0

اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

نوح شش ماهه السلام علیک
جان خورشید، عالی الدرجات
بر طلوع محمدی وارت
صدوده تا سلام و شش صلوات


راه صد ساله را فقط یک شب
میشود رفت با نگاه شما
از همه ملتمس ترم اقا
باب حاجات التماس دعا
 
وارث خون سیدالشهدا!
یا رضیع الحسین ادرکنی
روزی ام را بده، گرفتارم
رازق عالمین ادرکنی
 
مثل بابای بی همانندت
شهره ای در عطا و نیکویی
از همین بخشش و کرامت توست
سائلان میکنند پر رویی
 
جشن میلاد توست خوشحالم
شادی از سینه ام سرازیر است
ما به عشقت اسیر و بابایت
پای برق نگاه تو گیر است
 
هرکه پیش خدا مقرب شد
رو به گهوارهء تو آورده
سایهء رحمت حسینی تو
صد چو فطرس فرشته پرورده
 
گرچه در حسرت زیارت تو
پشت در صد فرشته آوارست
یک نفر هم ندارد اذن دخول
تا رقیه(س) کنار گهوارست
 
یک عطای کمت مسیحا ساخت
پس همین اندک تو را عشق است
بین مشکل گشا ترین ها هم
پنجهء کوچک تو را عشق است
 
پنجهء کوچکی که میگویند
بینوا را ظهیر خواهد کرد
پدرم گفته که محبت تو
عاقبت را به خیر خواهد کرد
 
گرچه لطف تو بی نیازم کرد
گرچه خرجی بگیر درگاهم
متوسل که میشوم در دل
هرچه هست از رباب میخواهم
 
آن ربابی که یک فضیلت او
متن اوراق صد کتاب شده
بعد از آن که شدست مادر تو
تازه انگار که رباب شده
 
آن ربابی که کوه حجب و حیاست
بی خود از خود شد و تبسم کرد
تا که خندید، از شعف مولا
ناگهان دست و پای خود گم کرد
 
با خودش فکر میکند در دل
سید شیرخواره ها آمد
با چه حالی به زینبش میگفت:
مهر طومار کربلا آمد
 

شاعر : عماد بهرامی

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

غصه هارا که میبرم از یاد

میشود خانه ی دلم آباد

واژه در واژه میزنم فریاد

شب میلاد او مبارک باد

 

رجبیون "مه" رجب آمد

نخل امید را رطب آمد

 

نه فقط دلبر حسین آمد

بلکه تاج سر حسین آمد

نوه ی مادر حسین آمد

علی ِ اصغر حسین آمد

 

او شراب خم حسین باشد

علی سوم حسین باشد

 

آسمانی ترین شهاب است او

هاشمی زاده مستطاب است او

نور چشم ابوتراب است او

زينت دامن رباب است او

 

عشق لیلی و عشق مجنون است

أخوی رقیه خاتون است

 

جبرئیل امین غزل خوانش

خالقش از علاقه مندانش

میبرد دل لبان خندانش

میکند عمه دست گردانش

 

عمه جان زينبش به يادش بود

فكر اسپند و "وان يكاد"ش بود

 

ز مسیحا دمان مسیحاتر

ز دو صد خضر و يوسف آقاتر

ز موالید خانه زیباتر

ز رسولان حق معلّاتر

 

 پیر ادیان رایجش کردند

طفل باب الحوائجش کردند

 

بي قرارش جناب جبرائيل

سربه دارش جناب ميكائيل

چاي ريزش جناب اسرافيل

سربه زيرش جناب عزرائيل

 

اسم رمز سفينه ي ارباب

جاي او روي سينه ي ارباب

 

بانگاهش اگر صفابدهد

دردهای همه دوا بدهد

لقمه نانی به هر گدا بدهد

تذکره های کربلا بدهد

 

بوی سیب حرم وزیده و بس

سوی روضه مرا کشیده و بس

 

قسمت این بود بزرگ تر بشود

و سپس عازم سفر بشود

وهمانند محتضر بشود

و برای پدر سپر بشود

 

قسمت این بود حرمله برسد

به حرم سوت و هلهله برسد

 

قسمت این بود کوفه جا بزند

مادری عمه را صدا بزند

پدری قید بچه را بزند

طفل شش ماهه دست و پا بزند

 

قسمت این بود سه شعبه گیر کند

مادری را ز غصه پیر کند

 

قسمت این بود کربلا برسد

به حرم پای اشقیا برسد

بی نوایی به یک نوا برسد

وکسی پشت خیمه ها برسد

 

برسد تا که  نبش قبر کند

قسمت این بود ربابه صبر کند

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

کسی که از دو لبش کوثر آب مینوشید
کسیکه باده به نامش شراب مینوشید

کسیکه از قدمش سلسبیل سیراب است
کسیکه از دم قدسیش ، نیل سیراب است

 

همان کسیکه چکید آبشار از مشتش
همانکه داد به دریا حیات انگشتش

کسیکه صاحب آب است جده اش زهرا
کسیکه تشنه لبخند او بود سقا

کسیکه از غم او کائنات لبریز است
همانکه از کرم او فرات لبریز است

به آه تشنکی اش هیچ کس جواب نداد
کسی به حنجر خشکش دو قطره آب نداد

عطش گرفت لبش را که گفته شیر مکید؟
به جای شیر در آنجا سه جرعه تیر مکید

وحوش و طیر بیابان ، درنده ها سیراب
عزیز فاطمه لب تشنه ، اسبها سیراب

چه کرد آب؟ لب کوفیان خنک میشد
کبود شد لب اصغر ، سنان خنک میشد

بس است حرمله دنبال آب پرسه نزن
کمان بدست تو پیش رباب پرسه نزن

بس است حرمله قلب رباب می لرزد
بگو که این سر کوچک چقدر میارزد؟

صدای حرمله آتش به عمق جان می زد
عروس فاطمه را با ته کمان می زد
محمد جواد پرچمی

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

حضرت علی اصغر(ع)-ولادت

 

خواندیم ولی نوشته می شد

خیرالعملی نوشته می شد

هر جا غزلی نوشته می شد

در شأن علی نوشته می شد

به چه پسری حسین دارد

جز نام علی نمی گذارد

ای دلخوشی جناب ارباب

تکرار ابوتراب ارباب

ارباب میان قاب ارباب

شیرین عسل رباب ارباب

تنها نه تحول آفریدی

لبخند زدی گل آفریدی

نور به نظر رسـیده تبریک

در شهر خبر رسیده تبریک

یک یار دگر رسیده تبریک

سرباز پدر رسیده تبریک

آیینه ای از نگاه باباست

او یک تنه خود سپاه باباست

 

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

فصلِ فصل الخطاب می آید
دارد عالیجناب می آید
دود اسفند عرشیان پیداست
بوی مشک و گلاب می آید


مست کردند آسمان ها هم
جای باران، شراب می آید

جای دارد که کعبه بشکافد
نوه ی بوتراب می آید

خاندان علی همه نورند
حضرت آفتاب می آید

کوریه چشم دشمنان حسین
شاهزاده رباب می آید

چشم شور حسود بگذارد
شاه از امشب سه تا علی دارد

این پسر نور چشم سادات است
کعبه ی اول مناجات است

خانقاهی که او بنا کرده
شعبه ی دوم خرابات است

گرچه او در حرای گهواره ست
روح او مظهر عبادات است

سجده بر اوست افضل الاعمال
صاحب این همه کرامات است

گره ی کور هم اگر دارید…
مثل سقاست! باب حاجات است

او که شش ماه عمر کرده
صاحب این همه مقامات است

در جوانی امام هم میشد
فاتح نیل و شام هم میشد

آمد از راه نوبهار رباب
ماهِ تابانِ شامِ تارِ رباب

آمده تا قرار باشد بر
دل همیشه بی قرار رباب

عالم از شوقِ یک علیِ دگر
میزند چرخ بر مدار رباب

خیلی احساس امنیت دارد
هست وقتی که همجوار رباب

هست ابالفضل پاسدار حسین
طفل شش ماهه پاسدار رباب

حیف اصلاً خبر ندارد که
هست شش ماه در کنار رباب

سر زده تیر بی خبر آمد
عمر شش ماهه هم به سر آمد

با همه سرعتش می آمد تیر
نشد از آمدن مردد تیر

مادرش (اِن یکاد) میخواند
دور از اصغرش بگردد تیر

هلهله میکنند کوفی ها
میکشد زوزه های ممتد تیر

به پریشانیش بگرید دشت
به تلزّیِ او بخندد تیر

وسطِ صحبتِ حسین آمد
خطبه ی شاه را به هم زد تیر

بین بازو و کتفِ بابا خورد
از گلوی پسر که شد رد تیر

آن عبایی که وقف اکبر شد
کمک حمل جسم اصغر شد

میرود پشت خیمه ها بکند
از نگاه همه…  جدا بکند

تا نفهمند خواهران علی
میرود بی سر و صدا بکند

در مقاتل ندیده ام جایی
ماه قبر ستاره را بکند

میرود قبر اصغر و خود را
پشت خیمه جدا جدا بکند

کاش میشد که چند صورت قبر
کاش میشد که چند تا بکند

کاش میشد که شر دشمن را
قبل غارت خودِ خدا بکند

عصر شد خاک زیر و رو میشد
نیزه ها در زمین فرو میشد

علیرضا وفایی (خیال)

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

حضرت علی اصغر(ع)-مدح

 

زلال اشك تو رشك فرات است

فرات از صافى چشم تو مات است

وجود تو تعادل بخش این نهر

كه بى تو آبگیرى بى ثبات است

نماز صبر مى‏خواند كنارت

غمت گرداب كشتى نجات است

نیازى نیست تا حكمت بخوانیم

وجودت شرح اسماء و صفات است

من از عمر كمت خواندم كه روحت

به این كثرت سرا بى‏ التفات است 

نخ قنداقه پر پیچ و تابت

مدار كهكشان و ممكنات است

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

حضرت علی اصغر(ع)-ولادت

 

نگاهش دم به دم اعجاز کرده

که او را اینچنین ممتاز کرده

به لطف دستهای کوچک خود

گره های بزرگی باز کرده

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات

بر آینه ی علی اعلی صلوات

هم مولد اصغر است و هم روز جواد

بر کرب و بلا و طوس یک جا صلوات 

×××

معشوق، به باد داده گیسو صلوات

بر نوگل کربلا ز هر سو صلوات

نقّاره زدند، ماه پیدا شده است

بر جلوه ی آن هلال ابرو صلوات

×××

بر دل خوشی ضامن آهو صلوات 

جانم!  بفرست باز بر او صلوات

آمد دو علی دو جلوه از پیغمبر

بر هر دل مشتاق علی گو صلوات

×××

بر روی جواد، باز بهتر صلوات

بر ناز نگاه علی اصغر صلوات

این نیست صدای این همه جمعیت!

بفرست بلندتر به حیدر صلوات

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

از آسمون رو زمین دلا شادی می شینه

ولادت پسر سلطان ایران زمینه

خدای جود و سخا

امام مهر و وفا

قرار جان رضا قرار جان رضا

محو چشمای تو ماه و ستاره

دل گرفتار خال لب یاره

مثل تو دلبری هیچ کی نداره

دیگه با هیچ کسی کاری ندارم

بسته دلبر خم زلف نگارم

ابن رضا مددی ابن رضا مددی

روی زمین همه عاشقا دل بی قرارن

چون از بهشت غنچه ناز حسینو میارن

به قلب پر تب وتاب

بده بده می ناب

به عشق عشق رباب

می زدم از میخانه اصغر

تشنه روی مه پاره اصغر

بسته ام دل به گهواره اصغر

طبق طبق دل مست و خمارم

نفس نفس صدای دل زارم

علی اصغر همه دار و ندارم

مدد علی اصغر مدد علی اصغر

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

حضرت علی اصغر(ع)-میلاد

 

خندیم به مقدم تو یا گریه کنیم

خندیم، ولیک بی صدا گریه کنیم

امرو ز گریۀ تو خندیم، ولی

فردا به تبسّم تو ما گریه کنیم

×××

ای آن که حریر نرمِ گل جای تو بود

آغوش لطیف لاله مأوای تو بود

از لحظۀ میلاد تو، شش ماه حسین

مهمان نگاه و روی زیبای تو بود

×××

آن روز که دوست نور حق را به تو داد

درصبح ازل رنگ شفق را به تو داد

امروز چه دید در نگاه تو حسین

کز دفتر عشق شش ورق را به تو داد

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

حضرت علی اصغر(ع)-ولادت

 

امین وحی عالم را خبر داد

که نخل سبز ثارالله بر داد

خدا امشب حسین بن علی را

دری بهتر زیک دریا گهر داد

الا ای اختران تبریک تبریک

که حق شمس ولایت را قمر داد

الا یا فاطمه چشم تو روشن

خدا امشب حسینت را پسر داد

به صورت طفل نوزاد وبه معنا

مدال افتخاری بر پدر داد

حسین بن علی را یاور آمد

علی بن حسین دیگر آمد

بهشت عترت پیغمبر است این

گلش خوانم نه از گل بهتر است این

سزد اورا علی خوانند آری

که یک آئینه حسن از حیدر است این

مدال دوش سالار شهیدان

مه برج ولا را اختر است این

علی اصغرش خوانند اما

ولایت را شهید اکبر است این

سپهر آرزو را ماه دادند

به ثارالله ثار الله دادند

یم ایثار را گوهر مبارک

سپهر عشق را اختر مبارک

علی دیگر از نسل ولایت

به اهل البیت پیغمبر مبارک

شفیع اکبری با نام اصغر

برای خلق در محشر مبارک

عروس حضرت خیرالبشر را

چنین ماه خدا منظر مبارک

به ثار الهیان گوئید امشب

که میلاد علی اصغر مبارک

به یک گل دامنت گردیده گلشن

عروس فاطمه چشم تو روشن

چه کودک لیلۀ قدر است مویش

چه نوزادی که والشمس است رویش

تو گوئی از شب میلاد باشد

لب خشک وشهادت آرزویش

شفاعت ، عشق ، جانبازی ، تبسم

 نوشته بر سفیدی گلویش

بنازم قرص ماهی را که با خون

کند شمس ولایت شستشویش

تبسم های شیرینش گواه است

که اورا تا خدا یک گام راه است

زهی طفلی که از صبح ولادت

وجود اوست سر تا پا سعادت

عجب نبود اگر خورشید گردون

به خاکش آورد روی ارادت

گل لبخند ا گوید که این طفل

شهادت را نداند جز سعادت

نگاهش کن تو گوئی آنکه دارد

به مهد ناز هم شو ق شهادت

من واحسان ولطف و رحمت او

که اهلبیت را این است عادت

بزرگ وکوچک اینان جوادند

برای عالمی باب المرادند

رخش آئینه حسن خدائی

جمالش آیت نورالهدائی

زهی طفلی که در هنگام شیری

امام خویش را باشد فدائی

نگردد تا جدا یکدم زجانان

کند جان از تنش میل جدائی

خواتین راست بر گردش کنیزی

سلاطین راس در کویش گدائی

به خون حنجر خود تا قیامت

کند از لوح دل ظلمت زدائی

 زشیری اشک شوقش در دو عین است

نگاهش بر سر دوش حسین است

شهادت عشق، ایمان زندۀ اوست

شرف عزت سیادت بندۀ اوست

حجازی ماه ویک کرببلا نور

به خورشید رخ تابندۀ اوست

فدای لعل لبهایش که تا حشر

تمام آبها شرمندۀ اوست

سر وجانم فدای طفل شیری

که ثارالله محو خندۀ اوست

حقیقت عاشق، ایما ن سر فرازی

هماره تا ابد پایندۀ اوست

اگر چه بسته در قنداقه دستش

بود خلق جهانی پای بستش

به لب خنده به دل سوز وگدازش

ملائک عاشق راز ونیازش

نگاهش باعث لبخند عباس

امام پاکبازان سر فرازش

به دور مهد ناز او بگردید

که باشد کعبۀ دل مهد نازش

مناجات شب وصل حسین است

صدای گریه های دلنوازش

علی روئی که از آل محمد

برد دل با دو چشم نیم بازش

مبادا کودک شیرش بگویند

 که پیران جهان محتاج اویند

من از نخل ولایت بر گرفتم

طریق آل پیغمبر گرفتم

از آن گردیده ام مست محبت

 که از دست علی ساغر گرفتم

تولای علی وآل اورا

به یمن پاکی مادر گرفتم

بهشت وهر چه در آن است یکجا

زلبخند علی اصغر گرفتم

بیاد آن گل باغ شهادت

گلاب از دیدگان تر گرفتم

خریدار غم این خاندانم

غلام میثم این خاندانم

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

وقتی به عشق ِ عشق لبم باز می شود

هر لفظی از نوشته ام اِعجاز می شود

حالا قلم به روی ورق آمده فرود

روی لب مقرَّب رب آمده درود

چشم ستاره خیره به گهواره مانده است

عالَم " وَ ِان یکاد" در این باره خوانده است

لبخند شوق روی لب یار آمده

تکبیر حق به لعل علمدار آمده

بی بیِّ آسمانیِّ کرب و بلای عشق

مسرور شد به یُمن سُرور خدای عشق

مهتاب جلوه کرده در آغوش آفتاب

ارباب زاده آمده  مادر شده رباب

ارباب زاده آمد و ارباب دیدنی ست

شکرخدای ِ شاه    خدایی شنیدنی ست

ارباب زاده ای که خود ارباب عالَم است

نقش نِکوی نقش سلیمان خاتم است

طفلی که پیر عاشقیُّ و سَرسِپُردگیست

آموزگار مکتب مردیُّ و بندگی ست

کوچکترین علیِّ حسینیِّه ی کمال

زیباترین نمایش ایثار و اتصال

لالائیَّش علی علیُّ و ذکر فاطمه

همبازیَّش رقیّه و سردار علقمه

عادت به دست گرم علمگیر می کند

گریه برای دشت غم و شیر می کند

آن لحظه ای که تشنه و بی تاب می شود

تا رفع تشنگی    پدرش آب می شود

وقتی که دست و پا زَدنش می شود شدید

آقای ما به کرب و بلا  می رود ندید!!!

انگار   تیر حرمله   در گودیِّ گلو

بر روی دست شاه کرم می رود فرو

رویی برای رفتن بابا به خیمه نیست

دانی که تلِّ خاکیِّ در پشت خیمه چیست؟!

این راه سردیِّ شرر ِ قلب مادر است

راهی برای دوریِّ سرنیزه از سر است

حلقوم شیرخواره ی شش ماهه ی شهید

چشم انتظار توست بیا  آیه ی امید

در انتظار صبح وصال تو مانده ایم

ما ندبه ها به شوق وصال تو خوانده ایم

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

شبي كه آمدي و عرش در هوات افتاد

ستاره دور و بر عطر خنده هات افتاد

 

همينكه عطر نفسهات در زمان پيچيد

زمين براي بزرگي به دست و پات افتاد

 

براي دلبري از چشم بي قرار حسين

هماي عشق به چشمان دلربات افتاد

 

بزرگ مرد قبيله،علي اصغر عشق

كنار نام شما راهي از نجات افتاد

 

شكوفه سحر بيت حضرت ارباب

تو آمدي و علي باز در حيات افتاد

 

همينكه پاي تو در چشم شهر سكني كرد

عطش به چشم پر از آتش فرات افتاد

 

تو مستجاب ترين ذكر هر دعا هستي

ضمان حاجت هر درد بي دوا هستي

 

تو مثل يك گل سرخي كه بال و پر داري

براي دلبري از دلبران هنر داري

 

تمام اهل شما دلبرند اما تو

كرشمه و جنم و ناز بيشتر داري

 

اگر چه كودكي اما گواه تاريخ است

بزرگي از پر قنداقه ات به سر داري

 

تويي كه يك تنه يك لشگري براي حسين

شبيه حضرت سقا دل و جگر داري

 

تو حرف آخر و فصل الخطاب بابايي

چرا نيامده حالا سر سفر داري

 

قسم به اشك رباب و به خنده هاي حسين

مباد لحظه اي دست از دلم تو برداري

 

پناه لحظه دلواپسي علي اصغر

جواب روز غم و بي كسي علي اصغر

 

چقدر زير گلويت سفيد و جذاب است

به قب قبت اثر بوسه هاي ارباب است

 

به شوق خنده تو تا به صبح بيدار است

به يك كرشمه چشمت رباب بي تاب است

 

براب لحظه به لحظت،براي آينده

رباب نقشه كشيدست،حيف بر آب است

 

دو فصل تاج سر خاكيان شدي و حيف

كه مثل چشم تو بخت رباب در خواب است

 

نواي نغمه لالاييت چه دلگير است

ترنمي كه نوايش عمو عمو آب است

 

عطش رسيد و ترك شد لب شما ميسوخت

براي لحظه قربانيت خدا ميسوخت

 

پدر كه قصه ذبح عظيم ميداند

براي زير گلوي تو روضه ميخواند

 

چقدر نازك و نرم است حنجرت،حتي

كه رد باد به زير گلوت ميماند

 

تمام آرزوي مادرت فقط اين است

كه سال بعد برايت تولد افشاند

 

ولي هنوز زماني نميشود كه رباب

كنار نيزه براي تو فاتحه خواند

 

رسيده است غروب عظيم عاشورا

تو روي دست پدر سبز ميشوي حالا

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

بیا که سیر چمن دربهار باید کرد

ز طرف  باغ ولایت گذار بایدکرد

یگانه لالۀ نشکفتۀ حسین شکفت

بیا که رو به سوی لاله زار باید کرد

برای دیدن این غنچۀ تماشائی

گلاب اشک براهش نثار باید کرد

مدینه ازقدم او بهشت امید است

بیا که رو به سوی آن دیارباید کرد

اگر چه مصحف عمرش تمام شش ورق است

به عمرکوته او افتخار باید کرد

شب ولادت او شد بهار شادی وغم

اگر چه زین دو یکی اختیار باید کرد

به آستانۀ باب الحوائج ای مسکین

به غیر عرض توسل چکار باید کرد

همیشه خوانده ام را بوقت شادی وغم

که نام نامی اورا شعار باید کرد

زخاک درگه اوبرمدار سرای دل

که کسب عزّت و قدر و وقار باید کرد

شبی به کرب وبلای حسین ، محفل اُنس

به یاد اصغر او برقرار باید کرد

گه شهادت خود با تبسمش می گفت

که عشق را به جهان پایدار باید کرد

به مهر اوچو«وفائی» همیشه رو کن، دل

که فکر روشنی شام تارباید کرد

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

به مناسبت میلاد حضرت علی اصغر (ع)

به دنیا آمده امشب سپهر آسمان عشق

دل هر عاشقی گشته گدای آستان عشق

به دنیا امده امشب صفای جان ثارالله

بزن چنگی به قلب ما که گردیده زمان عشق

 

ستاره بارد از چشم پر از نور علی اصغر ع

زند او طعنه بر یوسف، و دارد هیبت حیدر

بنازم گریه هایش را، بنازم خنده هایش را

به پیش چشم ثارالله ، کند او خنده بر مادر

بگیرد بوسه از رویش، حسین با لعل لب هایش

به انگشت خودش آقا، بداده قلقلک پایش

حسین جان طفل شیرینت، بود فرمانده ی هستی

خوشا بر بخت هر کس که، بود طفل تو آقایش

بنازم ناز ابرو را ، بنازم تاب گیسو را

ز چشم پر ز نور او، بنازم برق و سوسو را

بمیرم من برای او، که از فرط عطش لبها

چو چوب خشک بر هم زد، به وقت ظهر عاشورا

دو دست کوچک اصغر، گره از مشکلم وا کرد

و او حب عمویش را، درون این دلم جا کرد

ولی با این همه اکرام، سوالم این بود ای دل

ز چه در روز عاشورا، دو چشم خویش دریا کرد

ز جام و باده ی عشقش، خمار و مست و مخمورم

تو گویی من ز عشق او، درون وادی طورم

اگر با عشق اصغر من، شوم در گور ای عالم

بیاید بوی مشک از آن ،غبار و تربت گورم

کریم است او، وَ استاد دو صد استاد اخلاق است

نشانش در دل و انفُس، مقامش نور آفاق است

فروشی باشد این قلبم، علی اصغر بخر از من

دهم دل را به دست تو، که دیگر وقت میثاق است

زمین از اول خلقت، ندیده چون تو آقایی

شرف بر نوح داریّ و عزیز قلب زهرایی

بنابراین تو جان هستی، تو نور لا مکان هستی

به بزم روضه ی ارباب، دم نوحه گران هستی

تو عشق عاشقان هستی، همیشه جاودان هستی

کریم ابن کریمیّ و چو دریا بی کران هستی

محیط عشق و عرفانی، تو خود مهر و تو خود جانی

برای قلب مخروبه، تو زینت بخش و سامانی

حسین آمد به دیدارت ، به صد آه و نوا می گفت

چرا ای عشق دیرینم، برایم گریه می خوانی

بگو ای میوه ی قلبم، چرا این قدر بی تابی

تو گفتی تشنه ام بابا، بیاور قطره ای آبی

که ناگه حرمله با یک، سه شعبه کرد سیرابت

پس از این ماجرا شب را ، بدون غصه می خوابی

سروده جعفر ابوالفتحی

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:49 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها