خدای خوبم
زمانی را که یاد ندارم
در " الست " هوایم را داشتی و "بودم" را عطا فرمودی
زمانی گذشت و در "رحم" دست مهرت بر سرم افتاد و "حیاتم" را عطا فرمودی
و پس از آن زمان در لحظه لحظه زندگانی ام دست عنایتت را دیدم و دیدم
خدای مهربانم
حال این منم که بودنم را و حیاتم را مدیون توام
و اگر سالها و ساعتها سر بر سجده شکرت بسایم شکر ذره ای از لطفت نتوانم کرد
و اکنون
با خضوع و خشوع و خاکساری
عاجزانه از حضورت مسالت دارم
تا برای نازنینمان نیز لطف بی کرانت را عطا فرمایی
و او را نیز در شمار بندگان خاکسارت درآوری
آمین یا رب العالمین