0

اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

دنیا به حال آل علی غبطه می خورد

بر آن همه کمال علی غبطه می خورد

دنیای فانی من و تو ای مرید عشق

بر روح بی زوال علی غبطه می خورد

یوسف که در قشنگی صورت نمونه بود

هر لحظه بر جمال علی غبطه می خورد

عالم  همه  فدای  نخ  شال  سبز  او

حبل المتین به شال علی غبطه می خورد

باغ و چمن به جای خودش ، در تمام فصل

جنّت به سیب کال علی غبطه می خورد

تنها نه هر سخنور و راوی و کاتبی

حتی نبی به قال علی غبطه می خورد

عاشق هماره در پی معشوق گفته است

بر عشق بی مثال علی غبطه می خورد

بالاترین مدال شجاعت ازآن اوست

رستم بر این مدال علی غبطه می خورد

رنگ سفید و سرخ و طلائی و زرد و سبز

بر آن سیاه خال علی غبطه می خورد

با اینکه او به مال کمش کرد اکتفا

اما جهان به مال علی غبطه می خورد

حق اش نبود خانه نشینی و بی کسی

حقانیت به حال علی غبطه می خورد

گرچه که او به شصد و سه سالی بسنده کرد

تاریخ ما به سال علی غبطه می خورد

 

مجتبي دسترنج

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  3:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)


آمد که بگیرد ز علی نقطه ضعفی

بیچاره ندانست که علی نقطه ندارد

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  3:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

خوردن باده زدستان علی چون هدف است
ساقی بزم الست میکده اش درنجف است
کلب این بارگهم ازتودعا میخواهم
من زدست توفقط کرببلا میخوام
وصف حیدر بخدا وصف خدای احداست
مثل زهرای س بتول خصلت او بی عدداست
عالمی ریزه خورخوان علی وزهراس ست
بخدا عبد درش حاتم و صدها موساست
هرکسی شک به خداوندی حیدر دارد
روبیارد به نجف تاکه یقین بردارد
من که ایوان نجف دیدم و این راگویم
تو خداونددلی وصف تورا می گویم
درمقامات شما هرچه بگویم عجز است
پسته بی حب شما لب بزند بی مغزاست
به دلم هست که از عشق تو پرپر بزنم
دم ایوان نجف نغمه ی حیدر بزنم
شاهی و مرتبه ات عرش معلا باشد
از ازل همچوخدا عالیه اعلا باشد
من که باشم که تورا بنده ونوکر باشم
من سگ کوی سگ حضرت قنبر باشم
گردش چرخ فلک خیره به دستان علیست
عرش تافرش خدا در ید فرمان علیست
بردن نام علی بس که طرب انگیز د
ازضریحت به خدا بوی خدامی خیزد
طعم انگور نجف طعم شراب ناب است
هرکه خورد باده زدستان علی سیراب است


علی درویشی

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  3:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)


با صداقت باش یار ما شوی
لاف با عاشق مزن رسوا شوی
کار ما بر سر حق پی بردن است
در سبوی معرفت می خوردن است
حرمت میخانه از مستی بود
حق می بشکستن از پستی بود
ما نه ان دردی کش ساقی کشیم
ما فقط در سایه ی ساقی خوشیم
بی رخ ساقی جهان باقی مباد
لحظه ای میخانه بی ساقی مباد
رمز و راز عشق با عاقل مگو
حرف می با مردم جاهل مگو
در بهاران صحبتی از دی مکن
جاهلان را با خبر از می مکن
ساقی ما در سقایت اولی ست
تا ابد مولای سر مستان علی ست
می که ما گوییم مستی اورد
نیستی نی نی که هستی اورد
می که ما گوییم صاف است و زلال
اینچنین می را خدا کرده حلال
می که ما گوییم لطف حق بود
لطف حق در مستی مطلق بود
می که ما گوییم عاری از ریاست
مست از این می انبیا و اولیاست
می که ما گوییم الطاف جلی است
مستی این می فقط یک یا علیست
می که ما گوییم زهرا می دهد
با تولی و تبری می دهد
می که ما گوییم صحبای ولاست
ساقی و میخانه اش در کربلاست
می که ما گوییم پر سوز و تب است
ان بلورین جام دست زینب است
می که ما گوییم برده یاد را
مست کرده سید خوشزاد را

 

مرحوم سید حسن خوشزاد

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  3:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

((شافع خوبان))



هـم یـاور قـرآن، عـلـی (ع)
هـم عـا شق جانـان، علی(ع)

او شـاهــد مـعــراج دیــن
آرنــده ی ایـمـان ، عـلی (ع)

او مـرشـد ومـولی ماست
چون سا لکِ عـرفـان،علی (ع)

او فــاتـحِ ، خـیـبــر ، احــد
دربـیـشه ی شـیـران، علی(ع)

دردخـمـه ی ،افـســونگـری
چون مـنطق وبرهـان علـی(ع)

او هـمسـر، بـنـت الـنــّبــی
هـم شـافـعِ خـوبـان،عـلی(ع)

ای کــوفـه ی پـیـمان شکـن
ایـن دیـده ی گـریـان، علی(ع)

ای کـاسـه ی صبـرم شـکـن
بـرخون شده غلطان،عـلی(ع)

اوکشته ی عدل است وبس
هـم عـا دل، دوران، عـلـی(ع)

درمـسنـد وهـم مهـتریـست
هم سفره ی بی نـان علی(ع)

ظالـم کـش او، ذوالـفـقـا ر
هـم مـرحـم ودرمان ،عـلی(ع)

امـشـب شب ،عـاشــق بـود
چون راحل رضـوان، عـلی (ع)

در گـلـشــن ، ا ســلام نـاب
چون سوسن وریحان،علی(ع)

در عــرصـه ی، دل دادگـی
فـرمان بـر، فـرمان ،عـلی (ع)

گـنجـیـنــه ی ، اســرار حـقّ
چـون سایه ی یزدان،عـلی (ع)

پرورده ی پیغمـبر(ص)اسـت
چـون نـایـب ایـشـان ،عـلی(ع)

بـر د یــده ی دل کــن ،نـظـر
(حقّـا) سر وسـامان ،عـلی(ع)

 

اصغر رضامند(حق) از تبریز

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  3:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

حیدر مدد

از نخستِ زندگــــی تا به اَبَــــد
در شبِ اوّلِ قبـر ، زیــرِ لَحَــــد

ورد و ذکرِ شیعه بی حَدّ و عدد
یا اَمیــرالمومنیــن حیـــدر مدد

حمید رضا گلرخی

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  3:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

هر لحظه خفی و هم جلی می گویم

با هر طپشی علی علی می گویم

حمید رضا گلرخی

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  3:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

امشب دلم هوای تمنا گرفت و بعد

دستی به سوی دامن مولا گرفت و بعد

دست دگر به چادر زهرا گرفت و بعد

یکجا تمام حاجت خود را گرفت و بعد

دستی شراب و دست دگر زلف یار شد

 

امشب عجیب سر به هوایم برای تو

فارغ ز هرچه چون و چرایم برای تو

درّ نجف به دست نمایم برای تو

فرمان بده تا بسرایم برای تو

جانم دوباره بی دل و بی اختیار شد

 

مستی نه از پیاله که از خمره ی سبوست

من در میان میکده و شعر روبروست

ساقی بیار باده که هنگام گفتگوست

"شیرخدا و رستم دستانم آرزوست"

نوبت به گفتن از شه دلدل سوار شد

 

زیباترین قافیه در هر غزل، علی

حی علی خیرعمل...در عمل، علی

"ثبت است بر جریده ی" بین الملل، علی

شیرین لب و شکر دهنی و عسل، علی

حافظ بیا که نوبت زلف نگار شد

 

موسا شدی و سینه ی من شرحه شرحه نیل

از تو اشارتی شد و از من بک الدخیل

میل شکار کرده ای...ای شاه بی بدیل

آمد هزار ناله که مولا ! اناالقتیل

تیری برو نشانه که وقت شکار شد

 

در خود هزار مرتبه تکرار میشوم

رسوای کوی و برزن و بازار میشوم

شاعر اگر نشد...سگ دربار میشوم

یک شب که استخوان ندهی هار میشوم

مولا ! گدایی تو مرا افتخار شد

 

از یک محبت ازلی خلق کرده اند

لایق نبوده ایم...ولی خلق کرده اند

حتما برای یک عملی خلق کرده اند

ما را فقط به عشق علی خلق کرده اند

آری کتاب خلقت ما آیه دار شد

 

نور شما در آینه ها منعکس بود

عیسا دمش به ذکر لبت ملتمس بود

این خرقه بی محبتتان مندرس بود

هرکه علی نگفته دهانش نجس بود

اسلام با ولای شما ماندگار شد

 

نوبت به خلق چهره ی ماهت رسیده است

وقتی خدای، صورتتان را کشیده است

قطعا تو را شبیه خودش آفریده است

روحی فداک…! روح تو را تا دمیده است

در گردش زمین و زمان انفجار شد

 

به به، به هی هی تو به وقت سواری ات

جانم فدای زخم زدنهای کاری ات

عالم فدای خشم دو چشم اناری ات

میدان شکسته از عمل انتحاری ات

دشمن به سوی قبر خودش رهسپار شد

 

دشمن ز نعره ی علوی رانده میشود

آری سپاه بی سر و وامانده میشود

هرجا علی سپهبد و فرمانده میشود

یک روزه جنگ فاتحه اش خوانده میشود

ابرو مکش عدوی تو پا به فرار شد

 

ابرو مکش که سخت نمایی قرار را

بر هم زنی به وقت نبردت فرار را

بیچاره دشمنی که نبیند سوار را

هوهو مزن که مست کنی ذوالفقار را

لشکر ذلیل هر دو دم ذوالفقار شد

 

فتح نبرد، یکه و تنها نمیشود

با یک نفر که اینهمه غوغا نمیشود

قطره حریف حمله ی دریا نمیشود

مشت علی گره بشود وا نمیشود

آقا یواش...! دشمنتان تارومار شد

 

ای جانشین حق، نظری هم به ما بکن

یعنی که درد شیعه ی خود را دوا بکن

فکری به حال مُحرم "گنبدطلا" بکن

یک کعبه نیز در نجف خود بنا بکن

به به عیار کعبه صد و ده عیار شد

 

این سو خدا و آن طرف ماجرا تویی

یک سمت سیف و سمت دگر لافتی تویی

قبل از "ألست..." صاحب "قالو بلی" تویی

بعد از خدای، کفر نگویم خدا تویی

سجده کنید چون که علی آشکار شد

 

ای سیب سرخ...! درد رسیده به هسته ات

لکنت زبان گرفته ام از دست بسته ات

جانم فدای همسر پهلو شکسته ات

اشفع لنا...! تو را به زهرای خسته ات

آقا ببخش...دردت اگر بیشمار شد

 

سید نیما نجاری

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  3:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

امام علی(ع)-مدح

 

چه در هیبت، چه در غیرت، چه در عشق اولین هستی

میان بهترین اولاد آدم بهترین هستی

جهان عمریست درمانده است در تردید و شك، اما،

تو خود علم الیقین، عین الیقین، حق الیقین هستی

من از فتح در خیبر به دستان تو فهمیدم

كه تو دست توانمند خدا در آستین هستی

سر در چاه را باور كنم یا ذوالفقارت را؟

كه گاهی آنچنان هستی و گاهی اینچنین هستی

بگو از استخوان در گلو، از خار در چشمت

كه پر از خطبه های ناتمام آتشین هستی

بگو چشم نبی روشن؛ بگو چشم حسودان كور،

برای فاطمه تنها تو در عالم قرین هستی

هلا ای عشق! ای معشوق!‌ای عاشق! هلا ای جان!

تو رویایی ترین مضمون شاعر در زمین هستی

از آن روزی كه چشمم باز شد در گوش من خواندند:

كه «تو» تا لحظه ی آخر «امیرالمؤمنین» هستی

 

سعید تاج محمدی

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  3:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-مدح

 

ایوان تو برده است دل شاه و گدا را

حیران تو کرده است خدا آینه ها را

ایوان نجف سر در ایوان بهشت است

یعنی به علی داده خدا عرش علا را

هستند گدای تو شریفا و وضیعا

هستند غلام تو صغارا و کبارا

قد هامت الاوهام ، وقد ذلّت الاقدام

هرکس به نجف آمده دیده است خدا را

تا نام علی را پدرم خواند به گوشم

دادم به هوای تو دل بی سر و پا را

عمری است گواهند طپشهای دل من

پرپر زدم و سوختم ایوان طلا را

انگار هوای نجف افتاده به جانش

پاییده ام امشب دو سه تا کوچه صبا را

ما بی تو فقط آه کشیدیم ، نسیما

از ما ببر امشب به نجف این همه...هاآآآآآآآآآآ را

قربان سرکوی حبیبی که به بویی

دیوانه ی خود کرده تمام عقلا را

قربان نگاری که از او زود تر از ما

جبریل خریده است به جان درد و بلا را

قربان طبیبی که به یمن نفس او

هرکس که رسیده است گرفته است شفا را

قربان امیری که سر خوان قناعت

با نان جوی ساخته لیلا و نهارا

قربان غریبی که به تاریکی شبها

بردوش کشیده است غذای فقرا را

ناز قد و بالاش که تا صبح قیامت

خم کرده رکوعش قد محراب دعا را

با شهد بیانی به گوارایی کوثر

کرده است اسیر لب خود آب بقا را

دور و برهر دانه ی انگور ضریحش

عالم همه مستند و ماهم به سکاری

یارب به تو سوگند مبادا که بگیری

از خاک سر کوچه ی حیدر سر ما را

تا سایه ی خورشید نجف برسرم افتاد

ای ماه سمرقند نداری تو بخارا

گر پاک نسوزم سراین عشق علی جان

"من مات علی حبّ" توآید به چه کارا

فانی نشوم در تو اگر باچه کنم طیّ

این پیچ و خم تیره ی دالان بقا را

درویشم و بردوشم کشکول گدایی است

چندی است که آتش زده ام رخت ریا را

با سوز غم عشق تو مرهم نستانم

با درد تو انداخته ام دور دوا را

تا معنی الله صمد را بشناسی

کافی است ببوسی درِ این صحن و سرا را

تادوستی اش اصل نماز است ، مؤذن

بی نام علی نعره نزن "حیّ علی"را

احرام نبندید ، بمانید و نگیرید

بی سعی و صفای حرمش راه منا را

توحیدِ علی را احدی درک نکرده است

چشمان علی جور دگر دیده خدا را

والله که هرکس ز علی روی بتابد

یک مرتبه هم سجده نکرده است خدا را

او بود که برداشت چو کاهی در خیبر

او بود که آورد به قاموس فتی را

سرها همه افتاد و سپرها همه افتاد

تا تیغ تو چرخید یمینا و یسارا

از هیبت نام تو بلرزد دل هستی

تا از کمرت باز کنی تیغ دوتا را

برگشت به ایمای تو خورشید به مشرق

پلک تو به هم ریخت قدر را و قضا را

روباه چه سنجد که برد دست به شمشیر

مرهب چه شناسد جگر شیر خدا را

والله که در معرکه ها حیدر کرار

اندازه ی یک پلک ندیده است قفا را

حدّ تو به هم ریخته اعصاب قلم را

شآن تو بریده است زبان شعرا را

تا هست به فرمان تو منهاج بلاغت

باید که ببندند دکان فصحا را

کفر است بگویید که غالی شده ام من

بر بنده ی حیدر نزن این تهمت ها را

این ها رشحاتی است که وام از تو گرفتم

ورنه چه کسی داده به من طبع رسا را

از عشق تو عمری است که درجوش و خروشم

بگذار بمانم به همین حال خدا را

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  3:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

امام علی(ع)-مدح و ولادت

 

مثل تیری که خودش رو به هدف می آید

ناخودآگاه دلم سمت نجف می آید

سمت شهری که پر از توست علی هر وجبش

چند قرن است که بوی تو گرفته رطبش

چند قرن است جهان پنجرۀ کوچک توست

خضر با آن همه فرزانگی اش کودک توست

هرکجا بود نبی یک تنه یارش بودی

با نود زخم چه مردانه کنارش بودی

رد شمشیر تو از روی سپر ها می ریخت

سر در آورد ز هر معرکه سر ها میریخت

با ید حق دهن کافر و ملحد بستی

مثل آن میله که بر گردن خالد بستی

چقدر عرش خدا با تو تعامل دارد

چون که دست تو علی رو به خدا پل دارد

رو به ایوان تو چشمان ملک پشت صف است

صد و ده پنجره در عرش به سمت نجف است

بی خود از خود شدم و رو به شما آوردم

نقطۀ با شدی و دور شما میگردم

فال حافظ زدم و خواجه در این دام افتاد

عکس ایوان تو در آینه ی جام افتاد

تو رسیدی و زمان پشت سرت جا مانده

دهن کعبه از این شوکت تو وا مانده

عالم عرش برای تو علی فرش شده

رد پای تو ولی در همه دنیا مانده

تو تعلق به جهان دگری داشته ای

ماندم از اینکه چرا پس حرمت جا مانده

از شما چیز زیادی که نگفتیم هنوز

گفتنی های تو در سینه زهرا مانده

ذوالفقارتو زمین را به زمان می دوزد

پس چرا فاطمه در معرکه تنها مانده

بگذارید به مولود رجب برگردیم

بگذریم و دو سه کوچه به عقب برگردیم

بر جهاز شتران رفت به منبر آن روز

دست در "دست خدا " بود پیمبر آن روز

روزی مور ز دستان ولی می آید

چقدر خاتم شاهی به علی می آید

سند مستند شیعه غدیر است غدیر

و فقط حیدر کرار امیر است امیر

نگذریم از سخن عشق ندیدم خوشتر

کاش در صحن و سرای تو بمیرم حیدر

 

امیرحسین آکار

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  3:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

امام علی(ع)-مدح و ولادت

نقش زیبای تو از اوج هنر می آید

آن همه معجزه از دست تو بر می آید

پیش پای تو زمین کم به نظر می آید

دو...سه باریست ز معشوق خبر می آید

نام حیدر به تو مولا چه قَدَر می آید

شعر چشمان تو از هر چه غزل می ریزد

از پی ات "حی علی خیر عمل" می ریزد

چند صد بار زمین حداقل می ریزد

وقتی از گوشه ی لبهات عسل می ریزد

پشت بند عسلت طعم شکر می آید

نام حیدر به تو مولا چه قدر می آید

لب خود باز بفرما که هوا می خواهم

دائم العشقم و هر روز تو را می خواهم

هرچه در راه شما هست بلا، می خواهم

شاعری مستحقم...از تو عبـا می خواهم

این چه سرّی است که شعر تو سحر می آید؟!

نام حیدر به تو مولا چه قدر می آید

باز در معرکه غوغا شده، ماشاء الله

بند از قلب همه وا شده، ماشاء الله

پشت دشمن چه قَدَر تا شده، ماشاء الله

علی از دور هویدا شده ، ماشاء الله

"ها علی بشر کیف بشر" می آید

نام حیدر به تو مولا چه قدر می آید

اسداللهی و شمشیر نمی خواهی که

سپر و جوشن و زنجیر نمی خواهی که

نعره ات می کشد و تیر نمی خواهی که

فاتحی ! این همه تکبیر نمی خواهی که

وقت هوهوی تو شمشیر دو سر می آید

نام حیدر به تو مولا چه قدر می آید

به رسولان تواریخ ولایت داری

مستقیما ز خدا بر همه حجت داری

تو پیمبر نشده این همه امت داری...!

جمله ای حرف بزن بسکه حلاوت داری

رو مگردان به خدا خم به کمر می آید

نام حیدر به تو مولا چه قدر می آید

سیزده روز شده حس تکلم دارم

گشته ای ساقی و من میل تبسم دارم

چارده قرن سری گرم از آن خُــم دارم

پدر خاک شدی! شوق تیمم دارم

"مژده ای دل که مسیحا..." ز سفر می آید

نام حیدر به تو مولا چه قدر می آید

 

نیما نجاری

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  3:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-مدح

 

ای ز ازل امام پیغمبران

خوب‌تر از تمام پیغمبران

مسند بعد تو جای علی است

دین تو امضا به ولای علی است

کیست علی؟ دست تو شمشیر توست

یک تنه در جنگ احد شیر توست

بازوی شیرافکن تو حیدر است

فاتح بدر و احد و خیبر است

تو شهر علم استی و حیدر درت

کیست علی تمامی لشکرت

علی همان حیدر کرار توست

تیغۀ شمشیر شرر بار توست

کفـه و شـاهین عـدالت علی است

لحم و دم و روح رسالت علی است

نجاتِ امت تو دریا علی است

تمامِ لشکر تو تنها علی است

این سخن از لوح خدا منجلی است

کیست علی احمد و احمد علی است

بعد تو بر خلق علی امام است

بعثت بی ‌غدیر ناتمام است

تا به ولایت نشود متکی

نیست ره واحد امت یکی

هر که به کف دامن حیدر گرفت

دسـت ورا دسـت پیمبـر گرفت

لحم و دم و نفس پیمبر علی است

روز جزا ساقی کوثر علی است

آینۀ طلعت داور علی است

شوهر صدیقۀ اطهر علی است

مهر علی تمامِ آئین ماست

حب علی حقیقتِ دین ماست

این طپش هر نفسِ میثم است

حکم خداوند همه عالم است

آنکه بـه مـا اول و آخر ولی است

بعد خدا محمد است و علی است

 

غلامرضا سازگار

 

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  3:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

امام علی(ع)-مدح و ولادت

 

ای حرم دیدار روی حق تعالایت مبارک

کعبه امشب آفتاب عالم آرایت مبارک

ای صفا ای مروه ای هستی تجلایت مبارک

ای حطیم ای حِجر ای زمزم تولایت مبارک

فاطمه بر صورت مولا تماشایت مبارک

رحمت للعالمین دیدار مولایت مبارک

گوهر دریای توحیدت مبارک باد کعبه

در دل شب قرص خورشیدت مبارک باد کعبه

امشب از زمزمه به کف ساغر بگیرید ای ملایک

کعبه را مانند جان در بر بگیرید ای ملایک

عیدی خود را ز پیغمبر بگیرید ای ملایک

هر چه می خواهید از حیدر بگیرید ای ملایک

ذکر یا مولا علی از سر بگیرید ای ملایک

از امیرالمؤمنین کوثر بگیرید ای ملایک

سرخوشان زمزم فیض علی ساغر مبارک

بر همه میلاد مولا ساقی کوثر مبارک

دامن أمّ القری امشب أبوالأیتام دارد

مکه پیش از سال بعثت جلوه ی اسلام دارد

یا حرم آگاهی از بشکستن اصنام دارد

آسمان از صورت خورشید بر کف جام دارد

یا زمین از نور امشب جامه ی احرام دارد

حبذا مولود مسعودی که حیدر نام دارد

کعبه امشب بیت معمور امیرالمؤمنین شد

مُلک هستی غرق در نور امیرالمؤمنین شد

ای نبی را جانشین میلاد مسعودت مبارک

عروه الوثقای دین میلاد مسعودت مبارک

قبله ی اهل یقین میلاد مسعودت مبارک

خلق عالم را معین میلاد مسعودت مبارک

مرشد روح الامین میلاد مسعودت مبارک

یا امیرالمؤمنین میلاد مسعودت مبارک

ای حرم امشب اسد در دامن بنت اسد بین

قل هو ا... احد مرآت ا... الصمد بین

گوهر عصمت گرفته در بغل دردانه امشب

یا که زمزم را پر از کوثر بود پیمانه امشب

عارض مولا شده شمع و حرم پروانه امشب

خانه دارد آبرو از روی صاحب خانه امشب

این خبر کرده امیر مکه را دیوانه امشب

می دهد بنت اسد را ذات حق ریحانه امشب

ای امیر مکه با زمزم حرم را شستشو کن

صاحب البیت آمده جان را نثار روی او کن

فاطمه بنت اسد قرص قمر آوردی امشب

ماهی از خورشید گردون خوبتر آوردی امشب

بر رسول ا... قرآنی دگر آوردی امشب

نخل امید محمد را ثمر آوردی امشب

جان شیرین بر تن پیغامبر آوردی امشب

حبّذا ای مادر مولا پسر آوردی امشب

با وضو در بر بگیرش هستی پیغمبر است این

هم علی، هم مرتضی، هم بوالحسن، هم حیدر است این

بی تولای علی اسلام جان دارد ندارد

زهد کل رهروان بی او روان دارد ندارد

خصم او جز در دل دوزخ مکان دارد ندارد

هیچ پیغام آوری خط امان دارد ندارد

بر مشام خویش بویی از جنان دارد ندارد

حشر بی ظلّ لوایش سایه بان دارد ندارد

کعبه شاهد باش من غیر از علی رهبر ندارم

در دو دنیا دست از دامان حیدر بر ندارم

چشم شو کعبه که بینی روی رب العالمین را

گوش شو تا بشنوی آیات قرآن مبین را

نطق زیبای دل انگیز امیرالمؤمنین را

صوت قرآن علی لبخند ختم المرسلین را

بوسه های احمد و تبریک جبریل امین را

عید اهل آسمان و شادی خلق زمین را

ای حرم با ماه رخسار علی روشنگری کن

یا علی قرآن بخوان و از محمد دلبری کن

یا محمد شیر تو شمشیر حی داورم من

فاتح احزاب و بدر و قهرمان خیبرم من

باطنم من ظاهرم من اولم من آخرم من

با تو در تنهایی و سختی و غم همسنگرم من

کشتی توحید را در سایه ی تو لنگرم من

حیدرم من، حیدرم من، حیدرم من، حیدرم من

همچو قرآنت چراغی منجلی داری محمد

بیم از دشمن مکن دیگر علی داری محمد

یا محمد بازو و شمشیر من در اختیارت

من خدا را شیرم و زنجیر من در اختیارت

حمد من تهلیل من تکبیر من در اختیارت

غرش فریاد عالمگیر من در اختیارت

هم قضا تسلیم، هم تقدیر من در اختیارت

عزم من، تعجیل من، تأخیر من، در اختیارت

پا به پای حضرتت اسلام را یار و معینم

تو رسول اللّهی و من هم امیرالمؤمنینم

آمدم تو جان من باشی و من جان تو باشم

از ولادت تا شهادت عبد فرمان تو باشم

در تمام جنگ ها فتح نمایان تو باشم

حامی دین مبین و یار قرآن تو باشم

بین حق و بین باطل نور و فرقان تو باشم

باغبان دائم گلهای خندان تو باشم

آن چنان که حق مرا یار پیمبر آفریده

ذوالفقار حیدری را بهر حیدر آفریده

ای تمام دین من مهر و تولایت علی جان

ای دلم دریای نوری از تجلایت علی جان

ای به قرآن مدح گفته حق تعالایت علی جان

ای همه عالم فدای قد و بالایت علی جان

ای خدا خوانده به کل خلق مولایت علی جان

ای فراتر آستان از عرش اعلایت علی جان

ای ولایت دین «میثم» جان میثم هست میثم

وای اگر از مرحمت فردا نگیری دست میثم

 

غلامرضا سازگار

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  3:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مدح و ولادت حضرت علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-مدح

 

بی جمالت خبر از دل، اثر از عشق نبود

تا خداوند علی گفت و تو را خلق نمود

در دل کعبه نشستی و دلش روشن شد

کعبه حاجی شد و آماده‌ی چرخیدن شد

بی سبب نیست که در قلب همه جا داری

"آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری"

بی سبب نیست که آرام و قرار همه‌ای

پدر خاکی و آرام دل فاطمه‌ای

باز شد کعبه دلش از لب خندان شما

سینه چاکی چه می‌آید به محبان شما

کعبه یک سنگ نشان، بود تو جانش دادی

قلب این سنگ نشان را تو نشانش دادی

ساغر عشق به دست تو فقط می‌آید

هر که عاشق شده پای تو وسط می‌آید

اهل توحید همان حلقه‌ی مستان تو اند

این جماعت همه الله پرستان تو اند

محو در نقش جهانم، نجف آبادم کن

پاک کن نقش جهان از دل و آزادم کن

 

قاسم صرافان

 
 
پنج شنبه 14 بهمن 1395  3:46 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها