0

.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

 

خدای من
پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ. آنقدر بیمارم که تاب راه رفتن ندارم بیماریم ناعلاج نیست ، سخت و دردناک است چراکه سبب شده انقدر در جایم بنشینم و فکر کنم که لحظه لحظه های زندگیم را چون البوم گذشته ورق بزنم و بیشتر بگریم و لبخندی از سر دلسوزی به دلم بزنم.
پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ. با تو خلوتی محرمانه دارم و تو را که خیلی بزرگتر از منی رفیق خود میدانم و براحتی رازهایم را ریسه ریسه به تو نمایان میسازم و ازتو برای رسیدن به کلبه مقصود یاری میخواهم چراکه بزرگی و فهیم چراکه چیزهایی میدانی که من روحم هم از انها بی خبرا ست.
پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ. چقدر لبریز گریه ام چقدر این خلوت تاریک و سکوت شب را دوست دارم چراکه در اغوش تو میگریم.این روزهای بیماری دستان گرمت را بر سرم گذاشتی حتی چشمانم را نوازش دادی تا بهتر ببینم تا محبتها و عشق های خالصانه بگیرم تا زخمهای گذشته ام التیام پیدا کند.
پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ. آری دیگر از گذشته زخمی به دلم نیست و آنکس که مرا سوزاند و رفت آنقدرکودکانه مرا آرام کرد که دلم نرم شد و فراموش کردم سیل اشکها و درد دوریها چه بر سر دلم آورده بود.تورا در اغوش گرفتم تو که بزرگتر از منی اری خدایا چه بگویم که لبریز از محبتهائی شدم که تو به من بخشیدی من آرامم چراکه با درد و غم گذشته کنار آمدم و با لبخندی از سر مهر نه بی مهری اورا به تو سپردم و راهی آینده شدم.
پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ. چگونه مهرت را پاسخ بگویم در حالی که میدانم چقدر کموکاستی و گنه دارم میدانم که چقدر راه را اشتباه رفتم و چقدر لغزشها در پا و دلم انداختم وتو مهربان تر از همیشه دستانم را گرفتی
پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.
 خدایا تنهایم نگذارپاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ. 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 12 بهمن 1395  2:17 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

خدایا ...در راه انسان بودن سختی ها بسیارند......اما رها بودن چیزه دیگیرست.
آزادی را انسان از تو اموخت واسارت را از اهریمن.پاکی را از تو اموخت و آلوده کردن جان خویش را از شیطان..
در راه ادم بودنم گمراهم...صدایم در نفس هایم گم شده..حسم به اوج نیاز رسیده...دستهایم خشکیده...
خدایا آرامشم کو؟
خدایا دل شکسته ام،بیا...خدایا می خواهم ببینمت اگر هستی ،میخواهم لمست کنم اگر هستی میخواهم در عاقوشت گریه کنم اگر هستی،می خواهم در کنارت باشم و پیشم بمانی اگر می مانی...
جواب سوال هایم در دستان توست ،اگر بازشان کنی...
وراهم پیوسته در نگاهت موج میزند اگر به سویم بازشان کنی....
خدایا...گمراهم و دیگر هیچ پلی ،هیچ جاده ای هیچ چیز مرا به من نمیرساند...
آه....به اندازه ی تارهای مویت خسته ام...
دستهایم را به سویت گرفته ام و تو را می خوانم..
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 12 بهمن 1395  2:18 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

 

خدا یا چه کسی یارای فهم تو را دارد

غیر از کسانی که دل به دریای عشق زده اند و تو را دل شناختند نه با چشم؟

چه کسی جز تو از خودت خبر دارد؟

تو آن قدر بزرگی که چشم و دل من یارای دیدن و فهم تو را با فهم ندارد

خدایا تو خدایی کن و من بندگی
 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 12 بهمن 1395  2:18 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

خدایا
باز من غمگینم باز من سرگردانم 
از خودم میپرسم به که باید پیوست ؟؟؟
به که باید دل بست؟؟؟
به امینی که امانت دار است؟
به دیاری که پر از دیوار است؟
پابر آستانه دوست(خدا) گریه ام میگیرد

...............

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 12 بهمن 1395  2:18 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 12 بهمن 1395  2:18 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

 

مهربانا

سايبانی از جنس اشک و نياز می خواهم 
تا سجاده دلم را در آن بگسترانم 
و با دستان خسته قنوتم 
از تو بخواهم 
که بر وجود سردم 
نور نگاهت را بتابان
ی 
و گل ها
ی زيبای عشق و ايمان را 
بار دگر در من تازه گردان
ی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 12 بهمن 1395  2:19 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

با رالها! ای قادر متعال! قدر ما را به خودمان بشناسان چه: "من عرف نفسه، فقد عرف ربه."
هر یک از ما خود مسیح عالمیم ... هر الم را در کف خود مر حمیم
خداوندا! مسلمانی را ارازانیمان بدار تا شاهد باشیم بر عظمت و قدرتت در هستی و اینگونه آگاهمان گردانی به کتاب مبینت چه: "ذلک الکتاب لا ریب فیه، هدی للمتقین." اگر این توفیق اعطایمان کنی، بسته زیور را هم نمی خواهم:
ز می بنیوش و دل در شاهدی بند ... که حسنش بسته زیور نباشد
خدایا! سلول به سلول وجودم تو را می خواند. پر از فغان و غوغایت هستم. در فعالیت و رقصانم تا خلقتت را دریابم. شکر وجودیت را نصیبم کن تا لحظه لحظه از این رقص، فیضی برم:

هر ذره پر از فغان و غوغاست ... اما چه کند زبان ندارد

رقص است زبان ذره زیرا ... جز رقص دگر بیان ندارد

پروردگارا! با نقبی به اندیشه ای:"دو چیز در زندگیم مرا مفتون می کند، آبی آسمان که می بینم و می دانم که نیست؛ و وجود ابدی و ازلیت که نمی بینم و می دانم که هست.":

جز خیالی، چشم تو هرگز نبیند از جهان ... از خیال جمله بگذر تا جهان آید پدید

اینگونه خواهم توانست که کم کم خود را بشناسم و ببینم که جنگ هفتاد و دومل بهانه ای بیش نیست:

جنگ هفتاد و دو ملت، همه را عذر بنه ... چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند

کمکم کن تا از قفس وجودی خویشتن رها شوم و با وانهادن این عادت غلط ذهنی ام که فقط به من و با علم خودم می اندیشم، به دیگران و با علم لدنی تو بیاندیشم و با دعوت آنها به بزرگترین فریضه ات، صلاه، در راه صلح با وجوه کثیره ات گام بردارم:

تو ز چشم خویش پنهانی اگر پیدا شوی ... در میان جان تو، گنجی نهان آید پدید

الهی! مطرب عشاق! سازت بنواز و سازم کن و اسم اعظمت را آشکارم کن:

کان فسون و اسم اعظم را که من ... بر کر و بر کور خواندم شد حسن

بر تن مرده بخواندم گشت حی ... بر سر لا شی بخواندم گشت شی

خدایا وجودم را در نظرم بی مقدار ساز تا خودپرستی و منیتم از بین برود و به کنه خلقتت پی برم. چون تا من و علمم در میان است، تویی در کار نخواهد بود:

نبینی زان میان طرفی کمروار ... اگر خود را ببینی در میانه

پس خدایا!

نهادم عقل را ره توشه از می ... ز شهر هستیش کردم روانه

الهی! می ای ده از خم وحدتت تا در ساغر جان ریزم:

ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانی ... تا دمی بیاسایم زین حجاب جسمانی

زاهدی به میخانه، سرخ رو، ز، می دیدم ... گفتمش مبارک باد، بر تو این مسلمانی

ای ربّ عظیم! مددی فرست تا دردهایم درمان شود و بی درد جسمانی ام، برسم به ساحت روحانی ات؛ چه:

فیض روح القدس ار باز مدد فرماید ... دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد

اینگونه هلهله سر خواهم داد:

چنان مستم، چنان مستم من امشب ... که از چنبر برون جستم من امشب

گرفتم گوش عقل و گفتم ای عقل ... برون شو کز تو وارستم من امشب

و فریاد خواهم زد:

باز آمدم، باز آمدم، از پیش آن یار آمدم ... شاد آمدم، شاد آمدم، از جمله آزاد آمدم

ما را به چشم سَر مبین، ما را به چشم سِر ببین ... آنجا بیا ما را ببین، کاینجا سبکبار آمدم

"لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ "

بار پروردگارا! این آگاهی ات، می ناب الهی ات، شعور رحمانی ات، دستاویز استوارت را، روزیم کن تا زکاتت دهم از این روزی آسمانی. اما، خود که بی نیازی خدایا! پس من به که زکات دهم؟ توفیق بندگی ات عطایم گردان! تا باشیم دعاگوی همسفران راه عشق، نیازمندان روزی ات:

همه روزه روزه بودن، همه شب نماز کردن ... همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن

ز مدینه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن ... دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن

به مساجد و معابر، همه اعتکاف کردن ... ز ملاهی و مناهی، همه احتراز کردن

شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن ... ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن

به خدا که هیچ یک را، ثمر آنقدر نباشد ... که به روی نا امیدی، در بسته باز کردن

اما:

هر چه گویم عشق را شرح بیان ... چون به عشق آیم، خجل گردم از آن

عقل در شرحش چو خر در گل بخفت ... شرح عشق و عاشقی، هم ، عشق گفت

پس خاموش می گردم و فقط دعا می کنم و طلب خیر از درگاهت می کنم تا روزی ات را بیش از پیش ارزانی ام داری ای بی نام همه جا حاضر و ای کسی که همه تویی و هیچ نیست "کل شیء هالک الا وجهه" :

چون برسی به کوی ما

خامشی است خوی ما

مردم بالا دست، چه صفائی دارند، چشمه هاشان جوشان ... .

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 12 بهمن 1395  2:19 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

خدایا! 
ببخش مرا كه آن قدر كه غصه روزى‏ ام را خوردم، غصه آخرتم را نخوردم.


.ღ خــلوت با خــدا... ღ.
خدایا! 
ببخش مرا كه اگر 1000 تومانم گم شد، غصه‏ دار شدم؛ 
ولى نمازم قضا شد و، آن قدر غصه نخوردم.


.ღ خــلوت با خــدا... ღ.
خدایا!
ببخش مرا كه آن قدر كه حسرت نداشته‏ هایم را خوردم، شاكر داشته‏هایم نبودم.

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 12 بهمن 1395  2:19 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

خدایا! شنیده ام همت بلند را دوست داری، به من همت بلندی عطا کن که به کمتر از رسیدن به رضا و لقای تو قانع نشوم!
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 12 بهمن 1395  2:19 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

 

خداوندا ! 
دین فروشان را دنیا بده تا دست از سر دین بردارند و دل دین طلبان را از حبّ دنیا خالی کن تا تماما تو را بجویند. 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 12 بهمن 1395  2:20 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

می دانم هراز گاهی دلت تنگ می شود 

همان دلهای بزرگی که جای من در آن است 

آنقدر تنگ میشود که حتی یادت می رود من آنجایم. 

دلتنگی هایت را از خودت بپرس. 

و نگران هیچ چیز نباش! 

هنوز من هستم. هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است! 

اما من نمی خواهم تو همان باشی! 

تو باید در هر زمان بهترین باشی. 

نگران شکستن دلت نباش! 

میدانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند. 

و جنسش عوض نمی شود ... 

و میدانی که من شکست ناپذیر هستم ... 

و تو مرا داری ... 

برای همیشه! 

چون هر وقت گریه میکنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ... 

چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ... 

چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم، 

صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام! 

درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم! 


دلم نمی خواهد غمت را ببینم ... 

می خواهم شاد باشی ... 

این را من می خواهم ... 

تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا. 


من گفتم :وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم) 

و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ... 

نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد. 


شبها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟ 

اما، نه من هم دل به دلت بیدارم! 

فقط کافیست خوب گوش بسپاری! 

و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن! 


پروردگارت 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 12 بهمن 1395  2:20 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

 

اي خداوند حبيب!
به هر ريسماني كه آويختيم ، بريد . بر هر شاخه اي كه نشستيم ، شكست و بر هر ستوني كه تكيه زديم ، افتاد . تنها تويي كه حق محبت را ، تمام و كمال ،ادا مي كني.


به ما هم الفباي محبت بياموز 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 12 بهمن 1395  2:20 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

 

کعبه ای خواهم که اصل بندگی باشد مرا حالتی خواهم که اصل زندگی باشد مرا

ازهمه خلق جهان کارم به رسوایی کشد اخرش خواهم دل دلدادگی باشدمرا 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 12 بهمن 1395  2:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

----------------------------------

زندگي ام را به پاک ترين نگاه مي فروشم، پاک ترين نگاه را به پاک ترين قلب، پاک ترين قلب را به مرگ، مرگ،که زيبا ترين هديه ي خداست

----------------------------------

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 12 بهمن 1395  2:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

 

خدایا چشم نیلوفر من به آسمان قرب تودوخته شده است
وشبنم گلبرگ های من به عشق تو تبخیر می شود
خدایا!
تو عین وصال وهجرانی 
توآتش وگلستانی
توباغ و باغبانی
توجبار ورحمانی
تو درد و درمانی
تو شادی وحرمانی
تو آشکار ونهانی
توروحی
توجانی....
چه گویم؟
تو اینی 
تو آنی 
چنینی
چنانی!
هرآنچه را در وصف ناید تو آنی!
خدایا وحشتم را جز تو مونسی نیست
همدمم باش 
ولغزش وعثرتم را جز تو دستگیرنده ای نیست، همرهم باش
گناه وذلتم را جز تو بخشنده ای نیست، درگذر
وبازگشت ورجعتم را جز تو پذیرنده ای نه، در نگر
فقر وفاقتم را جز تو سرپرستی نیست، دست گیر
وکوله بار خالیم را جز تو داننده ای نیست، هرآنچه هست گیر...
خدایا!
دستم را از دامن حسرت کوتاه مگردان ومرا ازخویش مران
که امید من جز به تو نیست
ای بهشت ونعمت من
ای دنیا وآخرت من
ای مهربانی محض.... 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 12 بهمن 1395  2:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها