بار نوشتم:

 من عاشق آقای جوانان بهشتم

دیدند جوان گشته و باز آمده حیدر

 از میمنه تا میسره مبهوت تو لشکر

 توفانی و چون برگ در اطراف مسیرت

 از اهل جمل ریخته بر روی زمین سر

 یک سوی تو ماه آمده یک سوی تو خورشید

 به به! به شکوهت وسط این دو برادر

 از آخرِ صف سر زده تیغ تو به اول

 از اول صف کشته نگاه تو به آخر

 ای ساقی افلاک که خاکی است مزارش

 ای صاحب صحنی که شراب است غبارش

در ساحل زیبای دو دریاست ظهورت

 ای هر دو جهان مست تو و ساغر نورت

 افطارِ علی بوسه‌ای از جام دو چشمت

 کوثر سر ذوق آمده از مستی و شورت

 با پای پیاده نرو ای قبله! تو بنشین

 تا کعبه سراسیمه بیاید به حضورت

 در کوچه، دلِ مرده‌ی من منتظر توست

 تا زنده شود رقص کنان، وقت عبورت

 از دست تو نان داشت عجب عطر عجیبی!

 این شعله‌ی عشق است مگر زیر تنورت؟

 

شاعر : قاسم صرافان

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

شوق پرواز ندارم که پری قرض کنم

جز تو سودای که دارم که سری قرض کنم؟

تیغ ابروی تو با پنبه چو سر می برّد 

حاجتی نیست کلاه و سپری قرض کنم

ناز بسیار تو خون کرد دل ما را؛ پس

چاره ای نیست جز اینکه جگری قرض کنم

چشم آلوده ما دیده ی شه بینی نیست

نذر دیدار تو باید نظری قرض کنم

جهت عرض ارادت به کریمان باید

از همه آبروی بیشتری قرض کنم

 

نَسَبت را: پسر حضرت حیدر خواندند

از ازل نام تو را حضرت شَبَّر خوانند

 

می اگر از خم چشم تو فراهم بشود

باز هم لحظه ی سرپیچی آدم بشود

پیش حُسن حسن آل محمد چه عجب 

قامت یوسف همچون مه اگر خم بشود

حق استادی بابات به عیسی باقی است

خادم مادر تو حضرت مریم بشود

سر از اسلام یهودی شده در می آرم

سایه لطفت اگر از سر من کم بشود

بی غضب رد شدنت ترس به جانم انداخت

وای اگر لشکر ابروی تو درهم بشود

 

***

بــلا از گــــدا و دوا بــــا کـــریــــــم

روا مــــی شــود هـر دعـــا با کریم

اگر کیسه ی عبد و مولا یکی ست

"نــــداری" نــداریــم مـا بــا کـریـــم

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

از نان تو بلند شده بوی دیگری 
اعجاز کردی و غزلم شد پیمبری 
                     ای یاکریم در دل من خوب میپری

وقت قنوت ها بخدا عین مادری

مستت شدیم (به)، چقدر شکل حیدری
آقا قسم به جان ابلفضل ، محشری

ماییم و سفره های پذیرایی شما 
ایل و تبار من ، همه بر نان تو گدا 
وقتی گذر کند ز سر موی تو هوا 
بی هوش میشویم ، نکن زلف را رها 
یوسف گدای خانه ی تو بهر دلبری
آقا قسم به جان ابلفضل ، محشری


امشب نریز می، بده بر این جگر عسل 
کاری که (می) کند، بکند بیشتر عسل 
مادر عسل ، پدر عسل و این پسر عسل 
شیرین بنوش چون که ندارد ضرر
حتی عسل به قند لبان تو مشتری
آقا قسم به نام ابلفضل ، محشری


باده کنار زلف تو تعریف میشود
شور از سه تار زلف تو تعریف میشود
داغ از شرار زلف تو تعریف میشود
مه در مدار زلف تو تعریف میشود
بیچاره ات شدیم به مصراع آخری
آقا قسم به جان ابلفضل ، محشری


مدهوش جلوهای نحیف لب تو ایم 
حیران آیه های شریف لب توایم 
دیوانه ی صدای لطیف لب توایم 
ما کشته گان نقش ظریف لب توایم 
به به به خالق هنر و این فن آوری
آقا قسم به جان ابلفضل ، محشری


ای منهای جود و کرم شاه بی بدل
جان مرا بگیر به پایان این غزل
انگور های قلب تو احلی من العسل
یک نعره ای کشید که حی علی الاجل
بر تیغ قاسم تو سر ماست مشتری
آقا قسم به جان ابلفضل ، محشری


قدی نبود کز غم قاسم دوتا نشد
حق عسل به شعر شما هم ادا نشد
آقا اگر حریم تو چون کربلا نشد
اما کفن برای شما بوریا نشد
غصه برای نسل شما ارث مادری
آقا قسم به نام ابلفضل ، محشری

 

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

سرمایه ام همین دو سه خط شعر ساده است

 

چشم امید من به شما خانواده است

 

مستی من نه زیر سر جام و باده است

 

تاثیر چشم های شما فوق العاده است

 

 

 

آقا بساط مستی مان روبه راه کن

 

یاایهالعزیز مرا هم نگاه کن

 

 

 

من یاکریم بام توام یا امام حسن

 

چون عاشق مرام توام یا امام حسن

 

مجنون صفت غلام توام یا امام حسن

 

مست و خراب جام توام یا امام حسن

 

 

 

آقا گدایی در تو هستی من است

 

روز ظهور تو شب بدمستی من است

 

 

 

تو آمدی و مستی میخانه پاگرفت

 

تو آمدی و شهر مدینه صفا گرفت

 

حاتم تمام هستی خود از شما گرفت

 

باید که نام پاک شمارا طلا گرفت

 

 

 

الحق نگاه نافذتان ذره پرور است

 

بی شک غبار راه شما کیمیاگر است

 

 

 

آقای با کـرامـت اهل ولا تویی

 

شاه سخا و بخشش و وجود و عطا تویی

 

الحق که اولین نوه ی مصطفی تویی

 

اول وصی حضرت شیر خدا تویی

 

 

 

از صد هزار حاتم طایی تو برتری

 

زیرا که میوه ی دل زهرای اطهری

 

 

 

جبریل رد پای تورا بوسه میزند

 

زهرا به گونه های شما بوسه میزند

 

پیشانی ات پیمبر ما  بوسه میزند

 

دستت علی دست خدا بوسه میزند

 

 

 

حتی حسین خون خدا مات و مست تو

 

زینب همان کسی ست دهد آب دست تو

 

 

 

هستم فقط گدای تو یاایهالکریم

 

دست من و عطای تو یا ایهالکریم

 

هستی من فدای تو یا ایهاالکریم

 

شاعر شدم برای تو یاایهالکریم

 

 

 

با واژه واژه های دلم دلبری کنم

 

مدحیه های ناز تورا دفتری کنم

 

 

 

یک روز با غمت دل خود آشناکنیم

 

یک روز میرسد حرمت را بنا کنیم

 

پایین پات روضه ی مادر به پا کنیم

 

در صحن باصفای تو جان را فداکنیم

 

 

 

آقاببین که بغض بدی در گلوی ماست

 

بوسیدن ضریح شما آرزوی ماست

 

 

 

آقا شب ولادت تو گریه میکنیم

 

تنها برای غربت تو گریه میکنیم

 

باحسرت زیارت تو گریه میکنیم

 

در روضه های هیئت تو گریه میکنیم

 

گفتم غريب شهر پيمبر دلم شكست

مرثيه هاي تو نمك هيئت من است

 

ای غصه دار حضرت مادر بیا بخوان

از زخم های بال کبوتر بیا بخوان

از  گریه های هرشب خواهر بیا بخوان

آماده ایم روضه ی دیگر بیا بخوان

 

خدا

مادرم

را کجا می برند؟؟...

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

ابری به بارش آمد وباران عشق ریخت

جانی دوباره برتن بی جان عشق ریخت


جبریل آمد و هورب ّ الکریم خواند

آیات محکمات به قرآن عشق ریخت


لایمکن الفرار من العشق  خواند وبعد

درپایه های سست وپریشان عشق ریخت


دستی کشیدبرسرعشق وبه لطف خویش

نظمی به حال بی سروسامان عشق ریخت


با تیشه،ریشه ی ((غم هجران))زد وسپس

((شوق وصال یار))به دامان عشق ریخت


قفل شکسته ی دل ما را کلید شد

آزادی دوباره به زندان عشق ریخت


مژگان خویش را به تماشا کشید وبعد

صد ها هزار رخنه به ایمان عشق ریخت*


از کوثر زلال سر انگشت خود کمی

در خمره های مستی رندان عشق ریخت



در آسمان صبر ، خداوندگار شد

((زیبا ترین ستاره ی دنباله دار شد))**



ای اولین سلاله ی مولا خوش آمدی

خورشید خانواده ی طاها خوش آمدی


بعد از علی توسرور ومولای عالمی

ای دومین امام دو دنیا خوش آمدی


ترکیب بند سوم دیوان آبها

زیبا ترین سروده ی دریا خوش آمدی


(   یاایهاالکریم تقبّل دعائنا   )

ذکرقنوت حیدر(ع)وزهرا(س)خوش آمدی


(اقصی)و(کعبه)روبه شماسجده می کنند

ای قبله گاه سوم دلها خوش آمدی


یوسف فقط تجلّی یک لحظه ی تو بود

ای عشق واقعی ذلیخا خوش آمدی


پیغمبران برای مناجات آمدند

طور کلیم ودیر مسیحا خوش آمدی


((والتّین))که محکمات خدا مدح تو کنند

((انجیر سرخ))عالم معنا خوش آمدی



شکر خدا که ما همه فرمانبر توأیم

نوکر اگر شدیم ولی نوکر توأیم



یا ایهالکریم،دلم مبتلای تان

جان تمام عالم هستی فدای تان


آقا من از ازل به شما دل سپرده ام

نذرم نموده مادرم اصلا" برای تان


هدیه به خیر مقدم تان جان می آورم

ناقابل است گرکه بمیرم به پای تان


ای سفره دار،بخشش تو بی نهایت است

صدها هزار حاتم طائی گدای تان


گنجینه لغات کم آورده پیش تو

لفظ(کرم)خجل شده از لطف های تان


آن قدر پیش حضرت حقّی عزیز که

حتی قسم به اسم تو خورده خدای تان


با هر فقیر و رهگذر هم سفره می شوی

جانم فدای این همه لطف وصفای تان


هرگز کسی به ذات شما پی نمی برد

ای انتهای راه خدا ابتدای تان



باد صبا که می گذری از سرای یار

لطفی کن وببرن سخن ما برای یار



راهت اگر رسید به کوی امام ما

حتما" به محضرش برسان این پیام ما


بایار ما بگو که نثار تو می شود

روزی هزار بار درود وسلام ما


ما نوکر قدیمی این خانواده ایم

روز الست قرعه در آمد به نام ما


از روز اولی که به تو دلسپرده ایم

دنیای تلخ مثل عسل شد به کام ما


کار گدا ونوکرتان پادشاهی است

بالاتر است از همه عالم مقام ما


آقا قسم به جان خودت که نبود ونیست

جز نوکری درگه تان در مرام ما


توعشقی وبه مدح توحافظ چنین سرود

آن پیر خوش قریحه وشیرین کلام ما


((هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما))***



جبریل آمده ، به لبانش ثنای تو

شعری بخواندازمن وحافظ برای تو



((گر می فروش حاجت رندان روا کند))

درد قدیمی دل ما را دوا کند


((عمری گذشت وتا به امید بشارتی))

مارا به ماجرای خودش آشنا کند


((با این گدا حکایت آن پادشا بگو))

باشد که پادشاه کرم بر گدا کند


((باغ بهشت وسایه ی طوبی وقصر حور))

یک ذره لطف اوست که در حق ّ ما کند


((من ترک خاک بوسی این در نمی کنم))

تا آن زمان که خاک ِ مرا کیمیا کند


((بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم))

شاید که کیمیای تو ما را طلا کند


((فردا اگر نه روضه ی رضوان به ما دهند))

مارا بس است گوشه ی چشمی به ما کند


((از نامه ی سیاه نترسم که روز حشر))

مردی کریم آید ومن را صدا کند



از این به بعد لفظ دعا(( یا حسن(ع) )) شود

ذکر رکوع وسجده ی ما یا حسن (ع) شود

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

ای علوی ذات و خدائی صفات

صدرنشین همۀ کائنات

سید سالار شباب بهشت

دست قضا و قلم سرنوشت

زادۀ طوبی و بهشت برین

نور خدا در ظلمات زمین

نور دل و دیدۀ ختمی مأب

سایۀ از پرتو نور خدا

علت غائی همۀ ممکنات

عمر ابد داد به آب حیات

پاکترین گوهر نسل بشر

از همه خوبان جهان خوبتر

جد تو پیغمبر نوع بشر

جن و ملک بر قدمش سوده سر

صاحب عنوان بشیر و نذیر

بر فلک و حسی سراج منیر

آینۀ پاک که نور خدا

تابد از این آینه بر ما سوا

باب تو سرسلسلۀ اولیاست

چشم پر از نور خدا مرتضی است

مادر تو دخت پیمبر بود

آی های از سورۀ کوثر بود

پرده نشین حرم کبریا

فاطمه آن زهرۀ زهرای ما

عاشق کل حضرت سلطان عشق

خون خدا شاه شهیدان عشق

باز تو ز یک گوهر و یک مادر است

ظل خدائی تواش بر سر است

آینه ی ذات محمد نما

حسن خدائی حسن مجتبی

نام حسن روی حسن خو حسن

نور خدا چارمی پنجتن

آیۀ تطهیر به شأن شماست

حکم شما امر اولوالامر ماست

سینۀ سینای شما طور وحی

نور شما شاخه ای از نور وحی

در رمضان ماه نشاط و سرور

ماه دعا ماه خدا ماه نور

نور فشان شد ز دو سو آسمان

در دو افق تافت دو خورشید جان

وحی خدا از افق ایزدی

نور حسن از افق احمدی

مشگ و گلابی به هم آمیختند

در قدح اهل ولا ریختند

ای رمضان از تو شرف یافته

نور تو بر جبهۀ او تافته

نیمۀ ماه رمضان عزیز

گیسوی مشگین تو شد مشگ بیز

نور خدا تافت در آن روی ماه

خاصه از آن چشم بدشت سیاه

سرخی گل عکس گل روی توست

ظلمت شب سایۀ گیسوی توست

روز که خورشید درخشان صبح

سر زند از چاک گریبان صبح

ای رخ تو در رمضان بدر ما

هر سر موی تو شب قدر ما

دیده که بی نور تو شد کور به

سر که به پای تو نه، در گور به

بعد علی شاخص عترت توئی

وارث میراث نبوت توئی

مصلحت ملت اسلام و دین

کرد تو را گوشۀ عزلت نشین

هیچ گذشتی چو گذشت تو نیست 

آنکه ز شاهی بکشد دست کیست

صبر هم از صبر تو بی تاب شد

کوزه شد و زهر شد آب شد

بعد شهادت نکشید از تو دست

تیر شد و بر تن پاکت نشست

سبزه بر آمد ز گلستان دین

تارخ تو سبز شد از زهر کین

ریشۀ دین گشت همایون درخت

تا ز تو خورد آن جگر لخت لخت

ملت اسلام که پاینده باد

مشعل توحید که تابنده باد

هر دو رهین خدمات تواند

شکر گذارندۀ ذات تواند

تا ابد ای خسرو والا مقام

بر تو و بر دین محمد سلام

طبع ریاضی که گهر ریز شد

زان نظر مرحمت آمیز شد

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

اینگونه اگر مست ترین مست جهانم

 شور حسن ابن علی افتاده به جانم

 جا نیست بنوشم، به سرم باده بریزید

 تا غرق شراب آیه‌ی تطهیر بخوانم

 در مأذنه‌ی میکده افزوده‌ خداوند

 یک «اشهد اَنّ الحسن»ی هم به اذانم

 افتادم از آن رویِ پُر از نور، به سجده

 بند آمد از آن زلفِ پر از تاب زبانم

 چون لوح و قلم مستم و صد بار نوشتم:

 من عاشق آقای جوانان بهشتم

دیدند جوان گشته و باز آمده حیدر

 از میمنه تا میسره مبهوت تو لشکر

 توفانی و چون برگ در اطراف مسیرت

 از اهل جمل ریخته بر روی زمین سر

 یک سوی تو ماه آمده یک سوی تو خورشید

 به به! به شکوهت وسط این دو برادر

 از آخرِ صف سر زده تیغ تو به اول

 از اول صف کشته نگاه تو به آخر

 ای ساقی افلاک که خاکی است مزارش

 ای صاحب صحنی که شراب است غبارش

در ساحل زیبای دو دریاست ظهورت

 ای هر دو جهان مست تو و ساغر نورت

 افطارِ علی بوسه‌ای از جام دو چشمت

 کوثر سر ذوق آمده از مستی و شورت

 با پای پیاده نرو ای قبله! تو بنشین

 تا کعبه سراسیمه بیاید به حضورت

 در کوچه، دلِ مرده‌ی من منتظر توست

 تا زنده شود رقص کنان، وقت عبورت

 از دست تو نان داشت عجب عطر عجیبی!

 این شعله‌ی عشق است مگر زیر تنورت؟

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

 

امشب که شب اوج مناجات دل ماست

این مسجد و محراب خرابات دل ماست

با یار شب وصل و ملاقات دل ماست

بر مقدم دلدار مباهات دل ماست

حیف است که دور از رخ جانانه بمیرم

مگذار که پشت در میخانه بمیرم

امشب که در میکده ی عشق تو باز است

دست همه عشّاق بسوی تو دراز است

یا رب سببی ساز شب ماه حجاز است

با حضرت معشوق شب راز و نیاز است

وقت است که بر مقدم جانانه بمیرم

مگذار که پشت در میخانه بمیرم

یکروزه شده دلبر ما عید بگیرید

از معرفتش هدیه ی جاوید بگیرید

از دست حسین باده ی توحید بگیرید

وز مادر او برگه ی تائید بگیرید

اینجاست که واجب شده رندانه بمیرم

مگذار که پشت در میخانه بمیرم

با ماه خدا زمزمه ی یار بگیریم

از کام حسن تا سحر افطار بگیریم

هنگام سحر می طلبد سجده ی خونین

آن روز که ما روزه علی وار بگیریم

مجنون شده و با دل دیوانه بمیرم

مگذار که پشت در میخانه بمیرم

ما طاقت یک جلوه ی دلدار نداریم

حیف است که ما دیده ی دیدار نداریم

ظرفیّت هم صحبتی یار نداریم

با این همه با غیر حسن کار نداریم

ای کاش که در عشق کریمانه بمیرم

مگذار که پشت در میخانه بمیرم

بد مستی ما را مکن ابراز نگارا

با مستی مستان بنما باز مدارا

تقصیر لب لعل نگار است خدا را

خجلت زده کن مثل همیشه تو گدا را

موسی صفت از جلوه ی پیمانه بمیرم

مگذار که پشت در میخانه بمیرم

ای خوش سحری را که سر دار بمیرم

منصورم و چون میثم تمّار بمیرم

در حال ثنا خوانی دلدار بمیرم

سخت است که بیمار و گنهکار بمیرم

هر چند که یک گوشه غریبانه بمیرم

مگذار که پشت در میخانه بمیرم

آن بنده ی زشتم که خریدار ندارم

برده نفروشید که بازار ندارم

از خدمت ارباب کرم عار ندارم

در کوله به جز توشه ای از خار ندارم

خوب است که در کنج همین خانه بمیرم

مگذار که پشت در میخانه بمیرم

بد تر ز من ای خالق بخشنده نداری

همچون من خود باخته شرمنده نداری

مأموریت حضرت موساست بهانه

در خلقت خود بد تر از این بنده نداری

بیمارم و در پای طبیبانه بمیرم

مگذار که پشت در میخانه بمیرم

عمریست که جان در غم جانانه بسوزد

دل در غم یک دختر دردانه بسوزد

آن شمع که در گوشه ی ویرانه بسوزد

از غربت او غربت پروانه بسوزد

با دختر سلطان به عزا خانه بمیرم

مگذار که پشت در میخانه بمیرم

 

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

خورشید گرم ظهرهای آسمان هستی

تا صبح تا شب تا سحر پیشم بمان هستی

 

تو ممکن نا ممکنی های هر امکانی

در ناگهانِ نیستی ها ناگهان هستی

 

تنها تو با زخم زبان ها خوش زبانی و

تنها تو با نامهربانی ها مهربان هستی

 

آنان که می گفتند تو باقی نمی مانی

رفتند و رفتند و ... تو اما همچنان هستی

 

وقت عبورت کوچه ی ما بند می آید

تو یوسف پیغمبر در این زمان هستی

 

باید برای تو عقیقه کرد بسیاری

آخر تو خیلی در نگاه این و آن هستی

 

اصلاً مزار تو برای ما خودش روضه است

یعنی همین که سال ها بی سایبان هستی

 

گیرم جواب گرمی ات را سرد می دادند

تو گرمی خورشید ظهری تو همان هستی

 

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن(ع)-مدح و ولادت

 

یاس ها با نفس یاسمن افطار کنند

علی و فاطمه چون روح و تن افطارکنند

حسن آمد که در خانۀ او شاه و گدا

همه با ذکر غریب وطن افطارکنند

خود ماهی و اگر روز به بیرون بروی

تا ببینند تو را مرد و زن افطار کنند

تازه از نور فراوان تو در مکه که هیچ

روزه داران عراق و یمن افطار کنند

گوش کردم که میایی خبرت مستم کرد

چه کسی گفته فقط از دهن افطار کنند

تا شما پشت در بیت یتیمان هستی

اهل خانه همه با در زدن افطار کنند...

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

دلدار سرای فاطمه می آید

ممدوح خدای فاطمه می آید

هركس كه ثنای حسنش را گوید

مرضیِ رضای فاطمه می آید

×××

خاتون جنان پسر به دنیا آورد

خورشید حرم قمر به دنیا آورد

هركس حسنی است با علی می گوید

زهرای نبی جگر به دنیا آورد

×××

این مژده ز عرش كبریا می آید

گویند امام مجتبی می آید

هر لقمه ز احسانِ حسن روزی شد

از خوان علی مرتضی می آید

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

ماه خدا ز جلوۀ تو تور ناب شد

یعنی که میزبان مه آفتاب شد

از بس که دیدنی است جمال جمیل تو

از شرم حسُن روی تو مه در حجاب شد

قامت قیامتی تو و در حسُن محشری

در جلوه ات تجلی یوم الحساب شد

وقتی که بوسه زد به گُل روی تو علی

یکباره بیت وحی پُر از دُر ناب شد

شوق و سرور در دل زهرا نشست و باز

بنیان غم ز فیض قدومت خراب شد

آمد به پاس بوسه به خاک رهت چو اشک

افتاد پیش پای تو گُل، تا گلاب شد

تو گوشوار عرش خدائی که از نخست

نامت برای عرش برین انتخاب شد

قطره بدون فیض تو دریا نمی شود

ذّره رسید محضر تو آفتاب شد

سطری نخوانده اند کریمان ز رحمتت

یک جلوه از کرامت تو صد کتاب شد

تو بی سؤال جود و کرم می کنی، دگر

کی سائلی ز درگه لطفت جواب شد؟

سردار بی سپاه شدی در وطن، ولی

صبر و امید در قدمت همرکاب شد

بی بهره مانده اند ز سرچشمۀ شرف

آن امُتی که تشنۀ موج سراب شد

جلوه گرفت جنگ جمل از شجاعتت

خُرسند از شهامت تو بوتراب شد

کرب و بلا نبود، اگر صلح تو نبود

صلحت گره گشای ره انقلاب شد

کی تشنگی کشد به صف حشر هرکسی

از کوثر محبت تو کامیاب شد

سجادۀ نیاز «وفائی» فکند و باز

بار دگر دعای دلش مستجاب شد

 
 
چهارشنبه 20 بهمن 1395  11:03 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها