0

اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

یا جواد الائمه...

گدایی برای گدا آب و نان است..

خصوصا که صاحب کرم هم جوان است

همین پینه ی دستهایی که دارد

خودش بهر پابند بودن نشان است..

دخیل است روز و شبش را به اینجا..

که بی اعتنا بر زمین و زمان است..

پر از هیچ بودم دو عالم به من داد..

گدایی چنین است و شاهی چنان است..

به جانان همان اولش جان سپردم

کسیکه مرید است کی فکر جان است؟

کجا میگشایند در را به روی

کسیکه بدون خبر میهمان است؟

به جز خانه ای در مدینه که در آن..

علی ابن موسی الرضا میزبان است

درآن شب که بابا شود مطمئنا

عطایش به بیچارگان بیکران است

به کوری چشمان سرد مدینه..

پسر دار شد پیرمرد مدینه..

ببینید ماهست در دامن او..

دگر آبرو رفت از دشمن او..

به عالم بگویید یوسف رسیده

که مست است کنعان ز پیراهن او..

ببینید آخر دعایش گرفته..

که سرسبز شد عاقبت گلشن او..

چه زیبا نگاری که عالم ندیده..

زبان ناتوان است از گفتن او..

علی چشمهایش حسن خنده هایش

بتول است چشم و رخ روشن او..

زعرش آمده صف به صف از ملائک..

کشیدند صف در پی دیدن او..

و از عرش جبرئیل آورده با خود

لباس حریری برای تن او..

چه حاجت به اسپند و این حرفها چون

خدا بسته بر طالعش جوشن او..

بدانید دل دست دلدار دادم

بدانید مردم گدای جوادم..

لیاقت بده از بهایت بگویم

از اوصاف بی انتهایت بگویم..

ازآن سجده های طویل شبانه

ازآن ذکر یا ربنایت بگویم..

زدی دست برخاک فورا طلا شد

ازین کار از کیمیایت بگویم..

ازآن بحث های عمیق اصولی

ازان علم بی ادعایت بگویم

ازآن گریه ی هرشبت بهر زهرا..

ازآن بغص بین صدایت بگویم..

ازآن مطربی که به پای تو افتاد

ازآن اتّق الله هایت  بگویم

کسی دست خالی نرفت از در تو

ازآن دست مشکل گشایت بگویم

خبر داری امروز دیگر چه روزیست؟

اجازه بده تا برایت بگویم..

به دور قدح عرش میگردد امروز

گل یاس ارباب ما آمد امروز..

چقدر آسمان حس دیدار دارد..

در این روزها شوق سرشار دارد

چقدر از سر شب به پایش نشسته..

نگاه ارادت سوی یار دارد

دراین روزهای شلوغ مدینه..

گداییست شغلی که بازار دارد..

گدایی به ما آبرو میدهد پس

مدینه چقدر آبرو دار دارد!

چقدر ازدحام گدا بی نظیر است

چقدر امشب آقای ما کار دارد..

پس از اکبر و اوسط اصغر هم آمد..

علی پس دراین خانه بسیار دارد..

درست است تکرار خسته کنندست..

علی الحق اسمیست تکرار دارد..

به یمن وجود علی اصغر ماست

اگر وجهه در خلق گهوار دارد..

به قنداقه اش تا بخواهی دخیل است

و گهواره جنبان او جبرئیل است..

بگویید یثرب به مویش بنازد..

به زیبایی ماه رویش بنازد

به آقایی و لطف بابا خسینش..

به بخشندگی عمویش بنازد..

ذر این سمت و سوها حرم رزق ماشد..

به پر رزقی سمت و سویش بنازد..

همه مست مست از سبوی  ربابند

به ساقی که دیده  سبویش بنازد؟!

گدایی که اورا علی آبرو داد..

به محشر به این آبرویش بنازد..

حسین است دریا علی نیز جویش..

طبیعست دریا به جویش بنازد..

سخن بین معشوق و عاشق به اشک است..

اگر اشک بر گفت و گویش بنازد..

کمی بعد می آید آن لحظه هایی..

که نیزه به قطر گلویش بنازد..

نشد بین مدح از غم تو نگویم

نشد تا ز عمر کم تو نگویم..

کشیدند بر دست چون پیکرت را..

به قنداقه بستند بال و پرت را..

تو بی تاب بودی و از بین لشگر..

نشان رفت حنجرزنی حنجرت را..

نوشتند از عرش تسلیت آمد..

به مو بند کردند وقتی سرت را..

تو بند دل مادرت بودی اما..

بریدند بند دل مادرت را..

بصیرت به سن و به این چیزها نیست..

نوشتی به خون غربت رهبرت را..

نوک خنجر آمد به یاری آقا..

که در خاک انداخته بسترت را..

چرا نیمه بازست چشمان نازت؟

ببند آخر این پلکهای ترت را..

سر کوچکت را روی نیزه بستند..

به هر شهر بردند خاکسترت را

نگاه تو از نی بسوی رباب است

سوی دستهایش که بین طناب است

 

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

غصه ها را که میبرم از یاد
میشود خانه ی دلم آباد
واژه در واژه میزنم فریاد
شب میلاد او مبارک باد
رجبیون مه رجب آمد
نخل امید را رطب آمد

نه فقط دلبر حسین آمد
بلکه تاج سر حسین آمد
نوه ی مادر حسین آمد
علی ِ اصغر حسین آمد
او شراب خم پدر باشد
علی سوم پدر باشد

آسمانی ترین شهاب ست او
هاشمی زاده مستطاب ست او
نور چشم ابوتراب ست او
زينت دامن رباب ست او
عشق لیلی و عشق مجنون است
أخوی رقیه خاتون است

جبرئیل امین غزل خوانش
خالقش از علاقه مندانش
میبرد دل لبان خندانش
میکند عمه دست گردانش
عمه جان زينبش به يادش بود
فكر اسپند و "إن يَكاد"ش بود

ز مسیحا دمان، مسیحاتر
ز دو صد خضر و يوسف آقاتر
ز موالید خانه، زیباتر
ز رسولان حق معلّـاتر
پیر ادیانِ رایجش کردند
طفل باب الحوائجش کردند

بي قرارش جناب جبرائيل
سر به دارش جناب ميكائيل
چاي ريزش جناب اسرافيل
سر به زيرش جناب عزرائيل
اسم رمز سفينه ي ارباب
جاي او روي سينه ي ارباب

با نگاهش اگر صفا بدهد
دردهای همه دوا بدهد
لقمه نانی به هر گدا بدهد
تذکره های کربلا بدهد
بوی سیب حرم وزیده و بس
سوی روضه مرا کشیده و بس

قسمت این بود مردتر بشود
و سپس عازم سفر بشود
و برای پدر سپر بشود
و همانند محتضر بشود
قسمت این بود حرمله برسد
به حرم سوت و هلهله برسد

علیرضا خاکساری

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

آرزوی کوه‌ها یک سجده‌ی طولانی‌اش

آرزوی آسمان یک بوسه بر پیشانی‌اش

 دست‌هایش شاخه‌ی طوباست، مشغول دعاست

ماه و خورشید و فلک در سایه ی نورانی‌اش

 تا که شد یک شب عروس خانه ی آل عبا

شهربانوی جهان شد مادر ایرانی‌اش

 می وزد از منبرش فریادهای یاحسین

شام‌ها ویرانه‌ی هر خطبه‌ی توفانی‌اش

 در کلامش ضربت شمشیر حق حیدر است

عبدودها کشته از شور حماسی خوانی‌اش

 اوست فرزند منا و مکه فرزند صفا

چشمه‌ها می‌جوشد از هر واژه‌ی قرآنی‌اش

شاعر: اعظم سعادتمند

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

تا خدا فیض تو را قسمت دنیا کرده

لطف دستان تو را باب مداوا کرده

نفس حضرت عیسای مسیحا دم را

در دم کالبد کوچک تو جا کرده

هر کجا حرف شفا هست در این آبادی

پر قنداقه ی تو کار خودش را کرده

ظرف شش ماه ، تو چه با برکت دل بردی

ویژگیی که  فقط عمر تو پیدا کرده

روی دستان رباب آیۀ تو نازل شد

علیِ اکبر ، اگر روزی لیلا کرده

اشک درباره ی تو ، عرش نشینم کرده

این همان کرب و بلاییست که امضا کرده

پر پرواز تو آنقدر تو را بالا برد

مادرت را به سرت غرق تماشا کرده

مادرت غرق معماست که جرم تو چه بود ؟

تیر در پاسخ یک معصیت ناکرده !!!

شاعر: مجتبي كرمي

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

یا رضیع الحسین...

میلاد حضرت علی اصغر(ع) حسن لطفی

دوباره نغمه داود می رسد امشب

دوباره زمزمه ی رود می رسد امشب

دوباره از جگر کوه چشمه می جوشد

زکوچه های مدینه کرشمه می جوشد

عصا به سینه ی دریا کشیده راهی را

ز شوق حضرت موسی دویده راهی را

مسیح آمده تا خانه ی مسیحایش

کلیم سجده کند بر قدوم لیلایش

خریده نوح به جانش هزار طوفان را

مگر نگاه کند پیر مِی فروشان را

دوباره نوبت جام و سبوو ساغر شد

برای آمدنش انتظارها سر شد

شب است و خانه ی زهرا عجب تماشایی است

زمان دلبریِ دلبری مسیحایی است

از آسمان به زمین آفتاب آمده است

علی سوم عالی جناب آمده است

اگر چه طفل ولی نه پیر هر مست است

قسم به حضرت مولا امیر هر مست است

رسیده آینه دار امام عاشورا

رسیده حُسن ختام قیام عاشورا

اگرچه غُنچه ی پیچیده در قمات است این

به لعل کوچک خود چشمه ی حیات است این

دو طاق حُسن دو ابرو دو تیغ آورده

برای بوسه ی بابا عقیق آورده

برای حضرت ارباب دلبری دیگر

برای قافله سالار حیدری دیگر

فقط نه در دِلِ گهواره کودکِ باباست

قسم به او که علمدار کوچک باباست

گشود گیسوی او را جهان پُر از دل کرد

کتاب کرببلا را حسین کامل کرد

بروی دوش عمو همچو آبشار علیست

رسیده است بگوید که ذوالفقار علی است

تبسمی زد و تا کبریا به وجد آمد

از آن دو چشم خدایی خدا به وجد آمد

عجب شبی است که روی علیست مهتابش

رباب گرم نگاهش رقیه بی تابش

هزار مرتبه عباس عزیز جان می گفت

شبی که اکبرلیلا به او اذان می گفت

فرشته بال به طاق دو ابرویش می زد

گلابِ یاسِ بهشتی به گیسویش می زد

به پیش دیده ی زینب حسین زینب وار

گرفت بوسه ز لبهای او هزاران بار

نگاه کرد به چشمش دلش هوایی شد

هوای خانه ی ارباب کربلایی شد

دلش حسینیه بود و سینجلی می گفت

نوایِ حَیَ عَلَی العِشق را علی می گفت

بهانه کرد دلش داغ آبها را باز

به چشمهای علی دید کربلا را باز

اگرچه تشنه ولیکن زبان ندارد حیف

به روی دست عزیزش توان ندارد حیف

کنار خیمه رباب است و چشم در راه است

تمام هستی مادر شبیه یک آه است

به روی دست پدر بود و بال و پر می زد

لبان تاولی اش شعله بر جگر می زد

به زخمهای لبش خون تازه جاری بود

اگر غلط نکنم وقت نِی سواری بود

حسین دست غریبی به روی زانو زد

برای جُرعه ی آبی به حرمله رو زد

صدای خنده و شور و سرور و هلهله بود

بلند تر زهمه خنده های حرمله بود

سرِ تیر سه شعبه به حنجرش افتاد

به روی دست پدر وایِ من سرش افتاد

بخون کشید رُخش را تمام گیسو را

که دوخت تیر سه شعبه گلو و بازو را

 

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

یا جواد ابن الرضا...
از موج میسزد که تکاپو نشان دهد

 

تا رود برکه میشود آن را تکان دهد

 

مرداب شد تلاطم دریایی دلم

 

کو یک نسیم تا به دلم بلکه جان دهد

 

من ورشکسته هستم و محتاج مهلتم

 

بهره ادای دین بگو تا زمان دهد

 

حاجات دل که سهمیه بندی نمی شود

 

باب المراد را تو بگو تا کلان دهد

 

خاکم نگاه سبز نیازم سماوی است

 

روزی خاک را ملک از آسمان دهد

 

 

امشب غریق بحر پر از جود می شوم

 

مشغول این گدایی پر سود می شوم

 

 

تاثیر کرد سوز گدای ابالحسن

 

حق نو گلی نهاد به پای  ابالحسن

 

فامیل هم به قلب رضا زخم طعنه زد

 

در خنده های اوست شفای ابالحسن

 

او آمده که دلبری از عالمی کند

 

بر مسند امامت و جای ابالحسن

 

وقتی حدیث می کند این خلق تشنه را

 

در حنجرش نشسته صدای ابالحسن

 

وقتی که راه میرود انگار که رضاست

 

در زیر تار و پود ابای ابالحسن

 

نسل صدیقه را دهد این طفل امتداد

 

جانم فدای او و فدای ابالحسن

 

 

 

در باغ یاس یک گل تازه شکفته شد

 

اسرار حق به سینهء پاکش نهفته شد

 

 

 

کارش رواج ثروت وسرمایه داری است

 

سرمایه اش عبادت و پرهیزگاری است

 

خالص شوید و بعد گدای درش شوید

 

بیتش مکان محرم و از غیر عاری است

 

هفتاد قل هواله و یک حمد بهر او

 

هر کس که خواند عاری از هر نداری است

 

از آن زمان که آمده در خانهء رضا

 

آب و هوای خانهء بابا بهاری است

 

اما همین که یاد غم مادرش کند

 

رویش کبود باغچه ای لاله کاری است

 

داغ خزان یاس شده بغض سینه اش

 

حق از صدای انتقم او فراری است

 

 

 

زهرا نسب حسین صفت حیدری مزاج

 

اخلاق ناب فاطمه را می دهد رواج 

 

 

 

سائل کند به پیش قدوم تو دیده تر

 

ای آفتاب کوچهء زهرا مرا بخر

 

دست مرا بگیر ز احسان و با خودت

 

امشب به کاظمین و به کرببلا ببر

 

مشهد که میروم تو مرا جلد میکنی

 

باب الجواد مدخل من هست هر سحر

 

گفته  رضا هر انکه مرا خواند اباالجواد

 

بر نخل حاجت دل او می دهم ثمر

 

پائین پای ضامن آهو که می روم

 

دارد صفا کنار پدر روضهء پسر

 

آخر چه کس خورانده تو را زهر کینه ات

 

حال تو روشن است ز هر پارهء جگر

 

 

ساز و صدای هلهله و کف کجا و تو

 

رقص و غنا و قهقه و دف کجا و تو

 

 

 

دنیا اگر رهین علمدار بی سر است

 

عالم به زیر منت دستان اصغر است

 

باب الحوائج  است و شبیه عموی خود

 

چشمش به تار و پود گره های معجر است

 

امروز چون نگین درخشان به روی دست

 

شش ماه و چند ساعت دیگر دلاور است

 

نامش علی مرامش علی طینتش علی

 

الحق که مثل کودکی شاه صفدر است

 

تنها علیست آنکه به صحرای کربلا

 

با نیزهء سه شعبه شده پاره حنجر است

 

وقتی ز روی دست پدر رفت با شتاب

 

شد روضه خوان حنجر او مادرش رباب

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

یا طفل الصغیر...

چشمه عشق که جوشید خدا لب تر کرد

با نی  خلق جهان را نفس  کوثر کرد

هرچه جوشید علی بود علی بود و خدا

نمک سفره این طایفه را حیدر کرد

جاری از دامن این چشمه فقط  چشمه  شده

چشمه هایی که زمین را زفلک برتر کرد

وخدا هرچه که جوشید از آن خیر کثیر

صورت و سیرت او را علی دیگر کرد

عالمی تشنه  این طایفه چشمه شدند

کاش میشد زغبار رهشان لب تر کرد

 

بازهم  هردوجهان نیز گرفتار شده

دومین چشمه از آن چشمه پسر دار شده

 

 پسری که رخ او جلوه مولا دارد

پسری که نمک حضرت زهرا دارد

چوب گهواره  چنان دست گرفته است ببین 

به کفش باز عصا  حضرت موسی دارد

به تماشای قدش زنده شود گورستان

این که در مهد قدی محشر کبری دارد

به غبار  قدم پیر غلامش سوگند

نفس نوکر او  بوی مسیحا دارد

آنچنان  آینه حیدر کرار شده

کعبه بردارد اگر  باز  ترک جادارد

 

نام توشد علی و یاد  پدر بود حسین

نام  تو نام  پدر بود پسر بود حسین

 

خنده روی لبت زندگی  مادر شد

لای لایی شبت هر نفس خواهر شد

هرکه پرسید که دختر شده یا اینکه پسر

همه گفتند که شیری چو یل خیبر شد

سیب سرخی و پدر  هرچه تو را وصف نمود

نیمه ای حیدر یک نیمه تو کوثر شد

همه از هیبت عباسی تو میگویند

باز فرزند علی صاحب یک لشگر شد

زینت دوش ابالفضل رقیه است اگر

تن تو زینت آغوش علی اکبر شد

 

توفقط گریه نکن هرچه که شد باز بخند

 دَر غم را  به دل مادر غمدیده  ببند

 

چه قدر رخت برای تو خریدم پسرم

چه قدر نقشه برای تو کشیدم پسرم

رخت میلاد تورا تا به شب دامادی...

چه قدر  پارچه پای تو برید م  پسرم

لای لایی ششم خواب تورا می گیرد

اینقدر خفتن با ناز ندیدم  پسرم

کاش می شد که کمی  زود زبان باز کنی

چه قدر کاش از این سینه شنیدم پسرم

 نذر کردم که علمدار پدر باشی تو

علم و مشک برای تو خریدم پسرم

 

آن همه نقشه کشید و همگی رفت به باد

تا گذار پدرت بر گذر غم افتاد

 

هرچه کردند نشد قطره آبی برسد

قطره آبی به لب خشک وکبابی برسد

هرچه کردند نشد گریه تو بند شود

کاش می شد که به چشمان تو خوابی برسد

پدرت برد که تا  منت دشمن بکشد

خواست تا یک نفر از شر به ثوابی برسد

آنچنان دست پرش کرد عدو,  هیچکسی

اینچنین حدس نمی زد که جوابی برسد

خون او را به فلک داد مبادا مردم

به سرلشگر نامرد عذابی  برسد

 

چشمه عشق که جوشید خدا لب ترکرد

بانی مجلس ما  را  علی  اصغر کرد

 

موسی علیمرادی

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

یا علی اصغر...

کیست این طفل که این قدر تماشا دارد

با همین کوچکی اش هیبت مولا دارد

چه قدر رفته به حيدر بر و رويش ، جانم

چشمهايش شده مانند عمويش ، جانم

المثنّاي خداي دو جهان است اين طفل

شاكليد همه درهاي جنان است اين طفل

او كه آمد چه قَدَر شهر مصفّاتر شد

عرش گُلخانه ي ارباب مُعلّيٰ ترشد

چشمها باز جمال ازلي را ديدند

سوّمين بار،در اين خانه علي را ديدند

چونكه آئينه ي سلطان ولايت باشد

ديدن چهره ي او نيز عبادت باشد

اي خوشا طايفه اي كز غم او دل نكنند

"قل هوالله " بخوانيد كه چشمش نزنند

مرغ عشقي ست كه بر شانه ی ثارالله است

سرِّ مَستور نهانخانه ی ثارالله است

ناز این دلبر دُردانه کشیدن دارد

طعم شيرينيِ لبهاش ، چشيدن دارد

خیره مانده به سراپای علی چشم رباب

شده روشن به تماشای علی چشم رباب

آنچه بیش از همه در دیده ی سقّا زیباست

ذوق و شوقیست که از حال سکینه پیداست

خواهرش گفت : عجب پيچش مويي دارد

مادرش گفت:عجب زيرِ گلويي دارد

علی اکبر زده گلبوسه بر او با احساس

آب و آئينه به دست آمده از راه ، عبّاس

سايه ي لطفش اگر بر سر عالم با قي ست

آفتابي ست كه در سايه ي دست ساقي ست

آب در كاسه ي دستان عمويش خورده است

نفس گرم رقيّه به گلويش خورده است

بنويسيد رباب است و غمي همواره

همه ي زندگي اوست همين مه پاره

بنویسید رُباب از جگرش گفت حسین

با اذانی که به گوش پسرش گفت حسین

وسط ذکر اذان بود که طفلش خندید

أشهدُ انّ علیّاً ولی الله شنید

گر علي اصغر او شاه جهان خواهد شد

عالم پيــر دگر باره جوان خواهد شد

 

محمد قاسمی

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

امشب برای عرض ارادت به محضرت 

زانو زدم به رسم ادب در برابرت

 

جاری شده ست مدحیه ات بر زبان من 

مستم دوباره از نفحات معطرت

 

ای سومین علی حسینی خوش آمدی

جان جهان فدای قدوم مطهرت

 

چشم خدا بود همه جا بی قرار تو 

دست خدا بود همه جا بالش سرت

 

گهواره ای برای تو ترتیب داده اند

خوابیده ای به روی دو دست برادرت

 

اسپند دانه دانه و ذکر چهارقل 

این هم حکایت تو و هر صبح خواهرت

 

از هر چه بگذرم غزلم داغ دیده است

خون گریه میکنم به نفس های آخرت

 

مرثیه ی تو قافیه ام را بهم زده

وای از کمان و حرمله و ذبح دیگرش

 

حالا برای غربت تو گریه میکنم

ای نوگلی که تیر سه پر کرده پرپرت

***

این بیت ها بضاعت مزجات من بود

خرده مگیر بر غزلم جان مادرت

 

علیرضا خاکساری

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

خبرایی توی هفت اسمونه
خونه ی اربابمون چراغونه
خدا به رباب اخه پسر داده
داره اسفند رو سرش میچرخونه

دور گهوارش چه شور و حالیه!
جبریل ساکن اون حوالیه
عمه زینب به داداش حسین میگه:
جای مادر و بابامون خالیه

همه ی زندگیه مادرشه
چقدر فرشته دورو برشه
خواهرش میاد نگاهش میکنه
روی پاهای داداش اکبرشه

عمو عباس اومده با مادرش
صدقه میگردونه دورِ سرش
دور گهوارش چه عشقی میکنه 
میبوسه زیر گلو و هنجرش

همه ی دلخوشیه ی مادره
جا داره بارون رحمت بباره
خود باباش تو گوشش اذون میگه
اسمشو علی اصغر میذاره

الهی خزون نشه بهارشون
گره اصلا نخوره به کارشون
چقدر دورهمی باهم خوشن!
شب تیره نشه روزگارشون

ولی شیش ماه دیگه خزون اومد...
حرمله با تیر و با کمون اومد
گلوی شیش ماه و تیر سه پر، ، ،
صدای ناله از اسمون اومد

حالا ی رباب و ی گهواره
روی سینش جای خنج شیرخواره
با خودش زبون گرفته میخونه 
مثل ابرای بهاری میباره

یعنی اون روزای خوب بازم میاد!؟
یعنی باز صدای شیرخوارم میاد!؟
صدای خندش هنوز تو گوشمه...
حرمله خیلی ازت بدم میاد؛

شاعر:امیر علوی

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

هر که هم نام علی بوده غمش بیشتر است

هم غمش بیشتر و هم کرمش بیشتر است

 

پسر حضرت ارباب اگر شش ماه ست

بین هفتادو دو تن او علمش بیشتر است

 

پنجه ی کوچک او کار خدایی بکند

ای بنازم که علی گونه کمش بیشتر است

 

روی قلب پدرش خاک شده از این رو

من بگویم که صفای حرمش بیشتر است

***

حرفِ یک تیر سه شعبه است ولی ایندفعه

از شواهد نگرانم ، رقمش بیشتر است

شاعر: سعيد رمضاني

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

یک کوزه ی بی آب ، از دریا چه میداند

یک مشت خاک ، از غربت صحرا چه میداند

یک سائل بیچاره از آقا چه میداند

از چهارده خورشید عقل ما چه میداند

 

ما دور از "قدریم" " اِنّا " را نمیفهمیم

«الحق که پایینیم و بالا را نمیفهمیم»

 

هر کس که در این خانه قنبر شد پشیمان نیست

کارگر اولاد حیدر شد پشیمان نیست

از خاک بود عاقبت زر شد پشیمان نیست

جاروکش صحنی مطهر شد پشیمان نیست

 

این روزها باید رضا آباد ساکن بود

یعنی میان صحن گوهرشاد ساکن بود

 

نه بار میگیریم ذکر یا رضا و بعد

نه بار میچرخیم در صحن و سرا و بعد

نه بار میسازیم راهی تا شما و بعد

نه بار می آییم تا عرش خدا و بعد

 

شاید سحر باب الجوادت روی ما وا شد

اولادنا اکبادنا امروز معنا شد

 

گفتم جواد ، از بند بند شعر رحمت ریخت

از چشمهای سائلم اشک خجالت ریخت

گفتم جواد و بر دعاهایم اجابت ریخت

آقا به این سفره نگاهی کرد و برکت ریخت

 

گفتم جواد و باز هم لکنت شکستم داد

بی معرفت بودن دوباره کار دستم داد

 

ای حسرت سجاده ها ، یا ربنای تو

رفته ست تا به عرش اعلی ربنای تو

بوی علی دارد سحرها ربنای تو

توحید میگیریم ما ، با ربنای تو

 

آقا بیا و نذر جدت با گدا تا کن

یک کاظمیه در دل هر شیعه بر پا کن

 

یک "اتق الله" از تو ، ایمان داشتن با من

ابر کرامت از تو ، باران داشتن با من

شانه ز تو، زلف پریشان داشتن با من

چه کرده این عشق کریمان داشتن با من

 

که در خیالم کاظمینی میشوم هر روز

در کاظمین تو حسینی میشوم هر روز

 

دل دست تو دادیم پس دل برنمیگردد

ناقص نباشد تا که کامل برنمیگردد

بی جیره از این خانه سائل برنمیگردد

یعنی از اینجا بی فضائل برنمیگردد

 

این دفعه را آقا بیا سائل نوازی کن

ویرانه ی قلب مرا آباد سازی کن

 

همراه ماه امشب ستاره میرسد از راه

و یک علی دارد دوباره میرسد از راه

بر گنبدی سوم مناره میرسد از راه

شیری به شکل شیرخواره میرسد از راه

 

این شاخه طوبی ثمر دارست از امشب

بی بی رباب ما پسردارست از امشب

 

این طفل کوچک میشود حیدر زمان جنگ

شمشیر خود میسازد از حنجر زمان جنگ

اصغر شد اما میشود اکبر زمان جنگ

مانند مردان میسپارد سر زمان جنگ

 

گهواره را معراج خواهد کرد این آقا

دین را به خود محتاج خواهد کرد این آقا

 

بر روی دستی خوش زبانی میکند روزی

با گریه هایش خطبه خوانی میکند روزی

قد سپاهی را کمانی میکند روزی

از سنگر دین پاسبانی میکند روزی

 

شش ماهه است اما سوی پیکار خواهد رفت

تا حد جان پای دفاع از یار خواهد رفت

 

تیری به سرعت حنجرش را میزند بر هم

یکجور می آید سرش را میزند بر هم

اصلا تمام پیکرش را میزند بر هم

در خیمه قلب مادرش را میزند بر هم

 

از گوش تا گوش سرش با تیر میپاشد

لب با سه شعبه تا شود درگیر، میپاشد

 

رازی ز مدفون بودنش بیرون نمی آید

کوری چشم دشمنش بیرون نمی آید

یک نخ هم از پیراهنش بیرون نمی آید

صد نیزه هم باشد تنش بیرون نمی آید

 

دست امامی هست ، پس دستی برابر نیست

یعنی که نبش قبر شش ماهه میسر نیست

 

سید پوریا هاشمی

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

امام جواد(ع) و حضرت علی اصغر(ع)-ولادت

 

هر که دل بُرد، دلبر ما نیست

هر که نازی فروخت، لیلا نیست

هر که هویی کِشَد، مسیحا نیست

هر کسی با تو نیست، با ما نیست

دلبر محض، غیر مولا نیست

کیست مولا و فیه نورِ اله

قد تجلی بنورهِ الله

گه خدا آینه است و مولا گاه

وسط و ابتدا و آخر راه

ذره ای فرق بین آنها نیست

عاشقان دف به کف ز حیرانی

صف کشیدند بر غزل خوانی

تا فِتد بر که فال قربانی

رحمت حق به قوم نصرانی

نزد آن شیعه کز تو شیدا نیست

مستم از عشق و خُم به دوش تویی

نُهمین بحر باده جوش تویی

پسر سلسله فروش تویی

حق تعالای هر سروش تویی

ورنه جبریل مرد این ها نیست

ای پدر خواندۀ پیاله و خُم

هو تویی ای عزیز یازدهم

ای امیر عمارت مردم

تو به «نحنُ» بناز و من «انتم»

که کتابت به شرح آتانی است

اربعینی به شیشه مِی بوده

کس نداند که تاک کِی بوده

مِهر یا این که تیر و دِی بوده

چون عروس علی ز ری بوده

نیمی از این شراب ایرانی ست

شه به بزم جلوس می آید

منکر او عبوس می آید

جان سلطان طوس می آید

یا انیس النفوس می آید

جان دهیدش، گهِ تماشا نیست

جلوات تو مشرق سحر است

خلوات تو فیض خونجگر است

سکنات تو مو به مو پدر است

حرکات تو حیدری دگر است

لمعات تو کم ز زهرا نیست

ای غروب بهانه را مرآت

گریه کم کن بخور ز آب فرات

یافتی چون ز تشنگی تو نجات

به علی اصغر و لبش صلوات

بهتر از این به آب معنا نیست

جگرش را به روی دست گرفت

پسرش را چنان که هست گرفت

گردن نازکش شکست گرفت

بوسه ی تیر تا نشست گرفت

معنی، این غیر داغ مولا نیست

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

پسری آمده از طایفه ی دریاها…
پدرش سرور و سالار همه باباها

پسری آمده از جنس حسین بن علی
میوه ی قلب همه فاطمه ها ، زهراها

دستِ عباس که دادند علی اصغر را…
خیره شد ، خیره به چشمِ پدر سقّاها

خانه ی حضرتِ ارباب چه نورانی شد
جبرئیل آمده با قاطبه ی* حوراها

برد قنداقه ی او را به سر عرش خدا
تا حقیقت بشود جمله ی این رویاها

نه فقط شافع دنیا و قیامت باشد
که شفاعت گر عرش است ، در آن بالاها

پسر حضرت ارباب! خودت آقایی…
ریزه خورها ، سر خان تو شدند آقاها

به چه جرمی تو نخوردی کمی از آب فرات؟
چه کسی شد سبب بدعت این فتواها؟

شد عمو راهی دریا که تو آرام شوی
فکر مادر شده جای اگر و امّاها…

آب آورد… ولی قسمت لب های تو نیست
سهم تو تیرِ سه شعبه است ، در این صحراها

خون تو ،رفت به عرش و بدنت ماند به خاک
روح تو سهم خدا ، جسمِ تو سهم ماها

پوریا باقری

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع)

همیشه جای رقیه ست پای گهواره

و طفل را به بغل گاه جای گهواره ...

شروع میشود اینسان صدای گهواره :

بیاورید علی را برای گهواره

خدا برای همیشه نوشت : شش ماهست

و تا عروج تمام بهشت شش ماه است

رباب گفت چه دنیا برای من زیباست

دو بال حیدریش وقت پر زدن زیباست

علی نشست بگوید که واقعا زیباست

رقیه گفت : شبیه عمو حسن زیباست

چقدر فاطمه جایش میانشان خالیست

که بنگرد ثمرات مدینه اش عالیست

ز حیث چهره در این خانه دست بالا دست

اگر نبود حوائج زیاد ، حالا هست!

برای عرض عریضه ست قلبمان پیوست

شدیم محض غلامیش نوکرش دربست

خصوصیات گداییست : جستجو دارد

می یابد آنکه بجوید ، اگر وضو دارد

زیاد نیست ابالفضل مثل و مصداقش

چقدر شکل حسین است چشم براقش

چگونه قصد نمودست جان عشاقش ؟!!!

فدای یک پر زیبای بند قنداقش

فدای خنده ی آن لب که گوشه اش شیر است

برای حاجت اگر زود می رسم دیر است

خجل نمود تمامی ادعا ها را 

و با دو دست خودش حاجت گداها را ...

همیشه می کند امضای کربلا ها را

رها نمی کند اینگونه دست ما ها را

گره گشای زمان است طفل این خانه

فرا تر است ز ادراک های مردانه

کنار خانه یشان آفتاب تاریک است

و هر دو باب حوائج به هم چه نزدیک است

میان او و ابالفضل جای تشکیک است

گمان کنم که خدا نیز گرم تبریک است

خدا به شهر مدینه ستاره می بارد

مدینه و شب جمعه چه لذتی دارد

شاعر : مجتبی کرمی

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  11:46 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها