0

جشن میانه زمستان

 
khodaeem1
khodaeem1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 89277
محل سکونت : خراسان رضوی

جشن میانه زمستان

۱۵ بهمن ماه چهل وپنجمین روز زمستان و میانه زمستان است که در گذشته در این روز جشنی به همین نام برگزار می‌شد. جشنی فراموش شده که در آیین گذشتگان ما وجود داشته و در این روز به شادی و پایکوبی می‌پرداختند.

 

در روزگاران قدیم در نیمه زمستان یعنی ۱۵ بهمن ماه نیاکان ما جشنی برگزار می‌کردند و به شادی و پایکوبی می‌پرداختند. چون کمر غول سرما شکسته می‌شد و به اصطلاح زمین دوباره زنده می‌شد و شروع به نفس کشیدن می‌کرد.

 

جشن میانه زمستان گاهنباری فراموش شده است که دلیل فراموشی آن دانسته نیست. با این وجود برخی دیگر از جشن‌های میانه زمستان، بازمانده‌ای از این گاهنبار هستند. همچنین آغاز سال نو در تقویم‌های شمال غربی هندوکش در افغانستان امروزی، آغاز سال نو در تقویم‌های محلی لرستان، بختیاری و کردستان بنام «وَهار کردی» و همچنین هنگام جشن مهرگان («میر ما/ مهرماه») در تقویم طبری و نیز همین ایام، زمان برگزاری جشن «پیر شالیار/ پیر شهریار» در «اورامانات» کردستان است.

 
 

گاهنبار چیست؟

گاهنبار یا گاهبار یا گَهَنبار در اسطوره‌های زرتشتی و آریایی آن شش روزی است که خدا دنیا را آفرید و در کتاب زند از زرتشت نقل می‌کنند که اهورامزدا دنیا را در شش «گاه» آفرید و اولِ هر گاهی نامی دارد و در اولِ هر گاهی جشنی سازند. همانطور که در دین‌های سامی، آفریدگار، جهان هستی را در شش روز می‌آفریند، در دین ایرانیان کهن نیز اهورامزدا آفرینش جهان مادی را در شش گاهنبار به انجام می‌رساند. به این ترتیب که در یسنا آمده است:

 

Maidh-yo-zarem: (میدیوزَرِیم): نخستین گاهنبار روز پانزدهم اردیبهشت‌ماه، چهل‌وپنجمین روز از اول سال که در آن «آسمان» آفریده شد.

 

Maidh-yo-shema: (میدیوشـِیم): روز پانزدهم تیرماه، صدوپنجمین روز سال که در این روز «آب» آفریده شد.

 

Paiti-shahem: (پَـیته‌شَـهیم): روز سی‌ام شهریورماه صدوهشتادمین روز سال که در این روز «زمین» آفریده شد.

 

Aya-threm: (اَیاسرِم ): سی‌ام مهرماه، دویست‌ودهمین روز سال که در آن «گیاه» آفریده شد.

 

Maidh-ya-rem: (میدیارِم): بیستم دی‌ماه، دویست‌ونودمین روز سال که «جانوران» آفریده شدند.

 

Hamas-path-maedem: (هَـمَـسپَـتمَدُم): در آخرین روز کبیسه سال، یعنی سیصدوشصت‌وپنجمین روز سال، که آن را وهیشتواشت‌گاه می‌نامند که «مردمان» آفریده شدند.

 

هریک از جشن‌های ششگانه گاهنبارها پنج روز به‌طول می‌انجامیده و آخرین روز هر گاهنبار مهم‌ترین روز جشن بوده است. این آیین با رای شورای عالی سیاست‌گذاری ثبت میراث معنوی در سیاههٔ آیین‌های ملی ایران ثبت شده است.

 

پیدایش گاهنبار را از روزگار پیشدادیان می‌دانند. نخستین بنیان‌گذار گهنبار، جمشید دانسته شده است. گاهنبارها با پیشه دیرینه زندگی ایرانیان گره خورده است. گهنبارها با کشاورزی و دامداری و زندگی کشاورزی پیوند بنیادین دارند. گهنبار در آغاز جشن کشاورزی بوده است. هر کدام از گهنبارها، برابر با زمانی است که دگرگونی‌های بنیادین برای کشاورزان رخ می‌دهد و این دگرگونی‌ها با خود جشن و شادی می‌آورد.

 

جشن میانه زمستان

 

گهنبارها جشن بزرگداشت آفرینش هستند زیرا در اسطوره‌های زرتشتی جهان در هفت مرحله آفریده شده است. نخست آسمان، سپس آب، سوم زمین، چهارم گیاه، پنجم جانور، ششم انسان، هفتم آتش که همانا انرژی، نیرو و توان جنبش در هستی است. شش گهنبار جشن پاسداشت این آفریده‌هاست و به همین سبب برخی دانشمندان نوروز را جشن آفرینش آتش و بزرگداشت آن می‌دانند.

 

گهنبار، آیین و جشنی است که از دیرباز در پهنه ایران فرهنگی، به‌پا داشته می‌شده، جشنی که نخستین پایه و مایه آن گرد هم آمدن، هم‌افزایی، همازوردی و شادی است. این واژه به گونه گاهنبار یا گاسان‌بار نیز خوانده می‌شود که به معنای بار عام یا زمان گرد آمدن مردم در جایی، یا به معنای زمان نتیجه گرفتن است. گهنبار را جشن‌های سالیانه می‌نامند زیرا واژه اوستایی آن یااریه‌یسنه است که به معنای سالیانه است.

 

گهنبارها جشن‌هایی فصلی هستند زیرا هر گهنبار دست‌کم در یکی از فصل‌های سال برگزار می‌شود. فصل گهنبار به نام چهره گهنبار نیز خوانده می‌شود.

 

واژه گهنبار دارای دو بخش گاه و انبار است. با برپایی گهنبارها که هر چهره‌اش با فصلی از فصل‌های برداشت در پیوند است، ایرانیان از آن‌چه برداشتشان بوده، دهش می‌کرده‌اند و به نوعی می‌توان آن‌را جشن سهیم شدن با هم نام گذارد.

 

زرتشتیان در این جشن‌ها به ستایش اهورامزدا و سپاس‌گزاری از او برای داده‌ها و آفریده‌های نیکش می‌پردازند. موبد آفرینگان گهنبار می‌خواند و بر توانگر و ناتوان، دارا و ندار بایسته‌است که در این آیین شرکت کنند. خویشکاری هر زرتشتی این است که بخشی از درآمد خود را به داد و دهش و یاری به بینوایان کند. بنا بر این باور بسیاری از نیکوکاران زرتشتی پیش از درگذشت همه یا بخشی از دارایی خود را از به مانند زمین و باغ و آب و خانه و ... وقف مراسم گهنبار و داد و دهش و یاری به دیگران می‌کنند. شش چهره گهنبار، گاه داد و دهش است.

 

در هر یک از شش گاهنبار، آیین‌های ویژه‌ای برپا می‌شود و مردم «میزد»ها (میهمانی‌ها) برگزار کنند و خورند و دهند تا «کرفه» (:ثواب) بسیار برند وگرنه «پادافره» (جزا)ی آن را کشند. جشن هر چهره گاهنبار پنج روز است که روز پنجم آن از دیگر روزها والاتر است و جشن بزرگ به شمار می‌رود.

 

جشن میانه زمستان

 

نخست موبدان بخش‌هایی از اوستا به نام آفرین گهنبار را می‌خوانند، آنگاه سفره عام می‌کشند و هر کس، از نادار و دارا بر سر سفره گهنبار می‌نشینند و از آن بهره می‌جویند. پیش از برآمدن آفتاب روز اول هر چهره از گاهان بار، موبدان به همراه دیگر مردم، آیین واژیشت آن گهنبار را برگزار می‌کنند. چه توانگر و چه بی نوا همه درآن شرکت می‌کنند. آنهایی که خود نمی‌توانند خرج آن را بدهند، باید در آیینی که دیگران برپا می‌کنند و یا از درآمد موقوفات است شرکت کنند و از خوان گهنبار که در همه جا گسترده می‌شود بهره‌مند شوند.

 

در آثار و متون کهن ایرانی از شش جشن بزرگ سالیانه نام برده شده است که به نام جشن‌های گاهنباری شناخته شده است. از این جشن‌ها در آثار و متون گوناگون با تفاوت فراوانی نام برده شده است که این نشانه دیرینگی این نظام گاهشماری کهن ایرانی است. در این نظام گاه‌شماری، سال خورشیدی به دوازده ماه تقسیم نشده است بلکه به چهار فصل و چهار نیم فصل تقسیم شده که هر یک از آنها جشنی را به همراه داشته‌اند.

 

این جشن ها به ترتیب و با مبدا تابستان به این ترتیب هستند:

 

«میدیوشـِم» (در اوستایی: مَـئیذیوشِـمَـه) به معنای میانه تابستان.

 

«پَـتیـه‌شَـهیم» (در اوستایی: پَئیتیش‌هَهیـه) به معنای پایان تابستان.

 

«اَیاثرِم» (در اوستایی: اَیاثرِمَـه) به معنای آغاز سرما (منظور میانه پاییز).

 

«میدیارِم» (در اوستایی: مئیذیائیریه) به معنای میانه سال (منظور پایان پاییز، بر مبنای سالی با مبدأ آغاز تابستان).

 

«هَـمَـسپَـت‌مَـدَم» (در اوستایی: هَـمَـسپَـت‌مَـئیدَیـه) به معنای برابری شب و روز یا برابری سرما و گرما (منظور پایان زمستان و هنگام اعتدال بهاری).

 

«میدیوزَرِم» (در اوستایی: مَـئیذیوئی‌زَرِمَـیـه)، به معنای میانه فصل سبز (منظور میانه بهار).

 

 

استاد «رضا مرادی غیاث آبادی» در این زمینه می نویسد:

 

سال گاهنباری از هنگام انقلاب تابستانی یا نخستین روز تابستان (بلندترین روز سال) آغاز می‌شده و پس از هفت پاره زمانی، یعنی سه پایان فصل و چهار میانه فصل، به آغاز سال بعدی می‌رسیده است. بعدها و در زمان تحریف‌های عصر ساسانی، كوشش می‌شود تا ضمن الحاق جشن‌های گاهنباری به تقویم مزدیسنا، آنرا با باورهای دینی ساختگی خود تطبیق دهند، برای آنها دلایلی مذهبی می‌تراشند و خلقت آسمان، آب، زمین، گیاه، جانوران و مردم را به این گاه‌ها منسوب می‌دارند و دخل و تصرف فراوانی در فاصله حقیقی موسم‌های گاهنباری (كه با تقویم طبیعی كاملاً برابر هستند) می‌كنند. دستبردهای عصر ساسانی در نظام گاهشماری گاهنباری موجب شده است كه فاصله گاهنبارها در متون كهن به گونه‌های بسیار مختلفی ثبت شوند و كمتر تطبیقی با یكدیگر داشته باشند. در حالی‌كه نظام موسم‌های گاهنباری بسیار ساده و دقیق است و امروزه همچنان بیشتر روستانشینان و كشاورزان سرزمین‌های ایرانی از آن بهره‌برداری می‌كنند. در بین كشاورزان، سنجش زمان به گونه شمارش روزهای فصل (مثلاً بیستم بهار، چهلم بهار، نیمه بهار و یا بیست روز به تابستان مانده) بسیار رایج‌تر از سنجش زمان بر اساس شماره روز و ماه است.

 

بیرونی در «آثارالباقیه» (فصل دوازدهم) از میانه فصل‌ها در خوارزم با نام «اجغار» یاد می‌كند و اینكه توده مردم برای آن اهمیتی فراوان قائل هستند. همو این آیین را بازمانده از زمان‌های كهنی می‌داند كه بسیاری از جزئیات تقویمی آن فراموش شده و تنها نام و مراسم موسوم به «اجغار» باقی مانده است.

 

همچنین نام مناسبت‌های این گاهنبار مانند: «میانه تابستان»، «پایان تابستان» و ... بیانگر صحیح بودن زمان آنها در آغاز و میانه فصل ها است.

 

«رضا مرادی غیاث آبادی» در این زمینه می‌نویسد:

 

با توجه به شمار ششگانه نام‌های گاهنبارهایی كه در آغاز آمد، دو كمبود برای نام گاهنبار پایان بهار و نیمه زمستان دیده می‌شود. پایان بهار، مصادف با آغاز سال و جشن‌های سال نو در این نظام گاه‌شماری بوده و همانند دیگر فصل‌ها دارای جشن ویژه پایان فصل نیست. اما در مورد گاهنبار نیمه زمستان، همه منابع ساكت هستند و نشانه‌ای از نام آن به دست نیامده است. احتمال می‌دهم كه فراموشی نام گاهنبار میانه زمستان نیز، عملی عامدانه و ناشی از تصرف‌های موبدان عصر ساسانی و به قصد تطبیق تعداد گاهنبارها با شش مرحله آفرینش، صورت گرفته باشد. اما علی‌رغم این فراموشی، مردمان نواحی گوناگون آیین‌های جشن میانه زمستان را زنده نگاه داشته‌اند. برگزاری جشنی در بزرگداشت «پیرشالیار/شهریار» در منطقه بسیار كهن و زیبای اورامانات كردستان كه به راستی گنجینه‌ای برای مطالعات فرهنگ‌شناسی باستانی بشمار می‌رود، جشن «میرما» در نواحی كوهستانی طبرستان/ تپورستان (كه در چند سده اخیر مازندران نامیده می‌شود) و نواحی شمال‌غربی كوهستان‌های هندوكش (ولایت‌های تخار، بغلان و سمنگان)، نمونه‌هایی از آن هستند. همچنین نیمه زمستان، در برخی تقویم‌های محلی، مانند تقویم‌ «وهار كردی» كه در لرستان، بختیاری و كردستان نشانه‌های آن تا به امروز باقی مانده است، به عنوان آغاز سال نو دانسته می‌شود.

 

 

تاكنون چند تقویم آفتابی باستانی در ایران یافته است كه كاملاً بر مبنای نظام گاه‌شماری گاهنباری، یعنی بر مبنای محاسبه آغاز و میانه فصل‌ها، طراحی و ساخته شده‌اند.

 

یاد باد خاطرات و رسوم ما که ریشه در احترام به طبیعت داشت.

 

گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست

شنبه 16 بهمن 1395  7:46 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها