0

اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

امام علی(ع)-مدح و ولادت

 

می نویسم که مرا غیر علی یاری نیست

در دو عالم به جز او سید و سالاری نیست

در دلم غیر تولّای علی کاری نیست

دو جهان غیر علی امر دگر جاری نیست

می نویسم که پناهندۀ حیدر هستم

اوست سلطانم و من بندۀ حیدر هستم

پدر و مادر من خوب امانت دارند

از ازل تا که مرا حبّ علی بسپارند

عهد کردند که دست از همه کس بردارند

بخدا غیر علی از همه کس بی زارند

یاد دادند به من هر نَفَس آن پاک دلان

لعنت آل پیمبر به فلان بن فلان

هرکه با آل علی نیست یقین با ما نیست

اوست یکتا و بجز فاطمه اش همتا نیست

حائلی بِین خدا و علی و زهرا نیست

جر عبودیّتِ حق فرقِ دگر اینجا نیست

علی آن آب حیاتی است که دل خانۀ اوست

دل توحیدیِ ما واله و مستانۀ اوست

اینک ای اهل تولّا شب یلدای شماست

شب میلاد علی سرور و مولای شماست

شب شب مستی و مجنونی و احیای شماست

وسط کعبه قدمگاه مسیحای شماست

ذات معبود علی ، ساجد و مسجود علی است

در دل کعبه همان کعبۀ مقصود علی است

همه آنان که دلی مست و پریشان دارند

سَر و سِرّ و سحری با شَه خوبان دارند

بادۀ نادِ علی بر لب عطشان دارند

لبِ خندان دلِ شادان رخِ گریان دارند

کیست تا هم نفسِ سُبحه و سجاده شود

همّ و غم ، وا نَهَد و مست ، از این باده شود

انبیایند همه عمر ، گرفتار علی

اولیایند همه مَحرم اسرار علی

حَسنینند همان حیدر کرّار علی

همۀ خلق سرِ سفرۀ افطار علی

کیست این فوقِ بشر ، ناطق قرآن خدا

نه خدا هست و نه از حضرت معبود جدا

هرکسی دینِ علی دارد و دنیای ثواب

روز را در صف حرب است و سحر در محراب

با یتیمان و اسیران و غریبان بیتاب

پیشِ طاغوت چنان موج خروشان در آب

پیش مظلوم ، علی خاضع و خوشرفتار است

در برِ ظلم ، اَشِدّاءُ علی الکفار است

در شبستانِ علی بال و پری باید ریخت

در پی هر قدمش جان و سری باید ریخت

وسط معرکه هایش سپری باید ریخت

در حمایت ز ولایت هنری باید ریخت

کربلای همۀ اهل هنر در راه است

هر کسی کرب و بلایی نشود گمراه است

□□□

گفت راوی: که پس از هلهله و حملۀ چند

ناگهان شد سرِ شاهی به سر نیزه بلند

قاری فاطمه بر نیزه به گیسوی کمند

دید اهل حرمش خسته و در اوج غمند

نظری کرد سوی قلب صبور زینب

شد سوی مقتل خون وقت عبور زینب

دید از دور که هفتاد و دو تن افتاده

هر طرف پیکر یک پاره بدن افتاده

صاحب قافله بی غسل و کفن افتاده

راهِ یک نیزه شکسته به دهن افتاده

یا رب این هدیۀ ناقابل و این قربانی

می شوم همسفرِ کعب نی از مهمانی

***

 

محمود ژولیده

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  4:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

اگر لازم شود حرف از دهان بیرون نمی آید

که بی اذن علی تیر از کمان بیرون نمی آید

 

علی را گر که بردارند از بین شهادت ها

صدا از بند بند این اذان بیرون نمی آید

 

نگوید گر که ابراهیم در آتش علی جانم

یقینا سربلند از امتحان بیرون نمی آید

 

چه رزمی می کند حیدر که در هنگام پیکارش

صدا از دوستان و دشمنان بیرون نمی آید

 

همینگونه به وقت گفتن تسبیح زهرایش

نفس از سینه ی صاحبدلان بیرون نمی آید

 

دهانم بازشد ذکر علی سوزاند دنیا را

به جز آتش که از آتشفشان بیرون نمی آید

 

شنیدم شاطر عباس صبوحی گفته بی نامش

به ولله از تنور گرم نان بیرون نمی آید

 

نجف میخانه ی شیعه ست یعنی مشتری اینجا

بمیرد دست خالی از دکان بیرون نمی آید

 

به لطف صاحبم راضی ام اینگونه ، که ازخانه

_سگ اهلی برای استخوان بیرون نمی آید

 

چه زحمت می کشی بیهوده عزرائیل، ازاین تن؛

نخواهد حیدر کرار جان بیرون نمی آید

 

مهدی رحیمی

 

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  4:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

امام علی(ع)-مدح و ولادت

 

دل قیمتی نداشت، مطهر نبود اگر

در آسمان نور کبوتر نبود اگر

خشکی تمام وسعت دل را گرفته بود

چشمان خاک خورده ی ما تر نبود اگر

میخانه ی مستی ما بسته می شدند

شهد و شهود و ساغی و ساغر نبود اگر

لب تشنگی ما که به پایان نمی رسید

خیر کثیر ساقی کوثر نبود اگر

حب علی و آل علی را نداشتیم

فیض دعای حضرت مادر نبود اگر

قطعا میان موج بلا غرق می شدیم

این کشتی نجات شناور نبود اگر

آتشفشان قهر خدا شعله می کشید

در سینه ها محبت حیدر نبود اگر

دلها دخیل بام تو لایمکن الفرار

گشته اسیر دام تو لا یمکن الفرار

درد دل شکسته ی ما می شود دوا

وقتش رسیده حاجت ماهم شود روا

دستان خالی و کرم حضرت کریم

دستان ما و دست امیر گره گشا

نامم میان جمع گدایان حیدر است

آن دلبری که برده از اول دل مرا

روز ازل که حرف تو آمد وسط علی

عالم شنید نغمه ی قالوا بلای ما

بر روی دست بنت اسد حضرت اسد

رو به شکاف کعبه شده گرم ربنا

"هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق"

عشقی که همنفس شده با عشق مرتضی

در آسمان عشق خدا نور منجلی

ماییم و ذکر ناب تو یا مرتضی علی

مریم به روی دست مسیحا گرفته است

یا روی دست،آسیه موسی گرفته است

این هاجر قبیله که در اعتکاف بود

بعد از سه روز حاجت خود را گرفته است

کعبه به یمن مقدم سبز ابالحسن

دیگر خواص عرش معلی گرفته است

امشب میان گرمی آغوش قبله گاه

قبله نمای اهل خدا جا گرفته است

قطره به زیر سایه لطف ابوتراب

لحظه به لحظه هیبت دریا گرفته است

مانند جلوه ی ترک خانه خدا

کار دل ترک زده بالا گرفته است

مرده به لطف نام شما زنده می شود

نام تو سبقت از دم عیسی گرفته است

حصن حصین من شده عشق تو یاعلی

عمری وجودم عطر تولی گرفته است

لطفی کن و دعای من خسته را بخر

روزی مرا به صحن و سرای نجف ببر

 

اسماعیل شبرنگ

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  4:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

ذره بودیم و آفتاب شدیم

شیعیان ابوتراب شدیم

 

غوره بودیم و با رخ خورشید

به گوارایی شراب شدیم

 

و به یمن قدوم پاک تو بود

همه از شیعیان ناب شدیم

 

بی تو ما تحبس الدعا بودیم

با نگاه تو مستجاب شدیم

 

بی تو غرق گناه بودیم و..

با شما غرق در ثواب شدیم

 

من ندیدم شبیه این دلبر

السلام علیک یا حیدر

 

صحن دلها دوباره بارانی

آسمانها همه چراغانی

 

من کیم تا شوم فدای شما

لایق تو که نیست هر جانی

 

با ولای شما عزیز شدند

سنگ های عقیق ایرانی

 

زره ای از حکایت هنرت

نقش قالیچه های کرمانی

 

خواهش این گدا فقط این است

نشوم از شما جدا آنی

 

گفته در گوش من فقط مادر

السلام علیک یا مادر

 

قمر آسمان فقط حیدر

ارزش این جهان فقط حیدر

 

هرکسی یک عقیده ای دارد

همنشین جنان فقط حیدر

 

در زمان نبرد با دشمن

رجز پهلوان فقط حیدر

 

ما گدای ابوتراب هستیم

عشق ما شیعیان فقط حیدر

 

مثل بابا برای ما هستی

پدر مهربان فقط حیدر

 

شد نبی شهر علم و مولا در

السلام علیک یا حیدر

 

شاهکار خدای مَنّانی

سرور سروران رضوانی

 

افتخار بلاد ما این است

پدر معنوی سلمانی

 

دست من را بگیر آقاجان

روسیاهم تو خوب می دانی

 

در تمام مجالست جبریل

بی سراسیمه می شود بانی

 

و تمام فرشتگان امشب

همگی غرق در غزلخوانی

 

من ندیدم پدر از این بهتر

السلام علیک یا حیدر

 

در دو عالم فقط گدا هستم

خاک نعلین مرتضی هستم

 

با گدایی برای مولایم

بهترین بنده خدا هستم

 

با ولای علی شدم آقا

شاکرم چونکه با ولا هستم

 

حاجتم را بده همین حالا

عاشق شهر کربلا هستم

 

روضه خوان حسین می باشم

ذاکر یار سرجدا هستم

 

رأس او روی نیزه ها تابان

السلام علیک یا عطشان

 

حبیب باقر زاده

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  4:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

غیر از خدا ندیده کسی ابتدای تو

جز تو نداشت آینه داری خدای تو

پس کعبه هم بنا شده اصلا برای تو

شد محترم حریم خدا با ولای تو

مانده به کعبه مثل نگین رد پای تو

 

نذر قدوم تو گل مریم گذاشتند

جای گدا به راه تو حاتم گذاشتند

یک خانه مثل کعبه معظم گذاشتند

بگذر اگر به مقدم تو کم گذاشتند

امید داشتند به عفو و عطای تو

 

عین نبی نه بلکه خود مصطفی تویی

شرط پیمبری همه انبیا تویی

در هر دعا مخاطب هر ربنا تویی

دارم یقین که غیر خدا را خدا تویی

پس غیر تو نبوده کسی مقتدای تو

 

هرجا تو بوده ای شده دارالهدایه ای

تابیده نور حق و نمانده ست سایه ای

آیه به آیه ی صحف از تو کنایه ای

قرآن نداشت در دل خود هیچ آیه ای 

جز چند شرح مختصر از ماجرای تو

 

در مدح تو چو آینه ها لال مانده ام

از دیدنت در آینه خوشحال مانده ام

مشغول یا محول الأحوال مانده ام

در حسرت دو ابروی قتال مانده ام

تا بی دریغ سر بدوانم به پای تو

 

لحظه به لحظه ذکر تو شد گفتگوی من

افتاده دست تیغ غم تو گلوی من

هر چند وا نشد در میخانه روی من

مانده در انتظار تو چشم سبوی من

تا پر کنی و پر بکشم در هوای تو

 

از لاله هاست جلوه و رونق بهار را

میثم خرید با سر خود پای دار را

گاهی نصیب ما بکن این افتخار را

سرها معطل اند، بکش ذوالفقار را

ما رگ گذاشتیم برای حنای تو

 

در سجده اند محو تو یکتاپرست ها

ساقی شدی ومست توکاسه به دست ها

یکجا فدای قنبر تو بود و هست ها

گفته خدا به ضربه ی تو ناز شصت ها

خندق دهان گشوده به مدح و ثنای تو

 

کردی امین وحی، خودت جبرئیل را

تا ساحل یقین تو رساندی خلیل را

تا که بگیرم از لب تو سلسبيل را

بستم به ردپای خیالت دخیل را

تا زنده شد "خیال" در آب و هوای تو

 

آری رسید هرچه به تو، از خدا رسید

زهرا که رفت از جگر مجتبی رسید

در چاه گفته شد ولی از کربلا رسید

از نی نه بلکه از نفس بوریا رسید

پژواک غصه های تو و های های تو

محمد بختیاری

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  4:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

یا علی...

عالم دهر دگر باره پریشان علی(ع)

مه و خورشید و فلک آینه گردان علی(ع)

آدمی گر که به تشریف شرف مشرف شد

قدم اول او طفل دبستان علی(ع)

شمس و ماه و گوهر و چشمه نور ازلی

همه دیباچه نوری ز گریبان علی(ع)

چه چه بلبل مستانه به قلبم گل کاشت

همگی کار خدا بود ز بستان علی(ع)

عارفی گر که ز جان نور ولا دیده بدان :

همگی جلوه ای از قدرت ایمان علی(ع)

تا که گردد علم دست علی بر سر ما

حق یزدان همه جا شمع گلستان علی(ع)

حرف "فرخنده" همین است به عشاق جهان

شده ام در طلب عشق مسلمان علی(ع)

 

امیر فرخنده

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  4:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

مولای من...

علی شیر خدا، محبوب یزدان

علی سر منشا عشق است و عرفان

بود مهر علی سرمایه ی عشق

بود عین علی جان مایه ی عشق

علی دست خدا، روی خدایی

علی یکه سوار لافتایی

اگر چه روز را خورشید وارست

بدون روی او خورشید تارست

علی مرد خدا، مرد صبوری

علی هجران کش دوران دوری

علی فرمانروای ملک جانست

علی دست خدای لامکانست

ستایش ویژه ی ذات الهی ست

علی را در دو عالم پادشاهی ست

علی آنکس که نامش دلنوازست

علی دری که سوی عشق بازست

علی با حق بود، حق با علی شد

ز مدح روی او دل منجلی شد

 

مریم جلالوند

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  4:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

باز ماه رجب آمد که به میخانه روم
بهر دیدار رخ صاحب خمخانه روم
هاتفی داد ندا مستیت ارزانی تو
با چنین حال فقط جانب جانانه روم
تا روم جلوه دلدار هویدا بینم
نه به زهد و نه ریا از در رندانه روم
راه عشق است چنان پیچ و خم زلف نگار
گره زلف گشایم به دو صد شانه روم
سخن عشق بلند است ز عشق آبادش
سوی آبادی عشاق چو دیوانه روم
نغمه هو رسد از طرف خراب آبادش
زان هیاهو به برشمع چو پروانه روم
پی دلدار به غیر از دل خود کس نبرم
بی خود از خود چو شدم و با دف و پیمانه روم
همه عمر زنم هو همه عمر زنم حق
با تولای علی (ع ) کی در بیگا نه روم
یادم از عهد ازل آمد و از روز نخست
که گدای علیم کی در هر خانه روم

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  4:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

باده پیمای "لاتخف" شده ام

مست جام شه نجف شده ام

تا بلی گفته ام بلایش را

پیش تیرش به جان هدف شده ام

از هجوم بلا ملالی نیست

دار بر دوش و جان به کف شده ام

عشق مولا علی است در یتیم

گوهری ناب را صدف شده ام

نام مولا کلید مشکل هاست

هر کجا با غمی طرف شده ام

تا علی هست در دلم غم نیست

غرق در شادی و شعف شده ام

شرف عالم است نوکریش

که مشرف به این شرف شده ام

هر  چه با یاد او به خیر گذشت

باقی عمر را تلف شده ام

لحظه لحظه یقینم افزون شد

بنده ی شاه "لو کشف" شده ام

 

"ها علی بشر و کیف بشر"

کیست یارب علی ؟ خداست مگر

 

نه خدا هست و نه جدا از او

که بود جلوه ی خدا از او

زمزم از شوق اوست می جوشد

مروه گردیده با صفا از او

خانه زاد خدای "لم یلد" است

کعبه شد باغ دلگشا از او

شور من شعر من شکوه شعور

ادب و معرفت وفا از او

پای تا سر اطاعت از حق بود

سر نزد لحظه ای خطا از او

بی رضای خدا نفس نکشید

که خدا بود هم رضا از او

آفتاب بلند مشرق جود

بهره ور غیر و آشنا از او

آنکه محو رکوع بود و گرفت

خاتم مکرمت گدا از او

راد مردی که بر کرانه ی رزم

پرچم فتح شد به پا از او

 

قاتل المشرکین و الکفاﺭ

اسد الله و حیدر کرار

 

گوهر عشق در خزانه ی اوست

نای هستی پر از ترانه ی اوست

شهسوار عرب امیر عجم

که فلک رام تازیانه ی اوست

اوج پیما همای رحمت و نور

بام عرش حق آشیانه ی اوست

جبرئیل امین پیمبر وحی

قنبر آسا غلام خانه ی اوست

اوست انسان کاملی که فلک

عاشق روح بیکرانه ی اوست

ملکوتی است کاخ رفعت او

که جنان خاک آستانه ی اوست

بر سر خلق عالم افکنده

سایه ی مهر جاودانه ی اوست

گوشوار فرشتگان خدای

لؤلؤ اشک دانه دانه ی اوست

نخل های مدینه و کوفه

شاهد شور عاشقانه ی اوست

 

اوست بر خیل عاشقان دلبر

کوثر مهر و ساقی کوثر

 

ﺁﻓﺮﯾﻨﺶ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﻧﻪ ﻓﻠﮏ ﻣﺴﺖ ﻭ ﺑﯿﻘﺮﺍﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺧﺎﮐﺒﻮﺱ ﻫﻤﺖ ﺍﻭ

ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻋﺒﺪ ﺧﺎﮐﺴﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﮐﻮﭼﻪ ﮔﺮﺩ ﻣﺴﮑﯿﻨﺶ

ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﺧﺎﮎ ﺭﻫﮕﺬﺍﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺻﺒﺤﮕﺎﻫﺎﻥ ﻧﺴﯿﻢ ﺳﺮﻣﺴﺖ ﺍﺯ

ﻋﻄﺮ ﮔﯿﺴﻮﯼ ﻣﺸﮑﺒﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺩﻟﻔﺮﯾﺐ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺑﺎﻍ ﺑﻬﺸﺖ

ﺟﻠﻮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺑﻬﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺗﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﺯﻣﺎﻥ

ﻣﺤﻮﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺮ ﻣﺪﺍﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺟﻤﻌﯽ ﺍﺯ ﻗﺪﺳﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻣﺮ ﺧﺪﺍ

ﺫﮐﺮ ﺗﺴﺒﯿﺤﺸﺎﻥ ﻧﺜﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺟﻤﻊ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺻﻔﺎﺕ ﺍﺿﺪﺍﺩ ﺍﺳﺖ

ﮐﺮﻡ ﻭ ﻋﺪﻝ ﺍﺯ ﺗﺒﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﭼﺸﻢ ﺷﺐ ﺑﺎﻭﺭﺍﻥ ﻇﻠﻤﺖ ﮐﯿﺶ

ﺧﯿﺮﻩ ﺍﺯ ﺑﺮﻕ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

 

ﻣﺮﮐﺐ ﻋﺰﻡ ﺍﻭ ﺭﮐﺎﺏ ﻇﻔﺮ

ﺗﻦ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﻣﻮﺝ ﺧﯿﺰ خطر

 

ﺩﺭ ﺣﺮﯾﻢ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﺤﺮﻡ ﺍﻭﺳﺖ

ﻋﺪﻝ ﺭﺍ ﻣﻌﻨﯽ ﻣﺠﺴﻢ ﺍﻭﺳﺖ

ﻣﺮﺷﺪ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺩﺭ ﻣﻠﮑﻮﺕ

ﯾﺎﺭ ﺩﯾﺮ ﺁﺷﻨﺎﯼ ﺁﺩﻡ ﺍﻭﺳﺖ

ﺩﻭﺭ ﺍﻭ ﭼﺮﺥ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﮔﺮﺩﻭﻥ

ﻋﻠﺖ ﺧﻠﻘﺖ ﺩﻭ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻭﺳﺖ

ﭼﻨﮓ ﺑﺎﯾﺪ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﺒﻞ ﺍﻟﻠﻪ

ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﯾﺴﻤﺎﻥ ﻣﺤﮑﻢ ﺍﻭﺳﺖ

ﺩﺳﺘﯿﺎﺭ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﺤﺸﺮ

ﻣﺎﻟﮏ ﺟﻨﺖ ﻭ ﺟﻬﻨﻢ ﺍﻭﺳﺖ

ﭘﺎﯼ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺩﺍﻭﺭﯼ ﺑﻪ ﯾﻘﯿﻦ

ﺁﻧﮑﻪ ﮔﯿﺮﺩ ﺯ ﻟﻄﻒ ﺩﺳﺘﻢ اوست

ﻣﺴﻠﻢ ﺍﻭﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮ ﺷﯿﻌﻪ

ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻣﻘﺘﺪﺍ ﻣﺴﻠﻢ ﺍﻭﺳﺖ

ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺑﺪﺭ ﻭ ﺍﺣﺪ

ﺩﺭ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﮐﺮﻡ ﺍﻭﺳﺖ

 

ﺩﯾﻦ ﺣﻖ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥ ﺯ ﺍﯾﺜﺎﺭﺵ

ﻫﻞ ﺍﺗﯽ ﯾﮏ ﻧﺸﺎﻥ ﺯ ﺍﯾﺜﺎﺭش

 

ﺷﺐ ﻣﻌﺮﺍﺝ  ﺳﯿﺪ ﺑﻄﺤﺎ

ﺷﺐ " ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺍﻟﺬﯼ ﺍﺳﺮﯼ "

ﺷﺐ ﺭﺅﯾﺎﯾﯽ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﺍﻧﮕﯿﺰ

" ﻭﺍﻗﺘﺮﺍﺑﺎ ﻋﻠﯽ ﺍﻻﻋﻠﯽ "

ﺷﺐ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﻭﺡ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ

ﺗﺎ ﺑﻠﻨﺪﺍﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﺳﺘﻐﻨﺎ

ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﺧﺘﻢ ﺍﻧﺒﯿﺎ، ﺍﺣﻤﺪ

ﻣﯿﺰﺑﺎﻥ ﮐﺮﺩﮔﺎﺭ ﺑﯽ ﻫﻤﺘﺎ

ﺭﻓﺖ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺟﺒﺮﯾﻞ

ﺩﻭ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺧﺪﺍ

ﭼﻪ ﺻﻔﺎ ﺩﺍﺷﺖ ﺳﯿﺮ ﺩﺭ ﻣﻠﮑﻮﺕ

ﺑﺎ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺎﻻ

ﺣﯿﺮﺕ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﮔﺸﺖ

ﺩﯾﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺣﯿﺪﺭ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﺠﺎ

ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﻠﯽ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ‌ﮔﻔﺖ

ﺣﻀﺮﺕ ﻻ ﯾﺰﺍﻝ ﺑﺎ ﻃﺎﻫﺎ

 

ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻥ خدا ﺑﻪ ﮐﺎﻡ ﻋﻠﯽ است

ﺣﺮﻑ ﺣﻖ ﮔﻔﺘﻦ، ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍﻡ ﻋﻠﯽ است

 

ﻫﺮﭼﻪ ﻧﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﺒﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﻣﺎﻩ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺧﻮﺷﻪ ﭼﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺧﺎﺗﻢ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺩﺭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ

ﻧﻘﺶ ﺍﯾﺜﺎﺭ ﺑﺮ ﻧﮕﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﻭ ﯾﺪﺍﻟﻠﻪ ﻓﻮﻕ ﺍﯾﺪﯾﻬﻢ

ﺩﺳﺖ ﯾﺰﺩﺍﻥ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﻻﻣﮑﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺳﯿﺮ ﻗﺪﺳﯽ ﺍﻭ

ﺗﻮﺳﻦ ﻋﺰﻡ ﺯﯾﺮ ﺯﯾﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﻏﺮﻕ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﯼ ﺟﻤﺎﻝ ﺧﺪﺍ

ﭼﺸﻢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻭ ﭘﺎﮎ ﺑﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﻟﻮﺡ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﺪﺍﯼ

ﻭﺳﻌﺖ ﻗﻠﺐ ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺧﻀﺮ ﭘﯿﻤﺎﻧﻪ ﻧﻮﺵ ﮐﻮﺛﺮ ﺍﻭﺳﺖ

ﺷﯿﻌﻪ ﯼ ﺣﯿﺪﺭ ﻭ ﺑﻪ ﺩﯾﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺷﯿﻌﻪ ﺗﺎ ﻣﻘﺼﺪ لقاء اﻟﻠﻪ

ﭘﯿﺮﻭ ﺧﻂ ﺭﺍﺳﺘﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﻧﻈﻢ ﻭ ﺗﻘﻮﺍﺳﺖ ﺭﻫﮕﺸﺎﯼ ﻧﺠﺎﺕ

ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﺣﺮﻑ ﻭﺍﭘﺴﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

 

ﻓﯿﺾ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺍﺵ ﺟﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ

ﺑﻌﺪ ﻗﺮآﻥ ﭘﯿﺎﻡ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ

 

ﺁﻧﮑﻪ ﻣﻬﺮ ﻋﻠﯽ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﮐﯽ ﺩﮔﺮ ﮐﺎﺭ ﺑﺎ ﺟﻨﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﮐﻪ ﺟﻨﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺟﻤﺎﻝ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺣﺴﺮﺕ ﻭﺻﻞ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﻧﻔﺴﺶ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﺷﻤﯿﻢ ﺑﻬﺸﺖ

ﻧﺎﻡ ﺍﻭ ﻫﺮﮐﻪ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺭﺍﻫﻬﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ

ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﻧﯿﻤﻪ  ﺷﺐ ﺷﺎﻫﺪ ﺗﻬﺠﺪ ﺍﻭﺳﺖ

ﺗﺎ ﺳﺤﺮ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﻧﻔﺸﺎﻥ دارد

ﺧﺎﺭ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﮔﻠﻮ

ﺍﯾﻦ ﺯ  ﺻﺒﺮ ﻋﻠﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﮐﻮﻓﻪ ﺩﺭ ﮐﻮﻓﻪ ﺍﺷﮏ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺍﺳﺖ

ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﻏﺮﺑﺘﺶ ﺑﺲ ﮐﻪ ﭼﺎﻩ ﻣﺤﺮﻡ ﺍﻭﺳﺖ

ﻋﻘﺪﻩ ﻫﺎ ﺩﺭ ﮔﻠﻮ ﻧﻬﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﺑﯽ ﮐﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻣﯿﺪ ﻣﯽ بخشد

ﺷﮑﻮﻩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺎﮐﺴﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

 

ﺟﻤﻊ ﺩﺭ ﻣﺤﻔﻞ ﺳﻘﯿﻔﻪ ﺷﺪﻧﺪ

ﺟﺎﯼ ﻣﻮﻻ ﻋﻠﯽ ﺧﻠﯿﻔﻪ شدند

 

ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﯾﺎﺩﻫﺎ ﭘﯿﺎﻡ ﻏﺪﯾﺮ

ﻣﺎﻧﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺮﯾﻦ، ﺍﻣﺎﻡ ﻏﺪﯾﺮ

ﮔﺮﭼﻪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻬﺎ ﻃﻨﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ

ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﻧﺒﯽ ﮐﻼﻡ غدیر

ﺣﯿﻒ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ

ﺭﻭﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺸﺪ ﺑﻪ ﮐﺎﻡ ﻏﺪﯾﺮ

ﺯﯾﺮ ﺳﻘﻒ ﺳﻘﯿﻔﻪ ﻣﯽ‌ﮔﻔﺘﻨﺪ

ﻧﺎﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩﻫﺎ، ﮐﺪﺍﻡ ﻏﺪﯾﺮ ؟

ﺑﯿﻌﺖ ﺧﻮﺩ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎ ﻣﻮﻻ

ﯾﺎﺩﺷﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻏﺪﯾﺮ

ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﭘﺮﭼﻢ ﺍﺟﻤﺎﻉ

ﺗﺎ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﺍﺛﺮ ﺯ ﻧﺎﻡ ﻏﺪﯾﺮ

ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﻋﻠﯽ

ﺟﺮﻋﻪ ﻧﻮﺵ ﺯﻻﻝ ﺟﺎﻡ ﻏﺪﯾﺮ

ﻋﻠﻢ ﺷﯿﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺯﻧﺪ

ﺗﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺑﺎﻡ ﻏﺪﯾﺮ

ﺑﻪ ﺷﻬﯿﺪﺍﻥ ﺧﻂ ﺳﺮﺥ ﻭﻻ

ﻣﯿﺮﺳﺎﻧﺪ ﻣﻠﮏ ﺳﻼﻡ ﻏﺪﯾﺮ

 

ﺩﻝ ﺯ ﺧﻢ ﻏﺪﯾﺮ ﺳﺮﻣﺴﺖ ﺍﺳﺖ

ﺑﺎ ﻋﻠﯽ ﻋﻬﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﻝ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ

 

ﻫﺮ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍﻋﻠﯽ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻣﻤﺘﻠﯽ* ﺑﺎﺷﺪ

ﺍﻧﺲ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ

ﺣﺸﺮ ﺍﻭ ﻧﯿﺰ ﺑﺎ ﻋﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﭘﺎﯼ ﺗﺎ ﺳﺮ ﮐﺮﺍﻣﺖ ﻭ ﻣﻬﺮ ﺍﺳﺖ

ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﻣﻤﺘﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﺩﻝ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺑﺰﻡ ﯾﺎﺩ ﺁﻝ ﺍﻟﻠﻪ

ﻣﺜﻞ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﺻﯿﻘﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﻫﺮﮐﺴﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﻭﻻﯼ ﻋﻠﯽ

ﺩﯾﻦ ﺍﻭ ﺩﯾﻦ ﺟﺎﻫﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻋﻠﯽ ﮐﻪ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ

ﻧﺎﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩ ﻭ ﺳﻮﮔﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﺧﻠﻔﺎ ﺭﺍ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺍﺳﺖ ﻋﻠﯽ ؟

ﻫﺮﮐﻪ ﮔﻔﺘﺎ ﺑﮕﻮ : ﺑﻠﯽ، ﺑﺎﺷﺪ

ﺣﯿﺪﺭ ﺁﻣﺪ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﯼ ﭼﺎﺭﻡ

ﺣﻀﺮﺕ ﺁﺩﻡ ﺍﻭﻟﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﻫﺴﺖ ﺩﺍﻭﻭﺩ ﺩﻭﻡ ﻭ ﻫﺎﺭﻭﻥ

ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺟﻠﻮﻩ ﯼ ﺟﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ

 

ﻟﯿﮏ ﺩﺭ ﻣﺮﺗﺒﺖ ﺳﺒﻖ ﺑﺎ ﺍﻭﺳﺖ

ﮐﻪ علی ﺑﺎ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﻖ ﺑﺎ اوست

 

ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﺍﯼ ﺟﻤﺎﻝ ﺟﻞ ﺟﻼﻝ

ﮐﯿﺴﺘﯽ ﺍﯼ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﻭﺻﻒ ﺗﻮ ﻻﻝ

ﺣﻀﺮﺕ ﺣﻖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻗﺪﺭﺕ ﺧﻮﺩ

ﺩﻭﺧﺖ ﺑﺮ ﻗﺎﻣﺘﺖ ﻟﺒﺎﺱ ﺟﻼﻝ

ﺭﻭﺡ ﭘﺎﮎ ﺑﻠﻨﺪ ﭘﺮﻭﺍﺯﺕ

ﺭﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﺍﻭﺝ ﻗﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻤﺎﻝ

ﺯﻟﻒ ﺗﻮ ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﺷﺎﻡ ﻓﺮﺍﻕ

ﺭﻭﯼ ﺗﻮ ﺭﻭﺷﻨﺎﯼ ﺻﺒﺢ ﻭﺻﺎﻝ

ﺧﻠﻮﺕ ﺍﻧﺴﺖ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻟﺒﺮﯾﺰ

ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺕ ﺍﺯ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﺎﻻﻣﺎﻝ

ﻗﺪﺭ ﺗﻮ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﭼﻮ ﻟﯿﻠﻪ ﯼ ﻗﺪﺭ

ﻗﺒﺮ ﺗﻮ ﻣﺨﻔﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ

ﺭﻭﺳﻔﯿﺪﻡ ﺩﺭ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﯾﻘﯿﻦ

ﺗﻮ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﻨﯽ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺳﺆﺍﻝ

ﺑﺴﮑﻪ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﻣﺪﺡ ﺗﻮ ﻧﺎﺏ ﺍﺳﺖ

ﻧﺮﺳﺪ ﻫﯿﭻ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺧﯿﺎﻝ

ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺯ ﺩﯾﺪﺍﺭﺕ

ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﻏﺼﻪ ﺭﻓﻊ ﻣﻼﻝ

 

ﺗﻮ ﺩﻋﺎ ﺭﺍ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻧﺎﺑﯽ

ﺁﺑﺮﻭﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ محرابی

 

ﺣﺴﻦ ﻭﺟﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﺭﺧﺴﺎﺭﺕ

ﺩﻝ ﺍﻫﻞ ﻭﻻ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﺕ

ﺧﺎﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﻣﮋﻩ ﺍﺵ

ﻫﺮ ﮐﻪ ﺁﯾﺪ ﺑﻪ ﺳﯿﺮ ﮔﻠﺰﺍﺭﺕ

ﺩﻭﺭ ﺗﻤﺜﺎﻝ ﺗﻮ ﻣﻠﮏ ﺑﻪ ﻃﻮﺍﻑ

ﺩﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﺑﺴﮑﻪ ﺷﻮﻕ ﺩﯾﺪﺍﺭﺕ

" ﯾﺸﺘﺮﯼ ﻧﻔﺴﻪ ﺍﺑﺘﻐﺎ " ﻓﺮﻣﻮﺩ

ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﺕ

ﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﺍﻣﻦ ﺍﻧﺒﯿﺎﺀ ﺧﺪﺍﺳﺖ

ﺳﺎﯾﻪ ﺳﺍﺭ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﯾﻮﺍﺭﺕ

ﺻﺤﺒﺖ ﺍﺯ ﺣﺐ ﻧﻔﺲ ﻭ ﺟﺎﻩ ﻧﺒﻮﺩ

ﻣﺤﺾ ﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﺻﻠﺢ ﻭ ﭘﯿﮑﺎﺭﺕ

ﺍﺯ ﻣﺘﺎﻉ ﺍﻟﻐﺮﻭﺭ ﺩﻝ ﮐﻨﺪﯼ

ﮔﺮﻡ ﺗﺎ ﻣﺤﺸﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺯﺍﺭﺕ

ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺧﻠﻖ ﻫﺮﺷﺐ ﺑﻮﺩ

ﺑﺮﺩﻥ ﻧﺎﻥ ﺑﯽ ﮐﺴﺎﻥ ﮐﺎﺭﺕ

ﻣﻨﮑﺮ ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺍﻭﺳﺖ

ﻫﺮﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺍﻧﮑﺎﺭﺕ

 

ﺳﮑﻪ ﯼ ﺻﺒﺮ ﺭﺍ ﻋﯿﺎﺭﯼ ﺗﻮ

ﺑﺮ ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﯼ تو

 

ﭘﺪﺭ ﺧﺎﮎ ﻭ ﭘﻮﺭ ﻋﻤﺮﺍﻧﯽ

ﮐﺎﺗﺐ ﻭﺣﯽ ﻭ ﺭﻭﺡ ﻗﺮآنی

ﺍﻫﻞ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻌﻨﺎ

ﻗﺒﻠﻪ ﯼ ﻗﻠﺐ ﻭ ﮐﻌﺒﻪ ﯼ جانی

ﺧﯿﺒﺮ ﻧﻔﺲ ﺩﺭ ﺗﺼﺮﻑ ﺗﻮﺳﺖ

ﻣﯿﺮ ﺩﻭﻟﺘﺴﺮﺍﯼ ﺍﻣﮑﺎﻧﯽ

ﻫﻤﻪ ﺣﯿﺮﺕ ﻧﺼﯿﺐ ﺫﺍﺕ ﺗﻮﺍﻧﺪ

ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺫﺍﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﺣﯿﺮﺍﻧﯽ

ﺷﺎﻩ ﺑﯿﺖ ﻗﺼﯿﺪﻩ ﯼ ﺧﻠﻘﺖ

ﺑﺮ ﮐﺘﺎﺏ ﻭﺟﻮﺩ، ﻋﻨﻮﺍﻧﯽ

ﮔﺎﻩ ﺩﻟﺠﻮﯾﯽ ﺍﺯ ﯾﺘﯿﻢ، ﻧﺴﯿﻢ

ﺩﺭ ﺗﮑﺎﭘﻮﯼ ﺭﺯﻡ، ﻃﻮﻓﺎﻧﯽ

ﻣﻬﺮ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻕ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺗﺎﺑﺪ

ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺷﺐ ﻏﺮﯾﺒﺎﻧﯽ

ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﺘﻮﻝ، ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ

ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﻮﻝ، ﺟﺎﻧﺎﻧﯽ

ﻗﻄﺮﻩ ﺭﺍ ﻧﯿﺴﺖ ﻓﻬﻢ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ

ﺁﻧﭽﻪ ﮔﻮﯾﻢ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﯽ

 

ﻣﺪﺡ ﺗﻮ ﮔﻔﺘﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﺩﺍﺭ

ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺷﺮﯾﻒ، ﺳﯿﺼﺪ بار

 

ﺷﻪ ﻣﺸﮑﻞ ﮔﺸﺎ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﺷﯿﺮ ﺣﻖ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﺑﯽ ﺗﻮﻻﯼ ﺗﻮ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻫﯿﭻ

ﺭﻭﺡ ﺫﮐﺮ ﻭ ﺩﻋﺎ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﺍﯼ ﺩﻟﯿﻞ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ

ﺟﻠﻮﻩ ﯼ ﮐﺒﺮﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﻋﺎﺭﻑ ﻭ ﻋﺎﻣﯿﻨﺪ ﻣﺸﺘﺎﻗﺖ

ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪﺕ ﺻﺪﺍ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﺩﺭ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ

ﻧﺎﻟﻪ ﯼ ﺍﻭﻟﯿﺎ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﻫﺮﮐﺠﺎ ﺷﺪ ﮔﺮﻩ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻭ ﻣﻠﻮﻝ

ﺩﻝ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ : ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﺗﺎ ﻧﻔﺲ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﻢ

ﺗﻮ ﻫﻢ ﺍﯼ ﺁﺷﻨﺎ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﺒﺨﺶ ﺑﺮ ﺩﻝ ﻣﻦ

ﻓﺮﺻﺖ ﺍﻟﺘﺠﺎ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﻭ ﺗﻘﺒﻞ ﻣﻦ ﺍﻟﮑﻤﯿﻞ ﻗﻠﯿﻞ

ﺍﻋﻄﻨﯽ ﮐﺮﺑﻼ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

 

ﺷﻮﺭ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ

ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﻧﻐﻤﻪ ﯼ ﺳﺮﻭﺩ ﻣﻦ است

*****

ﮐﻤﯿﻞ ﮐﺎﺷﺎﻧﯽ

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  4:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

این سخن حک بکنید بردر ایوان نجف

 

نام حیدر بخداجلوه ای از نام خداست...

 

شاعر:نیلو درویشی

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  4:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

در سرایت هر اولوالعزمی چو قنبر میشود

یعنی این که قنبرت گاهی پیمبر میشود...

تو اگر برخار و خاشاک زمین دستی کشی

مطمئنم خار یک روزی ابوذر میشود.

هر کسی حب تو را در سینه ی خود جا نداد

یا منافق میشود یا اینکه کافر میشود..

در مقام فاطمه غیر از علی پیدا نشد

چون علی تنها فقط همتای کوثر میشود

انبیا پایین پا مشغول نوت برداری اند

آن زمانی که علی بالای منبر میشود

 

از ازل هستم گدا و مبتلای تو علی.ع.

مادر و ایل و تبار من فدای تو علی.ع.

 

روی دست مادری یک آفتاب آورده اند

از دل کعبه خدا را بی حجاب آورده اند

خانه ی ام اسعد امشب چه غوغایی شده

انبیا در نزد پیغمبر شراب آورده اند...

آیه آیه؛؛ آیه ی قرآن علی هست و علی..

پس مشخص میشود امشب کتاب آورده اند

دو به شکم!خالقی؟عبدیی؟خدایی؟ کیستی؟

تا که دیدم خالقی چون بوتراب آورده اند..

دوری از صحن نجف دارد عذابم میدهد

اصلا این صحن تو را بهر عذاب آورده اند

 

تو امیرم هستی و از تو طرف دارم علی.ع.

در شب میلاد تو شوق نجف دارم علی.ع.

 

با تو باشم زندگیم پر برکت میشود..

برده با آل علی همواره حضرت میشود

کاتبان آوردند در غزوها سر میزدی

ذوالفقارت را نچرخان که قیامت میشود

تیر را از پا بکش بیرون؛نمی فهمد علی

آن زمانی که علی گرم عبادت میشود.

هرکسی که خاک نعلین تو را بر سر کشد

شک ندارم آخرش آقای بهجت میشود...

من نجف میخواهم آقا سائل ات را رد مکن

گرچه میدانم علی جان بر تو زحمت میشود

 

ای بیاید قنبرت در حقم آقایی کند

میت ما را بیاید او مسیحایی کند..

مینویسم فاطمه و مینویسم یا علی.ع.

روی دیوار اتاقم هک شده مولا علی.ع.

انبیا بر چادر زهرا توسل داشتند

و توسل میکند بر فاطمه حتی علی

نور زهرا با علی یک نور واحد میشود..

یعنی آخر که ولایت میشود... زهرا؛علی

سر معراج پیمبر در ولایت بود و بس

پس بیا بالا ی بالا ای محمد تا علی

دختری دارد علی مادر نزائیده دگر

 

 

چه بگویم نام او را زینب کبری ،علی؟

تو امیرالمومنینی جان ما قربان تو...

انبیا از روز اول یا علی.ع.حیران تو....

 

شاعر:حامد جولازاده

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  4:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

برای اینکه بگویم چقدر آقایی
همین بس است که گویم تو کفو زهرایی

زبان حاجت من در کنار تو لال است
خودت بزرگ ترین آرزوی دنیایی

کسی که در حرم تو نشست آن لحظه
به حد کفر بود گر کند تمنایی

نزول کرده ای از رتبه الهی خود
ولی حقیقت ما بین لا و الایی

کسی نوشته تویی لا اله الا هو
به عرش تکیه زدی یا علی به تنهایی

کپی برابر اصلت اگر ابالفضل است
عجیب نیست تو آموزگار سقایی

شبی به خاک قدمهات سجده میکردم
میان خواب چه خوابی چه خواب زیبایی

زمان مرگ لباس غلامی ام به تن است
فمن یمت یرنی گفته ای و می آیی

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  4:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

علی جانم...

عین علی عبادت و، لام علی لیاقت است

یای علی یاد خدا -ذکر خدای رحمت- است

بود به صورت او بشر، ز امر خدای دادگر

بدین جلال و مرتبه، کجا بود بگو بشر ..؟

نور خدای لم یزل، ز خلقتش پدید شد

به کعبه زاده شد سپس، به مسجد او شهید شد

خدا بود راز اگر، فاش شده ست و منجلی

تمام راز او عیان شده ز چهره ی علی ....

مریم جلالوند

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  4:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

آسمان باز شد...علی آمد

چشم کعبه,به زلف صاف افتاد

ناگهان تابدار شد کمرش

سجده کرد و به اعتکاف افتاد

 

قدر فهم کسی نبوده و نیست

از چه اینگونه " گونه بر خاک  " است?!

هیچکس پی نبرد کعبه چرا

روی پیشانی اش شکاف افتاد!

 

آنکه رسم تقیه اش بغض است

"خطبه ی شقشقیه " اش بغض است...

...آه! وصف بقیه اش بغض است!

بس که در کوفه اختلاف افتاد

 

درب علم نبی شکسته شد و

فاطمه ایستاد پشت سرش

تا که " در نجف " زمین نخورد,

جسم یاقوت,در مصاف, افتاد

 

 

بعد زهراست,چاه,یار علی

تحت امر است ذوالفقار علی

که به امرش گهی به جنگ نشست

گاه در بستر غلاف افتاد

.

.

.

ای تو خرمای پای چوبه ی دار!

مثل سلمان و یاسر و تمار

جان به عشق تو در نماز آمد

سر به پای تو در طواف افتاد

شاعر: عارفه دهقاني

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  4:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

جلوه ی عشق علی منتشرازلاهوت است

خاک درگاه غلامش همه ی ناسوت است

 

قل هوالله احدگوشه ای ازرتبت او

عقل نه،عالمی ازدرک علی مبهوت است

 

کیمیائی است علی گفتن و هوهو کردن

ریگ صحراهمه ازعشق علی یاقوت است

 

هرکجا ذکرعلی بد[1]حرم الله ست

دل که درآن نبودعشق علی تابوت است

 

هرکه از دایره ی عشق علی خارج شد

درصف حشربدان پشت سر جالوت است

 

هرکه شدذوب علی درصف محشریاران

رتبتش بیشترازموسی و هم طالوت است

 

حب حیدر بدلت هست مکن بیم جهان

یاعلی بردل هرعاشق سالک قوت است

 

گرخلایق همه ی عمربه شرحش کوشند

تاقیامت علی و شرح علی مسکوت است

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  4:09 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها