0

اشعار ولادت امام حسن (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

گفتم غزلی در خور نامت بنویسم 

اندازه ی وسعم ز مقامت بنویسم

 

ای  محشر امروز چه تشبیه بیارم

از قد تو فردای قیامت بنویسم

 



من قطره ام از عهده ی من بر نمی آید

از حضرت دریای کرامت بنویسم

 

لطف تو مرا پشت در خانه ات آورد

تا اینکه علیکم به سلامت بنویسم

 

شان تو نگنجید و از این قاب در آمد

دیدم که غزل مثنوی از آب در آمد

 

من ایل و تبارم سر این سفره نشستند

جمع کس و کارم سر این سفره نشستند

 

در باغ نگاه تو من کال رسیدم

پر سوخته بودم به پر و بال رسیدم

 

هم رنگ نگاه تو  شده دامن دریا

 آئینه زده ریسه به پیراهن دریا

 

اول نوه ی دختری خلق عظیمی

تو جلوه  ی پیغمبری خلق عظیمی

 

مدیون تو هستند همه مردم عالم

نان عمل توست سر سفره ی آدم

 

مضمون سخاوت ز تو الهام گرفته

از صندوق قرض الحسنت وام گرفته

 

حرف کرَم تو همه جا ورد زبان است

چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است

 

صابر خراسانی

 

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1395  11:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

خبری نیست اگر معجزه ای بر پا شد

خبری نیست اگر سینه ی دریا وا شد

خبری نیست که دریا، صدف موسی شد

خبر آن است که گفتند علی بابا شد

 

امشب از جام جنون مِی زده، کم نگذارید

که من عاشق شده ام، سر به سَرم نگذارید

شب چه روشن شده، انگار زمین زر شده است

ماه در هاله ی خورشید، شبش سر شده است

گوش عالم، همه از هلهله ای، کر شده است

آی جبریل بگو، فاطمه مادر شده است

گیسویش باز گذارید که دل ها برده

پسرِ ارشد زهرا، دلِ زهرا برده

جز لبت هیچ کجا، شهد و نمک با هم نیست

غیر زهرا، به نگاه تو کسی مَحرَم نیست

هر که خود را سگ کوی تو نخواند، آدم نیست

الحق ای ماه، که رخسار خدایی داری

که خدایی رخ انگشت نمایی داری

تا که گیسوی شکن در شکنت در هم شد

خوب شد، روی همه حُسن فروشان کم شد

راه گلخانه ی تو، جاده ی ابریشم شد

تا که آدم به خود آمد که چه شد، آدم شد

خوش به این ناز بنازیم که دیدن دارد

این همه حُسن، به حق، سینه دریدن دارد

آسمان دامنی از ماه و زحل ریخته است

چه قَدَر در قَدَمت تاج محل ریخته است

طرح اَبروی تو را دست ازل ریخته است

و خدا خود به لبان تو عسل ریخته است

دَمِ تو، کهنه شرابی ست که تاکم کرده

خوش به حال دل من، عشق هلاکم کرده

چشم تو باز شد و کار به محشر افتاد

یوسف از چشم زلیخای دل، آخر افتاد

هرکه سر، پای تو نگذاشته با سر افتاد

هر که با عشق در افتاد، خودش ور افتاد

بعد از این، کوچه ی ما، کوچه ی بن بست شده

نه فقط چشم همه، چشم خدا مست شده

تیغ صلح تو قد افراشت که دین خم نشود

کربلا جز به قعود تو مجسم نشود

هر که مجنون تو ای لیلی عالم نشود

چه خیالی ست، بهشتم به جهنم نشود

لطف زهراست که در دل دو هدیه داریم

هم حسینیه در آن، هم حسنیه داریم

رو به چشم دلمان، منظره ای وا کردی

تا افق های خدا، پنجره ای وا کردی

با ضریحی که نداری، گره ای وا کردی

عقده ای در دلت از خاطره ای وا کردی

کوچه ای تنگ و ، دلی سنگ و ، صدای سیلی

وای، خون میچکد انگار ز جای سیلی

با همین زخم، همین عقده و غم میسازیم

تا که یک روز برای تو حرم میسازیم

صحن هایی همه بر عشق، قسم میسازیم

در حرم سینه زنان نوحه و دَم میسازیم

هرکه دارد غم آن زلفِ رها بسم الله

هرکه دارد هوس کربُ بلا بسم الله

 

حسن لطفی

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1395  11:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

من و ماهی که سر تا سر خدایی است

من و ماهی که پایان جدایی است

 

من و مهمانی قرآن و عترت

که ثقلین نبی در حق نمایی است

 

 

نمی دانم چه کس کرده دعایم

که هر چه دارم از فیض دعایی است

 

کنم تا اینکه جبران گذشته

وجودم طالب فیض و عطایی است

 

توکل بر خدا کردم که گفتند

بیا امشب که عید مجتبایی است

 

خدا باب کرم را باز کرده

گنه بخشی زنو آغاز کرده

 

خدا تفسیر کوثر کرده امشب

عجب لطفی مقدرکرده  امشب

 

به زهرا نام مادر را عطا کرد

گلی تقدیم حیدر کرده امشب

 

لقب بر یک زن پست و عقیمه

معین لفظ ابتر کرده امشب

 

برای شرح اسم یا کریمش

به دنیا لطف دیگر کرده امشب

 

حسن را سفره دار خانه ی خود

خدا تا روز محشر کرده امشب

 

حسن آمد خدا معروف گردید

به احسان وکرم موصوف گردید

 

حسن را باید از قرآن شناسیم

به بطنِ کهف و الرحمن شناسیم

 

حسن را باید از کوثر ،نباء ،نور

ز بسم الله تا پایان شناسیم

 

حسن که سوره ی المومنون است

امیر جنت و رضوان شناسیم

 

حسن را وقت سفره پهن کردن

که دارد دست پر احسان شناسیم

 

حسن که در جمل حیدر ترین است

چو رعد و برق بر عدوان شناسیم

 

حسن را زینب کبری شناسد

نبی و حیدر و زهرا شناسد

 

نبی گوید لب خندان حسن جان

زند بوسه بگوید جان حسن جان

 

به لبخندی ملیح و مادرانه

بگوید بانوی قرآن حسن جان

 

علی ما بین شُکر حق تعالی

بگوید با دل شادان حسن جان

 

ملائک همره جبریل گفتند

به قربان تو انس و جان حسن جان

 

شده تسبیح و ذکر ما تولّا

چه در ظاهر چه در پنهان حسن جان

 

حسن جان ای حسن جان روزی ماست

که بین ذکر ها این ذکر احلاست

 

حسن سبزی باغ مصطفی بود

که از ما قبل خلقت مجتبی بود

 

و ما ادرک ما لیله شنیدی ؟

حسن قدر شب قدر خدا بود

 

سحر با مادرش میرفت سجده

همیشه محرم خیر النسا بود

 

کنار مادر خود در مناجات

به هنگام قیامش روی پا بود

 

ورم میکرد پای ام زینب

حسن هم ناظر آن صحنه ها بود

 

حسن که کودگار دلبری بود

قسم بر روی ماهش مادری بود

 

حسن میخانه در میخانه دارد

دوصد مست به کف پیمانه دارد

 

همانکه هر کسی که شد حسینی

ز لطف او دل دیوانه دارد

 

خودش فرمود : زوار حسینم

بداند پهلوی من خانه دارد

 

کریمی که هنوز اندر مدینه

عطا بر هر گدا مردانه دارد

 

به شهر مادرش که بی مزار است

حرم دارد ؟نه یک ویرانه دارد

 

الهی مرقدش را ما بسازیم

که تا محشر بر این خدمت بنازیم

 

جواد حیدری

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1395  11:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

این خانواده آینه های خدائی اند
در انتهای جاده ی بي انتهائي اند
خیل ملک مقابلشان سجده می کنند
اینها خدا نی اند ولیکن خدائی اند

هر کس که می رسد سر اطعام می برند
فرقی نمی کند که فقیران کجائی اند
یک "السلام" و یک "و علیک السلام "سبز
اینها همان مقدمه ی آشنائی اند
صدها هزار مثل سلیمان در این حرم
مشغول لحظه های شریف گدائی اند
سوگند ميخوريم كه پروانه زاده ايم
همسايه ي قديمي اين خانواده ايم
تو آسمان جودي ما يا كريم تو
پرواز ميكند دل ما تا حريم تو
احساس ميكنم به تو نزديك ميشوم
وقتي كه مي وزد سر راهم نسيم تو
وقت كرامت است كه از راه آمده است
آن آشناي كوچه نشين قديم تو
قرآن بي بديل ، حروف مقطّعه
كي ميرسم به فهم الف لام ميم تو
سوگند ميدهيم خدا را در اين سحر
بر پينه هاي رحمت دست كريم تو
ما را هميشه سائل دست شما كند
ما را به زير پاي شما خاك پا كند
دست مرا بگير كه عاشق ترم كني
سلمان خانواده ي پيغمبرم كني
من در قنوت نيمه شبت دور ميزنم
شايد مرا بگيري و انگشترم كني
آن شاخه ي گلم كه به دست تو داده اند
تا هركجا كه خواست دلت پرپرم كني

 

من آمدم كه بين سحرهاي اشتياق

بال مرا بگيري و خرج حرم كني

 

بال و پر شكسته به دردم نميخورد

انگار بهتر است كه خاكسترم كني

 

روزي آب و سفره ي نان مني حسن

ماهِ مباركِ رمضان مني حسن

 

اي در هواي پاك نگاهت سلام ها

نامت نداشت سابقه اي بين نامها

 

اي سبزي بهار خدا سير ميشوند

از عطر سفره هاي حضورت مشام ها

 

بيرون بيا و چشم مرا هم قدم بزن

هم سفره ي فروتن جمع غلام ها

 

در كوچه ات كسي به كسي جا نميدهد

مكثي نما به شوق چنين ازحام ها

 

سائل شدن كنار نگاه تو واجب است

وقتي گدا به چشم تو دارد مقام ها

 

تو سفره دار شهر خدا ما گداي تو

مثل كبوتريم و اسير هواي تو

 

آنكس كه پيش پاي شما خم نميشود

در خانه ي فرشته هم آدم نميشود

 

آقاي من بدون توسل به نام تو

حالي براي توبه فراهم نميشود

 

دست مرا بگير و به سمت خدا ببر

چيزي كه از بزرگيتان كم نميشود

 

آرامش تو باعث طوفان كربلاست

بي صلح تو قيام مُحَرم نميشود

 

هركس كه بر نجابتِ صلح و سكوت تو

مؤمن نميشود ، به جهنّم نميشود

 

تا كربلا رسيد صداي سكوت تو

اين قيل و قال ها به فداي سكوت تو

 

اي از هزار حاتم طائي كريم تر

لطف تو از تمام كريمان قديم تر

 

مي آوري به وجد تو پروردگار را

اي از زبان حضرت موسي كليم تر

 

تو ابتداي نسل طهوراي كوثري

هركس حسودتر به تو باشد عقيم تر

 

در اين مسير رو به خدايي نديده ايم

از رد پاي گيوه ي تو مستقيم تر

 

در كربلا به آينه ات سنگ ميزنند

هركس شبيه تر به تو جرمش عظيم تر

 

آقا تو در كلام خلاصه نميشوي

در حضرت و امام خلاصه نميشوي

 

اي ياكريم خسته چه كردند با پرت

اين زهر ِ پر شراره چه آورده بر سرت

 

از لحظه اي كه رنگ نگاهت كبود شد

رنگي دگر نرفته مناجات خواهرت

 

با اينكه اي غريب ، تو بودي امام شهر

اما كسي نخواند نمازي به پيكرت

 

تابوت را نشانه گرفتند به تيرها

آن هم كجا به پيش دو چشم برادرت

 

دلهاي ما به ياد تو اي بي حرمترين

پر ميزند به سمت بقيع مطهرت

 

تا كِي لبم به خاك بقيعت نميرسد

بر آستان پاكِ رفيعت نميرسد

 

علي اكبر لطيفيان

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1395  11:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

عاشق شدن ز خیمه ی لیلا شروع شده است

دیوانگی ز دامن صحرا شروع شده است

 

مجنون شدیم و دربه در کوچه ها شدیم

آوارگی ما هم از اینجا شروع شده است

 

 

ما را به سمت کوچه ی عشاق برده اند

جایی که جلوه های تمنا شروع شده است

 

دیگر زمان دربه دری ها تمام شد

حالا زمان عاشقی ما شروع شده است

 

تو آمدی و حضرت حیدر پدر شده

دوران مادرانه ی زهرا شروع شده است

 

ای ابتدای سوره ی کوثر خوش آمدی

ای اولین حسین پیمبر خوش آمدی

 

تو آمدی و شاخه ی طوبی ثمر گرفت

آخر دعای سبز پیمبر اثر گرفت

 

ای بانمک ترین پسر های فاطمه

تو آمدی و بوسه ز رویت پدر گرفت

 

ای قوت  همیشه ی بازوی مرتضی

فتح الفتوح کردی و لشگر جگر گرفت

 

وقتی که می زنی به دل لشگر جمل

دیگر نمی شود دم تیغت سپر گرفت

 

از دست نعره های بلندت به معرکه

دشمن فرار کرده و راه مفر گرفت

 

بالا بزن نقابت خودت را یل جمل

معنا بده به جمله احلی من العسل

 

روزه گرفته ایم که باران بیاورید

از سفره ی کریم کمی نان بیاورید

 

عمری است روزی ام ز سر سفره ی شماست

از این به بعد نان فراوان بیاورید

 

ما را غبار کوی شما زنده می کند

بر این دل سیاه کمی جان بیاورید

 

یا ایها الکریم، تصدّق... گدا رسید

بر این گدا رحمت و احسان بیاورید

 

زهرا به گریه بر حسنش شاد می شود

لطفی کنید دیده ی گریان بیاورید

 

ای بانی همیشه ی اشک و بکا حسن

ای روضه خوان اول کرببلا حسن

 

سر را بگیر و راه خدا را نشان بده

وقت نماز مغرب ما تو اذان بده

 

هرجا که سفره ی کرمی پهن می شود

از آن بساط روزی افطارمان بده

 

قرآن بخوان تا که مسلمان تو شویم

دل را شبیه مردک شامی تکان بده

 

من گریه می کنم برای تو، پس تو هم

از کوری ام به روز قیامت امان بده

 

حالا که تو کریمی و آقای عالمی

ما را به کربلا ببر آنجا مکان بده

 

هر سفره ایی که سفره آقا نمی شود

هر بچه ایی که بچه ی مولا نمی شود

 

شان تو را خدای به موسی نداده است

از معجزات تو که به عیسی نداده است

 

شاهان روزگار گدای در تواند

رزق تو را به سفره ی آنها نداده است

 

صلحی که کرده ای تو، کم از کربلا نداشت

دیگر به کس شبیه تو تقوا نداده است

 

باید عصای فاطمه باشی به کوچه ها

بی خود تو را خدای به زهرا نداده است

 

از اشک چشم توست اگر گریه می کنم

بر روضه های پاره جگر گریه می کنم

 

امیر حسین محمود پور

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1395  11:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

سرم را در عدم خاك تو کردند

تو را سينه مرا چاك تو كردند

تو را با ناز لولاك آفريدند

مرا اعراب لولاك تو كردند

 

تو را در حمد، مالك نام دادند

مرا هم جُزء املاك تو كردند

اگر ما را گِل از عشقت سرشتند

به آب چشم نمناك تو كردند

حديث شمع را بر خاك ليلى

از آن بزم طربناك تو كردند

تو فهميدى گدايت مستحق است

مرا ممنون ادراك تو كردند

چه روى دلگشائى دارى اى يار

عجب بزم صفائى دارى اى يار

مُقيم شال سبز دلبرانم

سرشكم كز گريبانى روانم

نرويَد از مزارم جُز لطافت

كه منهم بهره‏مند از آسمانم

بجز خاك قدوم عشقبازان

نباشد در ميان سُرمه دانم

خريدار غمم، مسكين دردم

گرفتار توأم سرگرم جانم

گدايت جبرئيل و عرش جايت

رسولى، بنده‏اى، ربّى ندانم

پريشانم اگر ديوانه هستم

سر زلفى پىِ يك شانه هستم

خزان با خط سبز تو بهار است

لبم با ياد لعل تو خمار است

حسن را مى‏سزد گر سجده سازم

امام نيزه‏ها مأموم يار است

قعودت بستر سرخ حسينى

ميان صلح تو صد ذوالفقار است

جمل از پا فتاد از نيزه تو

دو دست تو دو دست كردگار است

شهيد كربلا خود بارگاهى است

شهيد مجتبى هم بى مزار است

نمى‏داند غمى جز بيقرارى

هر آنكس كه اسير اين ديار است

دل از من بيقرارى از من اى يار

لطافت از تو زارى از من اى يار

بدانستم ز تو اكنون كرم چيست؟

ندارد فرق زَر يا كه دِرَم چيست؟

هر آنجا كه تويى ميخانه آنجاست

به دنبال توأم ديگر حرم چيست؟

تو را مشتاق هستم هل اتايم

كنار روى تو ديگر ارم چيست؟

اگر پاى غم تو در ميان است

بپرس از پاى خود كه اين سرم چيست؟

اگر كه شاهد خلق گدايى

تو ميدانى كه روح و پيكرم چيست؟

سرم با دامن تو انس دارد

بگو دردانه چشم ترم چيست؟

بسوزان و به بادم دِه سحرگاه

كه بر پايت نشينم گاه و بيگاه

شاعر:محمد سهرابی

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1395  11:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

دلم امشب صفا دارد    

همه شور دعا دارد

شده چشم و نظر امشب      

سوی بیت الولا دارد

 

گل باغ ولا آمد

حسن مجتبی آمد

امشب از یمن میلادش

به دل ما صفا آمد

از فدم او      خانه زهرا    شوق و طراوت گرفته

شهر مدینه     حال و هوای   وادی جنت گرفته

آنکه محراب من باشد

بخدا طاق ابرویش

سحر از دامن زهرا

زده سر گلشن رویش

دل وجانم فدای او

سر من خاک پای او

او کریم است و او مولا

من مسکین گدای او

سبط پیمبر     هستی حیدر     زاده کوثر حسن جان

جان جهان و   روح روان و  بر همه رهبر حسن جان

شده بیت الولا امشب غرق نور از حضورت

                    شده هستی تماشائی زتجلای نورت

حسنی تو که در پایت دل عالم فتاده

                   لب لعل رسول الله به لبت بوسه داده

باغ وبهارم        صبر و قرارم      مونس و یارم حسن جان

پشت وپناهم      عزت و جاهم     دارو ندارم حسن جان

دل عاشق چه میگردی

به هوای بقیعش

بزن از عشق او جامی

به صفای بقیعش

دل زارم هوائی شد

به هوای حریمش

چشم هستی بود امشب

سوی دست کریمش

سبط پیمبر    هستی حیدر          زاده کوثر حسن جان

جان جهان و     روح روان و           حامی رهبر حسن جان

 

 

منبع:سایت نکته های آموزنده

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1395  11:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

این ماه رسول است که از ماه صیامش

پیوسته درود و صلوات است و سلامش

برتر بوَد از منقبت و مدح خلایق

قدر و شرف و عزت و اجلال و مقامش

 

روشن شده چشم علی از پرتو حسنش

شیرین شده کام نبی از شهد کلامش

هم فوج ملایک همه افتاده به خاکش

هم خیل نبیّین همه خواندند امامش

رضوان اگر از دوستی‌اش دست بدارد

والله قسم بوی بهشت است حرامش

دشنام شنیدن کرم و لطف نمودن

این است همان عادت و احسان و مرامش

بر آب بقا ناز کند تا صف محشر

گر خضر گذارد لب خود بر لب جامش


در حسن خداییش ببینید و ببینید

خلق خوش جد خوی پدر عصمت مامش

از بس‌که حسن در حسن است‌و همه حُسن است

از سوی خداوند حسن آمده نامش

نبْود عجب آرند اگر دست توسّل

خیل ملک از عرش به مرغ لب بامش

فریاد حسین‌بن علی داشت سکوتش

شمشیر شرر بار علی بود پیامش

بر تربت بی‌شمع و چراغش بنویسید

والله قسم صبر حسن بود قیامش

زیباتر و بالاتر از این است که هر صبح

یا مهر بخوانند و یا ماه تمامش

بالله نگفتند نگفتند نگفتند

گویند اگر خلق جهان مدح مدامش

من خارم و اوصاف گل از خار نیارید

ایـن کـار جـز از خالق دادار نیاید

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1395  11:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امشب آمد نگار من از راه

آمد عید کریم آل الله

شب علی سر شد      فاطمه مادر شد

روشن از این مولود     چشم پیمبر شد

 

ای ماه تابانم       مولا حسن جانم مولا حسن جانم

دامن دامن ز گلشن کوثر

گل می ریزد به شهر پیغمبر

هستی امشب چشم تماشا شد

مست روی عزیز زهرا شد

گل به چمن آمد     امید من آمد

بشارت ای یاران     عید حسن آمد

ای ماه تابانم   مولا حسن جانم مولا حسن جانم

زجام تو مستم     من بتو دلبستم   ببین توای مولا   که من تهیدستم

توزینت بخش ماه قرآنی

تو شمع بزم روزه دارانی

ای گل خوشبویم    نظر نما سویم

که تانفس دارم    حسن حسن گویم

ای ماه تابانم   مولا حسن جانم مولا حسن جانم

آنکه صبرش شکوفه غم بود

یثرب او را چو کوفه غم بود

دل خدا جویش    اسیر غمها بود

چو باب مظلومش     همیشه تنها بود

گنج مهرت به سینه دارم من

در دل شوق مدینه دارم من

توملت ما را      همیشه یاور باش

به عرصه عالم     حامی رهبر باش

ای ماه تابانم       مولا حسن جانم مولا حسن جانم

 

 

منبع:سایت نکته های آموزنده

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1395  11:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

ماه روزه و ماه ذكر و دعا مبارك است
شد ولادت حضرت مجتبي مبارك است
اي رخت چراغ انجمن خوش آمدي
نور دیدة ابوالحسن خوش  آمدی

 

یابن الزهرا خوش آمدي يابن الزهرا
اي به عالمي مقتدا حسن
اي چراغ حسن خدا حسن
امید قلب علی یا حسن
دل از تو شد منجلي يا حسن
عيد ميلادت مبارك باد
شيعه چشم دل واكن و مظهر خدا ببين
در مه خدا ماه پيغمبر خدا ببين
جلوه گر شده جمال ذات كبريا
خنده مي زند به روي ختم الانبيا
يابن الزهرا خوش آمدي يابن الزهرا
اي جمال نوراني خدا
اي چراغ مهماني خدا
یم كمال محمد تويي
كريم آل محمد تويي
عيد ميلادت مبارك باد
اي ولايتت طاعت و روزه و نماز ما
اي به درگهت روي راز ما نياز ما
از ولادت تو زنده شد قيام ما
بر تو و علي و فاطمه سلام ما
يابن الزهرا خوش آمدي يابن الزهرا
شمع محفل احمدي حسن
سيدي حسن سيدي حسن
چراغ و چشم رسول خدا
تمام خلقت به خاكت فدا
عيد ميلادت مبارك باد
شانة رسول خدا و علي مقام تو
صلح و صبر تو حلم تو راه تو و قيام تو
لالة بهشت آرزوي فاطمه
فخر مرتضی و آبروي فاطمه
يابن الزهرا خوش آمدي يابن الزهرا
تو تمام جود و عنايتي
تو چراغ راه هدايتي
بهشت دل باغ آباد توست
كه موسم عيد ميلاد توست
عيد ميلادت مبارك باد

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1395  11:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

آمدی با تجلّی توحید
به زمین آوری شرافت را
ببری از میان این مردم
غفلت و کفر و جاهلیت را

 

ولی افسوس عدّه ای بودند
غرق در ظلمت و تباهی ها
در حضور زلال تو حتّی
پِیِ مال و مقام خواهی ها

سال ها در کنار تو امّا
دلشان از تب تو عاری بود
چیزی از نور تو نفهمیدند
کار آن ها سیاهکاری بود

در دل این اهالی ظلمت
کاش یک جلوه نور ایمان بود
بین دل های سخت و سنگیِ‌شان
اثری از رسوخ قرآن بود
 
چه به روز دل تو آورده
غفلت نا تمام این مردم؟
در دل تو قرار ماندن نیست
خسته ای از مرام این مردم
 
آخرین روزها خودت دیدی
فتنه ای سهمگین رقم می خورد
و شکوه سپاه پر شورت
باز با خدعه ها به هم می خورد

پیش چشمان گریه پوشت باز
ببرق ظلم را علم کردند
ساحتت را به تهمت هذیان
چه وقیحانه متهم کردند
 
لحظه های وداع تو افسوس
دل نداده کسی به زمزمه ات
یک جهان راز و یک جهان غم داشت
خنده ی گریه پوش فاطمه ات

بعد تو در میان اصحابت
چه می آید به روز سیره ی تو
می روی و غریب تر از پیش
بین نامردمان عشیره ی تو

خوش به حال ستارگانی که
با طلوع تو رو سپید شدند
از تب فتنه در امان ماندند
در رکاب شما شهید شدند
 
می روی و در این غریبستان
بی تو دق می کنند سلمان ها
دست های علی و زخم طناب
وای از این ظاهراً مسلمان ها
 
راه توحیدی ولایت را
همگی سد شدند بعد از تو
جز علی و فدائیان علی
همه مرتد شدند بعد از تو

حیف خورشید من به این زودی
حرف هایت ز یاد می رفت و ...
در کنار سقیفه ی ظلمت
هستی تو به باد می رفت و ...

شاهدی این همه مصیبت را
این غم و درد بی نهایت را
آه اما کسی نمی شنود
غربت سرخ ناله هایت را:

چه شده از بهشت روشن من
اینچنین بوی دود می آید؟
از افق های چشم مهتابم
ناله هایی کبود می آید
 
این همان کوثر است ای مردم
پس چه شد حرمت ذوی القربی؟
آه آیا درست می بینم
آتش و بال چادر زهرا
 
آه تنها سه روز بعد از من
اجر من را چه خوب ادا کردید!
بر سر یاس دامن یاسین
بین دیوار و در چه آوردید!
 
غربت تو هنوز هم جاری‌ست
قصّه ی تلخ خواب این مردم
منتظر در غروب بی یاری ‌ست
سال ها آفتاب این مردم

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1395  11:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امشب که چشامون داره شوق زیارت ماه
ماهی که دلا رو می بره با یه گوشه نگاه
قنداقه آفتاب مدینه،تو آغوش امیر المومینه
پیغمبر از لبای نازنینش؛وقت افطار داره بوسه می چینه

 

گلبارونه آسمونا،جبرئل از عرش اعلی
می گه تبریک به پیامبر،آخه بابا شده حیدر
می شم کبوتری تا حریم اهل بیت
برای زیارت کریم اهلبیت

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1395  11:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

نور خدا نخله ى سینا، حسن
هوش ربا، از دل موسى حسن
نغمه ى داوود از او پر ز شور
راز شفا بخشى عیسى حسن

 

داد سلامش، ز ادب چون خلیل
كرد سلام آتش او را حسن
نوگل و ریحانه‏ ى ختم رسل
شاخه ى پر سایه ‏ى طوبى حسن
یاسمن سرو قد سبز پوش
سیم تن گلرخ زیبا حسن
بنده‏ ى محبوب خدا مجتبى
روشنى دیده‏ ى زهرا حسن
در صفت جود یدالله را
آیت كبرى، ید بیضا حسن
شاه جوانان بهشت برین
سبط نبى فاطمه سیما حسن
كفه‏ ى شاهین ترازوى عشق
هست حسین بن على با حسن
هر دو به عرش عظمت گوشوار
سرخ حسین آمد و خضرا حسن
هر دو یكى، هر دو نكوتر ز خوب
چون حسنین اند دو همتا حسن
تا نشود این یك از آن، اشتباه
یاء حسین است در اینجا حسن
گر نبود كوچكى سن و سال
نام حسین است به معنى حسن
فرق حسین است و حسن حرف یاء
این حسن است، آن دگرى یا حسن
من كه «حسان» این همه دارم گناه
كیست پناهم دهد الا حسن

 

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1395  11:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

ما كوير و نگاه تو دريا *** از كرم كن به خشكسالي ما

روزه داران يك نگاه توايم *** سفره دار قديمي دنيا

تو رسيدي و كوچه بند آمد *** بار ديگر ز ازدحام گدا

بين اين خانواده تنها تو *** مي شوي عشق ارشد مولا

 

پسرانش اگر چه مادرين *** از همه مادري تري آقا

وقت تقسيم نان و خرمايت *** سمت تو دست آسمانيها

رزم روز جمل چه غوغا بود *** برق تيغت چو تيغ مولا بود

حضرت عشق مجتبي علي *** كيسه بر دوش پا به پاي علي

نمك خنده هاي تو كافيست *** بهر افطار روزه هاي علي

تا دوباره دل از پدر ببري *** دو سه آيه بخوان براي علي

بين آغوش او بخواب آرام *** تا بهاري شود هواي علي

از سر سفره ي تو نان مي خورد ***‌ در كرم خانه ات گداي علي

آيه ي وان يكاد نازل شد ***‌ بر جمال تو از خداي علي

حك شده روي صفحه ي قلبم *** حسن ابن علي خداي كرم

جستجو مي كند هوايت را ***‌ چشم من گاه رد پايت را

جان ناقابلم فدائيه تو *** رد نكن جان رو نمايت را

اي خداي كرم بيا پر كن ***‌ كاسه ي خالي گدايت را

تو كريمي اگر چه لشگر برد *** از سر شانه ات عبايت را

تو رسيدي نشانمان دادي *** بركاتهاي بي نهايت را

جا بده مثل ساير مردم *** گوشه ي سفره بي نوايت را

و رطب از لب تو خورد علي ***‌ مادرت را به تو سپرد علي

عاشقت ميل پرزدن دارد *** ميل باغ و گل و چمن دارد

رنگ سبزي تمامي جنت *** منعكس از رخ حسن دارد

من قسم ميخورم كه عشق او *** سهم در سرنوشت من دارد

شيره ي جان فاطمه خوردن *** اين چنين هم حسن شدن دارد
نه زمين بلكه در تمامي عرش *** جلوه از نور خويشتن  دارد

بر طاله ام اسير شدن را رقم زدن *** روزي كه نقش خلقت من را رقم زدن

بر روي لوح اين دل بي تابم از ازل *** با رنگ سبز نام حسن را رقم زدن

آقا بهانه بود كه در صفحه ي زمين *** جاني خداي گونه به اين تن رقم زدن

صبر حسن مقدمه ي ظهر كربلاست *** اينگونه شد كه داغ كفن را رقم زدن

اي صبر تو مقدمه ي كار كربلا *** پيش تو سر به زير علمدار كربلا

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1395  11:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسن (ع)

امشب که فرشتگان سخن می گویند

گویا سخن از زبان من می گویند

ذکر لبشان شنیدنی تر شده است

در ارض و سما حسن حسن می گویند

 

***

خاک قدمش شمیم جنت دارد

در هر نفسش عطر اجابت دارد

اعجاز محمدی ست در چشمانش

از بس که به جد خود شباهت دارد

 ***

ای زمزمه صبح و نسیم ادرکنی

آئینه رحمان و رحیم ادرکنی

ای در کرم و سخاوت و آقایی

بی خاتمه ، ایها الکریم ادرکنی

***

مانند علی لحن فصیحی داری

در چهره خود نور ملیحی داری

آقا حرم الله شده دلهامان

در هر دل بی تاب ضریحی داری

شاعر:یوسف رحیمی

 
 
یک شنبه 17 بهمن 1395  11:31 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها