0

اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

ختم رسل امشب بار سفر بسته
از ماتمش گریان زهرای دلخسته
از رحلت بابا سیه پوش است
آن اسوده ی تقوا ا گریه مدهوش است
امشب فلک ازدل شور و نوا دارد
خیل ملک برسر دست عزا دارد
شب رحلت جانگداز رسول خدا است ، شب شهادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی ،عاشقان مدینه دلها را روانه مدینه منوره کنیم ، یا رسول الله اگر چه این عاشقان مدینه نیستند اما به یاد شما در این جا اقامه عزا گرفتند . میان بستر قلب عالم خلقت افتاده ،اطراف بستر عزیزانش نشسته اند . ( پدر چراغ خانه است ) پیغمبر گاهی از هوش می رود گاهی به هوش می آید ، علی گریه می کند ، فاطمه گریه می کند ، وقتی پیغمبر اشکهای چشم دخترش فاطمه را دید فرمود : گریه نکن دخترم اوّل کسی که به من ملحق می شود تویی بابا .
امّا کربلا ،روز عاشورا وقتی میوه ی دلش حسین به میدان می رفت دید سکینه نار دانه اشک می ریزد ابی عبد الله از ذوالجناح پیاده شد صدا زد دخترم با اشکهای چشمت قلبم آتش مزن همه بگوئیم حسین ...
منبع:باب الحرم

 
 
سه شنبه 12 بهمن 1395  11:55 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

ختم رسل امشب بار سفر بسته
از ماتمش گریان زهرای دلخسته
از رحلت بابا سیه پوش است
آن اسوده ی تقوا ا گریه مدهوش است
امشب فلک ازدل شور و نوا دارد
خیل ملک برسر دست عزا دارد
شب رحلت جانگداز رسول خدا است ، شب شهادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی ،عاشقان مدینه دلها را روانه مدینه منوره کنیم ، یا رسول الله اگر چه این عاشقان مدینه نیستند اما به یاد شما در این جا اقامه عزا گرفتند . میان بستر قلب عالم خلقت افتاده ،اطراف بستر عزیزانش نشسته اند . ( پدر چراغ خانه است ) پیغمبر گاهی از هوش می رود گاهی به هوش می آید ، علی گریه می کند ، فاطمه گریه می کند ، وقتی پیغمبر اشکهای چشم دخترش فاطمه را دید فرمود : گریه نکن دخترم اوّل کسی که به من ملحق می شود تویی بابا .
امّا کربلا ،روز عاشورا وقتی میوه ی دلش حسین به میدان می رفت دید سکینه نار دانه اشک می ریزد ابی عبد الله از ذوالجناح پیاده شد صدا زد دخترم با اشکهای چشمت قلبم آتش مزن همه بگوئیم حسین ...
منبع:باب الحرم

 
 
سه شنبه 12 بهمن 1395  11:56 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

آقا جان ممنونم که باز امشب من روسیاه رو به مجلس روضه ی مادرت راه دادی، ممنونم با این بار گناه که هیچ کجا راهم نمیدن شما منو به مجلس عزای مادرت، برای اینکه پاکم کنی راهم دادی ،آقا جان تو این ایام فاطمیه شما کجا برای برای مادر پهلو شکسته ات مجلس عزا بر پا کردی ؟اقا جان امشب بیا با  هم سری بزنیم به مدینه ،مدینه بعد از رحلت یه خبرایی هست !توی ایامی که امیر المومنین در پی مراسم کفن و دفن بدن رسول اکرم است یه عده نامرد توی سقیفه جمع شدن و برای غضب خلافت برنامه ریزی کردن، آقا جان سرت سلامت یا صاحب الزمان !آجرک الله فی مصیبت امک فاطمه الزهرا سیده نساءالعالمین...
منبع:باب الحرم

 
 
سه شنبه 12 بهمن 1395  11:56 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

پاشو چند خطی برای ما وصیت بنویس
وصیت برا هدایت این امت بنویس
کوری چشم دومی      تو از سعادت بنویس
چند خط برا حمایت از    شاه ولایت بنویس
کن نظاره بر چشای پر از اشک دخترت
داره فاطمه نگاه تأسف به پیکرت
می مونه تا صبح با یه قلب خون پای بسترت
ای رسول اعظم الوداع 3
پشت خونه علی یه تل هیزم می سازن
در جنّتو به روی دختر تو میندازن
توجّهی نمیکنن              به ناله های دخترت
تا که دیگه بیهوش میشه    اون گل یاس پرپرت
داره می بینه چشای چو دریای فاطمه
دست بسته شد تو این خونه مولای فاطمه
داره قطع میشه صدای نفسهای فاطمه
ای رسول اعظم الوداع 3
شاعر : رضا تاجیک

 
 
سه شنبه 12 بهمن 1395  11:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

من که این گونه پدر محو تماشای توام
دخترت فاطمه ام غمزده زهرای توام
گریه ام را بنگر خنده بزن بر رویم
باغبانا نه مگر من گل زیبای توام
دم آخر سخنی گوی تسلّایم بخش
زان که افسرده چو آیینه سیمای توام
بارها از شفقت دست مرا بوسیدی
وینت آواز که من ام ابیهای توام
حالیا دست به پیش آر که بوسم دستت
من که پرورده این دست توانای توام
پاسخش داد نبی کی گل زیبای پدر
از همه بیش به فکر تو و غم های توام
بعد من باز شود باب ستم بر رویت
سخت امروز در اندیشه فردای توام
صبر کن ز آن چه رسد بر تو و بر جان علی
بس جگر سوخته بهر تو و مولای توام
بینم آن شعله و دیوار و در و اندر بین
شاهد زمزمه وا اَبتاهای توام
لیکن از عترت من زودتر آیی به برم
در جنان منتظر دیدن سیمای توام
شاعر : استاد سازگار

 
 
سه شنبه 12 بهمن 1395  11:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

دیگر طبیب بر سر بالین نیاورید
بالینِ من حسین و حسن را بیاورید
 این شرحِ صدر ، مرهمِ جان کَندَنِ من است
از سینه ام حسینِ مرا از چه می برید؟
ای نور دیدگانِ من اینگونه بی قرار
امروز بر رسول گریبان چه می درید؟
روزی رسد که هر دو جگر پاره می شوید
با اینکه در بهشت  ، شما هر دو سرورید
بوسه اگر به روی لبان شما زنم
روزی ز تشتِ خون ، جگر ، سر بر آورید
زهرای من ! تو اِذنِ دخولِ اَجَل بده
زیرا خدا به غیر تو کوثر نیافرید
او که دری به غیرِ درِ خانه اَت نزد
داند خدا مرا به ولای تو پَروَرید
تا می شود ، حبیبۀ من پشت در نرو!
زود است ، استغاثه کنان پشت این درید
ای دشمنان فاطمه از من حیا کنید!
بعد از پدر چه بر سر این دختر آورید
دور مرا کسا ،  بگیرید دخترم!
آخر شما تمامِ امید پیمبرید
بنشین علی! که خوب به رویت نظر کنم
آری خدا جمال تو از خویش آفرید
نعش مرا شبانه چو غسل و کفن کنی
مخفی ز بی کفن کَفَنم را بیاورید
حالا که من وصیّت یک عمر می کنم
کاغذ قَلم برای نوشتن بیاورید
شاعر : حاج محمود ژولیده 

 
 
سه شنبه 12 بهمن 1395  11:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

 رحلت رحمةللعالمین است
 خون به قلب امیرالمؤمنین است
 جن و انس و ملک                 ذکرشان یک‌به‌یک
 السلام علیک یا محمّد
 رنگ مولا علی از رخ پریده
 اشک زهرا بود جاری ز دیده
 ذکر عالم همه            همره فاطمه
 السلام علیک یا محمّد
  این سخن در تمام انجمن‌هاست
 یامحمد علی تنهای تنهاست
 در عزای حبیب           گشته مولا غریب
 السلام علیک یا محمّد
 یامحمّد ببین بر در خانه
 می‌کشد شعلۀ آتش زبانه
 گشته بی‌واهمه                   حمله بر فاطمه
 السلام علیک یا محمّد
 در سقیفه لوای فتنه برپاست
 صحبت از آتش و خانۀ زهراست
 محسن خون‌جگر                  می‌زند بال و پر
 السلام علیک یا محمّد
  بی‌محمّد شده شهر مدینه
 می‌زند حضرت زهرا به سینه
 کوه و دشت و چمن     ذکرشان این سخن
 السلام علیک یا محمّد
 در سقیفه حریم حق دریده
 گشته رأس حسین از تن بریده
 یـامحمّـد نـگاه            کن سوی قتلگاه
 السلام علیک یا محمّد
  در سقیفه سر از قرآن بریدند
 تن عترت به خاک و خون کشیدند
 آتشِ این بلا               رفته تا کربلا
 السلام علیک یا محمّد
 شاعر : غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 12 بهمن 1395  11:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

روی گل محمّدی از اشک، تر شده ست
با ما مصیبتی ست که عالم خبر شده ست
با ما مصیبتی ست که ورد زبان شده
با ما مصیبتی ست که خون جگر شده ست
دشمن به فتنه سنگر تصویر را گرفت
لشکر نبرده ایم و نبردی دگر شده ست
آن سوی خنده ها، همه دندان گرگ بود
اینک زبانشان به دهان، نیش تر شده ست
از هیچ زاده اند و پی هیچ، زیسته
شیطان، بر این جماعت ابتر، پدر شده ست
نمرود تیر بسته به زیبایی خدا
زیبایی خدا، به خدا بیشتر شده ست
عالم، هنوز در صلوات ست و هم چنان
این رایت نبی ست که بر بام، بَر شده ست 
شاعر: میلاد عرفان پور

 
 
سه شنبه 12 بهمن 1395  11:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

لطافت موج می‌زد در صدایت
که دل برد از خدا هم ربنایت
خدا خلقت نمود و عاشقانه
دمی زل زد به برق چشمهایت
دو دستت تا به سمت عرش می‌رفت
ملک می‌ریخت روی دستهایت
از آن روزی که بالت را گشودی
کرامت می‌چکید از بالهایت
مبادا تا شود آزرده از خاک
فرشته فرش می‌شد زیر پایت
شب معراج دیدی با دوچشمت
که اوج عرش بوده ابتدایت
اگرچه ذره‌ام یا کمتر از آن
تو را می‌خواهم آقا بی‌نهایت
خودت فرموده‌ای بابای مایی
تمام هستی‌ام بابا فدایت
تو را با عشق یکجا آفریدند
برای خاطر ما آفریدند
خدا را آینه هستی ، زلالی
تو را همرنگ دریا آفریدند
برای اینکه برعالم بتابی
دراوج آسمانها آفریدند
هزاران سال قبل از خلق آدم
و قبل از خلق حوا آفریدند
تو اول بودی و آخر رسیدی
تو را منجی دنیا آفریدند
خدا را شکر در راه تو هستیم
تو را پیغمبر ما آفریدند
خدا می‌خواست زهرایی بیاید
تو را بابای زهرا آفریدند
نفسهایت خدایی بود آقا
کلامت دلربایی بود آقا
شبیه انبیا و اولیایش
خدا هم مصطفایی بود آقا
دل تو سبزه زار مهربانی است
تو کارت دلربایی بود آقا
برای این شد اصلاً گنبدت سبز
و گرنه که طلایی بود آقا
تو می‌بخشیدی و فرقی نمی‌کرد
گدای تو کجایی بود آقا
نشیند گیوه‌هایت تا برویش
زمین ، کارش گدایی بود آقا
حسین ، از لعل لبهایت مکیده
اگر که کربلایی بود آقا
الهی من مرید مصطفایم
که چون با مصطفایم با خدایم
شاعر: مهدی میری

 
 
سه شنبه 12 بهمن 1395  11:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

 کم گریه کن که گریه امانت بریده است
گویا که وقت رفتن بابا رسیده است
حق داری از غمش به سر و سینه می زنی
چون مثل او کسی به دو عالم ندیده است
در روز آخرش چه شده این چنین نبی
جز اهل بیت تو ز همه دل بریده است
بر روی سینه اش حسنین ناله می زنند
اشکش برای هر دو ز غم ها چکیده است
برگو که مرتضی چه شنیده کنار او
رنگش چنین ز طرح مسائل پریده است
این جا همه برای شما گریه می کنند
چون از سقیفه بوی جسارت وزیده است
این روزها به پشت در خانه ات مرو
گویا عدو که نقشه ی قتلت کشیده است
جان حسین و جان حسن جان مرتضی
کم گریه کن که گریه امانت بریده است 
شاعر : کمال مومنی

 
 
سه شنبه 12 بهمن 1395  12:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

شهر مدینه، شهر رسول مکرم است
آنجا اگر که سر بسپارد ملک، کم است
شهر مدینه، آینه دار پیمبری است
کز خیل انبیا به فضیلت مقدم است
شهر مدینه، مهبط  وحی و نبوت است
چشم و چراغ عالم و مسجود آدم است
شهر مدینه، منظره هایی که دیده است
بعد از هزار سال حدیث مجسم است
شهر مدینه، سنگ صبور است در حجاز
هم ترجمان زمرمه، هم روح زمزم است
شهر مدینه، شاهد راز شب علی است
با چاه های کوفه،هم آواز و همدم است
شهر مدینه سوخنه از داغ مجتبی
برگ و برش ملال و گلش حسرت و غم است
شهر مدینه، انس گرفته است با حسین
بعد از حسین آینه گردان ماتم است
شهر مدینه،گریه سجاد را که دید
چشم انتظار ریزش باران نم نم است
شهر مدینه، شاهد برگشت زینب است
گویا هنوز برلب او، خیر مقدم است
شهر مدینه،هدیه فرستد به قدسیان
از تربت بقیع، که اکسیر اعظم است
شهر مدینه، رنگ شفق یافت از ملال
گیسوی نخل هاش پریشان و در هم است
شهر مدینه، شاهد غم های فاطمه است
این خاک پاک جای قدم های فاطمه است
شاعر : محمد جواد غفورزاده

 
 
سه شنبه 12 بهمن 1395  12:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

ملک الموت مزن شعله به زخم جگرم

وای من گر تو مدارا نکنی با پدرم

صبر کن سیر ببینم رخ بابایم را

چه کنم سد نگاهم شده اشک بصرم

قسمت این بود که بالای سرش بنشینم

چشم بگشایم و جان دادن او را نگرم

وقت جان دادن خود گفت مقدر این است

دو مه و نیم دگر فاطمه را هم ببرم

ای پدر مادر مظلومه من یار تو بود

من پس از رفتن تو جان علی را سپرم

با تن خسته و بازوی کبود از مسجد

قول دادم که علی را به سوی خانه برم

دست از دامن حیدر نکشم یک لحظه

گر بریزند همه اهل مدینه به سرم

قسمتن این بود که بعد از تو بمانم بابا

تا که با دادن جان جان علی را بخرم

به فدای سر یک موی علی باد پدر

گر میان در و دیوار دهد جان پسرم

جگرت سوخت  به هربیت که گفتی(میثم)

اجر این سوختنت با احد دادگرم

حاج غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 12 بهمن 1395  12:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

السلام عليک يا رحمة للعالمين (ص)

ملکوت نگاه بارانيت
راوي يک مدينه اندوه است
سالياني است از غم غربت
خاطر خسته‌ي تو مجروح است

اين اهالي ظلمت دنيا
مردمان قبيله‌ي وهمند
در سلوک هدايت و رحمت
اشتياق تو را نمي فهمند

ماتم اين شکنجه هاي کبود
غصه ها بي مجال پيرت کرد
سينه‌ي غرق نور و سنگ ستم
داغ چندين بلال پيرت کرد

بي کسي خو گرفته بود آقا
با اهالي شعب دلتنگي
مي شکستي چنان غريبانه
در حوالي شعب دلتنگي

ديده هر دم غروب عام الحزن
چشم باراني و پُر ابرت را
تو چه کردي در اين غريبستان
که خدا مي ستود صبرت را

با عمو در دل پريشانت
حس آرامش عجيبي بود
آه ديگر پس از ابوطالب
مکه زندان بي شکيبي بود

داغها ياس بيقرارت را
در غم خود سهيم مي کردند
مادري را به عرش مي‌ بردند
دختري را يتيم مي کردند

ماه عالم بگو چه آورده
به سر تو محاق خاکستر
دختر تو چقدر دلخون شد
بر سرت ريخت داغ خاکستر

خوب ديدي ميان اين مردم
دم به دم جوشش عواطف را
بوسه‌ي سنگ و زخم پيشانيت
غصه پر کرده بود طائف را

قلبتان را چقدر مي آزرد
داغدار غم اُحد بودن
زخمي از عهد بي بصيرت‌ ها
خسته از همرهان خود بودن

ناگهان بر تن تو گل کردند
زخمها لاله ها شقايقها
لب و دندان تو شده مجروح
آخر از لطف اين منافقها

چه کشيدي در آن غروبي که
تن مجروح حمزه را ديدي
دلت آقا کدام سو مي رفت
بر دلش زخم نيزه را ديدي

ديد خيبر که گفتي آزاده
آب را بر کسي نمي بندد
گرچه از فرقه‌ي يهودي ها
به اسيران کسي نمي خندد

همه ديدند روز خندق هم
رحم و آزادگي شعارت بود
در مرام تو پيکر کشته
ايمن از غارت و جسارت بود

بر سر و سينه و گلوي حسين
بوسه هايت چقدر معروف است
روضه خوان را ببخش آقا جان
روضه از اين به بعد مکشوف است

با تماشاي قد و بالايش
از نگاه تو آرزو مي ريخت
آه ، ناگاه اگر زمين مي خورد
آسمان بر سرت فرو مي ريخت

پيش چشمت محاصره کردند
پيکر ماه بي پناهت را
خوب تکريم کرد امت تو
نيزه در نيزه بوسه گاهت را

زينت شانه هاي تو حالا
شده پامال نعل مرکب ها
آيه آيه، ورق ورق، پرپر
ارباً اربا، مقطع الأعضا

سر خورشيد غرق خونت را
روي نيزه ببين چهل منزل
بارش سنگ ها چه خواهد کرد
با لبي نازنين چهل منزل

خون او خون تازه اي جوشاند
در رگ دين و مکتبت آقا
تا ابد شور نهضتش باقي‌ست
تا ابد کُلّ يومٍ عاشورا

شاعر : یوسف رحیمی

 
 
سه شنبه 12 بهمن 1395  12:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

چرا چشمت پر اشک و سینه ات پر آه می باشد

مخور غصه پس از من عمر تو کوتاه می باشد

مسوزان قلب بابا را چنین ناله مزن زهرا

که شاد از ناله تو دشمن گمراه می باشد

علی را کرده ام مأمور صبر و تو کنارش باش

پس از من روز های بی کسی در راه می باشد

سپر بهر علی شو وقت آتش سوزی خانه

بدان که قتلگاه تو همین در گاه می باشد

همین که می زند زخم زبان بر من به پیش تو

تو را بعد پدر در کوچه سد راه می باشد

بلرزاند مرا در قبر تا بر تو زند سیلی

که از مهری که من دارم به تو آگاه می باشد

احسان محسنی فر

منبع : سایت شیعتی

 
 
سه شنبه 12 بهمن 1395  12:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار پیامبر اکرم (ص) (وفات)

زمینه-شور
(به سبک مصباح الهدی ارباب)
به ناله ی زهرا شد    سینه ی همه پر آه
شراره ی دلها شد          ماتم رسول الله
ای نور تو مشکات حق    حیدر تو مصباح دین
جان ما فدای غمت        یا رحمة  لّلعالمین
سیّدی رسول الله
******

 

افنخار ما آقا               نوکریه دلبندت
هستیم همگی خاکِ   زیر پای فرزندت
فدای امامه حسن       جونه تمومه عالمه
به یاد غریبی او     هر چی بخونیم باز کمه
سیدّنا مولا حسن
******
الهی به راه عشق     همگی فدایی شیم
به مدد ثار الله          بنده ای خدایی شیم
یا نبی و یا مجتبی     یا ضامن آهو رضا
دلِ ما میخواد دسته جمع     به زودی بریم کربلا
سیّدنا یا مظلوم
******
ما نمیذاریم هرگز     رهبرمون و تنها
مثل شهریاری و      احمدیِ روشن ها
خوش به حالتون که شما    فدای ولایت شدین
گفتین که نباید گذاشت     حرف امام و رو زمین
سیدّنا یا مظلوم

شاعر : امیر عباسی
منبع : نوحه

 
 
سه شنبه 12 بهمن 1395  12:01 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها