میلاد حسنی:
از کتاب وصف تو یک حرف هرکس خوانده باشد
از سر حیرت دهانش چون حرا وا مانده باشد
هرکسی از سجده بر نورت تمرد کرد رد شد
رب تو حق داشت شیطان را ز عرشش رانده باشد
هرسری در ارتش علم تو باید پا بکوبد
خواه او سرباز باشد خواه او فرمانده باشد
بیت تو صنع خداوند است پس جا دارد آقا
اینکه ابراهیم پشت در معطل مانده باشد
آتشی بر پا کنی قبل از غروب ماه محشر
تا که در آن نامه ها را دخترت سوزانده باشد