0

اشعار ولادت امام حسن (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

سوی تو می دوند سوار و پیاده، مست

هم راه مست، قافله ها مست ، جاده مست

دیدم که در میانه ی میخانه عالمی است

حتی شراب مست، سبو مست ، باده مست

شاعر به وقت گفتن شعر از دو چشم توست

از حال رفته، از نفس و پا فتاده ، مست

کار غزل به شرب مُدامت ردیف شد

حتی ردیف قافیه ها را نهاده مست

پلکی زدی و کار جهان روبه قبله شد

کعبه به دور توست، بدون اراده ، مست

در کوچه ی قرار تو بند آمده است راه

در ازدحام ، هرچه نبی ، ایستاده مست

یوسف دوید و پیرهنش را درید و گفت:

زیباترین پدیده کنون روی داده مست

افعال درهمند، تو هستی و بوده ای

فعل مضارع مست، و ماضی ساده مست

 

حُسن از نگاه مست تو اول شروع شد

خورشید زیر پلک تو محو طلوع شد

 

مولا حسن ، کرامت دریا، حسن حسن

حیدر حسن، دوباره ی بابا حسن حسن

پیغمبر مجدد این خانه مجتباست

موسی حسن، شکوه مسیحا حسن حسن

اصلا خدا کشید صفات کمال را

از ابتدای نام خودش تا حسن ، حسن

بابا شدن چقدر می آید به بوتراب

مادر شدن به فاطمه اش با حسن،حسن

روزی که هست یوم یفر  من الاخیه

امضا نموده دفتر ما را  حسن ، حسن

ای سفره دار شهر مدینه ، جناب فضل

ما را بخر به خاطر زهرا حسن ، حسن

اصلا حسین هم حسنی می شود اگر

جای حسین ، ذکر شود یا حسن حسن

ای آبروی قافیه ی شعر من ،حسن

شیرین شده است بیت من از این حسن حسن

 

مارا برای عشق تو آدم درست کرد

از خاک زیر پات مرا هم درست کرد

 

مارا خدا برای همین خانواده بود

از اولش گدای مُسَلَّم درست کرد

مارا شبیه بی کس و کاران روزگار

اما تو را ستاره عالم  درست کرد

تاکه خودش به صورت موجود رو شود

از روی خویش، رَبِّ مُجسم درست کرد

از روی طرح چشم تو مهتاب را کشید

آن هم نه عین چشم تو، مبهم درست کرد

از نور روی گونه ات آهسته جمع کرد

خورشید را  به لطف تو کم کم درست کرد

از انتهای رد تو یوسف جوانه زد

از ابتدای فضل تو حاتم درست کرد

صلح تو را بهانه تاریخ کرد و بعد

یک جلوه اش گرفت و محرم درست کرد

از یک سبوی بازدمت جرعه ای چکاند

بهر مسیح عیسویان ، دَم درست کرد

باگوشه ای ز داغ  تو  انگار می شود

صد مقتل شبیه مُقرم درست کرد

 

در روضه ها به نام تو ضرب المثل زدند

وقتی سخن ز قاسم و حرف از عسل زدند

 

ذکر دوام بر لب عُبّاد ، یا حسن

ذکری که مادرش بشود شاد، یا حسن

هوهوی ذوالفقار جمل ، دم گرفته است

هر صبح و شام، نعره و فریاد یاحسن

رمز عروج حضرت عیسی به کائنات

ورد لب تامی زُهّاد ، یاحسن

حیف است ، حیف، صحن تو جارو نمی کنند

غیر از نسیم صبحدم و باد ،یاحسن

اصلا مدینه بی حرمت،بی قواره است

وقتی که نیست قبر تو آباد یا حسن

صحن عتیق مشهد و ایوان طلای آن

اصلا صفای پنجره فولاد یا حسن

حالا عراق و شام تو را درک می کنند

با قصد شوم فرقه جلاد یاحسن

 

سادات فاطمی ز شما محترم شدند

«حتی نوادگان تو صاحب حرم شدند»

شاعر: محمد علي رضاپور

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح

 

نار و جنت قسیم می طلبد

شیعه خیرالنعیم می طلبد

بهر مستوری کلام الله

الف و لام و میم می طلبد

جمع خوبان قوم حق جمعست

این قبیله کریم می طلبد

امت حضرت رسول الله

بعد حیدر زعیم می طلبد

بعد مولا امامت امت

مجتبایی علیم می طلبد

تو طبیبی و من مریض توام

هر مریضی حکیم می طلبد

پدری مهربان و بخشنده

از خدا چه، یتیم می طلبد؟

وقف عشاق توست خلد برین

دشمن تو جحیم می طلبد

 

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

ای عشق ببین حال پریشانی ما را

ای شوق نشان آتش حیرانی ما را

ای شور بیاور میِ توفانی ما را

تا صبح ببین ناد علی خوانی ما را

 

ما مرد شرابیم اگر هست بیارید

ما را به در بیت علی مست بیارید

 

دیدند همه قبله ی دنیا شدنش را

ذوق علی و گرم تماشا شدنش را

دیدند و ببینید مهیا شدنش را

لبخند علی و شب بابا شدنش را

 

تنها نه پدر عاشق خندیدن او بود

تا صبح نبی منتظر دیدن او بود

 

انگار شب قدر مقدر شده امشب

انگار نبی باز پیمبر شده امشب

برخیز زمین گوش زمان کر شده امشب

برخیز و ببین فاطمه مادر شده امشب

 

یک جلوه ز تصویر خداوند رسیده

امشب پسر شیر خداوند رسیده

 

بگدار که یعقوب گشاید نظرش را

تا با تو فراموش نماید پسرش را

هیچ است اگر عشق بریده است سرش را

رو کرده خدا با تو تمام هنرش را

 

لبخند بزن گردش این روز و شب از توست

شیرینی افطار پیمبر رطب از توست

 

یک چشم بگردان و زمین زیر و زبر کن

یک ناز بفرما همه را خون به جگر کن

بند آمده این راه از آن کوچه گذر کن

ما خاک قدمهات به ما نیز نظر کن

 

چشمان تو محراب سحرهای حسین است

پسران تو پسرهای حسین اند

 

وای از جلوات جبروتی که تو داری

از شدت نور ملکوتی که تو داری

فریاد از آن اوج سکوتی که تو داری

حق گرم تماشای قنوتی که تو داری

 

پیش تو ذلیلم به ضریحی که نداری

یک عمر دخیلم به ضریحی که نداری

 

دور و برتان این همه بیمار اگر هست

یا این همه در شهر بده کار اگر هست

این قدر گدا بر در و دیوار اگر هست

تقصیر که شد این همه سر بار اگر هست

 

دیدند کرم روی کرم می دهی آقا

ماندیم عجب بوی کرم می دهی آقا

 

چشم تو سخن از غم و از سر به من گفت

از شمع شدن شعله شدن آب شدن گفت

با لطف تو چشمان من اینگونه سخن گفت

یک چشم حسینی شد و یک چشم حسن گفت

 

هرچند خدا خواست کرم داشته باشی

انگار بنا نیست حرم داشته باشی

 

سوزاند اگر غصه ی تو بال و پرم را

سوزاند غم زینبیه هم جگرم را

من نذر نمودم که کنم هدیه سرم را

ای کاش بیارند از آنجا خبرم را

 

سوگند در سینه غم خواهر تو هست

هستیم سپر تا حرم خواهر تو هست

شاعر: حسن لطفی

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

ای خنده ملیح به لب های تو عسل

ای ذره ذره خاک کف پای تو عسل 

ای صوت دلنشین تو تسبیح عالمین

وی کنیه همیشه بابای تو عسل

ای صاحب سریر تمنای هرچه هست 

ای خمره شراب مُهَنای تو عسل

ای شهد بی مثال نگاهت چو انگبین

ای صولت شکوه معلای تو عسل 

ای رونق همیشه دروازه بهشت

نام تو گشته است و تجلای تو عسل

شیرین نمی شد این همه گر نامه تو نبود

شیرین شده است با خط و امضای تو عسل

ماه صیام ، مست حضور کریم توست

ای باده ریز ساغر و صهبای تو عسل

نام حسن تجلی احساس عاشقیست

در واژه ها حقیقت معنای تو عسل

 

نام تو می برم به دلم قند می زنی 

وقتی شبیه فاطمه لبخند میزنی

 

از روی طرح چشم تو عالم درست شد

از چشمه نگاه تو زمزم درست شد

وقتی سیاه مردمکت تازه سو گرفت

سنگ عقیق حلقه خاتم درست شد

از ردپای مادر تو ساره خلق شد

از خنده هایت عیسی مریم درست شد

شوری که داشت جلوه صلح خدائیت

آنقدر ماند تا که محرم درست شد

نوبت رسید تا به تو و ناز کردنت

بهر بهشت فیض دمادم درست شد

در خانه ی علی چه قدر نور می چکد

در بین خانه شمس مجسم درست شد

هرجلوه از کرامت تو بی حساب بود

از خرده نان دست تو حاتم درست شد

تو درد بوده ای که جهان درد می کشد

اصلا نخ عبای تو از غم درست شد

مولی الکریم توبه ی ما را تو ثبت کن

از فیض توست توبه آدم درست شد

 

امشب خدا بساط کرم ساز می کند 

وقتی حسن به دست علی ناز می کند

 

ای جلوه تمام رخ مصطفی حسن

ای مظهر کرامت محض خدا حسن

ای اقتدار  توام با مهر و معرفت 

بنیان گزار واقعه نینوا حسن

ای قهرمان مطلق تاریخ ، در جمل

استاد رزم اکبر کرب و بلا حسن

راه کمال می گذرد از مسیر تو

راه بهشت از سر عشق است تا حسن

 اذن دخول در حرم امن یار چیست

جز ذکر ناب و پر زتمنای یا حسن

شد نیمه ماه معرفت و بندگی 

با بدر تام جلوه ارباب ما حسن

بند آمده است کوچه دیدار تا که شد

 از در برون تجلی یوسف نما حسن

زیبایی بهشت ز چشمان ناز توست

ای یوسف اهالی تحت کسا حسن

مزد بساط عاشقی اش دست فاطمه است

گر که برند نام تو را هرکجا حسن 

 

امشب ز هر شب است حضورت وسیع تر

با یاد توست سینه ام امشب بقیع تر

 

نامت ردیف و قافیه ی یا کریم ها

لطف تو جاری است به ما از قدیم ها

ای بی حرم ترین شه بالانشین عشق

ای چهارمین ستاره صاحب حریم ها

هر کس که بگذر ز در لطف دائمت

روی صراط می رود از مستقیم ها

ثبت است داده ای به گدا هر چه داشتی

ای پادشاه ملک تمام نعیم ها

شخص خداست صاحب تولیت حرم

آنجا که خادمند به قبری نسیم ها

از بس حسود داشت شهر مدینه تو را زدند

با تیر خویش اهل عذاب ٌ الیم ها

 

قلب مرا شبیه مزارت خراب کن

من را برای زائریت انتخاب کن

شاعر: محمد علي رضاپور

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

مي شوم اشك در اين قافيه دريا دريا

مي روم آخر اين باديه دريا دريا

آمدم در گذري كه شده مجنون مجنون

مي نويسم لب اين حاشيه ليلا ليلا

گوشه اي داده به من چشم تو پائين پائين

مي برندم ز همين زاويه بالا بالا

سر من گرم شد از گفتن حيدر حيدر

و شنيدم ز همان ناحيه زهرا زهرا

 

دست تقدير نوشت آينه اي مي آيد

روي پرچين بهشت آينه اي مي آيد

 

برسانيد به من جاده از اين آخرتر

بدهيد از پر اين اشك، نمي كوثرتر

روي امواج طلايي نگاه خورشيد

آمده ماه ترين ماه، از عالم سرتر

بس كه در چشم ترش ناز تلمبار شده

محشري نيست به اندازه ي او محشرتر

هر كه دارد صنمي بهتر از او بسم الله

ما كه عمريست نديديم از او دلبرتر

 

 ابر و ماه و خورشيد و فلك حيرانند

كه كجاي فلك اين آينه را بنشانند

 

تا كه افتاد به عالم سر و كار قدمش

برد تا عرش، زمين را ز غبار قدمش

او كه آمد خود جبريل در عالم پاشيد

عطر يوسف كش شبهاي بهار قدمش

هر سحرگاه گدا پشت گدا مي آيد

به طواف حرمش گوشه كنار قدمش

چشمه چشمه فقط انگار طلا مي يابد

كيمياگر ز نمودار عيار قدمش

 

  استخاره چو گرفتيم به انگشت حسن

  مي شنيديم در آفاق حسن پشت حسن

 

خمره ي چشم من از اشك تو دارد تعريق

مي كند چشم تو ما را به خماري تشويق

نقش پيچيده ي زلف تو گل تهذيب است

شيب ابروي تو تركيب خوش نستعليق

چار ديوار بهشت از ازل ِ ايجادش

شده با آينه كاري ِ نگاهت تلفيق

نفست روح دهد، عشق تو مي ميراند

چوبه ي دار بده دستم و حكم تعليق

 

  ما همه لال، همه لنگ، همه كور و كريم

          بده در راه خدا، جير و مواجب ببريم

 

افتتاح غزلم بود دعاهاي لبت

كار دست دل من داد دواهاي لبت

من اويس قَرَن قرن خودم خواهم شد

گر بيفتدگذرم جانب طاهاي لبت

طرح لبخند تو را مي كشد انگار خدا

آفريننده ي عشق است هجاهاي لبت

من اويس قَرَن قرن خودم خواهم شد

گر بيفتدگذرم جانب طاهاي لبت

 

زدم از جام لبت تا كه نيفتد ز دهان

اشهدُ انَِّ حسن گفتم و گفتند اذان

 

جرعه آبي سر اين سفره ي افطار بيار

سحري بهر گداهاي گرفتار بيار

مرحمت كن نمكي مرحم زخمم بشود

من جُزامي، تو دوا بر سر بيمار بيار

گر چه عمريست كه سربارم و بي بار ولي

فقط اين بار مرا نوكر خود بار بيار

يا كه حبس اَبدم كن كه بمانم با تو

يا كه با جرم جنونم سرِ بازار بيار

 

فقط اين كار ز چشمان تو برمي آيد

نوكر خوبي از اين عبد تو درمي آيد

 

عوض آب گرفته سر چشمم را نور

مانده ام چه بنويسم؟ غم شيرين يا شور؟

هركسي رفت جهنم، به درك دندش نرم

هركسي چشم زده چشم تو را چشمش كور

چقدر زخم زبان خورد به قلب و جگرت

كه تو را كرد به صبر حسني ات مجبور

حسد عايشه و طبع بلندت هيهات

جور با هم نشود آتش و دريا با زور

 

 چه به روزت كه نياورد تباني جمل

 لعنت ما همه بر باعث و باني جمل

 

بُرد گويا نم اشك تو تب دريا را

شست اشكت ز زمين خاطره ي دنيا را

دوره كردند تو را چشم كمانداران حيف

دور ديدند كماني قد زهرا را

تيرهايي كه به تابوت و تنت مي خوردند

مي شكستند بلنداي قد سقا را

نوك آن تير كه مي رفت فرو در بدنت

كاش مي دوخت به تابوت تن ماها را

 

روضه اي تلخ و قديمي ز درون مي خوردت

 ياد آن كوچه و سيلي چقدر آزردت

 

كوچه اي تنگ كه با بغض تو هم دست شد و

غاصب باغ فدك بي بُته اي پست شد و

با زمختی نگاهش به رخ مادر تاخت

آنچنان زد كه به ديوار سرش بست شد و

از كبودي دو چشمي كه سياهي مي رفت

آنقدر شير شد و نعره زد و مست شد و

راوي حادثه ها گفت گريز روضه

مي خورد اول آن كوچه كه بن بست شد و

 

مادري خورد زمين، چادر او خاكي شد

 پنج انگشت به آئينه اش حكاكي شد

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

تقدیم به آستان حضرت امام مجتبی علیه السلام
کریم آل طه
**
ای حسن دل‌نوازت، آیینه‌ی تماشا
وی نخل سبز نامت ،آکنده از معما
اندیشه‌ی کلامت ،سبز همیشه جاوید
آیینه‌ی مرامت، آبی بسان دریا
بس با سخاوت تو روییده بذر امید
نامت کریم ، حتی، در بین آل طاها
دارالسلام: وصفی از پرتو جمالت
صلح و قیام: عکسی، از قدرت مدارا
بی آستان و گنبد، با اینکه در بقیعی
آزادگیت پیداست، سرو بلند بالا!
مشتاق جلوه هستیم، آنجا که حسن خوبت
دل می‌برد ز عاشق، با لحظه ای تماشا
---
 سیدعلی اصغرموسوی
قم  -1384
------------------------------------

نسیم سبز صبا1    
**              
هرجا نسیم سبز صبا ،موج می‌زند
گویی به یاد روی شما، موج می‌زند
ای بی قرار حسن شما، هرچه دل نواز !
در کوی تان، شمیم خدا، موج می‌زند
انگار کهکشان، به تماشا نشسته است
آنجا، که داغ خاطره‌ها، موج می‌زند
شوق زیارت است ، ولی ، نه درآن دیار
شادی کنارغم ، همه جا موج می‌زند
دل مویه‌های غربت آن خاک بی بدیل
وقتی درون سینه ی ما موج می‌زند!
دریای مهر،از دل آن تربت شریف
در چشم زائران دعا، موج می‌زند
**
سیدعلی اصغرموسوی

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مناجات

 

حق از زلال چشم تو ساغر درست کرد

از خاک پای تو دُر و گوهر درست کرد

ته مانده ی پیاله ی آب تو را گرفت

تا سلسبیل و چشمۀ کوثر درست کرد

از گرد و خاک رزم تو کولاک آفرید

از شیوه ی نبرد تو محشر درست کرد

باید برای وقت سکوتت ذبیح داد

باید هزارتا علی اکبر درست کرد

دل روی دل برای تو باید ضریح ساخت

باید حرم برای تو دلبر درست کرد

باید به جای شمع مزار تو آب شد

باید شبیه خاک مزارت خراب شد

عاشق شدن به گوشه نگاهت عجب نداشت

هرکس که دید روی تو را روز و شب نداشت

ای قبلۀ مدینه و درمان دردها

جز خانۀ تو، شهر مدینه مطب نداشت

با روی باز بر همگان لطف می کنی

حتی به سائلی که رسید و ادب نداشت

سهمش قبول توبه نشد هر که در قنوت

یا محسن و به حق حسن روی لب نداشت

 حیف! از صحابه تو کسی خوش مثل نشد

حیف! از زمانه ی تو که آقا! وَهَب نداشت

اینجا نواده های تو صاحب حرم شدند

یعنی ارادت عجمی را عرب نداشت؟

در شهر ری مزار تو را یاد می کنیم

روزی رسد بقیع تو آباد می کنیم

 

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

نشست مرغ سعادت به روی بام گدا

بلند مرتبه شد عاقبت مقام گدا

سمند سرکش اقبال، اَیُّهاالفُقراء

به یمن آمدنش شد دوباره رام گدا

رسیده آنکه کرم عادت همیشه ی اوست

رسیده بوی خوشی باز بر مشام گدا

ببین که باز نموده بغل بغل لبخند

کریم آل محمد به هر سلام گدا

کریم آمد و بخشید آنقدر که دگر

مرام بنده نوازی شده مرام گدا

خوشا بحال کسی که گدای او باشد

غباری از کف نعلین پای او باشد

دوباره خلقت والا، دوباره خُلق عظیم

نزول می کند امشب کریم ابن کریم

حدیث خلقت زهراست می شود تکرار

دوباره عطر خوش سیب می رسد زِ نسیم

زِ عرش می رسد آن "یاکریم" حضرت حق

خوشا بحال گدایان این رواق و حریم

جمال اوست جمال خدای کون و مکان

و ما به بندگی این جمال مفتخریم

کسی رسیده که خورشید پیش او تار است

به یک تبسّم او ماه می شود به دو نیم

حدیثِ حُسن سروری به انجمن داده

خدا به حضرت زهرای خود حَسَن داده

خدا به خلقت شش روزه اش صفا بخشید

دوباره شأن نزولی به هَل أتی بخشید

دگر جمال علی آینه نمی خواهد

خدا به حیدر کرّار مجتبی بخشید

نبی اشاره به او کرد و گفت با حیدر

گناه شیعه ی او را، ببین خدا بخشید

اشاره کرد به زهرا و گفت با لبخند

خدا به ذکر قنوت تو ربَّنا بخشید

تمام حُسن خودش را خدا حسن نامید

ببین به خاندان نبوت دگر چها بخشید

کریم سفره ی ماه خدایِ ماست حسن

امامِ ذکرِ سلامِ دوشنبه هاست حسن

منم حقیرترین قمری هوای شما

تمامِ نغمه سراییِّ من برای شما

خدا کند که به وقت نزول رحمتتان

رسد به دست گدا گوشه ی عبای شما

از این گذار گذر کن که ازدحام شود

برای دیدن آن روی دلربای شما

شما خدای کرم هستی و منم عبدی

که سر به سجده گذارد به خاکِ پای شما

خوشا به حال سگی که کنار خانه ی تان

گرفت روزی خود را زِ لقمه های شما

سگی که صورت زشت و صدای بد دارد

ببین که چشم به لطفِ تو تا ابد دارد

روز جزا اقامه شود چون سَریر تو

گردند انبیاء همگی سر به زیر تو

خیل ملائکه همه تحت حکومتت

باشند جنّ و انس و بشر مستجیر تو

روزی که هیچکس نبود دستگیر من

باید کند عبور دلم از مسیر تو

آقا خوشا به حال کسی که به روز حشر

بر تن نموده خلعت جوشن کبیر تو

هرکس که شک کند به تو واللهِ می شود

ما بین گیر و دارِ قیامت اسیر تو

ای گوش و گوشواره ی عرش خدا حسن

ای صلح تو حقیقت کرببلا حسن

روز قیامت است، مسلمان بیاورید

خَیرُالعَمَل به کفّه ی میزان بیاورید

لیلی حساب می کشد از زلف کَج حساب

مجنون بیاورید و پریشان بیاورید

مردم! صراط، صلح غریبانه ی من است

باید همه به صلح من ایمان بیاورید

چشمی که گریه کرد برایم، نجات یافت

ای اهل حشر، دیده ی گریان بیاورید

محشر که بی حسین اقامه نمی شود

ای اهل حشر، ذکر حسین جان بیاورید

وقتی غریب دست تظلُّم برآورد

روز حساب را به تلاطُم درآورد

مردم همیشه پشت سرم حرف می زنند

از زخم کاری جگرم حرف می زنند

بر چشم های من نظری می کنند و از

خون مردگی چشم ترم حرف می زنند

با دست بیعتی که به من می دهند نیز

از دستِ بسته ی پدرم حرف می زنند

سجّاده می کشند چو از زیر پای من

از مادر شکسته پرم حرف می زنند

افسوس، مردمان نظر شور کوفه از

زیبایی رُخِ پسرم حرف می زنند

ای وای! آن جمال، عمو را هلال کرد

باران سنگ و تیر چه با آن جمال کرد

 

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

عید است و یا نیمۀ ماه رمضان است؟

از هر دو بگویم که هم این است و هم آن است

عیدی که به ماه رمضان داد تجلی

ماهی که در آن روی خداوند، عیان است

ریزد دُر مدح حسن از درج دهان‌ها

یا نام دل‌انگیز حسن نقل دهان‌ است

قرآن علی در بغل ام‌ابیهاست

بر خال و خطش چشم محمّد نگران است

این بضعۀ پیغمبر و این یوسف زهراست

این جان جهان جان جهان جان جهان است

در بین امامان به کرامت شده مشهور

یک گوشه ز بیت‌الکرمش باغ جنان است

سرتا به قدم یکسره روح است چه روحی

روحی است که بر پیکر توحید روان است

تا حشر زند از گلوی خون خدا موج

خونی که به رگ‌های حسن در جریان است

صبرش سپر سینۀ دین بود، وگرنه

هر یک مژه‌اش تیر و دو ابروش کمان است

داند چو پدر در کند از قلعۀ خیبر

آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است

با چشم خیالش منگر فوق خیال است

در حق گمانش نشمر فوق گمان است

گر پایۀ قدرش نگری فوق گمان‌ها

ور مدّت عمرش نگری کلّ زمان است

در خال و خطش هر چه بخوانید و ببینید

از بوسـۀ پیغمبـر اسـلام نشــان است

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

با تو خوشحالند در واقع پیمبر دوست ها
چون علی شادند و مسرورند حیدر دوست ها

شاعران از پارس می آیند ذیل طوطیان
پشت لبهای تو صف بستند شکر دوست ها

آنچنان لبریز حسنی که شب میلاد تو
آرزومند پسر هستند دختر دوست ها

مژده ات را من به حاتم های طایی داده‌ام
از أبا زرهای عالم تا ابوذر دوست ها

ماه هم گفته است از تو چونکه می گویند خوب-
-دوستان از دوستان خود به دیگر دوست ها

اکثراً در را نمی کوبند در وقت وداع
اکثراً از کوچه بیزارند مادر دوست ها

اتفاقی هم اگر افتاد و مادر ضربه خورد
با کسی چیزی نمی گویند خواهر دوست ها

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

 

پیچیده در این کوچه‌ها عطر عبایت

همراه با نجوای زیبای دعایت

در جام چشمان زلالت شور داری

در کیسه با خرما مگر انگور داری؟

دارد شراب کوثری میخانه‌ی تو

شال شکوه حیدری بر شانه‌ی تو

با نان و خرما می‌رسی، من هم یتیمم

اما نه خرما، مست دستان کریمم

می‌زد به پایت بوسه لب‌های مدینه

ای خوش به حال نیمه شب‌های مدینه

در دست هایت یاکریمان لانه دارند

وقت قنوتت قدسیان پیمانه دارند

نوشیده‌ام با قدسیان ساغر به ساغر

نوشیده‌ام با نام تو تا جام آخر

از واژه‌ها مِی می‌چکید و می‌نوشتم:

سرمست آقای جوانان بهشتم

شمس ابن شمسی، آبروی آفتابی

با صحن خاکی، ساقی ابن بوترابی

میخانه‌ی خاکی غبارش هم شراب است

اِنعام صحن خاکیت هم بی حساب است

این مثنوی تا یاد سردار جمل کرد

روح القدس گویی هوای یک غزل کرد

«یا محسن»م در حال مستی «یا حسن» شد

نامت قلم را محو نوری در ازل کرد

من در زمان آواره‌ی آن لحظه هستم

وقتی که دستان تو «قاسم» را بغل کرد

آنگونه او را خوش در آغوشت کشیدی

تا بی تو بودن مرگ را پیشش عسل کرد

دست کریمت یاکریمان را غذا داد

شاه و گدا را لطف تو ضرب المثل کرد

با تو وجود عشق اثباتی نمی‌خواست

نور خدا را چشم هایت مستدل کرد

آورده‌ای از آسمان نور خدا را

چشم تو روشن کرد چشم مرتضی را

پای تو دوش مصطفی را عرش کرده

جبریل بالش را برایت فرش کرده

پای پیاده کعبه می‌آید به سویت

لب های زمزم تشنه‌ی آب وضویت

روح تو را از نور زهرا آفریدند

از اسم تو اسماء حسنا آفریدند

نام حسن  یعنی تمام حُسن دنیا

حالا من و دست کریم آل طاها

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

شب میلاد گل طاها شد

روشن از مقدم او دلها شد

شب میلاد گل یاسمن است

جلوه گر چهره ماه حسن است

نیمه ماه خدا کرده طلوع

قدسیان یکسره درذکرورکوع

باغ سرسبز ولا داده ثمر

فاطمه زاده یکی قرص قمر

ازقدومش همه جا گلشن شد

باغ سرسبز ولا روشن شد

روی زیباش بسی دیدنی است

بوسه از چهره او چیدنی است

دور گهواره او خیل ملک

میرسد هلهله از چرخ وفلک

ریزه خوار کرمش جمله شهان

زائر خاک درش خلق جهان

شهر یثرب همه در وجد وسرور

شد مدینه همه جا هاله نور

گشته خرم همه جا روی زمین

نه زمین بلکه سماوات برین

دربغل کرده نبی یاسمنش

میزند بوسه به روی حسنش

حیدر وفاطمه مشغول دعا

آمده نیمه مه شمس هدی

نیمه ماه خدا ماه صیام

آمده قرص قمر ماه تمام

حوریان آمده با صوت جلی

بهر تبریک به زهرا وعلی

همه در شادی و شورند وشعف

بهر تبریک به سلطان نجف

رمضان ماه خداوند ودود

برتو ومولد پاک تو درود

رمضان ماه دعا ماه نماز

ماه بشکفتن آن غنچه ناز

رمضان سفره عام حسن است

شهریار همه عالم حسن است

رمضان ماه شکوفا ئی هاست

رمضان ماه مصفا ئی هاست

شیعه را بار دگر یا رآمد

مونس ورهبر غمخوار آمد

جان بقربان علی وپسرش

به حسن دسته گل نوثمرش

ای بنازم بخدا وهنرش

به چنین حسن و جمال گهرش

آمده ماه دلارای علی

سبز پوش چمن ارای علی

امده سید بطحا ی عرب

آمده پور علی شاه عرب

آمده معنی قرآن مبین

وصفا بخش دل اهل یقین

آمده رهبر محبوب وکریم

این کریم است کریم است کریم

شده امشب همه جا غرق برات

میدهد لطف الهی برکات

اوبود رهبر ما درعرصات

داده بر شیعه خودرا ه نجات

هرکه خواهد که بگیردحسنات

بفرستد بجمالش صلوات

عاصیان آمده در نیمه ماه

بهرتان تکیه گه و پشت وپناه

اوکریمی است که با جود وکرم

در مدینه است چه بی قبر وحرم

اوکریمی است که با این همه جود

مثل باباش علی تنها بود

جان (مقــداد) فدای کرمت

قسمتش کن که بیاید حرمت

سیدرضا راستگو تخلص مقداد

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

وقتی نظر به حاجت بسیار می کنیم

تکیه به لطف حضرت دلدار می کنیم

 

تا که به دادمان برسد نسخه ی طبیب

خود را دوباره خسته و بیمار می کنیم

 

ویرانه ایم و با دمش آباد می شویم

وقتی یقین به قدرت معمار می کنیم

 

او آمده به جود و کرم آبرو دهد

مثل همه به رحمتش اقرار می کنیم

 

ماه خدا به نیمه رسید و دم اذان

با ذکر سبز یا حسن افطار می کنیم

 

در این شب خجسته که بابا شده علی

عیدی ما رسیده ز دست خود ِ علی

 

دنیا چشیده طعم مسیحایی تو را

هر لحظه دیده جلوه ی مولایی تو را

 

یوسف به قعر چاه غریبی، بسنده کرد

وقتی که دید نور تماشایی تو را

 

آری خدا همه هنرش را به رخ کشید

با دست خود رقم زده زیبایی تو را

 

چشم زمانه در تن دنیا ندیده است

یکدم لباس صبر و شکیبایی تو را

 

این وسعت کرامت تو ... ایهاالکریم

اثبات کرده صحبت آقایی تو را

 

ما را خدا نوشته فقیر عطای تو

صدها هزار حاتم طایی گدای تو

 

دریای التفات شما موج می زند

رو به سواحل دل ما موج می زند

 

در بین ربنای سحر های عاشقی

بی وقفه " التماس دعا " موج می زند

 

نام تو را که می برم احساس می کنم

لحظه به لحظه عطر خدا موج می زند

 

هر جا که می روم به تو برمی خورم ... حسن

اصلاً حضور تو همه جا موج می زند

 

حتماً برای دیدن فیض کرامت است ...

اینجا اگر که خیل گدا موج می زند

 

دیگر نمی شود به غم و غصه دل اسیر

دست مرا بگیری اگر ... ایها المُجیر

 

خورشید بی کرانه ی صبح ازل تویی

یکّه سوار عرصه ی علم و عمل تویی

 

در لحظه ی سرودن ِ از " عین " و " شین " و " قاف "

واژه به واژه بانی شعر و غزل تویی

 

لب واکن و به تلخی دوران امان نده

حالا که التماس لبان عسل تویی

 

از بس کریمی و به همه لطف می کنی

آقا میان اهل کرم، بی بدل تویی

 

هستی همیشه در همه جا یار مرتضی

پرچم به دست جبهه ی سرخ جمل تویی

 

ذکر لبان تو همه دم ناد فاطمه

هستی بزرگ و سید اولاد فاطمه

 

خاک مدینه مقبره ی جسم پرپرت

جانم فدای خاک مزار مطهرّت

 

خواهد نشانمان بدهد غربت تو را

خاکی اگر شده پر و بال کبوترت

 

ما جان نثار غربت عظمای زینبیم

دشمن کجا و مرقد زیبای خواهرت

 

لطف تو دست خالی ما را گرفته است

شد التماس و حاجت قلبی ّ نوکرت

 

از کنج آستان بقیع خودت، شبی

ما را ببر به کرببلای برادرت

 

آقا بیا و دیده ی ما را جلا بده

امشب به ما مجوّز کرببلا بده

 

بستم دخیل، حاجت خود را هنوز هم

بر دامن کرامت تو شاه با کرم

 

در هر امامزاده فقط گریه می کنم

با یاد قبر خاکی تو، ماه بی حرم

 

مانده به روی شانه ی زخمی ّ صبر تو

سنگینی کمرشکن کوه رنج و غم

 

دستی رسید و غنچه ی عمر تو چیده شد

وقتی که مانده بود به گلخانه یک قدم

 

لرزید آسمان و زمین لحظه ای که تو

دربین کوچه داد زدی  : " وای مادرم "

 

زلف سیاه رنگ تو شد، یک شبه سپید

در بین کوچه های مدینه شدی شهید

 

اسماعیل شبرنگ

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

میلاد حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک

میلاد دومین خورشید امامت و ولایت حضرت

              امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد

 

               

 آیینه ی سحر شد ، ماه رخش به افلا ک

         

از امتداد  نورش  ،روشن شده دل خا ک

          

نور امام  دوّم  ،آن  سوره ی   تبّسم

          

روح سحر نژاد ش، دارد نشان لولا ک

         

معراج سا حل نور، منزلگه حسن (ص)شد

         

روح الامین خبر داد ، در لحظه های ا درا ک

          

اسرار حسن رویش ، یک آسمان  نجا بت

          

یک آسمان ترنّم ، در  وسعتی  عطشنا ک

           

فصل  بشارت  عشق  ، آئین  مهرورزی

          

جاری شد از قد ومش ، بر جسم خا ک غمنا ک

          

آن نبض بی نیازی  ، امواج  سر فرا زی

          

عطر کرامت او ،  پیچید در رگ  خا ک

          

ذهنیّت شفاعت  ، جاری شد از شرا فت

           

فصل بلوغ  بخشش، آمد ز سوی افلا ک

           

عطر زلال حسنش ، پیچید در  سپیده

            

بهت  کویر  دل ها ، شد ساحل طربنا ک

            

شهد شفاعت او،  برصفحه ی   تصّور

            

گرد گناه را کرد ، از صفحه ی دلم پا ک

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

میلاد امام حسن مجتبی (ع)

حسن  آن   زاده زهرا . قدم   بنهاد  بر دنیا.
که تا روشن  کند  جان  را  زنور  عا لم بالا.

عجب میلاد مسعودی. توگویی نور معبودی .
روان گشته چویک رودی ازآن سرچشمه والا.

منور چشم  مشتاقان . کند شادی دل انسان.
که تا آرام گیرد جان .از آن مولود بی همتا.

به دنیا فخر دین آمد .کسا را چارمین آمد.
بلاغت را مبین آمد . زسوی  خالق  یکتا.

بزن بر طبل آزادی .بخوانم  نغمه  شادی.
حسن آمد شود هادی .در این دنیای وانفسا.

نبوت  آفرین  گوید .رسول  آخرین گوید.
کلیم  هم اینچنین گوید . مبارکباد از سینا.

دلا گویی حبیب آمد.به سر عمر رقیب آمد .
به بیماران طبیب آمد .بسان حضرت عیسا .

بیامد  اختر  ثانی  . کما ل لطف  رحمانی .
که  تا  در  عالم فانی . نماید ظلم را رسوا.

عزیز  مرتضی  آمد  .قدر  آمد  قضا  آمد .
به امر  حق رضا  آمد . بیامد عاشق شیدا.

گرفته پرچم حق را .زدست حضرت مولا .
سپرده برحسین آن را.که تا مذهب شود برپا.

حسن نامش حسن باشد .رخ نازش حسن باشد .
چو اخلاقش حسن باشد .گل خوشبوی دل آرا.

بشر نازد به این میلاد.بگردد شیعیان دلشاد.
سرای باغبان آباد .از این  سرو  قد  رعنا.

بری از هر چه عصیان شد.بدنیا نور ایمان شد .
علی را مونس جان شد.حسن آن طفل خوش سیما.

به  پیغمبر  نوید  آمد . که  میلاد  سعید  آمد.
چه  خورشیدی  پدید آمد . ویا ماهی شده پیدا.

جمالش نوردرظلمت.چو صبرش خودبود حکمت ..
حسن  آن آیت  رحمت  . بشد مظلوم و شد تنها.

ببیند  مرد   آزاده   اگر   دل   را  صفا  داده.
حسن را مادری زاده .که بر خلقت  بود مبنا.

به هرچشمی که حق بین است.حسن ازآل یاسین است..
که جدش واضع  دین  است.علی را  گفته  او  بابا.

اگر  کردار  او  جویی . چو   ذیفر  را ه  او پویی
چو ذکرش  برملا گویی  . شوی محشور با مولا

 
 
سه شنبه 19 بهمن 1395  11:46 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها